سلام عزیزم:72:
ابتدا عذر خواهی می کنم که منظورت در پست قبلی را درست متوجه نشده بودم. جمله ات ابهام امیز بود!
به نظر من اشتباهت در همین جاست.......
یک بار دیگه ان پست را بخوان
مثلا:
آیا دختران خود را « حتی بدون داشتن همسر» می توانند به عنوان یك انسان كامل بپذیرند و از زندگی لذت ببرند، یا همه زندگی خود را خلاصه كرده اند در شخص دیگری به نام همسر؟
و بعد هم یک بار تمام پستهای خودت در این تاپیک را بخون.
بعضی از جمله هات را نقل قول کردم.
خب این فکر را عوض کن و با یک چیز دیگه جایگزینش کن......
یک بخشی از زندگی ازدواجه و تا شرایط و امکانات و... فراهم بشه, فرد زندگیش را می کنه. البته قبول دارم شرایط خانواده ها با هم متفاوت و بعضی وقتها اطرافیان هم حرفهایی می زنند, ولی شما به حرف دیگران چیکار داری, شما اجازه نده که ان حرفها ناراحتت کنه و به زندگیت برس.
منظور جمله اولت را خیلی درک نکردم! چرا زده شدی؟ اتفاقا باید بهت انگیزه هم بده.:73:
ولی جمله دوم, یعنی خانواده موافق نیستند؟ خب اگه شما فوق بگیری, خانواده چه واکنشی نشون میدن؟
خودت واقعا نمی خوای؟ با محیط جدید و دوستان جدید اشنا میشی و سرت گرم میشه هااااا.
در دین مبین اسلام هم به علم اموزی بسیار سفارش شده. چرا نه؟؟؟
کنجکاوم دلیل علاقه نداشتنت را بدونم؟؟؟ چرا مخالفی؟؟؟
صرف نظر از بخش مادی, باعث میشه وقت ادم پر بشه و کمتر احساس افسردگی و... کنه.
حضرت علی (ع) می فرمایند: زندگی مومن به سه بخش تقسیم میشه: بخشی به عبادت, بخشی به کسب روزی حلال, بخشی به لذت بردن از نعمتهای حلال.
به نظر من باید از فکر و خیال راحت بشی و بعد ازدواج کنی. میشه بگی این فکر و خیال ها چیه؟
عزیزم فکر نمی کنی که به صلاحت بوده که با ایشون ازدواج نکنی؟ ایشون چه جوری می خواستند بدون کار و.... مسئولیت زندگی را به عهده بگیرند؟ میشه بگی معیارت برای ازدواج با ایشون چی بود؟
این سه تا نقل قول را بخون.
به نظر من فراموشش کردی ولی نه کاملا..... روانشناس نیستم ولی تا کاملا این موضوع را برای خودت حل نکردی و تا زمانیکه وقتی می بینیش گریه ات می گیره و برای ندیدنش جمع را ترک می کنی, ازدواج نکن....
خب جاهایی که میری, ببین کیا مجردن و با انها ارتباط برقرار کن...
:300::300::300:
به نظر من این دو موضوج جداگانه و متفاوت....
اول اینکه: بله من هم کاملا با شما موافقم که ادم نباید برای دیده شدن کاری انجام بده و اصلا چنین کارهای شایسته و در شان یک دختر خانم نیست و به جاش باید به زندگیش برسه و هر روز نسبت به دیروز پیشرفت کنه و معیارهای لازم را کسب کنه تا در مسیر زندگی با فرد مناسبی اشنا بشه.
ولی مورد دوم: باید شرایط اشنایی هم ایجاد بشه.
ما نمی گیم برای ازدواج کردن برو کلاس و.... برای خودت و پیشرفتت برو. ولی به هر حال از این طریق با انسانهای مختلف هم اشنا و معرفی می شی.
شما می فرمایید که دور و اطرافتون پسری که باهاشون ازدواج کنید, نیست. خب چه جوری می خواهید ازدواج کنید؟ ورود به اجتماع مقدمات لازم برای اشنایی را فراهم می کند.
هر کاری که باعث بشه یک تحولی در روحیه ات ایجاد کنه, انجام بده و به خودت و زندگیت برس و مدتی به ازدواج و خواستگار فکر نکن. شما زندگیت را بکن و ازش استفاده کن و سعی کن هر روز احساس پیشرفت کردن را احساس کنی و به خدا توکل کن....
خب, بسیار عالی. ولی یک پیشنهاد دارم, در کنار این, در فعالیتهایی که بیرون از منزل انجام میشه هم شرکت کن. همش تو خونه نمون.
امیدوارم که از دستم به خاطر این حرفا ناراحت نشده باشی. اگر هم خدای نکرده موجب ناراحتتیت شدم, واقعا عذر خواهی می کنم. منم یک دخترم هم سن و سال شما و اگر اینها را گفتم, برای این بود که دوست دارم شما هم مثل بقیه دخترها شاد و خندان باشی و از زندگیت استفده کنی و لذت ببری و فقط به خاطر اینکه خواستگار نداری, زندگی را به کام خودت تلخ نکنی و فقط مدام به این موضوع فکر نکنی.
انشالله در همه مراحل زندگیت موفق و شاد و سلامت باشی و به هر چی که می خوای برسی و با یک پسر خوب هم ازدواج کنی:72::72::72::72::72::72: