.............................
سلام
از یه بنده خدایی سئوال شما را پرسیدم ، اون بنده خدا گفت :
باید داستان آفرینش انسان !
داستان سجده کردن فرشتگان بر انسان
سجده نکردن شیطان و همراهانش بر انسان !
داستان حضرت ابراهیم (ع ) و حضرت اسماعیل (ع )
نمایش نسخه قابل چاپ
1خیلی خوبه که شما با آدمهایی برخورد دارید که میتونید جواب سوال هاتونو ازشون بگیرید...عالمی که هیچوقت در دسترس من نبوده....بارها از تلویزیون شنیدم که باید با
عالمان دینی در ارتباط بود ولی متاسفانه من نمیدونم ایشونو باید از کجا پیدا کنم(متاسفانه منظور من یکی در سطح آیت... نخودکی رجبعلی خیاط آیت... بهجت و امثالهم هست... که
مطمینا برای یه ادم معمولی در سطح من حداقل به اندازه اقامه یه نماز جماعت پشت سرشون جا بود)
2پاسخی که در جواب کامنت شما در ابتدا به نظرم رسید این بود که من همه این داستانها رو بلدم...اما دیدم که خیلی سطحی به این موضوع نگاه کردمو همه این اتفاقها رو در سطح یه
داستان که آخر سر میشه ازش یه نتیجه اخلاقی گرفت پایین آورده بودم...
بهرحال حتی اگه با مرور این داستانها جواب سئوالمو نگیرم...این رو از شما یاد گرفتم که این اتفاقها تک تک کلمات و جمله هاش باید با تفسیر کامل خونده بشه.... :103:
میدونم تاپیکتون زیادی با کامنتای بی ارتباطم شلوغ کردم...از این بابت عذر میخام...
سپاسگزارم:72:
سلام دوستان
روی ماه دستمال نمدار میکشم
نوک قاشق آسمون و میچشم
میپاشم ستارهها رو سر رات
که بیای قدم بذاری رو چشام
شبا رو جمع میکنم تا میزنم
رنگ روغنی به فردا میزنم
همه تلخیها رو دور میریزم
طعم شیرینی به دریا میزنم
واسه اومدنت برنامههاست
همه جادهها آب پاشی میشه
نوک هر پرندهای شاخه گلی است
کف رودخونههامون کاشی میشه
یه حساب تازهای باز میکنم
شکل ماهت رو پس انداز میکنم
نازنین غزل غزل داد
توی کوچههای شمشاد
با لب ترانه فریاد
گل نرجس باغت آباد
* محمد صالح علا
------------
پ.ن:
خانوم چشمك يه نظري در مورد شما داشتم نمي دونستم كجا بايد مطرح كنم.
احساس ميكنم داستان هاي آموزنده خوبي بلد باشيد كه براي دوستان مفيد باشه!
اگر بتونيد يك تاپيك باز كنيد كه اون داستان هارو با بچه به اشتراك بگذاريد خيلي خوب ميشه!
من كه از اون داستان امام صادق شما خيلي لذت بردم.
ممنون:103:
پروردگارا ،،،
تو را ستایش می کنم برای هر چه ، از بلا و نعمت و رنج و آسایش
که در قضا و قدر تقدیر کردی ، بر خاصان و محبانت .
فَبَعْضٌ أَسْكَنْتَهُ جَنَّتَكَ،،،
إِلى أَنْ أَخْرَجْتَهُ مِنْها،،،،
وَ بَعْضٌ حَمَلْتَهُ فى فُلْكِكَ،،، وَ نَجَّيْتَهُ وَ مَنْ آمَنَ مَعَهُ مِنَ الْهَلَكَةِ بِرَحْمَتِكَ،،،
وَ بَعْضٌ اتَّخَذْتَهُ لِنَفْسِكَ خَليلاً،،،،،
وَ سَأَلَكَ لِسانَ صِدْقٍ فِى الْآخِرينَ،،،،،
فَأَجَبْتَهُ وَ جَعَلْتَ ذلِكَ عَلِيّاً
وقتی دلت پر از غمه
حال و هوات ، دست تو نیست
گریه امونت نمیده
ولی ، تو آروم نمیشی
چشمات نباید سرخ بشه
حاله کسی ، خراب نشه
اما باید خالی بشی
ولی ، تو آروم نمیشی
نگرانی و میترسی
کجا امنه ؟ کجا آروم و بی ترسه؟
کسی دستاتو میگیره ؟
کسی هست که برای دیدنه اشکات قوی باشه ؟
تو میخواهی بشی آروم
کجا امنه ؟ کی میتونه بشینه به تماشای، روی ماهه داغونت؟
کی میتونه بشینه به پای ناگفتنی هات از رازهای سخت
کی میتونه بدونه اینکه بشکنه بگیره دست هاتو ، بشه محرم اسرارت !
بگو ادرکنی ادرکنی ، بگرد دنبال جانه جان
شاید خواستش بشی آروم شاید اومد، شاید فقط برای تو ، ولی اومد
اگه اومد اگه دیدیش ، اگه آرومت کردش
اگه اشکاتو پاک کردش ، اگه قول داد که هست پیشت
بگو هستش یکی اینجا ، داره میمیره از دوریش
بگو بی جاست ، بگو راهو بلد نیستش
بگو اسمش گیسو کمنده
دلش هواتو کرده...
گیسوکمند.
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
سجده ای زد بر لب درگاه او
پر ز لیلا شد دل پر آه او
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای
جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای
نشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم می زنی
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو … من نیستم
سال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا باختم
کردمت آوارهء صحرا نشد
گفتم عاقل می شوی اما نشد
سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا بر نیامد از لبت
روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی
مطمئن بودم به من سر میزنی
در حریم خانه ام در میزنی
حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بود
روزی کودکم پرسید که مادر خدا کیست؟او چگونه است؟وچیست ؟
یاد آن شعر افتادم که میگفت:
فاطی که از من نامه عرفانی خواست
از مورچه ای تخت سلیمانی خواست
مانده بودم از سوال او که واقعا چه بگویم
سالها پیش خود این سوال را در دامن پدر بزرگ پرسیدم وجوابی مبهم گرفتم
چه بگویم :
خداوند یعنی تمام نسخه ها
خداوند یعنی عظمت .
خداوند یعنی اقرب من حبل الورید
خداوند یعنی یحول وبین المرا وقلبه
خداچیست؟اینها که همه اشاره است!!!
چه بگویم؟
خداحس زیباایست که در نیکی ها می بینی
خدا آن حس زیبایست که در بخشش وبخشیدن می بینی
خدا آنحس زیبا ایست که سر سجاده هنگام گریه وراز ونیاز میبینی ؟
نه!نه!
خدایا توکیستی؟
خدایا تو کیستی ؟که در عین ناپیدا یی همه پیدایی
خدایا تو کیستی که هر سر شوریده حالی عالمی را سر وسرگردان تو می گردد واز خود بی خود شده وحیران می ماند
خدایا توکیستی ؟که عاشق همچو طفلی وابسته عاقوشت شده
خدایا تو کیستی ؟ای مهربانم که همه
امر به خوبی هستی وونهی از بی خبری
خدایا ااااااااااااااااااااااااا اتو کیستی که نشناخته ام ؟
هرگاه که درد داشتم به سراغت آمدم وهرگاه شادمان شدم رفتم ودیگر نیامدم
باز هم مرا دیدی و لبخند زدی ونور پاشیدی
خدایا نمیدانم تو کیستی ؟
تورا نشناختم
تورا نفهمیدم
تورا فقط برای امیالم خواستم
وبه مانند گدایان بیچاره دست بیچارگیم را دراز کردم
تورا نفهمیدم
تورا نخواندم
تو آن مهربانیکه مادر افرید تا دامن مهر ومحبتش باز کند
تو ان نوری که خورشید آفرید تا بخشش را یاد دهد
تو آن کرسی قرص ومحکمی که چرخید وآب در دلم تکان نخورد
خدایا توکیستی ؟!!!!!
که من نمیدانم چون دورم
چون گمم.اواره و بی پناهم .سرگشته وحیرانم در آن روزهای دردناک
باز هم تو مامنی و من نمیدانم
خدایا سکوت میکنم زیرا که قاصرم
من کجا و وصف تو
دست کودکم را گره بزن به عظمت دستهایت گره بزن به نورت
گره بزن به یادت وبه آن منجی پشت پرده ی تنها وغریب
الهی آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآمم ممممممممممین
هر چند فراق پشت امید شکست
هر چند جفا دو دست امال ببست
نومید نمیشود دل عاشق مست
هر دم برسد به هر چه همت در بست
ای وای اینها چرا این شکلی شد.؟؟؟!!!!!!!:163:
کی بلده ؟؟؟من باید چی کار میکردم؟؟؟
یکی نیست بگه خب نمیدونی دست نزن بچه:33:
جوونیه دیگه!!!شما ببخشید:biggrin:
ای بابا...هیچی از این عکسها خوشم اومد گفتم بذارم اینجا متنه اینه:
ارزو نمیکنم ک بیایی
ارزو میکنم وقتی امدی چشمانم شرمسار نگاهت نشود
چون همه میدانند ک می ایی
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام بر همه دوستان همدردی و مخصوصا گل نرجسی ها.
چقدر دلم تنگ شده بود برای شما ها. برای همدردی.
ببخشید که بی خبر رفتم، چون باید میرفتم. شایدم باز برم.
از همه شما دوستانی که مرا شرمنده الطاف خودتون کردین و چه تو وبلاگ و چه با ایمیل سراغ مرا میگرفتین، تشکر میکنم.
-----------------------
مجنون شدم که راهی صحــرا کنی مرا
گاهی غبــار جاده ی لیلا ، کنی مرا
کوچکـــــ همیشه دور ز لطف بزرگـــ نیست
قطره شدم که راهی دریـــا کنی مرا
پیش طبیبـــــ آمدهام، درد میکشم
شاید قرار نیستـــــــ مداوا کنی مرا
من آمدم که این گره ها وا شود همیـن!
اصلا بنا نبود ز سرتـــــــ وا کنی مرا
حالا که فکـــــر آخرتم را نمیکنم
حق میدهم که بنده دنیـــا کنی مرا
---------------------
این روزها که به آسمان نگاه می کنم
نمیدانم چرا فکر می کنم... زودتر می آیی..!
و ظهورت نزدیک تر شده است انگار...
حتی اگر خیال هم باشد؛ خیال شیرینی ست...
الا که راز خدایی خدا کند که بیایی
تو نور غیب نمایی، خدا کند که بیایی
شب فراق تو جانا خدا کند به سرآید
سرآید و تو برآیی، خدا کند که بیایی
دمی که بی تو سر آید خدا کند که نیاید
الا که هستی مایی، خدا کند که بیایی
فسرده غنچه گلها فتاده عقده به دلها
تو دست عقده گشایی، خدا کند که بیایی
ز چهره پرده بر افکن به ظلم شعله در افکن
تو دست عدل خدایی، خدا کند که بیایی
نظام هر دو جهانی امام عصر و زمانی
یگانه راهنمایی، خدا کند که بیایی
تو مشعری عرفاتی، تو زمزمی تو فراتی
تو رمز آب بقایی، خدا کند که بیایی
دل مدینه شکسته حرم به راه نشسته
تو مروه ای تو صفایی، خدا کند که بیایی
به سینه ها تو سروری به دیده ها همه نوری
به دردها تو دوایی، خدا کند که بیایی
ترا به حضرت زهرا، بیا ز غیبت کبری
دگر بس است جدایی،خدا کند که بیایی
سلام
یک هفته مونده به میلاد صاحب الزمان ادرکنی
حیفه که این تاپیک تو این یک هفته بالا نباشه.
از همه دوستان و عاشقان این درگاه، به نمایندگی از استارتر تاپیک، دعوت میکنم تا این تاپیک رو نورافشانی کنند.
------------
تمام راه ظهور تو با گنه بستم
دروغ گفته ام آقا كه منتظر هستم
كسي به فكر شما نيست راست مي گويم
دعا براي تو بازيست راست مي گويم
اگرچه شهر براي شما چراغان است
براي كشتن تو نيزه هم فراوان است
من از سرودن شعر ظهور مي ترسم
دوباره بيعت و بعدش عبور مي ترسم
من از سياهي شب هاي تار مي گويم
من از خزان شدن اين بهار مي گويم
درون سينه ما عشق يخ زده آقا
ت تمام مزرعه هامان ملخ زده آقا
كسي كه با تو بماند به جانت آقا نيست
ب براي آمدن اين جمعه هم مهيّا نيست
سیدامیرحسین میرحسینی
سلام اقای محمد رضای عزیز:72:
باورتون میشه چند روزه همش میخواستم بیام اینجا گله کنم از گل نرگسی ها!!!!!
چرا اینقدر اینجا خلوته؟؟؟؟؟
اصلا مثل اون روزی ک دل منو لرزوند نیست!
اصلا شماها وظیفتونه ک بیاید ارادتتونو داد بزنید!
بیایید به رخمون بکشید همه دوست داشتن هاتونو!
لطفا بیایید بگید چی کار کردید ک امام زمان و دوست دارید؟
این معرفت از کجا اومده؟لوس بازی ک در نمی ارید؟ از سر عادت ک نیست؟
بیایید تعریف کنید برای همه اونهایی ک فقط میخندن وقتی امثال شما از انتظار حرف میزنن...
خیابونها رو چراغونی می کنن...شعر میگن...داستان میگن...برای کی؟؟همیشه هم ک شرمندن...
اصلا این حال و هوای شما فقط بین خودتون خریدار داره!! نیمه شعبان ی روزیه مثل بقیه روزها!!
چرا بعضیها اصلا تو این خط نیستن؟چرا به نظرشون شماها...
شاید درست نباشه کامل حسم و بگم ....
کاش صاحب تاپیک خودشون بیان مسئولیت تاپیکشونو به عهده بگیرن:47:
ای نمی از عنایتت دریا
قطرهای از حکایتت دریا
دست ما خالی و لبت سرشار
واژههای روایتت دریا
پشت دیوار تشنگی ماندم
کاسهی لطف آیتت دریا
ما نفسهای عافیت سوزیم
که به دست تو چشم میدوزیم
بیتو یاصاحبالزمان دردیم
مثل پاییز خسته و زردیم
پیشکش در مسیر آمدنت
دل سرشار غصه آوردیم
بلکه با یک نگاه پر مهرت
به سر راه نور برگردیم
به دل تنگ ما نگاهی کن
عاشقت را به جاده راهی کن
منتظر ماندهایم برگردی
شعرها خواندهایم برگردی
در هوای ظهور موعودت
اشک افشاندهایم برگردی
هرچه غیر از غم محبت را
از درون راندهایم برگردی
کاش این روزها ظهور کنی
سهم ما جلوهی حضور کنی
دست ما را بگیر آقا جان
جان ندبه... مجیر... آقا جان
ما گرفتار حب دنیاییم
لطف کن بر اسیر آقا جان
من گدایی که سخت محتاجم
تو امیری امیر آقا جان
میسزد سهم من دعا بشود
بوسه بر خاک کربلا بشود
کربلا معنی عزای دلت
اشک خون رمز کربلای دلت
زلف پر گرد و خاک حادثهها
وزد از سمت کربلای دلت
تا ز عباس روضه میخوانند
میکنم یاد ضجههای دلت
نظری کن که روسفید شوم
وچه خوشتر اگر شهید شوم
من که گرد و غبار بوده ام
کوچه گرد ستاره ها شده ام
امشب از لطف چشمهای شما
مومنی پاک و با خدا شده ام
تا سحر پای نافله ماندم
در نمازم چه بی ریا شده ام
من که اینجا غریبه ای بودم
با حریم دل آشنا شده ام
آسمانها، تمامی ذرات
می فرستند بر شما صلوات
بار دیگر قیامتی بر پاست
دل اهل حرم پر از غوغاست
از فراسوی عرش آمده است
علی دوم همین دنیاست
شب عاشق شدن شب مجنون
شب شادی حضرت لیلاست
همگی از جمال او دیدند
جلوه های محمدی پیداست
پدرش چشم بر نمی دارد
ازدو چشمی که واقعا زیباست
رد پیشانیش شبیه شهاب
قلب او هم به وسعت دریاست
می درخشد ستاره و مهتاب
چون که حالا پدر شده ارباب
وخدا دید فلک بر سربی سامانی ست
حلقه در حلقه اسیر غم سرگردانی ست
چارده عصر زمین حسرت ایمان دارد
و زمان معرکه گردان شب ِ سفیانی ست !
ذکر « البیعتُ له فی عُنُقی...» می خواند *
غرل «الغوث» ترین زمزمه ی پنهانی ست *
یازده بار دل قافییه را باخته است ...
سیصد و سیزده آیینه تبار اما نیست !!
و خدا قافیه از نیمه ی شعبان آورد
«فال سعد»ی که به دیوان"جمادی ثانی" ست *
«آنکه پیشش بنهد تاج تکبر، خورشید»
« بیت حمد» ی ست که از روز ازل نورانی ست !*
شعر تو گوشه ی لبخند خدا خیمه زد و –
- « وَاستَمِع یَومَ یُناد...» َش غزل پایانی ست
بركه سجاده ی « قدقامت »مهتاب شد و ...
قبله بی تاب شد و ... ، چشم سحر بارانی ست
باز در سینه ی دفتر غزل از عشق نوشت
شاعری كه هیجان در قلمش زندانی ست
شاعر: فخرالسادات موسوي
العجل یابن الزهرا
الا طلیعه ی کوثر سفر بس است بیا
غروب غربت مادر سفر بس است بیا
به دست بسته ی مولا میان آتش و دود
و شرم چهره ی حیدر سفر بس است بیا
غرور نخل عدالت و فاتح خیبر
شکسته در پس یک در سفر بس است بیا
بیا که چشم به راهت نشسته خاک بقیع
به جان فاطمه دیگر سفر بس است بیا
مهدی جان!
به روسیاهی من نگاه نکن و به دست هایم که خالی و گنه کارند
قلبم را ببین که هر روز، صبح و شام تو را میخوانند . . .
يا وَصِىَّ الْحَسَنِ وَالْخَلَفَ الْحُجَّةَ اَيُّهَا الْقاَّئِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِىُّ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ
اى جانشين حسن، اى يادگار شايسته، اى پايدار مورد اميد، اى مهدی اى فرزند فرستاده خدا، اى حجّت خدا بر بندگان، اى آقا و مولاى ما، به تو روى آورديم و تو را واسطه قرار داديم و به سوى خدا به تو توسّل جستيم، و تو را پيش روى حاجاتمان نهاديم، اى آبرومند نزد خدا، براى ما نزد خدا شفاعت كن.
شاید این جمعه بیاید ، شاید . مرحوم آقاسی
خبر آمد ، خبری در راه است
سرخوش آن دل که از آن آگاه است
شاید این جمعه بیاید ، شاید
پرده از چهره گشاید ، شاید
با همه لحن خوش آوائی ام
در به در کوچه تنهائی ام
ای دو سه تا کوچه زما دور تر
نغمه تو از همه پر شور تر
کاش که این فاصله را کم کنی
محنت این قافله را کم کنی
کاش که همسایه ما می شدی
مایه آسایه ما می شدی
هر که به دیدار تو نایل شود
یک شبه حلال مسایل شود
دوش مرا حال خوشی دست داد
سینه ما را عطشی دست داد
نام تو بردم لبم آتش گرفت
شعله به دامان سیاوش گرفت
نام تو آرامه جان من است
نامه تو خط امان من است
ای نگه ات خاستگه آفتاب
بر من ظلمت زده یک شب بتاب
پرده بر انداز ز چشم ترم
تا بتوانم به رخت بنگرم
ای نفست یار و مددکار ما
کی و کجا وعده دیدار ما
*******
دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد
به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد
به مکه آمدم ای عشق تا تو را بینم
توئی که نقطه ی عطفی به اوج آیینم
کدام گوشه مشعر کدام کنج منا
به شوق وصل تو در انتظار بنشینم
روا مباد که بر بنده ات نظر نکنی
روا مباد که ارباب جز تو بگزینم
چو رو کنی به رهت درد و رنج نشناسیم
ز لطف روی تو دست از ترنج نشناسیم
*******
ای زلیخا دست از دامان یوسف باز کش
تا صبا پیراهنش را سوی کنعان آورد
ببوسم خاک پاک جمکران را
تجلی خانه ی پیغمبران را
خبر آمد خبری در راه است
سر خوش آن دل که از آن آگاه است
شاید این جمعه بیاید شاید
پرده از چهره گشاید شاید
دست افشان پای کوبان می روم
بر در سلطان خوبان می روم
می روم بار دگر مستم کند
بی سرو بی پا و بی دستم کند
می روم کز خویشتن بیرون شوم
در پی لیلا رخی مجنون شوم
هر که نشناسد امام خویش را
بر که بسپارد زمام خویش را
ای که بوی باران شکفته در هوایت
یاد از آن بهاران که شد خزان به پایت
شد خزان به پایت بهار باور من
سایه بان مهرت نمانده بر سر من
جز غمت ندارم به حال دل گواهی
ای که نور چشمم در این شب سیاهی
چشم من به راهت همیشه تا بیایی
باغ من بهارم بهشت من کجایی؟
جان من کجایی
کجایی
که بی تو دل شکسته ام
سر به زانوی غم نهاده ام ، به گوشه ای نشسته ام
آتشم به جان و خموشم چو نای مانده از نوا
مانده با نگاهی به راهی که می رود به ناکجا
ای گل آشنا بیا
بیقرارم بیا
شاعر: قیصر امین پور
----------------------
پ ن : شعر فوق، توسط آقای محمد اصفهانی نیز خوانده شده است.
السلام علیک یا مولای یا صاحب الزمان
السلام علیک یابن رسول الله
السلام علیک یابن امیر المومنین
السلام علیک یابن فاطمه الزهرا سیده نسا العالمین
السلام علیک یا مولای سلام مخلص لک فی الولایه
اشهد انک الامام المهدی قولا و فعلا و
انت الذی تملا الارض قسطا و عدلا بعد ما ملعت ظلما و جورا
فعجل الله فرجک
و سهل مخرجک
و قرب زمانک
و کثر انصارک و اعوانک
و انجز لک ما وعدک فهو اصدق القائلین
ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین
یا مولای یا صاحب الزمان یابن رسول الله
اللهم صل علی محمد و ال محمد
من با نیازم رو به شما کردم
زیرا می دانم که شفاعت شما به درگاه خدا پذیرفته و مقامتان پسندیده است
پس به حق همان خدایی که شما را در کار خود مخصوص کرده و
برای راز و سرش پسندیده و
بدان مقامی ک شما در نزد خدا میان خود و او دارید ک
از خدای تعالی بخواهید من به خواسته ام برسم
ودعایم اجابت شود و اندوهم برطرف گردد
یا صاحب الزمان ادرکنی
أَيْنَ الطَّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَبْنَاءِ الْأَنْبِيَاءِ أَيْنَ الطَّالِبُ [الْمُطَالِبُ ] بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلاءَ أَيْنَ الْمَنْصُورُ عَلَى مَنِ اعْتَدَى عَلَيْهِ وَ افْتَرَى أَيْنَ الْمُضْطَرُّ الَّذِي يُجَابُ إِذَا دَعَا
كجاست خواهنده خون پيامبران و فرزندان پيامبران، كجاست خواهنده خون كشته در كربلا، كجاست آن پيروز شده بر هر كه به او ستم كرد و بهتان زد، كجاست آن مضطّرى كه اجابت شود هنگامى كه دعا كند
آقا جان خیلی محتاج دعابتان هستیم
ز غم دوری تو تاب برفت از دل من
غصه کم کن شب سحر کن نور ده دیده من
صبح آدینه در رهت دیده به راهت باشم
آن صبح آید و من در خاک زیر پایت باشم
در پس پرده غیبت چهره پنهان کردی
ای یوسف زهرا خون به دل زلیخا کردی
گر گوشه چشمی نظری ام داری
باز آ که صد زلیخا داری
این ظلمتکده جهان تو را می خواهد
گوش کن مادر پشت در تو را می خواند
در مجال دوریت روبهان شیر شدند
شیران عاشقت همه به زنجیر شدند
این قفل فقط به دست تو باز شود
عدل و نیکی با ظهور تو آغاز شود
ای منتقم خون حسین کجایی آقا
بلند است صدای هل من ناصر ینصرنا....
............................
اللهم عجل لولیک الفرج
دعاگوی همه از مجاور مسجد جمکران هستم
هروقت دلم میگیره میرم یه گوشه دنج توی حیاط مسجد میشینم و با اقا از دردام میگم
حس خوبیه....
- - - Updated - - -
ز غم دوری تو تاب برفت از دل من
غصه کم کن شب سحر کن نور ده دیده من
صبح آدینه در رهت دیده به راهت باشم
آن صبح آید و من در خاک زیر پایت باشم
در پس پرده غیبت چهره پنهان کردی
ای یوسف زهرا خون به دل زلیخا کردی
گر گوشه چشمی نظری ام داری
باز آ که صد زلیخا داری
این ظلمتکده جهان تو را می خواهد
گوش کن مادر پشت در تو را می خواند
در مجال دوریت روبهان شیر شدند
شیران عاشقت همه به زنجیر شدند
این قفل فقط به دست تو باز شود
عدل و نیکی با ظهور تو آغاز شود
ای منتقم خون حسین کجایی آقا
بلند است صدای هل من ناصر ینصرنا....
............................
اللهم عجل لولیک الفرج
دعاگوی همه از مجاور مسجد جمکران هستم
هروقت دلم میگیره میرم یه گوشه دنج توی حیاط مسجد میشینم و با اقا از دردام میگم
حس خوبیه....
افسوس خط فاصله ها بیشتر شده
ای وای گریه های شما بیشتر شده
اصلا وفا به بیعت با تو نکرده ایم
گرچه ز جانب تو وفا بیشتر شده
یک عمر بی خیال ، نفس بی تو می کشیم
لطف تو هم ز قبل به ما بیشتر شده !
کمتر سراغ توبه ز تقصیر می رویم
در زندگی که جرم و خطا بیشتر شده
هر سال که گذشته ز دوران جبهه ها
:
کم یاد کردن از شهدا بیشتر شده
هم کاسه ای که نیست کند گریه پا به پات
تنهایی ات به صبح و مسا بیشتر شده
شاعر، جناب "رضا رسول زاده"
بر گلشن و گل، به بـویِ مهدی صلوات
برشــــیفتـگان کـــــویِ مهدی صلوات
سر می زند از کنـارِ کعبــه خورشـید
در سعی و طواف، روی مهدی صلوات
خوانم همه جاه که زنده هستم صلوات
خیزد ز دل خدا پرستم صلوات
ای مهدی دین زدیدن ماه و فلک
با یاد رخ تو میفرستم صلوات
بر صورت نورانی مهدی بگوئید صلوات
چون می بینی اورا نمی شناسی بگوئید صلوات
جهت خشنودی و سلامتی آن یوسف زهرا
بر ثانیه ثانیه تا ظهور ش بگوئید صلوات
بهارآرام می آیدبه دیدارگل نرگس
گلاب ازعرش میریزد به دربارگل نرگس
خوشاچشمی كه میگرید به شوق دیدن رویش
خوشا قلبی كه میباشد گرفتارگل نرگس. ميلاد گل سرسبد هستی آخرين حجت خدا مبارک!!
باسلام ای آقا،
شبتان مهتابی،
روزمیلادشما در پیش است،
عرض تبریک آقا، و کمی بیتابی،
کوچه هامنتظرند،
دشتها حوصله سبزه ندارند دگر،
پس چرا دیر آقا؟
اﻳﻦ نفسها به فدای کف نعلین شما
اندکی تند قدم بردارید..!!
يا رب عيد است عطا بر همه ده/ بر ماتم و اندوه همه خاتمه ده/ پايان غم همه ظهور مهدي ست/ تعجيل فرج به مهدي فاطمه ده
چه انتظار غريبي/ تو بين منتظران هم/ عزيز من چه غريبي/ عجيبتر كه چه آسان/ نبودنت شده عادت/ چه بيخيال نشستيم/ نه كوششي نه وفايي/ فقط نشسته و گفتيم: خدا كند كه بيايي
امشب بوی خدا نمودم حس / نرجس دارد به دامنش نرگس
سعید و مسعود است ،حجت معبود است/گل چمن آرا ، مهدی موعود است
عید شما مبارک
مژده دلا که شام غم سحر شد
مژده امام عسگری پدر شد
مژده دلا که ماه بطحا رسید
مژده دلایوسف زهرا رسید
مژده دلا جان جهان آمده
مهدی صاحب الزمان آمده
بگو به خلق آیه نور آمده
منتظران وقت ظهور امده
اي بشارت بهشتي، اي ظهور ناگهاني
يک غزل به من نظر کن، با دو چشم آسماني
در مقام از تو گفتن، ناتوان ناتوانم
مي کنم تو را تکلم، با زبان بي زباني
ولادت با سعادت منجی بشریت حضرت مهدی(ع)بر شما مبارک
یا الله یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی ولا تهلکنی,
یا مهدی ادرکنی
http://www.hamdardi.net/imgup/601935740625d551f3.jpg
فرا رسیدن سالروز ولادت گل سرسبد هستی، آخرين ذخيره الهي، یگانه منجی عالم بشریت، حضرت بقية الله الاعظم، حجته ابن الحسن العسکری، مهدی موعود (عجل الله تعالي فرجه الشريف) را به تمامی محبان و منتظران آن حضرت صمیمانه تبریک و تهنیت عرض میکنم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
---------------------------مژده اي دل که شب نيمه شعبان آمدبر تن مرده و بي جان جهان جان آمدبانگ تکبير نگردرهمه عالم بر پاستهمه گويند مگر جلوه يزدان آمداززمين نوربه بالا رود امشب زيرانور خورشيد امامت همه تابان آمدقائم آل محمد (عج)گل گلزار رسولحجه بن الحسن (عج)آن مظهر ايمان آمد
سلام من به تووووو ،،،، یار قدیییمی :72:
منم همون ،، هوادار ،،، قدیییمیت ،،،
همه تشنه لبیم ،،، ساقی کجایی
گرفتار شبیم ،،، ساقی کجایی
اگر من رفتم ،،،، عمر تو باقی:72:
بیا تا کی نهادی سر به صحرا یا اباصالح
بتاب ای آفتاب عالم آرا یا اباصالح
بیا ای وارث حیدر که زخم سینه ی زهرا
ز شمشیر تو می گردد مداوا یا ابا صالح
در و دیوار بیت وحی می گوید با تو پیوسته
که اینجا مادرت افتاده از پا یا اباصالح
میان دشمنان نقش زمین شد مادرت زهرا
بگو آن دم چه حالی داشت مولا یا اباصالح
چرا مخفی است قبر فاطمه در شهر پیغمبر
بیا و پرده از این راز بگشا یا اباصالح
خوشا اي دل،،، :72:
بال و پر زدنت، شعلهور شدنت در شبانگاهي ،،،
به بزم غم، ديدگان تري، جان پرشرري، شعله ي آهي،،،
بيا ساقي ،،،، تا بهدست طلب، گيرم از کف تو، جام پي در پي
به داد دل، اي قرار دلم، نوبهار دلم، ميرسي پس کي،،،
بيا در جاااان مشتاقان،،،،
گلافشان کن، گل افشان کن:72:
به روي خود، شب ما را،،،،
چراغان کن، چراغان کن:72:
یار امده...یار امده...شیرینی جان امده:72:
جان امده...جان امده...سرمست و هشیار امده:72:
هوشیاریم از کف برفت...صبر وقرارم امده:72:
نیمه شعبان میلاد منجی عالم بشریت یوسف زهرا حضرت صاحب الزمان بر همه عاشقان و منتظران مبارک باد:72:
آقا جان تمام این سالها درس خواندیم اما :
دبیر ریاضی به ما نگفت وقتی شیعیانت گناه می کنند حد غربت تو به بی نهایت می رسد
دبیر شیمی نگفت اگر عشق و ایمان و معرفت با هم ترکیب شود شرایط ظهورت مهیا می شود
دبیر زیست نگفت که این صدای قلب نیست ، صدای دلهای بی قرار برای مهدیست
دبیر فیزیک نگفت که جاذبه زمین به همان سمتی هست که تو هستی
دبیر ادبیات از عشق لیلی و مجنون و غیرت فرهاد به شیرین گفت اما ازعشق شیعه به مهدی (ع)و از غیرت مهدی به زهرا (س)هیچ نگفت
دبیر تاریخ هیچ وقت نگفت امسال چندمین سال غیبت توست
دبیر دینی گفت انتظار فرج از بهترین اعمال است اما نگفت انتظار فرج یعنی گناه نکردن تا دل تو به درد نیاید از گناهنمان و غیبتت بیشتر و بیشتر نشود
دبیر عربی گفت مهدی اسم خاصی است که تنوین پذیر است اما نگفت مهدی زهرا (ع)خاص ترین اسم خاص است که تمامی غربت و تنهایی را بخاطر ما پذیرا شده
منم زیبا
که زیبا بنده ام را دوست میدارم
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان
رهایت من نخواهم کرد
رها کن غیر من را
آشتی کن با خدای خود
تو غیر از من چه میجویی؟
تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟
تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانم
تو دعوت کن مرا با خود به اشکی، یا خدایی میهمانم کن
که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم
طلب کن خالق خود را، بجو ما را تو خواهی یافت
که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که
وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی عالمی دارد
تویی زیباتر از خورشید زیبایم، تویی والاترین مهمان دنیایم
که دنیا بی تو چیزی چون تورا کم داشت
وقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت میگفتم
مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟
هزاران توبه ات را گرچه بشکستی؛ ببینم من تورا از درگهم راندم؟
که میترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور؟!
آن نامهربان معبود. آن مخلوق خود را
این منم پروردگار مهربانت.خالقت. اینک صدایم کن مرا. با قطره ی اشکی
به پیش آور دو دست خالی خود را. با زبان بسته ات کاری ندارم
لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم
غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟
بگو جز من کس دیگر نمیفهمد. به نجوایی صدایم کن. بدان آغوش من باز است
قسم بر عاشقان پاک با ایمان
قسم بر اسبهای خسته در میدان
تو را در بهترین اوقات آوردم
قسم بر عصر روشن، تکیه کن بر من
قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور
قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد
برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو
تمام گامهای مانده اش با من
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان.
رهایت من نخواهم کرد
شاعر:سهراب سپهری
آذین بسته اند به کوچه های شهرمان
چراغ های رنگارنگ ، عطرافشانی و کوچه های پر از گلدان
شادی می کنند همه ی منتظران
روز تولد توست یا صاحب الزمان
در نظرم مدام این تصویر می آید؛
که منتظران فریاد می زنند مهدی می آید
چگونه خواهد بود حال آدم ها؟
چهطور می شود هوای کوچه ها؟
اگر خبر ، خبره آمدنت باشد ...
اگر صف ، صفه دیدنت باشد...
اگر انتظار ، انتظاره رسیدنت باشد...
اگر گریه ، اشک شوق باشد...
اگر صدا ، صدای آمدم آمدم گفتنت باشد...
اگر تصویر ، جمال روی تو باشد...
اگر سلطنت دنیا ، پادشاهیه تو باشد..
اگر حکم ، حکم تو باشد...
طاقت نیاوردم مهدی جان
فقط بیا زودتر بیا .
گیسو کمند
ای سبز پوش کعبه دلها ظهور کن
از شیب تند قله غیبت عبور کن
درد فراق روی تو ما را ز غصه کُشت
چشم انتظار عاشق خود را صبور کن
شاید گناه خوب ندیدن از آن ماست
فکری برای روشنی چشم کور کن
یک شب بیا برای رضای خدا خودت
غم نامههای سینه ما را مرور کن
یک شب بیا به خلوت دلهای بیقرار
جان را ز شوق آمدنت پر سرور کن
ای گل ز یمن مقدم خود باغ سینه را
لبریز از طراوت و عطر حضور کن
آقا! به جان مادر پهلو شکستهات
دل را ز تنگنای غم و غصه دور کن
ای آفتاب مشرقیام، شام واپسین
تاریکی وجود مرا غرق نور کن
خلوتنشین باور تنهاییام تویی
ای سبزپوش کعبه دلها ظهور کن
بسم الله الرحمن الرحیم
به طه ...به یس
به معراج احمد
به قدر و به کوثر
به رضوان و طوبی
به وحی الهی... به قرآن جاری
به تورات موسی و انجیل عیسی
بسی پادشاهی کنم در گدایی چو باشم گدای گدایان زهرا
چه شب ها که زهرا دعا کرده تا ما
همه شیعه گردیم و بی تاب مولا
**
غلامی این خانواده دلیل و مراد خدا بوده از خلقت ما؛
مسیرت مشخص،
امیرت مشخص،
مکن دل دل ای دل، بزن دل به دریا
که دنیا...که دنیا به خسران عقبا نیرزد، به دوری ز اولاد زهرا نیرزد،
و این زندگانی فانی، جوانی...خوشی های امروز و اینجا...به افسوس بسیار فردا نیرزد.
اگر عاشقانه هوادار یاری،
اگر مخلصانه گرفتار یاری؛
اگر آبرو می گذاری به پایش... یقیناً یقیناً خریدار یاری
بگو چند جمعه گذشتی زخوابت؟
چه اندازه در ندبه ها زار یاری؟
به شانه کشیدی غم سینه اش را؟
و یا چون بقیه تو سربار یاری
اگر یک نفر را به او وصل کردی، برای سپاهش تو سردار یاری؛
به گریه شبی را سحر کردی یا نه؟
چه مقدار بی تاب و بیمار یاری؟
دل آشفته بودن دلیل کمی نیست، اگر بی قراری، بدان یار یاری؛
و پایان این بی قراری بهشت است، بهشتی که سرخوش زدیدار یاری
نسیم کرامت وزیدن گرفته، و باران رحمت چکیدن گرفته؛
مبادا بدوزی نگاه دلت را، به مردم
که بازار یوسف فروشی در این دوره بد، شدیداً گرفته
خدایا
به روی درخشان مهدی،
به زلف سیاه و پریشان مهدی،
به دست کریم و نگاه رحیمش،
به چشم امید فقیران مهدی
به حال نیاز و قنوت نمازش،
به سبحان سبحان سبحان مهدی؛
به برق نگاه و به خال سیاهش،
به عطر ملیح گریبان مهدی
به حج جمیلش،
به جاه جلیلش،
به صوت حجازی قرآن مهدی،
به صبح عراق و شبانگاه شامش،
به آهنگ سمت خراسان مهدی
به جان داده های مسیر عبورش،
به شهد شهود شهیدان مهدی؛
مرا دائم الاشتیاقش بگردان، مرا سینه چاک فراقش بگران؛
تفضل بفرما
بر این بنده بی سراپا،
مرا همدم و
محرم و
هم رکاب
سفرهای سوی خراسان و شام و عراقش بگردان ...
یا مهدی یا مهدی مددی
**
ندیدم شهی در دل آرایی تو،
به قربان اخلاق مولایی تو؛
تو خورشیدی و ذره پرتوترینی
،فدای سجایای زهرایی تو
نداری خمایری به مشتاقی من، ندیدم نگاهی به صهبایی تو،
نداری خرابی به بی تابی من، ندیدم سبویی به مینایی تو
نداری مریضی به بدحالی من، ندیدم دمی چون مسیحایی تو؛
نداری غلامی به تنهایی من، ندیدم غریبی به تنهایی تو
نداری اسیری به شیدایی من، ندیدم کسی را به آقایی تو.
امید غریبانِ تنها کجایی؟
چراغ سرِ قبر زهرا کجایی؟
تجلی طاها،
گل اشک مولا،
دل آشفته داغ آن کوچه غم،
گرفتار گودال خونین،
دل افکار غم های زینب،
سیه پوش قاسم،
عزادار اکبر گل باغ لیلا،
پریشان دست علم گیر سقا،
نفس های سجاد،
نواهای باقر،
دعاهای صادق،
کس بی کسی های شب های کاظم،
حبیب رضا و
انیس غریب جوادالائمه،
تمنای عزیز دل عسکری،
پس نگارا بفرما
کجایی ... کجایی؟
**
دلم جز هوایت هوایی ندارد،
لبم غیر نامت نوایی ندارد؛
وضو و اذان و نماز و قنوتم، بدون ولایت صفایی ندارد
دلی که نشد خانه یاس نرگس، خراب است و ویران، بهایی ندارد؛
مرا در کمندت بیفکن که دیگر، گرفتار عشقت رهایی ندارد
خوشا آنکه غیر از ظهورت نگارا، شب قدر دیگر دعایی ندارد؛
یداللهی و حق به جز دست مشکل گشای تو مشگل گشایی ندارد
غلام تو از ازل تا قیامت که این بندگی انتهایی ندارد؛
بیا تا جوانم بده رخ نشانم، که این زندگانی وفایی ندارد
نگارا نگاهی که جز نوش لعلت، دل زخم خورده دوایی ندارد؛
بیا تا نمردم به فکر دوا باش، به فکر علاج دل بی نوا باش
کریما!
رحیما!
رئوفا!
عطوفا!
نگارا!
بهارا!
بیا جان مولا،
بیا جان زهرا،
بیا جان زینب،
بیا جان سقا
سحر خیز مکه،
سحر خیز کوفه،
تقدیم به همه عاشقانش
سحر خیز مشهد،
سحر خیز کرب و بلا و مدینه،
سحر یاد ما باش... سحر یاد ما باش...!
در اخرین شب جمعه از ماه شعبانش.
دعای خیرتان شامل حال جامانده درگاهش که دستش از
شراب طهور کوتاه مانده..
.
بی تو ای صاحب زمان
بی قرارم هر زمان
از غم هجر تو من ، ،،،،دل خسته ام
همچو مرغی بال و پر،،،،، بشکسته ام
کی شود آیی نظاره بر دلم اندازی ،،،، تو یارا
بر دل خسته ام ،،، سازی ،،، تو یارا
گل نرگس آبروی دو عالم
خیالت کی میرود ز خیالم
جمالت جلوه الله
بیا جانا طی کنیم شب هجران
بیا مهدی بیا ترنم باران
سحاب رحمت الله
*****
نگاهم کن من فدای نگاهت
صدایم کن من فدای صدایت
حلالم کن ای چکیده رحمت
سلاله عصمت تکسوار غریب*****
تورا جان قامت خم زهرا
توراجان اشک چون یم مولا
مرانی از درت اقا
اباصالح ای امام غریبم
تمامی دردم تو هستی طبیبم
توراجان مادرت زهرا
*****
نگاهم کن من فدای نگاهت
صدایم کن من فدای صدایت
حلالم کن ای چکیده رحمت
سلاله عصمت تکسوار غریب
سلام به همه دوستان خوب همدردی ام تو این تاپیک:72:
عید فطرتون مبارک:72:ان شا الله که به حق این عید سعید خدا نصیبمون کنه هر خیری که نصیب محمد و ال محمد کرده و ازمون دور کنه هر بدی که محمد و ال محمد رو دور کرده...امین
واااای چقدر همدردی خونم اومده پایین، فک نمی کردم ی مدت نیام انقدر استخون درد بگیرم!!معتاد نشده باشیم ی وقت:biggrin:
البته ما اینجا 4 نفریم ظاهرا . البته ی نفرمون هم که روزه سکوت گرفته، فقط میاد لایک و تشکر میزنه میره!!!!نمی دونم چرا؟؟
اشکال نداره .... ولی خب به این هم فک کنید که دختر مردم ی وقت می میره از فضولی اخه!!!
اخه چرا انقدر شما مرموزید اقای سرشار ؟؟؟خب اقلا بیایید ی سلام بدید برید ببینیم چه مدلی سلام میدید!!!!ای بابا...
راستی اقای باغبان امضاتونو دیدم امروز. چقدر قشنگ بود .....مثل قبلی.
ولی حیف.... من امضاهای قشنگ تری دارم :glee:نمیشه که بذارم ولی.
البته همدردی ها باید متاسف باشند که بی بهره موندن!!!:wink:
ولی فکر کنم بیایید ی فکری بکنیم که اینجا یکم شلوغ تر بشه. نه؟؟خوب نمیشه؟؟
:72::72::72: