نوشته اصلی توسط
باغبان
سلام
سلام مجدد
اون که فقط از خداوند کمک بخوایم و نه بنده هاش ،،،،نشانه ی ایمان بالاست ،،،،
طلبکار بودن یعنی : اصرار پیش از حد ،،،،بدون پذیرش حکمت خدا !!
در اوایل خیلی اصرار میکردم به خدا و امامان و به فکر حکمت و این چیزا نبودم ولی بعد یه دوره ای به شدت ترسیدم که نکنه خواسته ی من بد باشه همه ی افکار منفی به سراغم اومد و من درلحظه ی دعا دیگه مثل قبلا نبودم یعنی تردید و ترس داشتم،،،، بعد با خودم گفتم اگر اینطوری پیش بری دعات مستجاب نمیشه ولی میدونید چه کردم؟ به خدا راحت گفتم که میدونی که من ترس و تردید هایی دارم که قبلا اینجوری نبودم ،،، اگه میشه تو هنوزم منو با این حالت قبول کن و دعام رو مستجاب کن . (امیدوارم منظورم رو خوب رسونده باشم)
پذیرش حکمت خدا هم میتونه یکی از بهترین نشانه ها ی ایمان باشه .
یه چیزی بگم گفتنش خیلی راحته ولی خیلی سخته قبولش برای من... چون حس کردم و چندین بار خواستم حکمت رو قبول کنم ولی اعصابم بهم ریخته و یک حال خیلی بد ،،، خدایی نکرده نمیدونم شاید اگه روزی خواسته ی من به اجابت نرسه اونموقع مثل یک سوگ بشه برام و کم کم فراموش کنم.
از طرفی خانم 7 ،،،به حاجت خودتون ایمان واقعی داشته باشید !
نباید بین عقل و قلب ،،،،کدورتی باشه :)
عجب جمله ای گفتم :)
جمله ی قشنگی بود،،،، درست عقل و قلب من در تضاد با هم هستند ولی ،،،، از زمانیکه فهمیدم و یادگرفتم که خدا حتی حالات روحی مارو درک میکنه و نیاز به توضیح زیاد نیست بهش آرامش گرفتم... من بخدا میگم تو میدونی من الآن چه حالت روحی دارم،،، دغدغه من چیه و...
همه رو تو میدونی پس نا امیدم نکن.
من فایل صوتی کتاب اسکاول شین رو دانلود کردم و بخشی از اون رو گوش کردم،،، میگفت زمانیکه شما حاجت و خواسته ای دارین باید جوری عمل و رفتار کنین که انگار اون رو بدست آوردین،،،، می گفت زمانیکه آدم یه چیزی رو میخواد از ضمیر نیمه هشیار آدمی پیام های منفی مثل ترس و تردید بروز میکنه که همه ی این ها مانع رسیدن آدم به خواسته اش میشه ،،، دقیقا مثل حال الآن من.
انسان یه جبر نسبی داره ،،،مثلا چهره خودش - پدر و مادرش - کشورش ،،،،
مثلا کسی نمی تونه بگه من نه بهشت می رم نه جهنم :)
ولی در عام جامعه ،،،،جبری در کار نیست و انسان با اختیار این کار را انجام میدهد ،،،
خدا میدونه 10 سال بعد باغبان چه تصمیمی میگیره !،،،،،ولی میذاره خودم بگیرم .
همیشه از این حرف ترس دارم ،،،، یکی از آشناهای نزدیکم درست حرف شما رو بهم زد و من حسابی رفتم تو خودم ،،، یعنی خدا میدونه آخرش چی میشه و من چه میکنم ...نکنه خدا با خودش میگه که 7 الآن این حاجت براش مهمه ولی بهش نمیرسه و بعدا فراموش میکنه ومن اینقدر با این افکار منفی حالم بد میشه ،،،،
خدایا یعنی میشه حکمت شما با حاجت من موافق و جور باشند و لطف کنی و من حاجتروا بشم و برآورده شدن حاجتم برام خوب باشه.
چون منو خودش خلق کرده ،،روحیات - توان - باور و همه و همه چیز منو می دونه
کاملا قبول دارم
خیلی ها تفسیر اشتباه در جبر می کنند و گمراه میشند .( البته منظورم شما نیستید )
مطالب بالا را یادگاری از من داشته باشید :)
قصدم کمک بود .
خیلی سپاسگزارم آقای باغبان
موفق باشید.