-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
همه ی پست ها رو خوندم خیلی ناراحت شدم خیلی نمی دونم چرا بعضی مردا فکر می کنن می تونن قدرت برترنو هر کاری که دلشون خواست انجام بدن به هر حال خیلی متاسف شدم اینو از صمیم قلبم می گم ولی بهت تبریک می گم که اینقدر قشنگ فکر می کنی و تونستی این ظلمی که بهت شدرو با توکل به خدا راحت تر باهاش کنار بیای پس محکم باش قاطعانه باهاش حرف بزن ازش دلیل یرای کاراش بخواه هر دلیلیو قبول نکن چون واقعا کاراش بی دلیله متاسفانه ثبات شخصیت نداره استقلال نداره اراده نداره قدرت تصمیم گیری نداره پس به این تصمیمی ام که الان گرفته خیلی اطمینان نکن چون اصلا آدم قابل اعتمادی تو تصمیم گیری نیست خیلی ببخشید که اینطوری میگم . اگه دیدی واقعا پشیمونه حتما باهاش پیش یه مشاور خوب برو چون شخصیتش واقعا نیاز به اصلاح داره ایشون باید تغییر کنه وگر تو مراحل بعدی دچار مشکل می شین اصلا کوتاه نیا خیلی باهات بازی کرده آسون نبخشش محکم محکم باش به اندازه که دوست داره محبتتو بهش بروز بده محبت زیادی بعضیارو به اشتباه میندازه به هر حال امیدوارم مشکلات به بهترین شکل ممکن حل بشه ما رو بی خبر نذار ما منتظرت هستیم
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
از همتون ممنونم دوستای مهربونم واقعا تو این مدت خیلی کمکم کردین برام دعا کنین زودتر از این شرایط راحت شم میدونم طاقتشو دارم ولی نمیخام بیشتر از این ذهنم درگیر این موضوع باشه آخه تمام زندگی که فقط این نیست من برنامه های دیگه ای هم دارم که باید با فکر باز واسشون برنامه ریزی کنم امیدوارم زودتر این شرایط تموم شه حیفم میاد روزهای خوبه زندگیمو اینجوری تباه کنم به قول دکتر شریعتی: زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سالها به اجبار خواهیم خفت.
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
موفق باشی عزیزم خوشحالم که تونستی منطقی شی اگر هم خدایی ناکرده جدایی اتفاق بیافته راحتر تحملش میکنی خیلی خوبه همه زندگی که وابسته شدن به یه نفر نیست فقط محکم باش و مطمئن شو واقعا پشیمون حالا دلیل کارش هر چی بوده یوده خیلی گیر نده اما طوری باش که خواهر ومادرش هم بفهمن پسرشون ازدواج کرده و مستقل باید باشه و به غیر از اونا به یه نفر دیگه هم تعلق داره که شاید در آینده از اونا براش مهمتر شه شما قرار مادر فرزندان این آقا بشی پس نذار از حالا غرورتو شخصیتو زیر پاهاش له کنه
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
سلام عزیزم
من برات دعا می کنم که هرچی صلاحته همون بشه
فقط اگه دلایلش برات یکم منطقی بود گذشت یادت نره
ما رو هم در جریان کارات بزار همه ایجا خوشحال میشن به نتیجه برسی
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
salam khanomi man nasihataye hama ro khondam nemidonam chera too in talaar hame doost daran ye kari konan ke ma zana betoonim zolme marda ro tahamol knim ya bash kenar biaym ya az kenaresh begzarim!!!kheili afsoos mikhoram az inke mibinam ma zana didemoon inghad sathie.azizam man ye doost daram eine shoma barash pish omad.eine shoma famil omadan ba vesatat kari zendegishono jam kardan.raftan sare zendegishoon pesare inghad bi erade o vabaste be khanevadash bood ke bad az aghd ba ye kalame khaharesh ke gofte bood zanet chaghe!!!goft man nemikhamesh.akharesh in shod ke marde zana ro to khonashoon baz vel kard be bahanehaye kheili mozhek eine shohare to inghadam rorast bood ke besh migoft man liaghate to ro nadaram!!!!!! dobare doostam taghat nayavord raft mahale karesh eltemas razish kard bargarde akharin bar ba ye bche velesh kard bedoone hich dalile movajahi raft peigham dad ke man az avalam nemikhastamet raft pishe madaresh.too jalasate dadgah ham nemiomad ke zanesh nabinadesh migoft man azash khejalat mikesham.sareto dard nayaram golam in bichara ro inghad raghsoond o ba ravanesh bazi kard bad ba ye bache velesh kard.azizam adami ke zan migire aghd mikone rabete jesmi bash dare bad ye dafe zire ina hame mizane adame bi MASOOLIATIE shayad khaste khodast ke nemikhad javonito bishtar haroomesh koni.say kon besh fekr nakoni.kasi ke avale zendegisho injori shoro kone akharesho bayad khodet hads bezani.midoonam kheili sakhte golam.az khoda bekhah ke salaheto bet bede na chize dige.bebakhshid kheili harf zadam.
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
از همگی ممنونم f_zعزیز دقیقا منو خانوادمم از همین موضوع میترسیم که بعدا با شرایطه بدتر از این مجبور به جدایی بشیم شما راست میگی گلم فقط برام دعا کن بتونم طاقت بیارم میدونم خدا جای حق نشسته فقط ازش میخام جزای همچین خانواده مغروریو تو همین دنیا بده تا اینقدر راحت با آبروی مردم بازی نکنن و بعدشم راحت زندگیشونو بکنن بخدا بابام تعجب کرده از بی مسولیتی پدرش هر پدری بود تا حالا این قضیه رو جمع و جور میکرد حتی نیومدن یه معذرت خواهی بکنن حالا هم به همه میگن ما عروسمونو میخایم ولی خانوادش شرایطه سختی گذاشتن که ما رو منصرف کنن اونا هم میان به بابام میگن شما چرا نمیذارین این دو تا جوون برن سر زندگیشون بابا م خیلی از دستشون عصبانی شده که دروغ گفتن خدایا کمکم کن زودتر از شر این موضوع راحت شم
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
f_z عزیز هیچ کس توی این تالار نمی خواد کاری کنه که ما زن ها ظلم مردی رو تحمل کنیم. ما فقط داریم از زوایای مختلف مسائل رو نگاه می کنیم . به عنوان یکی بیرون از قضیه. خیلی جاها بوده که توی مشکلی جدایی تنها راه بوده.
اینو در کل دارم می گم زندگی پر از فراز و نشیب و بالا پایین است. اگه با کوچکترین مشکلی چه زن و چه مرد بخواد جا بزنه که سنگ روی سنگ بند نمی شه. پس چه بهتر که انسان توی مشکلاتش سعی کنه تجربه های دیگران رو بشنوه تا راحت تر بتونه تصمیم گیری کنه .
اینو هم بدون هر آدمی توی زندگی گاهی توی یک شرایط و موقعیتی قرار می گیره که اون لحظه شاید خیلی ادم بد و بی فکر و احمقی بشه. این برای همه پیش می یاد. نمی شه در مورد هیچ کسی با یک اشتباه قضاوت کلی کرد. اینو مطمئن می گم چون توی این 23 سال خیلی از اتفاق ها دیدم. حتی برای خودمم پیش اومده.
2 سال پیش توی یک موقعیتی من کاری کردم که اگه اون شرایط من درک نمی شد قضاوت در مورد من مساوی با یک آدم فوق العاده بد و بی مسئولیت باید می شد.
ولی من آدم بد و بی مسئولیتی نیستم. توی اون شرایط اون کار رو انجام دادم و مطمئنم دیگه تکرار نمی شه.
همسر نفس عزیز هم شاید توی یک شرایط خاصی که واسه خودش دلیلی داره اینکار رو کرده. ما همه بهش گفتیم بعد از دلایل قانع کننده و مشورت با یک مشاور دوباره به زندگیش برگرده.
در مورد دوست شما هم متاسفم ایشون خودشون از اول کار بی تقصیر نبودند. یک جایی نوشتید با التماس همسرشو برگردونده. در هر صورت تصمیم نهایی در مورد هر مشکلی به خود شخص است. ما فقط راهنما هستیم .
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
بچه ها یه فکری به ذهنم رسید گفتم اول با شما مشورت کنم میخام برم خونه خالش نزدیکه محله کارمه همین شوهر خالش که خیلی پیگیره کارمه و با همکاریه اونا بکشونمش اونجا از خالش بخامم که بهش زنگ بزنن و بگن که باهاش کار دارن ولی اسم منو نیارن مطمئنم که خالشینا اینکارو واسم میکنن چون خیلی منو دوست دارن و به خانوادمون خیلی احترام میذارن اونم اگه خالش ازش بخاد فوری خودشو میرسونه اونجا تکلیفمو باهاش روشن کنم ببینم واقعا پشیمون شده یا از ترس مهریه و آبروشه نظرتون چیه اینکارو بکنم؟
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
سلام . چی شده عزیزم ؟؟؟
تعریف کن ببینم . اومدن خونتون قرار بود بیان ؟
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
دعوات کمک نفس ؟؟؟ این چه حرفی می زنی. مگه قرار نبود بیان خونتون ؟
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
سلام نفس جان: به نظر من اگه صبر کنی تا اونا خودشون پا پیش بذارن و بیان خونه خودتون سنگین تره، حس میکنم امکانش هست که بعدها بگن:"ما که نفرستادیم دنبالت ،خودت کشوندیش خونه خاله اش." عزیزم تو که صبر کردی ، یه چند روزی هم صبر کن تا شوهرت خودش بیاد طرفت.
برات دعا میکنم تا هر چه خیر و صلاح زندگیت هست برات پیش بیاد.
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
احتمالا برا آخر هفته قرار میذارن هنوز روزشو مشخص نکردن من میخام قبلش با خودش حرفامو زده باشم چون میدونم آدمیه که به خاطر احترام به بزرگترها توی جمع چیزی نمیگه میخام تنهایی ازش بپرسم اینجور وقت بیشتری برا صحبت کردن تنهایی داریم و هم اینکه تا روز جلسه بزرگترها بیشتر فکر میکنیم نظرت چیه عزیزم؟
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
بچه ها چرا آقای سنگتراشان جواب پسته منو نمیده ؟ میدونم که همه دوستان پیشنهادهای عالی میدن ولی اگه ایشون به من لطف کنن یه مختصر راهنمایی کنن ممنون میشم.
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
نه نه نه. اصلا این کار رو نکن. بذار اونا بیان. وقتی اومدن از پدر مادرت معذرت خواهی کردن و دلتو به دست اوردن و نازتو خریدن اخر شبش می تونی با همسرت حرف بزنی . بذار اصول حفظ بشه. اینکار رو نکن. می دونم دلت طاقت نمی یاره . می دونم الان چه حالی داری ولی نکن عزیزم. صبر کن
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
اگر همسرت جلوی بزرگترها حرفی نمیزنه حتما قبلش بیرون باهاش قرار بزاز و نظر واقعیشو بدن خیلی مهم حتما این کارو بکن
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
نه نفس. بذار خانواده بیاد جلو. اگه قبلش با هم حرف بزنید و خدای نکرده بفهمی همسرت همون ادم قبلی و زندگی هیچ فایده ای نداره اون طوری بخوای تمومش کنی همه جا می شینن می گن ما خواستیم خودشون نخواستند. دختره به پسرمون گفته نه!!! صبر کن بذار بیان. حضورشون مهر تاییدی هست برای عذر خواهی از خانوادت. بذار بزرگترها حرف ها رو بزنن، بعدش با همسرت صحبت کنی اونوقت اگه بخوای بگی نه قضیه خیلی فرق داره. بذار اونا بیان.
من برات دعا می کنم
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
مرسی دوستان آره نازنین جون فکر کنم اگه یه کمه دیگه صبر کنم بهتر باشه اینجوری بهونه هم دستشون نمیدم
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
آره عزیزم
بذار بیان بعد باهاش حرف بزن
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
نفس عزیز به نظر من هم بهتره که صبر کنی، وقتی هم که اومدن منزلتون اگه تونستی خودت و یا اگه برات سخت بود از پدرت بخواه که در همون جلسه مطرح کنن تا قبل از قبول هر چیزی شما با همسرتون خصوصی صحبت کنید تا به نتیجه درست برسید... در ضمن سعی کنید خیلی منطقی باشید و به هیچ وجه احساساتی نشید.
به نظر من خانواده همسرتون اون دروغها رو برای این گفتن که بتونن توی فامیل سرشون رو بالا بگیرن و آبروشون حفظ بشه تا یه جورایی روی برگشت داشته باشن.
برات آرزوی موفقیت می کنم..
:72:
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
منم اگه جاي شما بودم ، ميذاشتم اول بيان خونمون ميديدم موضعشون چيه ، اصلا ممکنه برا عذر خواهي و ... نيومده باشن . اومده باشن يه حرفاي ديگه اي بزنن.(اين فقط يه احتماله )
بعد از تحليل مطالب اين جلسه اونوقت اگه نياز بود با خودش صحبت کن ، اگه همه چي خوب پيش رفت که اميدوارم اينطور باشه ، نيازي به صحبت با اون نيست.
مطالبي رو که دوست داري بزرگترا روش صحبت کنن يادداشت کن ، با پدرتون رو اونها صحبت کن ، مواضع وخواسته هاتو تو هر موضوع به پدرتون بگين و... با اين کار مديريت اين جلسه رو در اختيار خودتون دارين.
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
دوستان خوبم از راهنمایی همتون واقعا ممنونم امیدوارم خدا همرو به آرزو های قشنگشون برسونه هنوز اتفاق خاصیی نیافتاده حتما بهتون اطلاع میدم.
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
سلام nafas
بابت تاخیرم عذر می خواهم، اگرچه به درخواست شما اینجا پست می زنم ، ولی وقتی این 61 پست را مرور كردم كه از تاپیك های بسیار مفید این تالار دیدم،نحوه بازخورد دوستان و بحث و بررسی ها و پیگیرها بدور از هر گونه قضاوت و احساسی گری مسیر را كاملا منطقی به پیش برده است.
از اولین پست شما مشخص بود كه شما فرد قوی و صاحب فكری هستید و علیرغم احساسات پاك و نابتون ، می توانید زندگی را بر اساس معیارهای منطقی هدایت كنید.
من از همه دوستانی كه در این تاپیك با تمام وجود پاسخ دادند تشكر می كنم. و اگر چنین رویه ای در همه موضوعات بیشتر از پیش شود، حتما رضایت اعضاء بیشتر خواهد شد.
نظرات دوستان كه به نكات مختلفی اشاره كردند را كافی دیدم و اینجا یك جمعیندی می كنیم:
1 - روش ازدواج شما درست بوده است، لیكن شاید به خاطر احساسات سركوب شده قبلی شما (تمایل به ازدواج با این فرد)، منجر به تعجیل شما شده است. لذا دلایل غیر موجه این آقا در طلاق قبلی را نادیده گرفته اید و از همه بدتر از خانم آن آقا تحقیقی دقیق به عمل نیاورده اید. همچنین از نظر شخصیتی این آقا وقت كافی و مشورت كافی برای شناسایی به كار نگرفته اید.(آسیب شناسی مشكل)
2 - ظاهرا اطلاعا شما ازظرافت های درون خانوادگی همسرتان كافی نیست. (توجه به بافت خانوادگی)
3 - مسئله اساسی كه دوستان هم اشاره كردند، مشخص نبودن صورت مسئله و ابهامی كه وجود دارد. لذا در این موقعیت احساسات خود را پروبال ندهید. تا دقیقا مشخص شود كه مشكل چه بوده است.(صبر و قدم های منطقی)
4 - دقت درعدم انتشار مشكل به صورت گمانه و شایعه آمیخته به احساس. هر چه این موضوع بیشتر پخش شود،كنترل آن كمتر می شود. لذا پیگیری دلایل این آقا از طریق ارتباط خصوصی شما دو نفر گزینه بهتری ارزیابی می شود.
5 - همچنین اگر به تنهایی از صحبتهای ایشون نتیجه ای نگرفتید.(منظور از نتیجه نظر مثبت ایشون نیست،بلكه نتیجه روشن شدن دلیل این عمل و موجه بودن آن است)، حتما ایشون باید به اتفاق شما به یك مشاور خانواده مراجعه كند و در آنجا ارزیابی گردد.
6 - اگر در جلسه مشاوره مشخص شد، ایشون ثبات شخصیتی یا روانی ندارد،یا دلایل تصمیم گیریهایش منطقی نبوده و لحظه ایست و اكنون تحت فشار اطرافیان و یا مهریه یا .... تن به این ارتباط مجدد داده است. شما باید به كمك مشاور ارزیابی كنید كه آیا مسئله یك بی مهارتی ساده قابل برگشت هست یا یك اختلال اساسی شخصیت.
در مورد اول به كمك مشاور و با انجام تكالیف در جهت ثبات شخصیت ایشون كار خواهید كرد،در صورت دوم به ادامه چنین زندگی بی ثباتی توصیه نمی شود.
7 - به هر حال این احتمالاتی هست كه تا اینجا مطرح بوده است. ممكن است در صحبتهایی كه خواهد شد مسائل جدیدی طرح گردد. اما همیشه گزینه مراجعه توامان شما و همسرتان به مشاور خانواده جهت واكاوی عمق این مشكل، یك پیشنهاد منطقی و اساسی خواهد بود.
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
بهترين جواب رو دادن آقاي مديرسايت. نفس جان فكر مي كنم تمام حرف ها و راهنمايي هايي كه بايد مي شنيدي رو شنيدي عزيزم. ما رو در جريان بذار.
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
سلام دوستان از همگی دوستان عزیزم وهمچینین مدیریت محترم سایت صمیمانه تشکر میکنم. فعلا که اتفاق خاصی نیافتاده منم همچنان صبر میکنم.
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
سلام دوستای خوبم دیشب همه چی تموم شد پدر شوهر مهربونم پیغام دادن که بیاین تفاهمی طلاق بگیرین البته با منت من نمیدونم چرا این جماعت اینقدر مغرورن گفته ما که پسرمون حالا حالاها زن نمیخاد به خاطر دختر خودشون میگیم تفاهمی که زودتر رها شه بابامم گفته ما هم هیچ عجله ای نداریم هر چی قانون بگه وکیلم برا آذر ماه از دادگاه وقت گرفته واسه مهریه اونا هم میگم حالا دو سه ماهی یه سکه میدیم میبینین چه جور با آبرو احساسات یه خونواده بازی میکنن بعدشم راحت میگن طلاق توافقی. واقعا نمیدونم چی بگم خوشحال باشم که از دست همچین خانواده مغرورو بی منطقی راحت شدم یا ناراحت باشم برا این احساسی که ناخاسته سرکوب شد. خدایا هر چی خیرو صلاحه همونو پیش بیار.
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
نفس جان خدا را شكر كه همه چيز همين جا تمام شد . همونطور كه اين آدما با بيرحمي كامل با سرنوشت تو بازي كرده اند . از نفقه و بقيه حق و حقوقت يك ذره هم نگذر . البته ممكن است دوباره يه پيشنهاد به ادامه زندگي بهت داده بشه .ولي اينبار تو بايد تكونشون بدي .
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
من واقعا متاسم
البته بیشتر برای اون آقا و خانوادشون متاسفام که گلی مثه شما رو از دست دادن
مطئن باش تو بازم یه زندگی قشنگ رو می تونی آغاز کنی ولی اون نه
فقط کاش می فهمیدی مشکل این آقا چی بود
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
نفس عزیز، برات آرزوی بهترین ها رو دارم، امیدوارم با تجربه ای که از این رابطه به دست آوردی بتونی در آینده زندگی شیرین و خوبی رو بسازی..
خدا خیلی دوستت داشته عزیزم گریه نکن و امیدوار باش
:72:
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
نفس عزيز
وقتي اين خبر آخرو ديدم واقعا متاسف شدم وبعدازمرور برخي ازنظرات قبلي واينکه من اين احتمال و داده بودم متاثر تر شدم ولي باورکن فقط مي خواستم گوشه اي از واقعيات رو بدوني ، که بتوني خودتو برا مواجه با اون بهترآماده کني ... بهرحال اميدوارم همه چي بر وفق مرادت وبه صلاحت پيش بره ، چه که خيلي از موارد هست که اول آدم فکر ميکنه به ضررشه اما با گذشت زمان مي فهمه به نفعش بوده وبالعکس.
درعين حال دليل اين تصميمو اگه ازشون مطلع بشي خيلي خوبه.
موفق باشي
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
سلام عزيز دلم.نفس جان کاملا ميتونم درکت کنم.عزيز دلم مهم اينه که تو هر کاري از دستت برمي اومده انجام دادي و وجدانت راحته.عزيزم ميدونم با احساساتت بازي شد.همون اتفاقي که براي منم به يه نوع ديگه افتاد.يه جورائي آدم احساس ميکنه حقير شده خورد شده.ولي چيکار ميشه کرد.خدارو شکر کن که رابطه تون خيلي طولاني نبوده.نفس مهربونم به خدا هميشه پست هاتو دنبال ميکنم ولي باور کن توان راهنمايي کردن به تو رو ندارم.چون يه کم مشکلت به من شباهت داره.تو همسرتو دوست داري و اون خيلي راحت طردت کرد.ميفهمم چي ميگي. به خدا ميفهمم.هيچوقت چيزي برات نمي نوشتم. چون نميدونستم چي بايد برات بنويسم.مينوشتم راهتو مشخص کن و ازش جدا شو؟فراموشش کن؟نه ،نميتونستم چون منم اين درد رو داشتم و تا آخرين لحظه دلم ميخواد به خودم و تو اميد بدم که همه چي درست ميشه.نميدونم شايد هم ما توي گوديم و خيلي از مسائل رو نميتونيم ببينيم.چون احساسات جلوي چشامونو گرفته.
نفس عزيزم،خواهر گلم نميدونم چي بگم، بگم خودتو ناراحت نکن؟نميشه.چون خودمم اين درد رو دارم.ديشب از فشاري که روم بود يه طرف بدنم کاملا بي حس شده بود.فکر کن يه دختر 26 ساله توي اين سن و سال بايد اينطوري بشه؟بايد دستاش بلرزه؟عزيزم فقط از خدا ميخوام بهت صبر بده و راه درستو جلوي پات بذاره.همون دعايي که هميشه براي خودم ميکنم.عزيزم خيلي دوست دارم و ميبوسمت.
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
سلام خانم مقاوم. من خوشحال شدم. خدا رو شکر کن انقدر دوستت داشته که خیلی زود واقعیت رو نشون داده. از حق و حقوقت اصلا نگذر. به نظر من اگه همسرت باز هم خواست برگرده دیگه پذیراش نباش. چنین مرد بی ثباتی توی همون خانواده بزرگ شده . تو 100 سال دیگه ام تلاش می کردی نمی تونستی عوضش کنی.
ولی تمام حق و حقوقت رو تا ریال آخر بگیر. چون تو اگه اینکار رو نکنی متوجه رفتار غلطشون نمی شوند و شاید دوباره یک همچن کاری رو با یک دختر معصوم دیگه در آینده بکنن. باید بفهمند مردم بازیچه اونا نیستن. در ضمن خدا جای حق نشسته . هم حق تو رو می ده هم حق اونا رو. به خدا واگذارشون کن عزیزم.
سعی کن خودتو مشغول کاری کنی . بنشین برای زندگی جدیدت یک برنامه ریزی خوب بکن. به هدف های قشنگت فکر کن. مطمئن باش خدا یک روزی به بهترین نحو جواب دل شکسته ات رو می دی .
ما همه برات دعا می کنیم. ما رو بی خبر نذار خانم گلی عزیز.
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
دوستای مهربونم از همتون ممنونم بخدا اگه شما نبودین نمیدونم تا الان چی به سرم میومد دیشب دوباره حالم بد شد میدونم تا یه مدت اینجوریم ولی نمیدونم چرا هنوز امیدوارم هر کاری میکنم مهرش از دلم نمیره کاش یه بار دیگه میدیدمش و دو.باره همون حرفارو بهم میزد کاش یه کاری میکرد ازش متنفر میشدم کاش تو این مدت یه بار سرم داد میکشید نمیدونم بچه ها تو رو خدا برام دعا کنین طاقت بیارم
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
عزیزم کی قراره برین دادگاه؟
برای اینکه از این حالت در بیایی حتما قبل دادگاه ببینش و باهاش حرف بزن حتما این کارو بکن این حقته که حداقل با خودش حرف بزنی و از زبون خودش حرفاشو بشنوی
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط nafas
ولی نمیدونم چرا هنوز امیدوارم هر کاری میکنم مهرش از دلم نمیره ... کاش یه کاری میکرد ازش متنفر میشدم کاش تو این مدت یه بار سرم داد میکشید
نمي دونم امروز چرا دوست دارم شعر بگم ،
چه خوش بی مهربونی هر دو سر بی که یک سر مهربونی دردسر بی
اگر مجنون دل شوریده ای داشت دل لیلی از او شوریده تر بی
نفس جون ، مگه فقط با دادزدن وفحش و... ادم از يکي متنفر ميشه ؟؟ مگه نه اينه که مي خواد ازت جداشه؟ آيا گفتن اين جمله بدتر از دادن کشيدن نيست؟
حتما فرصتي برا رودر رو شدن باهاش برات پيش مياد ، سعي کن دلايلشو (حداقل برا خودت) ازش جويا شي.
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
می دونی نفس عزیز این ذات ما آدم هاست . تمنای چیزی رو داریم که نمی تونیم به دستش بیاریم. تو هم الان همون حالت بهت دست داده. هی داری توی ذهنت خوبی های همسرتو بزرگ و بزرگ تر می کنی و دوری اش رو سخت و سخت تر. با خودت منطقی فکر کن. سرتو با کارهای جدید گرم کن. حتی دوستای تازه پیدا کن. این کار خیلی تاثیر گذاره. اگه خواستی برام پیغام بذار شمارمو بهت بدهم با هم بریم بیرون. هر کاری از دست من بر می یاد با کمال میل برات انجام می دهم دوست خوبم.
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
نفس عزیز، با نظر baby و نازنین موافقم..
عزیزم، صبر داشته باش تا زمان کار خودش رو بکنه. خودت رو سرگرم کن، به خودت کمک کن ...
:72:
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
از همتون ممنونم دوستای مهربونم جلسه دادگاه 4 آذره منم که لازم نیست برم اصلن بابام برا همین وکیل گرفته که من تو محیط دادگاه نرم یعنی اون موقع هم نمیبینمش حالا که همه چی تمومه ولی میخام یه تیر آخرم بزنم میرم خونه خالش ازش میخام یه جوری بکشوندش اونجا باید برا آخرین بارم که شده دلیل کارشو بهم توضیح بده برام دعا کنین
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
برو شاید تخلیه شی. البته امیدوارم بدتر از اینی که هستی بهم نریزی. ما همه برات دعا می کنیم.
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
عزيزدلم برات دعا ميکنم.مواظب خودت باش.
-
RE: راهنمایی در نجات زندگی
می دونی دوست من تو می ری پیش همسرت ولی بهت قول می دهم یکی از این دو اتفاق می افته :
1- خیلی سرد و سنگین باهات برخورد کنه یا حتی سرت داد بزنه که دست از سرش بر داری.
خب اونوقت چی می شه تو داغون تر می شی. تازه جلوی خاله اش اینا یک همچین برخوردی کرده.
2- تحت تاثیر حرفات عذاب وجدان بگیره. مظلوم شه و در حالت خوشبین بخواد دوباره بیاد سمتت.
در این حالت خودت قضاوت کن آیا پایه های زندگیت محکمه ؟؟؟؟ یک مدت باهات خوبه به خاطر دلسوزی بعدش چی ؟؟ مگه بازیچه ای؟!
ببین تو هر کاری از دستت بر میومده کردی. من توصیه می کنم قسمتو قبول کن و سعی کن خودتو با چیزهای خوب سرگرم کنی و پرونده این موضوع رو تو ذهن و قلبت ببندی.
باز هم خودت تصمیم بگیر ببین چه کار می کنی ؟