-
سحر جان خوشحالم ظاهرا مشکلت حل شده ولی شما مهارتهای لازم برای زندگی مشترک رو نداری . اگه اون رو کسب نکنی باز هم به مشکل بر میخوری . یکی از نشانه های بی مهارتی : 1-خواستن حق طلاق . شما فهمیدی که همسرت دوستت داره و به جای اینکه از این موضوع برای ساختن زندگیت استفاده کنی داری اونو برای گرفتن حق طلاق تحت فشار قرار میدی . میشه بگی حق طلاق به چه دردت میخوره ؟ 2- شما شاغلی و در امدی داری که میتونی ازش برای بهبود زندگیت بهره ببری ولی چماقش کردی و هر لحظه داری میکوبی سر همسرت . 3- شما خودت میگی که مادر شوهرت به تنهایی و یک تنه بچه هاش رو بزرگ کرده . شما باید قدر همچین زن فداکاری رو بدونی و همواره قدر دانش باشی . که نیستی . اینو بدون اگه ذهنیت خودت رو نسبت به مادر شوهرت عوض نکنی زندگی موفقی نخواهی داشت . نکته : مادر شوهر بد خواه شما نیست . مادر شوهر رقیب عشقی شما نیست . حرفها و اعمال ایشون رو با عینک بدبینی نبینید . مردی که به مادرش اهمیت میده یک مرد مسئولیت پذیره و حتما در قبال همسر و خانواده اش هم احساس مسئولیت خواهد کرد . البته اگه شما با بچه بازی و لجبازی خودتون رو از چشمش نیاندازید . شما میخواهید از همسرتون مطمئن بشید که شما رو به خاطر پولتون نمیخواد ؟ شما چقدر بی فکرید . اگه درامدتون براش اهمیت نداشت چه لزومی داشت با زن کارمند ازدواج کنه ؟ مسلما در امد شما در زمان انتخاب شما دخیل بوده و چون ایشون درامد خودش رو کافی نمیدیده میخواسته به کمک همسرش زندگی رو اداره کنه . وشما باید افتخار کنید که میتونید کمکی بکنید و منت سرش نگذارید . اون یه مرد خود ساخته ست و بدون سایه پدر زندگیش رو سر و سامان داده . بدون کمک شما هم میتونه . پس مغرور در امدتون نباشید . ولی این به این معنی نیست که الان اگه شما شغلتون رو از دست بدید ایشون دیگه شما رو نمی خواد . اون یک مرد مسئولیت پذیره . و با اینکه اول زندگیتون شما بی تقصیر نبودید ولی اومد دنبالتون و سعی کرد زندگیتونو حفظ کنه . هیچ وقت اجازه ندید دیگران در زندگی شما دخالت کنند . اصلا مسائلتون فقط بین خودتون حل کنید . پدر مادر به دلیل علاقه فراوانی که به بچه شون دارند نمیتونند حق رو به طرف دیگه بدن و اختلاف رو دامن میزنن . گرهی که با دست با میشه رو با دندون باز نکنید .
-
سلام دوستان. ممنون از راهنمایی های شما. من اگه میگم حق طلاق را بگیرم به این خاطر که اگه خدای نکرده فردا دوباره برم توی زندگی این مسائل پیش اوم (مثلا مادرش دخالت کرد و یا کار به جایی رسید که نتونم تحمل کنم) بتونم از حق طلاق استفاده کنم. فکر میکنم اگه حق طلاق را داشته باشم یه مقدار از ترس و استرسم کم میشه . آخه اگه مشکلی پیش بیاد و نامزدم مثل الان که میگه مهریه میدم ولی طلاق نمیدم ، اینو بگه دیگه کاری ازم ساخته نیست. ولی نامزدم میگه حق طلاق را نمیده. دیگه باید فقط به خدا توکل کنم. برام دعا کنید. اگه بازن منو از راهنماییتون بهره مند کنید ممنون میشم.
-
تفاوت فرهنگی زیادی بین شما و همسرتون هست
نکته بعدی تفاوت عمیق در دیدگاه تون نسبت به زندگی مشترک می باشد
از نوشته های شما اینگونه برداشت می شود که شما و خانواده تان خیلی مردم دار و نجیب هستید ودر مقابل همسرت بسیار زود عصبانی می شود و از کوره در می رود
اینکه شما سریع رفتی راه قانونی رو در پیش گرفته ای شتابزده بوده
در مقابل هم همسرت رفته زمینش رو به نام مادرش زده
یعنی یه جور گرو کشی این میان پیش اومده
در زندگی زناشویی اصل بر همراهی کردن طرفین هست ... جوری که هم شما و هم همسرت اینگونه حس کنید که در یک جناح هستید و حامی پشتیبان همدیگر
رفتار مادر همسرت درست نیست و نمیشه اعتماد کرد که یک شبه تغییرات پایدار رخ دهد
شما با علم به این قضیه که در آینده نیز از این قبیل مشکلات در زندگی خواهی داشت باید جوری قبل از تشکیل زندگی مشترک روی خودت کار کنی تا قوی بشوی و بتوانی در زندگی در برابر مشکلات به خوبی تصمیم بگیری به گونه ای که منفعل نباشی و احساسات زجرآور را تجربه نکنی
زندگی بالا و پایین زیاد داره ، مهم این هست که ما در تعاملاتمان بتوانیم ثابت قدم باشیم
تعهد گرفتن از همسرت شاید تاحدی باعث تغییر رفتار و موضع ایشون شده اما تصور نکن یک دفعه همه این تغییرات پایدار خواهد بود
تغییر اصولی در شخص به مرور زمان اتفاق می افتد و این نیازمند صبوری همسر هست آیا شما توان این صبوری را در خود می بینی ؟؟
-
سلام دوستان. ممنون از اینکه تا اینجا منو راهنمایی کردین. ی مورد دیگه ای پیش اومده نمیدونم چیکارکنم? ما قراره بعد ماه صفر عروسی بگیریم و بریم سر خونه و زندگیمون ولی نمیدونم درسته که برم طبقه بالای خونه مادرشوهرم اینا و با اونا زندگی کنم? چون شرایط مالی نامزدم الان خوب نیست من تصمیم گرفتم برم همونجا زندگی کنم ولی میدونن که باید هم ظرفیتم را ببرم بالا و صبور باشم. به نظرتون تصمیم درستیه? بعضی ها میگن برو بیرون بشین تا شوهرت سعی کنه سر پای خودش وایسه. ولی الان اون خیلی وضعیت مالیش نابسامان هستش و به نظر من با بیرون نشستن و پرداخت اجاره و ... شرایط بدتر میشه. چیکار کنم?
-
سلام
در مورد مشکل اولتون با اینکه حل شده اما دلم نمی آد چیزی نگم
آخه شما به خاطر حرف خاله زنکی مادر شوهر رفتید مهریه رو اجرا گذاشتید ؟؟؟؟
بعد میگید بهش اعتماد ندارم ؟؟؟
اون چه طوری اعتماد کنه ؟؟ درسته که رفتارش مقابل پدرتون صحیح نبوده اما کارش عمل نبوده عکس العمل بوده یعنی در پاسخ به اینکه مهریه رو اجرا گذاشتید و در مورد پول دانشگاه و ... حرف زده شده اونطوری جواب داده
اینم در نظر بگیرید و سعی کنید اشتباهات خودتون رو هم ببینید
گرفتن حق طلاق چاره مشکل شما نیست اصلا
و با توجه به مواردی که راجع به مادرشوهرتون گفتید فکر میکنم اگه قراره پیش مادرشوهرتون زندگی کنید باید خیلی حواستون جمع باشه و حتما مهارتهای زندگی رو یاد بگیرید
-
سلام
حق با خانم زندگی موفقه ...
در ضمن من توی این زمونه شخصی رو ندیدم که با خانواده شوهر زندگی کنه و موفق و خوش هم باشن و همیشه دچار مشکل و دغدغه و جر و بحث شدن... اول به خودتون و ظزفیتتون و بعد هم به اخلاق خانواده شوهرتون توجه کنید ...آیا هم سنخ هستن؟؟؟؟؟ اگه بودن بسم الله
اول زندگی هرطور رفتار کنید تا انتها دیدگاهشون نسبت به شما همان خواهد بود ... بهتر بود ابتدا به ساکن از خانواده ایشون دور باشید تا شناخت بهتر و بیشتری نسبت به شما پیدا کنند و بعد اگه فشار اقتصادی ادامه داشت طبقه بالای منزلشون اسکان داشته باشید
موفق و خوشبخت باشید:72: