-
من از خدامه اون بگه بیا جدا بشیم
دیگه بود و نبودش واسم مهم نیست
خودم نمیتونم بگم چون خانوادم ازم حمایت ممیکنند و جایی رو ندارم برم
شوهر کردم که منو شوهرم حمایت کنه اما من باید از اون حمایت کنم
قبلنا اگه یه روز بهش زنگ نمیزدم طاقت نمیاوردم
اما الان همش استرس دارم زنگ بزنه به یه بهونه و از من پول بگیره
اشتباه کردم که از اول بهش پول دادم
که الان به خاطر پول گرفتن باهام مهربون شده
اگه بگه طاق من راضی ام
-
سلام الان چند ماهی از ایجاد این تاپیک میگذره
خیلی پستی وداشتیم متاسفانه بلندی نداشتیم
خیلی ساختم و سوختم
راستش دیگه انگاری برام رفتاراش عادی شده یا شاید عادت کردم
دلم میخواد بشینم باهاش حرف بزنم اما اون راه نمیده از خونشون هم بیرون نمیاد
تلفنی هم که بدش میاد!!
الان مشکلم اینه منم دوست دارم بهانه گیری کنم
لااقل دعوامون بشه تا هر چی سرم اورده رو بهش بگم اما متاسفانه دعوامونم نمیشه که نمیشه
منم بهش پیام دادم"""سلام محمد جان ازت یه سوال میپرسم بهم مثل همیشه راستشو بگو نمیخوام زورکی بهم.بگی دوستت دارم چون میدونم بهم عشق و علاقه ای نداری اما بهم بگو چرا از من متنفری """"
طبق معمول جواب نداد
ساعت پنج زنگ زدم یه 40 ثانیه صحبت کردم بهاهاش و قطع کردم
بعدش پیام دادم
محمد انگار دوست نداری من بهت زنگ بزنم من دلم به همین روزی یه بار که زنگ بزنم و صداتو بشنوم دلم خوش
جواب نداد
احساس میکنم ازش متنفرم اما دلم براش تنگ میشه و بهش زنگ میزنم همش میخوام بهش زنگ نزنم اما نمیتونم فقط روزی یه بار بهش زنگ میزنم در حد یک دقیقه باهاش صحبت میکنم
چکار کنم واقعا دلم میخواد طلاق بگیرم و راحت بشم اما نمیتونم راه به جایی ندارم
-
بهم کمک کنید چجوری با این حس های بد کنار بیام اقای مدیر همدردی خانم فرشته مهربان اقای خاله قزی میشه
راهنماییم کنید
-
سلام دوست من
من چون تجربه مشابهی داشتم نظرمو میگم
شما احتمالا هیچ نوع سرگرمی و برنامه خاصی برای زندگیتون ندارید و به همین دلیل بیش از حد به شوهرتون وابسته شدید و زیادی بهش توجه میکنید و طبیعتا ایشون ازتون دور شده و دلشو زدید
سعی کنید وابستگیتون رو کم کنید و مستقلا برنامه داشته باشید و از زندگیتون لذت ببرید تا کم توجهی ایشون کمتر ازارتون بده
ببینید ایا رفتاری داشتید که باعث دلزدگیش شده یا مشکل دیگه توی زندگیش نداره که نخاد متوجه بشید
در اخر اینکه در زندگیتون برای محبت کردن چرتکه نندازید ولی طوری رفتار نکنید که طرف مقابل حس کنه شما اویزونش هستی و بی وجودش اذیت میشی
بزار اونم برات هزینه کنه....
-
با درود
شما تابحال مثل خودش باهاش رفتار کردید؟ یجوری بشه اون بیاد دنبال شما؟
نمیدانم درست متوجه شدم یانه، همسر شما قبلا دوست دختران دیگری داشه، روابط جنسی متعدد داشته شما هم عاشق کس دیگری بودید؟
از چنین مردی شما انتظار عشق نباید داشته باشید، سبک زندگی ایشون بر اساس روابط جنسی آزاد با چندین نفر شکل گرفته، وقتی که خودتان هم میدانستید احساسی در
ازدواج شما وجود نداشته، از خودتان هم برایش مایه نگذارید
شما میتوانید طلاق بگیرید
اگر شرایط فرهنگی،مالی اجازه طلاق نمیدهد، میتوانید احساسی فکر نکنید، بدون اینکه حسرت یک زندگی رمانتیک را داشته باشید،احساساتی نباشید، واقعیت این ازدواج
مصلحتی را بپذیرید ،
شما که نمیتوانید تا همیشه غصه بخورید که چرا همسرتان سرد است،
ایشون علاقه ای به شما ندارند، درصدد راهی باشید تا اگر امکانش در حیطه شخصیتی همسرتان است، جذب شما شود بر طبق معیارهایی که از زن مورد علاقه اش دارد
والبته برای خودتان سرگرمی درست کنید و اینقدر خودتان را آزار ندهید
بگذارید اون سمت شما کشیده شود