توروخدا لعنتم نكنيد .كمكم كنيد

سلام دوست عزیزم..
کلاً دنیای مجازی چیزیه که خیلی ها رو به طرف خودش جذب می کنه ... علتش هم واضحه ...چون محدودیت های دنیای واقعی رو نداره..
من اگه بخوام در واقعیت، یه رابطه ای رو برقرار کنم باید به خیلی جوانبش فکر کنم ... اصلاً این رابطه بطور معمول در جامعه، یه جور
ناهنجاری به حساب میاد ... جدای از اون، معیارهای آدم ها هم در واقعیت یه شکل محکم تر و سخت گیرانه تری به خودش میگیره...
خوب ببین، تمام این موانع در یه ارتباط مجازی برطرف شده ... خیلی راحت و ساده میشه با کسی ارتباط برقرار کرد ... گاهی حتی یه ارتباط
خیلی نزدیک! .... پس اینکه تو جذب این محیط شدی، اونقدرها هم عجیب و غیرمنتظره نیست... چون انسان بطور ذاتی تشنه ی ارتباط با
همنوع خودشه ... و ارتباط با جنس مخالف هم چیزیه که از سنی به بعد بوجود میاد ... این یک نیازه ... هیچ جوری هم نمیشه منکرش شد...
من حتی از یک روانشناس شنیدم که می گفت "سعی کنید جمعهای خانوادگی رو بصورت دوره های ماهانه داشته باشید تا این فرصت پیش بیاد
که دختر و پسر جوونتون بتونن با هم یه ارتباط سالم اجتماعی داشته باشن"
به نظر من تنها کاری که می بایست انجام بدی اینه که احساساتتو کنترل و مدیریت کنی ... و در برابر نیازها و خواسته های روحی ت
دنبال یه راه حل عاقلانه و منصفانه باشی ... خودت رو اذیت نکن ... سخت گیری زیاد، می تونه اعتماد به نفست رو جریحه دار کنه...
پس خودت رو بپذیر و دوست داشته باش!

شاد و بهاری باشی

سلام
اينكه از كاراتون حالتون به هم ميخوره خيلي خوبه.چون روح پاكي دارين.SO درد دل هاتون رو با هر كي يا هر جا كه راحتين بكنين.گريه هاتون رو بكنين و اين خاطرات رو دفترچه اش رو ببندين.دنبال بهترين ها براي خودتون باشيد.تفكرات من ادم بد و اين حرف ها رو بريزين توي آشغالدوني. شما كه به كسي آسيبي نرسوندين كه خودتون رو زجر ميدين.از خودتون پايين افتادين يعني خودتون رو با اين كار كوچك كردين.پس زودتر بزرگ بشين..در ضمن حوس نكنيد دوباره بريد دنبال اين موضوعاتي كه توش بودين.
---------------------
اونايي هم كه شما رو انتخاب ميكنن براي زندگي عقل دارن و اگر بخوان با شما زندگي كنن چشم بروي بديهاتون ميبندن.خواستگارا تو چرا رد ميكني!!!!!‌ موفق باشي

بازم دارم دیونه میشم. اون فردی که گفتم تهدیدم کرد. چند روز پیامک زد و سال نو رو تبریک گفت منم بخاطر اینکه لج نکنه فقط تبریک گفتم. چندساعت بعد پیامک زد گفت میشه جواب بدی؟ اخه من خطمو دایورت کردهم به یه شماره اشتباه. منم پیامک زدم کاری داری؟ دیگه پیامکی بینمون رد و بدل نشد. ولی می ترسم. نکنه کاری بکنه و ابرومو ببره.برام دعا کنین. که ابروم نره و اون همه چی رو یادش بره.

اصلا نگران نباش عزیزم فقط تو کاری که می کنی اینکه تو جواب کاراشو نده اس.ام.اس و زنگ و....... دقت کن تو زندگیت به نصیحت های دیگران گوش کن
ودیگه با پسری رابطه نکن واز هیچی نترس
وبه خدا توکل کن

باز یه بار دیگه اس ام اس داد و گفت میتونی صحبت کنی؟ که من جوابشو ندادم. ولی میترسم که لج کنه. اخه معلمومه که هرکاری میتونه انجام بده

عزیزم زیادی ترسیدی . مملکت همچین هم که فکر می کنیم بی قانون نیست اگر واقعا تهدید می شوی و یا مزاحم ات می شوند شما می توانید از طریق امور مشترکین یک شکایت تنظیم کنی و اعلام کنی که مزاحم داری و .....
شما هر کاری هم که کرده باشی که فکر نمی کنم آنقدر ها کار نابخشودنی باشد امروز که متوجه اشتباهات خودت شدی و تصمیم داری که دیگر تکرار نکنی با یک بزرگتر صحبت کن و مسئله ات را بگو . این بزرگتر از افراد خانواده تا مشاور و یا نیروی انتظامی می تواند باشد .

ولی شما که تصمیم گرفته ای اشتباهات را تکرار نکنی باید شجاع هم باشی و برای تصمیم خودت احترام قائل باشی و هر هزینه ای هم که مجبور شدی پرداخت کنی، بپردازی و این همه ترس معنی ندارد چرا که اگر با این ترس جلو بروی دوباره پایت یک جا گیر می کند و ....

خانم محترم :
آدم اشرف مخلوقات است واین وجود زیبا امانت خدایی است پس با عذاب خودت و افکار منفی این امانت را مکدر نکن چند پیشنهاد :
1-یک در آهنین بر گذشته ویک در آهنین بر آینده بزن فقط فکر امروز باش
2-از این شور و شوقت در توبه معلومه باطن پاکی داری و حتما"آن ارحم الراحمین کمکت میکند مطمئن باش
3-تمام شماره ها و کاربریهای قبلی را تغییر بده و یک بار برای همیشه به هر کسی که تهدید میکند یا خواسته نا معقولی دارد بگو : نه به همین راحتی بگو نه

من اين فردو فقط يه بار ديدم و اونم چند لحظه. چنان استرسي داشتم كه خودشم فهميده بود. خودم باورم نميشه با يك پسر ديدار داشتم گرچه تو دانشگاه عاديه. ولي ديدارهاي دانشگاه بخاطر مسائل درسيه. كه من اكثرا اجتناب ميكنم . هيچ كي باور نمي كنه من اينكارا رو كرده باشم. خودش ميگفت خيلي اشنا داره و ميتونه به راحتي منو پيدا كنه. از قيافش پيدا بود كه هركاري ميتونه انجام بده. اگه من ميتونستم به يكي بگم كه ترس نداشتم. فعلا كه خطمو خاموشش كردم و ديگه از اين خطم استفاده نميكنم. و از خط ديگم استفاده ميكنم. ولي ميترسم كه با جواب ندادنام لج كنه. همه جا استرس دارم نكنه يه دفعه جلوم ظاهر بشه.
يه موضوع ديگه هم كه هست .امشب با ديدن برنامه شوك از شبكه سه كه در مورد سايتهاي غير اخلاقي بود از طرف ديگه اي ترسيدم. مي ترسم زماني كه من با ايديم چت مي كردم (واي چه روزاي بدي بود) هك شده باشم. و عكسام دست افراد مختلفي باشه. گرچه من اكثر عكسامو از توي كامپيوتر حذف ميكردم ولي باز ميترسم و اينكه اون زمان هر روز چندتا ميل زده ميشد كه شما فلان جا برنده شدين و ...........
امشب تو برنامه شوك نشون داد كه براي يه دختر خانم هم چنين ميلهايي زده ميشده كه اين خانم بعد از مدتي عضويت تو اون سايت . يك ايميل بهش زده شده بود كه تمام عكسها و فيلمهاي شخصي و شماره تلفنها شو براش فرستاده بودن . گرچه من اون ايميلهامو حذف كردم ولي ميترسم نكنه اطلاعاتم دست افرادي افتاده باشه.
چيكار كنم؟؟؟؟؟ برام دعا كنين.........

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

راستي يه سوال؟ چك كردن ميلها باعث ميشه كه هك بشم؟؟؟؟

عزیزم می توانم ترسهایت را بفهمم .

ولی عزیزم تو داری خودت را اذیت می کنی . اولا این آقا گانگستر نیست که تو را از زیر سنگ هم شده پیدا کند مگر اینکه تو واقعا آدرس خودت را هم در اختیارش گذاشته باشی و اطلاعاتش از تو بیش از یک تلفن موبایل باشد و در ضمن عزیزم اگر با همین روش پیش بروی که خودت خودت را دیوانه می کنی . یک کمی به خودت مسلط باش و فعلا هم تا اطلاع ثانوی از دیدن برنامه شوک پرهیز کن . تو به حد کفایت خودت مشکل داری و اطلاعات خوبی هم داری یک چند وقتی به خودت تعطیلی بده و دنبال این داستانها نرو که حالت را به هم بریزه و بدتر بشی فعلا لازم نیست اطلاعاتت به روز باشد . به خودت برس و حسابی هم ورزش کن و دائم دوش آب نیمه سرد بگیر تا اعصابت قدری آرامش داشته باشد .

نه من ادرس خونمونو بهش نگفتم. با اين اوضاع روحي كه دارم و با فوت پسرعمم اين موضوعات هم اعصابمو بهم ريخته و منو از درس انداخته. با اينكه يه مدت با راهنمايي دوستان ارامش داشتم ولي مجددا مثل قبل شدم. همين فكر و خيالات منو از درس انداخته .واقعا موندم چيكار كنم.

عزیزم نباید وقت آزاد داشته باشی که بتوانی به این چیزها فکر کنی . تو باید تحت نظر یک مشاور باشی و از یک نفر بلد کمک بگیری . آخر حیف وقت نازنین ات نیست که صرف این حرفها و کارها می کنی ؟! برو مشاور و تحت نظر مشاور مشکل خودت را حل کن . یک علتی داشته که تو با وجود این ذات پاک اشتباهاتی انجام داده ای و امروز هم که عاقل شده ای و دست از اشتباه برداشته ای فکر اشتباه را وارد زندگی ات کرده ای و دائما در حال وقت کشی هستی . یک دختر جوان به سن و سال تو باید از هر لحظه وقت و زمانش استفاده کنند . عمری که رفت ، رفت دیگر زمان بر نمی گردد تا تو بتوانی جبران کنی .

آني جان مرسي از راهنمايي و لطفت . حدوده 10 روزه حرم نرفتم . شايد فردا برم تا اروم بشم. عزيزم هميشه موفق و شاد باشي

يه سوال دارم. من ديشب ترجمه سوره طه رو خوندم و به يكي از ايات كه رسيدم برام نگران كننده بود كه هنوز خدا منو نبخشيده.؟؟؟؟ "زماني كه قيامت ميرسه چشم كبود بدكاران نشانه جرم آنها خواهد بود"
من به خاطر گناهايي كه كردم خيلي گريه كردم و زير چشام سياه شده . يعني اين ايه ميتونه تو اين دنيا هم مصداق داشته باشه؟ يعني چشم كبود من نشانه گناهامه كه بخشيده نشده؟؟؟؟؟؟؟؟

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

اونقدر شديد نيست. ولي بهرحال زير چشام نسبت به بقيه صورتم تغيير رنگ داده. از ديشب ذهنم درگير شده. راستي ديشب رفتم حرم . جاتون خيلي خالي بود.........

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

:203::203:

سلام.دوستان.چرا هيچ كي جواب منو نميده؟؟ بازم ذهنم درگير شده. اون گوشيمو خاموش كردم ولي يه بار كه روشن كردم يه پيام اومد كه سلام چطوري؟ خوبي؟ منم جوابشو ندادم و دوباره خاموشش كردم. ولي ذهنم درگيره. ميترسم با اين كارا اون لج كنه و بخواد يه كاري بكنه. چندروز بعد از اينكه ديدمش براي اينكه منو بترسونه گفت من يواشكي ازت فيلم گرفتم و تو متوجه نشدي. با اينكه ديدارمون چند دقيقه طول نكشيد ولي بعدش قسم خورد اين كارو نكرده . با اينكه ديدار ما توي يه محل عمومي بود و خيلي شلوغ بود نه اينكه ديدارمون توي يه جاي خلوت باشه. ولي ميترسم. همش دلهره دارم. نميدونم اون گوشيمو روشن كنم؟؟؟؟؟؟؟؟ نميدونم بهش بگم دست از سرم برداره؟؟؟ بگين چيكار كنم؟؟؟؟؟از دست خودم اعصابم خورده كه اينكارو كردم حالا بايد با اضطراب و احساس گناه زندگي كنم.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

يه مطلبو بگم. ديدار من با اون اقا پسر مثل ديدارهاي ديگران نبود يعني من با اينكه خيلي گناهكارم ولي موقعي ديدمش ازش فاصله گرفته بودم و چنان استرسي داشتم كه خدا ميدونه....

از چي ميترسي آخه؟
هيچ كاري نميتونه بكنه.
به قول ani هنوز مملكت انقدر بي قانون نشده كه هر بي سر و پايي بخواد مخل جامعه بشه

هنوز احساس گناه منو ول نميكنه. برام دعا كنين اين ديدار باعث ابروريزي نشه. خانواده من طوريند اگه بفهمن ............كاش ميشد زمان به عقب برگرده و من همه چي رو جبران كنم؟ اي كاش...........

دختر جان اين هراسها را رها كن به زندگي ات بچسب . كه چي مي نشيني قران مي خواني كه ا ز طرف خدا بفهمي حالا ترا نبخشيده يا بخشيده ؟!!!!!!!!

خدا بزرگترو كريم تر از اين حرفهاست كه من و تو بفهميم چه تصميمي دارد و چه كسي را مي بخشد و چه كسي را نمي بخشد . اگر اينطوري كه تو فكر مي كني عالم و آدم بخواهند فكر كنند كه از صبح تا شب همه گناهكارند اينقدر كه دروغ مي گويند و سر خلق الله كلاه مي گذارند و.... و جاي همه هم در قعر جهنم . كارت را بكن و ذهن ات را آزاد كن . كار بدي كردي تمام شد و رفت و امروز هم فهميده اي كه اشتباه كرده اي و ديگر هم تكرار نمي كني . همين .

حيف وقت كه اينگونه هدر مي دهي . تو فكر و ذكر ديگري به غير اين فكر نداري . درس ، دانشگاه ، كلاسي ،چيزي ؟!!!!!

حسرت گذشته را خوردن درد تو را دوا نمي كند . به امروز و فردا فكر كن . خدا انقد ر رحيم هست كه آبروي بنده توبه كارش را نبرد . به خدا شك نكن .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ani

حيف وقت كه اينگونه هدر مي دهي . تو فكر و ذكر ديگري به غير اين فكر نداري . درس ، دانشگاه ، كلاسي ،چيزي ؟!!!!!.

---

درس كه تا دلتون بخواد دارم. دانشجوي ترم 6 هستم . از ترم 4 كه درسم افت كرده همه تعجب كردن. تا قبل از اين وقايع من دانشجوي ممتاز بودم ولي حالا درسم چنان افت كرده كه حد نداره. به همه چي فكر مي كنم الا درس.مني كه يه روز تا دكترا هم فكر ميكردم الان بزور دارم درس مي خونم.همين ديروز دوستم بهم گفت تو چرا درست اين همه افت كرده .؟چرا اينطوري شدي؟ بهش گفتم تو كه از مشكلات من خبر نداري. همين امسالم 2 نفر از اقواممون فوت كردن كه اونم به مشكلاتم اضافه شد

خوش بحال شما دوستان كه گناه نكردين و با ارامش فكري زندگي مي كنين. امتحاناي ميان ترمم داره شروع ميشه مثلا كتابامو ميذارم بخونم ولي نمي تونم . مدام استرس دارم..... اي كاش زمان به عقب بر مي گشت ولي نميشه حالا نميدونم چطوري جبران كنم؟
الهي و ربي من لي غيرك.....

دوباره ذهنم درگير شده. من توي فاميل خواستگار دارم. كه 2 مورد از خواستگارام ازدواج كردن. حالا خانواده يكي از اقواممون براي پسرشون دوباره بعد مدتها خواستگاري كردن . پسر خوبيه. ولي من با اين همه گناه چطوري ميتونم ازدواج كنم. به غريبه كه اجازه مطرح كردن رو نميدم ولي اين خواستگارم يكي از پسرهاي فاميله كه پسر خيلي خوبيه . با اينكه خيلي با هم رفت و امد نداريم و شايد 2-3 سالي باشه كه من اين اقا پسر رو نديدم ولي خانواده هامون با هم رفت و امد دارن . راستش من نميدونم چيكار كنم. از يك طرف به خاطر گناهام نمي تونم تن به ازدواج بدم و از طرف ديگه ميگم شايد ازدواج كنم تا همسرم حمايتم كنه. ولي اگه ازدواج كنم و همه چي برملا بشه چي؟؟؟؟؟؟ به خواستگارهامم نميتونم چيزي بگم. چون پاي ابرو درميونه. به نظرتون اگه خواستم ازدواج كنم با غريبه ازدواج كنم يا فاميل و اينكه اصلا ازدواج كنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اصلا من حق زندگي كردن و ازدواج كردن رو دارم؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط متولد88

دوباره ذهنم درگير شده. من توي فاميل خواستگار دارم. كه 2 مورد از خواستگارام ازدواج كردن. حالا خانواده يكي از اقواممون براي پسرشون دوباره بعد مدتها خواستگاري كردن . پسر خوبيه. ولي من با اين همه گناه چطوري ميتونم ازدواج كنم. به غريبه كه اجازه مطرح كردن رو نميدم ولي اين خواستگارم يكي از پسرهاي فاميله كه پسر خيلي خوبيه . با اينكه خيلي با هم رفت و امد نداريم و شايد 2-3 سالي باشه كه من اين اقا پسر رو نديدم ولي خانواده هامون با هم رفت و امد دارن . راستش من نميدونم چيكار كنم. از يك طرف به خاطر گناهام نمي تونم تن به ازدواج بدم و از طرف ديگه ميگم شايد ازدواج كنم تا همسرم حمايتم كنه. ولي اگه ازدواج كنم و همه چي برملا بشه چي؟؟؟؟؟؟ به خواستگارهامم نميتونم چيزي بگم. چون پاي ابرو درميونه. به نظرتون اگه خواستم ازدواج كنم با غريبه ازدواج كنم يا فاميل و اينكه اصلا ازدواج كنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اصلا من حق زندگي كردن و ازدواج كردن رو دارم؟

---

سلام عزیزم

من تاپیکت رو کامل نخوندم........اما شما به این سوال ها کامل پاسخ بده:
چه گناهانی؟........چه کارهایی؟....تا چه حدی؟...دقیق بگو......تا به عنوان یه پسر جوابمو بهت بگم.....;)

كامران من توي تاپيكم نوشتم. خلاصه نميشه گفت........

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

چرا هيچ كي راهنماييم نمي كنه. شما دوستان كه توي اين محيط مجازي كمكم نمي كنين چطور ميتونم انتظار كمك توي محيط حقيقي رو از ديگران داشته باشم. توقعي ندارم........بازم خدا هست....

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

يه مطلبي رو يادم رفت....ولادت حضرت زينب رو به تمام اعضاي تالار و بخصوص پرستاران تبريك ميگم.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

يه سوال از اقايون. ؟ اصلا پسرها حاضرند با همچين دختري ازدواج كنن. تو رو خدا جواب بدين. با اينكه گناهكارم ولي بازم يه بنده خدايم. چرا هيچ كي كمكم نميكنه. خدايا مي بيني كه هيچكي كمكم نميكنه و همه تنهام ميذارن فقط خودتي كه هيچ وقت تنهام نذاشتي . كاش قدرتو ميدونستم . كاش منم تنهات نميذاشتم..........كاش............

تورو خدا جوابمو بدين؟ چرا هيچكي راهنماييم نميكنه؟ اگه حق زندگي كردن ندارم بگين.
اصلا حق اينكه بيام اينجا و بين انسانهاي پاك و بي گناه نظر بدم رو ندارم.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

ديگه مزاحمتون نميشم . از جواب ندادنتون متوجه شدم كه حق زندگي كردن ندارم چه برسه به ازدواج و ..........

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

خداحافظ دوستان...........

دختر خوب من که هنور نفهمیدم تو چیکار کردی که اینقدر خودتو سرزنش می کنی همه ماها گناهکاریم هیچ کسی رو نمی تونه پیدا کنی که تو زندگیش دچار انحراف نشده باشه اگه پیدا می شد که پیغمبر می شد !!!! این کارا اقتضای سن شماست و خیلی طبیعیه و زمانی می شه گفت غیر طبیعیه که حالت افراطی و اعتیاد والودگی داشته باشه .....
هم اونایی که خودشونو پیشت طاهر و بی گناه نشون می دن مطمینا لغزش هایی دارن یا داشتن ....
عزیز دلم اصلا مهم نیست که گذشته چیکار کردی ....اصلا مهم نیست که چه حوادثی خواه آلوده و.....رو گذروندی مهم اینه که از اون اتفاقات چقدر درس گرفتی آینده تو فدای حالت نکن و حالتو قربانی گذشته این افکار چرند رو از ذهنت بریز بیرون ...خدای بزرگ عاشق تک تک بنده هاشه اینو همیشه تو ذهنت داشته باش که خدات عاشقته مگه اینکه تو فراموشش کرده باشی ....
به آینده مثبت فکر کن و ذهنت رو از گذشته دور کن ......
اگه بازم این افکار سراغت اومد برو پبش روانپزشک اون کمکت می کنه که خودخوری نکنی
خودتو دوست داشته باش تا خودتو دوست نداشته باشی نه کسی دوستت داره و نه خدا بهت کمک می کنه .....

خدا تو رو نبخشیده....!!! میدونی چرا؟؟ چون داری بازم به خودت بد میکنی... چون در گذشته یه جور گناه می کردی الان یه جور!!! میدونی گناه الانت چیه؟؟ یکم فکر کن......... فهمیدی؟ اگه نفهمیدی بگو تا بهت بگم! :exclamation:

f-z و روميناي عزيز از جوابهاتون ممنونم. راستش دلم خيلي گرفته بود ديروز از جلوي حرم امام رضا رد شدم و بهش گفتم خودت ميبيني كه هيچ كي كمكم نمي كنه .پس تو تنهام نذار. فعلا هم خونمون پر مهمونه و منم كه امتحان دارم به اين دليل نتونستم داخل حرم برم. اگه قسمت بشه تا اخر هفته ميرم.
نميدونم چرا اين احساس گناه منو ول نميكنه. نميدونم ازدواج كنم يا نه؟ نميدونم خدا منو بخشيده يا نه؟نميدونم حق زندگي دارم يا نه؟
فقط خيلي تنهام با اينكه خدا و شما دوستان مهربونو دارم ولي ...... از خودم خجالت ميكشم. از دست اين گناهام........

اگه حق زندگی نداشتی ، الان زنده نبودی! پس حالا که خدا بهت فرصتِ زندگی رو داده ، باید زندگی خوبی رو بسازی... باید گذشته رو فراموش کنی... به جاش سعی کن از این به بعد اشتباه نکنی... تو حق نداری زندگی رو برای خودت تباه کنی... گناه الانت اینه که از زندگی و عمرت استفاده نمیکنی... درس نمی خونی... به خودت حق ازدواج و شروع زندگی جدید رو نمیدی... پس از همین الان شروع کن... میتونی بهترین باشی... میتونی همه چیزو جبران کنی... خدا به یه کافر که تمام عمرش رو گناه کرده ، فرصتِ توبه و شروع زندگی جدید رو میده چه برسه به تو که فقط چند ماه اشتباه کردی و پشیمان شدی...

اگه خدا دوستت نداشت ، احساس گناه رو در دلت نمی انداخت... اینو مطمئن باش...

موفق باشی :72:

رومینای عزیز از جوابت ممنون.
از دوستان خواهش دارم برام دعا کنن.من دختریم که بین دیگران خیلی شادم ولی درونم پر غم و غصست. برام دعا کنین............:203::203:

متولد 88 عزيز
اين وجداني که داره تو رو مواخذه ميکنه ، خدا توي وجود همه انسانها قرار داده اما درجه اون شدت وضعف داره.
حالا بعد از اين چند ماهه که برتو گذشته ، بايستي بتوني خودتو پيدا کني. برا اينکار هر هفته ، يا هرماه رو اعمالت محاسبه داشته باش. وبه خودت نمره بده. قطعا بايد ملاک نمره دهي داشته باشي. اينجوري مي توني رفته رفته از اينحالت (افراط تو سرزنش خودت) بياي بيرون و مصمم به سمت اهداف خوبت حرکت کني.
خدا هم به بقيه انتخابهات نگا ميکنه اگه بقيه مسير رو معقول حرکت کردي قطعا خدا تو رو مي بخشه.:72:

سلام عزیزم
این خیلی خوب که شما به کار اشتباه خودتون پی بردید:73: . و مطمئن باش خدا توبه توبه کنندگان رو می پذیره . :203:
اما متولد 88 عزیز یادت باشه که دیگه این کار تکرار نشه ( اگر این کار تکرار بشه دیگه برات عادی می شه .وقتی هم یه چیزی عادی بشه در مورد گناهش هم بی تفاوت می شی . ) :305:

بي بي و بهاره عزيز از جواهاتون ممنونم. فقط برام دعا كنين خدا منو ببخشه و اينكه به زندگي عاديم برگردم.:203::203:

سلام دوستان. نميدونم چيكار كنم ؟ كاش ميتونستم حرفامو رودررو با يكي بزنم ؟ نميتونم اين حرفا رو به خانوادم بگم. به دوست صميميم هم بگم .دوستم دختر خوبيه ولي يه عيبي كه داره همش عيباي ديگران رو سركوفت ميزنه و به همه ميگه. موضوع بيماريمو كه بهش گفتم مدام بهم سركوفت ميزنه و مسخرم مي كنه.خدا رو شكر بيماريم رو به بهبوده .نميدونم چطوري از خدا تشكر كنم؟ قبلا كه چت ميكردم كه بهش گفتم همه جا رو پركرد و حتي پسراي دانشگاهمون هم فكر كنم متوجه شدن. تازگيها هم منو بخاطر هرچيزي مسخره مي كنه.نميتونم به اونم چيزي بگم. با اينكه كاري به كار كسي ندارم ولي تو اين مدت از دست مزاحمتهاي خيابوني هم خيلي عذاب ميكشم. روزي نيست كه بتونم با خيال راحت برم بيرون يا دانشگاه يا اينكه برگردم.مخصوصا شبا كه از دانشگاه برميگردم.همين ديشب اخرين بار مزاحمم شدن. برام ماشين نگه ميدارن .ميان دنبالم. واي خدا.....با اينكه قيافه تابلويي ندارم و اهل ارايش كردن هم نيستم و سر به زيرم.(البته حقمه با گناهاني كه كردم.)ولي ..... امروزم امتحان داشتم .با اينكه خونده بودم ولي خراب كردم.موندم چيكار كنم.؟ خوب درس بخونم كه چي؟ وقتي به هردري ميزني بست چرا حركت كنم. با اين وضعيت چطور ميخوام تابستون براي ارشد بخونم؟
راستي ميخواستم بيام نمايشگاه تهران و همچنين از دانشگاه فردوسي بيارن مسابقه 101 ولي من چون دير موتجه شدم نتونستم ثبت نام كنم. خيلي دلم مي خواست بيام ولي نشد.... دلم ميخواست يه مسافرت برم. ولي حدود 2 سال كه مسافرت نرفتم و خسته شدم از زندگي.........

دوستان عزيز جاتون خالي ديشب دعاي كميل رفتم حرم امام رضا.عالي بود. بجاي همتون نماز و دعا خوندم. البته اگه لايق باشم.و تاجايي كه اسم شما دوستان يادم بود به زبون مياوردم و از امام رضا خواستم تا مشكلات همه اعضاي تالار رو حل كنه و همه زندگي اروم و خوبي داشته باشن

سلام.دوستان. بالاخره اوني كه ميگفتم اومد خواستگاريم.فاميله ولي چندوقت بود همديگرو نديده بوديم. امروز اومدن. پسرخوبي بود ولي خوب نماز نميخونه. از نظر اخلاقي خيلي خوبه. خوب چيكاركنم؟ ميخواستم وقايع زندگيمو بهش بگم. ولي نتونستم. اخه تو برنامه گلبرگ حاج اقا دهنوي گفتند كه اگه توبه كردين نيازي به گفتن نيست.حالا من چيكار كنم؟ بهش جواب مثبت بدم؟ حقايقو بگم.؟
ميدونم گناهكارم ولي خواهشا يكي جوابمو بده:54::54:

متاسفانه تعریف ما در "صداقت" با تعریف واقعی"صداقت" خیلی متفاوت هست همون طور که خودتون"به برنامه" اشاره کردین...نیاز نیست بگید ( به نظر من)...در مورد ایشون بیشتر تحقیق کنید...

در مورد ایشون بیشتر تحقیق کنید. ولی بدونید ایشون هم می تونند دروغ بگن.
بله ester تعریف صداقت از دید ما یعنی اون چیزی از صداقت که برای ما سود دارد.

تعریف من از صداقت این نیست که شما فرمودید...با توجه به تایپک متولد 88 بیان کردم ....تایپیک ایشون رو بخونید به وضوح متوجه میشید اگر ایشون هم کاری کردن سر چشمه از نا اگاهی است ....بله اگر ایشون هم رابطه(که الان در جامعه هست) میبینیم تنگاتنگ یا چند ماهه فرقی نداره اما به صورت دوستی بله باید گفته بشه... اما نه یک کار کوچک اون هم ایشون اینقدر پشیمون هستن.... به نظر من طرز فکرت رو تغییر بده و جدی به زندگیت فکر کن...نیازی هم نیست بگین( به نظر من) اگر همین شکلی که گفتین بوده و در همون حد...

من وقتي با ايشون حرف زدم خودشون به وضوح گفتن نماز نمي خونن. با هم خيلي بحث كرديم به نتيجه نرسيديم.خودشون گفتن من تا حالا 1-2 بار پيشنهاد اشنايي با دخترا رو دادم ولي بهرحال رابطه دوستي رو به هردليل برقرار نكردن. حالا موندم براي نماز نخوندن ايشون چيكار كنم؟
سورنا و استر عزيز در چه مواردي تحقيق كنم؟ خانوادم ايشونو ميشناسن. ولي چيزي كه هست همون بحث عقيدتيشونه.به نظرتون من نبايد اون وقايع زندگيمو به ايشون بگم.؟؟؟؟ امروز چندبار خواستم بگم ولي نتونستم. موندم چيكار كنم؟

برای نماز نخوندن ایشون شما کاری نمیتونی بکنی عزیزم... به نظر من کسی رو انتخاب کن نیاز نباشه به ابن فکر کنی که اگر این شکلی بشه(مثلا نماز خون بشه) من دوستش دارم چون تا ایشون خودشون نخوان نماز خون نمیشن... کسی رو انتخاب میکردم که همون شکلی که هست دوستش داشته باشم بدون هیچ اعمال تغییری از سوی من...

ولی باهاشون صحبت کن و بگو راستش من دوست دارم همسر ایندم نماز بخونه نظر شما چیه؟.... البته این هم به یاد داشته باش نماز خوندن نشونه خوب بودن مطلق یا نخوندن هم نشونه بد بودن مطلق کسی نیست... ولی اگر یکی از ملاک های شما و شاید مهمترین ملاکتون نماز خوندن طرف مقابلتون هست ساده از کنارش نگذر و اول تکلیفتو با خودت روشن کن و بعد تصمیم بگیر که در اینده پشیمون نشی...

بهترین تحقیق همینه که با هم صحبت کنید و البته شناختتون از خونوادشون و روابطشون با اعضای خونواده و و و وو ووووووو.........

بهشون گفتم.گفت هركسي يك عقيده اي داره. و من به نظر طرف مقابلم احترام ميذارم. گفت اگه تونستين منو متقاعد كنين من نماز ميخونم. خيلي با هم بحث كرديم ولي هيچ كدوممون متقاعد نشديم. تا 5شنبه هم جواب ميخوان