اینقدر که توی دوستی ها رابطه های جنسی عجیب غریب زیاد شده، یکی که رابطه نداشته باید بگیم خدا را شکر.
واقعا خدا را شکر که چیز خاصی نبوده، چون وضعیت را برای اون دختر سخت تر می کرد.
این خیلی خوبه که در 4 سال رابطه تونستید مراعات بعضی مسائل را بکنید.
این همه بخاطر رابطه سرزنش شدید، بخاطر این کار مثبتتون باید آفرین گفت.
این که تقصیر کی بود و چی شد، چیزی را عوض نمی کنه.
یه جوری یک ماه ازش بی خبر باش (سفر، خاموش کردن تلفن، صحبت کردن با خودش و مطرح کردن موضوع ... هر روشی که مناسب می دونی) و خوب فکر کن و تصمیم نهاییت را بگیر.
نه با عذاب وجدان
نه با دلسوزی
نه با گریه و خواهش ایشون
نه با سرزنش های من و دیگری ...
برای ازدواج تصمیم نگیر.
اگر واقعا نمی خواهیش، چاره ای نیست که بهش بگی. براش سخت خواهد بود، اما به هر حال تاوان کاری هست که کرده (نگفتم چه کاری. می تونه منظورم دوستی باشه، می تونه سادگی باشه، می تونه اعتماد باشه، می تونه منفعت طلبی باشه، می تونه احساسی بودن باشه .... بسته به جزییات رابطه و هدف ایشون).
تسلیم گریه هاش نشو.
راه درازی در پیش داره و حیفه که بدون عشق و احترام واقعی زندگی کنه.
گولش نزن. روشن باهاش صحبت کن. مث یک مرد تمامش کن.
طوری ازش جدا شو که چیزی که تو این رابطه از دست می ده یک انسان باشه، نه یک باور.
فقط تو باشی که از زندگیش می ری، نه اعتمادش به آدمها و مردها.
یکی از دلایلش هم می تونه سن کم شما زمان شروع رابطه باشه. تصمیمات پسرها قبل از 25 سالگی خیلی قابل اعتماد نیست.
:72::72::72::72::72::72::72::72::72::72::72::72::7 2::72::72::72::72:
فکر نمی کنم دیگه تو این تاپیک حرف جدیدی بشنوی.
تعداد پست هاتون هم از ماکزیمم ظرفیت (50 تا) رد شده.
اگر صلاح می دونی تاپیکت را ببند. یکی دو هفته فکر کن و بعد خواستی تاپیک چدید باز کن.