-
من به هر حال صاحب تاپیک رو درک می کنم و امیدوارم این روزهای سخت براش راحت تر بگذره . اگر منظور شما از سرزنش ، من بودم ، راستش رو بخای فقط نظرم رو صریح گفتم و قصد آزار شما رو نداشتم . گفتم شاید به خودت بیای . . .
به هر حال من دیگه مزاحم تاپیک شما نمیشم و امیدوارم در آینده نزدیک وضعیت شما بهتر بشه . . .
-
یک ماه حدودا از جداییمون گذشت. حالم یه مقدار بهتر شده ولی از اینکه نمی دونم در اینده چه زندگی خواهم داشت اذیتم می کنه، فکر و خیال زیادی تو ذهنم هست، اینکه می تونم یه زندگی جدید خوب بسازم یا نه، اینکه نمی تونم براحتی بکسی اعتماد کنم ، و هزاران فکر دیگه. به نظرتون چه کاری الان درسته، الان فقط با کار و ورزش و اینترنت خودم رو مشغول نگه می دارم ولی اخه تا کی می تونم ادامه بدم، معلوم نیست
-
همه مواردی که فکر می کنی درست می شه
چند ماه دیگه می تونی تصمیم های خوب و منطقی بگیری .
اجازه بده ، این خاطرات بد کم رنگ بشه ، اون موقع می تونی بهترین تصمیم ها رو بگیری
حس الانت عادی هست
-
به نظرتون الان که طبقه پایین خونه پدرم زندگی می کنم و فقط موقع شام باهاشون هستم، چقدر باید استقلال خودم رو حفظ کنم؟
منظورم اینه که وقتی یکی از فامیل می خواد مهمونی دعوت کنه، بگم باید به خودم زنگ بزنند؟
البته دوست ندارم با بعضی هاشون مثل دختر عمه هام که تو زندگی قبلیم مشکل ساز بودن، الان رفت و آمد کنم.
ممنون می شم نظر بدین. ...................... چگونگی حفظ استقلال در دوران بعد از طلاق
-
سعي كنين درگير حرفاي خاله زنكي نكنيد خودتونو و مسائل پيش پا افتاده رو پيش خودتون بزرگ نكنيد
چقد حساسيد شما ، يكم صبر تحمل ، اروم باشيد و انقد ب ذهنتون فشار نياريد و زندگي رو راحت بگيريد تا راحت تر بگذره
توكل و ايمانتون رو قوي كنين ، قوي باشين ، خدا خيلي مهربونو بزرگه ، همون خداي حضرت ابراهيم خداي حضرت موسي خداي اسماعيل خداي شماهم هست وقتي از زندگي انقد ميناليد خدا قهرش مياد خدارو ب خاطر تمام نعمت هايي ك بهتون داده شكر كنيد هرروز برا ي چيزي ك داريد از خدا تشكر كنيد
اونموقه اس ك ميفهميد چقد نعمت داريد و ناشكري ميكرديد ،
درسته تو زندگي شكست خورديد ولي دنيا ك ب اخر نرسيده بلند شيد و سعي كنيد رو پاي خودتون وايسيد ماهم براتون دعا ميكنيم و از خدا ميخايم بهتون كمك بكنه ،
محكمو قوي تر زندگي كنيد
برا خودتون ارزش قائل باشيد و اگه جايي فكر ميكنيد بهتون خوش نميگذره خيلي راحت اونجا نرويد و كاري ك ب نظرتون درسته انجام بديد
التماس دعا
ياعلي
-
به نظر من باید اطرافیان مثل قبل رفتار کنن
مثلا اگه قبل جداییتون موقع مهمونی دعوت شمارو جدا از پدر و مادرتون میگرفتن الان هم باید شمارو جدا دعوت کنن
البته اگه موقع دعوت گرفتن سفارش کنن که شما هم حتما در اون مهمونی شرکت کنید اشکالی نداره
زیاد سخت نگیرید
به فکر چیزای مهمتر باشید
به دنبال این باشید که چطوری از این به بعد یه زندگی بهتر داشته باشید
محکم باشید،پیش هر کسی سفره ی دلتون رو باز نکنید
اینو از این جهت گفتم،چون دوست صمیمی من که ادعای دوستی داره با حرفاش بعضی وقتا اذیتم میکنه
و من با اینکه قبل این هم زیاد اتفاقات زندگیمو براش باز نکردم،الان طوری صحبت میکنم که فکر میکنه لحظه ی آخر همسر سابقم یه حرفی زده که من الان زیاد ناراحت نیستم،نمیدونه که اون لحظه اخر بهم گفته غلط کردی!
محکم باشید
پیشنهاد میکنم برید مشهد زیارت امام رضا خیلی اروم میشید،مطمئن باشید حال و هواتون به طرز باور نکردنی خوب میشه