همسرم حاضر به برگزاری جشن عروسی نیست

درود بانو هم آوا

بنظر من باید به تلاشت ادامه بدی ایشالله به نتیجه میرسی فقط ناز اومدن(میو میو مثل پیشی)خودتون رو لوس کردن رو بیشتر نشون بدین مسئله طرز فکر ایشون که نمیخواد پول مفت بده.خوب همه تمرکزتون رو اول بزارین روی عروسی(از نظر یه زن خیلی مهمه آرزوی هر دختری گرفتن یه عروسی مجلل و باشکوهه)نشدم خیلی مهم نیست بلاخره عروسی معمولی هم خوبه.

دوم:خوب میخواد ببره مسافرت یکی از گزینه هاشه ببین اگه شووهرت مذهبی هستش بنویسین واسه کربلا برین با همدیگه که اینجوری خیلی عالیه بنظرم.

ولی درکل کاری که میشه کرد واسه گفتن عروسی.

بعضی تالارا ورودی نمیگیرن یا کمتر میگیرن
توی یه روزی باشه که مثلا مناسبتم نباشه اونجوری فکر کنم بهتره و حداقل ورودی نمیگیرن
سعی کنین بیشتر بدون بچه دعوت بشه چون اکثرا بیشتر از 25یا 30 نمیندازن در صورتی که هر نفر حداقل 17تا 20 تومان هستش
اینجوری نصف بیشتر پولم برمیگرده.
در مورد فیلم و عکس هم بچه ها توضیح دادن یه دوربین فیلمبرداری خوب فول اچ دی از آشنا و فامیل بگیرین.بعدش برین خودتون گالری عکاسی چنتا عکس عروسی بگیرین.
اینجوری هم نشد همون با دوربین عکس خانوادگی و دونفره بگیرین کافیه فکر کنم خوب باشه.

نشد همون رو کربلا زوم کن فکر کنم ایده خوبی باشه.


در کل هرچی باشه مهم نیست حتما حتما حتما یه دوربین هم شده از فامیل بگیرین چنتا عکس بگیرین و فیلمبرداری حیفه بخدا آدم بعد مثل 20 سال یا 15 سال میبینه.
دو هفته قبل عقد خواهر زادم بود نشستیم آلبوم عکسای عقد و عروسی رو دیدیم خیلی کیف داد.حداقلش عکس و فیلم رو حتما بگیرین یه آرایشگاه و لباس سفید عروس نشدم حداقل یه رنگ شاد بگیرین .

ولی من فکر میکنم خودشوم میدونه حق با شماست ولی در کل دوست نداره پول الکی بده.
راستی تا یادم نرفته چند روز پیش خانومم میگفت سر عروسی یکی از آشناهامون مادر بزرگ و پدربزرگ عروس بزرگای فامیلشون اومدن با اینکه عروسی هم نبودن نفری 200 یا 500 تومان دادن شیرینی عروسی یه پاتختی کوچیک دایره و چشن خانوادگی گرفتن همونجا سه چهار میلیون جمع شد.ببین اگه این پتانسیل توی خانوادتون هست خوب ازش استفاده کنین

با سلام


لطفاً عنوانی که دقیق نشان دهد مشکل شما چیست را تنظیم کنید و از طریق لینک تماس با ما در بالای صفحه تالار یا از طریق لینک گزارش در پایین پستتان ارسال دارید تا جایگزین عنوان کنونی شود و سپس تاپیک باز شود

با تشکر

:47::47::47::47:
واقعا کسی نظری نداره؟

هم اوا جان....
من به نطرم برای این حرفها دیر شده ولی شاید فقط بگم که شاید چون شما از اول گفتی نمی خوام ایشون هم می خواد گربه رو دم حجله بکشه...
من یه راهکار به ذهنم می رسه...ببین ترکیه رو تو زمانlow seasen برید خیلی کمتر میشه....یا برید تو سایت last second ازاین تورهای لحطه آخری بگیرید واقعا هزینش خیلی کم میشه اون وقت می تونی همسرت رو راضی کنی به رفتن....ما توی خرداد رفتیم خیلی هزینش برامون کم در اومد اونجا هم کمتر به موزه اینها رفتم بیشتر توی شهر با همسرم چرخیدیم و با فرهنگ اونجا آشنا شدیم خیلی بیشتر بهم خوش گذشت حتی اونجا با تاکسی هم نمی رفتیم همش ترانوا و مترو سوار می شدیم...حتما چک کن ببین چه قدر کم در میاد هزینش...می تونی به خود اژانس ها هم رجوع کنی بپرسی و بعد به همسرت بگی
ببین حتی اگه رفتی مشهد یه هتل با کلاس برو...اگه بتونی یه لباس عروس ار دوستی کسی قرض کنی و بری باش عکس بگیری ویابری بالای سر حضرت وقت بگیری براتون خطبه عقد رو دوباره بخونن... بذار تو مشهد هم کلی حال کنی...من هم اگه عقل الانم رو داشتم عروسی نمی گرفتم

دوستهای خوبم من منتظر نظرات شما هستم...:47:

سلام به همه دوستان
سال نو مبارک
مشکل بنده حل که نشد هیچ بدتر هم شد... همسرم جدیدا عنوان میکنه که به دلیل کهولت سن والدین قادر به ترک آنها نیست و راضی نیست که سر زندگیمون به صورت مستقل بره و اصرار داره که اگه برای من مقدوره با خانواده اش زندگی کنیم و منزل خودمون رو مجددا اجاره بدیم... این درحالیه که مادر ایشون طی صحبتی که با خواهرشوهرم و در حضور خود ایشون داشتیم به صورت غیر مستقیم عنوان کردن که علاقه ای به زندگی با ما ندارن و باید تلاشمون رو بکنیم که بریم سر زندگی خودمون از طرفی پدر ایشون هم خیلی خوشحال هستند که پسرشون داره سر و سامانی پیدا میکنه ولی نمیدونم شوهرم برای کی انقده اصرار داره که با پدر شوهر و مادر شوهرم زندگی کنیم؟
ایشون میگه پدر و مادرش پیر هستند و به کسی برای مراقبت احتیاج دارند این درحالیه که خواهر ایشون 2کوچه پایئن تر از منزل پدرشوهرم زندگی میکنه و براحتی میتونه به اونها سر بزنه جمع بندی مطلب اینکه هیچکس به رفتن ما به خونه پدرشوهرم راضی نیست اما شوهر من از مستقل شدنمون به شدت ناراحته... شما بگین من چطور باید ایشون رو راضی کنم؟
عروسی رو که اصلا نمیگیره... از خیرش گذشتم... من باید چیکار کنم؟
مرســــــــــــــــــی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط هم آوا

سلام به همه دوستان
سال نو مبارک
مشکل بنده حل که نشد هیچ بدتر هم شد... همسرم جدیدا عنوان میکنه که به دلیل کهولت سن والدین قادر به ترک آنها نیست و راضی نیست که سر زندگیمون به صورت مستقل بره و اصرار داره که اگه برای من مقدوره با خانواده اش زندگی کنیم و منزل خودمون رو مجددا اجاره بدیم... این درحالیه که مادر ایشون طی صحبتی که با خواهرشوهرم و در حضور خود ایشون داشتیم به صورت غیر مستقیم عنوان کردن که علاقه ای به زندگی با ما ندارن و باید تلاشمون رو بکنیم که بریم سر زندگی خودمون از طرفی پدر ایشون هم خیلی خوشحال هستند که پسرشون داره سر و سامانی پیدا میکنه ولی نمیدونم شوهرم برای کی انقده اصرار داره که با پدر شوهر و مادر شوهرم زندگی کنیم؟
ایشون میگه پدر و مادرش پیر هستند و به کسی برای مراقبت احتیاج دارند این درحالیه که خواهر ایشون 2کوچه پایئن تر از منزل پدرشوهرم زندگی میکنه و براحتی میتونه به اونها سر بزنه جمع بندی مطلب اینکه هیچکس به رفتن ما به خونه پدرشوهرم راضی نیست اما شوهر من از مستقل شدنمون به شدت ناراحته... شما بگین من چطور باید ایشون رو راضی کنم؟
عروسی رو که اصلا نمیگیره... از خیرش گذشتم... من باید چیکار کنم؟
مرســــــــــــــــــی

---

سلام هم آوا گرامی

سال نو شما هم مبارک

بنظر من برای اینکه راهنمایی درستی بگیری بهتره برای مشکل جدیدت یه تاپیک دیگه با عنوان دیگه ای بزنی.
اینجوری دوستانی که قبلا اومدن به تاپیکت سر زدن فکر میکنن مشکلت هنوز قبلی هستش و حالا که نظری درمورد مشکلت ندارن به تاپیکت سر نمیزنن ببینن مشکلت عوض شده و چیه.
شاید برای مشکل جدیدت افراد بیشتری بتونن راهنماییت کنن.
حتی ممکنه کارشناس ها هم دیگه به تاپیکت سر نزنن.
فکر کنن قبلا راهنمایی کردن.