RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
فکر می کنم طوری نمیشه گفت! :)
یعنی اولاً که این یک چیز مشخص هست که مسائل محرمانه ای که بین پسر و دختر در جلسات خواستگاری رد و بدل می شوند نباید جایی گفته بشوند. ولی حالا اگر کسی بخواهد رازهای شما رو جایی فاش کنه، دیگه فرقی نمی کنه شما قبلش بهش گفته باشی که جایی نگه، یا نه!
به نظر من اصلاً در جلسات اول نباید آدم مسائل محرمانه و خیلی خصوصی رو مطرح کنه.
بالاخره این یک مسئله طبیعی هست که آقا پسر با آشناهای خودش در رابطه با شما مشورت خواهد کرد.
پس احتمالاً خیلی از حرفهای شما رو با خانواده اش و یا دوست صمیمی اش هم در میان خواهد گذاشت.
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
درست میگی. جلسه اول خیلی زوده برای این حرف.
اینم درسته که جلسه اول مگه آدم چی میخواد بگه. بیشتر حرفا کلی هست .
اما بیشتر مشکلم برای جلسات بعدیه
از یه طرف میگم خب منم مجبورم با یکی مشورت کنم. پس چه انتظاری دارم که ایشون فقط خودش تصمیم بگیره!
اما مواردی شنیدم که بعدا دچار مشکل شدن سر اینکه آقا پسر حرفای روز خواستگاری دختر رو اول به مادر منتقل کردن (شاید صرفا برای مشورت) بعدا متاسفانه بین خانمای فامیل پیچیده. خب اینم خیلی بده. چه جوری میشه جلوی این اتفاق رو گرفت؟!!
فکر کنم جلوی اینم نمیشه گرفت:)
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
یه موضوعی بود که حتی پدر و مادرم خبر نداشتند اما به نظرم می تونست برای طرف مقابلم خیلی تاثیر گذار باشه روی تصمیمش. بنابر این تصمیم گرفتم همون جلسه دوم که هنوز هیچ علاقه ای شکل نگرفته، مطرح کنم. البته اول خیالم رو راحت کردم که طرف مقابلم یه حداقل هایی اخلاقی رو داره که بتونم بهش اعتماد کنم ...
خیلی صریح بهش گفتم" موضوعی هست که مایلم در جریانش باشید و در ضمن دوست دارم همین جا بمونه. چه این رابطه جدی تر بشه، چه تموم بشه." ایشون هم قول داد و من هم مطرح کردم و خدا رو شکر مهربان باهاش مشکلی نداشت و هنوز هم سر قولشه...
با این حال خودم رو آماده کرده بودم که ممکنه این موضوع پخش بشه(اون موقع مهربان رو خیلی نمی شناختم) یعنی از لحاظ روانی آماده بودم حتی اگه کسی اومد و در اون مورد چیزی گفت، راحت برخورد کنم و کله پا نشم ;-)
در ضمن لحن و نوع گفتن هم خیلی مهمه. جملاتت رو خوب بالا پایین کن تا کمترین سوئ استفاده رو بشه ازش کرد :163:
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
آقایون تالار اگه کسی را دوست داشته باشید حالا یا دوست داشتن از نوع عاشق شدنه باشه یا اینکه از لحاظ معیار ها کسی را مناسب خودتون ببینید اما از موقعیت خودتون را مناسب برای ازدواج نبینید مثلاً هنوز کار مناسب ندارید چکار می کنید:
1- تا زمانیکه کار مناسب پیدا نکردید به خواستگاری نمیروید ؟
2- ترس از دست دادن ایشون براتون مهمتره یا شنیدن جواب نه ؟
3- قید اون خانم را می زنید و خواستگاری شخص دیگری که مطمئنید با این موقعیت هم به شما جواب مثبت می دهند می روید؟
4 - ...؟
البته خانم های تالار هم اگه تجربه ای از آقایون اطرافشون دارند پاسخم را بدهند:72:
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
بستگی داره به اینکه کی شراطیم جور میشه.
اگر مثلاً بدونم تا 6 ماه آینده درآمد مناسب خواهم داشت، یکطوری به گوششون می رسونم که من خواستگار هستم.
شاید کافی باشه مادرها با هم صحبت کنند.
یا حداقل یک جلسه خواستگاری میرم تا بدونند من علاقه مند هستم، ولی صادقانه شرایطم رو می گم.
حالا ممکن هم هست اونها فعلاً جواب رد بدهند، یا بگن برو 6 ماه دیگه بیا. اشکال نداره. حداقل می دونند که من هم هستم :)
ولی وقتی می دونم مثلاً 2 سال دیگه تازه درسم تموم میشه، پس اقدامی نمی کنم.
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
تا وقتی که شرایطم جور نشده دنبال دختر نمی گردم که بخوام به هر دلیلی عاشقش بشم.
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hamed65
بستگی داره به اینکه کی شراطیم جور میشه.
اگر مثلاً بدونم تا 6 ماه آینده درآمد مناسب خواهم داشت، یکطوری به گوششون می رسونم که من خواستگار هستم.
شاید کافی باشه مادرها با هم صحبت کنند.
خوب فرض کنیدقرار بوده کار مناسب مدرک و تخصصتون تا چند ماه آینده براتون پیدا بشه الان هم یک کار سطح پایین که اصلاً احتیاج به مدرک هم نداره دارید به همون روشهاییی هم که گفتید به گوششون رسوندید اما اون کاری که قرار بود درست بشه نشده حالا چکار می کنید؟ از ترس جواب منفی قیدش را می زنید ؟
کسر شانتون بشه با کار فعلی خواستگاری بروید؟
یا ....
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
خب ببینید، اولاً بهتره تا وقتی پسر آمادگیش رو نداره، رابطه جدی نشه. یعنی در مثلاً در همون حد بمونه که خانواده ها یکم با هم آشنا بشوند و از وجود همدیگر با خبر باشند و همدیگر رو دورادور زیر نظر داشته باشند. ولی نباید رابطه بین پسر و دختر شکل بگیره که وابستگی پیش بیاد.
حالا مثلاً اگر بعد از 6 ماه اوضاع اونطور که می خواستم پیش نرفت، پس صبر می کنم و اقدام نمی کنم.
حالا شاید این وسط خواستگار دیگری هم پیدا بشه.
جالب این جاست که این مسئله یکجورهایی برای من پیش اومده!
یعنی پارسال تابستون به اصرار پدرم ما رفتیم خانه ی یکی از دوستان قدیمیش که یک دختر داشت.
حدود 1 ساعت ما صحبت کردیم. من هم صادقانه هم به پدر دختر و هم به خود دختر گفتم که من هنوز 1 سال دیگه درس دارم. همه حرفها در این حد بود که با هم آشنا بشویم و هیچ قول و قراری در کار نبود.
اتفاقاً بعدش هم دختر خانم گفت که اون هم می خواد درس بخونه و فعلاً قصد ازدواج نداره.
پدرش هم غیر مستقیم به ما گفت که صبر کنیم تا این یک سال هم بگذرد و بعد دوباره راجع بهش صحبت کنیم.
و جالب اینجاست که کار من عقب افتاد. یعنی پایان درسم 3-4 ماه عقب افتاده. حالا دیگه من نمیرم بگم که آره، من 3-4 ماه دیگه درس دارم! به خاطر اینکه قول و قراری هم نداشتیم. و از طرفی ضایع هم هست که من دوباره برم بگم 4 ماه دیگه تموم میشم! :) یعنی این دفعه دیگه اگه بخوام اقدام کنم، صبر می کنم تا درسم تموم شه و درآمد مناسب داشته باشم.
ولی دلیل دیگر اینکه اقدام نمی کنم هم این هست که یک جورهایی همون 1-2 ماه بعد از اون آشنایی اولیه به این نتیجه رسیدم که من و اون زیاد مناسب هم نیستیم.
توضیحات کافی بود؟ :)
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
ممنون آقا حامد توضیحاتتون خیلی خوب بود .
مورد من یکم با شما فرق داره چون چند سالی هست، هربار هم می خوام بی خیال بشم دوباره موضوعش از طرف اونها مطرح میشه ، اما خوب در هر صورت فکر کردن من به این موضوع کار اشتباهیه فعلاً باید بی خیالش باشم.:310:
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
سلام.
لطفا یه سوالی بفرمایید که با پرسیدنش بشه فهمید یه آقا پسر تا چه حد رفیق بازه.
توضیح:
ممکنه الان وقت زیادی با دوستاش باشه اما بعد از ازدواج با توجه به شرایط جدیدش بتونه تعدیل کنه.
بیشتر اینو میخوام متوجه بشم که توانایی تعدیلش رو در آینده داره یا نه.