نمایش نسخه قابل چاپ
مرداد ج ا ن سلام
از مشکلی که باهاش درگیری خیلی ناراحت شدم فکر میکنم تا الان واز پستهای دوستان متوجه اشتباهات پی در پی خودت شدی سعی کن از این لحظه بدون خطا قدم برداری تا زندگیت به آرامش برگرده
من با معاون کلانتر وافقم و از راهنمایی های دیگر دوستان نهایت استفادرو بکن
صبور باش حل مشکل شما بیشتر مستلزم گذشت زمانه البته زمان زیاد پس باید آستانیه تحملتو بالاتر ببری ودر مشاجرات سه تا بشنوی یکی جواب بدی و بیشتر به آرامش فکر کن.
موفق باشی
مرداد جان بهارزندگی هم به نظرم خوب راهنماییت کرد. راستش منم اگه بودم به نظرم از این چیزا که بره به کسی بگه نمی ترسیدم البته من چیزی واسه از دست دادن ندارم کلا.
عزیز اگه م یتونی خودت یه اشتراک ازاد یه ماهه یا سه ماهه بگیر. اگه نمی تونی بگو من یه ماهه به جات میرم پرداخت می کنم یه راهنمایی بگیری ببینی با زندگیت چی کار کنی. شاید مفید بود. البته قبلش باید از تماس با ما هماهنگ کنیم ببینیم میشه یا نه. موفق باشی.
سلام دوستان عزیزم.ممنون بابت راهنمایی شما عزیزان.مینوش جان من نمیتونم تا سرکوچه برم چه برسه بانک دوست و آشنا هم شرایطشو ندارم دوس ندارم بگم..شاید بتونم با کارت بانکی همسرم پرداخت اینترنتی کنم البته با کلی خاهش تمنا شاید!از این همه محدودیت خسته شدم نمیتونم یک ساعت با خودم تنها باشم خونه دوستام برم بیرون برم حتی خونه مامانم خیلی خسته ام خیلی.زندانی شدم میخام فردا برم سر مزار پدرم بلکه یکم آروم شم گوشیمم خاموش کنم یعنیمجبورم فرار کنم وگرنه نه منو میبره نه اجازه میده برم دلم خیلی گرفته حداقل چند ساعت خلوت دارم.واقعا من با این حال داغون چجوری ادامه بدم؟چجوری در مقابل حرفاش سکوت کنم؟با چه توانی؟پس کی منو درک کنه؟با کی درد و دل کنم که از حرفام سو استفاده نکنه مثل اون؟ چقدر محکم باشم...خدایا خودت کمکم کن دنیا ندونه تو که میدونی.. به زندگی خاهر برادرام غبطه میخورم که چقدر خوشبختند امیدوارم هر روز بهتر بشن..اما سهم من از این زندگی فقط کلفتی تحقیر تهمت و این قفس لعنتی چرا!!؟
اگه نتونستی خودت پرداخت کنی بگو که اینجا از مدیر بپرسم میشه یا نه. بعد برم پرداخت کنم.
ناراحت نباش. تنهایی هم فقط یه حسه. مثل خوشحالی. همه چی فقط احساسه. احساستو سعی کن خوب کنی.
دیدتو عوض کن . کارایی که می کنی کارای خونه و هرچی رو با تمرکز کن و خوشحال باش وقتی انجامش میدی. فقط هم به همون کار فکر کن نه به کارای دیروز و حرفای شوهرت و ... هر کاری می کنی ارامش داشته باش. خوشحال باش. درسته که خوشحالی از بیرون به وجودت سرازیر نمی شه اما تو خودت از درونت می تونی خوشحال باشی. حتی می تونی انقدر خوشحال باشی که به بیرون هم این خوشحالی رو بدی.
هر دوتون برین مشاوره حضوری.
موفق باشی.
من با بهار زندگی مواقم
دوست من این ذهن ماست که مارو ضعیف می کنه
من هم ماجرایی شبیه شما داشتم ولی من با یه آدم دارم زندگی می کنم که شرایطم رو درک کرده.....
می دونی اون می خواد از تو یه برده بسازه تا راحت تر تو اجتماع برای خودش ول بچرخه....زمان برده داری تمام شده برو به جنگش و نترس..فیلم 12 سال بردگی رو دیدی اسکار گرفته
یه سیاه پوست آزاد که برا خودش کسی بوده رو می برن برده می کنن....ولی اون 12 سال نا امید نشد تا به رن و بچش برسه وقتی هم رسید زنش ازدواج کرده بود....ولی مهم این بود که نا امید نشده بود.....دوست من از حقوقت دفاع کن...
کاغذ بیخط عزیزم ممنونم خیلی خوشحال میشم یکم از تجربیاتت در اختیارم بزاری چه مثلا چجوری با همسرت رفتار میکنی واکنش ایشون دقیقا مقابل شما چی بود لطفا راهنماییم کن خیلی خوشحال میشم
سلام دوستان من دوباره اومدم با حال خراب با دنیای غصه..خاهشمی‌کنم هرچی به ذهنتون میرسه بهم بگید شاید کمی آورم شم.ما مشکلات زیاد داریم همسرم همرو باهم قاطی میکنه و همیشه همون حرفای همیشگی راضی به مشاوره رفتن نمیشه در واقعا خیلی لجبازتر از این حرفاس دنیاش شده پولش و ماشینش حرفامو نمیفهمه همش فحش.میده مثل بچه ها لج میکنه به طلاق و تغییر رفتار هم راضی نمیشه انگار فقط خودش میفهمه و هرروز باید حرفاشو بشنوم بدترین حرفا راجب خانوادم میزنه چیزهای که از شنیدنش آب میشم.من نمیدونم دنبال چی میگرده!به من میگه تو فقط برای نیازم میخام بعد توقع داره بچسبم بهش ازش کینه دارم از حرفاش پدرمو فحش داد پدر من که الان تو خاکه خیلی گریه کردم نه پولی دارم نه آزادی که حداقل یک.کاری کنم دنیام جهنم شده میگه من به تو شک دارم نمیتونم تورو تو خونه تنها بزارم برم تا بیام تو خراب شدی من از شنیدن حرفاش بیزارم.تست انجام دادم تو. اینترنت خیلی افسردام کاش حداقل طلاقم میداد.حالم خیلی خیلی خیلی بده هیچ انگیزه ای برای زندگی ندارم کم آوردم
سلام خانم محترم.اولا من خیلی ناراحت شدم انشالله خدا کمکتون کنه.
اما چیزی که از چند پست اخرتون عایدم شد این هست که گفتید همسرتون به شما انگ جنون یا همچین چیزی زدند از طرفی الان هم توی خونه شما رو زندانی کردند و هر روز هم روی اعصاب شما هستند و...
باور کنید ادم سالم هم با این اوصاف دیوانه میشه !!! چی برسه شما که خاطره تلخی هم در سن 19 سالگی دارید و ایشون هی شما رو میترسونند و تحقیر و..
این طوری خدایی ناکرده شما افسرده هم هستید کارتون واقعا به جنون کشیده بشه فکر کنم ایشون دیگه راحت میتونند ادعا کنند بله شما از اول این طوری بودید و...
از مدیران که با قوانین اشنا هستند و .. خواهش میکنم شما رو با قوانین در رابطه با موضوعتون شما رو راهنمایی کنند و یه اقدامی بکنید...
یک بار برای همیشه خودتون رو از این همه گرفتاری راحت کنید.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mordad
از مطالعه وقایع سرنوشتتون متاثر شدم.ولی یک چیزی ویک فرمول جدیدی بت یاد بدهم اول اینو قبول کن هرچی بت میگه شوهرته وغریبه نیست وهرچی میگه فقط تو خدا وشوهرت در جریانه واز انظار عمومی به کنار هست.حالا هرچی فحش رکیکی هم بزنه چه تاثیری دارد؟فحش از چند تا الفبا هست که انسان سرهم گذاشته وشده یه مفهوم بد!!!//به دشنام وفحش باید مثل یه صدای مزاحم وز وز مگس گوش داد نه اینکه الان فلان حرفو گفت واونجوری تصورات را تجسم کنی اونموقع جنون میاری..فقط باورکن چندتا الفبای مسخره هست که انسان سرهم کرده موقع عصبانیت از خود نشون میدهد ازبسا حیوانات تو مسیر زندگانی ما موقیکه از دست ادم ناراحت بشوند ممکنه از شوهر شما هم فحشهای بدتنر بما میدند ولی خوب نمیفهیم وترتیب اثر نمیدهیم.مثلا بلا نسبت شما وشوهرتون .یه سگ پارس میکنه ممکنه اجدادمارا فحش میده وممکنه همه چی مارا فحش میده ولی خب بی تو جهی ما موجب اسوده خاطر شدن ماست.
خداوند کریم وداناست نماز بخون باش خلوت کن او برات صبر وتوانایی عطا خواهد کرد ازاو هرچی بخواهی برات میدهد .
شهریار عزیز ممنونم.اویل سکوت میکردم اما الان دیگه نمیتونم برام سخته تحمل از وقتی ازدواج کردم خیلی عصبی شدم تا امروز گذشت کردم حق دادم بهش ا یکیکبار درکم نکرد واقعا دیگه دست خودم نیس به خودکشی فکرمیکنم اما دلم برای مامانم میسوزه نمیتونم من خودم با مشکلم کنار اومدم تا حدودی با این خاطره تلخسی کردم محکم باشم اما از وقتی ازدواج کردم واقعا ازم همچی گرف. دانشگاه دوستام آزادی رفت و آمد دلخوشی خسته ام خیلی هیچ انگیزه هیچ برنامه ای ندارم دلم شکسته غرورم له شد حق من این نیست همه میگن بهتر از این برات زیاده چون من چیزی کم ندارم اعتباری که پدرم داشت هنوزم مثل کوه پشتمه. غرورم شکسته مخصوصا برای فحشی که پدرم داد چطور بگذرم؟میگه میخام برای ننت.کسی بفرستم شوهر نداره من سکوت کنم؟؟؟؟چرا؟برای کدوم اخلاق خوبش؟من درهم شکسته ام حالم از این جهنم بهم می‌خوره.یک نامه نوشتم میخام بزارم برم اخه غرور و حیثیت من کجاس که وایستم تحمل کنم؟تو زندگی ما فقط حرف خودش مطلقا اعتماد و احترام نیس ارزش نداره این زندگی میخام آرامش داشته باشم من چیکار کنم هیچ راهی دیگه به ذهنم نمیرسه.دوستان من اگر این بار برم خونه پدریم دیگه برگشتن سخت میشه یکبار که رفتم. نگفتم قهریم خودش زنگ زد فحش داد مادرمینا هم فهمیدن چندروز طول کشید اشتی کنیمخودش اومد معذرت خاهی اما درست نشد من خیلی خودخوری کردم که خانوادم نفهمن اما این دفعه اگر برم قضیه کاملا جدی میشه.اونم که از اخلاقاش کوتاه نمیاد فقط حرف میزنهلکی
الان هم اصلا حساسیتنشون نده و اجازه بده فراموش شه.آخه چطور خودش فهمید.تعجب میکنم رفتی بش گفتی معلومه هیچوقت از ذهنش پاک نمیشه
مرداد جان سلام
اول کمی آروم باش و سعی نکن با جواب دادن به همسرت انگیزه خشونت بیشترو برا شوهرت فراهم کنی
دوم متاسفانه باید بگم کار از کار گذشته . یادمه تو یکی از فیلم های قدیمی دیدم مادری به دخترش که لباس عروس داشت میگفت به شوهرت نگی پسر همسایه بهت سلام میکرده . امروز معنای این حرفو فهمیدم منظورش از سلام چی بودو چه نکته ای داشت . وحالا کاریش نمیشه کرد تو خراب کردی
به نظر من شما تو مشاجره بعدی کاملا سکوت کن نفس نکش ودر پایان زمانی که کمی به آرامش رسید برو پیشش بگو من اشتباه کردم رازمو به همسرم گفتم وتمام چیزایی که گفتی حقمه وبیش از این نمیخوام باعث رنجش همسرم بشم برا زندگی کردن و اوقات خوش داشتن دختر خوب زیاده و اینکه من لیاقتت رو نداشتم حالا انتخاب باتو اگه به این روند میخوایی ادامه بدی من برا همیشه خواهم رفت و مانع خوشبختیت نخواهم شد فرصت برا تو زیاده و مناسب . ولی اگه منو بابت گناه ناخواسته میبخشی امشب هر چقدر میخوایی فحشم بده اصلا منو بزن ولی امشب تمومش کن و اینکه دیگه نمیتونم ادامه بدم
سعی کن در این شب با همسرت همبستر نشی
نکته میخوام بدونم بعد از تمام مشاجره ها در پایان شب با همسرت رابطه جنسی داری ؟ اگه اینطوره مقصری چون شوهرت به اینکار شرطی شده وحتما به پاش می افتیکه من اشتباه کردم وخودتو در اختیارش میذاری :81:
مرداد قبل از همه از مدیر یه مشاوره بگیر شاید سخن من اشتباه باشه
به خودت مصلت باش کاریه که شده خودتو بذار جای اون واقعا کمی سخته
بدرود