با دعا دختری را خواستم نشد! اکنون به هم ریخته ام و به دعا بدبینم (درمان من به روش کارشناس sci)

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

با سلام و احترام
پاسخ ایشون در کالبد شکافی مشکلتون و حتی در بسیاری از مسیر کاملا می تواند به شما کمک کند.
لیکن به خاطر عدم آشنایی کافی ایشون به بافت فرهنگی و زمینه اجتماعی ما راه کار نهایی ایشان نیاز به یک اصلاح خیلی مختصر دارد.

ما هرگز برای کمک به مراجعان خود، حاضر نیستیم فرد دیگری را قربانی کنیم.
ارتباط شما به منظور رهایی خود با یک دختر در فضای مجازی و گرفتار کردن احساسی او از نظر ما به خاطر اینکه به نوعی استفاده ابزاری از آن دختر هست. و اخلاقی نیست.
(البته در کشورهای دیگر با توجه به بافت فرهنگی ، اینگونه تعاملات شاید طبیعی باشد.)، همچنین با توجه به قدرت شدید شما در وابسته شدن، امکان دارد حتی در همین فضای مجازی هم برای شما مشکل قبلی تکرار شود و شما شدیدا شیفته شوید و آزار ببینید.

شما باید شروع کنید روی خود کار کنید. بر اساس پاسخ همین روانشناسی که آورده اید. باید افکار خود را اصلاح کنید. احساس خود را صحیح سازماندهی کنید و بر ا ساس آن رفتار صحیحی را پیش بگیرید.
راهکارهای انتهایی کارشناس چون مبتنی بر تمرکز زدایی هست مفید ارزیابی می شود.
یعنی شما باید دنبال این باشید که واگویه های ذهنی خود را در مورد آن دختر و همچنین دعا کنار گذاشته و به مسائل دیگر بیشتر بپردازید.
لیست علاقمندیها، ورزش، ارتباطات، تحصیلات، شغل و .... همه در این جهت به شما کمک می کنند.

---

سلام مدیر همدردی
از اینکه وقت پر ارزشتون رو برای من میزارین سپاسگذارم
در قسمتی از جواب این روانشناس که من اون رو ترجمه نکرده بودم ایشون گفته بودن چون من مسلط به زبان انگلیسی هستم بهتره یه دختری رو خارج از ایران تو اینترنت پیدا کنم ایشون گفته بودن بیشتر دختر های کشور های اروپایی و امریکایی خودشون برای تفریح هر کاری انجام میدن و بیشتر وقتشون رو با پسرا میگذرونن بدون اینکه به ازدواج فکر کنن و به من توصیه کرده بودن یه مدتی تو سایتهای دوستیابی خارجی بچرخم تا افکارم اپدیت بشن تا این افکار جدید که از دوستی اینترنتی به دست مییاد جایگزین افکار قبلیم بشن
ایشون در قسمتی از نوشته شون اشاره کرده بودن روان انسان وقتی از نوجوانی با یک احساس امیخته میشه و تا جوانی ادامه پیدا میکنه قسمت بزرگی از روان انسان رو به خودش اختصاص میده و در ضمیر خوداگاه به طور دایم فعال میشه و کنار گذاشتن چنین احساسی با روش های معمولی غیر ممکن هست چون ضمیر خداگاه با این فکر و احساس رشد کرده
ایشون نوشته بودن تفکر دعا و خواستن از خدا در ضمیر خوداگاه من هست نه ناخوداگاه من و به طور شبانه روز فعال هست و اگر ما بخواهیم چیزی را از ضمیر خوداگاه کمرنگ کنیم باید در اولین مرحله ان را به ضمیر ناخوداگاه ببریم و در مرحله دوم ان را کمرنگ کنیم و در دراز مدت به طور کامل از بین ببریم واین کار جز با جایگزینی افکار ممکن نیست و برای جایگزینی افکار باید تمام محدودیت ها را کنار گذاشت و مدتی به طور ازاد زندگی کرد

- - - Updated - - -

روش این روانشناس به نظر خودم هم منطقی میاد اما من مرجع تقلیدم اقای ایت الله خامنه ای هستند و وقتی به استفتائات ایشون مراجعه کردم متوجه شدم این کار کاملا متضاد با اموزه های دینی ماست ، الان به خاطر اشتباهم بد جور پشیمونم و نمی دونم باید چیکار کنم روش کارشناس سایت اقای sci خوبه اما کامل نیست چون فقط چند ساعتی روم اثر داره و بعد چند ساعت دوبار افکار تو مغزم فعال میشه

با سلام و احترام
به نظرم شما به خاطر افکار اتوماتیک و وسواسی که به ذهنتان هجوم می آورند باید به صورت حضوری به روانشناس بالینی مراجعه کنید و با رویکرد رفتار درمانی یا شناخت درمانی روی شما کار شود.

احتمالا تکالیفی که در آن جلسات به طور مستمر به شما می دهند زمینه تغییر را برای شما فراهم می کند.
فراموش نکنید افکار اتوماتیک 7 ساله نمی داند چند روزه تحت کنترل در بیایند.

به هر حال ما بنا نداریم که شما از چاله ای دربیایید و در چاه بزرگتری بیفتید.
با تشکر

خواستم ازدواج کنم اول از دخترهای فامیل شروع کردم اما هیچ کدومشون حتی نزدیک به اون چیزی که میخواستم نبودند،بعد رفتم سراغ اشنایان و دوستان بازم نتیجه نگرفتم چون یا تحقیرم میکردند و یا کسایی رو بهم معرفی میکردند که چند سال از خودم بزرگتر بودند،خودم هم تو محیط کاریم دنبال گزینه بودم اما هیچ وقت نتونستم یکی رو پیدا کنم که فقط کمی اون چیزی باشه که من میخوام،هر روز به قسمت اختلافات زن و شوهر سایت سر میزنم و می بینم زوج ها چقدر باهم اختلاف دارند و من میترسم یه اشتباه بزرگ بکنم و بعد یه عمر پشیمون بشم از ازدواج سنتی هم خوشم نمیاد دوست دارم خودم یکی رو پیدا کنم اما هر کاری که میکنم نمیشه
تا الان ملیونها تومن به روانشناس ها دادم هیچ کدومشون تا حالا بهم نگفتند معیارهای تو برای ازدواج غیر معقول هست همشون معیارهام رو تایید کردند،بیشتر از 5 میلیون تومن فقط برای زیارت و خواستن از معصومین خرج کردم اما بازم نشد
این پیچ رو رد کنم میرم پشت سرم رو هم نگاه نمیکنم

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

با سلام و احترام
به نظرم شما به خاطر افکار اتوماتیک و وسواسی که به ذهنتان هجوم می آورند باید به صورت حضوری به روانشناس بالینی مراجعه کنید و با رویکرد رفتار درمانی یا شناخت درمانی روی شما کار شود.

احتمالا تکالیفی که در آن جلسات به طور مستمر به شما می دهند زمینه تغییر را برای شما فراهم می کند.
فراموش نکنید افکار اتوماتیک 7 ساله نمی داند چند روزه تحت کنترل در بیایند.

به هر حال ما بنا نداریم که شما از چاله ای دربیایید و در چاه بزرگتری بیفتید.
با تشکر

---

سلام
من خودم به چند تا روانشناس تو تهران و مشهد مراجعه کردم و هیچ کدومشون نتونستن بهم کمک کنن یه تمرین هایی رو بهم میدادن در باره تمرکز فکر البته یکیشون گفت که من با هیپنوتیزم میتونم تو رو درمان کنم اما خودم نرفتم
تمرین هایی که بهم میدادن عین روش اقای sci چند ساعت روم اثر داشت من دو سال تحت درمان روانشناس ها بودم اما هیچ نتیجه ای نگرفتم
به هر حال ممنونم از راهنماییتون لطف کردین
میخوام برم برای هیپنوتیزم
سپاس

به نظر من مشکل شما دعا کردن و مذهبی بودن نیست. مشکلتون سخت بودنتونه. بسته بودنه. اینکه صفرو یکه همه چی واستون. انعطاف پذیری خیلی کمی دارین. خیلی کم. اون پذیرشی رو که باید داشته باشین نسبت به خودتون ادما و گذشته و حال ندارین. سفت و سختین خیلی سختین. این فقط برای مذهب نیست. برای همه چی قاعدتا اینطوری هستین. ملایمت و انعطاف مورد نیازو ندارین. وقتی یه جایی بخواین برین مقصد مهمه دیگه هیجی مهم نیست. اگه یکی افتاده باشه کنار راه نمی بینینش. صدای کسی رو نمی شنوین. پست های اینجا رو درست نمی خونین. دلتونو بستین. نمی شنوین. اون چیزی که بهش می گن دگم احتمالا. خیلی سخت و سفت و بسته همه چی رو برای خودتون تعریف کردین. این نرمش پذیرش لطافت انعطاف پذیری یا هر چیزی که اسمشو بخواین بذارین این اون چیزیه که باید دنبالش بگردین. بعدش ارامش خواهید داشت.
نمی دونم چطوری میشه گفت. سخت کردین همه چی رو برای خودتون. همه چی رو سفت کردین. واسه همین بهتون سخت می گذره.
فکر نمی کنم با دوست دختر اینترنتی پیدا کردن و یا هیپنوتیزم مشکلتون حل شه. هیپنوتیزم ممکنه اگه پیش ادم متخصص باشین بتونه کمک کنه که بفهمه مشکلتون دقیقا چیه. پذیرش و نرمشتونو بیشتر کنین.
این نظر من بود ممکنه اشتباه کنم.
موفق باشید.

سلام
از همه دوستان به خاطر راهنماییها شون ممنونم و تشکر ویژه دارم از مدیر همدردی -فرشته مهربان-meinoush-معاون کلانتر
من مشکل خودم رو حل کردم
نتیجه گیری از ارسال های مدیر همدردی
حتی دعا رو همون عزیز رحیم، رو زبونت قرار می دهد.
دعا یعنی یک ارتباط
مثل عشقبازی با معشوق
در واقع مزد اصلی آنست که کارگر از صاحب مغازه می گیرد و این هرگز ضایع نمی شود.
اما اصل دعا اجرش محفوظ هست.
یک نگاهی به خودت، به طبیعیت و به دیگران بکن. میلیاردها میلیارد خواهش ها بدون خواستن و حتی بدون آگاهی نیازمندان بر طرف می شود
شما چه چیزی از وجودت را خودت از خدا خواستی؟!
مگر نه این بوده است که بدون خواهش تو، همه را رایگان بهت داده است؟!
>>>>>>>من هیچ وقت این حقیقت رو ندیدم من هر چی دارم از خداست<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<

نتیجه گیری از ارسال های فرشته مهربان
( بنده من ) همه چیز را برای تو خلق کردم ، ترا برای خودم ، از من مگریز >>>> حدیث قدسی
کمی عمیق تر ببینید ، تجربه عشق بنده ای از بندگانش شما را راه به سوی عشق او اشاره داده و شما به اشتباه متوجه شده ای
شما حتی ذره ای به این فکر نمی کنی که شاید با نرسیدن به آن دختر بلایی از شما رفع شده
واقعیت این است که تعارضها ما را دچار مشکلات و توجیهات می کند و در سرگردانی می مانیم .
آیا عمق رضایت حضرت علی علیه السلام از خدا و آنچه بر او مقدر کرده در شما پیاده شده ؟
خدایی چقدر به محتوای همان دعاهایی که شما خوانده اید دقت کرده اید
چقدر ارتباط و درخواست را برای معرفت افزایی ، انسان تر شدن و اخلاقی تر شدن و ... داشته ایم که همین سیاق خود تأمین کننده سبک زندگی درست هم می شود . چقدر از خدا خواسته ایم که ما را یاری کند آنگونه که خودش می خواهد باشیم و درست از الگو ها استفاده کنیم که اگر چنین شود روش و رویه زندگی ما هم به تبع آن درست می شود از جمله روش انتخاب همسر و .....
و بعد خدا محکوم می شود به اینکه بخل ورزیده ( فحوای کلام شما )
>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>خدا دوست دارد من به طرف او بروم و خدا بخیل نیست خدا علم مطلق است و صلاح من را بهتر از من میداند<<<<<<<<<<<<<<<<<

نتیجه گیری از ارسال های meinoush
اگه واقعا فکر می کنی به نتیجه نرسیده واسه این بوده که بی طاقتی.
ه کمی طاقتت رو بیشتر کن. حالت پذیرشت رو هم بیشتر کن نسبت به ما به همدردی و ادمایی که میان نظر میدن. و در واقع پذیرشت رو نسبت به خودت بیشتر کن. اینطوری می تونی هر کسی هر چیزی که می گه و به دردت می خوره رو بشنوی و به کار ببری.
خودتو درگیر چیزایی که گذشتن و تموم شدن نکن. خودتو ببخش
مشکلتون سخت بودنتونه. بسته بودنه. اینکه صفرو یکه همه چی واستون. انعطاف پذیری خیلی کمی دارین. خیلی کم. اون پذیرشی رو که باید داشته باشین نسبت به خودتون ادما و گذشته و حال ندارین. سفت و سختین خیلی سختین. این فقط برای مذهب نیست. برای همه چی قاعدتا اینطوری هستین. ملایمت و انعطاف مورد نیازو ندارین. وقتی یه جایی بخواین برین مقصد مهمه دیگه هیجی مهم نیست. اگه یکی افتاده باشه کنار راه نمی بینینش. صدای کسی رو نمی شنوین. پست های اینجا رو درست نمی خونین. دلتونو بستین. نمی شنوین. اون چیزی که بهش می گن دگم احتمالا. خیلی سخت و سفت و بسته همه چی رو برای خودتون تعریف کردین. این نرمش پذیرش لطافت انعطاف پذیری یا هر چیزی که اسمشو بخواین بذارین این اون چیزیه که باید دنبالش بگردین. بعدش ارامش خواهید داشت.
>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>باید عوض بشم تا به ارامش برسم<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<< <<<<<<<
سپاس از همتون،من باید صفات زشتی رو که دارم از بین ببرم و سعی کنم نگرش درستی به زندگی داشته باشم

نه نباید عوض شی. هیچ صفتی هم زشت نیست. همه ی ادما همه ی صفات رو دارن. در جایی یه صفتی که فکر می کنیم بده خیلی هم خوبه در جای دیگه یه صفتی که فکر می کنیم خوبه بده. هیچی بد نیست. الانم داری با خودت خشک و سخت برخورد می کنی. نرمش یعنی همین. یعنی هر چیزی که هستی رو بپذیر. یعنی یه کمی هم با خودت مهربان تر باش هم با بقیه. این مهربانی منظورم به رفتار نیست. منظورم به وسعت دله به پذیرشه به درک کردنه به قضاوت سریع نکردنه. الان خودتو زود و سخت قضاوت کردی. نمی دونم منظورمو می تونم برسونم یا نه. چیزی که نیاز داری یه کم نرمشه یه چیزی مثل ملایمت نسیم. خودتو با اغوش باز بپذیر بدون اینکه استدلال فکری کنی. بی هیچ سوال و جواب خودتو همین الان بپذیر. بعدش می تونی بقیه رو هم بپذیری بعدش همه رو می بخشی. خدا رو هم می بخشی. همه رو هم خودت و هم بقیه رو با ملایمت می پذیری. مثل افتاب می تابی.
فکر می کنم نمی تونم اون چیزی که می خوامو درست بیان کنم.
موفق باشی عزیز.