با شما موافقم. تو شرايط فعلي من هم احساس مي كنم شورش رو درآورده به ويژه اينكه اين قضيه رو در همه جا علم كرده.
نمایش نسخه قابل چاپ
با شما موافقم. تو شرايط فعلي من هم احساس مي كنم شورش رو درآورده به ويژه اينكه اين قضيه رو در همه جا علم كرده.
ببينيد اگر واقعا فكر مي كنيد نظرش برگشته يك مقدار صبر كنيد. اون با حدي از لجبازي كه الان داره انجام مي ده اين كار شما رو نمي تونه هضم كنه.مسافرت تنهايي زن به كيش براي من هم قابل هضم نيست. من بسيار صبور تر از همسر شما با خانومم برخورد مي كنم. تقريبا عمده موارد مشكلات رو براي خودم نگه مي دارم و زيبايي زندگي رو براي اون مي خوام و اين يكي از دغدغه هام شده.(مي دونم اين مشكل من هم هست) راه مناسبي نيست. الان زمان صحبت كردن از حق و حقوق زنان در ايران و اجحاف در مورد اون نيست. اين تاپيك قراره مشكلات شما برطرف بشه. ذهن مرد ايراني اين رو قبول نمي كنه(به طور متوسط- من يك مردم و در بين مردها زندگي مي كنم. ) مگر اينكه شما شناخت داشته باشيد از همسرتون و بدونيد اون از اين قضايا ناراحت نمي شه.نقل قول:
نوشته اصلی توسط چکامه
چکامه خوبم کالا مشخصه که نیما هم داره کم کم بر می گرده. فقط فرصت می خواد. بذار خوشو خالی کنه.
اگه تو دوران عقد بودی شاید تشویقت می کردیم به جدایی ولی الان یک زندگی 6 ساله شکل گرفته. فروپاشی این زندگی خیلی کار احمقانه ای هست. طلاق برای تو و نیما مناسب نیست.
طلاق باید اخرین راه باشه. من اعتقاد دارم پیوند زناشویی مقدس ترین سوگندی که انسان در کل زندگیش می خوره. همون طور که بارها خوندیم : طلاق عرش الهی رو می لرزونه " قابل توجه دوستانی که قضایا رو از جنبه دین تحلیل و بررسی می کنند "
عزیزم به تلاشت ادامه بده. مطمئنم نیما هم کم کم به تو برای ساختن پایه های محکم تر زندگی ملحق می شه.
نازنين خانوم شما چه لجي مي كشي با من!!
به هر حال من فكر مي كنم از كسايي بودم كه گفتم طلاق آخرين راهه و...ثانيا نتيجه تفكرات مدرن رو در آمار طلاق كاملا مي شه ديد!
به هر حال اين نظر شخصي من بود . همون طور كه شما در پيغام خصوصيتون ذكر كرديد كه خيلي خوشحاليد كه همسرتون روحياتش 180 درجه با من متفاوته!
اگر قصد try and error هست كه بحث متفاوته از اون چيزيه كه من عرض كردم.اين راه"مسافرت تنهايي در شرايط فعلي براي عمده مردان جبار ايراني كه حقوق رو رعايت نمي كنند نتيجش مي شه طلاق". در ضمن به حمد خدا دستورات اون قابل اجرا در هر زمان و هر مكانيه. من به چكامه خانوم گفتم كه براي ضربه نخوردنش يك مقدار به احتمال جدايي هم فكر كنه.
من ديگه در اين تاپيك نظري نمي دم. قصدم حمله به حقوق خانومها نيست . و تنها سعي دارم واقعيت موجود رو بگم. چكامه خانوم موفق باشيد.در پناه خدا.
اين رو هم بايد بگم که در کل نيما هيچوقت آدم گيري نبوده.حتي يادمه هميشه خودش بهم پيشنهاد ميکرد که مثلا با دوستات برو بيرون.سعي کن بهت خوش بگذره.اين رفتاررو خيلي از مردها ندارن.نمونه اش رو دارم در مورد يکي از دوستام ميبينم.در مورد مسافرت هم تا حالا پيش نيومده بود که بهش بگم ميخوام تنها برم مسافرت.براي همين نميدونم عکس العملش چيه.ولي اگه ميخواستم با چند نفر خانوم برم مسافرت ميدونم که گير نميداد.فقط بهم ميگفت دلم ميخواد بهت خوش بگذره.در رابطه با تنها رفتنم به کيش هم احتمالا اين فکر رو ميکنه که بخوام برم اونجا پيش دوستامون.نميدونم . حتما اون دوستامون رو در جريان ميذاره.راستش واقعا نميدونم عکس العملش چيه.فقط دلم ميخواد اونم باهام بياد.
santatian عزیز من با شما لج نمی کنم. واقعا متاسفم برای این برداشتتون.
کاملا از صحبتهاتون طرز فکر و افکارتون مشخصه ... . ما د این تالار اومدیم تا نقاط منفی شخصیتیمون رو اصلاح کنیم ولی شما ...
در ضمن من قصد جسارت نداشتم. اگه این طور برداشت کردید ، برداشت شخصی خودتون بوده نه توهین از طرف من.
من دیگه در جواب شما که اصلا تحمل انتقاد رو ندارید مطمئن باشید حرفی نمی زنم.
"ولی واقعا برای مردهایی که به خاطر تنها مسافرت رفتن همسرشون ( مطمئنا هیچ زنی بدون هماهنگی با همسرش مسافرت نمی ره. حتی اگه مرد هم راضی نباشه و به زور بره ولی بالاخره مرد در جریان هست ) به طلاق فکر می کنند متاسفم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!"
و يه چيز ديگه.santatian عزيز اگه نيما بخواد به اين رفتارش ادامه بده يعني من حق مسافرت رفتن ندارم؟اگه قرارباشه بامن هيچ کجا نياد به نظر شما من بايد چيکار کنم؟از همه چيز محروم بشم؟از مسافرت،از بيرون رفتن و ....بعنوان يه مرد ميخوام بهم بگين بايد چيکار کرد؟
چکامه جان همسر منم خدارو 1000 بار شکر ادم غیر منطقی ای نیست. تو هم که بدون اجازه اون نمی خوای بری. بهش گفتی. اصلا خودت ازش تقاضای بلیط کردی این یعنی چی ؟؟؟ من مطمئنم همسرت چه بیاد چه نیاد در مورد این مسافرت برداشت منفی از تو نمی کنه.
اميدوارم به عنوان يك مرد حرف بتونم بزنم!
چكامه گرامي . به هيچ عنوان همسر شما حق همچنين برخوردي رو و ادامش رو با شما نداره. من فقط گفتم يخورده صبر كنيد. الان كه مي بينيد شرايط يخورده بهتره. اجازه بديد آروم آروم به تعادل برسه. كنارش باشيد. ولي درنظر داشته باشيد تفريحات خاص خودتون " بيرون رفتنهاي كوتاه مدت-دعوت كردن دوستانتون و...) رو به صورت خفيف داشته باشيد.
تعادل رمز موفقيت يك رابطه است. به هرحال اين كه من با تنهايي مسافرت رفتن خانومم مشكل داشته باشم رو قبل از ازدواج بهش گفتم و اون هم قبول كرده. ولي ديگه هيچ عقل سليمي قبول نمي كنه همسرش هيچ تفريحي نداشته باشه(مثل مسافرت دو نفره)
من آقا نيما رو نمي شناسم. اما مي دونم كه بهتره تو اين شرايط(كه خودتون هم مي دونيد خيلي عادي نيست) اين حركتهاي انقلابي (مسافرت تنهايي رفتن براي شمايي كه تا حالا اين كارو كم انجام داديد ) رو انجام نديد.
اون نياز به احترام شما داره و اگر مرد زندگي باشه در شرايط مناسب خودش در آينده بابت اين لطف شما پاسخگو هست. اگر هم كه نبود كه ديگه بحث متفاوته. احترام بذاريد به اون. با اون شام بخوريد ولي نازشو نكشيد.بهش سلام كنيد ولي اگر سلام نكرد خودتون رو خرد نكنيد كه چرا سلام نكردي به من. مگه من به تو چي كردم. به مرور به شخصيت متعادل شما عادت مي كنه و اين باورش مي شه. اگر برگشت شايسته زندگيه مشتركه و اگر نه شما بهترين كارتون رو انجام داديد .
موفق باشيد.
اين كاملا به شما غير مرتبطه كه من چطوري فكر مي كنم."اين حرف كه خيلي خوشحاليد كه همسرتون روحياتش 180 درجه با من متفاوته! از ديد هر كسي جسارت محسوب مي شه. تصور كنيد من اين جواب رو در پيغام خصوصي به شما مي دادم." اگر هم مودبانه جواب اون جسارت شما رو دادم به دليل شان بالاي شما و اين فرومه.نقل قول:
نوشته اصلی توسط نازنین غ
به هرحال شما متاسف باشيد. تا هر زمان كه مي خوايد. من هم مي خوام خودم رو اصلاح كنم. ولي نه با اين حرفها كه " مردهاي ايراني متاسفانه فلان و بهمان". تاسف شما به درد خودتون و همسر گراميتون مي خوره. من براتون آرزوي موفقيت مي كنم. اين فرهنگ دروني منه كه با مسافرت رفتن تنهايي همسرم مشكل داشته باشم. اگر خوب يا بد قبلا راجع بهش توافق شده.