شما بگید کی مقصره من شوهرم یا خانوادش

محسن خان ممنون از راهنماییتون ولی پدر شما یک ادم نرمال و با شخصیت معین هست ولی پدر شوهر من متاسفانه یک دوگانگی در رفتارشون هست که نمیشه باش اینطور برخورد کرد چون تموم نمیشه باز
شما فکر کنید من چندی پیش یه موضوعی پیش اومد ( ادامس جویدن ) من گفتم چشم و اون کار رو ادامه ندادم بعدش میدونید چی گفتن ، گفت خوب نیست ادم هر چی بهش میگن بگه چشم حتی به خنده به من گفت نکنه میخوای منو خر کنی ...... کسی که عروسش بعد یک هفته تماس بگیره و گوشیو برداره و بگه بار اخرت باشه مزاحم میشی شما فکر میکنید نرمال هست که باش مثل ما بقی ادمها برخورد کرد
نمیدونم دیگه چی کار کنم خانواده هم میگن الان تصمیم نگیر تو عصبانی هستی بزار ارومتر شی و بعدا

مینا گل از شما هم ممنون نه من هم تماسی نمیگیرم ولی معلق بودن خیلی بده

دوستان هنوز خبری نشده تورو خدا دعام کنید

سلام اسنا جان . خوبی ؟ به نظر من الان دیگه باید با خانوادت بشینی و یه تصمیم درست برای زندگی و آیندت بگیری . این شوهر تو اگه 60 ساله هم بشه باز از پدرش اجازه میگیره و یه ترس عمیق از پدرش تو وجودشه . این پدر شوهر تو یه ادم روانیه یه ادم نرمال نیست.

هما جان سلام
از قبل بهترم و ارومتر شدم ولی همچنان تو سر در گمی بسر میبرم نمیدونم چه خواهد شد ولی اینبار امیدوارم خیر باشه

اسنا به جای سردر گمی، تو به یک نکته در اکثر تاپیکها اشاره کرده ای و آن مسئله انتخاب پدرشوهر و دوگانگی شخصیت پدر شوهرت است .
اسنا این که پدر شوهرت تو را انتخاب کرده حرفی نیست و می پذیریم اما اشاره به همان شب گذایی دارم که لباس نامناسبی پوشیده بودی ( به نظرپدر شوهرت ) دوست من اینجا به نوعی عدم شناخت تو و همسرت در رابطه با مسائل اجتماعی و خانوادگی وجود دارد .
پدر شوهر تو یک سری فاکتورهای اولیه را در تو تائید کرده و شما هم از شوهرت در مورد لباس نظر خواهی کرده ای ولی یک عدم شناخت واقعی در این حکایت موج می زند که اگر به عدم شناخت این پسر از پدرش و فضای حاکم بر خانواده اش پی نبریم، نکته بعدی می شود، بی احترامی محسوس نسبت به باورها و طرز نگاه خانواده از طرف همسرت و با استفاده از شما ! موافق نیستی عزیزم . شاید شما متوجه نشده باشی که چه اتفاقی افتاده ولی این بی توجهی و سهل انگاری که همسر شما نسبت به سیستم خانواده مرتکب شده حاصل اش تخریب خود و تا حد زیادی شما و روابط فی مابین شده است . دوست من شما احساس می کنید که خطایی نداشته اید و انگشت اتهام خود را به سمت پدر شوهرتان نشانه رفته اید در حالی که در این شرایط این آقا به عنوان بزرگتر نیازمند عذر خواهی شما وهمسرتان است ، چه می دانید جایگاه اجتماعی پدر شوهر شما در نزد میهمانانش چه بوده و او چه تعاریفی از عروس تازه و فهم و شعور و باورهای پسرش برای این اجتماع نداشته است ؟! شما و همسرتان به این مرد بی احترامی ناخواسته ای کرده اید ولی از شدت ضربه ای که به وی زده اید هم نااگاه هستید . مطمئن باش همه ی انسانها یک رگ خواب دارند و شما و همسرت خلاف رگ خواب پدر شوهرت عمل کرده اید و صدایش را در آورده اید ، چرا فکر نمی کنید در این شرایط شما که به انتظار اقدامی از طرف شوهرت نشسته ای این مرد در این زمان از دست رفته به این می اندیشد که در مورد انتخاب شما اشتباه کرده و شاید شما را خیلی کاردان تر و با سیاست تر و با درایت تر از این حرفها می دید ه و....
من کاملا می توانم بفهم یک تازه عروس برای جلب نظر همسرش و نمایش زیبایی های ظاهری چه حق و حقوقی دارد و دست به چه اقداماتی می تواند بزند دکه حق او هم هست ولی عزیزم شما هم در این لحظه برای یک انتخاب لباس نامناسب بنا بر فضای حاکم و مکان چه اشتباه کودکانه ای مرتکب شده اید . که حاصل اش همین بی خبری است و ....

دوست من از منظر دیگر به این ماجرا نکاه کنید و به نتیجه برسید و اگر واقعا زندگی تان را دوست دارید دست به کار شوید و فکر نکنید که کوچک می شوید . شما باید با پدر شوهرت و شوهرت روبه رو شوی و حرفهایشان را بشنوی و نشان بدهی که کاملا آمادگی شروع یک زندگی را داشته ای و کاملا بر فضا ی زندگی ات حاکمیت توام با درایت داری و در نهایت بعد از شنید حرفهای طرفین نتیجه گیری و اقدام کنید .

اسنا جان سلام
از اول تاپيك مشكلت رو دنبال كرده ام حرفهاي آني گرامي رو كاملا قبول دارم
همه ما كه با كس ديگه اي مشكل پيدا مي كنيم مربوط مي شه به رفتار خودمون كمتر پيش مياد ديگرون بي دليل دچار سءرفتار بشن
اما يه نكته اي كه برام تازگي هم نداشت اين بود كه چرا يه دختر كه حق انتخاب داره و از قبل خانواده همسرش رو مي شناسه (حتي در حد يه تحقيق معمولي) و از سطح مالي و تحصيلي اون مرد و خانواده اش خبر داره و مثلا مي دونه از ش پايين تره اون آقا رو قبول مي كنه و وقتي قائله ختم شد و در دوره زندگي دچار مشكل شدن تازه يادشون مي افته كه زن از مرد بالاتر بوده و اونها فرهنگشون پايين تره
ببين اسناي محترم اين طرز فكر كه شما و همسرت رو در دو طبق ميزان ماديات مي ذاري كار بسيار ناپسنديه اين رو در نظر بگير كه شعور با تحصيلات و مال و منال با لا و پايين نمي شه و اساسا منطق و ادب فردي رو با اين محك نمي سنجن
اگر كسي از شما چنين سوالي مي پرسيد مي تونستيد بگيد من فوق دارم و در خانواده مرفهي زندگي مي كنم اما در ابتدا سعي در تخريب طرف مقابل كردن براي بي گناه جلوه دادن خود كار جالبي نيست . اما در كل اگر تمايل به ادامه رابطه ات با همسرت رو داري بايد طبق معنويات و ادراكت بالا باشه و يه خلوت كوتاه با خودت داشته باش شايد بروز اختلاف مقصري جز اسنا ي گرامي نداشته باشه شايد هم ...
اما اگر واقعا به اين نتيجه رسيده اي كه اون مرد لياقت همسري رو نداره و فرهنگش پايينه سعي در تغييرش نداشته باش چرا كه ناموفق مي موني
اما يه چيز ديگه هرگز در پي اين نباش كه با سياست هاي زشت زنانه مردي رو از خانواده اش بگيري . هر انساني در پي خوشبختي است و اين خوشبختي زماني بوجود مي ياد كه شريك تو پي به انسانيت تو ببره . نيازي نيست تلاش كني بهترين باشي تو بهتريني اما به شرط اينكه خودت باشي با تمام خصايص انساني و همه عواطف زنانه
شوهر تو زماني ديگه از پدرش يا هر فرد ديگه اي نمي هراسه و براي تو مي جنگه كه مطمئن بشه قدر زندگي رو مي دوني و براي اين دوست داشتن تلاش مي كني . موفق باشي - آهسته فكر كن - با تمأنينه گام بردار و تصميمت رو فرياد كن و به سمت حقيقت زندگي پرواز كن
عزيزم قصد من هرگز توهين و رنجوندن تو خانم مهربان نيست دوست دارم كانون همه زندگي ها گرم باشه و مطمئن
موفق و مؤيد در پناه حق

دوستان گرامي هر كدوم از ما با خانواده اي وصلت كرده ايم كه داراي خلق و خو هايي متفاوت اجتماعي و فرهنگي هستند دليلي نداره من نوعي وقتي با مادر همسرم مشكل دارم اين رو به همه مادر شوهران تعميم دهم شايد در عين مشابه بودن مشكل اصل قضيه متفاوت باشه در صورت امكان از تجارب سازنده خود استفاده كنيم نه مخرب .اين اصل واقع بيني و همدردي است .

اسنا جان شوهرت تماسي نگرفت؟چه خبرا؟

ممنون از دلناز
دلناز و انی عزیز این مشکل رو خود شوهرم هم قبول داره که من خیلی از اون فرهنگی و تحصیلاتی بالاترم و این حرف خودش هست من برای تخریب او و رای مثبت به خودم این رو مطرح نکردم دو نفر ممکنه شاگرد اول باشن ولی یکیشون شاگرد اول کلاس سوم ابتدایی و اون یکی شاگرد اول دوم دبیرستان .. من و خانواده همسر هم همینطور هستیم در ضمن من با تاپیک اینکه بگید کی مقصر هست به عنوان مشکل پرداختم نه اینکه بگم پدر شوهر من مقصر نه اون هم یک ادم هست مثل بقیه ادمها با مشکلات و رفتارهای خاص خودش ولی من و همسرم هر بار به پیش روانشناس رفتیم گفتن این پدر نرمال نیستن و حتی به من توصیه کردن دوری و دوستیو ولی اونوقتا من گوش شنوا نداشتم الان هم تصمیم خودم رو به خانوادم اعلام کردم که حاضر نیستم به خاطر یک عدم شناخت حقیقی از همسرم تمام عمرم رو و زندگیم رو بسپارم به دست یک نفر که استقلال رای نداره و همه چیو از پشت عینک خانواده میبینه سخت هست برای یک دختر ولی سختر هست کنار اومدن با یک همچین ادمی ...... فقط دعام کنید که اینبار مثل دفعه قبل راه اشتباهی رو نرم

دوستان همسر من تماس نگرفتن ولی ما حضورن رفتیم خونشون خانواده من ازشون خواست که به رفع مشکل بپردازیم و منو همسرم تنها با هم صحبت کنیم که پدر شوهرم گفتن به هیچ وجه امکان نداره من باید تو صحبتاشون باشم و بشنوم چی میگن !!!!!!!!!حرفاشون رو هم شنیدیم البته بیشتر بد و بیراه بود تا حرف و همسر من اعلام کردند من رو دیگه نمیخوان و حاضر به طلاق هم نیستن چون من شب قبلش به پدر شوهرم اس ام اس دادم که فکرامو کردم و طلاق میخوام و من رو تهدید هم کردن که اگه درخواست فلان بدی ما بیچارت میکنیم و غیره..... الان هم فقط میخوام یکمی صبر کنم و با گذشت زمان این قضیه رو حل کنم متاسفانه یک اشتباه من باعث رنجش خیلی ها از جمله پدر و مادر من شد .... خیلی برام جالبه که چرا کسی که حاضر نیست دیگه با هم زندگی کنیم و میگه منو نمیخواد ولی حاضر هم نمیشه طلاق بده چرااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا اااااااااااااااااااااااا؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

راستی این رو فراموش کردم که پدر همسر من بعد از اون در تماس تلفنی گفتند گه پسرمن شرط داره برای ادامه زندگیم و گوشیو داده بود به خودش و خودش به بابا گفته بود و پدر من گفتن خود شما اعلام کردید دختر من رو نمیخواید و دختر من هم دیگه حاضر به ادامه دادن نیست و ایشون گفتن شرط من اینه که ایشون تعهد محضری بدن دیگه دامن نپوشن.....

اسنا جان خیلی حرفاشون خنده داره ؟ یعنی چی تعهد محضری بده که دیگه دامن نمیپوشه .فقط میتونم بگه که خودتو نجات بده همین .

آخه ما نفهمیدیم این وسط تو و شوهرت همدیگه را دوست دارید یا نه؟امیدوارم ایندفعه با خبرای خوش بیای روی خط عزیزم

اسنا کجایی ؟ امیدوارم بی خبری خوش خبری باشه

بعد از مدتها سلام
خیلی دوست داشتم با یک خبر بیام اینجا و شروع کنم به نوشتن ولی متاسفانه من از شوهرم هیچ خبری ندارم به هرکسی میگم باورش نمیشه..... دوستان یک مشاور خوب به من معرفی میکنید ممنون میشم
بدرود

یعنی توی این مدت اصلا ندیدیش یا تماسی باهاش نتونستی بگیری؟ از دوستی آشنایی؟

ویونای عزیز ممنون از پیگیریتون هم اینجا هم تو پیام خصوصی
من موفق نشدم به هیچ طریقی ایشون رو پیدا کنم محل کارشون رو عوض کردن و تلفن همراهشون هم خاموش هست من هم الان 15 روز هست که نه تماسی داشتم و نه پیگیری کردم که کجاست چی کار میکنه گفتم شاید نیاز به فرصت برای فکر کردن دارند و ...خیلی هم داره بهم سخت میگذره تو رو خدا دوستان تو این روزهای عزیز خیلی برام دعا کنید
ممنون

اسنا جان من متوجه نشدم شما عقد کرده هستید ولی فقط عقد کرده اید؟ منظورم این است که زندگی زیر یک سقف را شروع نکرده اید؟

اسنا جان تا کی همسرت میخواد به این رفتارهای کودکانش ادامه بده . یه راه حل پیدا کن . تا کی میخوای منتظر بمونی تا بیاد یا زنگ بزنه . با با جون یه فکر چاره کن . خانوادت نظرشون چیه در این مورد .

سلام اسنا جان
من 8 ساله كه متاهلم و بچه هم دارم گفتم شايد تجربه بيشتري داشته باشم و بتونم كمكت كنم......
عزيز دلم من فكر ميكنم شما اختلاف فرهنگي با هم دارين در ضمن چون سن اين آقا از شما كمتره نمي تونه تسلط كافي بعنوان يك مرد در زندگي داشته باشه تا شما بتوني بهش تكيه كني.تازه شما اول راهيد وقراره با كلي مشكلات زندگي مبارزه كنيد اگه از همين اول زندگي حرمتها:exclamation: اينطوري شكسته شده و روي خانواده شوهر براي هركاري و هر حرفي باز شده مطمئن باش تا آخرش همينه.......اگه هنوز اتفاقي نيفتاده عاقلانه و منطقي فكر كن و جلو برو ......به نظر من با كمك مشاور كه از لحاظ روحي خيلي صدمه نبيني قيد اين خانواده رو بزن .......سعي كن با كسي ازدواج كني كه حداقل اختلاف از لحاظ فرهنگي و خانوادگي بينتون باشه چون در آينده اي نه چندان دور..................با يه بچه بي گناه :47:مجبوري از همسرت جدا بشي........با هر كس ازدواج كني آسمون همين رنگه و تمام مردهاي دنيا تقريبا خصوصيات مشتركي با هم دارن به اين فكر نكن كه شايد تا آخر عمرت ازدواج نكني به اين فكر كن كه با شخص مقابلت بتوني يك عمر به آرامش روحي برسي(مسئله يه عمر زندگيه شوخي كه نيست خانمي).............
برات دعا ميكنم :203:كه بتوني درست و منطقي تصميم بگيري و خوشبخت زندگي كني:72:......