نمایش نسخه قابل چاپ
دانه جان مطمئن باش با ادامه این مسیر صحیح که پیدا کردی حتما طعم واقعی آرامش و خوشبختی را خواهی چشید.
یادمان باشد همه ما اینجا آمده ایم تا با کمک هم مسیر درست زندگی را پیدا کنیم و سپس با آگاهی آنرا ادامه دهیم و حال دانه عزیز به این مهم دست یافته است . به امید روزی که همه دوستان به صراط مستقیم زندگیشان دست یابد.
استفاده از تجربيات و افكار ديگران است كه انسان را پخته مي كند و به كار بستن تجربيات و تلاش براي بهتر بودن انسان را آبديده مي كند.
گاهي حس مي كنم نوشتن نكات ريزي كه در زندگيم است باعث مي شود تا بيشتر به اهميت آنها پي ببرم.
شايد مرور اين نكات مرا براي تلاش بيشتر ترغيب كند.
بد نيست تا همه را بنويسم يا روزانه به اين نكات مراجعه كنم.
هر قدم اشتباه يك آجر از خانه ام را آوار مي كند.
خيلي روابط ما گرمتر از قبل شده و هر چقدر من بيشتر گرمترش مي كنم او نيز پا به پاي من مي آيد. درست است كه من بايد آغازگر باشم اما خوشحالم كه او نيز متوجه تغييرات شده و بيشتر از قبل براي اين رابطه مايه مي گذارد حتي يكي دو كاري انجام داد كه من فكرش را هم نمي كردم انجام دهد.
حالا مي فهمم كه زندگي مشترك واقعا دو نفره است. هر چقدر برايش مايه بگذاري همانقدر بايد انتظار برداشت داشته باشي.
:104:
حالا مي فهمم كه زندگي مشترك واقعا دو نفره است. هر چقدر برايش مايه بگذاري همانقدر بايد انتظار برداشت داشته باشي.
هورا آفرین از این جمله خوشم میاد . خوشبخت باشید .
زماني مي توانم انتظار توجه داشته باشم كه خودم در اين زمينه كوتاهي نكرده باشم.
دانه جان خوشحالم که مشکلت ب این سرعت حل شد خوش به حالت که چنین دوستانی داری که هر وقت به کمکشان احتیاج داری بدون هیچ چشمداشتی یاریت می کنند . راستش من هم اولش مشکل تو رو داشتم اون موقع با این سایت آشنایی نداشتم ولی خودم سعی کردم مشکلم را حل کردم یعنی اول فهمیدم که نباید به فکر تغیر دادن شوهرم باشم نباید یک سری قانون برای خودم بذارم که شوهرم باید این جوری باشه و اون جوری تا به من ثابت کنه دوستم داره ، فهمیدم که اون داره به روش خودش به من محبت میکنه ،اولش نمی دیدم و فقط دنبال دستورالعملهای از پیش تعیین شده خودم برای ابراز علاقه بودم ،در حالی که شوهرم آدم کم حرفی بود و احساساتش رو به زبون نمی آورد.
با این که برای من خیلی کارها می کرد اما من فقط دنبال ابراز علاقه زبونی بودم این مسئله ساده برای من یک مشکل بزرگ شده بود
:104:نقل قول:
نوشته اصلی توسط دوستی
زندگی آیینه ی اعمال و کارهای توست
اگر عشق بیشتری می خواهی عشق بیشتری ببخش
اگر مهربانی بیشتری می خواهی همواره بیشتر مهربان باش
اگر می خواهی مردم نسبت به تو صبور و مؤدب باشند صبوری و رعایت ادب را مقدم بدار
این قانون طبیعت است و در هر لحظه از زندگی ما اعمال می شود
زندگی، هر آن چه را که هدیه كنی به تو بر می گرداند
زندگی خوب تو حاصل یک تصادف نیست
بلکه آیینه ای است از كارهای تحسین برانگیز و زیبای خودت
دانه جان
امیدوارم امروز عاشقتر از دیروز و فردا خوشبخت تر از امروزت باشی.
سلام دانه جان خوبی خانومی ؟؟
امیدوارم اوضاع رو به راه باشه
با سلام خدمت دانهنقل قول:
نوشته اصلی توسط درياي آبي
این جمله دریای آبی خیلی قشنگ بود و به درد همه مون می خوره. از اینکه شما سر رشته رو پیدا کردید خیلی خوشحالم و بهتون تبریک میگم.
سلام دانه جان
من هم اوایل باهمسرم روابطمون همینطوری بود البته نا گفته نماند که من وهمسرم هردو مان کم صحبتیم واین دراوایل ازدواج خیلی من را آزارمیداد اما کاری که توانستم بکنم شوهرم به شعرعلاقه داره وشعرهای حافظ را کم وبیش حفظ بود ومن درزمان عقد بستگی وقتی خانه مان میامد کتاب حافظ برمیداشتم وشعرهای حافظ را می خواندیم "شب شعر" کم کم که اززمان آشناییمان گذشت شروع کردم درباره خصوصیات اخلاقی باهمدیگر صحبت کردن وهمینطوردرمورد اینکه قبل ازازدواج چه تصوراتی ازهمسر آینده مان داشتیم و...صحبت کردن. تازه همسرم اهل فیلم تماشا کردن نیست مگرنه درباره موضوعات فیلمها می تونستیم صحبت بکنیم و....درکل بگم که الان خیلی بهترازگذشته ایم وبا هم همصحبتی داریم ...نمیدونم شاید تونسته باشم با این تجربه ایی که خودم داشتم کمکت کرده باشم .
ريحان عزيز و ديگر دوستان
از اينكه تجربيات خودتان را در اختيار من مي گذاريد ممنونم.
هنوز گاهي پيش مي آيد كه در مورد بحثي صحبت كنم و جوابي نشنوم و يا اينكه او گفته من دوست دارم با عملم به تو بفهمانم كه دوستت دارم و به زبان نمي آورم و يا اينكه به دنبال اين نيست كه من را اين ور و اون ور ببرد تا مثلا بگرديم يا اينكه دلم باز شود و خيلي موارد ديگر
مسلم است كه ما با هم در همه چيز تفاهم نداريم اما از آنجايي كه زندگيم را دوست دارم و تلاش مي كنم كه آن را بهتر و محكم تر بسازم توقعات خودم را كمتر مي كنم و از بعضي از آنها مي گذرم. بعضي ها را هم با زبان نرم به او مي گويم و شايد او طفره رود اما به هر حال بايد ساخت. بايد خواسته هاي او هم در نظر گرفته شود. فداكاري بيش از حد در زندگي مجاز نيست اما گذشت بيش از حد براي هر زندگي اي مجاز است.شايد تا به حال به اين نينديشيده ايم كه فداكاري با گذشت دو واژه جدا از هم و متفاوت اند.
او در خريد هدايايي كه براي اعياد و شب چله و تولد بايد به من مي داد از چيزي كم نگذاشت اما به جز آنها اعتراف مي كنم كه به گمانم كمي دست به جيب نيست و هيچ دختري از اينكه شوهرش ناخن خشك باشد خوشش نمي آيد اما هزاران بار گفته كه من خسيس نيستم. من به اين گفته او احترام مي گذارم و قبول مي كنم كه او خسيس نيست و منتظرم كه او خود را در موقعيتي مناسب به من نشان دهد.اين مرحله بعدي من براي رفع سوظن خود يا ايراد اوست.
البته ايرادات خودم را هم قبول دارم.مثلا وقتي ناراحت مي شوم سريع به زبان مي آورم و مي گويم كه مثلا از فلان حرف ناراحت شدم و نمي توانم تظاهر به اين كنم كه انگار اتفاقي نيفتاده. شايد بايد روي اين مسئله بيشتر كار كنم تا كمي خوددار تر باشم .
دانه جان
خوشحال که از تلاشت نتایجی گرفتی. تجربیات تون برام خیلی ارزشمند است.
من در اطرافم از این جور مردها زیاد دیدم. فکر نمیکردم راهی برای نفوذ به درون شون وجود داشته باشد. خوشحالم شما این راه رو پیدا کردید.
در مورد خسیس بودن... باید بگم نگران نباشید. معمولا این جورافراد همیشه برای روزهای سخت زندگی یه ذخیره ای رو در نظر میگیرند. شاید الان به اون چیزی که شما میخواید کم توجهی کنند. احتمالا در آینده زندگی خوبی رو خواهید داشت.
زندگی خوبی رو براتون آرزو میکنم.
ممنونم sade begham... گرامي
اگر اين تاپيك را اينقدر ادامه مي دهم و شايد از نظر برخي كار بيهوده اي باشد براي اينست كه به آنهايي كه اميدي ندارند و با هر مشكلي زانوي غم بغل مي گيرند بگويم كه براي هر مشكلي راه حلي وجود دارد. بايد آن راحل را جست و به كار گرفت. پيدا كردن راه حلها براي مشكلات سخت تر هنري است كه همه مي توانند از آن بهره مند باشند. كافيست كه بخواهند و از تمام وجود و تمام استعدادها و هوش و ذكاوتشان استفاده كنند و دو چيز را فراموش نكنند اول خدا دوم اميد.
دانه جان موضوع تا پیکت برای من خیلی جالب بود چون مشکلی بود که منم همیشه داشتم شوهر من حتی در ارتباط زناشوییش هم از ابراز کوچکترین علاقه ای عاجز بود و الان هم هست ولی من با این مساله کنار اومدم و سازگار شدم عزیز دلم احساس من بم می گه این مساله معیار درستی برای خوب یا[/color][/size] بد بودن یه مرد نیست معمولا مردا همینکه سر کار میرن و برای زندگی تلاش می کنن یا حتی یه نون خریدنم تو ذهنشون نشانه علا قه می دونن چون مردا دیدارین و زنا شنیداری این تفاوت دنیای ما با مرداست که رفتارامونو توجیه می کنه .
عزیز دلم به عکسش فکر کن حاضر بودی مردی شوهرت باشه که از صبح تا شب برات شعر بگه و قربون صدقت بره و از اون طرف زندگیت لنگ باشه !!!!
تنها چیزی که فکر می کنم بتونه بت کمک کنه اینه که [color=#FF0000]غرور تو بذار کنار .وقتی خوابه نذار بخوابه سر به سرش بذار شیطنت کن براش تعریف کن حتی اگه حس کردی گوش نمی ده باز خسته نشو خواسته هاتو مدام بگو هر زمان دلت خواست بغلت کنه یا ابراز علاقه کنه هم اول خودت اینگار رو بکن هم بش بگو اصلا خسته نشو عزیزم شوهرت مرد سالمیه و ارزشش رو داره که تلاش کنی و نکته اخر اینکه خیلی آرمانگرا نباش یه دوست خوب اینو بت گفته سعی کن نیمه پر لیوانو ببینی خوبی هاشو ببین و روشون سر مایه گذاری کن .موفق باشی
سلام دوستان
اگر تعريف ما خانمها از وجود يك مرد و مسئوليتها و احساسات يك مرد كاملا صحيح و شناخته شده باشد بهتر مي توانيم زندگي را اداره كنيم.
حس تكبر و برتر بودن و باهوش بودن و كم نياوردن و .... ما را از آنچه كه بايد به دنبالش باشيم دور مي كند. ما بايد به دنبال برقراري زندگي سالم تر باشيم.
امروز به همسرم زياد توجه مي كنم و به قول معروف زياد قربان صدقه اش مي روم. از يكماه پيشش بسيار بهتر شده است و روابط گرمتري بينمان برقرار شده است. خيلي از دوستانم به من پيشنهاد مي كنند كه اين كار را نكن. او پر رو مي شود. فردا عادت مي كند كه همه اش تو بايد نازش را بخري و...
شايد تا حدي نبايد افراطي ابراز علاقه كرد. قبول دارم . اما اين احتياط كاريها بود كه مرا از او دور نگه مي داشت.
مي نشستم و پا مي شدم مي گفتم او ناخن خشك است وبراي من چيزي نمي خرد. واقعيت اينست كه او ناخن خشك نيست اما شيوه خرج كردنش با شيوه خرج كردن من كاملاً متفاوت است. اين تفاوتها را مي توان با برقراري رابطه محبت آميز كمرنگ نمود. كمي او خودش را با من وفق دهد و كمي من خودم را با او.
شايد خنده دار باشد اما براي اينكه او را با دنياي خودم و احساسات خودم نزديك كنم برايش نامه نوشتم و در ميان جملات عاشقانه خواسته هايي را مطرح كردم. (مثلاً: عزيزم دلم بيا باهم كليشه اي نباشيم و اجازه ندهيم روزمرگي زندگيمان را در بر بگيرد. دلم مي خواهد عشق تو در دلم هر روز گرمتر باشد و .................). فكر مي كردم كه دادن نامه براي او مسخره باشد و نامه ها را با خجالت در ميان وسيله هايش گذاشتم اما يك روز بعد به من گفت: (((من ديشب تا ساعت يك و نيم داشتم نامه هاتو مي خوندم))) برايم جالب بود كه چنين وقتي برايم گذاشته بود. درست است كه ديگر هيچ چيزي از خوبي و بدي نامه به من نگفت اما مي دانم كه اگر برايش مهم نبود و اهميتي نداشت تا آنوقت شب بيدار نمي ماند كه نامه ها را بخواند.
يادمه توي اون روزهايي كه بهش اعتراض مي كردم يكبار بهش گفتم: زن با مادر و خواهر فرق مي كنه. خواسته هاش و تعهداتي كه بهش داري نسبت به تعهداتي كه به خانواده خودت داشتي فرق مي كنه و.....
رفت توي خودش و با ناراحتي گفت: فكر نمي كردم كه دارم اشتباه مي كنم. كسي تا به حال چيزي بهم نگفته بود.مثل اينكه ازاين بعد بايد بيشتر حواسمو جمع كنم.
اين آخرين مكالمه اي بود كه من در مورد اعتراضاتم با او داشتم و از همان شب به بعد او بهتر شد و من هم رويه ام را تغيير دادم.
اي كاش خوشبختي ها زودگذر نباشند....
سلام به خانم دانه
من قسمتهايي از تاپيك شما رو خوندم ، اينكه شما اينقدر پرتلاش هستيد تا هم مشكل دوستانتون و مشكل خودتون رو حل كنيد واقعا جاي تحسين و تشكر داره .
در زندگي هاي ما گاهي دو نفر با هم زندگي مي كنند مشكلات زيادي هم دارند اما چون نمي دونن يا نسبت به اون مشكلات حساس نيستند ، زياد براشون مهم نيست ، اينكه شما از مشكلي كه بين خودتون و همسرتون هست آگاهي داريد نشان دهند درك بالا و انتظارات والايي هست كه شما از زندگي مشترك داريد واقعيت امر هم همينه كه ما انسانها براي داشتن زندگي همراه با آرامش و عشق احتياج به درك متقابل ؛ رفتارهايي عاشقانه و محبت داريم ، زندگي بدون محبت ،بدون گذشت ،بدون فداكاري ،و بدون در نظر گرفتن ارزشهاي والاي انساني ، زندگي نمي تونه باشه ! بيشتر شبيه وقت تلف كردن (مردگي ) است .
دانه خانم همين كه شما داريد سعي مي كنيد شوهرتون رو به احساسات خودتون نزديك كنيد ستودني است .
اما من بهتون توصيه مي كنم تا مي تونيد به نقاط قوتي كه در وجود همسرتون هست توجه كنيد نقاط قوت ايشون رو بهش يادآور بشيد . به زيباييهايي كه در رفتارو عملش هست توجه كنيد و از اون تمجيد كنيد ، اما كنترل شده باشه ، هر روزي كه مطابق با ميل شما رفتار بكنه يعني اون روز هموني باشه كه شما مي خواستيد از اون روز خاص در نزدش به خوبي ياد كنيد ، وبگيد كه چقدر امروز بهتون خوش گذشت كاش هميشه اينجوري باشه !!
واقعيات زندگي و مشكلاتش رو بپذيريد و بدونيد كه هميشه و هر روز نميشه رمانتيك و عاشقانه بود گاهي وقتا لازمه تا انسان با ديد عقلاني تري به زندگي نگاه كنه ؛ اما در كنار منطقي بودن و استوار بودن چاشني احساس رو هم در اون مواقع در زندگي گنجاندن باز هم بد نيست .
اگر گاهي اوقات بتونيد با همسرتون از زندگي شهري دور باشيد و به فضاي سبز بيرون از شهر ؛ كوه جنگل و.... بريد مطمئنا تاثير مثبتي در احساس هر دو طرف شما خواهد داشت .طبيعت خود به خود احساس انسان رو لطيف مي كنه .
پيشنهادات پزشكي : :D
پيشنهاد مي كنم هفته اي دوبار حداقل به همسرتون ماكاروني بديد بخوره يا به مادر شوهرتون بگيد براش ماكاروني درست كنه تاثيرش رو خواهيد ديد .
خوردن معجون : (شير عسل تخم مرغ ) اين هم در روحيات همسرتون تاثير گذار هست .
كلا براي اينكه طبع انسان لطيف لازمه كه طراوت و شادابي در زندگي وجود داشته باشه ورزش - تفريحات سالم - استفاده از هواي پاك - استفاده از سبزيجات و سالاد - كم خوردن گوشت قرمز و .... اينها هم بي تاثير نيست .
خلاصه اگه سعي كنيد انشاءالله با همتتون زندگي شما هموني ميشه كه مي خواييد:shy:
موفق و شاد و سربلند و عاشق باشيد :72::43:
سلام دانه جان
با توجه به صحبتهایی که کردی باید با دقت بیشتر در مورد شوهرت تحقیق کنی.من هم در زندگی تقربیا همین مشکلات را داشتم البته ناگفته نماند من کل نامزدی و دوران عقدم یک ماه بیشتر نبود.و بعد از ازدواج متوجه شدم که فردی خسیس و بی عاطفه ای است بزرگترهایم گفتند که خوب می شود اما متاسفانه بعد دوماه باردار شدم ولی باز هم گفتم اشکال ندارد به بخاطر بچهون زندگی را ادامه دادم ولی وضعیت زندگیم روز به روز بدتر می شد تا اینکه تصمیم به جدایی گرفتم و از همسرم جدا شدم ولی امیدوارم که دانه جان تو بتوانی مشکلت را با صحبت کردن با بزرگترهای هر دوخانواده حل کنی گاهی بزرگترها با راهنمایی هاو تجربه هایی که دارن بهتر می توانند ما را راهنمایی کنند.دانه جان تمام تلاشت را برا یحل مشکلت انجام بده که یک روز غبطه نخوری که چرا من تمام سعیم را نکردم به امید موفقیت.
دانه جاوشحالم که رابطه ات با همسرت خیلی بهتر شده الان که پستهای قبلیت را میخواندم احساس می کردم که خودم دقیقا آنها را نوشتم ما دو تا بسیار به هم شباهت داریم شوهرمن فوق العاده مرد خوبی است اما تنها عیبی که دارد این است که دوست داشتنش را به زبان نمی آورد البته الان نسبت به اولین روزهای آشناییمان (7ماه پیش ) خیلی بهتر شده و هر از چند گاهی بهم ابراز علاقه میکنه مخصوصا شبها و موقع خواب ، تا حدودی راضیم اما هنوز با اون مرد خوش صحبتی که من انتظارش را داشتم خیلی فرق میکنه به نظر تو من چه کار کنم ایا به همین صورت قانع بشم یا سعی کنم تغییرش بدهم ؟در ضمن من یک مشکل دیگه ای که دارم اینه که اون بعضی وقتها جلوی همه منو ضایع میکنه مخصوصا جلوی خانواده خودم .
دوستي عزيز
بايد قبول كني كه نمي توان كسي را تغيير داد و به نظر من اصلا اين كار درست و اخلاقي نيست كه بخواهيم كسي را تغيير دهيم.
اول از همه بايد اعتراف كرد كه آدمها مي توانند با همه شرايط خوب و بد عادت كنند و با آن كنار بيايند.
بعد هم به نظر من مي تواني خودت اقدام كني و تا جايي كه مي شود به او محبت كني و مثلاً بگويي من از فلان اخلاق تو خوشم مي آيد تو هم از اين اخلاق من خوشت مي آيد؟! تأييد كردن او مي تواند مرهمي براي احساساتت باشد.
در مورد اينكه تو را مسخره مي كند بايد در حين محبت به او بفهماني كه چقدر از كارش رنجيده خاطر مي شوي. خيلي موقعها خيلي اختلافها به خاطر اين پيش مي آيد كه طرف مقابل اصلاً نمي داند كه دارد اشتباه مي كند.
با سلام به یکی از دلسوز ترین های سایت
یه سوال تا حالا خودتونو جای همسرتون گذاشتین؟
سعی میکنم بعضی از حرفایی که ممکنه ایشون اگه تو این سایت عضو بود بگه رو مرور کنم:
چرا همسرم هیچ وقت منو درک نمیکنه؟ من این همه وقت گذاشتم تا بهترین مارک LCD رو پیدا کنم ولی اون اصلا براش مهم نیست.
چی میشد می تونستم صحنه گل دیشب رونالدو به منچسترو براش تعریف کنم. چرا من یه هم زبون ندارم؟ اصلا به چیزایی که برای من مهمه اهمیت نمیده و...............
حاا یه سوال دیگه تا حالا شده یه مسابقه فوتبالو به خاطر اینکه اون دوست داره با اشتیاق نگاه کنی و دربارش اظهار نظر کنی؟ اگه نه پس چه جوری توقع داری اون به حرفای شما به دقت وبااشتیاق گوش کنه؟
اگه بیرون نمیبردت باهاش روی یه مسابقه فوتبال شرط بزار که اگه باخت مثلا برای شام برین بیرون. یا هزار و یک ابتکار دیگه که مختص به زندگی شخصی هر کسی میتونه باشه.
فقط بدون اگه مثل دو تا دوست واقعی بتونین باشین خیلی از مشکلاتتون حل میشه.
pooarotعزيز
باورت مي شه وقتي كه ارسالت رو خوندم خيلي خوشم اومد. راست مي گي. خيلي جالب بود.
چقدر خوبه كه ما مي تونيم توي اين فضاي مجازي خيلي چيزها رو به هم يادآوري كنيم و يا اينكه از همديگه چيزي ياد بگيريم.
حتماً همين جمعه پيشنهادت رو امتحان مي كنم. فكر مي كنم اين كار هم براي من مهيج خواهد بود.
ما رو هم از نتیجش با خبر کنین.
آدرس لينك زير مربوط به تاپيكي است كه بي ربط با موضوع اين تاپيك نيست. براي دوستاني كه با اين مشكل روبه رو هستند توصيه مي كنم كه اين تاپيك را هم مطالعه كنند
http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=5480&pid=56134#pid56134
خدا را شكر كه مي توانم همسرم را دوست داشته باشم و از دوست داشته شدنم از سوي همسرم لذت ببرم
:104:
گوارای ات باد این حس زیبا . همیشه شاد باشی و عاشق.:227:
چه حس خوبی
مبارکت باشه
لیاقتش رو داری
سلام دانه جان
خيلي وقته ديگه ازت خبري نيست
حتي توي تاپيكهاي دوستان هم پيامي از تو نديدم
اميدوارم هر جا هستي شاد باشي
راستي از اينكه عنوان راهنما رو گرفتي بهت تبريك ميگم
برتزنده تو دختر پرتلاش و صبور و فهيم هست
هر جا هستي در پناه خداوند شاد باشي
ما رو بي خبر نذار
سلام دانه جان
خوبی؟
من همین امروز عضو گروه شدم . می خواستم بگم من هم دقیقا مشکلی که شما دارین رو دارم . من هم نمی دونم چیکار کنم ، تازگیها سر چیزای کوچیک هم با هم دعوامون میشه بعد که آشتی می کنیم باز همین آش و همین کاسه .همسر من هم 5 سال از من بزگتره . الان که یک دختر 1 سال و نیمه دارم بیشتر با اون حرف میزنه و بازی میکنه انگاری اصلا منو نمیبینه وقتی باهام کار داره فقط بهم زنگ میزنه . خلاصه کنم که کلی از دستش شاکیم اما نمی دونم باید چیکار کنم .
سلام همسفر عزيز
مدتي است كه گرفتارم و كمتر مي توانم به تالار سر بزنم. اما ميشه در خدمتم عزيزم.
سلام saeideher گرامي
حل اين گونه مشكلات موقتي است و بايد تلاش كني تا بيشتر خودت را تغيير دهي تا او را. نمي توان اصل هر كسي را تغيير داد. همين الان هم اگر من در روابط كوتاهي كنم او هم ممكن است كوتاهي كند و رويه اش را به حالت قبل برگرداند.
شايد بايد برخي موارد را تحمل كرد و دم بر نياورد اما گاهي هم صحبتهاي آرام و با نرمي باعث مي شود كه متوجه رفتار اشتباه خود بشود كه البته اين مسئله باز هم موقتي است
دانه ی خوبم . از گفته هایت این طور احساس کردم که همسرت در فرهنگی متفاوت با فرهنگ شما رشد کرده . الان وظیفه ی شماست که با صبر وحوصله ای که بیشتر خانم های ایرانی را شامل می شود او را به فرهنگ خودت نزدیک کنی.دانه جان من 10 سال است که ازدواج کردم و تجربه ی دوران عقد را هم داشتم. به نظر من اگر شناختت تکمیل شده نسبت به همسرت سریع تر ازدواج کنید چون هر چی این فاصله ها بیشتر بشود بعدها جبران ان به مراتب سخت تر میشود.در ضمن سعی کن تو با حرفات وبا کارهایت عشقت را بروز بدهی تا همسرت از شما یاد بگیرد .امیدوارم موفق باشی
فكر مي كنم اينكه دو نفر بعد از زندگي مشترك به اين نتيجه برسن كه همدل نيستن، طبيعيه. چون بعد از شروع زندگي، هر دو طرف مجبورا ظاهر سازي هاي دوران دوستي و نامزدي رو كنار بذارن و با ستونهاي واقعيت خونه شونو برپا كنن.
ممكنه بشه با صرف وقت و انرژي زياد و يا گاهي هم اتفاقي، يه نفر رو پيدا كرد كه خيلي با ما همدل بشه، اما راه چاره براي بقيه چيه؟ ما كه نمي تونيم منتظر شانس بشينيم يا اينكه زمان زيادي رو براي پيدا كردن همسر ايده آلمون صرف كنيم!!
به نظر من يه مهارت هست كه بايد همه زن و شوهرهاي جوون با آون آشنا بشن و اونو ياد بگيرن و اونم "هم دل شدن" هست. يعني ياد بگيريم كه به چيزايي كه علاقه نداريم علاقه من بشيم و بعلاوه بتونيم طرف مقابلمون رو به چيزهايي علاقه مند كنيم.