چه قدر با خوندن اين جمله تحت تاثير قرار گرفتم.....واقعا كه درسته :104:نقل قول:
نوشته اصلی توسط wintersun77
گاهي اوقات عاشق بودن زياد كار دست آدم ميده........براي همينه كه هميشه ميگن طرفتونو دوست داشته باشين ولي هيچ وقت عاشق نشين.........
نمایش نسخه قابل چاپ
چه قدر با خوندن اين جمله تحت تاثير قرار گرفتم.....واقعا كه درسته :104:نقل قول:
نوشته اصلی توسط wintersun77
گاهي اوقات عاشق بودن زياد كار دست آدم ميده........براي همينه كه هميشه ميگن طرفتونو دوست داشته باشين ولي هيچ وقت عاشق نشين.........
سلام دوست گرامی
آنچه که لازم بوده نقاب گرامی توضیح داده است؛در ادامه نوشته های دوستان اضافه میکنم که:
این خانوم یا باید شما را انتخاب کند یا خانواده اش را؛حال میان این دو مانده؛
البته از نوشته های شما در رابطه با سخنان ایشان با شما میشود با این نتیجه رسید که تمایل بیشتر این خانوم به خانواده اش میباشد؛و بهانه گیری های او به نحوی بیانگر این میباشد که خودتان متوجه شوید قضیه از چه قرار است ؛یعنی بطور غیر مستقیم میگوید ختم رابطه؛و اگر مستقیما" به شما نمیگوید ؛همانطور که نقاب گرامی اشاره کرده اند؛ ...عذاب وجدان با دیدن شما و حالتان.....شاید اصرارهای شما,به نحوی میشه گفت از سر ترحم.
اگر ایشان تمایلی به این داشتند که شما برای بار سوم به خواستگاریش بروید ,مطمئنا" نمیگفت ؛پدرم به هیچ وجه میل به این وصلت ندارد؛البته گفتن این جمله در این شرایط طبیعی است ,اما نه اینکه بعد از آن بازهم بهانه گیری کند؛به قول خودتان ؛اینجوریه اونجوریه؟؟
بنده به هیچ وجه چنین ازدواجی را به شما پیشنهاد نمیکنم,شاید بپرسید چرا؟بدین خاطر :خطای شناختی,عدم کنترل احساسات,از کجا متوجه این دو مورد شدم؟
(شما فکر میکنید ,که فقط و فقط یک شخص مناسب شماست و ارزش ازدواج دارد و در غیر اینصورت زندگی شما بی معنی شده...!!.)
شما ابتدا باید شرایط ازدواج را داشته باشید شرایط ازدواج هم فقط ,در پول ،ماشین و خانه وخدمت و شغل خلاصه نمیشود ؛درست است که وضعیت اقتصادی مناسب برای تشکیل زندگی از ضروریات است؛اما شرط اصلی برای اقدام به ازدواج نیست؛حتی دوست داست داشتن!
اما شما فقط به خاطر اینکه از دستش ندهید میخواهید در این شرایط با او ازدواج کنید ؛خب دوست من این یعنی تصمیم گیری بر اساس احساسات و در اینجا عدم کنترل احساسات مشخص است؛همانطور که در بعضی از پستهایم نوشته ام ؛ تصمیمی که بر خواسته از احساسات باشد هیچگاه قابل اطمینان نیست,سعی کنید واقعبین باشید دوست من ؛میدانم که قبول کردن جدایی که به نفع هر دوی شما است سخت میباشد ؛اما پذیرش یک رنج کچک بهتر از زندگی کردن با رنجهای بزرگتر است,شما راه درازی را در پیش رو دارید ؛به خودتان این فرصت را بدهید تا در این امر مهم بهترین ومطمئن ترین انتخاب را داشته باشد.البته با چشم وگوش باز.
موفق باشید
دوست عزیز منم با کیوان کاملا موافقمنقل قول:
نوشته اصلی توسط keyvan
سلام دوستان....
این تایپک رو در ادامه ی اون دو تا تایپک قبلیم مینویسم.....
من نتونستم بدون اینکه بفهمم دلیل جداییمون چیه اون دختر رو فراموش کنم....واسه همین،بعد دو هفته باهاش تماس گرفتم و باهاش صحبت کردم....
میگه که وقتی خانوادش مخالفن....دلیلی نداره دیگه ادامه بدیم....:302:
من میگم که راضی میکنم خانوادت رو میگه نه نمیتونی.....میگم مشکل چیه؟؟؟/
میگه که مشکل نه تویی نه باباشه ونه هیچکس دیگه....همش میگه نمیشه.....اصرار میکنم که دلیلش چیه میگه فراموشش کنم چون نمیشه باهم ازدواج کنیم و گوشیشم خاموش میکنه....
به نظرتون مشکل کجاس؟؟؟؟؟
چرا نمیگه؟؟؟؟
اگه مطلبی:303: به ذهنتون میرسه....ممنون میشم راهنماییم کنین.....
سلام دوست گرامی،
در تایپکهای قبلی شما دوستان در این مورد شما را راهنمایی کردند؛بنده نیز در این امر سهیم بوده ام.و به نظر من چیزی برای گفتن نمانده,
دوست گرامی،شما نمیخواهید ختم رابطه ؛به معنایی تمام شدن همه چیز بین شما را باور کنید.
همانطور که قبلا" برای شما نوشتم ,میدانم که اینچنین پایانی سخت است ؛اما برای خودتان هم که شده , واقعبین باشید.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط asheqh
نقل قول:
نوشته اصلی توسط keyvan
از این لینک بازدید کرده اید ,لطفا" یک بار دگر مطالب آن را مرور کنید
http://www.hamdardi.net/thread-7257.html
چرا كنجكاوي مي كنيد ؟! شايد مسئله اي هست كه ايشان فكر مي كنند شما نبايد آن را بدانيد .
یعنی آقای کیوان من دیگه دنبال دلیلش نگردم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خب شاید بتونم حلش کنم.....نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
عزيزم اگر ايشان فكر مي كردند كه احتياج به كمك شما دارند به اتفاق خانواده شان حتما به شما مي گفتند . مي دانم شرايط سختي است اما گاهي بايد با مسائل همانگونه كه هست رو به رو شد .
اگه دلیلش رو میگفت شاید کمی راحتتر کنار میومدم....ولی اینجوری فکر میکنم میشه هنوز کاری کرد.....
اين مطالب ديگر امروز به شما مربوط نيست . رابطه شما درست و غلط ، با علت و بي علت تمام شده پس شما هم تمام كنيد . اين كنجكاوي ها را رها كنيد و به مطالب كيوان توجه كنيد
یک بار دیگر این مطالب را بخوان
دوست من این خانوم بهر دلیل تمایلی به ادامه رابطه چه دوستی و چه ازدواج ندارد؛نقل قول:
نوشته اصلی توسط keyvan
ببخشید اگر رک نوشتم ؛به خاطر خودت بود.
من هیچی بهش نگم دیگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دق میکنم الان از غصه.................
سلام به برادر خوبم
من احساس میکنم این دختر شرایطه منو داره چون واقعا بابای منم اجازه نمیداد که من با عشقم ازدواج کنم ، درکش کن ، سعی کن کمکش کنی و به دستش بیاری ، من این حرفشو که میگه از هم جدا بشیم رو قبول ندرم ، این یعنی تسلیم شدن ، اما سعی کن عشقتو به دست بیاری ، من خیلی براتون دعا میکنم :72:
به خدا توکل کنید :203:
موفق و پیروز باشید :72: