پارسا به هر حال شمارمو خصوصی کدم برات در خدمتیم قدمت رو جفت چشام
باشه خاطرت جمع خبرت میکنم سپردم وکیلم قرار چندروز ب دادگاه باشون تماس بگیره برای تصمیم نهایی
التماس دعا
بدرود
نمایش نسخه قابل چاپ
پارسا به هر حال شمارمو خصوصی کدم برات در خدمتیم قدمت رو جفت چشام
باشه خاطرت جمع خبرت میکنم سپردم وکیلم قرار چندروز ب دادگاه باشون تماس بگیره برای تصمیم نهایی
التماس دعا
بدرود
سلام
این بوستان آرامش و اآلاچیق کل کل بد پوستی از ما کند فرصت سر زدن به این جا رو از ما گرفت .
از طرفی یه سفری به زودی در پیش دارم که خوب ممکن چند هفته ای طول بکشه که خوب خبرش رو میام توی تالار همدردی میدم .
تعداد پست هاش نمیدونم چند تا بشه پیش پیش تعیین کردنش که معلوم آخه نیست اصلاً باید شروع کنیم ببینیم ول واقعاً سوادم اینقدرها نمیکشه اصلاً و بهم فرصت هم بده سر وقت هایی که میتونم تمرکز کافی داشته باشم برات پست بذارم چون چنین چیزی تا حد زیادی چالشی هست.
فعلاً
موفق باشی.
سفری که در پیش داری بی خطر باشه و همراه با موفقیت
عجله نکن من هستم . وقت هست و برای من اصلاح الگوی رفاری دیر نیست هرچند این روزها به شدت درگیر این موضوع و اصلاح موضوعات عنوان تاپیک هستم .و پیشرفت های خیلی خوبی داشتم به کمک دوستان . که مهمترینش حذف اون خانم به عنوان همسرم بود .
و روشن شدن واقعیت های بسیار در نادیده گرفتن عیب های بسیار و افکار غلط من که به موضوع آغاز شده حامد عزیز برمیگرده .
برسی ریز زندگی من با اون خانم به همراه یکی از دوستان سبب شد تا دیدم به زندگی باز بشه و معنای واقعی عشق و زندگی برام تغییر کنه که این موضوع دست آوردهای خیلی خوبی داشت که منو نجات داد .
یک مثال از این دست آورد ها: در الگوی بیانی من در همین پست به جای کلمه همسرم یا زنم تبدیل شده به اون خانم و یا هر اسمی بدون ضمیر ماکیت و احساس رابطه زناشویی که موجب رنجش خاطر و باز آفرینی خاطرات شود . ممنون از بانو کیت کت:72: در اصلاح این مورد . باعث شد تا نیمی از خودمو پس بگیرم .
:72:دریافت پاسخ از طرف خداوند در خصوص شکایت بنده از حکمت نهفته در این پرونده و لطمه وارده بر پایه های زندگی دنیوی بنده . این پاسخ دو بخش داشت . یک. نگاه به گذشته و آغاز زندگی ام با اون خانم و نقش سست ایمانم در ایجاد پایه های زندگیم و در طول آن . دوم. نگاه به آینده و حال و برگشت ایمانم و اصلاح بسیاری از رفتار های غلط که همسو با الگو های وضع شده توسط خداوند نبود . وبه جرات نمونه ای را عرض میکنم و اون بی احترامی به پدر مادر استتت:47::54:. و نمونه هایی دیگر در بدو تشکیل زندگی مشترک با اون خانم . :72: وجود پاسخ در موشکافی و آنالیز گذشته و حال که زیرکانه حکمت خداوند را در خودش مخفی کرده بود و من از دیدن آن محروم بودم
دریافت پاسخ من از طرف خداوند در افکار شما دوستان غرور و تکبر و گستاخی منو القا نکنه چون من کمتر از اونیم که تصور کنید خیلی کمتر . از قبل از این که اصلا من ازدواج کنم یا در طول زندگی مشترکم با اون خانم و یا امروز که دوباره متجرد شدم
به خدای خودم زیاد صحبت میکردم و حتی دعوا هم کردیم تو خودسری های جوانی و کاستی های مستانه ولی همیشه او با زبان خودش به صورتهای مختلف جواب منو داده . که از این صورت ها دادن نعمت های پاداشی گرفتن نعمت های جذایی و خوابها و به دل انداختن ها میباشد
در خصوص مشکل امروز من از قبل به صورت خواب های صادقانه برمن بشارت و اخطار داده شده بود ولی من با وجود آن به ناشکری و شکایت پرداختم . و خوابها صادقانه امروز . و نشانه های دیگر .. تو نمازام آرامش گرفتم دلم آروم شده ازتون ممنونم
چند تا از این خوابها رو به دونفر از دوستانم چندی پیش به طور خصوصی بیان کردم ولی تو همین تاپیک برای شما و بایگانی این پرونده ثبت خواهم کرد.
از بانو پاییز بابت زیاد شدن پست عذر میخوام . برام دعا کنید . از امروز هر چه هست انشالله که خوش است برای پارسا و خبر بد نخواهد بود
تا بهبودی کامل و رسیدن به منزلی جدید از آرامش بدروووووووووود :72:
شما با خانومتونم همینجوری بودید؟
انگار تو یه فنجون چای دوکیلو شکر ریختن.
من نمیدونم علت اینهمه ابراز احساسات بقیه چیه؟به نظر من که این نقطه ضعفه.
والله.اینهمه ضعف آدمو پس میزنه
بها جان سلام حرفت شفاف نبود برام بازش کن
چیو ضعف دیدی احساسات منو ویا مهربون بودنو .
احساسات مطلق ضعفه درسته ولی خدارو شکر من تونستم کنترلش کنم . خودموپیدا کنم التیام بدم برا آیندهام برنامه ریزی کنم.
ولی از مهربونیم کم نکردم بهش اضافه کردم . ضعف تو چی میدونی تو وفادار بودن . یعنی منم مثل اون خانم (همسرم ) باید همون روز که منو ترک کرد و عین خیالش نبود منم ترکش میکردم و قید زندگیمو میزدم
تا حالا مردی با یه فنجون شکر ندیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من تو این تالار عین آینه بودم و واقعیت درونمو ابراز کردم و خوشحال میشم ازم انتقاد میشه من در جهت اصلاح ازش بهره خواههم برد .
پس گوش میکنم . حرتو باز کن و ادامه بده ........... چی آدمو پس میزنه اینکه به همسرم میگفتم دوستت دارم بدرود عزیزم و..............
خوب بودن ضعفه . منتظرتم . وبه کمکت نیاز دارم بدروووووووووووود
البته اینا نظر شخصی منه و سلیقم توش دخیله.
منظور من احساسات زیاد و کنترل نشدتونه.حتی از تک تک پستهاتون احساسات میباره.خیلی زیاده
یه سوال.
شما آدم ترسویی هستید؟
لابد میگید نه.نهههه.نههه
اما واقعا نمیترسید؟از اینکه بدیا رو ببینید؟از اینکه وجهه زشت هرچیزی رو ببینید؟
چندتا مورد هست یکیش همینه که فقط در حد حدسه.چون من این تاپیکتونو خوندم و تاپیک اولی رو خیلی وقت پیش نگاهش کردم.
بعضیا که احساساتشون لطیفه یا شاید فکر میکنن لطیفه ممکنه همیشه از دیدن قسمتای بد و ناراحت کننده هرچیز فرار کنن.چون به نظرشون با گل و آب و پرنده و عشق و اشک و خنده و چیزای قشنگ یا رمانتیک دیگه چیزای بد و زشت جور در نمیاد.اونا سعی میکنن تو دنیای ساختگی خودشون فرو برن.قسمتهای مثبت رو برا خودشون پررنگ کنن و قسمتای منفی رو با ذهنیت خودشون عوض کنن.
دنیای ساختگی خودشون قشنگتر از واقعیاته برا همین چشماشونو رو واقعیات میبندن؟
شما این مدلی نیستی؟
به نام خدا
سلام
خوبی آقا پارسا؟ میزونی؟
راستش حرفایی هست که مدتها میخوام بهت بگم ولی لطافتت منو از گفتنش منع میکرد! تا اینکه با خوندن پست خانم بهار.زندگی صبرم لبریز شد و اومدم تا کمی باهات بحرفم!
قبلش باید بگم که شاید منو خیلی نشناسی و با ورود یکبارم به تاپیکت با خودت بگی که اینو باش پابرهنه دویده وسط تاپیکم که چی؟!؟ ولی راستش از روز اولی که اولین پست رو اینجا گذاشتی تا الان معمولا نوشته هات رو توی تاپیک خودت یا دیگرون خوندم و تا حدی با روحیاتت آشنام! البته مثال این آشنایی مثال همون بنده خدایی هست که میره استودیوم فوتبال و با دوربین دوستش رو اونطرف استودیوم لابلای تماشاچیا میبینه و چون نزدیک خودش تصورش میکرده با صدایی آروم میگه :پارسا خوبی؟ پاشو بیا اینجا! حالا شما هم شاید منو نشناسی ولی خوب دیگه من زیاد با دوربین دیدمت!!!:311:
از شوخی که بگذریم میرم سر اصل حرفم...
میخوام کمی تند و تیز بگم ناراحت نشو..
آخه پسر جون این چه ظرافت زنانه ای هست که تو داری؟؟؟؟؟؟ بعضی وقتا که نوشته هات رو میخونم یاد این تیکه داش مشتیها میفتم که " بپا النگوهات نشکنه! "
یکم مردونه فکر کن و رفتار کن! زنت دوست داره یک تکیه گاه سفت و زمخت داشته باشه که کمی تقلا برای نرم کردنش بکنه نه اینکه ابتدا به ساکن خودش آخر لطافت و نرمی باشه!!
شایدم کمی توی ضمیر ناخودآگاهت لذت هم میبری که خانومهای تالار باهات هم حسی شدید میکنند ولی اینو بدون که اگه این حس در خارج تالار هم وجود واقعی داشته باشه آفت یک مرد میتونه باشه!
از قدیم گفتند نیم کیلو باش ، خودت باش!
شاید لازم باشه بجای اینکه محبوب بخش زنونه روحیت باشی ، کمی مطلوب بخش مردونه خلقتت باشی!
پارسا جان کمی بازنگری شاید بتونه بهت کمک کنه. میدونم که از دستم ناراحت شدی ، ولی شاید بعضی مواقع یک شوکی از برادر بزرگتر بخوری بهتر از این باشه که بانوان!!! اطرافت برات به به و چه چه بگند!
و دست آخر اینکه یک خواهش شخصی دارم و اون اینکه کلمه بانو رو توی نوشته هات حذف کن ، شاید برای شروع تقویت روحیه مردونگیت بد نباشه ضمن اینکه به نظرم شاید خطاب متعارفی هم نباشه!
هرچند شاید رنجوندمت ولی خوب به نظرم لازم بود. با این حال بازهم بهت سر میزنم.
.
در پناه حق.
خیلی عذر میخوام که زیاد شد ولی خوندنش بد نیست . و نظراتتون برام مهم با ارزشه ممنون از شما
بهار زندگی . برادر گرامی آقای Aram_577 و البته فرشته مهربان :104:ممنون .
درسته من احساساتیم زیاد .
مهربونم زیاد .
ولی ترسو نیستم .
تحمل بدی ها رو دارم و من ریز بینم از نگاه طرف از لحنش به عمقش پی میبرم . ( جز لحظه نمایش فردی که برام مجهوله ؟؟؟) من بدیها رو میبینم ولی بهم آموختن که بدی ها رو فراموش کنم بین شما سه نفر کدومتون تاپیک منو خوندیت کامل کدومتون از اشتباهات فردی اون خانمیکه همسرم بود در پاسی از نیمه شب کنارم روی تخت خبر دارید .:300: درسته من مرد نبودم. که زنمو همون شب دارش نزدم.:160: فقط یه کشیده زدم برای پاره کردن حریم زناشوییمون . تا یه ماه رنگ لبخند به چهره من ندید . مهربونی ندید منو رو تختش ندید . ولی خب در حد یه اسمس بود (الله اعم) و داشت به خودش آسیب میزد تنبیه کافی بود باید چیکار میکردم زندگیمو به خاطر یه حرکت نافهمی پاش میدادم ...................................
من از شما سه نفر میپرسم . دنیا رو کی میسازه .
دنیا رو ما ها خودمون میسازیم . 24 ساعت صدا و سیما . دکتر ها قلب و اعصاب روان ها. پیر مردهای تو پارک ها . اوناییکه نمیدونن از کجا سرطان گرفتن . دارن بهمون یاد میدن که چشمامونو رو بدی ها ببندیم گذشت داشته باشیم . همیشه بخندیم
خنده بر هر درد بی دوا دواست . خب پس چطور با وجود این دردها بخندیم . پاسخ بدین؟؟ باید رد شد از بدیها
بهار اشتباه نکن من چشممو رو واقعیت ها نبستم :81: من بیدارم ناراحتیم از خواب همسرم و اطرافیانم و دوستانم تو جاهای مختلفه یکیش همین تالار .
اتافقا من واقعیت هارو خوب میبینم . تحملشم دارم هر کدوم به اندازه بزرگی خودش . مثلا خیانت همسرم در بی وفایی در عهدمون حدود یکسال طول کشید تا راحت بشم تازه شده 12 یا 13 روز که فراموشش کردم و راحت شدم .
من نمیخوام به نوعی حرفتو توجیه کنم نه شاید حق داری . ولی من تو دنیام فرو نرفتم اگه فرو میرفتم انقدر درد نمیکشیدم .
کار به تالار ندارم اینجا تایپیه صدا لحن نوع چهره حالات مشخص نیست . من استقلال دارم جذبه خودمو دارم . زنم ازم حساب میبرد برا ناز کشیدن التماسم میکرد تشنه محبت بود ولی خب در کلام در.... در خرید تا جاییکه تونستم براش کم نذاشتم. اشتباه کردم .
چه ایرادی داره با همسرمون خوب باشیم . چه ایرادی اونو پریسا جان صداش کنیم چه ایرادی داره براش بی وقت گل بخریم چه ایرادی داره براش کیک بخریم در حالیکه تولدش دو ماه دیگس هااااااااااااااااااااا
میدونی بهار این نظرتو همسرم بینه باور نمیکنه ." پارسا اصصصلا مهربون نبود ." این حرف میزنه. میدونی چرا چون میخواست شوهرم باشه و برام امر نهی کنه که کی برم کی بیام کجا برم کجا نرم . (خونه مادرم) . میخواست منو کنترل کنه ولی اجازه ندادم . از خیلی راه ها تلاش کرد از کثیف ترین حربه های زنانه برای مقصودش بهره برد ولی موفق نشد .
روز استرداد جهیزیه تو آغوشم حدود 10 دقیقه گریه کرد جلوی 7 واحد همسایه و خانواده خودش که همه داشتن گریه میکردن . گفتم برگرد پریساااااا ........................................ببخشی د..........
گفتم برگرد پریسا به حرف دیگران نکن گفت خانوادت منو نمیخاستن با این اتفاق چطور برگردم . دیگه آبرویی ندارم . نه پیش تو نه پیش خانوادت . نه فامیلت . ونه اعتمادی برات گذاشتم . تموم شد جهیزمو بده ببرم .
من جدیم خیلی جدی ولی خنده رو گونه هام خط انداخته . دنیا یه من ساختگی نیست واقعیه من چشمم بدی هارو هم میبینه . بدی ها تو رنگ موهام نشسته ذخیره شده . بدی ها تو دردهای جلو سینوی قلبم از خواب بیدارم میکنه . بدی ها عرق سرد شبونس که از پیشونیم آهسته حرکتش شروع میکنه و فقط پرانول آرومش میکنه . بدی ها پستهای منو بلند بلند تر میکنه تا روزیکه هیشکی نخونش بدی ها همون اشکهاس که میریزه ومنو باخودش غرق میکنه . ( اینا احساساتیه که من دوسشون دارم وبا خودم خواهم برد ) . ازچی بترسم بدتر از پارگی حریم زناشویی . فیلم ترسناک برام عادیه خواب انسان با چهره حیوان برام یه نعمت الهیه............ :203:شوخی نمیکنم .
Aram_577
سلام به برادر گرامی ممنون
راستش النگو های من چوریه میدونی یعنی چی ؟؟؟؟؟ هندیه از هند برام آوردن یه قفل داره از وسط باز میشه . هر وقت میام تالار از دستم در میارم تا صداش کسی ازیت نکنه. :311:
یه چیز دیگه موهام نکاش دو تا شده خانمها بهش چیمیگن مو خوره فکر کنم .مجور شدم یه 20 سانتی کوتاه کنم . ولی خب هنوز زیبایی و دل ربایی خودشو داره . دروغ بگم تا زیر باسنم بود ولی خب الان بالاتره :58:
چند بار رفتم استادیوم رام ندادن . منم شوخی کردم .
وولی خوشحالم از اینکه دوربینتو گذاشتی کنار و اومدی کنارم . برام ارزشمنده . و خیلی هم مفید .
اینو درست نیست اینجا بگم ولی در مورد پارسا در اشتباهی . من خودم به عمد به خواهرانم در تالار نزدیک میشم تا غم دلشونو تو سینه خودم بریزم تا کمی آرامش بگیرن پر از مهربونی بشن و برگردن سر زندگیشون . مهرورزی یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اینجا بیشتر باید درس مهربونی داد اونم به خانمها پس اول باید جزعی از اونا بشی و خودت نهایت مهربونی باشی .
لذت از هم حسی.این حرفت درست نیست میگم چرا . من همسرم فوت کرده:302:. خدا لعنتش ( رحمتش) کنه :321:. دوستانم میان به ختم همسرم (تاپیک پارسا ) براش فاتحه مییخوننن :103::72:. برادرانم دستی به شونم میکشن منو دلداری میدن میگن خدا بهت صبر بده یه همسر پاک بده . خواهرانم در حالیکه خرما با مغز گردو تو دهان دارن میگن غم آخرت باشه آقا پارسا چشماتو باز کن دنیا به آخر نرسیده .................... این کجاش لذت داره . پر از غم پر از محبت که قابل جبران نیست .
اگه برا تک تکشون بجز اون 6 تا تو حرم آقا نماز حاجت بخونم بازم کمه . اگه برا همشون آرزوی خوشبختی نکنمو نبینم آرزوی دلشونو آروم نمیگیرم . 6 نفر واجب دعا دارم . و خوشبختیشون برام مهمه
من کمتر از نیم کیلو ام ولی خودمم... نه با اون حس زنانه ای که شما با دور بینت دیدی اون خطای دید شماست و بلندی موهای من .
زنم تکیه گاه لازم داشت ولی قدرت کنترلشو نداشت در جهت اهداف پلیدش . شام آخرش نشونه خوبیه
وقتی پشیمون شد البته بعد نوش دارو بعد مرگ پارسا اونوقت دعوتش میکنم به تالار تا خودش براتون بگه . به فاطمه زهرا الان گیر کرده و نمیتونه برگرده . غرورش مانعش شده و از تو در حال مردن . هرشب صدای گریه هاش میشنوم ولی کاری براش نمیتونم انجام بدم . جدی گفتم شاید باور نکنی .
شوک دوست ندارم بیشتر دوست داشتم یه کشیده میزدی آبدار بهتر میچسبید ولی خب برام با ارزش بود من ظرفیت لازم دارم . و ناراحت نمیشم .عالی بود . بانو گفتن برای احترام خالی بی ادبیه خانم گفتن فاصله میندازه .
ولی خب چشم
پارسا مرد میشود :227:ممنون . از اون دوستی هم که پستش توسط مدیر حذف شد خواهش میکنم تکرار پستشو به طور خصوصی برام بذاره تا در شناخت فردی بهتر خودمو بشناسم و نواقص خودمو تا ازدواج مجدد برطرف کنم .
اینجا برا همینه که خودمونو اصلاح کنیم پس چه بهتر که شما بی پروا منو راهنمایی کنید . حتی دوستان نزدیکم . مهربون هستم ولی مردانه تر . اکی
ارام گرامی منتظر راهنمایی های شما و خانم فرشته مهربان و خانم بهار زندگی هستم .
بابت اینکه کمی در مطالب فوق ناراحت شدم عذر میخوام ریشه تو زندگیم داشت نه به نظرات شما
از کنایه ها و شوخی ها عذر میخوام .
سلام آقا پارسا،
اگه وقت داشتم بیشتر مطالب رو به هم ربط میدادم. اما الان فقط یک نکته رو می نویسم، اگه درکش کنید که ارتباطش با زندگی خصوصیتون رو هم پیدا می کنید. اگرم نپذیریدش که ملحقاتشم در صورت نوشتن نمی پذیرفتید.
اون نکته اینجاست:
اولا اون خانومی که از مهربونی یک هم تالاری غیر همجنس پر میشه، یه جور مشکل داره! و همین مشکل باعث میشه که رفتار شما نه تنها اثر مثبتی تو زندگیش نذاره بلکه اثر منفی هم بذاره.
دوما دلیلی نداره شما غم دیگران رو بریزید تو سینه خودتون! یعنی چی آخه!:305: هر زندگی ای یه مسائلی داره، ما در این تالار و فضاهای مشابهش با همدیگه "همفکری" می کنیم که مسائل رو حل کنیم. همفکری. دلیلی نداره همه چی رو احساسی کنیم و فکر کنیم با قربون صدقه رفتن مشکل کسی حل میشه.
در جواب بهار و آقای آرام، از "مهربانی" صحبت کردید. اما برداشت من از شما این نیست. من شما رو فردی می بینم که پر از احساسات بی معنیه. فردی که حدود رو رعایت کنه.
همین رعایت نکردن حدود، که جوانب بسیار گسترده ای داره، میتونه یکی از اصلی ترین عوامل شکست زندگیتون باشه.
دیگه وقتم تموم شد. شاید از این پست حس منفی ای رو برداشت کنید (که امیدوارم اینطور نباشه). البته کتمان نمی کنم که از لحن صحبت شما با خانوم ها "ایش" میشم، و از پست های بعضا بی محتوایی که فقط با ابراز محبت پر شدن. اما این فقط مربوط به ظواهره و از اولین پستی که از شما خوندم، آرزوی قلبی من شادی و آرامشتون بوده.
و هست.:72:
پارسا من با میشل در این مورد موافقم. یعنی چی اخه؟؟نقل قول:
من خودم به عمد به خواهرانم در تالار نزدیک میشم تا غم دلشونو تو سینه خودم بریزم تا کمی آرامش بگیرن پر از مهربونی بشن و برگردن سر زندگیشون
راجع به مهرطلبی سرچ کن. شخصیت مهرطلب.
در مورد بقیه موارد فکر کنم بهار و میشل و ارام و بقیه دوستان بهتر می تونن کمکت کنن. امیدوارم بیان کامل تر توضیح بدن
از بهار زندگی و آرام گرامی و میشل و مینوش گرامی میخوام پیرو پست هاشون راهکار ها و مهارت های مناسب برام مشخص کنند
و ازش عبور نکنند تا من بتونم با اصلاح درست زندگی خوبی داشته باشم .
میشل و بهار گرامی منتظرم ادامه بدید انتقاد های شما از نکات درون پست های من برای من سازنده است
میدونم بی عیب نیستم . به کمک شما برخیشو دیدم پس دریغ نکنید
پارسا . منتظر شماست. بدرووووود :72:
سلام دوست عزیز
نمیخاستم توی تاپیک های شما پستی بگذارم به دلیل اینکه
1-احساس می کردم شما از من خوشتون نمیاد.
2-احساس می کنم خیلی خارج از باغی.
تا این که خانم بهار.زندگی دیگه حرف دل منو زدن و بحث رو ، رو کردن.
البته من در مسائل مربوط به تاهل شما نظری نمیدم . نظری ندارم. ایراد ، زیاد ،می بینم اما نظری ندارم.
نمیدونم خانم های تالار(حتی باصطلاح با تجربه ها !!!) چرا به این شدت از شما طرفداری می کردن ؟ می دیدم یه جای کار ایراد داره. فک می کردم مشکل از منه که این فکر رو دارم.
تعجب می کردم که چطور مدیران تالار واسه شما نظر می ذارن اما این نکته رو گوشزد نمیکنن.البته خیلی وقته که دیگه تعجب نمیکنم !!!
فک می کردم فکر خرابه منه.
به عنوان یه مرد دارم می نویسم واستون.شاید هم پسر.
همین که در خصوص این مشکلتون از خانم های تالار درخواست کمک میکنید خودش ایراده.
به نظرم بهتره از جناب Aram_577 بیشتر کمک بگیری تا بقیه.
نمیخام ناراحتت کنم. دارم انتقاد میکنم.
اگه در روال عادیه زندگیت هم همینطور که از پست هات مشخصه ، لبریز از احساسی ، به نظرم خیلی مشکل بزرگیه که باید قبل از بقیه مسائل بهش بپردازی.
چطور یه مرد انقد احساساتی؟ قاطعیتتون کجا رفته؟
ببخشید مگه ما معنیه عشق و علاقه رو نفهمدیم؟ مگه ما تجربه نکردیم؟مگه ما شکست نخوردیم؟ چرا شما انقد بهت فشار اومد سر موردی که داشتی؟
البته که من تمام پست ها و تاپیک های شما رو نخوندم ولی میدونم که خیلی خیلی بهتون اسیب رسیده سر این قضیه. مثلا مساله ی چشمهاتون یا ...
ایا در پیام های خصوصی با کاربران خانم سایت، بیش از اندازه ابراز احساسات ندارید احیانا؟ ایا با کاربران مرد هم همینقدر نزدیکی برای همدردی داشته اید؟ فک نمی کنم!!!
همونطور که دوستان گفتن ، ان خانم که انقد حس همدردی پیدا می کنه مشکل داره ، کسی هم که این حس رو منتقل میکنه مشکل داره ، یه کمبوده که نا خود اگاه در شکل کمک ظاهر میشه. اما مشکل اصلی جای دیگه است که نمودش هم در زندگیه فرد هویداست.
درزندگیه عادیتون ، چند تا دوسته مرد صمیمی دارید که درست حسابی روی شما حساب کنن؟
دوست عزیز.
اگه انتقادم به جاست که هیچ.
اگه اشتباه کردم هم که منو ببخش. قصدم کمک بود.
موفق و موید
- - - Updated - - -
1 این چه حرفیه چرا فکر میکنی من از شما خوشم نمیاد . من پیش از این پست شما رو خوندم و پیگیری میکردم در مورد زبان بود فکر کنم . من همه اعضای تالار همدردی دوست دارم وبرام قابل احتراما
2 . خارج باغ . تو چه مسائلی علمی یا زندگی . جفتش؟ ؟؟؟؟؟ خب برادر من تاپیک زدم برا همین دیگه برا اینکه شما بیاد و من راهنمایی کنید ازم انتقاد کنید تا بتونم خودمو اصلاح کنم .
من یه زندگی به دلایلی باختم ولی دلیلش بار علمی و یا احساسات من نبوده دلیلش در اختلالات شخصیتی همسرم بوده . ولی خب حتما عیب هایی هم در من بوده پس دلیلی نداره ناراحت بشم . خیلی هم خوشحالم که به من توجه شده .
برادر من اگه من از این دو بانو کمک میگیریم دلیلش اینکه انقدر جرات داشتن که منو زیر انتقاد خودشون ببرن و در نهایت منو راهنمایی کنن تا عیبمو برطرف کنم . اگه بانو بهار نبود که به اعتراف خود شما حالا حالا من تو تالار سرگردون بودم شما هم چیزی نمیگفتی .
قاطعیت ندارم؟؟؟؟؟؟ چرا تو کارم تو محل زندگیم حرفمو میخرن به من احترام میذارن . . . قاطعیت یعنی چی؟؟؟؟؟// بهتر از اول شروع کنم .
تعریف شما از قاطعیت چیه حد اون کجاست ؟؟؟
تعریف شما از احساسات چیه حد اون کجاست ؟؟؟؟؟
تعریف شما از شکست چیه؟؟ میزان سختی اون در چیه ؟؟؟؟؟؟
تعریف شما از عشق چیه دلایل استحکام اون در چیه ؟؟؟
عشق دروغین چیه عشق واقعی چیه ؟؟
مهربونی چیه تفاوتش با احساسات و عشق در چیه ؟؟؟؟؟
شما از دید خودتون علت شکست منو در چی میبینید ؟؟؟؟
انتقادت بجاست ولی به عنوان یه مرد در نرو و راهکار بده ودقیق بگو مشکل کجاست ؟ چیرو باید چقدر تغییر بدم .
ازتون میخوام کلی گویی نکنید چون درست نیست نتیجه گیری هم خوبه .
سلام پارسا جان
من دو تا انتقاد دارم......اولیش به کسانیه که برای شما پست منتقدانه گذاشتن یا فرشته مهربون عزیز که دیدم زیر این انتقاد ها تشکر گذشتن!!!!!
اقای پارسا حداقل از وقتی من اومدم خیلی وقته دارن به خیلیا کمک های خوبی میکنند اگه یه نفر اومده و کوتاه و مختصر یه لنگری زده به ایشون اصلا چیز جالبی نیست که یهو یه دفعه همه شجاع شدن و اومدن میگمن من می خواستم بگما!اما نگفتم!حالا که فلانی گفت؛بزار منم بگم.....!!!!!!یا مدیران تالار می تونستن طی پیام خصوصی اقا پارسارو برای استفاده بهتر از تالار جهت بدن.
من شخصا تو تالار دوست نزدیک تر از پارسا مثل خانوم گوش ماهی و مایده و.... دارم اما مثلا خصوصی خیلی قبلا بهشون گفته بودم خیلی دارن تو تالار غرق میشن نباید انقدر درگیر بشن.اصلا برای خودشون بده.
چون خودم خصوصی به پارسا تذکر داده بودم زورم گرفت که همه الان میگن ما فلان جور فکر میکردیما!دوربین دستمون بودا!اما الان دیدیم جو انتقاد اومدیم.....من فکر میکنم فرهنگ ما طوریه که یهو جو انتقاد یا طرفداری میگیرتمون.....جالب اینجاست که اگه قصد عزیزان اصلاح بوده اقلا پاسخ سوال های پارسارو میدادید و پیگیر می بودید یا ادم قصد کمک داره یا نداره اگرم قصد فقط تلنگر بوده که فکر کنم همون یک پیام اول کافی بوده باسه.
من دردم از الگوی رفتار های جمعیمون که همه حتی خودم هم درگیرشیم...وگرنه قصد توهین و جسارت و باید نباید کردن برای هیچ کس ندارم و امیدوارم کسی ازم ناراحت نشه.من خودمم 100% خیلی جاها جوگیر خیلی مسایل میشم.
شما هم اقا پارسا اگه واقعا قصد عیب یابی یا اصلاح خودتون دارید بازم دارید خودتون غرق میکنید و راه اشتباه میرید(طی پیام خصوصی هم بهتون گفتم؛اینجا هم میگم بلکه توجه کنید)با توجه به تلنگری که دوستان زدن راه نیفتید و بصورت احساسی از همه یا از هر کی که یک دفعه بصورت پدیده دومینه به دنبال بقیه اومده انتقاد کنه نظر خواهی نکنید بصورت جداگانه از کارشناسان تالار کمک بگیرید.
این روش انتقاد کردن هرچند به نظر من اشتباه و ریشه تو رفت های اجتماعی حاکم بر جامعه داره به فال نیک بگیرید بصورت اصولی پیگیری کنید؛شاید واقعا گره از خیلی از چراها و مشکلات زندگیتون باز شد شایدم تشخیص من و بقیه دوستانتون غلط بوده.....به هر حال این علامت سوال توی ذهنتون از روش درستش پاسخ داده میشه.
نتیجه گیری:
شما به من شخصا خیلی کمک کردید؛حتی باعث شدید بقیه من با وجود اختلاف مذهبیم تو جمع دعاشون راه بدن و کلی دوست های خوب پیدا کنم یا مثل خیلی از دوستان از راهنمایی هاتون استفاده کردم الانم این صحبت هام از جهت تعصب روی دوستم یدین ا ....نیست .
این حرف میزنم چون به نظرم درسته.لطفا نظرخواهی همین جا قطعش کنید چون جز سردرگمی فایده ای نداره و بصورت خصوصی از مشاوران تالار مثل فرشته مهربون عزیز کمک بگیرید.اصلا هم عیبی نداره؛خود منم اولا اصلا انتقاد پذیر نبودم تا مدیر بهم پیام میداد دوست داشتم خفشون کنم :-) اما الان یه کوچولو خودم جمع و جور کردم.اصلا خوبی این تالار اینکه ادم خوداگاهیش بیشتر میشه.
- - - Updated - - -
* بهشون تذکر داده بودم منظورم پارسا بود.....بد نوشتم ممکنه فکر کنید به همه دوستام گفتم خودشون غرق نکنید باید کاما می ذاشتم.
سلام
اگر دوستانی ادعای کمک داشتند، ادعای تذکر قبلی دارن (تاکید می کنم ادعا !!!) ان گاه جناب پارسا نمیاد بگه که اگه فلانی نگفته بود من حالا حالا ها تو تالار سردرگم بودم.
بعضی چیزا کاملا مشخصه یعنی کاملا.
خانم کیت کت ، یه کم باش ، یه کم بخون ،یه کم فکر کن ، هستیم فعلا !!! ینده ، رو بازی میکنم !!!
اقای پارسای عزیز :
1- اولا بنده کمرنگ هستم لذا پیام خصوصی پر.
2-پستم انتقاد بود اما گوشزد ایرادی هم در رابطه با تاپیک هاتون بود، درراستای تاپیکتون.لذا عیبی در عمومی بودنش وارد نیست.
3-همین تفکر است ، دقیقا همین تفکر که اگه فقط همان پست ان یک نفر می بود، خیلی ها می گفتن که نظر خودشه و الزاما درست نیست،پس بنده نیز برای تاکید بیشتر بر ان سه شخص ، پستی از دیدگاه خود در این زمنیه با دید انتقاد، به هدف کمک برای دوستمون اقای پارسا گذاشتم.
4-بنده از اساس با تفکر دینیه شما و دیدتون به زندگی، مشکل داشتم(بحث باغ !!!) لذا ترجیح میدادم که این اختلاف رو با خودم داشته باشم تا بخام در جایی که جنبشو نداره مطرح کنم.
5-تاکید کردم که بنده فکر می کردم که مشکل ازمنه.از فکر خراب من. لذا این مساله رو عنوان نکردم. ابراز همچین انتقادی ، مساله اسونی نیست. وقتی که می بینی موج تالار هم در حمایت ، به طرفداریه شما می ایسته.
6-دوست عزیز ، نه جبهه گیریه شما یا سایر دوستان علیه من ، من رو می ترسونه ، نه حمایت شما باعث غرور من میشه ، والا واسه ما فرقی نمیکنه.
7-بد نیست ادم بدونه کجا به نظر اقایون و کجا بر اساس نظر خانم ها ، پیش بره.
بنده در خصوص مسائل شما نظری ندارم دوست عزیز.تجربه مباحثی که شما عنوان می کنی رو ندارم. پس نمیتونم راهکار بدم.
اما این احساس رو داشتم. لذا به حمایت از دوستان منتقد ، برای تاکید، خواستم تا تلنگر وارده رو جدی بگیرید و از کارشناسان و عقل خودتون در این زمینه مشورت بگیرید.
موفق و موید
کیت کت از پستت ممنون.
طاقت نیاوردی نه؟؟؟؟ . :102::97:...........:311:
کتی نگرانی تو درک میکنم و ازت ممنونم .:82: تو از دوستان نزدیک منی بهت حق میدم و بهت قول میدم بعد از راهنمایی دوستان در ادامه حرفاشون تاپیک به خصوصی انتقال بدم و موضوع اصولی با مدیر مطرح کنم ولی قبلش میخوام راهکار های دوستان و معایبو کامل بدونم . پس دوستان عقب نشینی نکن حرفشونو بزنن .
دوستان تلنگرشون از رو علاقه شون به منه و در جهت بهبود حال من . دوست دارن تا دوستشون پارسا یه مرد واقعی باشه .
هدفشون اینه که منو طوری التیام بدن که در زندگی مجددم با شکست مواجه نشم :43:
میدونی کتی مدیر همدردی همون اول بهم گفته بود البته در دوسطر ولی خب خودم ادامه ندادم و از مدیر راهکار نگرفتم و به مهارت های تالار تکیه کردم . ولی خب
این قانون طبیعتته ما خودمون متوجه عیبهامون نیستیم باید دیگران عیب مارو بگن و ازمون تعریف کنن
کتی دوست خوب اونه که عیب رفیقشو بهش بگه اگه من ناراحت بشم نشونه مشکل دار بودن منه
اینا اینجا همه از دوستان منن درسته تا حالا باهم روبرو نشدیم ولی پستها و تاپیک های منو میخوندن چون براشون مهم بودم
حالا تصمیم گرفتن بهم کمک کنن . این خیلی خوبه مطمعنم که در حد یه حرف نبوده و ادامه میدن تا مشکل دوستشون پارسا برطرف بشه :203:
از طرفی عیبی نداره اینجا مجازیه کسی منو نمیشناسه درسته من تو تالار فامیل دارم و یا دوستانیکه منو از نزدیک هم میشناسن و خودم به تالار معرفیشون کردم . ولی پر رنگ نیستن . اگه هم ببینن برام عیب نیست چون اونا با واقعیت پارسا آشنان و درک بهتری از این پستها دارن .
من از فرشته مهربان میخوام طی قولی که در خصوصی بهم دادن در تاپیک من شرکت کنن و راهکار بدن مشکل درک کردم دنبال راهکارم
کتی از نگرانیت ممنون . صبور باش تا به نتیجه برسم . میدونم بحث بازه ولی چندتا از دوستان کمرنگن و نمیتونم باهاشون خصوصی صحبت کنم .
لاو لس عزیز خواهش میکنم در مواجه با پست کیت کت جبهه گیری نکنید و بیشتر به اصل موضوع دقت کنید و پاسخ سوالات منو در جهت بهبود بدید تا تاپیک بنده به انحراف کشیده نشه .
منظور کیت کت این بود که بهتر بود انتقادها خصوصی باشه ولی خب عیبی نداره . بحث باز شده .
خواهش میکنم از باغ خارج نشید .چون برای من نتیجه مهمه
پارسا گفتم من عبدا تعصبی ندارم....لطفا خودت هم جو نده.
گفتم علت صحبتم چیه.
برمیگردم .................................................. ......
...............................
............................
.....................
.............
اقای پارسا هم خودش مسیول حرفاشون....من ادعای دروغی نکردم.ما ها (تاکید دارم ماها) دروغ علاوه بر اینکه بد می دونیم واقعا دروغ هم نمیگیم.کلا کل کل در شانم نیست تو پستم هم عذرخواهی کردم ک گفتم قصد خاصی ندارم.شما علاوه بر اینکه روش انتقاد بلد نیستید جنبه انتقاد نداشتن هم به دیگران صفاتتون اضافه کنید بعلاوه که من دیگه به این تاپیک حتی سر هم نمیزنم.
ممنون
پارسای عزیز
خوبه که مدیر بهتون گوشزد کردن قبلا.
پس میتونید از ایشون پیگیری کنید.
گزارش خلاف برای پست های خودم دادم.
منو ببخش.
موفق و موید
سلام پارسا جان - خوبی داداش
بنده پست اول تایپیک فعلی تون را خواندم
همچنین تایپیک (( طلاقش نمیدم چون دوستش دارم )) را هم خواندم
بنده از تایپیک طلاقش نمیدم چون ....... -- چیزی دستگیرم نشد
چون اینقدر دست و پا شکسته و درهم برهم نوشته اید که من چیزی نفهمیدم
خوب مشکل را گذاشتید پای کار نکردن با کامپیوتر
ولی باز میبینم در همین تایپیک تون با اینکه سر تیتر براش تعریف کردید
ولی باز نوشتارتون خیلی مبهم و دست و پا شکسته است ....
از الف به ی میرید و از ج به ک میرید
اصلا معلوم نیست مشکل تون چیه !!!
هدف تون چی هست !!!!
امیدوارم از حرف ناراحت نشده باشید .....
در جرم شناسی نوع امضاء - فشار خودکار روی کاغذ و ..... گواه خیلی مسائل
است
در دنیای اینترنت هم سبک نوشتار و بکار بردن کلمات و درهم برهمی موضوعات
از این شاخه به اون شاخه پریدن و ...
نشون از خیلی چیزها میده ....
شما در زندگی و در صحبت کردن ت
همینقدر از این شاخه به اون شاخه میرفتی ؟؟؟
===================================
من چیزی که از نوشته های شما دستگیرم شد اینه که :
شما هنوز نمیدونی چرا خانم ت میخواد ازت جدا بشه !!!!
این موضوع بسیار مهمی هست !!!!
فردا خواستی زندگی مجدد کنی -- اون زن از شما میپرسه علت طلاق تون
چی بوده
میخوای چی جواب ش بدی ؟؟؟؟
========================================
بنظر من چون شما یک مرد بسیار بسیار بسیار احساساتی هستی و
این مسئله در زندگی ت خیلی وارد شده و داره خودش را نشون میده ...
پارسا جان اکثر زن ها دنبال مردی قوی
خشن (( البته همراه با لطافت های خاص و مردانه ))
با روحیه ای مردانه و قوی میگردند
ببخشید این حرف میزنم - جسارت نمیکنم
بنظر من شما روحیه تون کمی به سمت خانم ها میل میکنه .......
و خانم ها این موضوع را اصلا دوست ندارند
======================================
شما اگه اینقدر مرد خوب و خانواده دوست و ممتازی هستی
خانم شما باید از خداش باشه با شما زندگی کنه
برای من خیلی جالبه خانم شما اینقدر رمانتیک با شما میره
وعده گاه همیشگی شام میخوره و اینقدر رمانتیک مثل فیلم ها میگه این
آخرین شام بود و گوشی را خاموش میکنه و .....
ایشون چون میدونه شما انسان احساساتی هستی داره دست میزاره رو
نقطه ضعف شما - داره با اعصاب شما بازی میکنه
بنظر بنده این کار ایشون با شما اینه که
شما در زندگی این رمانتیک بازی و لوس بازی و ..... به حدش رسوندی
و ایشون دیگه خسته شده و حالا میخواد با همین تیپ کارها عذاب ت بده .
==========================================
در ثانی
خیلی خودت را باختی ....
هو وووووه مگه چی شده
دنیا پر شده از این طلاق ها و ازدواج های مجدد .......
پس شما اگه جای من بودی چیکار میکردی ؟؟؟؟؟
زن اول بهم خیانت کرد اونم پس از 8 سال زندگی
یه بچه واسم یادگار از زندگی طلاق گذاشته
دفعه دوم یه خانم بسیار مومن و مذهبی به اسم دختر و باکره زن م شد
بعد از 15 روز فهمیدم بله ........
ایشون صیغه یه مرد 53 ساله بوده و عقد مون باطل شد و بهم حرام ابدی شدیم
و طلاق ش دادم
حالا دوباره ازدواج کردم و الحمدلله فکر هیچ کدوم از اون گذشته ها نیستم
----------------------------------------------------------------
بازم میگم مرد حسابی خیلی خودت را باختی .....
یکم چقری باش
یکم زعفرونی باش
گاهی اوقات لازم چند تا داد بزن تا خودت را خالی کنی
=====================================
برات نامه دادگاه اومده ؟؟؟
نامه مهریه اومده ؟؟؟؟
طلاق میخواد ؟؟؟
بدون هیچ لرزش و رمانتیک بازی بهش بگو :
بهش بگو خیالی نیست تو لیاقت زندگی با من را نداشتی
(( به ظاهر و برای اینکه بهش ضرب شستی نشون بدی ))
بهش بگو حتی اگه پشیمان هم باشی من دیگه نمیخوام .........
=======================================
بزار اون بفهمه که مردش -- روحیه مردانگی داره - - لوس نیست
رمانتیک نیست -- بچه نیست .....
شاید اون میخواد ببینه تو چند مرده حلاجی ....
یه یاعلی بگو و از جات بلند شو ........
واقعا برام جالب بود که نوشتی دستت سوخته و نفهمیدی ....
یا تو خونه هنگام صدا زدن اسم خواهرت اسم خانم ت را صدا میزنی ...
یه سئوال !!!!
شما که نماز میخونی ایا برای یاد خدا هم اینقدر از خودت بیخود میشی
که متوجه نمیشی دستت سوخته ؟؟؟؟
طبق روایات حضرت علی برای خدا و سر نماز اینقدر از خودش بیخود میشده
که تیر را بدن ش بیرون کشیدند
حال شما برای بنده خدا اینقدر از خودت بیخود شدی که نفهمیدی دستت سوخته !!!
از حرف م ناراحت نشی ولی :
:305:
بنظر مناین یعنی ضعف شما .........
شما باید پیش یک روانشناس بری و علت را بفهمی که چرا اینقدر دل بستی
- اینقدر از خودت بیخود شدی - خاطرات ولکن ت نیست
ببخشید تند نوشتم ولی سعی م کمک به شما و گفتن ایرادات شما بود .
بنظر من تا روشن نشدن اینکه اصلا چرا ایشون میخواد از شما طلاق بگیره
و تا زمانی که نمیتونی ایشون و گذشته ت را فراموش کنی
:305:
اصلا فکر ازدواج نکن که یه طلاق صد در صد دیگه رو شاخ ش هست .
دوست داشته باشی من به عنوان شخصی که زندگی دوم تشکیل دادم
میتونم تو این ضمینه کمک ت کنم .
موفق باشید .... :72:
سلام
راستش من میخواستم ننویسم اما دیدم کار داره به سوء تفاهم میرسه.من سعی میکم حرفامو یه نظمی بدم و دسته بندی کنم.من تاپیک اولتونو دوباره خوندم.تاپیک دوم رو هم نوشته هاتونو یه نگاه کردم.
1-اصلا منظور من زن بودن و اینا نیس.کلا از این حرف خوشم نمیاد.بدگمانیم نداشتم راجب ارتباط با خانوما.
2-احساسات زیاد و کنترل نشده با مهربونی کاملا تضاد داره.چرا؟فرض کن زنت نشسته پشت فرمون و داره تخت گاز میره تو دره.تو بگو نرو.اون بگه پارسا بذار برم.تو بگی خوب مهربونم دیگه برو.آیا این مهربونیه یا دوستی خاله خرسه؟
قاطعیت و حمایت جزو مهربونیه.و اصلا ربطی به خشونت نداره.تو در مقابل همسرت زیادی کوتاه اومدی.اگه بگم چرا کوتاه اومدی میگی باید دارش میزدم؟!!!!
اصلا برداشتت از قاطعیت و حمایت اشتباهه.چون خشونت یه رفتار زشته.
مثال:
دفعه اول که اس ام اس رو تو گوشی همسرت دیدی بحث رو کشوندی به خونواده.این اشتباهه.چون:اولا شما زن و شوهر بودید و باید خودتون حلش میکردید.خونوادش مشاورن؟متخصصن؟انتظار داشتی چی بگن؟انتظار داشتی زنت چی بگه؟
دفعه دوم سر قضیه گوشی کتک کاری و بخشش.اینجام به خطا رفتی.انگار بزنیم پس کله یکی که سرما خورده و بگیم چرا سرما خوردی؟دههه.اونم بگه ببخشید.
خب الان بیماریش خوب شد آیا؟تو از اول رو همه چی چشم بستی.و برا خودت توجیه کردی بچس.حتی اگه بچه بود نباید موضوع رو بیخیال میشدی.اینا مهربونی نیس.مهربونی اینه که بلاخره میفهمدید مشکلش چیه؟لااقل از اول میفهمیدی مشکل داره؟چشه؟یا کجای کار خودت غلطه؟
3-تو ترسیدی.ترسیدی اگه پیگیر بشی همه چی خراب بشه.اون لحظه های عاشقونه.تو برای اون لحظه های عاشقونه باج دادی.برای اینکه صدای زنت درنیاد چشم رو خیلی چیا بستی.فکر کردی خودش خوب میشه.اما نشد.
دقت کن پیگیر منظورم اعمال خشونت نیس.
4-زنت با توجه به وزن بالاش بچه دار نشدنش.قطعا مشکل هورمونی یا تخمدان پلی کیستیک یا کیست تخمدان داره.که خیلی رو خلقیات آدم اثر داره.آدمو پرخاشگر و عصبی میکنه.خصوصا برای خانومت که انقد حاد بوده.خود بچه دار نشدن هم یه مشکل دیگه.
5-اختلالت عصبی و شخصیتیم که گفتی داره.
6-کاملا تو رابطتون خودشو دست بالا میبینه.تو رو ضعیف میبینه.مثال:تو دادگاه به طعنه گفت چیه؟دیگه التماس نمیکنی؟!
7-یه چیزایی اثر دارن که دست خود آدم نیس.مثلا اطرافیان.قطعا دوستاش و خونوادش و بقیه هم روش اثر میذارن.اونا هم تو زندگی شما حتما دخیلن.
مجموعه این عوامل + چیزایی که من نمیدونم خصوصا که صحبتها فقط از طرف تو هست و اونم مجازی، باعث شدن به اینجا برسید.
هرکدوم به نوبه خودش اشتباهاتی داشته.
الانم ممکنه خانومت بخواد باز اذیتت کنه.مثلا بری زن بگیری بیاد خودشو بندازه وسط زندگیت و بازیت بده.
درآخر مرد قوام زندگیه.قوام زندگیت باش.نه با خشونت.یعنی چی؟یعنی حواست به زندگیت باشه.به همسر باید گفت جانم.باید براش کیک خرید.باید تامینش کرد.باید دونست چی میخواد.باید بهش گفت چی میخوای.باید رابطه دو طرفه باشه.باید از هم حمایت کرد.کمک کرد.
خاطرات عاشقانه قابل ساختنه.نیاز به باج نیس.رابطه جنسی.خوراکی خوردن نصفه شب.نده شوق.زیادی در برابر اینجا ضعف کردی.اینا هست.برای داشتنشون نیاز به باج دهی نیس
دوستان همه ما اینجاییم تا خودمون رو بهتر بشناسیم . تا همسرمون رو بهتر بشناسیم . تا زندگیمون رو بهبود ببخشیم . برای شناخت بهتر میخواهیم جنس زن رو بیشتر بشناسیم . جنس مرد رو بیشتر بشناسیم . شناخت برای بهتر شدن زندگیمون الزامیه . برای بهتر شدن رابطه مون الزامیه . میخواهیم خودخواهی رو کنار بگذاریم تا ببینیم دیگران چطور فکر میکنند . شاید فکرهای دیگران موافق افکار ما نباشه . و لی بد نیست کمی مارا به خودش مشغول کند . اصلا شاید ما در اشتباه بوده ایم . بعضی از دوستان ظاهرا در اینجا دنبال راه حلی برای مشکلشون میگردند . شاید هم نه فقط دنبال گوش شنوا میگردند . خیلی از درد دلها رو به اشنا و دوست و فامیل نمیشه گفت چون ممکنه موجب قضاوت بشه . ولی اینجا راحت میشه درد دل کرد . از روی نوشته های جناب پارسا میشه اینجور برداشت کرد که ایشون یک مرد احساساتیه و سعی داره به بیشتر دوستان کمک کنه و این لزوما نمیتونه بد باشه . ایشون یه مرده که عاشق همسرش شده با وجود فاصله ای که با معیارهاش داشته و با وجود مخالفت خانواده اش پای انتخابش ایستاده و حامیش بوده و نهایت احساسات رو نثارش کرده . این به این معنی نیست که لزوما صلابت مردانه نداشته . ولی از طرف همسرش مورد بی مهری قرار گرفته شاید اون هم دلایل خودش رو داشته . کاری ندارم . فکر میکنم اقای پارسا از جنس اون مردانیه که عاشق همسرشونن و از دید اغلب زنها اینگونه مردها قابل احترامند . ولی اقای پارسا به خاطر اسیبی که دیده و به دلیل روحیه خیر خواهی که داره سعی داره به خانمهای دیگه تالار کمک کنه تا زندگی بهتری داشته باشند . و این لزوما به این معنی نیست که در دنیای واقعی هم اینطوریه . منظورم اینه که در دنیای واقعی شاید ارتباط اون با خانمها خیلی هم محدود باشه . در عین حالی که ایشون با کمک به سایر خانمها سعی داره جنس زن رو بیشتر و بهتر بشناسه تا دیگه مشکلات قبلی براش تکرار نشه . اینها برداشتهای شخصی منه و قصد دفاع یا سرکوب کسی رو ندارم .
سلام.
دوستان لطفا ...
من فکر میکنم که بهتر باشه آقا پارسا یکمی در مورد خودش و شخصیتش صادقانه تر صحبت کنه. من قانع نشدم در مورد محبت ایشون به خانم ها.
اینجا فضای مجازیه و خوب من به شخصه قصد توهین یا جسارت به شخصیت ایشون رو ندارم اما واقعا بحث یه جای کارش میلنگه. یا اینکه طرز بیان درستی ندارن.
بنده اصلا منظورم این نیست که آقا پارسا از لحاظ اخلاقی یا مردانگی مشکلی دارن، بحث من در مورد طرز تفکر ایشونه. اینجا هم قرار نیست بین خانم و آقا دیوار بکشیم و بگیم هیچ کس حق
صحبت با جنس مخالف نداره و .... به هر حال ما اینجاییم که کنار هم خودمون رو بشناسیم.
من فکر میکنم اگه بحث به کودکی آقا پارسا کشیده بشه و بشه فهمید که چه طور شده که ریشه ی انتقاد نکردن و ترس نسبت به خانوم ها در ایشون ایجاد شده شاید با آگاهی از
چهارچوب ذهنی فعلیشون بدون هیچ گونه آسیبی خارج بشن . وگرنه با انتقاد صرف نتیجه ای به جز سرخوردگی گرفته نمیشه.
به نظرم طرز تفکرشون اینه که باید به یه خانوم گفت عزیزم دوستت دارم حالا فرق نمیکنه همسر باشه یا هم تالاری. مهم ابراز محبت برای جلب توجه. ولی خود ایشون به شخصه فکر میکنن
که دارن کمک میکنن حال آنکه نیاز شخصی خودشون به توجه خانم ها باعث اصلی چنین رفتاری شده. در واقع ابراز محبت برای گرفتن محبت.
این رفتار ناخواسته رو میشه در تمامی پست هاشون به خانوم ها فهمید. اما پست هایی که برای آقایون میدن و واقعا تغییر لحن و گفتار رو میشه به وضوح احساس کرد.
پس نشون دهنده ی وجود یه مشکل ارتباطی با جنس خانوم هاست. وگرنه با جنس آقا فکر میکنم مشکلی نداشته باشن.
ببینید اینکه خانم بیاد تو تایپیک ایشون و نظر بده و یا آقا زیاد مهم نیست. مهم اینه که صادقانه نظراتمون رو بگیم.
به هر حال واقعیت ماجرا رو باید خود آقا پارسا بگن که به چند نفر از اعضای خانم تالار چه به صورت خصوصی چه عمومی ابراز محبت به صورت کلمه هایی مثل دوستت دارم و .. داشتن.
گویا در محیط واقعی از این دست رفتارها ندارن و اصولا به جز همسر به کسی ابراز محبت نمیکنن و پایبند به زندگی خانوادگی هستند.
ببینید من نمیگم مردی مرده که به زن ابراز محبت نکنه . من میگم که ابراز محبت تا کجا و به چه دلیل.به دلیل همراه کردن با خود؟ به دلیل لذت؟ به دلیل توجه؟ به دلیل ترس از تنها
ماندن؟و ... واقعا به چه دلیل؟
البته من باز هم تاکید میکنم که از حرفای من سو برداشت نشه و به جای صواب بنده رو کباب نفرمایید تا من هم از ابراز نظر در این تایپیک این برادر گرامی دچار عذاب وجدان بشم و برم و
پشت سرمم نگا نکنم.
البته ناگفته نماند که برخورد سرشار از مهربانی تو افرادی که افسردگی دارن واقعا درست و مناسب و به جاست و اصولا وقتی کسی با شرایط روحی داغون وارد تالار میشه درست اینه که
همه ی اعضای تالار بسیج بشن و با ابراز محبت و استفاده از کلام خود فرد و با مهربانی، فرد رو راهنمایی کنن ولی نه همیشه و باید یه جایی این مهربونی بیجا تموم بشه تا فرد بتونه
خودشو پیدا کنه. از این به بعد باید با انتقاد سازنده فرد رو ساخت.
سلام آقا پارسا خوبید؟
من دچار این سوء تفاهمی که فکر کردید نشده بودم. اون مطلبی که من بهش اشاره می کنم، یه چیز خُلقیه. خلقیات انسان هم به این راحتی قابل بیان و قابل تغییر نیست.
مثلا من تو خونواده ای متولد شدم که یه ویژگی خلقی خاص دارن. پدرم، پدر بزرگم، عموها و عمه ها، تقریبا همه ی بچه هاشون، عموی پدرم، یه گردان بچه هاش، نوه هاش و نتیجه هاش، همه تا حدود زیادی این ویژگی رو دارن. حالا شاید ازشون کسی باشه که من ندیدمش و این ویژگی رو نداشته باشه.
تغییر خلقیات کار سختیه. منظورم این نیست که نشدنیه، حداقل من یکی که تغییرش میدم.:82:
خلاصه نکته ای که بهش اشاره کردم، به خلقایت و روحیات برمیگرده. به همین خاطر هم توضیح دادنش برای من سخته، و هم دریافت منظورم برای شما. اما یه متخصص حتما خیلی بهتر می تونه توضیح بده.
نمیدونم چطور توضیحش بدم، بخاطر همین به جای صحبت در مورد ریشه، روی ساقه ها (جاهاییکه این روحیه رو دیده بودم) صحبت کردم، که باعث سوء تفاهمتون شد.
درک می کنم که اگه کسی به آدم بگه که تو اصول رفتاری رو (از نظر جنسیت) رعایت نکردی، اگه طرف آدم معتقدی باشه، خیلی دردش می گیره. بخاطر همین امروز اومدم ببینم یه وقت چنین برداشتی از حرفم نشده باشه.
برام مهمه که حداقل این مسئله روشن باشه که منظور من خدای نکرده انحرافات اخلاقی نیست! چه در این تالار چه در زندگی خصوصیتون! و چیزیکه دارم میگم ربطی به این نداره.
راستی یه نکته هم خطاب به انجمن حامیان پارسا عرض کنم: نگران نباشید منم عضوم!:18:
آقا پارسا اگه دیر به تاپیکتون سر زدم، به معنی این نیست که نمیام. ولی من کلا دیر به دیر میام اینجا، الان هم صرفا بخاطر این اومدم که ببینم یه وقت ناراحتتون نکرده باشم.
بای تا های.
واقعا که واسه یه سری طرز فکرا متاسفم....این بنده خدا چند بار باید بگه منظورشو خوب بیان نکرده؟؟؟!!!!!!!!!این دوستان شجاع تابحال کجا بودن آیا؟؟!!!!!
چرا بعضیا منتظرن فقط یه سوژه از ملت بگیرنننن!!!!!!لطفا اگه نمیتونین به کسی کمکی کنین نمک به زخمش نپاشین....یه سوءبرداشت بود فقط.....
دیگه انقد ادامش ندین..تاپیک داره از بحث اصلیش منحرف میشه کم کم.
کیت کت من کی گفتم تو تعصبی هستی . ویا ادعای دروغ کردی ؟؟؟؟ من از تو بابت نگرانیت تشکر کردم و منظورتو شخصی برداشت نکردم تو در کل جامعه مطلبتو عرض کردی ومن فهمیدم .
دلیل این همه ناراحتیتو نفهمیدم از نگرانیت به پارسا بود یا نحوه برخورد دوستان با پارسا . کدومش؟؟؟؟؟
در هر حال کار درستی نمیکنی تاپیک منو ترک میکنی چون حرف بدی نزدم گفتم فرصت بدیم ببینیم اشتباه رفتاری و اخلاقی پارسا در چیه تا سوالهای درونیم که یکیش عوامل شکست زندگیم مشخص بشه . ؟
اگه ناراحتت کردم عذر میخوام رسما من از بانو کیت کت عذر خواهی میکنم . منتظرت میمونم .:72:
- - - Updated - - -
تاییدت برای صحبت بهار و آقای آرام . قابل احترامه .ولی موضوع باغ چیه ؟؟؟؟؟؟ از چه لحاظ من تو باغ نیستم ؟ دیدم به زندگی چه مشکلی داره چرا یه حرف میزنی و بعد تاپیک ترک میکنی ؟؟/ این کار درست نیست
لاو لس چرا بین مشاورین مرد و یا زن فرق گذاشتی و تاکید کردی که از خانمها مشاوره نگیرم . این حرفت درسته به نظر خودت . اگه درسته دفاع کن ...
من تلمیحی بهت گفتم ولی گویا متوجه نشدی . شما و آقای آرام هردو مرد هستید وهردو منو زیر نظر داشتید ولی انقدر جرات نداشتین که مردانه مشکل منو بیان کنید .
بهتر امروز یه مطلب فاش کنم که بد نیست آقایون بدونن . جدا از پرنده خصوصی من و مدیر همدردی و بانو فرشته مهربان . اولین بار این خانمها بودند که اشتباهات فردی منو بهم یاد اور کردن اونم از روی دوستی و کمک
اولیش بانو بی نهایت بود که این مطلب عرض کرد و من ازش مشاوره خوبی گرفتم که چندی پیش تالار ترک کردن موقت والبته فکر میکرد منو رجونده
دومین نفر همین بانو کیت کت بود که منو متوجه رفتارم کرد و مشاوره خوبی بهم داد و خواسته بود من خصوصی مشاوره بگیرم . هرچند الان ازم رنجید چون به حرفش گوش ندادم ومطلب باز شد .
و حالا بهار زندگی و بانو میشل که از دوستان قدیم من هستن وهدفشون فقط فقط سلامتی روحیه پارساست و موفقیت در آینده .
تو آقایون فقط یه نفر اونم باتند روی شدید یه اخطار به طور خصوصی بهم داد بهزاد 10 بود فکر کنم من تا مدتها پیام ایشونو میخوندم . وتاثیر خوبی داشت برام وازشون ممنونم . بخصوص این اواخر از بانو کیت کت .
لاو لس تفکیکت کار خوبی نبود . مشکلاتت در مورد باغ باز کن تا بدونم دقیقا مشکلت با دید زندگی من چیه .؟؟؟؟؟ مشکلت با اعتقادات من در چیه
- - - Updated - - -
تنهایی گرامی سلام ممنون که به تاپیک من اومدی
اولا که من اون زندگی فراموش کردم خاطراتشو تا جاییکه تونستم بایگانی کردم و در ادامه هر خاطره ای که یادم بیاد اونو برا آخرین بار میبینم وبعد اون اونو به صفحه99 از زندگیم انتقال میدم تا به صفحه اول برسم واز نو شروع کنم و خاطرات خوب و شیرین جدیدی بسازم
هدفم تو تاپیک اول بازگشت همسرم بود . ولی خب اشتباه بود تاپیکم .. زندگی ما تموم شده بود و تاپیک من یه تخلیه درونی بود در حقیقت ..
نه شاخه به شاخه نمیرم اینجا نوشتاری حرفای دلم زیاده همین . الان بهتر شده جهتدار تر شده
امروز دلایل ترک همسرمو متوجه شدم :1.اشتباهات فردی خودم .2 آزار خانوادش در ناباروری من تشخیص عکس این موضوع و سلامتی من و ناباروری دختر خودشون .3 چشم و هم چشمی .4 حرف های زشت زیبای دیگران .5 اختلاف فرهنگی - طبقاتی . 6وایبر . لاین و اعتیادش .ماهواره. 7 نبود صداقتش در عشق . 8 عدم تناسب زناشویی .شاید مشکلات جنسی . 9 طبع تنوع پذیری در وجود همسرم .10 نمیتونست محدود بودن را تحمل کنه . از تمکین خوشش نمی اومد . دوست داشت مثل خواهرش جلوی مرد نامحرم مینی جوب بگرده .11 بد بختی شدیدشون و حریص به مال دنیا . 12 نبود پدر بالاسرشون از سن کودکی و مادری با زندگی نباتی 13 محبت احمقانه من 14 ولخرجی زیاد من 15 عدم توجه به زندگیم و نشانه های فرو پاشی 16 ..........17و.............18......19.......20... ...................بچگی خودم و بچه پنداری اون . اون از من بزرگتر بود
معما برام حل شده برا همین سلامتیم برگشته و دارم خودمو احیا میکنم . خوشحالم خیلی
اون واقعا لیاقت عشق منو نداره و من هرگز به سقف مشترک با اون خانم برنمیگردم تموم شد . هرگز دنبالش نخواهم رفت حتی تو ذهنم . امروز خوشحالم که خدا مهرشو ازم گرفته ومن دارم نفس میکشم
تنهایی عزیز کسی تو دیگ آبجوش امام حسین دستش نسوخته باید اعتقاد داشته باشی . من اون روز مشکلم ترک همسرم نبود مشکلم و گلایم از خدا بود که چرا این سرنوشت برام نوشتی ؟ من چند ماه بود با خدا مشکلم شدید بود خیلی شدید تا جوابمو داد و راحتم کرد . چشممو باز کرد حکمتشو برام روشن کرد . آینده رو بهم نشون داد . ومن پیشاپیش ازش ممنونم
من برای خدا از خود بیخود شده بودم ونه برای اون خانم
فکر ازدواج هستم چرا دروغ بگم البته اینبار با چشمی باز و عقل و منطق البته نه به این زودی ها قطعی برا سال 95 ولی تلاش از امروز . بدون دلبستگی . این خودش یه تاپیک جداست .
سلام پارسا جان٫حالت چطوره؟! :72:
امدم اینجا واسه بعضی از دوستان که پارسا رو نمیشناسند و یهو اینجا پر رنگ شدن بگم که:
پارسا انسانیه بسیار مهربون و با خدا٫ کسی که تو تمام مدتی که من مشکل داشتم همواره بهم امیدواری داد و مثل یک برادر بزرگ که حواسش به خواهرشه همیشه جویای احوالم بود و یاریم کرد!
پارسا با همه مشکلاتش و غصه و اندوهش همیشه خودشو جای من٫بهزاد و امثال ماها گذاشت و برادرانه کمکمون کرد و واسش اول حل مشکل ما مهم بود تا خودش( شاید به نظر بعضیها تعجب آور باشه) ولی انسانهای هم هستند که دست کمکشون و از اونم مهمتر همدردیشون به دیگران بسیاره!
مگه نه اینکه اینجا سایت همدردیه٫پس چرا پارسا رو بخاطر همدردی کردنش محکوم میکنید؟!
پارسا جانم من واست همیشه آرزوی آرامش و خوشبختی دارم و امیدوارم که هر روز قدمی به خواسته هات نزدیکتر شده باشی و واست دعا میکنم که ازدواجی که در آینده در پیش داری تو رو به خوشبختی برسونه...:203::203::203::203::203::203:
موفق باشی برادر مهربونم:72:
آقا پارسا اتفاقاتی که در این تاپیک میفته، همگرا هستند. (1) پست های بهار و آقای آرام و من و مینوش و آقای لاو لس و آقای تنهایی، (2) واکنش های دوستان به این پست ها، (3) احساس شما در مواجهه با دلخوری ای که تصور میکنید پیش اومده.
هر سه تای اینها تایید کننده ی همدیگه هستند.
پیشنهاد من اینه: از اونجائیکه مدیرهمدردی دانش و مهارت لازم برای تحلیل این موضوع رو دارند، از ایشون کمک بخواید.
موفق و پیروز باشید.:72:
جناب پارسا در خصوص توضیحاتتون در رابطه با مراجعین غیر همجنس تالار و نوع تعامل مملو از دلسوزی و هم حسی فراوان با آنها باید یادآوری کنم که از همان ابتدای ورود شما به تالار دلیل آسیب زایی این نوع تعامل با شما صحبت شد و شما هم قبول داشتید و البته تعدیل فرمودید اگر چه بعضی جاها از دستتان در رفته . اکنون در فضای عمومی که توضیح دادید و بعضی دوستان اگر چه به تندی اما پاسخی که می تواند تلنگر برای شما باشد را دادند .
عرض می کنم جناب پارسا دقت داشته باشید که اینجا یک تالار تخصصی مشاوره هست و قراره که کمک کنه افراد مسائلشان را حل کنند نه مسائلشان را مُسکن دهند و یا مشکلی به مشکلاتشان افزوده شود حتی در مورد خود شما هم ما مراقب هستیم که اینجا باعث آسیب پذیری شما نشود .
هم حسی های بسیار عاطفی از هرکس که باشد خیلی جاها مخرب است اگر حتی مراجع خوشش بیاید چون با آبیاری احساسات مراجعین مانع حل مشکلشان می شویم و به نوعی آنها را یا در ضعف نگه داشته یا ضعیف تر می کنیم این موضوع در رابطه با چنین هم حسی هایی از سوی جنس متفاوت بیشتر آسیب رسان هست و چه بسا جذب و وابستگی مخرب پیش آورد که مطمئنم شما این را دوست ندارید و بسیار دلسوز دیگران هستید و تصور می کردید مفید به حالشان هست و ان شاء الله اکنون که بیان شد مضر هست و غیر مشاوره ای توجه روا خواهید داشت چون توضیحات شما برای روندتان غیر مشاوره ای است و روندتان ،هم به خودتان آسیب می زند هم به دیگران که این تاپیک و پستهایش گویای آن است پس کنترل و تغییر این روند ، هم کمک به خودتان است هم کمک به دیگران . در همین همدردی سعی کنید تمرین کنید و با پرهیز از احساس ورزی و مهر بخشی و مهر طلبی دوز قدرت مردانه و قاطعیت و جدیت را در خود بالا ببرید . ضمناً از ارسال پستهای طولانی که دلیلش دخیل کردن عواطف در راهنمایی دادن هست پرهیز کنید .
اینجا می بینید که بنده دو راهکار به شما دادم .
1 - در همدردی از ارسال پستهای حاوی هم حسی پر رنگ و مخصوصاً با خطابهای عاطفی عزیزم و جانم ، قربونت برم و .... در رابطه با غیر هم جنس پرهیز کنید ( البته این عمومیت دارد و به همه عزیزان عضو گوشزد می شود )
2 پستهایتان حداکثر در 5 خط راهنمایی دهد
این تاپیک هم قفل می شود چون روندش حاشیه روی شده و برای شما مطلوب نیست لذا بهتر است تاپیکی باز کنید پیشنهاد می کنم با این عنوان که چطور دوز احساساتم را پایین بیاورم .... یا چطور می توانم قدرت و قاطعیت و جدیت مردانه را در خود تقویت کنم یا تلفیق این دو
موفق باشید
سلام
صرفا به رسم ادب به اقای پارسا و نه بیشتر.
دوست عزیز لطفا از دست من ناراحت نباش. بنده نظری دادم و اکنون نیز پشیمان هستم به هر دلیلی. لذا فقط به عنوان خاتمه نظراتم:
حالا که بیان کردیم چه گلی بر سر ما زدید دوست عزیز؟
یه نگاهی به لحن پست های اخیرتون نسبت به بنده بیندازید. نیم نگاهی نیز به پست های سایر دوستان. ربعی نیز به انحراف پیش امده در تاپیک.
بنده همینجا دست اقای ارام را بابت درایتشون می بوسم. بله بنده شجاعت ایشون رو نداشتم . اما نمیپرسی چرا؟
چون متاسفانه تمام پیش بینی های بنده در مورد شما و اون خانم درست از اب در اومد.
رسیدن به جایی که هستیم به وضوح برای بنده مشخص بود.
حضور بنده در تاپیک شما اشتباه محض بود.
اون زمان که شما عضو اینجا شدی ، بنده اینجا رو شناختم و فهمیدم که تا چه حد باید ملاحظه کنم. جو حاکم بر تالار کاملا زنانه و تسلیم محض است. شما هم مثال خیلی ها اسیر این جو.
زندگی ، تماما انتحاب است. متاسفانه شما نمونه های مناسبی برای الگوهای رفتاری و ارشادیه خودتون انتخاب نمی کنید.
همین یک جمله ، پاسخ بنده به تمامیه تاپیک ها و سوالات شماست.
ایا کمی نگاه به پست های کاربران نمی کنید؟ بر چه اساسی انتخاب می کنید؟ نمیدانم چرا بعضی مسائل انقد اشکار اند اما بعضی ها توان دیدن ندارند !!!
برای بار اخر به خط فکریه شما و ایشون هشدار دوستانه میدهم ، این تفکر در مواجهه با هر مساله ای ، به مشکل خواهد خورد.
در هر حالتی ، دیگر بنده برای شما پاسخی نمی نویسم. امیدوارم که تمام حرفهای من اشتباه باشد و شما راه درست رو از این تاپیک پیدا کنید.
البته بنده ناراحت نیستم و نشدم. به هر حال چیزی مد نظر بود و قصد کمک . قصد جلوگیری از اشتباهی مکرر. لذا نتوان که خندان بود.
مهم شرط بلاغ بود که انجام شد و البته بهتر بود که نمی شد !
----------------------------------------------------------------------
بنده دو بار گزارش پست خلاف دادم اما خبری نشد. گویا مدیران برنامه خاصی دارن...
بحث باغ نیز فقط در فرم پیام خصوصی قابل پیگیریست که خدا رو شکر بنده محروم.
موفق و موید
تمام.