نه به طور کامل! این سوال خود منم هست. پس چطوری میشه کسی رو شناخت؟!
نمایش نسخه قابل چاپ
نه به طور کامل! این سوال خود منم هست. پس چطوری میشه کسی رو شناخت؟!
خوب من هم برای همین میگم.... نمیشه واقع فرد نیمه گمشده خودشو پیدا کنه. اتفاقا من در تاپیک(یک سوال مهم) هم این را مطرح کرده بودم و خیلی از دوستان جواب هایی خوبی را دادند.
پس توجه داشته باشید منظور هم از مراحل مختلف و تجربه های مختلف درک همین مطلب بود. اصولا به نظر من دختران وپسران در رابطه با هم نمی توانند شناخت جامعی از هم پیدا کنند چون عواملی متعددی نمی گذارد آنها شناخت درستی از هم داشته باشند . یکی از این عوامل "جاذبه دختران است.... دوم انکه هر کس تلاش می کنه تصویر بهتری رو از خودش نشون بده و سوم اینکه ظرفیت شناختی در این رابطه در پایین ترین حد خود قرار داره.
پس چطور می توان طرف مقابل را شناخت؟؟؟؟
پس چاره چیست؟ چشم روی چشم گذاشت و به ازدواج های سنتی گردن نهاد؟
اما تجربه می تواند در زمینه شناخت بهترین کمک را بکند.
از دیگر دوستان بخصوص لرد حامد عزیز خواشمندیم در این زمینه ما را یاری کنند..
مطالعه این تاپیک میتونه به شما کمک کنه .نقل قول:
نوشته اصلی توسط sahel2008
http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=4536
اما تجربه به چه قیمتی؟!دخترو پسری که اینقدر با جنس مخالف در ارتباط بوده که دیگه به مرحله ای رسیده که دیگه نمی تونه به یک نفر پایبند و متعهد باشه؟!
نه دوستم . منظور من از تجربه رابطه دخترو پسر نبود. در ضمن با این رابطه ها زیاد موافق نیستم.
ببینید شما و خود بنده در سن جوانی قرار داریم و سن حالات و روحیات مختلف خودش را دارد در این سن ما کنک هستیم از طرفی چیزی را قبول داریم و از طرف دیگر آن را رد می کنیم.
منظور من از تجربه ""پشت سر گذاشتن این حالات و احساسات و رسیدن به خود واقعیمان بود"
درسته! به نظر شما چطور می تونیم این حالات و احساسات رو به سلامت پشت سر بگذاریم و به خود واقعیمان برسیم با کمترین میزان آسیب روحی؟
همین آسیب هاست که برای ما تجربه می شود و امکان ندارد بدون هیچ آسیبی این مراحل را پشت سر گذاشت اما نباید بگذاریم آسیب ها مدت زیادی جولان دهند و ذهن ما را مشغول سازنند. مگر خود شما از طرف او آسیب ندید که الان در پی کسب تجربه هستید.نقل قول:
نوشته اصلی توسط sahel2008
دوست من در هر مر حله مشکلی خواهی یافت و آن مشکل عقاید و وجود تو را شکل خواهد داد. می توانی بهترین شکل را بر خود بگیری و سر بلند باشی .
در برخورد با موانع خونسردی خود را از دست نده حتی اگر در برخورد با آن مانع چیزی که دوست داری را از دست دهی.
تو امروز او را از دست دادی ولی یه قدم جلوتری.
درسته که من آسیب زیادی از این موضوع ندیدم اما دلم هم نمیخواد دوباره همچین چیزی رو تجربه کنم. من یاد گرفتم که باید قوی تر از اینی که هستم باشم. و مسئولیت و عواقب کاری رو که دارم انجام میدم شجاعانه بر عهده بگیرم. الان دیگه مثل چند روز پیش احساس سرخوردگی نمی کنم. امیدوارم همه ما به مرحله ای از پختگی و آگاهی برسیم که بتونیم بهترین فرد رو برای ادامه زندگی خود انتخاب کنیم. اما باید برای اینکار آموزش ببینیم.
نقاب جان میشه بادرس گرفتن از تجربه دیگران این آسیبها را به حداقل رساند . لازم نیست همه چیز را تجربه کرد . میشه از دیگران پرسید و یا سرگذشت دیگران را مطالعه کرد و یا به مشاهده زندگی دیگران پرداخت .نقل قول:
نوشته اصلی توسط نقاب
به نام خدا -اشنایی می گفت یک دوستی داشتم که داشت مسیر درستی می رفت ولی چون براش مشکلاتی ایجاد شده بود یعنی فکر می کرد دوستاش ازدواج کردند و بچه دارند و خوشبختند و به قول خودش به ماشین اونانگاه می کرد با هم نشستند خیلی ناراحت میشد که چرا من همسر ندارم .این دوست ما حجاب و حیاش رو به پای این گذاشت که تکبر داره , عرور داره لابد دل کسی رو شکسته نباس این کار رو می کرد و خلاصه خیلی برای خودش دلیل تراشید که نبا س اینطوری باشه و باید راحت تر بود و ...
ولی واقعا تکبر نداشت حیا داشت و خب پسرهای این دوره هم ارزش حیا رو اوردند پائین وزندگی شده مثل فست فود ها
خیلی چیزها ارزشش رو حالا از دست داده و خیلی مفاهیم باهم قاطی شده مثل تعصب و غیرت , مثل قناعت و خست , مثل عزت وغرور
اینکه کسی به شما بگه شما متکبریا با حیا هستید این کاریک ادم دین شناس و با تقوی است نه کار هرکسی توی کوچه و بازار
بسیاری کسان مورد تهمت ها و تهاجم ها بودند مثل امام علی علیه السلام وبسیار ی کسان تشویق می شوند چون اکثر مردم تعقل نمی کنند ( اکثر الناس لا یعقلون )
اگه می خواین ببینید مردم کی رو تشویق می کنن به هنرپیشه ها نگاه کنید ولی ایا واقعا تشویق خدا هم بر تشویق مردم منطبق است ؟
یعنی ارزش نجابت و خانه داری و همسرداری ومحبت یک زن رو جامعه پاسخ درشان میده ؟ ولی دوست عزیز خیلیها در این زمانه خودشون رو نگه داشتند شاید حتی شوهری داشتند که رفته طرف هرزه ها ولی این باعث نشده که الماسشون رو کم قیمت کنند
پیشنهاد من به شما اینه که واقعا با یک ادم دیندار واقعی و با شعور واگاه خانم بشینید وببینید که غرور دارید یا حیا . بعدش هم نسبت به جنس مخالف وقتی انسان نخواد رابطه برقرار کنه که تکبر پیشنها د شده است . ای کاش همه خانم ها وقتی نخوان زن کسی بشن متکبرباشند تا جامعه از فساد و عشق بازی پا ک بشه . این جامعه ای است که ماساختیم ؟ ! واقعا با این همه دلبری دلی هم برای مردان می ماند . ایا باید زنا ن ما همیشه از دست همجنسان خو د ناراحت باشند ایا باید کسی که زیباست عرصه را بردیگران تنگ کند و دامنه توقع مردان رابا نمایش خود در فیلم و خیابان بالا ببرد . ایا باید همیشه خانم های ازدواج کرده نگران بزرگ شدن شکم و پیر شدن خو د باشند ؟ ایا مشغولیاتی بهتر از این نمی توان یافت وایا به قله های بزرگواری و شرف نمی توان اندیشید .
من پیشنهادم به شما این است که ارزش خود را از روی دیگران نسنجید ارزش خود را در نزد خدا بسنجید .
سلام همدرد عزیز، به نکات خیلی ظریفی اشاره کردین. شاید که من جواب خیلی از سوالها و تردیدهایم رو ازش گرفتم. از راهنمایی شما سپاسگزارم. اخیرا داشتم در مورد غرور که همون به تعبیر شما در حیای خودم شک میکردم. بله درسته نباید از مسیر صحیحی که داشتم خارج میشدم! اما این موضوع واقعا تجربه بزرگی برایم بود. خیلی چیزها ازش یاد گرفتمنقل قول:
نوشته اصلی توسط همدردی
نکاتی که بهش اشاره کردید واقعا جای تعمق داره. به راستی چرا این قدر مفاهیم در جامعه ما قاطی پاتی شده؟ این همه دلبری زیاد شده؟!
.
من مخالف این جمله هستم که میگه با این همه دلبری مگه دلی هم برای مردا میمونه هستم خیلی از مردای امروزه اینجوری اند ولی خیلیاشون هم نه به ظاهربلکه به تفکر طرفشون توجه میکنن.که چقدر حالیشه و میتونن یه بحث داغ باهاش راه بندازن یا نه .اتفاقا دخترای ساده تر و فهیم تر بیشتر دل میبرن.
ترو خدا بي خيال شو اين كه ديگه مشكل نيست.خوب خوشش نيومده كه نيومده ممكنه اونم بره پيش يه دختري كه اون دختره از اي اقا خوشش نياد، برو زندگي كن كه هر چي سخت بگيري سخت تر ميشه.
بزار به حساب بد شانسی و بد سلیقگی اون .که دختر خوبی مثه تو رو از دست داد.لیاقت تو رو حتما نداشته بی خیال شو چرا انقدر خودت رو اذیت میکنی اتفاقی نیوفتاده.بهتر اعصابت راحتره به زندگیت برس.
سلام دوست عزیز، دیگه اصلا برام مهم نیست. اون روزای اول بهم برخورده بود. خوشبختانه الان حالم خوبه و به قول کاترین عزیز داره فراموشم میشه. مرسی که اینقدر شما دوستان گلید با حرفا و دلداری ها شما زودتر از اونی که فکر میکردم حالم خوب شد :46:نقل قول:
نوشته اصلی توسط taravat
سلام دوست خوبم. البته که اون بد شانس بوده و من خوش شانس! میدونی چون این اولین تجربه ی من بود یه کمی زیادی احساساتی شده بودم و حتی کمی بیشتر از آنچه که واقعا بود اون به نظرم خوب اومد الان که فکر میکنم و سبک سنگین میکنم می بینم که بعضی از چیزا از چشمم دور مونده بود که در حالت عادی هیچ وقت به اونا راضی نمیشدم. چه از لحاظ اخلاقی و شخصیتی و چه از لحاظ ظاهری. اما خوب خدا رو شکر این موضوع برام یک تجربه خوب شد. و چشمام هم بازتر شد. شاید باید این اتفاق برام می افتاد! تا به یکسری مسائل پی ببرم. از همه شما دوستان ممنونم:46:نقل قول:
نوشته اصلی توسط teke.yakh
خدا رو شکر که حالت خوبه خیلی خوشحالم که سرحالی آفرین برتو دختر دانا.
Salam age intor khodeto bokhory <mazerat mikham< khahi mord bi8khial gozashtaro faramosh kon va dige tekrar nakon