-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
از همه ی دوستان عزیزم بابت راهنماییها یشان ممنونم .
اما مثل اینکه واقعا همه ی راههای رسیدن به او برام بسته شده.
دوست عزیز bloom من می دانم که هیچ تضمینی وجود نداره که بعد از من هم به سراغ دیگری نره .خودش هم خیلی رک به من گفته باز هم صیغه خواهد کرد و به هیچ وجه دست از این کارش برنمیداره مگر اینکه خسته بشه یا دیگه حوصله ی این کار را نداره.
من واقعا فکر می کردم از اون دسته مردانی هست که خود داری می کنند اما او خودش میگه خیلی در زمینه ی صیغه پیش رفتم .
در ضمن من اگر می خواستم همسر دومش بشم می خواستم با اجازه ی همسر دومش اینکار رو انجام بدم به طوری که به همسر اولش ظلم نشه و طوری که ان اقا از همسرش دور نشه اما با توجه به داشتن همسر صیغه ای من خودم هم از فکر ازدواج با ان اقا پشیمانم و خوشحالم که با او ازدواج نکردم چون واقعا اونی که میخواهم نیست فقط حرفهاش قشنگه و فقط دنبال راهی می گردم که بتونم از او دل بکنم ولی واقعا خیلی سخته........ من خیلی تحملم کمه ........ آخه طاقت دوری عزیزانم رو هیچ وقت نداشتم و ندارم .
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
دوست عزیز harfedel واقعا تند رفنید خوبه من از همون ابتدا گفتم دیگه به ازدواج به اون اقا فکر نمی کنم .
واقعا (ای دوست نزن زخم زبان جای نصیحت ..........):47::54:
کاش کمی موقعیت من رو بیشتر درک می کردید .
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
خانم من برات یه آیینه عبرت نامزدم قبل از عقد برام میمرد همه چیزش من بودم خودمم خیلی دوستش داشتم اعتقاد داشتم که مرد ایده آلم رو پیدا کردم علاقه ام به او از سر هوس نبود با اطلاع خانواده ام بود بر اساس معیارهام بود برای زندگیم برنامه داشتم و از او هم برنامه خواستم با یه نگاه عاشق نشدم فاکتورهای اخلاقی مورد نظر من رو داشت به سئوالهام جوابی می داد که باید بهش داده میشد ولی حالا حال و روزم رو ببین ازش متنفرم واقعا ازش بدم میاد ایشون فقط حرف زد عمل نکرد می فهمی چی میگم من رو وارد یه سراب کرد
نگاه کن به تالار ببین چند نفر هستن توی تالار که از ازدواجشون راضین
من نمی تونم از نامزدم طلاق بگیرم ولی مطمئن باش اگه روزی طلاق گرفتم حالا حالا ها ازدواج نخواهم کرد برای اینکه بیشتر مردها مثل همین آقایی که الان دوستش داری خیلی راحت به زنهاشون دروغ میگن و خیانت میکنن
بذار مرد رویاهات باقی بمونه تا بشه یه تاوان همیشگی به خدا همچین دلت رو میشکونه که حتی باورت نمیشه من فکر می کردم هر کار باهام بکنه جز اینکه دلم رو بشکون ولی شکوند فکر نمی کردم بهم بی احترامی کنه ناراحتم کنه تحقیرم کنه ولی همه اینها رو کرد فقط یه کاری مونده که نکرده باشه اونهم یه سیلی توی گوشم که اگه اینکار رو بکنه باور کن خودکشی میکنم چون دیگه هیچ چیزی برام نمیمونه که بخوام دلم رو بهش خوش کنم
ببخشید من نباید جواب این پست رو میدادم خیلی از دست نامزدم دلم خونه واقعا دلم رو شکوند کاری که اصلا انتظارش رو نداشتم باور کن اگه یه مشت عوضی بهم تجاوز میکردن اینقدر حالم بد نمی شد که الان بده
دلت به حال خودت بسوزه قبل از اینکه دلت رو بسوزونن
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
عزیز دلم غزاله جان زندگی حرفای ناگفته زیادی داره کاش یه کم به خودت زمان بدی و اینقد سخت نگیری تا دنیا هم بهت سخت نگیره باور کن اونایی که با عشق تمام و هزار جور من برات میمیرم نه من میمیرم با هم ازدواج میکنن بعد یه مدتی میفهمن اون آتیش داغ داره خاموش میشه و البته اگه راهشون درست باشه (یعنی از اوضاع هم باخبرن هم سطحن تفاوت سنی وحشتناک ندارن وضعشون به هم میخوره خانواده هاشون همو قبول دارن و ازشون حمایت میکنن مشکل شدید مالی ندارن هیچ کدومشون خدا نکرده مریضی روانی یا اعتیاد نداره و هزار شرط دیگه )کم کم به جای عشق کور دوست داشتن میشینه تو دلشون ولی اگه یکی از این شرطا جور نباشه عزیزم زندگی از هزار تا مردن واست سخت تر میشه به قول دوستان شما شانس بزرگی آوردی یعنی خدا دوست داشته که تو این مرحله فهمیدی موضوع چیه عزیزم مطمئن باش اون آقا هم از اول قصد خیری نسبت بهت نداشته یعنی محال یه آدم با این سابقه درخشان ندونه وقتی با یه دختر جوان با ملایمت حرف میزنه چه عاقبتی داره پس واقع بین باش و اینده قشنگی که میتونه با یه پسر خوب و دوست داشتنی در انتظارت باشه رو با این فکرها خراب نکن و مطمئن باش وقتی کسی بیاد توزندگیت که شرایط بهتری داره و خلاصه تیکه گم شده خودته اونوقت مثل اب خوردن این اقارو فراموش میکنی و واست تبدیل میشه به یه خاطره تلخ که اصلاً دلت نمی خواد بهش فکر کنی . مواظب آیندت باش .
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
ممنونم دینا جان و وهم عزیز
وهم عزیز از حرفات معلومه که تو هم خیلی دل شکسته ای من هم مثل توام .اون اقا هم خیلی حرفهای قشنگ و دوست داشتنی میزد که خودش به هیچکدومشون عمل نمی کرد .فکر می کنی اون دل منو نسوزونده ؟ باور کن بارها این کار رو کرده حتی غرورمم بارها شکونده .اما امیدوارم مشکلت حل بشه و بتونی لحظات شاد و پر از ارامشی رو داشته باشی.
دینا ی عزیز من فکر می کردم تکه ی گم شده ی من اونه .... می دونید قبل از اینکه من به اون آقا از علاقه ام بگم خودش از رفتارم متوجه شده بود چون یکبار به این موضوع اشاره کرد و من انکار کردم اما اون یکبار هم به همسرش اشاره ای کوچک نکرد تا من بفهمم و زودتر باهاش قطع رابطه کنم .
البته این رو هم بگم همانطور که گفتم اون اقا خودش سعی داشت کمکم کنه که ازش دل بکنم .
هر بار که می گفت ارتباطش رو قطع می کنه طوری رفتار می کردم که دلش می سوخت و پشیمون می شد .
حتی به تازگی بهم قول داده که اگر من با شخص دیگری ازدواج کنم دست از ازدواج موقت برمیداره نمی دونم تا چه حد می تونم به این حرفش اعتماد کنم .!!!!!!!!
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
غزاله جان درکت مکنم . و میدانم که خیلی سخت است که عشقیرو فراموش کنی . ولی سعی کن که اصلا به این موضوع فکر نکنی برای خودت برنامه جدیدی بریز و حسابی خودتو مشغول کن تا بتونی کم کم از ذهنت خارج کنی . به نظر من اون شخص اصلا مناسب شما نیست و بهتره که تا از کسی شناختی پیدا نکردی رابطه برقرار نکنی .
موفق باشی
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
اين آقا نقش خيلي خوبي رو براي شما ايجاد كرده. از يك طرف مي گه نه ازدواج نمي كنم با شما. از طرف ديگه حرفهاي محبت آميز به شما مي زنه تا شما رو وابسته به خودشون بكنه. يه آدم فريبكار نه بيشتر.
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
harfedel عزیز
واقعا نمیدانم چی گفتم که از حرفهام اینطور برداشت کردید .
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
یه سوال ؟ اون آقای 23 ساله چطوری از پس خرج 3 تا زن بر می آد؟ عزیزم اون آقا شمارو گذاشته سر کار . همون بهتر که رابطت باهاش قطع شد . اون یه شیاد بوده . عزیزم من الان یکسال و دو ماهه که عقد کردم تا اخر این ماه هم عروسی میکنم باورت نمیشه که یک زندگی ساده رو گردوندن تو اینزمونه چقدر سخته . بازم میگم اون آقا یک شیاد بوده . دیگه هم بهش فکر نکن
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
هما جان اون اقا خودش میگه که از نظر مالی وضع خوبی نداره حتی همسرش هم فکر کنم برای همین عقد کرده مونده .یکبار خودش بهمن گفت که پول ندارم به همسرم بدم البته از من پول نمی خواست .
راستش اون زن صیغه ای که گفتم فکر کنم رابطه اش با یکیش تموم شده الان با یکی دیگه هست .من قسمش دادم .اون میگه هیچ وقت قسم نمی خورم مگر اینکه جون کسی در میون باشه. .من این رو که اون آقا همسر صیغه ای داره رو باور دارم .
یعنی نمیشه بدون دادن خرجی زنی رو صیغه کرد ؟
هما جان اگر اینطور که شما میگید هست و اون اقا دروغ میگه که همسر موقت داره پس چطور میتونه ادم شیادی باشه؟
اون این کار رو کرده که من از او بدم بیاد و از او دل بکنم .
به خدا دارم دیوونه میشم نمی دونم چطور باید در مورد اون فکر کنم .
راست میگه یا دروغ ؟ ادم خوبیه یا نه ؟
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
غزاله عزیز، چه فرقی می کنه که آدم خوبی باشه یا بد؟ تو سعی کن بهترین تصمیم رو بگیری عزیزم، اون حتی اگه بهترین آدم هم باشه، الان متاهله، به یک خانم دیگه تعهد داره، حالا شاید اون زنهای صیغه ای رو هم برای این گفته که شما ازش دل بکنید، خوب چرا این کار رو نمی کنی؟
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
غزاله جان بهتره اونو فراموش کنی و زندگی تو نابود نکنی حتی اگه اون زن عقدی هم نداشته باشه___شاید اینار و گفته که ترو دلسرد کنه و من بهش حق میدم ---- درست نیست دیگه باهاش تماسی بگیری
خراب کردن زندگی دیگرون نمی ارزه
بهتره فراموشش کنی
خدا رو شکر کنی که خیلی زودتر فهمیدی خیلی هم خوبه که ندیدیش
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
تصمیم بگیر که فراموشش کنی، اگه بخوای میتونی، هر وقت دوست داشتی بهش زنگ بزنی بیا توی این سایت یه چرخ بزن فکر کنم بد نباشه...
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
خانم shad اگر اون همسر صیغه ای نداشته باشه واقعا همونیه که من میخوام و اینطوری نمی تونم فراموشش کنم .
من هر سختی رو به جون می خرم که فقط ازش جدا نشم نخوام فراموشش کنم.
البته من بارها قسمش دادم به خدا به ائمه به قران که واقعا همسر صیغه ای داری همش هم گفته اره .قسم دورغ که کسی الکی نمیخوره .اون هم اون که ادم مذهبی ای هست .
اگر داشته باشه موضوع فرق می کنه .
از کجا بفهمم واقعا داره یا نه؟
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
سلام
شما احساسات خیلی شدیدی به ایشون داری و مطمئنم اگر 20 تا همسر دیگه هم داشته باشن شما از احساسات خود کوتاه نمیایید.
وضعیت روحی شما رو درک می کنم اما نظر من قطع کامل ارتباط است هر چند می دانم خیلی سخت است.
اگرچه یه مدتی سخت میگذره اما بدونید بعدا که احساسات شما نسبت به این آقا فروکش کرد خودتان به اینطور کاراتون متعجب می شید.
:73:
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
یعنی حاضری همسر دوم بشی؟ برات اهمیت نداره که یک زندگی دیگه خراب بشه؟
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
ببخشید شماهایی که می گید ممکنه همسر موقت یا دائم نداشته باشه من رو بیشتر به رابطه با اون ترغیب می کنید و سخت تر می تونم ازش دل بکنم .یعنی میشه دروغ گفته باشه ؟:54::54::54::54::54:
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
اگر دروغ هم گفته باشه فرقي توي قضيه نمي كنه
اونو مجبور نكن كه باهات رابطه اش را بيشتر كنه
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
من نمیخوام زندگیش رو خراب کنم میخوام برای همسرش مثل یه خواهر باشم .نمیخوام که زندگیشون از هم بپاشه .
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
یک شب بهش زنگ زدم توی راه تهران بود .نمی دونستم برای چی رفته .یادمه یک یا دو روز شاید هم بیشتر اونجا بود بعد که برگشت شهر خودشون گفت اون زن موقتش توی تهران کار داره و میرن اونجا همدیگه رو می بینند .
حتی می خواست از اون برام خاطره تعریف کنه .
البته به من میگه اگر با یکی دیگه ازدواج کنی قول میدم دیگه کسی رو صیغه نکنم و فقط با همسر دائمم باشم .به نظر شما راست میگه یا دروغ ؟
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
غزاله خانوم چی رو از زندگی کسی می خواید که بهتون علاقه ای نداره؟ شما مشکلاتتون درونیه نه بیرونی. کمبود محبت دارید. ایشون هم فرد شایسته ای برای جبران این محبت نیست و نخواهد بود. عادتی که شما به ایشون کردید مثل دادن آب شور به یک تشنه است. بودن شما با ایشون روز به روز تشنه ترتون می کنه . اگر تشنه هستید آبی رو طلب کنید که حتی بعد از اینکه سرمنشا اون اب رو از دست دادید تشنگی تون برطرف شده باشه. به عنوان برادرتون ازتون می خوام که برای بدتر نشدن شرایط روحیتون بلافاصله برای همیشه قطع کنید. زندگی خوبی حتی درصورت بودن با ایشون انتظارتون رو نمی کشه. یکی از همکلاسیهای ما به یک پسر پیشنهاد داد اون پسر رد کردولی قضیه اونقدر کش پیدا کرد تا هر دو نامزد شدن. جالب و تلخ اینه. هنوز هم اون دختر از پسر التماس محبت می کنه! التماس محبت. فکر می کنید اگر پسر محبت رو به اون می داد همچین التماسی نیاز بود.؟
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
اقای sorena _arman
یک سوال من رو لطفا جواب بدید .
اون اقا چطور ادمی هست ؟
به نظر شما هم دروغ میگه که همسر موقت یا دائم داره ؟
به نظر شما این حرفش چه معنی میده که اگر من با یکی دیگه ازدواج کنم اون قول داده و قسم خورده دست از صیغه کردن برداره؟ ایا قابل اعتماده این حرف؟
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
ایشون فقط داره شما رو بازی می ده. یعنی داده. الان به دردش نمی خورید ولتون می خواد کنه.
اینقدر شیادانه رفتار می کنه که من هم واقعا نمی دونم دروغش رو تشخیص بدم کجای ماجراست.خواهر عزیز من به خودت بیا خانوم گل
به خودت جسارت بده که تغییر کنی. این یه راهه برای افزایش اعتماد به نفست. برای اینکه بدونی خیلی ها در برابر روح ساده و بی آلایشت خنجر ها کشیدن. ازشون فرار کن. دوری کن و اجازه بده اونها که لیاقت تو رو دارن قدم بزارن.
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
اقای سورنا اما اینها حدسه که شما می زنید .مگه اینطور نیست؟
چطور میگید شیاده در صورتی که شما هیچی ازش نمی دونید ؟
من قسمش دادم خودش گفت اگر من با کس دیگه ای ازدواج کنم حاضره دست از صیغه کردن برداره .
چقد پاک و مهربونه که حاضره به خاطر من اینکار رو بکنه.
اخه تا چند روز پیش بهم میگفت حاضر نیست به خاطر من دست از خوشی کردن برداره.
می گفت عشق براش اهمیت نداره و هوسش براش مهم تره اما الان حاضر به ترک این کار شده.
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
غزاله خانم هرکاری کردم نتونستم نسبت به موضوع تو بی تفاوت باشم .قبلا مگه بهت نگفتم .آدمه مذهبی کدومه مگه تو میشناسیش .آدمه مذهبی بدون اذن زن اولش میره کسی دیگه رو صیغه میکنه اونم دوتا شاید ازلحن من ناراحت بشی ولی دلت رو خوش نکن دروغ نگفته. زن داره اونم سه تا اتفاقا ممکنه بیشتر باشن و به تو نگفته باشه از همچین آدمی هیچی بعید نیست این دوست داشتن نیست فقط وابستگیه سعی کن با دوستای البته دخترت بیشتر باشی به خانواده به پدرو مادرت فکرکن و سعی نکن براش جایگزینی انتخاب کنی .چرا انقدر غرورت رو به خاطره یه آدمه بی ارزش میشکنی تو تازه اوله راهی میتونی انتخاب های بهتر و مناسبتری داشته باشی قدر خودت رو بدون جدا فراموشش کن میتونی این افکار رو از ذهنت بیرون کن به این فکر کن که چقدر راحت داره خیانت میکنه میخوای یه چند صباحی عروسکه دستش باشی بعد که دلش رو زدی ولت کنه بره .این فاجعه است که یه مرد انقدر راحت به هوسش اجازه ی جولان دادن میده ...تو یه دختری به غیره آبرو مگه چی داری میدونی اگه ازت درخواست نابه جایی داشته باشه آینده خودت رو تباه کردی پدرومادرت هم باید یه عمر با سرافکندگی زندگی کنن با خودت این کارو نکن عزیزم ارزش تو بیشتر از اینهاست .:72::72::72:
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
teke.yakh عزیز باور می کنی من همین الان داشتم ازش می پرسیدم که چطور حاضر شده به خاطر من اگر با کسی ازدواج کنم دست از صیغه کردن برداره خودش به من گفت به خاطر من هست که بتونم برم سرزندگیم و خودش هم راحت بره سرزندگیش و من تا اخر عمر اینجور نباشم.
اون به خاطر من حاضر شده از به قول خودش خوشی کردن دست بکشه.چنین ادمی شیاده ؟ دروغگوه ؟
در ضمن من هیچ وقت نگذاشتم رابطه ام با اون از حدش فراتر بره حتی یکبار گفت از این لحن رسمس خسته شده و میخواد کمی راحت تر باشیم اما من نذاشتم و گفتم همین لحن رسمی رو بیشتر دوست دارم پس از اون لحاظ که در مقابل خواسته ی نابه جایی اگر داشته باشه مطمئن باش بهش اجازه ی چنین کاری نمیدم.
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
سلام غزاله جان تو هنوز خیلی جونی و تجربه ی زندگی رو نداری مامان خدا بیامرزم همیشه به ما میگفت : برا کسی بمیرید که براتون تب بکنه اخه دختر گل مردا اصولا موجودات کم جنبه ای هستند (با عرض معذرت از آقتعداد معدود آقایون ÷ر ظرفیت ) اگه زنی اونا رو اینطور دوست داشته باشه و دنبالش بدوه اونا بیشتر فرار میکنن و اونو بیشتر اذیت میکنن .بهت توصیه میکنم رمان بامداد خمار و مطالعه کنی که درد نامه ی یک زن عاشقه .عزیزم مطمئنم عشق عالیترین حس انسانیه وجود داره و ادمای خاصی سعادت تجربه کردن اونو به دست میارن .اما بهتره این عشق را در دل بس÷ری و زندگیتو بکنی . تو ایندت جلو روته عزیز دلم . هنوز اول راهی و اینقدر خسته و بی صبر ؟؟؟// عزیزم ورزش کن برو یوگا انجام بده برو استخر و روزی هزار بار بگو برو از زندگی من بیرون برو از زندگی من بیرو برو از رندگی و ذهن من بیرون و........................
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد [/b]
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
غزاله عزیز دختر خوب، یعنی چی میخوای مثل یه خواهر برای خانمش باشی؟ اگه یه وقتی یه خواهر دیگه بهتون اضافه شد چی؟
اونقدر به این آقا علاقه پیدا کردی که همه چیز رو راحت واسه خودت حل می کنی و فقط به فکر رسیدن به اون هستی، دیگه به این فکر نمی کنی که چه بهایی رو برای به دست آوردنش داری می پردازی.
در ضمن کیمیا خاتون درست میگن، البته این خصلت آقایون نیست، خصلت طبیعیه همه انسانهاس، در واقع هر چی دریا بیاد جلوتر، ساحل میره عقب تر..
:72:
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
دوباره سلام غزاله جان
من یه حدسی زدم،یکی از راه های شیادانه برای احساساتی کردن دخترای ساده اینه که اول با حرفای قلمبه سلمبه و ادعای مذهبی بودن اونو به سمت خودشون میکشند وبعد که دختر حسابی احساساتی شد
برای خوب جلوه دادن خودشون کناره گیری میکنند ومیگند که مثلازن دارندو مشکل دارند که ازدواج کنند و..
تا طرف رو به اشتبا ه بندازند و مثلا بگن چون به فکرش هستند و دوسش دارند وبه خاطراو نمیخواهند رابطه برقرار کنند که در این صورت دختر هر چه بیشتر جذب میشه و فکر میکنه که طرف آدم حسابی که داره به نفعش عمل کنه ومتاسفنه وقتی که دختر کاملا احساساتی شد و اعتماد به خوب بودن اون آقا کرد(توهم احساسی) تازه کارشون شروع میشه و تور خودشونوپهن میکنن!!! و شروع به سواستفاده میکنند.
خواهر من احتمالااون داره این سناریو رو برای شما اجرا میکنه! حواستو جمع کن. شما الان در اون مرحله هستی که اون میخواد حسابی اعتمادتو جلب کنه(با گفتن یه سری مسائل زندگیش که تازه معلوم نیست که درست هم باشه)
بعدا که حسابی شما رو تشنه ی برقرای رابطه دید اون وقت ببین ....
نذار به این مرحله برسه عزیزم
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
من چیزی غیر از این نمی تونم بگم که سرابی که شما دیدید ناشی از تشنگی شماست. چیزی که انتظارش رو می کشید خواهر گل من. چیزی که بهش نیاز داشتید. به قول مریم خانوم چی از این راحت تر می تونه یک نفر رو (اعم از دختر و پسر ) فریب بده که ابتدا اون رو جذب کنی با حرفهات وقتی یقین کردی قلبش مال تو هست کلمات زیبایی مثل " من به خاطر تو این رابطه رو می خوام قطع کنم و به نفع تو دارم کار می کنم" تا نهایت اعتماد دختر (در مورد شما) جلب بشه. دختری که قلبش رو دست یکی دیگه می بینه و می بینه که تمامی هستیش از اون داره دور می شه. اون دختر اینبار اونه که اصرار می کنه. و این بار هم اون مرد(در مورد شما) با ژست فداکارانه عشق خودش رو می خواد نشون بده که دیگه چیزی جز یک موجود وابسته از اون دختر نمونه و به راحتی بتونه سو استفادشو کنه. خانوم غزاله باور کنید باور کنید من با ایشون خصومتی ندارم. حدس هم نیست. لااقل خیلی به واقعیات نزدیکه. شما مرحله خیلی خطرناکی رو پشت سر می ذارین . من اصلا به این قضیه به عنوان یک مورد عادی نگاه نمی کنم. اصلا هم دوست ندارم این اتفاق شومی که فکر می کنید فرسنگها باهاتون فاصله داره برای شما بیفته. برای این هم منتظر جوابتون هستم. و امیدوارم مشکلتون رو بتونیم تا حدی حل کنیم.
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
اقای سورنا خیلی لطف می کنید که انقدر به فکر منید اما شما طوری صحبت می کنید که من فکر می کنم اصلا حرفهام رو نمی خونید .
اقای سورنا ارتباطمون از اول چت نبود .آخه من از ابتدا توی یک تالار گفتگو با اون اقا اشنا شدم .خیلی راه حلها و کلا حرفهایی که می زد و طرز فکرش خیلی به من نزدیک بود.یادمه همیشه کسی که برای اون یکی پیغام می فرستاد فقط من بودم و من اونن کلا به من بی اعتنا بود و فقط سوالهام رو جواب میداد .
گاهی که دیر جواب میداد ناراحت می شدم و اعتراض می کردم و اون هم اغلب دیر جواب میداد و توجهی به اعتراض من نداشت وقتی از اون سوال خصوصی ای می پرسیدم جوابم را نمی داد مثل اینکه از ارتباط با من می ترسید .
اون اقا وقتی صراحتا بهش ابراز علاقه کردم هر چند خودش می دونست یه عالمه از خدا گفت که باید به خدا تکیه کنم باید از ائمه بخوام که این محبت رو از دلم بیرون کنند گفت که خودش حساب زندگیه و نمیتونه برای من کاری بکنه .ازش خواستم رابطه اش رو با من قطع نکنه چون اون می گفت وقتی پسری متوجه ی علاقه ی دختری میشه اگر نتونه با او ازدواج کنه باید رابطه اش رو با او قطع کنه .اما او گفت که قرار نیست ارتباطمون تموم بشه و تا حدودی ارام شدم .
بعد از پیغام خصوصی ارتباطمون به چت کشیده شد .من ازش می خواستم که با من ازدواج کنه می خواستم از همسرش اجازه بگیره و با من ازدواج کنه چون توی یک داستان توی مجله خونده بودم دختر پسری به هم علاقه داشتند اما قرار بود پسره با دختر دیگری ازدواج کنه .شب عروسی پسر دختره میره با عروس خانم صحبت می کنه و اون دختری که عروس بوده ازدواج رو به هم میزنه واون دو تا با هم ازدواج می کنند مثل یه رویاست واقعا که توی این دنیا جایی برای این زیباییها نیست .من این رو به اون اقا گفتم و خیلی ناراحت شد و گفت اینطوری ابروم میره و گفت همسرم رو دوست دارم در حالیکه من قبل از این موضوع به مدت چند ماه فکر می کردم او هم به من علاقه داره .
در ضمن اون هیچ وقت خودش رو عاشق من معرفی نکرد و هیچ وقت نگفت این کار رو بخاطر تو انجام میدم اما هر کاری که می کرد به خاطر من بود البته نه اینکه فکر کنم دوستم داشته باشه .فقط از روی انسانیت بود و بس
اما دل اون رو ندارم که چنین ادمی رو از دست بدم .من میشم مرده ی متحرک اخه چطور فراموشش کنم ؟
می دونم این حرفم باعث میشه که نسبت بهش بد بین بشید اما گاهی که یه حرفهایی رو به شوخی میزنه من مطمئنم که این رو به خاطر این میگه که من ازش بدم بیاد چون یکبار بهش گفتم از اینکه مثل مردهای دیگه دنبال سوءاستفاده و دوستی نیست ازش خوشم میاد اون هم به شوخی گفت که بهتر بود من یه چیزی ازت می خواستم .بعد گفت شوخی کردم .و من مطمئنم که به خاطر اون حرف اون روزم که از این طور مردها بدم میاد گاهی یه حرفهایی میزنه تا من ازش بدم بیاد و دل بکنم .یعنی حرفهایی میزنه که من فکر کنم مرد بدیه.
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
خانم غزاله ؛ من فکر میکنم شما اصلا جوابهای دوستان را نمیخوانید و یا لا اقل به آنها توجه نمیکنید .
دوستان من فکر میکنم این خانوم همه را سر کار گذاشته .
این آقا چطور توانسته در 23 سالگی ازدواج کند و دوهمسر صیغه ای هم داشته باشد ؟ کی مدرک گرفته ؟ کی سربازی رفته ؟ شغلش چی هست ؟
دوستان آیا منطقی است دختری چون در یک تالار گفتگو از کسی سوال پرسیده بعد عاشق آن فرد بشود و پیشنهاد کند همسر دوم آن فرد بشود ؟
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
چه جالب. شما به فردی علاقمند شده اید که نه او را دیده اید و نه شناخت کاملی نسبت به او دارید و فقط مجذوب حرف های او شده اید که برای شما بسیار آرامش بخش است. ولی دلیل اینکه شما تا این حد به او وابسته شده اید عجیب نیست چون در ذهن خود فردی را تصور می کنید که از هر لحاظ کامل است حتی اگر ایراد هایی هم داشته باشد این حرف های آن آقا نیست که شما را مجذوب خود کرده بلکه شکل ها و تصور های ذهنی شما از اوست که شما را این قدر وابسته کرده است. این ذهن و احساس است که علاقه و حس خوبی را در شما ایجاد کرده.
و یک دلیل دیگر که اکثر دختر ها با آن آشنا نیستند و راه مقابله با آن را نمی شناسند و این "نیاز همدردی و هم صحبتی و تکیه کردن بر فردی است که ساخته ذهن شماست" این نیاز یکی از بهترین نیاز های انسان اما یکی از خطرناک ترین آنها نیز هست. و به نظر من این نیاز شما شاید توسط پدر و مادر و اطرافیان ارضا نشده و حالا به شکلی دیگر خود را نشان می دهد.
پس تنها راه خلاصی از این وابستگی ...... دور کردن تصویر های ساختگی در ذهن شما است . دوست عزیز کمی فکر کن به دنبال که میروی به حرف دل گوش میدهی یا گه گاهی نیز منطق خود را بکار می اندازید. بهترین کار این است که کم کم ذهن خود را مشغول یک سرگرمی و یک کاری کنید بخصوص در جامعه قرار بگیرید و با افراد مختلف روبه رو شوید آن وقت می بینید عقاید شما به آن چیزی که در درون شما است و آن چیزی که در بیرون اتفاق می افتد متفاوت هست. نگران نباشید کم کم مشکل حل می شود . صبر کنید . امیدوارم همیشه موفق باشی.
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
غزاله عزيزم سلام.....
همه مطالب رو خوندم.... كمي براي منم سوال پيش اومد.... بهرحال در سن شما اين همه احساس چيز عجيبي نيست ....
ايراد در تو نيست عزيزم.... تو خيلي خيلي با گذشت با اين مسئله برخورد ميكني و از احساساتت مايه ميذاري و اين زماني درسته كه طرف مقابلت هم همچين آدمي باشه....
به نظر من غزاله عزيز چه حرفش راست باشه چه دروغ ... اون چيزي رو از تو ميخواسته كه ديده نميتونه بهش برسه....
عزيزم اگه واقعا ميخواد اين رابطه تموم بشه پس چرا باهات صحبت ميكنه؟؟ كسي كه نخواد. يا تلفنشو قطع ميكنه و يا هزار كار ديگه.... موضوع اينه كه از تو انتظار يه زن صيغه اي رو داره و چون ميبينه تو فقط صحبتت ازدواجه به اين حرفا متوسل ميشه.... عزيزم اونم متوجه شده كه طرفش چه مورد عالي و چشم و گوش بسته ايه و نميخواد به اين راحتي از دستت بده...
و شايد اگه ديده دختر خوبي هستي خواسته لااقل ازت سوءاستفاده نكنه.... تصورش سخته ولي ممكنه !عزيزم خودت نوشتي ازت خواسته از اين رسمي بودن در بياي ولي تو مخالفت كردي و ترجيح دادي كه فاصله تون حفظ بشه....
غزاله جان از اينكه اينجوري مينويسم ازت عذر ميخوام اين فقط براي تو نيست همه ما اشتباه ميكنيم فقط در سن تو و اينكه يه دختر مهربون خوشبين هستي بيشتره.... من در سن تو موارد مشابه ديگه اي هم ديدم .... غزاله جان فكر ميكنم تو بخاطر خوشبيني كه داري تا طرف واقعا خنجر رو از رو نبنده بهش شك نميكني.... من مطمئنم كه تو اونقدر عاقل هستي كه الان با چشم باز بخواي مشكلتو حل كني..... غزاله جان....
من خودم از نصيحت بيزارم... باور كن.... اما اينجا كسي قصد نصيحت تو رو نداره عزيزم همه ما همدرديم و مطمئن باش با مشكلات همديگه كم و بيش آشناييم.... عزيزم ميدونم سخته ولي ديگه بهش زنگ نزن و اگه اون هم زنگ زد جوابشو نده....
بذار يه مدت بگذره .... باور كن ميشه .... باز هم از احوالاتت بيشتر بنويس..... ما همه به نوعي درد كشيده ايم و تقريبا از اين مراحل گذشتيم و حالا ميخوايم دست خواهر كوچولوي خوبمون رو بگيريم و كمكش كنيم....
اميدوارم بتونيم.... لطفا بنويس چكار ميكني .... درس ميخوني؟؟ كار ميكني؟؟ تو خونه خواهر و برادر داري؟؟؟
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط digitalman
خانم غزاله ؛ من فکر میکنم شما اصلا جوابهای دوستان را نمیخوانید و یا لا اقل به آنها توجه نمیکنید .
دوستان من فکر میکنم این خانوم همه را سر کار گذاشته .
این آقا چطور توانسته در 23 سالگی ازدواج کند و دوهمسر صیغه ای هم داشته باشد ؟ کی مدرک گرفته ؟ کی سربازی رفته ؟ شغلش چی هست ؟
دوستان آیا منطقی است دختری چون در یک تالار گفتگو از کسی سوال پرسیده بعد عاشق آن فرد بشود و پیشنهاد کند همسر دوم آن فرد بشود ؟
اول حرفهای من رو با دقت بخونید بعد بیاید اینجا این حرف رو بزنید خواهشا
اگر نخوندید پس لطفا این حرف رو هم نزنید .:47:
شما نمیخواید جواب ندید ولی نمیخوام که شما باعث بشید دیگران به من بدبین بشند .
اگر سوالی داشتید از خودم می پرسیدید .من مرض ندارم که کسی رو سرکار بذارم .:54:
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shirin joon
عزيزم اگه واقعا ميخواد اين رابطه تموم بشه پس چرا باهات صحبت ميكنه؟؟ كسي كه نخواد. يا تلفنشو قطع ميكنه و يا هزار كار ديگه.... موضوع اينه كه از تو انتظار يه زن صيغه اي رو داره و چون ميبينه تو فقط صحبتت ازدواجه به اين حرفا متوسل ميشه.... عزيزم اونم متوجه شده كه طرفش چه مورد عالي و چشم و گوش بسته ايه و نميخواد به اين راحتي از دستت بده...
ممنونم از جوابتون.
راستش هر بار که حرف از قطع رابطه می زد من با اصرار و التماس ازش می خواستم که رابطمون حفظ بشه .من به اون گفته بودم که وقتی جوابم رو نمیده به هم میریزم اون برای همین ارتباطش رو با من حفظ می کرد .هیچ وقت اون زنگ نمی زنه فقط این منم که این کار رو می کنم .مثلا گاهی یک مدتی رو تعیین می کرد برای قطع رابطه.مثلا یکماه بهم فرصت میداد که رابطمو قطع کنم و وقتی نمی تونستم بیشتر بهم فرصت میداد تا به حال ...
حرف اقای نقاب هم درسته من حتی چهره اش رو توی ذهنم مجسم می کردم .رشته ی تحصیلیش رو کامل نگفته بود و من نمی دونستم .چهره اش رو برام شرح داد اونطوری که فکر می کردم نبود اما باز هم نمی تونم چرا حالا که می فهمم اونی که فکر می کردم نیست نمی تونم ازش دل بکنم ؟
من فکر می کردم حالا که ادم مذهبیه حالا که مثل مردهای دیگه حرفهای چندش اور نمیزنه حالا که متین برخورد می کنه و حالا که حتی به خاطر اینکه من باهاش نامحرمم زیاد من رو تحویل نمی گیره از اون مردهایی که میل نفسانیشون رو کنترل می کنند که حتی لازم نیست ازدواج کنند چه رسد به همسر صیغه ای
من دانشجوی مدیریت بازرگانی هستم ولی درس نمی خونم ترم قبل درسهامو بعضیشو حذف کردم و بعضیش نمره نیاوردم مشروط شدم .حوصله ی هیچ کاری رو ندارم .در ضمن یک خواهر کوچکتر از خودم دارم که کلاس چهارم دبستان درس می خونه.
باز هم از همگی شما ممنونم :72:
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
غزاله عزيزم رشته خوبيه منم رشته ام مديريت بازرگاني بود.... (چه تفاهمي.....؟)
و اما مشكلت ... عزيزم وقتي هنوز از نزديك نديديش چطور ميگي نفسشو كنترل ميكنه؟؟ چطور ميگي متينه؟؟
اولا شايد اصلا اگه ميديدش تو برميگشتي.... بعضي چيزها رو ميشه از چشماي يه نفر تشخيص داد... عزيزم تو عاشق نيستي تو فقط اونو زيادي تو ذهنت بزرگ كردي.... نقاب عزيز خوب توضيح داده غزاله جان... نگران نباش ... همونجوري كه خودت يه شخصيت ذهني از اون ساختي همينطوري هم ميتوني پاكش كني ... سعي كن عزيزم...
براي به دست آوردن زندگي و شادابي دوباره ات .... براي بدست آوردن حس شادي.... براي بدست آوردن عشق واقعي....
براي به دست آوردن حس درس خوندن و ادامه تحصيلت..... و كلا براي بدست آوردن هرچيز گرانبهايي بايد يه سري چيزها رو از دست بدي..... و بقول معروف : براي بدست آوردن بهترينها بهايش را بپرداز....
حالا تو صحبت كردن با يه انسان فرضي خوب (كه تو تو ذهنت خواستي اونو خوب بسازي...) را فقط از دست ميدي و بجاش همه شاديها و زندگي پربار آينده آغوششو به روي تو خواهد گشود....
سعي كن عزيزم... سخته ولي مطمئن باش اگه ادامه بدي سخت تر خواهد شد و چه بسا جبران ناپذير....
از خدا صميمانه كمك بگير مطمئن باش كمك ميكنه..... اون عشق واقعيه عزيزم و تو فقط اشتباه گرفتيش....
اشتباهتو جبران كن.... تو از مذهب اون آقا خوشت اومد چون از خدا حرفاي آرامبخشي به تو ميگفت.... پس در واقعيت روح تو بدنبال اون يكتاي مهربونه عزيزم نه بنده ناچيز اون..... موفق باشي....
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ghazaleh
من ازش می خواستم که با من ازدواج کنه می خواستم از همسرش اجازه بگیره و با من ازدواج کنه چون توی یک داستان توی مجله خونده بودم دختر پسری به هم علاقه داشتند اما قرار بود پسره با دختر دیگری ازدواج کنه .شب عروسی پسر دختره میره با عروس خانم صحبت می کنه و اون دختری که عروس بوده ازدواج رو به هم میزنه واون دو تا با هم ازدواج می کنند مثل یه رویاست واقعا که توی این دنیا جایی برای این زیباییها نیست
درودی دوباره
چقدر جالب است ! هیچگاه نمی توانستم این موضوع را در خود به یک فرمان واحد تبدیل کنم ( هر چند که در چند تن دیگر هم رویت شده بود ) که سن شناسنامه ای ما ، ملاک برای بزرگ بودن ما نیست !
و چقدر جالب که نویسندگان مجلات و نشریات تا این حد در به دست گرفتن تفکرات خوانندگان ماهر هستند !
دوست گرامی ، اگر همانند سخنان پیشین خود و یا سایر دوستان بر شما نظری تایپ کنم ، شما به سوی هدفی که در سر دارید دست بر کیبورد برده و تمامی افکار خود را با خطوطی سیمی به صفحات ما منتقل میکنید .
پس ای جوان ، چه باید گفت ؟
ایا هر بار نوشتن ما همدردها ، مستلزم تماسی تلفنی با مرد مورد نظر و تایید گرفتن از آن است ؟
جواب دادن به سوالاتی که پرسیده می شود ، جوابش برای بنده واضح است اما برای شما چه ؟
اگر نمی خواهید با او ازدواج کنید پس چرا نظرتان باز می گردد ؟
سوالی دیگر ، آیا شما خواهان زندگی هستید که هیچ هدفی ندارد ؟
.......
اصلا داستان آن آقا نیست که شما تمام حرف ها را به دنبال او یدک می کشید . در این موضوع همگان بسیج شده اند که به شما بگویند :
این افکار که در سر دارید ، خواب ای کودکانه است !
دوست عزیز ، آقا .... آقا .... آقا .....آقا .... چیزی که زیاد است آقا ..... شما اگر واقعا قصد ازدواج دارید و به دنبال آقا می گردید به پدر خود بگویید آقایی برای شما بر خواهد گزید که آن آقای قبلی زیاد آقایی نداشته باشد .
شما هنوز کوچکتر از آنی هستید که معنی و مفهوم آقا را درک کنید .
اما این دلیل بر نادانی نیست دلیل بر نداستن اسا که عاقل آن است که بپرسد .
شما اگر پرسیدید ، پس منتظر جواب منطقی باشید نه جواب دلخواه خود !
-------
دوستانی که شما را راهنمایی میکنند ، نه شیرینی عروسی شما را می خورند نه در جشن شما شرکت می کنند تا برای شما برقصند و یا نفعی مادی دارد و یا با آن آقا شرط بندی کرده اند ....
همگان به شما از دیدگاه یک انسان دلسوزانه ، قصد کمک دارند پس بهتر است دلسردشان نکنید با حرف هایتان .
راستی ، معشوقه ای هست که فکر نمی کنم بتوان وصفش کرد آیا به سراغ او رفته اید ؟
آن محبوب را اگر یافتید ، فکر میکنم علاج کامل را درک کرده اید .
پس خداوند بزرگ و بلند مرتبه را یاد کنید تا با یاد او قلب خود را تسکین داده باشید :16:
-
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
اقای lord.hamed من به دنبال اقا نمی گردم .شما در مورد من چه فکری می کنید ؟
من برای بار هزارم میگم من نمیخوام با اون ازدواج کنم فقط نمی تونم ازش دل بکنم من به فکر راهیم که بتونم از اون دل بکنم .
اقای محترم من بزرگ شدم و عقلم هم خوب قد میده و خیلی هم خوب معنای آقا را می فهمم .شما چی انقدر بزرگ شدین که معنا و مفهوم اقا رو بفهمید ؟
شما دوستای همدرد قرار نبود زخم زبان بزنید یا مسخره کنید و کنایه بزنید و یا ......