معذرت می خوام که انقدر تند و پر غلط تایپ میکنم الان خودم داشتم میخوندم فهمیدم چه زجری کشیدی.چون هولم که یه راه بدون عارضه پیدا کنم . که آب از آب تکون نخوره.مرسی
نمایش نسخه قابل چاپ
معذرت می خوام که انقدر تند و پر غلط تایپ میکنم الان خودم داشتم میخوندم فهمیدم چه زجری کشیدی.چون هولم که یه راه بدون عارضه پیدا کنم . که آب از آب تکون نخوره.مرسی
منظورم که فقط ظاهر نبود کلا گفتم .منظورم اینه که چرا یه تلنگر به دل ساده یه دختر میزنن بعد منتظرن دختر خانم بره ناز آقارو بکشه باید با صراحت و شجاعت برخورد کرد که برای مردا توجیه پذیره توی جامعه ما ولی دخترا نه .
شب شما هم به خیر خوش به حالت که می تونی بخوابی .راستی خودت چی تا حالا با کسی دوست بودی ؟نظرت در مورد این دوستی ها چیه ؟من که میخواستم خودم رو از دو دلی دربیارم .اومدم ابروشو درست کنم زدم چشمشم کور کردم .
امروز خدارو شکر خودش سر صحبت رو باز کرد درمورد کار منظورمه .گفت که اشتباه کردی منم گفتم حق با اونه البته گفت که اون کار دیگه از دست رفته .ولی به هر حال تصمیم گرفتم کمتر به اون فکر کنم چون تا حالا دوست خیلی خوبی برام بوده و به من بی احترامی نکرده نمی خوام از دستش بدم به نظرت بده یه دوست از بین همکارای قدیمی داشته باشم؟./میخوام رویایی فکرنکنم دلمو پاک کنم به رابطم در عفاف و احترام ادامه بدم فقط مواظب باشم خیلی شور نشه آمادگی اینو داشته باشم که هروقت خواست یا خواستم از زندگی هم بیرون بریم بدون کینه این کارو بکنیم ./اگرم اون قدر موجودی مثه منو که خیلی ها آرزو دارن قبولشون داشته باشم رو دونست و دوستم داشت کل دوستاشو کنار میزاره و میاد طرف من البته من نمی دونم الان چه مدلی با اونا رفتار میکنه ولی همه از همکارا و همکلاسیاش هستن که یه کم شاید زیادی با هاشون صمیمی شده .هروقت درخواست ازدواج کرد اون موقع در موردش بر حسب شرایط زمانی و مکانی عاقلانه ترین تصمیم رو میگیرم. راستی به هم گفت تا حالا به من دروغ نگفته چون معتقده مردا وقتی قصد سوء استفاده از خانم ها رو دارن دروغ میگن و اون هیچ وقت همچین قصدی نداشته.نظرت چیه همه رو با دقت خوندی دیگه آره؟به هر حال قبلا ازت ممنونم که با وجود فکر پریشونت به من کمک میکنی...
:shy:تويي كه وارد روابط دوستي مشكل دار نشدي تا اين سن بهتره الان هم نشي. فقط به قصد شناخت جهت ازدواج ارتباط دوستي رو شروع كن. حتي اگر ابتداي ارتباط هم همچين حرفي رد و بدل نشه. ببين من ايشون رو مناسبت نمي دونم. اين حرف بي معنيه كه اگر" تو منو شايسته خودت بدوني صميميتم رو با دوستان دختر خودم كم مي كنم!!! و مي ذارم كنار" اگر روابط ايشون با اين دخترها مشكل نداشته باشه كه نبايد همچين حرفي رو بزنه. و اگر مشكل نداشته باشه اصلا اشتباهه كه بخواد بعد از ارتباط روابط پاكش رو با همكاران دخترش قطع كنه. الان عصر حجر كه نيست.
كنار بگير از ايشون و سعي كن به كس ديگه اي فكر كني. برخلاف ديد اوليه اي كه وارد تاپيك شدي بخون حرفهاي خودتو خودت متوجه مي شي كه اونقدرها هم مرد متفاوتي با مردهاي ديگه نيست. دوست خوبي بوده . درست. اما همه چيز اينه؟
من امشب كاملا آماده ام تا جواب سوالاتو بدم. بفرما :shy:
بنظرت وقتی کسی ( مرد یا زن ) میخواد از کس دیگری سوء استفاده کنه میره مستقیم راستشو بهش میگه ؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط takamol
:Dپس كجا رفتي. از يه طرف مي گي كه كمك چرا نمي كني . از يه طرف نيستي
از اومدنت ناامید شدم به این خاطر رفتم .آره قبول دارم شاید مثه بقیه باشه به نظرت این راهی رو که انتخاب کردم غلطه آخه از یه طرف میگی وارد نشو از یه طرف میگی ادامه بده چیکار کنم.
ببين من ديگه تقريبا مطمئن شدم . يعني اون يكذره شكم هم برطرف شد .آخه با ادعا كه نمي شه گفت" من دروغ نمي گم".
من قبلا هم گفتم فرد مناسبي برات نيست. ولي شما صبر كن. اما الان با مثالهايي كه آوردم"اين حرف بي معنيه كه اگر" تو منو شايسته خودت بدوني صميميتم رو با دوستان دختر خودم كم مي كنم!!! و مي ذارم كنار" "
و ارتباطات گسترده ايشون كه بالاخره براي شما قابل هضم نيست من ادامه رابطه رو به صلاحت نمي دونم.
هستي؟
خوب به نظرت از اول اشتباه کردم که دوست شدم .یعنی به نظرت این ارتباطات از پای بست اشکال داره؟حالا یه هو ولش کنم تازه یه کاری کردم کارستون تا حالا شماره خونمونو نداشت اونم با اجازه مادرم بهش دادم اشتباه کردم .؟آره ؟چند بار خواست ندادم من خودم آدم صادقی هستم فکر میکنم اونم مثه منه برای اینه که گیج شدم.ببین از یه لحاظ چون بعضی اخلاقاش مکمل اخلاقه منه میگم شاید آدم بدی برای ازدواج نباشه.اصلا به نظرت همه مردا یا زنها توی دوستی ها دنبال سوء استفاده از هم هستن .وهرکه با هرکی دوست شد حتما باید باهاش ازدواج کنه .یه بار از یه روانشناس شنیدم که میگفت حتی اونایی که به هم نامه میدن در آینده شاید موفق ترن چون یاد میگیرن احساسشون رو راحت ابراز کنن.اگه به نظرت این یه هوسه چرا ول نمیکنه بره نه منو میبینه و نه زیاد با هم حرف میزنیم .تازه منم اهل پیام عاشقانه ولی لی به لالای مردا گذاشتن نیستم .؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟
نگفت دروغ نمیگم گفت به اونایی که دوستشون دارم دروغ نمیگم بد جور گیر افتادم .مابیشتر سر مسائل و تفاوتای زنها و مردها بحث میکردیم.خوب یه دفه که نمیشه .هروقت باهاش حرف میزنم پشیمون میشم که ترکش کنم .خیلی منطقی باهام بحث میکنه .جواب این یه سوالمو با آره یا نه بده باشه ؟کلا هیچ دختر یا پسری ولو تحصیلکرده و.......نباید با جنس مخالف ارتباط داشته باشه البته منظورم کلامیه با نوع دیگه ارتباط کاملا مخالفم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟
نه بابا چي چيو همه مردا يا زنها در دوستي به دنبال سو استفاده هستند!!! ؟خدايا تو رو به عظمتت يخورده اين بدبينيو كم كن!!
مي گم ايشون ارتباطاتش خيلي با خانوما راحته. دليلي هم كه مياره دليل خوبي نيست. توجيهي هم كه مي كنه دال بر اينكه اگه تو بياي همه رو فراموش مي كنه توجيه مناسبي نيست.
شما بايد اهل پيام عاشقانه و لي لي به لالاي مرد باشي ولي همسرت!! يا نامزدت يا كسي كه ازش مطمئن شدي. آخه اون روانشناس نگفت اول مطمئن شو كه اون آدم مستحق ابراز علاقست و بعد نامه بفرست. اين ارتباطات از پاي بست اتفاقا بايد باشه. اما به مرور احساس جاي خودشو باز مي كنه. نه از همون ابتدا. همين طور روابط جنسي هم نبايد تا قبل از ازدواج باشه. مگر در حد روابط عاطفي مثل دست دادن . سر گذاشتن رو شونه و همين. چيو ديدي كه فكر كردي اون انسان صاديقه خوب باز كن من هم بدونم. آخه خودت گفتي اون حتي رسما يك بار هم ابراز علاقه نكرده!!! اتفاقا مردي كه بخواد به شما برسه و قصدش واقعا سالم باشه پاشنه در و ديوار خونتونو مياره پايين . اينكه خيلي بود و نبودت تاثير نداره در رفتار اون خيلي هم چيز خوبي نيست!
حرفات رو قبول دارم میشه روابط مشکل دار رو برا توضیح بدی متوجه نشدم؟؟؟؟؟؟منظورت روابط عاشقانه و ج.....
نه
روابط مشكل دار روابطي بي هدف و به قصد خوش گذراني و نه شناخت هست. همين طور روابطي كه گفته مي شه به قصد شناخته ولي مرتب وارد محدوده هاي جنسي و احساسي شديد مي رسه. چيزي كه بايد بين زن و شوهر با تعهد دائمي باشه و نه دختر وپسر!!
همین بدبینیم خاک بر سرم کرد سرم به کارم گرم بود یه دختر شنگول بودم الان هم هستم ولی خیلی فضای فکریمو اشغال کرده .آخه مغرور تر از من اونه شاید میترسه چون یه بار که این کارو کرد گفتم که حالشو گرفتم بعضی وقتا خشن میشم فکر کنم ازم میترسه ولی باور کن اگه توهم ببینیش از اخلاق و مرامش خوشت میاد /کاش این مردم دانه های دلشان پیدابود کاش./ولی حیف که کاشو کاشتن سبز نشد ../(من یه کم شیطونم فکر کنم از همین اخلاقم خوشش میاد.)شاید اونم مردده میخواد بیشتر منو بشناسه نگفتی اشتباه کردم به غیر از شماره گوشیم شماره خونه رو هم بهش دادم آخه اونم میگه با گوشی خونه به محل کارش زنگ بزنم تا هزینم کم شه یا خودش از اونجا با منزلمون تماس بگیره تا لابد هزینش کم شه ...آهان در ضمن همسر فرق میکنه ولی تا وقتی عقد وازدواجمون رسمی نشده اجازه نمیدم خیلی بهم نزدیک بشه حتی دست دادن البته دست دادن بعد از عقد اشکال نداره ولی نه بیشتر راستی تو خیلی پسر رومانتیک وجالبی هستی خودت میدونستی؟؟؟ امیدوارم دوستت که همون همسرت باشه بتونه تورو به خواسته هات برسونه و در کنار هم آرامش داشته باشید ..
خوب به نظرت رابطه من چطوره بی جهته؟؟؟میشه بهش امید داشت .یا بزنم کلا از ریشه درش بیارم؟مرسی فهمیدم روابط مشکل دار چیه خیلی توضیح خلاصه و مفیدی بود .بر عکس ما دخترا که بعضی وقتا انقدر صغرا کبری میچینیم که از بحث اصلی خارج میشیم همین اخلاقامون هم مارو متمایز کرده..
رمانتيكو خوب اومدي :shy: . اينم منو بدبخت كرده :D
مرسي اما اون خانوم دوست من نيست. من معلمش بودم!
منم فكر مي كنم تا حدي شيطون و سرزنده باشي(اميدوارم منظور منو بد نگيري)
بابا شما بزرگتر از اين شديد كه اين رفتارها رو مبني بر غرور ادامه بديد.مي شه يك كاري كرد. آخه بدبين نسبت به چي هستي؟ بابا تو اجازه نده احساسات سريع رشد كنه .اگر فكر مي كني تو هم در رفتار مغرورانه اون سهيم بودي پس به خودت و اون فرصت بده.
اما اجازه نزديكي بيش از حد هم به اون و خودت نده. من به شما قول مي دم اتفاقي غير ممكنه بيفته. ببين يك مدت نذار و يك بهونه اي بيار براي تماس اون با خونه. بگو مادرت پشيمون شده از اين قضيه و... بهتره فعلا با موبايل در ارتباط باشين كه هم كوتاه مدتتره ونياز شما رو براي ارتباط رو در رو كه ضروريه و نه ارتباط تلفني بيشتر مي كنه و هم ريسكش كمتر مي شه(هم ريسك افزايش احساسات غير واقعي و بدون پشتوانه(افراد در پشت تلفن راحت تر مي تونند دروغ بگن!!) ) و هم ريسك اينكه اگر شما زياد به محل كار اون زنگ بزني شايد دردسر ساز بشه.
فعلا اعتماد زيادي نكن. فقط باهاش باش ..
نه چرا فکرکردی ممکنه بد برداشت کنم .منظورم این نبود که اون خانوم دوست شما بوده منظورم اینه که با همسری که میخوای باهاش مثه دوست باشی زندگی کنی بعدشم مگه من ندید بدیدم که هرکی ازم تعریف کرد به منظور بد بگیرم اینو به شوخی نوشتم چون سره کاره خیلی وقت نمیکنه زنگ بزنه اون غرورشم تا یه بهانه پیدا نکنه بهش اجازه تماس نمیده ما کلا شاید توی این هشت ماهه فقط یک ساعت تلفنی حرف زدیم در ضمن اونم در مورد درس و کمتر مسائل دیگه بوده.شدم شهرزاد قصه گو ...اونم چون میگفت شماره خونتون رو بده که زنگ بزنم منم نمی دادم مجبور میشدم خودم زنگ بزنم نتیجه اینکه اون اصلا با گوشیش به من زنگ نزده فقط پیام داده اینو داشته باش بعدشم الکی بگم مهمون داریم نمی تونم صحبت کنم فکر کنم چاخان بدی نباشه البته اگه تابلو نکنم چون خالی بندی برام سخته راستی از کجا فهمیدی من سرزنده هستم.
سورنای مهربان برس به دادم .نترس حالم خوبه ...یه چیزای جدید میخوام برات بگم توی مخارج به خانوادش کمک میکنه موقعیت ازدواج نداره من فکرمیکنم شاید این هم یه دلیل باشه که نتونه راحت حرفش رو بزنه البته اگه حرفی داشته باشه .این هم یه احتماله حرفت رو گوش میکنم در کنارش میمونم البته قبلا بهش گفتم که خیلی برام معتمده از نظرت اشکالی نداره؟کار بدی نکردم که اینو گفتم؟میشه خواهش کنم چون تو یه پسرس خودتو بزاری جای اون آقا و صادقانه بگی به نظرت اون آقا در مورد من چی فکرمیکنه ؟قبلا گفتم که همیشه میگه من دختر فهمیده و منطقی وصبور ولی یه کم عصبانی هستم و توی زندگیم هم موفق میشم ولی این برام کافی نیست میخوام بدونم من الان چون با اون دوست شدم دیگه به نظر اون دختر بدی هستم .ببخش که اینو ازت خواستم ولی ممکنه کمکم کنه بازم ممنون.راستی همه رو بخونی ها منظورم نوشته های که قبلا گذاشتم و ندیدی باشه ؟؟؟
بدقولی کردم ببخشی ولی چیکارکنم یه سوال جدید پیش اوم آقا معلم.بود و نبودم اگه براش فرقی نداشت وقتی باهم دعوامون شد میرفت دیگه هم پشت سرشو نگاه نمی کرد ولی در کمال تعجب برگشت .طوری که من داشتم شاخ درمیاوردم که با حرفایی که من زدم چطور برگشته .؟؟
ببین من دیدگاهم رو می گم. شاید ناراحت شی ولی این دیدگاه منه. به نظر من پسری که برای ازدواج درآمد جلب کرده باشه و خونواده خودش تو مشکلات مالی غوطه ور باشند یک خودخواه به تمام معنیست و ارزش زندگی نداره. "شاید خیلی از خانومها عکس نظر منو بدن" ولی این نظر منه.
این نشونه بسیار خوبیه" به دید من" که یک پسر تا این حد مسئولیت پذیر باشه. اینا رو اگه بگی بعد می تونی سوالی به این مهمی" که باهاش بمونم یا نه" رو بپرسی. پسر بدی به نظر نمیاد. نه بابت حرفهاش که بابت همین مسئولیت پذیریش. ببین یک قسمت زندگی مشترک رو سعی کن تو بسازی. اگر اون مشکل داره ( خوب مشکلات خونواده و...) سعی کن تو اگر شناختی اون رو و وفرد مناسبی بود برات یک مقدار بهش وقت بده. کمکش کن ( حتی از نظر مالی برای شروع زندگی اگر می تونی) این پول برمی گرده. اینو وظیفه خودت بدون که نسبت به زندگی مشترک آیندت مسئول باشی. اجازه نده بار مشکلات فقط رو دوش اون بیفته و تو یک نظاره گر باشی. اگر واقعا دلیل اون کمک به خونوادش باشه انسان ارزشمندی محسوب می شه. هر انسان با شرفی هم بود این کارو می کرد.( این نظر منه)
این چیز بدی نیست که تو با اون رابطه دوستی رو به قصد شناخت شروع کردی . هراسی نداشته باش. بذار احساسات آروم آروم با شناخت شکل بگیره. تو به نظر اون هرگز دختر بدی نمی شی. مگر اینکه رابطه دوستی پاک و با هدف شما خیلی سریع به احساسات کشیده بشه و یا خدای ناکرده رابطه جنسی!!!
[size=medium]یقین دارم که اگر من رو به عنوان یک پسر یک دختر درک می کرد و فقط یک بار به من می گفت که" سورنا بابت تلاشت برای خونوادت شایسته تحسینی و باعث افتخار "از شوق اشک تو چشمام جمع می شد.[/size] این رو گفتم تا متوجه شی که یک پسر (البته با حداقل معیارهای انسانیت) چه احساسی رو نسبت به تو در همچنین موقعیتی می تونه داشته باشه.
ممنونم که اومدی خودش اینو بهم نگفت من از تماسایی که داشت و از لای بعضی حرفاش فهمیدم و به این دلیل گفتم شاید بشه روش فکر کرد منم کاملا با نظر تو موافقم چون به هر هرکسی رو که وارد زندگیش بشه در برابرش همین قدر احساس مسئولیت خواهد کرد .مگه یه دختر از زندگی چی می خواد .من برای زندگی آیندم وروپا بودنش حاضرم همه جوره مایه بزارم و از این بابت نمیترسم که زندگیمو از صفر شروع کنم اتفاقا برام اینجوری شیرین تره چون هیچ خوشم نمی یاد یه زندگی تمام وکامل از طرف خانوادم ساخته شه و منو توی اون زندگی که براش هیچ زحمتی نکشیدم وارد کنن معتقدم وقتی خودت برای به دست آوردن یه چیزی تلاش کنی هم برات لذت بخش تر خواهد بود و هم قدرشو بیشتر میدونی ...من فقط چون اولین رابطمه و دیگه هم حاضر نیستم به بار دوم و....بکشونم و با آدم های بیشتری دوست بشم همین یکی برای هفت پشتم بسه همیشه نگران بودم که نکنه این آقا در مورد من فکر بدی بکنه برادر خوبم سورنا بدون من هیچ وقت و به هیچ قیمتی حاضر نیستم با آبروی خودم و پدر و مادرم بازی کنم و خدای خودم رو از دست خودم برنجونم و وارد بازی های خطرناک بشم نظرت چیه که ازش بپرسم توی این دوستیا دنبال چیه و ارزش اونایی که با هاشون دوسته چقدره؟راستی یه چند تا سوال دیگه هم پرسیده بودم میشه جواب بدی بازم سپاسگذارم اخوی .
راستی بدون که خیلی از خانم ها با نظر تو موافقن اگه کسی خونوادشو که چندین سال باهاشون زندگی کرده و براش زحمت کشید ببوسه بزاره کنار فقط به خاطر یه نفر دیگه! مطمئن ام که فردایی هم میرسه که این شخص رو به خاطر یکی دیگه پس بزنه خدا میگه مردان و زنان خوب را برای هم آفریدم .حمل بر خودستایی نشه ولی من قابلیت خوشبخت کردن یه مرد تو زندگی رو دارم چون سعی کردم با مطالعه با دقت در رفتاراشون بشناسمشون وبدونم نیازها و خواسته هاشون چیه و اونا رو به اون چیزی که میخوان برسونم بنابراین دوست دارم کسی وارد زندگیم بشه که قدر تلاش و انرژی رو که براش میزارم بدونه و شایستگی همسری منو که تمام و کمال انرژیم رو برای زندگیم خرج میکنم داشته باشه اینارو از خودخواهی من ندون به هر حال انسان باید عزت نفس داشته باشه من اینطور معنی میکنم نمیدونم درسته یا نه ؟
این که شما اینو از زندگیت می خوای که از صفر و با گذشت شروع کنی نشونه بزرگی روح شماست. تعداد بسیاری از دخترها از زندگی آیندشون تمام کمبودهاشون رو طلب می کنند!!! و اینکه خودشون به طرف مقابلشون چی می دن رو فقط خدا میدونه.
بله حتما اینو بپرسید. باز هم می گم رابطه محدود و بدون ارتباط جنسی و با ارتباط عاطفی به مرور!! و با شناخت و به قصد شناخت به شما هیچ ضربه ای رو نمی زنه.
درست فکر می کنی و این نشوه ای از اعتماد به نفس مثبتته. امیدوارم بهش پایبند بمونی
سلام
من بحثت رو كم وبيش دنبال كردم
دخترهاي ديگه اي كه مثل تو باشند زياد هستند.فقط زياد روي اين زوم نكن كه چون اولين دوستيم اين آقا بوده پس حتما بايد باهاش ازدواج كني!
به نظر من همونطور كه خودت گفتي دختر ساده مغرور و خوش قلب و احساساتيي هستي خوب البته احساس و نياز به جنس مخالف مثل همه داري و كمي اين غروري كه داري مانع ميشه احساستو بگي.منم با نظر sorena_arman موافقم كه باهاش به قصد شناخت رابطه محدود داشته باشي و سعي كن خودت رو به كسي تحميل نكني اما اگر اين پسر جز اون پسرايي باشه كه چندين دوست دختر داره و.... مواظب باش باهات بازي نشه.
سلام عزيز:72:نقل قول:
نوشته اصلی توسط takamol
من منظورم اين نيست كه شما اشتباه كرديد كه درگير عاطفي شديد چرا كه اصولا معتقدم احساس خودبخود مياد يا همون اصطلاحي كه خودت گفتي : طرف به دل مينشينه . منظور من در خصوص شخص شما بود چون اصرار داشتيد كه احساستونو فقط براي مردي كه باهانون ازدواج كنه خرج كني من هم بهت توصيه كردم كه حالا كه اينجور آدمي هستي بنابراين براي اينكه شكست احتمالي نخوري و درگير آسيبهاي احتمالي اين شكست نشي بهتره ازش قصد و غرض از پيامها و ايما و اشاره هاشو رك بپرسي و خيال خودتو راحت كني اگه قصدش ازدواج نيست از اينجا جلوتر نرو خواهشا .
اما اگر ميتوني مثل خيليهاي ديگه احساستو صرفا براي دوست داشتن خرج كني حتي اگر به طرف نرسي خوب به نظر من هيچ اشكالي نداره ميتوني دوستش داشته باشي و حتي ميتوني بهش بفهموني كه دوستش داري و زياد هم نگران نتيجه اش نباشي دو حالت داره يا اون هم به تو نزديك ميشه كه فبها يا نه بعد از مدتي ازت دوري ميگيره كه خوب اين هم بخشي از عاشق شدنه يعني تجربه دلشكستگي و تو بايد تحمل اينو داشته باشي و يه وقتي دنيا برات به آخر نرسه . همين .
با بهترين آرزوها .:46:
سلام
من یه مدت نبودم ولی الان کل بحث رو خوندم :
- این فکرو از سرت بیرون کن . مطمئن باش اگه دوستش داشته باشی حتما متوجه میشه اما مطمئن نمیشه (دیگرانو احمق فرض نکن)نقل قول:
اون منو یه آدم سرسخت و منطقی میشناسه
- این فکرو از سرت بیرون کن و راحت باش. احتمالش 1 به 10000000000000000000000000000000 هستنقل قول:
گاهی میترسم نکنه اونم اینجا باشه و حرف دلمو بفهمه /شاید برای بعضیا این دوس
_ همون وقت باید یه تذکر جدی بهش میدادی که تکرار نکنه نه اینکه قهر کنی. به این کارا لوس بازی میگن و احتمال تکرارش از بین نمیرهنقل قول:
یه چیزی بگم علت قهرم با اون یکی از همین صورتکای بوسه بود.
.نقل قول:
من خودم اگه پسر بودم بعد عاشق یه دختر میشدم رک میگفتم دوست دارم با من ازدواج میکنی یا نه ؟بعدشم مطمئنم بهم جواب رد نمی داد
_اصلا این طور نیست . ایشون فکر نکنم که شناخت کافی از شما داشته باشن همون فکرایی در مود ایشون دارید ممکنه ایشون هم در مورد شما داشته باشن و شاید می خواد که شناخت بیشتری بدست بیاره.
_ اولا ذات ماجرا به همین منواله. ثانیا نمیتونن که خفت طرف رو بگیرن که الا و بلا باید قبول کنینقل قول:
چرا یه تلنگر به دل ساده یه دختر میزنن بعد منتظرن دختر خانم بره ناز آقارو بکشه
دوست خوبم نظر شخصیمو میگم و فقط بعنوان یه احتمال بهش نیگا کن:
احتمالا ایشون قضیه دیگر دوستاش یا همکار و یا هر چیز دیگه(دختر) رو فقط از این نظر مطرح کرده که بازار گرمی کرده باشه و به تو بفهمونه که تو تنها دختر زندگیش نیستی و تو رو به یه تکاپو برای نگهداشتنش وادار کنه (که این کار خوب نیست ولی خیلیم بد نیست)
این که کمک خرج خانوادشه و به تو هم گفته (حالا چه مستقیم و چه غیر مستقیم، بهر حال طوری گفته که تو متوجه شدی و شاید هم همینو خواسته) واسه اینه که هم الان و هم در آینده اینو مدنظر داشته باشی و انتظار بیجا نداشته باشی
بهترین کار (با توجه به اینکه میگی نمیخوای فعلا در مورد آشنایی خانواده ها باهم و مسائل خواستگاری حرفی مطرح کنی) اینه که( همون طور که خودتون هم به این نتیجه رسیدید) سر کارت حاضر شو ، باهاش رابطه منطقی داشته باش، از حدود و خط قرمز ها تنها خارج نشو بلکه نزدیکشون هم نشو.(اخلاقی رفتاری احساسی حرکتی و...)
ولی حتما سعی کن بهش بفهمونی که باید به خواستگاریت بیاد و خبری از دوستی و رفاقت نیست حتی میتونی غیر مستقیم بهش بگی
اگه قصدت ازدواجه رو کارایی که داره میکنه خیلی هم حساس نباش چون اگه کسی چیزی زیر سرش باشه هیچ وقت تن به ازدواج نمیده
اگه کارت به جایی کشید و این حرف ها رو مطرح کردید و گفت که فعلا توانایی ازدواج نداره .، می تونید عقد کنید در این صورت شما هم با خیال اسوده میتونید منتظر ایشون بمونید
ولی اگه اینطور پیش خودت فکر میکنی: که اگه امکان ازدواج با این فرد رو نداری بجاش می تونی دوستش باشی به چند نکته باید توجه کنی:
- اگه کسی متوجه این ماجرا بشه کسی که بیشترین ضرر رو میکنه شمایید
- از کارو زندگی و درس و ... می افتی
- این شرایط رو برای سواستفاده از تو فراهم میکنه (از هر نظر روحی روانی جسمی عاطفی و...)
امیدوارم هرچی که به صلاحته پیش روت قرار بگیره
سلام به همه. از دوستای خوبم ممنونم.خوشحالم که اینجارو پیدا کردم و هم اینطور دوستای خوبی مثه شمارو...
مشکل کاره ما اینه که از اول بی هدف جلو اومدیم انقدر مغروریم که با یه بهانه شمارهامنو به هم دادیم اصلا نگفتیم چه میدونم از شما خوشم اومده یا میخوام باهاتون دوست باشم و...الان هم با غروره دوچندان داریم چیش میریم جفتمون هم میدونیم که طرف مقابل دوسمون داره اما چون به زبون نیاوردیم مطمئن نیستیم .رابطه ی ما هیچ شباهتی به روابطی که اینجا مطرح شده نداره یعنی از آینده وعلاقه و این چیزا با هم حرف نمیزنیم تا بهانه ای نباشه به هم زنگ نمیزنیم تا از دوری هم نزدیک به مرگ نباشیم به هم پیام نمیدیم حتی دلمون میخواد همو ببینیم چون تقریبا هفت ماهه همو ندیدیم اما کی بیاد غرورشو بشکنه و بگه بیا تا ببینمت تا برای اونم بهانه پیدا نشه همچین چیزی به هم نمیگیم خیلی مصخرس خودم میدونم.
به نظر شما اگه یه پسر یه دخترو دوست نداشته باشه براش غیرتی میشه ؟به نظر من نه .ولی این آقا وقتی من با یه آقای دیگه ای که جوون بود حرف میزدم خوشش نمی اومد چیزی نمیگفت از حالتش میفهمیدم.شما چی میگین ؟چون گاهی خیلی عصبانی میشد و برای تلافی کم محلی میکرد البته منم به روش نمی آوردم که فکر کنه متوجه شدم یا برام مهمه .به همین خاطر اگه بعد از آشنایی بیشتر بفهمم که این تعصب از روی عدم شناخت نیست بلکه از روی عادته و جزئی از اخلاقش شده به خاطر روابطه دوستانه ای که داشته حاضر نیستم باهاش ازدواج کنم در اون صورت به عنوان یک دوست خوب ستودنیه اما برای همسری نه. نظر بدید لطفا؟
خب بستگی داره: شاید بقول خودتون همون غیرت باشه، شاید حسادت باشه ، شاید حس کرده که داری از چنگش در میری و...نقل قول:
نوشته اصلی توسط takamol
ولی با شناختی که از ایشون پیدا کردم ( همون مطرح کردن بحث دوستاش) بیشتر به حسادت میمونه تا غیرت. نمی خواد ببینه که کسی دیگه ای هم پا به عرصه میذاره
قبول ندارمنقل قول:
نوشته اصلی توسط takamol
چرا به عنوان یک دوست خوب ستودنیه ؟ چه فرقی داره؟ اینکه بدتره.
همسر یه شخص شاید از اول رو این جور موارد حساس باشه ولی کم کم با شناخت بیشتر از همسرش، درست میشه (مگه اینکه مریض باشه یا همسرش اعتماد شو از بین برده باشه)
مرسی از لطفی که میکنید .آخه دوست بودن با یه آدم تعصبی به دوستش ضربه نمیزنه ولی با همچین آدمی شاید نشه زندگی کرد.آهان شما گفتید قهر کردنم لوس بازی بوده اولا لوس خودتی (ببخشیدچیزی که عوض داره گله نداره).من قهر نکردم اتفاقا همنطور که خودت گفتی چیزایی در کمال بیرحمی بهش گفتم که خیلی بهش برخوری و اون قهر کرد وقتی منم دیدم قهر کرده بی خیالش شدم و اهمیت ندادم.بعدا هم گله کرد که منظوری نداشته و من چطور دلم آومده اون چیزارو بهش گفتم .از اون موقع هم دیگه تکرار نکرده . من احساس میکنم هنوز کسی با این همه توضیحی که دادم متوجه نوع رابطه ی ما نشده در هر صورت از شما و بقیه دوستان ممنونم .اگه بازم نظری هست خوشحال میشم از راهنماییتون چون به بن بست رسیدم.درضمن من خودم رو تحمیل نکرده و نمی کنم اگه میخواستم این کارو بکنم راه های خیلی ساده ای وجود داشت و من برای یکی تب میکنم که برام بمیره ..
دوستان عزیز من مشکل رو گفتم کجاست راه حل بدین لطفا مثه اینکه کمتر کسی به اصل مطلب توجه میکنه و به حاشیه های ماجرا که شاید خیلی هم مهم نباشن توجه میشه بازم از همکاری صمیمانتون سپاسگذارم.
شما از ما چي ميخواي؟
ما كه نه اين اقا رو ديديم نه ميشناسيمش پس از ما توقع اين رو نداشته باش بعد از 7 ماه اشنايي شما بهتون بگيم طرف چه قصدي داره؟ضمنا تو چرا اينقدر سخت ميگيري كاش تمام مشكلات با حرف زدن حل ميشد.
دختر داي من با يه پسر 2 سال دوست بود و دقيقا عين شما تكليفش معلون نبد يعني نميدونست طرف ميخواد باهاش ازدواج كنه يا به عنوان دوست رابطه داشته باشه.ما همه بهش گفتيم كه ازش بپرسه باهاش قصد ازدواج داره يا دوستي؟اول كه ميگفت زشته' فردا چي با خودش ميگه و اين حرفها....اما بعد كه بهش گفت تكليفش معلوم شده رامين گفته بود كه اصلا قصد ازدواج باهاش رو نداره اما دويت داره تا پايان دوران دانشگاه با هم همون رابطه رو داشته باشن.به همين راحتي حالا اگه اين دختر دايي بيچاره الان نميفهميد تا پايان درسش چه روياها........................
فقط اينو ميتونم بگم كه باهاش حرف بزن.اگه نميتوني منو ببر بهش ميگم:P
سلام
خوبی؟
ببین اون بنده خدا(فرزاد ) منظورش این نبود که شما لوسی . گفت اون حرکتت لوس بوده. مگه من یه حرکتی کنم بالفرض احمقانه کلا آدم احمقی محسوب می شم. یخورده صبورتر باش.شما خانوم باوقار متین و محکمی هستید. همین که تا به حال رابطه دوستی رو تجربه نکردید نشونه خوبیه برای حرفهای من.
شما به همین ارتباط ادامه بدید. از اون بخواید اگر قصدش هر چی هست روابطش رو کم کنه با بقیه خانومها(منطقی البته) و یکبار هم درخواست کنید ونتیجه رو مشاهده کنید. در ضمن همون طور که یکبار گفتم این رابطه رابطه بدی نیست. شما نیاز به شناخت دارید و بعد این شما هستید که تصمیم می گیرید ایشون دوست خوبی باشند یا همسر آینده شما. تعصبش اگر شما رو اذیت کنه (بعد از چند ماه بودن) شما قطع کن. اگر نه که ادامه بده. خیلی از خانومها از مرد متعصب خوششون میاد خیلی ها از مردی که راحت بگیره و خیلی های دیگه این بین. شما چون تا به حال رابطه ای نداشتید نیاز به این دارید که ببینید از اخلاقیات ایشون خوشتون میاد یا خیر.
حتما بپرس دلیل این رابطه چیه
خوشم میاد شما مردا هر جا باشید پشته هم رو خالی نمیکنید من فقط یه تذکر محکم بهش دادم.این کجاش حرکته لوسیه من نمیخوام کسی کارم رو تایید کنه میخوام نقد بشم چه خوب چه بد .اگه منم یکی براش میفرستادم خوب بود .؟من کاری رو کردم که فکرمیکردم درسته.در ضمن خانم طراوت من قبلا از همه تشکر کردم دوباره هم این کارو میکنم چون خیلی برام این کمکاتون ارزشمنده .سعی میکنم بهشون عمل کنم و از تجربیات دوستان استفاده کنم .بعدشم این سختگیری لازمه دوست ندارم یه روز پشیمون بشم تا حالا با کمکای شما و آقایان فرزاد و سورنای عزیز و بقیه دوستان به خیلی چیزا رسیدم.هرچه قدر هم که جلو میرم بیشتر یاد میگیرم کلاسه درس فوق العاده ای میخوام نهایت استفاده رو ببرم شما مگه بخیلی عزیزه دلم.
ببخشی من عادته بچگیم رو هنوز ترک نکردم یادم رفت سلام کنم.پس سلام سورنای عزیز .و دوستان گرامی .
مطمئن باشید از انرژی که گذاشتید نهایت استفاده رو بردم وخواهم برد .و به اونا فکر میکنم .و ازشون تو تصمیمم استفاده خواهم کرد .سورنا ما کلا وقت زیادی رو باهم نمیزاریم به خاطر غرورمون گفتم دنبال بهانه میگردیم الکی یه چیزی رو بهانه میکنیم تا با هم حرف بزنیم .مثلا الان پنج روزه از هم بی خبریم دیگه از این کمتر مگه میشه تازه چون فهمیده خانوادم میدونن میخواد در نظرشون پسره سنگینی بیاد دیگه تماسشم کمتر از اونی شده که بود چون هر پسره دیگه ای بود الان صد بار زنگ زده بود.
آلزایمرم گرفتم .در جوابه اینکه گفتی بگم رابطشو کم کنه:
آخه من دقیقا نمی دونم رابطه ای که با اونا داره چطوره ولی بیشترش همکاراش و همکلاسیاشن که میگه خیلی خانم های موقری هستن .من بگم رابطه ی خودتو با اونا کم کن نمیگه به تو چه یا اونا مگه جای تورو تنگ کردن .یا فکر نمیکنه دیگه هلاکشم و به خودش افتخار نمیکنه تازه از کجا بفهمم که کم کرده یا نه ؟بعدشم بیچاره صبح تا شب کار میکنه وقت سر خاروندنم نداره فکر نکنم برای اونام خیلی وقت بزاره ...
راستی خانم طراوت دوست عزیز نه حاضرم خودم بگم نه کسی دیگه .من فقط تا حالا بازیچه ی هیچ کسی نشدم از این به بعد هم نمیخوام بشم یه اشتباه بزرگ مرتکب شدم که این رابطه رو برقرار کردم و الان هم نمی دونم کجای این بازیم .
سختگیری من به این دلیله وگرنه به قوله سورنا بالاخره من تصمیم میگیرم که برای ازدواج مناسب هست یا نه من از اون دخترایی نیستم تا با یه پسر دوست میشن تا تهش برن منظورم ازدواج و بچه دار شدنو.....این فکرارو خودش انداخت تو سرم با چیزای عجیب غریبی که میگفت که همشم در لفافه بود.من فقط به عنوان یه دوست خوب بهش احترام میذاشتم.تازه بعید میدونم فرده مناسبی برای ازدواج من باشه اینارو توی این تالار فهمیدم با کمک دوستایی مثه سورنا و فرزاد زبون تلخ ودل پاک.و همچنین بقیه دوستان.مگه اینکه با شناخت بیشتر بفهمم که اشتباه میکنم .