-
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
سلام دوستان
امروز هم خیلی خوشحالم
و هم خیلییییییییییی ناراحت
من تا امروز با خانومم هیچ تماسی نگرفتم تا اینکه خودش بهم اس ام اس دادا""ای بی معرفت"" این متن اس ام اسش بود!!
بعدش زنگ زد امااااااااااااااااا اول صداشو نشناختم!!شماره خانومم بود ولی صداش!!
طفلی خانومم دیشب 2 بار رفته بیمارستان!!!منم بی خبر بودم
سرما خوده بود خیلی شدید اصلا نمیتونست صحبت کنه!گفت دیروز حالم خیلی بد بوده میخواستم زنگ بزنم اما نمیتونستم....خیلییییییی شرمنده شدم...حالا خجالت میکشم...اون خونه پدرش مریض بوده و من بی خبر !!!!خیلی بد شد...
ولی حرفی که زد خیلی خوشحالم کرد گفت چرا زنگ نزدی ""دلم خیلی برات تنگ شده بود""!!!!
اولین باری که ازش میشنوم....
کامران007 در اون زمینه مشکلی نداریم تا اونجا که من میدونم..اما سئوالتون باعث شد روی این قضیه بیشتر و بهتر فکر کنم...ممنونم
elina از شما هم ممنونم...
منتظرم برگرده باید حسابی با خانومم صحبت کنم..این جوری فایده نداره...من اشتباهی که کردم این بود بی محلی یا حفظ تعادل باید میموند وقتی برگشت نه الان که این جوری بشه و من شرمنده......
-
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
سلام
از اینکه خانمتون اینبار پیشقدم شده خیلی خوشحالم و از اینکه مریض بودن ناراحت.
اما می خوام اینو بهتون بگم که خیلیم شرمنده نباشین درسته که تو این شرایط شما هم باید در کنارش می بودین اما باور کنین دقیقا در همچین شرایطی باید قرار می گرفت تا به این نتیجه برسه که باید شما رو به دست بیاره
اگه از بابت خونواده ی خانمتون احساس شرمندگی می کنین زیاد ناراحت نباشین طبق گفته خودتون اونا شما رو شناختن و احترام براتون قائلن و اگه منصف باشن حتما حقو به شما میدن
من می خوام ازتون خواهش کنم نذارین این شرمندگی همه رشته هاتونو پنبه کنه شما قدم بزرگی به سمت هدفتون برداشتین
محکم باشین در برابر یه محبت از طرف همسرتون اینقدر سریع تغییر رویه ندین
حق با شما ست همسر شما محبت شما رو می فهمه ولی داره ازش سوءاستفاده می کنه. همسر شما با یه زیرکی خاصی با شما برخورد می کنه و این نتیجه ش میشه همون بی محلی! متاسفانه.دقیقا چون محبت شما رو میفهمه زنگ زده و گفته که "دلم تنگ شده" چون می دونه دقت کنین دقیقا می دونه با این یه جمله شما همه چیزو فراموش می کنین.بازم میگم همسرتون زیرکانه از علاقه شما نسبت خودش داره سوء استفاده می کنه.
mohsen_2802001 عزیز همسرتونودوست داشته باشین ایشون حتما شایسته ی این همه محبت شماس ولی نذارین اینجوری با شما بر خورد کنه محکم باشین الان شما قدم بزرگی به سمت هدفتون برداشتین.نمیدونم شاید ناراحتتون کرده باشم اگه اینطوریه منو ببخشین.
یه بار دیگه می خوام به خاطر اینکه ابزار علاقه به همسرتونو بلدین بهتون تبریک بگم.
-
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
[quote=poune]
سلام
از اینکه خانمتون اینبار پیشقدم شده خیلی خوشحالم و از اینکه مریض بودن ناراحت.
اما می خوام اینو بهتون بگم که خیلیم شرمنده نباشین درسته که تو این شرایط شما هم باید در کنارش می بودین اما باور کنین دقیقا در همچین شرایطی باید قرار می گرفت تا به این نتیجه برسه که باید شما رو به دست بیاره
اگه از بابت خونواده ی خانمتون احساس شرمندگی می کنین زیاد ناراحت نباشین طبق گفته خودتون اونا شما رو شناختن و احترام براتون قائلن و اگه منصف باشن حتما حقو به شما میدن
من می خوام ازتون خواهش کنم نذارین این شرمندگی همه رشته هاتونو پنبه کنه شما قدم بزرگی به سمت هدفتون برداشتین
محکم باشین در برابر یه محبت از طرف همسرتون اینقدر سریع تغییر رویه ندین
حق با شما ست همسر شما محبت شما رو می فهمه ولی داره ازش سوءاستفاده می کنه. همسر شما با یه زیرکی خاصی با شما برخورد می کنه و این نتیجه ش میشه همون بی محلی! متاسفانه.دقیقا چون محبت شما رو میفهمه زنگ زده و گفته که "دلم تنگ شده" چون می دونه دقت کنین دقیقا می دونه با این یه جمله شما همه چیزو فراموش می کنین.بازم میگم همسرتون زیرکانه از علاقه شما نسبت خودش داره سوء استفاده می کنه.
mohsen_2802001 عزیز همسرتونودوست داشته باشین ایشون حتما شایسته ی این همه محبت شماس ولی نذارین اینجوری با شما بر خورد کنه محکم باشین الان شما قدم بزرگی به سمت هدفتون برداشتین.نمیدونم شاید ناراحتتون کرده باشم اگه اینطوریه منو ببخشین.
یه بار دیگه می خوام به خاطر اینکه ابزار علاقه به همسرتونو بلدین بهتون تبریک بگم.
[/quote
محسن جان لطفاً این پست رو 1000 بار دیگه بخون . راه حلت همینه.
-
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
فقط مي تونم بگم خوش به حال خانمت
شوخي كردم بهت قول مي دم اون عاشقته يه كم بهش فرصت بده اون هم به تو نياز داره به كسي كه نازش رو بكشه و بهش محبت كنه پس ديدي گاهي نياز تو براي اون نازه . موفق باشي دوست مهربون
زندگي رو سخت نگير تا مي توني به همسرت محبت كن اين بهترين كاريه كه مي شه كرد . اون هم به تو محبت مي كنه حالا چه زبوني چه به وجود آوردن وسايل آرامش . چه فرقي مي كنه ؟ لبخند اون نتيجه مهربوني توئه و ابراز محبت تو نتيجه دل بزرگ و زبان سكوت اوست . به همسرت ببال و در كنارش شاد باش.
-
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
من هم از اين خبر خوشحال شدم ولي محسن آقا چرا خانمت به خودشون زحمت ارسال يه SMS رو ندادند كه شما رو از اوضاع خودشون با خبر كنند ؟
-
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
سلام به puone من به هیچ عنوان از شما ناراحت نیستم...اصلا چرا باشم؟؟!!
بسیار هم سپاسگذارم...
من به یک سیلی محکم شاید هم به یک شوک قویتر هم احتیاج داشتم...که به موقع بود...
چون احساس میکنم خانومم هم این طوری راضی تره من این رضایت رو امروز از صحبتهاش کاملا متوجه شدم(از ته دلش گفت که دلش تنگ شده من احساس کردم خانومم بابت این حسی که داره و درک این حس خیلی خوشحاله خیلییی) و اون هم فرصت میخواد من باید زودتر از این این فرصتو بهش میدادم....
خانواده خانومم بزرگوارتر از این حرفا هستن اما این خوده منم که احساس شرمندگی میکنم... مادر خانومم هم با من صحبت کرد که محبتهای ایشون بیشتر هم باعث شرمندگی من میشه....
بابت تبریکتون ممنونم....
راستش این رویه سخته خیلی هم برای من سخته به هر دری میزنم تا تحمل کنم وقتی سر کار هستم خیلی اوضاعم بهتره اما وقتی میام خونه توی سایت میام پیاده روی میرم تا عادت کنم اما هم برای من و هم خانومم لازمه.....دوست دارم او هم مثل من با عشق زندگی کنه و ازش لذت ببره...
اما تصمیم رو گرفتم و به قوله شما تعادل رو تا اونجا که بتونم رعایت میکنم ....
wintersun 77 از شما هم ممنونم بابت تذکرتون..
-
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
سلام برادر عزیز
خیلی خوبه که شما همچین حس پاکی به همسرتون دارین ولی مواظب باشین بقول بچه ها از اون ور بوم نیافتین تعادل رو حفظ کنین و وسط بام بیاستید
از اینکه دارین احساسات خانومتون رونسبت به خودتون درک می کنین خوشحالم امیدوارم موفق باشین
-
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
ممنونم n.delnaz
اسما خانومم خودم هم اینو بهش گفتم..چرا یک خبر بهم ندادی؟گفت خواستم بهت اس ام اس بدم مامانم گفته حالت خوب نیست نمیتونی صحبت کنی اس ام اس میدی بنده خدا حول میکنه..
امروز هم با مادر خانومم صحبت که کردم اونم گفت دیروز و دیشب حالش بد بوده...گفتم حاج خانوم چرا بهم نگفتین؟گفت حالش خیلی بد بود میخواست بهت اس ام اس بده ترسیدم حول کنی بهش گفتم فردا که حالت خوب بود تونستی باهاش صحبت کنی زنگ بزن الان که نمیتونی صحبت کنی اس ام اس نده(صداش گرفته بود امروز هم نمیتونست صحبت کنه فقط چند دقیقه صحبت کرد اون هم خیلی آروم) اون بنده خدا نگران میشه...از این بابت مطمئنم..چون خانومم وقتی اینجاست و مادر خانومم تماس میگیره اگر حالش خوب نباشه اصلا بهشون نمیگه... میگه"" مامان نگران میشه نزدیک هم که نیست برم ببینه از نگرانی در بیاد اونم که نمیتونه بیاد "" منو میشناسه اگر دیشب میفهمیدم بیمارستانه خیلی نگران میشدم...خانومم بازیگوش هم هست البته فقط 21 سالشه وقتی از خونه میره بیرون این جمله همیشگیه منه""مواظب خودت باش خواهش میکنم""در حالت معمولی نگرانش هستم چه برسه به وقی بیمارستان باشه...
باز هم از همتون ممنونم..
-
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
ممنونم bloom من از اینور نمیافتم دعا کنید دوباره همونی نشم که بودم!!!
-
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
mohsen_282001 عزیزممنونم همینطور از شما wintersun77 .
خوشحالم منظورمو تونستم خوب برسونم و خوشحالتر میشم که بشنوم شما و همسرتون با هم از زندگی با همدیگه لذت می برین.به هر زمان باید بگذره تا هر دوی شما بتونین روند صحیحو پیدا کنین که البته گذر زمان رو شما باید کنترل کنین قبل از هر کاری که در رابطه با همسرتون انجام می دین فکر کنین بعد انجامش بدین.سعی کنین آروم باشین کار خیلی سختی نیست .
-
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
خوشحال شدم تاپیک آخرت رو دیدم... دوستان بودن و همراهیت میکردن، من هربار بحث رو دنبال میکردم و مشتاق، برای به نتیجه رسیدن...
خیلی خوشحال شدم....
همسرت رو بفهم... عذر میخوام، دور از شخصیت شما و ایشونه.. روزی بدترین حرف هم از دهنشون در اومد، بفهمش و درک کن... یه زن شاید بیش از هرچیز به محبت و درک شوهرش در مواقعی که انتظار اون رو هم نداره، نیاز داره...
تقدیم به شما و همسرت از طرف من و دوستان... :72:
-
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
سلام آقا محسن سعي كن هروقت از همسرت دلخوري به آرومي بهش بگو تا سوءتفاهمي به وجود نياد ودلگيري ايجاد نشه .ان شاءالله خوشبخت بمونيد .
-
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
سلام دوستان
ممنون از همتون...mehrdad24...اسما
دارم همه سعیمو میکنم برای حفظ تعادل در زندگیم... دیشب خانومم اس ام اس داد البته سئوال هایی پرسید که میدونستم همش بهونست میخواسته اس ام اس بده(چون هنوز نمیتونه صحبت کنه)دنباله بهونه بوده که به بهونه اونا به من اس ام اس بده مبادا من فکر کنم خیلی دلش تنگ شده!!!!!!!!!(خوب میشناسمش) شاید برای خیلی از شما ها این خنده دار باشه اما باور کنید برای من یک موفقیت بزرگه.....
خانومم توقع داره من خودم بدونم که دوستم داره بدون ابراز از طرف اون البته من باور دارم و میدونم اما دوست دارم او هم ابراز کنه...
چندی پیش که رفته بود خونه پدرش من 2 روز کامل با هاش هیچ تماسی نگرفتم...بعد 2 روز خانومم تماس گرفت پرسید چرا زنگ نزدی؟گفتم میخواستم ببینم چه قدر دوستم داری؟با هام قهر کرد!!!گوشیو قطع کرد دیگه هم جواب نداد...
من هم توی همین چند روز تماس هامو کمتر کردم ابراز علاقه هم نسبتا کمتر شده... سعی میکنم به شوری قبل نیاشم.. احساس میکنم اون هم میخواد شروع کنه اما مثل این که نمیدونه چه طوری میخوام آسوده خودش راهشو پیدا کنه....برای همینه که اولش بیمحلی میکنه انگار داره با خودش مبارزه میکنه!!!!
من هم فرصت میخوام سخته به این سرعت خودمو تغییر بدم البته از خانومم هم همچین انتظاری ندارم در عرض چند روز تغییر کنه اصولا بی محلی میکنه(با توجه به گذشته) اما اینبار همه سعیمو میکنم از پا در نیام و به رفتارم ادامه بدم چون اون هم نیاز داره طعمه دوست داشتن و دل تنگیو که به نظر من خیلییییی شیرینه بچشه...
-
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
سلام
اولا خوش به حال همسرتون
دوما شوهر من هم اول همین طوری بود ولی من نفهمیدم یعنی قدرشو ندونستم الان 5ساله ازدواج کردیم آرزو می کنم یه روز دیگه اونطور باشه ولی افسوس ............. فکر کنم چون اول ازدواجتونه شما اینطوری هستین بعد همه چیز تموم می شه اونوقته که همسرتون هی این روزا رو یادتون می آره شما هم توجیه می کنید مثل زندگی خودم ........ یاد اون ایام بخیر
اگه مثل من باشه خیالش راحته که دوسش دارین برا همین خوشش می آد این طور شیفتش هستید
یا اینکه خجالتیه تو ابراز احساسات اوایل من هم هخمین طور بودم ....اگه یه بار دیگه اون دوران تکرار می شد اونوقت می دونستم چکار کنم
به هرحال خدا کنه همیشه شیفتش باشین .
-
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
البته من فقط صفحه اول رو خوندم وجواب سوال اولتون رو دادم امیدوارم خوشبخت باشین
-
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
سلام به همه دوستان...
خانوم فرشان از شما هم ممنونم...
اومدم مسئله ای رو براتون بگم....
راستش برای چند روزی سفر کاری خارج از کشوری پیش اومد
من که رفتم سفر صبح زود با خانومم تماس گرفتم...شماره همراهمو بهش دادم... دلم خیلی گرفته بود مثل همیشه ازش خواستم برام حرف بزنه من گوش بدم(5 یا 6 ساعت ازش دور بودم!!)
حالم خیلی بد بود صداشو که شنیدم باورتون نمیشه مثل مرده ای بودم که بهش نفس دادن...دوباره زنده شدم حالم خوب شد... دلتنگیم از بین رفت...
به خانومم شمارمو دادم بعدش هم تماس تموم شد...من 15 روز اونجا بودم...منتظر تماس خانومم بودم اما ....
تا اینکه خودم باهاش تماس گرفتم دلیلشو پرسیدم گفت نتونسته....
من راستشو بگم باور نکردم تا اینکه دیگه نتونستم تحمل کنم البته کاش میتونستم و اول صحبت های خانوممو میشنیدم...
باهاش تماس گرفتم هر چی که این 8 ماه توی دلم مونده بود بهش گفتم...از بی محلیاش از دوست داشتن یک طرفه من....
که در بین صحبتهام متوجه شدم خانومم چه قدر ساکته!!! البته همیشه موقع دعوا و بهتر بگم بگو مگو سکوت میکنه این اولین دعوامون بود اون هم از طرف من چون خانومم اصلا دعوا نمیکنه!اصلا از ناراحتیش نمیگه حتی به التماس من چه برسه به اینکه بخواد دعوا کنه!!!
خلاصه من هم سکوت کردم که خانومم گفت:میدونم بعضی جاها اشتباه کردم!
من قبول دارم .... من هم اشتباهاتی داشتم...اما منم دوستت دارم!!!
و کلی حرف دیگه که من خیلی عصبی بودم از شدت عصبانیت میلرزیدم و حرف میزدم...بنده خدا فقط تلاش میکرد منو آروم کنه...
البته یک جاهایی تند رفتم...فکر کنم خانومم هم ناراحت شد...ولی الان که اومدم خونه اصلا به روم نیاورد البته منم سعی کردم جبران کنم بعدش وکلی سوغاتیو....
اما از اون روز که برگشتم باور نمیکنم خانومم از این رو به اون رو شده...راستش دوران قبل عقدمون خیلی در مورد این که دختر مهربون و با محبتیه شنیده بومد اما بعد آشناییمون نه...
اما الان همونیه که میگفتن...
البته خودش قبل سفر بهم گفت من نیاز به تنهایی دارم و اینکه میخوام به خیلی چیزا فکر کنم... به خودم به تو و زندگیمون...خیلی از رفتارای تو و خودم...
ولی یک چیزی گفت که خیلی ناراحت شدم خودم هم به خوبی به یاد دارم....
دوران عقد بودیم ازم پرسید اگه الان یکی بهت بگه خانومت عاشقته تو بهش چی میگی؟ من که فقط خودمو میدیدم و فکر میکردم فقط منم که خیلی دوستش دارم گفتم میخندم!!!
چند روز پیش بهم گفت یادت هست؟گفتم بله یادمه! گفت اون حرفت همه احساسه منو کشت! خیلی برام سخت بود چون من دوستت داشتم اما هنوز نتونسته بودم به زبون بیارم فرصت میخواستم احساس کردم از طرف تو اصلا درک نمیشم!
منم متوجه شدم من هم اشتباهاتی داشتم که البته فقط از سر ندونم کاری و بی تجربگی بوده.... من هم بابت اون حرفم ازش عذر خواهی کردم...خدارو شکر که الان خیلی اوضاع بهتره...
از همه دوستان ممنونم.
میخواستم اینو بگم در اخر اگر در زندگیمون دچار مشکلی میشیم باید فکر کنیم که سهم خودمون چه قدره و کجای اون ماجراست.
-
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
دیدید که اشتباه کارتون کجا بوده دیگه تکرارش نکنید
با این حرفی که امروز زدید مشخص شد خانومتون خیلی حساسه مراقب رفتارتون بیشتر باشید
خدا کنه دیگه بینتون دعوا و بحث نشه
آمین
-
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
سلام دوست عزيز
راه کار ها ی بچه ها داره جواب ميده نه؟ کم بيش نگاهی ميندازم
نميخو ام ازيتت کنم ولی يه چی هايی جوش شی است نه کو ششی ........
اگر حس کردی که دوباره درگير اينگونه موارد شدی اين با ر با يد فکر اساسی بکنی و بش بگی تا اثبات نشه که دوستم داری چه در حرف چه در رفتار
کنارت نخوام بود
ارادت بای
-
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
محسن عزيز
تمام پستها رو خوندم ، صرف نظر از ارسال #56 شما که ريشه مشکل رو نشون ميده مي خواستم چند تا نکته بگم روشون فکر کن.
اول اينکه شما خيلي عجولي ، عجله داري تو اثبات خودت ، توي راي خودت اين عجله باعث ميشه همسرت توي يه لاک دفاعي بره.
دوم اينکه بزار زندگي تون روال عادي شو طي کنه ، همه زندگي که رد وبدل حرفاي عشقولانه نيست ، هست؟
سوم اينکه اگه همسرتون احساس کنه که اون ونظرش رو درک مي کنين حتما حرف خواخد زد ، در عمل نشون بدين که درکش مي کنين.
وقتي که اوضاعتون مساعده در مورد چگونگي حل مسائل زندگي گفتگو کنين ، البته از همين اول سعي نکنين همش شما گوينده باشين واون شنونده.
يه نکته ديگه اينکه از سکوت بيشتر بترسيد تا دادوهوار، اونيکه عکس العملش سکوته ، وقتي آستانه صبرش لبريز بشه اونوقت عکس العملش خيلي غير منطقي خواهد بود.
به خودتون وزندگي تون فرصت بديد. هنوز اول راهيد.
-
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
"میخواستم اینو بگم در اخر اگر در زندگیمون دچار مشکلی میشیم باید فکر کنیم که سهم خودمون چه قدره و کجای اون ماجراست. "
سلام!
چقدر خوب میشد اگه همه شما آقایون از همون ابتدا(نه در آخر)کمی منصف تر میبودین و همیشه سکوت طرفتون را به حساب اینکه حق با شماست نمیگذاشتین وکمی به معصومیت چشمهائ که منتظر آرامش وفرصتی از طرف شماست تا آخر احساس عاطفیشو نشون بده توجه میکردین.
من خیلی خوشحالم که موقع دارم این تاپیکو میخونم که شما به یه نتیجه خوبی رسیدین ودارین اینجا عنوانش میکنید.
امیدوارم که این نتیجه درس زندگی باشه واسه بقیه!
موفق باشین!
-
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
niloofar جان من سکوت همسرمو به حساب این که من کارم درسته نمیذاشتم منم که علم غیب ندارم وقتی خانومم ناراحت میشه و حرفی نمیزنه من از کجا بدونم؟ از کجا بدونم از چی ناراحته؟
-
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
مشکلی که پیش اومده متاسفانه این بار من هستم!!!!
خیلی از خانومم کینه به دل گرفتم
اون خیلی خوب تر شده واقعا مهربون تر شده اما این بار منم که دیگه نسبت به قبلا کششم خیلی کمتر شده دوستش دارم ولی خیلی سردتر شدم اصلا آرامش ندارم
تنها کسه که بهم آرامش میده حضورش حتی تنها شنیدن 5 دقیقه صداش اما خیلی ازش دلگیرم هر کاری هم میکنم گذشته فراموشم نمیشه
تازگیها به شدت هم با هم مشاجره داریم کار یکه قبلا اصلا نداشتیم!!!
اون مهربون شده ولی من!
حالا من بد شدم
کمکم کنید چطوری این حسو کنار بذارم؟؟؟
اون میاد طرف من و من کاری که قبلا بلد نبودم بی محلی!!!! خیلی خوب یاد گرفتم به شدت میکنم!!! تعجب میکنه البته اون خیلی اهل منت کشی نیست تنهام میذاره به کار و درش میرسه و کتاب میخونه و من خودم که بهتر میشم میرم سراغش ولی بازهم 5 دقیقه بعدش دعوامون میشه!!! مقصر منم خودم میدونم
کمکم کنید خواهش میکنم!!!
چند روز پیش این اتفاق افتاد به بهانه مسافرت رفت خونه دوستش البته به قهر نرفته بود ولی میدونم از من شاکی بود اما
خودم هم اصلا طاقت دوریشو ندارم زنگ زدم نتونست جواب بده صدای زنگو نشنیده بود من فکر کردم قهره با من
میخواستم به التماسش بیافتم برگرده که زنگ زد
متوجه شدم صدای زنگو نشنیده(به خودم میگم تو که طاقت یک روز دوریشو نداری دیگه چرا لوس شدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟)
وقتی ازم دوره میدونم هیچکیو به اندازه اون دوست ندارم اما وقتی پیش همیم بازم دعوا!!!!!!!!!!!!!!
مقصر هم منم این بار واقعا خانومم تقصیر نداره ولی من!!!!!
کمکم کنید چطور این حس لعنتی رو از خودم دور کنم میترسم خانومم این بار خسته بشه.
-
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
سلام دوست عزیز
میتونم ازتون چند تا سوال بپرسم.
چرا قبلا وقتی همسرتون رو میدیدید احساس خوبی داشتید و الان این حس رو ندارید؟ آیا فکر میکنید حضور اون بوده که این حس رو به شما میداده؟؟ اگه این طور بوده چرا الان این حس رو ندارید؟ شما چه انتظاری از همسرتون توی زندگی مشترک دارید؟؟ برای خودتون چه وظایفی رو تو زندگی مشترک تعریف میکنید؟
دوست خوبم. قبلا هم گفتم، درست است که همسرتون رو سخت به دست آوردید ولی علاقه افراطی شما بیشتر از اون به خودتون ضربه میزند. اون یه آدم است با تفکرات مستقل که راه خودش رو میره شمام راه خودتون رو. دوستش داشته باش ولی اون رو همین طور که هست بپذیر. اگه توی بیست سال یاد گرفته که احساس بدش رو نگه چون باعث ناراحتی بقیه میشه، شما نمیتونی عوضش کنید. فقط این طرز فکر و اصرارتون توان شما را تحلیل میبرد و همین اتفاقی می افته که الان افتاده.
وجود این احساس در شما طبیعی است. اونرو بپزیرید و دوست داشته باشید. وقتی خودتون رو دوست داشته باشید میتونید همسرتون رو هم دوست داشته باشید.
باهاش نجنگید فقط سعی کنید باورهاتون رو یه بازبینی بکنید.
-
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
ممنون از sade begham
الان هم وقتی کنارش هستم حس خیلی خوبی دارم درست مثل گذشته اما بعضی وقتا به فکر تلافی هم میافتم...این خیلی رنجم میده.....
تنها انتظار من از خانومم بیان احساساتش بوده و این که با هم راحت باشیم
خواسته هامونو بدون رودربایستی به هم بگیم اگر هر کدوم از رفتاری یا برخورد طرف مقابلش ناراحت شد خیلی راحت و با آرامش بدون طعنه به دیگری بگه
ابتدا خانومم قبول کردن خیلی هم خوششون امد اما در عمل نه
البته الان خیلی بهتر هستن اما من!
نمیدونم چرا کینشو بدل گرفتم
مثال میگم وقتی بهش میگفتم خیلی دوستت دارم خانومم در جواب میگفت مرسی! و الان که اون میگه دوستت دارم بعضی وقتا برای تلافی عمدا فقط گوش میدم بنده خدا هم حسابی جا میخوره!
یا وقتی با خانومم خارج از منزل میرفتن تا وقتی بر میگشت من خیلی دلواپسش میشدم برای همین خودم حتما تمس میگرفتم و از این که به خونه رسیده و به من نگفته شکایت میکردم البته با مهربانی
اما الان که خودش این کا را میکنه بعضی وقت ها دوست دارم بی محلی کنم و این بار من جواب ندم!!!
این حس خودم منو عذاب میده و خیلی ناراحت میکنه اما نمیدونم چه کار کنم که این طور نباشم
ودر این مورد که گفتین علاقه افراطی الان خیلی بهتر شدم....
و اینکه میگین وقتی ناراحته بازگو نکنه این شکلی که زندگی بنده میشه کاراگاه بازی!!! وقتی ایشون دلیلشو نگه من چطوری بفهمم کاراگاه که نیستم!!
نمیجنگیم اما به دلیل رفتار های متفاوت من خانومم دل خور میشه که بیشتر دعواها و بگومگوها به خاطر دلخوریه ایشونه که البته من بهش کاملا حق میدم
کمکم کنید
دوستان راهنماییم کنید خواهش میکنم
-
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
اصلا آرامش ندارم
خانومم هم به شدت از من دلخوره و با من قهره
بهش حق میدم اما میترسم زندگیم سرد بشه و دیگه برای خواسته هام ازرش قائل نشه
چون نسبت به قبل واقعا تلاش میکرد اون شکلی باشه که با هم گرمتر و با محبت تر باشیم کمکمممممممممممممممممممممم ممممم کنیییییییییییییید
-
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
پیشنهاد میکنم به این مسئله فکر کنی که اگه میخواستی ایشون رفتارشون عوض شه، بخاطر بهتر و پیشرفت رابطتون بود... به این فکر کن که ایشون، اون رفتار رو غریزی و همونطور که در شخصیتشون تعریف شده بوده، انجام میدادن و غرض و عمدی توش نبود، ولی در طرف مقابل ، الان اینکار توسط شما داره عمدی انجام میشه و این مسئله یعنی....
شما این مسئله در شخصیتتون شکل نگرفته، ولی خانمتون اینطور بودن.. پس ایرادی بر ایشون وارد نیست، چیز تغییر عادتی که بهتر بوده با توجه به رابطه شما عوض شه(ولی اشتباه نبوده).. و الان شما در طرف مقابل، دارید عمدا کاری رو انجام میدید که در شما شکل نگرفته... ادامه این روند، شخصیت شما رو دچار فرسایش میکنه... توجه کنید که ، یک خانم از لحاظ احساسی خیلی لطیفتر از یک مرد است، و یادآورذی کنم، شما در مقام یک مرد وقتی اونقدر نیاز داشتید به ابراز علاقه ایشون، فکر کنید ایشون چقدر خرسند خواهند شد از ابراز علاقه و پیگیری شما... زندگی رو شیرین کنید برا همدیگه، ببینید چقدر مسائل به خودی خود حل میشه....
-
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
آقا محسن
من فکر میکنم شما دچار استرس شدید و این ناراحتی و عدم آرامش به خاطر اینه که فکر میکنید تلاش هاتون بی نتیجه بوده. هیچ کس جز شما نمی تونه بهتون آرامش بده. ببینید نتیجه کارهاتون مثبت بوده. و خانم تون هم همگام با شما داره تلاش میکنه تا شما رضایت بیشتری داشته باشید.
مسئله این است که شما این ارامش رو در کس دیگری جستجو میکنید. این فقط خودتون هستید که میتونید احساس خوب رو در خودتون ایجاد کنید.همین الان این احساس تنفر رو توی ذهنت دیلیت کن.(خیلی ساده است چشم هاتون رو ببندید و باکسی رو به عنوان حس تنفر در نظر بگیرید و اون رو بردارید و به سطل آشغال منتقل کنید) بعد به چیزی فکر کن که احساس خوبی بهت دست میده، طوری که همین الان خنده رو روی لبهات حس کنید.اگه میتونی یه لیوان آب یخ هم با آرامش کامل بخورید.گوارای وجود.:82::73:
تمام دلائلی که این تنفر رو به وجود آورده روی کاغذ بیارید. برای هر دلیلی یه توجیه منطقی بیارید که میتونید اون رو نادیده بگیرید. هم درمورد رفتارهای خودتون فکر کنید هم رفتارهای همسرتون. اگه وقتی به خانم تون میگفتید دوستت دارم احساس خوبی پیدا میکردید، به خاطر رضایتی بود که در خودتون از خوشحال کردن همسرتون پیدا میکردید. حالا این احساس رضایت رو از همسرتون نگیرید. تنفر روی دیگر عشق است.
نترسید!!!ترس ساده ترین راه شکست است. فقط خودتون باشید. رفتارهای مثبت همسرتون رو دوباره برای خودتون پررنگ کنید. رفتارهای منفیش رو کمرنگ کنید. اونجور که شما همسرتون رو تصویر کردید اونقدر خصوصیات خوب دارد که بتونید از اشتباهاتش بگذرید.
نمیگم ناراحتیش رو بازگو نکنه. همان طور که گفتید شما این درخواست رو ازش کردید و اون هم دارد تلاشش رو میکنید. خانم ها حتما ناراحتیشون رو با کسی درمیون میگذارند. به جای اصرار کردن روی این مسئله سعی کنید اعتمادش رو جلب کنید تا اون یک نفری که براش درد دل میکنه شما باشید.(میدونم که به شما اعتماد دارد....)فکر میکنم شما از ناراحتی اون خیلی زیاد ناراحت میشید... سعی کنید وقتی ناراحت است و میخواد باهاتون درد دل کنه فقط به حرف هاش گوش بدید و اون ها رو فقط تایید کنید هر چند ممکنه به نظرتون اشتباه بیاد. وقتی بدونه در مقابل ناراحتیش نصیحت نمیشه و کسی بهش به خاطر اشتباهش خورده نمیگیره، مطمئن باشید دفعه های بعد خودش بدون اصرار شما باهاتون درددل میکنه و شما اولین نفری خواهید بود که از ناراحتیش با خبر میشید. خانم ها وقتی ناراحتند فقط یه گوش شنوا میخواهند که فقط به حرف هاشون گوش بده، بدون اینکه راه حلی ارائه بشه یا بدون هیچ تجزیه و تحلیلی از اون مسئله.
-
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
آقا محسن عزيز
پست قبلي رو که برات زدم را روش فکر کن. همسرت رو بدون چشمداشت دوست داشته باش. بذار اين رابطه روال عادي وطبيعي شو طي کنه. دوباره موارد زير رو مرور کن.
تمام پستها رو خوندم ، صرف نظر از ارسال #56 شما که ريشه مشکل رو نشون ميده مي خواستم چند تا نکته بگم روشون فکر کن.
اول اينکه شما خيلي عجولي ، عجله داري تو اثبات خودت ، توي راي خودت اين عجله باعث ميشه همسرت توي يه لاک دفاعي بره.
دوم اينکه بزار زندگي تون روال عادي شو طي کنه ، همه زندگي که رد وبدل حرفاي عشقولانه نيست ، هست؟
سوم اينکه اگه همسرتون احساس کنه که اون ونظرش رو درک مي کنين حتما حرف خواخد زد ، در عمل نشون بدين که درکش مي کنين.
وقتي که اوضاعتون مساعده در مورد چگونگي حل مسائل زندگي گفتگو کنين ، البته از همين اول سعي نکنين همش شما گوينده باشين واون شنونده.
به خودتون وزندگي تون فرصت بديد. هنوز اول راهيد.
دوست دارم نظرتون رو راجع به اين ارسال بدونم ، لطفا:72:
-
RE: خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگی
چرا کینه به دل گرفتید؟ خانومی که بنده خدا بلد نبوده ابراز عشق و علاقه کنه و با کمک شما یاد گرفته به نظر شما از عمد این کار و می کرده که کینه به دل گرفتید؟ لطفا کمی منطقی تر باشد.این بچه بازی ها رو بزارید کنار.با این کارتون دارید تیشه به ریشه زندگیتون می زنید.تازه باید خوشحال باشید و بیشتر بهش عشق بورزید. ما ادمها تا وقتی یه چیز و نداریم آسمون و به زمین می دوزیم که به دستش بیاریم همین که به دستش میاریم ناشکری می کنیم و نمی دونیم چقدر وقت و توانمون و برای به دست اوردنش به کار بردیم و راحت از دستش می دیم.شده حکایت شما.امیدوارم چشم باز نکنید ببینید همسرتون هم مثل خودتون سرد شده که اون موقع راهی برای جبران نخواهد بود