-
بانو دلسای گرامی
من راهکاری ندارم یعنی جرات نمیکنم وقتی بالهای صداقت و فرشته مهربان دو عزیز دوست داشتنی نوشته هاتون رو دنیابال میکنن چیزی بنویسم
فقط حسی که بعد خوندن جوابتون دارم رو بیان میکنم
بخدا خیلی خوشحال شدم خیلی خیلی زیاد اینکه دوباره میخوای بجنگی و اینکه دوباره میخوای خودت رو بساز یو امیدت رو بدست بیاری ایشالله به حق پنج تن و با راهنمایی دوستان و انجام اونکارا توسط خودت زندگیت رو دوباره بسازی منتظر خبرای خوب هستیم خواهشا قرص و محکم باش
هرروز به این تالار سر میزنم فقط به این امید که دوستانی که توی زندگیشون مشکل دارن ببینم که با راهنمایی و پشتکاری که دارن بر مشکلاتشون غلبه کنن و یه زندگی خوب برای خودشون بسازن ایشالله که شما هم جزوشون باشی :72::323:
خوش به حالت دختر داری بخدا گریم میگیره صبحا وقتی صورت خوشگلش رو میبینم بیدار میشه دست و پاهاش رو میکشه میخنده یا وقتی میرم خونه تا منو میبینه میزنه زیر خنده انگار توی اون لحظه خوشبخت ترین آدم روی کره زمینم :72: ایشالله موفق میشی هرووقت یکم امیدت کم شد یه نیگا توی صورت خوشگلت کن از خنده هاش و نگاه معصومش کلی انرژی مثبت میگیر
-
سلام
ممنونم از دوستان
فرشته مهربان
دارم اولین گام رو با همه تلاشم انجام میدم وقتی تصویرسازی می کنم حس و حال خوبی دارم (البته گاهی اوقات تصویر سازی منجر به خودارضایی هم میشه)
احساس می کنم کمی روی همسرم هم اثر داشته (البته قول دادم که ازش چیزی نگم)
بالهای صداقت عزیز
ممنونم از تجربتون واقعا استفاده کردم دارم مدت های غم و غصه خوردن و کم تر می کنم البته با وجود داشتن بچه کوچیک کمتر وقت غصه دارم ولی همونم میخوام هدفمند باشه نه اینکه از هدف دورم کنه. چند روز پیش وقتی از پشت خط کلمه کثافت رو که شنیدم انگار آب سردی روم ریختن ولی احساسمو کنترل کردم خودمو به نشنیدن زدم ولی دلم خیلی شکست می خواستم با پیام جوابش رو بدم جواب تمام کارها و خیانتاشو ولی کنترل کردم و خودمو جمع و جور کردم.
این روزا تنبل شدم البته رگه تنبلی رو همیشه داشتم. نمازام رو یکی در میون میخونم. خسته ام بی حوصله ام.
تمیز کردن یه خونه 300 متری که قدیمی هم هست تمام انرژیمو می گیره . سر دخترم داد و بیداد می کنم اونم بیچاره با تعجب نگام میکنه. سرما خورده خیلی هم نق میزنه و بهم می چسبه. 2 تا کار پایان نامه دارم که هنوز دستمه و حوصله انجامش رو ندارم.
دوست دارم یه روز یکی دخترمو نگه داره . نیاز به استراحت دارم.
قراره بریم توی خونه جدید و مستقل بشیم. از الان کابوس تمیز کردن اون خونه و این یکی رو دارم.
دلم میخواد یه روز برای خودم باشم .
وقتی خیلی غصه دارم آهنگ چشم امید رو میذارم و پخش آنلاین حرم امام رضا رو نگاه می کنم و خودمو تخلیه م یکنم. دلم پر میکشه واسه اونجا.
-
هنوزم کارهام مونده بخاطر پایان نامه که تنبلی کردم و دیر انجام دادم بدقول شدم.
کارهای تمیزکردن خونه مونده. سر دخترم داد میزنم و بعدش پشیمون می شم و گریه ام می گیره.
اوضاع بد نیست. وقت هایی رو توی طول روز غصه دارم. ولی بیشتر تصویرسازی مثبت می کنم. چون حال خودم هم بهتر میشه و انرژی بهتری دارم.
-
سلام... امیدوارم به زودی مشکلتون حل بشه...من و همسرم راهی جدید را آغاز کرده ایم. اگر نتیجه داد به عنوان یک پیشنهاد بهتون معرفی میکنم. حداکثر تا چهل پنجاه روز دیگه نتیجه را بهتون میگم.
-
یوپرشین | بزرگترین سایت آموزش مسائل جنسی و زناشویی
یوپرشین
بزرگترین سایت آموزشی در مورد مسائل جنسی
امیدوارم به دردت بخوره
راستی این دکتر شیخ هم خوبه
دکتر شیخ | آموزش مسائل جنسی
آموزش مسائل جنسی
البته همه اینا بعد از انرژی مثبت دادن به خودت و اصلاح افکار منفیته .
همیشه پیگیر موضوعت هستم. امیدوارم موفق بشی عزیزم :43:
-
سلام دوستان
ممنون آقای نیکمرام. امیدورام هرچه به صلاحتونه واستون پیش بیاد. منتظر خبرای خوب و پیشنهاداتون میمونم.
ممنونم ویس جان
سر زدم به او دوتا لینک ولی نتونستم کامل مطالبشو نگاه بندازم وقتم کمه و کارم زیاد . ممنونم که پیگیری
اینقدر اینروزا خسته ام. دست تنها باید جا به جا بشم کلی کار و جابجایی بهمراه بچه داری. شوهرم نیست رفته شهر دیگه واسه امتحانای پایان ترم.
از لحاظ روانی بیشتر خسته ام تا جسمی . اینقدر هوای گریه دارم ...
تصویرسازی مثبت دارم و اغلب هم منفی. حس می کنم دیگه نمی کشم. این آخرین باریه که اومدم نت چون باید سیستم رو هم جمع کنم تا بخوام دوباره اونجا راهش بندازم طول می کشه .. ممنونم از همه دوستان که واسم راهکار دادن. من هنوزم منتظر اومدن فرشته مهربان و بالهای صداقت هستم.
باید چند هفته ای رو استراحت کنم . امیدورام با خبرای خوش برگردم ...
-
سلام
عزیزم پیشنهاد میکنم به دخترت محبت کنی و توجه
چون اگه یه روز مشکلاتت هم حل شه یهو م بینی دخترت بزرگ شده و دیگه نمی تونی به عقب برگردی و جبرانش کنی
سرش فریاد نزن بهش خیلی محبت کن
-
درود بر بانو دلسا
خداوکیلی شما زنا خیلی نیرو دارین بچه داری خیلی سخته من یکی که زرنگی کردم از زیرش در رفتم خانومم رو میفرستم هرروز خونه مامان باباش :58: وقتی هم راه میوفته که هیچی دیگه یعنی یه لباس نمیتونی بپوشی از ترس اینکه کلش جایی نخوره چیزی روش چپ نشه دست چیزی نشه چیزی رو خراب نکنه واقعا سخته بچه داری شما که هم پایان نامه هم مینویسی هم خونه رو هم تمیز میکنی خداوکیلی خیلی کارت درسته :72: ایشالله این روزای سخت میره و سپری میشه بجاش یه بانوی قوی میمونه مثل ققنوسی که از خاکستر در میاد و پرواز میکنه.
خواهر خودمم باورش سخته هم کارمنده هم دوتا بچه محصل دبستانی داره هم داره دانشگاه درس میخونه معدلشم 18یا 19 هستش من یکی که افتخار میکنم به همچین خواهری مثل خانومم مثل شما و مثل خانومایی کثل شما که باعث افتخار خانواده این وقتی نوشته هاتون رو میخونم وقتی تلاشتون رو میبینم توی این همه سختی که دارین تحمل میکنین تو دلم میگم خوش به حال شوشو یه همچین همسری داره و اینکه اینقدی زرنگ بوده انتخابش کرده و ازش جواب مثبت گرفته :104:
ایشالله دفعه بعدی با خبرای خوش بیا منتظررررررررررررررررررررر رریما یادت نره زودی بیا:72:
-
سلام دوستان
بعد چند روز اومدم کافی نت
هنوزم منتظر حضور بالهای صداقت و فرشته مهربان هستم. از تمام دوستان که نظر گذاشتن هم سپاسگذارم.
تو.ی خونه جدید امکان داشتن نت رو ندارم
-
نمی دانم در مسیر امیدواری تا چه حد گام برداشته ای ، اما این روند باید ادامه یابد یعنی از تلقینات منفی بپرهیز و تا می توانی امیدواری را نهادینه کن .
گام بعدی این است که از تمرکز روی شوهرت بیرون بیا و او را با همه ضعف ها و مشکلاتش بپذیر و تصمیم بگیر که برای خودت زندگی کنی .
این گام بسیار مهمی هست و البته آسان هم نیست . باید سنگهایت را با خودت وا بکنی و با یک تحلیل شناختی در یابی که با روندی که تا حالا داشته ای جز در جا زدن و حتی پس رفت داشتن و دچار مشکلات روحی و جسمی شدید شدن در ادامه ، هیچ خیری برایت نیست . و در مقابل با همان تحلیل شناختی به این باور برس که اگر او را همانطور که هست بپذیرم و بچسبم به اینکه برای خودم زندگی کنم و شاداب باشم و روی خودم و بچه ام سرمایه گذاری کنم بهتر و سالمتر خواهم بود ....
اگر این روند را در پیش بگیری مطمئناً روی همسرت هم اثر خواهد گذاشت اگر چه هدفت نباید به هیچ وجه این باشد .
برای در پیش گرفتن این مسیر ، استفاده از هر ابزاری که خلاف شرع و قانون و شأن نباشد را داشته باش . ببین چه چیزی بهت آرامش و نشاط می دهد آنرا در برنامه زندگیت قرار بده . اهدافی که بهت لذت و آرامش و شادابی می دهد را طراحی کن و البته نه اینکه سنگ بزرگ علامت نزدن شود یعنی به تواناییها و مکاناتت توجه کن و برنامه و هدف در حد متعادل طراحی کن و مهمتر از آن عمل کن . دو صد گفته چون نیم کردار نیست . تا نجنبی هرگز قدم از قدم برنخواهی داشت . پس به برنامه هایی که می ریزی عمل کن
موفق باشی
-
سلام بالاخره مستقل شدیم و هم اینکه بعد از این مدت تازه اینترنت رو تونستیم وصل کنیم.
ممنونم فرشته مهربان عزیز از پاسختون
قدم یک رو مجددا کار می کنم ولی قدم دو رو هیچ جوره نتونستم رعایت کنم مدام توی ذهنمه که الان کجاس داره چیکار می کنه؟ البته حساسیت هام خیلی خیلی کمتر شده زمان غم و غصه ام هم خیلی کمتر شده دیگه مثل اوایل زیاد تو فکر نمی رم. شاید هفته ای یک روز غصه دار باشم و یا اینکه چیزی منو یاد گذشته بندازه.
مستقل شدیم و روابط کلامی خیلی بهتر شده. و حتی احساس می کنم روابط صمیمانه تری داریم. قراره سفر زیارتی بریم.
هنوزم روابط فیزیکی نداریم. شرایط مالی سختی دارم که بیشترش روی دوش من و دخترمه نمی گم واسه اون نیست ولی به من بیشتر فشار میاد . هیچوقت اینجوری بی پول نبودم.
-
درود بانو
اولا تبریک بخاطر نقل مکان جدید و اینکه رابطتتون بهتر شده و حس بهتری دارین
توی طی شدن مسیر بهبودی همیشه اینجور موارد هستش یکم بیشتر بخودتون زمان بدید درست میشه ایشالله:72:
یه پیشنهاد حتی تغییرهای کوچک رو هم برای خود بزرگ کنید موفقیت های کوچکی که شاید به چشم دیگران نیایند ولی برای فردی که اون مشکل رو دارد خیلی اهمیت داره این به شما ینیرو میده که بقیه مسیر رو با امید و انرژی طی کنی.
خدا بزرگه ان شاءلله مشکل مالیتون هم بزدوی حل میشه:323:
-
بازم سلام
این روزا بیشتر سعی می کنم واسه فکر نکردن بهش. در کل روابطمون بههتر شده بیشتر با هم حرف میزنیم. یا دقایق دیدنمون بیشتر شده. بیشتر بهمون اهمیت میده ولی بیشتر از قبل بهم گیر میده که دستپاچلفتی، بی نظمی به بچه نمی رسی و ... .
بیشتر از این نمی رسم نمی تونم. انگیزه ام کم شده ولی نا امید نشدم. با توجه به بهتر شد ن روابط کمی امیدوارتر شدم ولی نمیدونم چرا انگیزه ای ندارم. خیلی خیلی کمتر از قبل غصه دارم. البته اینروزا دارم فکر می کنم که آیا نداشتن رابطه زناشویی توی این همه مدت خطرناک نیست؟ آیا درست میشه؟ چرا نیست؟ با وجود اینکه خودارضایی هم گاهی وقتا داره ولی اصلا بهم نگاه هم نمی کنه .
قراره چند روز آینده بریم سفر زیارتی... به این سفر خیلی نیاز دارم ...
منتظر قدم بعدی هستم...
-
بازم سلام
هرکار می کنم خوب نمیشم. همش غصه همش نارضایتی همش سکوت
این روزا خیلی بدخلق شدم عصبی ام کلافه ام دلم میخواد دعوا کنم داد بزنم.
انگار پشیمونم همش میگم کاش همون پارسال همین موقع ها طلاق گرفته بودم دخترم هم کوچیکتر بود.
نمیدونم چه مرگمه.
توی حرم اینقدر گریه کردم تمام کارهای شوهرم و اون تصویرسازی هایی که من ازش داشتم همه مثل فیلم از جلوم رد شد. سبک شده بودم. انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده ولی عصبی بودم (شاید واسه نزدیک شدن به دوره پریودی بود) توی هتل بحثمون شد من که کلاً سکوت کردم یه کلمه هم نگفتم ولی حرفایی که شنیدم واسم بد بود حالم رو بدتر کرد. میگه باهات زندگی ای نکردم میگه نه راه پیش دارم نه راه پس میگه روانیم کردی!!!!!!!!!!!!!!! نمیدونه من چی کشیدم فکر نمی کنه با اون خیانت هاش آتیشم زد نمیدونه با این دوری هاش عذابم میده خیلی وقته دلم واسه یه نوازش یه حرف خوب یه لحظه شادی با هم تنگ شده حوصله هیچی رو دیگه ندارم خسته ام. گاهی عصبانیتم رو سر دخترم خالی می کنم و اون فکر می کنه دارم باهاش بازی می کنم و می خنده و من می گریم. مسئولیت بچه کاملا با منه. هربار بهش میگم پول برام بذار میگه ندارم ! مبلغ زیادی هم نمی خوام!!! 5 یا نهایت 10 تومن. همین کلمه ندارم خیلی بهم فشار میاره.
انگیزه ای واسه تلاش هم ندارم. همش بیرون از خونه ام که بهتر بشم ولی نمیشم همه حرفام رو توی خودم میریزم و بعد یه مدت میشه بغض و کینه و نتیجه اش میشه این. ولی به کی دردمو بگم؟؟ نمیدونم. قول داده بودم از همسرم چیزی نگم و واسه بهبود خودم تلاش کنم ولی انگار نمی کشم کم آوردم!!!
برای زندگی کردن بهانهای نمیخواهم
برای نفس کشیدن تقلایی نمیکنم
و برای گفتن نگفتنیهایم هم چارهای نمیجویم
سکوت . . . و تنها سکوت
و دیواری از نشدن و نرسیدن
و باز هم سکوت...
و قلبی تنها با احساسی عجیب
و نگاهی عمیق با حسرتی همیشگی
و آهی تمام نشدنی برای تمام طول زندگی
دنیای عجیبی است؛
بودن به شرط نگفتن
-
سلام
خیلی از مشکلات تو رومن هم داشتم ...
اگه تصمیمتو گرفتی بمونی و بسازی زندگیت رو راه درازی داری نباید نا امید شی . با تک تک این ثانیه های تلخ آشنا هستم . می دونم اما یا باید درستش کنی یا تموم.
راه اول بهتره پس تلاشتو بکن . سعی کن به بچت بیشتر توجه و محبت کنی ... خیلی زود بزرگ میشه ..کاری نکن که در اینده باعث حسرتت بشه . سعی کن برای بچت سنگ تموم بذاری. همسرت یه روز بلاخره برمیگرده به شما
اما اون روز تو خوشحال و سربلندی که تو انجام وظایفت کوتاهی نکردی و به بهترین شکل انجام دادی
میدونم سخته اما یه روز نتیجه زحمتات رو میگیری
-
دلسای عزیز
آرام باش و راهکارهای داده شده را مرور کن و با صبوری قدم بردار
این تاپیکت از ظرفیت مجاز عبور کرده . اگر نیاز دیدی تاپیک جدید باز کن اما خواهش می کنم با رویکری دیگر و از زوایه ای دیگر به زندگی نگریستن . از زوایه فقط روی خودت متمرکز شدن و از تمرکز بر همسرت بیرون آمدن و برای خودت و دخترت زندگی کردن . بخواه که در این مسیر راهنمایی دریافت کنی
موفق باشی