دختری که ازم میخواد باهاش رابطه داشته باشم !

این نکته را همیشه در ذهنتان داشته باشید : طرف آدمی که مقید نیست حالا یا از نظر اخلاقی یا عرفی یا مذهبی نروید. چنین آدم هایی با این حیله وارد می شوند : محبت که حد و مرز ندارد و دو تا ادم که همو دوست دارند با هم یکی هستند!
اما توصیه من به شما این است که هر جا دیدی کسی دارد محبتی را در حق شما انجام می دهد که متعلق به جایگاه او نیست ، مثل همین کاری که این خانم کرد و وظایف یک همسر را انجام می داد در حالی که در آن جایگاه نبود ، به دورترین نقطه ممکن پرتابش کنید. اینها محبت نیست بلکه فریب و حیله ای است برای اینکه شما را تحت تسلطش بگیرد و از شما استفاده کند. یا حس قدرت طلبی و بزرگنمایی ( که البته اینها خیلی آدم های کوچکی اند) را ارضا کند. باور کن بعضی ها از این کار لذت می برند.
نه تنها این خانم بلکه هر کس دیگر محبتی به شما کرد که متعلق به جایگاهش نبود و برای این جایگاه تعریف نشده بود سریعا از او جدا شوید و برخورد قاطع کنید.
به نظر من بیشتر از اینکه خوشایند باشد تهوع آور است این کارهایی که می کنند.
یک نشانه دیگر این آدم ها این است که برای توجیه خودشان می گویند : دوست داشتن حد و مرز ندارد و همه می توانند با هم رابطه دوستانه داشته باشند و هزارتا فلسفه می بافند. بله واقعا سفسطه گران ماهری اند.
نشانه سومشان این است که اگر اشتباهی کنند و شما به او تذکر دهید خودش را مظلوم جلوه می دهد مثلا می گوید : تو من را سه روز است افسرده کرده ای . بعد خیلی ماهرانه تقصیری را که به حق متوجه آنها است به سمت شما برمی گردانند . باور کن طوری می پیچانند شما را که اگر زرنگ نباشی واقعا فکر می کنی شما اشتباه کرده ای که تذکر داده ای و حتی گناهکاری که فکر کرده ای آنها اشتباه می کنند. این طور بلدند حقایق را قلب کنند و بپیچانند.
نشانه چهارمشان این است : شما را تشویق به پنهان کاری می کنند و می گویند باید رازدار باشید. وجدانتان را هدف می گیرند. بعد شروع می کنند حرف هایی به شما
می زنند که نباید بزنند و کارهایی می کنند که نباید بکنند. سعی می کنند با این کار مخ زنی کنند و دائما هم وجدان شما را هدف می گیرند که باید رازدار و امانت دار باشی! بله باید رازدار باشی تا آنها هر بلایی خواستند سر شما بیاورند.

آقا سبحان نه در رابطه با این خانم بلکه حتی اگر فامیل شما هم این کارها را کرد از او دور شوید.

- - - Updated - - -

راستی علت فریب خوردن این پسرهایی که شما می گویید این است : تازگی ها مد شده که همه می گویند ما کمبود محبت داریم ! و خودشان هم باور می کنند. این باور غلط معیارهای غلط از محبت در ذهنشان می آورد و معیارشان می شود همین کارهایی که خانم های مذبور می کنند.
در حالی که محبت واقعی در شرایطی خاص به وجود می آید مثل خانواده و نیز به معنی خیرخواهی واقعی است نه به معنی لوس بازی هایی که این خانم های نامحترم دارند.!
سعی کنید به طور جدی در این زمینه اطلاعات از منابع معتبر کسب کنید و تفکر و معیارهایتان را اصلاح کنید.
همچنین همیشه به خاطر همان قدر محبتی که خانواده شما دارند ( که کم هم نیست) شاکر واقعی خداوند باشید تا ذهنتان به راه درست برود. ناشکری و شکایت که امروزه مد شده همین عواقب را دارد.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نوپو

این نکته را همیشه در ذهنتان داشته باشید : طرف آدمی که مقید نیست حالا یا از نظر اخلاقی یا عرفی یا مذهبی نروید. چنین آدم هایی با این حیله وارد می شوند : محبت که حد و مرز ندارد و دو تا ادم که همو دوست دارند با هم یکی هستند!
اما توصیه من به شما این است که هر جا دیدی کسی دارد محبتی را در حق شما انجام می دهد که متعلق به جایگاه او نیست ، مثل همین کاری که این خانم کرد و وظایف یک همسر را انجام می داد در حالی که در آن جایگاه نبود ، به دورترین نقطه ممکن پرتابش کنید. اینها محبت نیست بلکه فریب و حیله ای است برای اینکه شما را تحت تسلطش بگیرد و از شما استفاده کند. یا حس قدرت طلبی و بزرگنمایی ( که البته اینها خیلی آدم های کوچکی اند) را ارضا کند. باور کن بعضی ها از این کار لذت می برند.
نه تنها این خانم بلکه هر کس دیگر محبتی به شما کرد که متعلق به جایگاهش نبود و برای این جایگاه تعریف نشده بود سریعا از او جدا شوید و برخورد قاطع کنید.
به نظر من بیشتر از اینکه خوشایند باشد تهوع آور است این کارهایی که می کنند.
یک نشانه دیگر این آدم ها این است که برای توجیه خودشان می گویند : دوست داشتن حد و مرز ندارد و همه می توانند با هم رابطه دوستانه داشته باشند و هزارتا فلسفه می بافند. بله واقعا سفسطه گران ماهری اند.
نشانه سومشان این است که اگر اشتباهی کنند و شما به او تذکر دهید خودش را مظلوم جلوه می دهد مثلا می گوید : تو من را سه روز است افسرده کرده ای . بعد خیلی ماهرانه تقصیری را که به حق متوجه آنها است به سمت شما برمی گردانند . باور کن طوری می پیچانند شما را که اگر زرنگ نباشی واقعا فکر می کنی شما اشتباه کرده ای که تذکر داده ای و حتی گناهکاری که فکر کرده ای آنها اشتباه می کنند. این طور بلدند حقایق را قلب کنند و بپیچانند.
نشانه چهارمشان این است : شما را تشویق به پنهان کاری می کنند و می گویند باید رازدار باشید. وجدانتان را هدف می گیرند. بعد شروع می کنند حرف هایی به شما
می زنند که نباید بزنند و کارهایی می کنند که نباید بکنند. سعی می کنند با این کار مخ زنی کنند و دائما هم وجدان شما را هدف می گیرند که باید رازدار و امانت دار باشی! بله باید رازدار باشی تا آنها هر بلایی خواستند سر شما بیاورند.

آقا سبحان نه در رابطه با این خانم بلکه حتی اگر فامیل شما هم این کارها را کرد از او دور شوید.

- - - Updated - - -

راستی علت فریب خوردن این پسرهایی که شما می گویید این است : تازگی ها مد شده که همه می گویند ما کمبود محبت داریم ! و خودشان هم باور می کنند. این باور غلط معیارهای غلط از محبت در ذهنشان می آورد و معیارشان می شود همین کارهایی که خانم های مذبور می کنند.
در حالی که محبت واقعی در شرایطی خاص به وجود می آید مثل خانواده و نیز به معنی خیرخواهی واقعی است نه به معنی لوس بازی هایی که این خانم های نامحترم دارند.!
سعی کنید به طور جدی در این زمینه اطلاعات از منابع معتبر کسب کنید و تفکر و معیارهایتان را اصلاح کنید.
همچنین همیشه به خاطر همان قدر محبتی که خانواده شما دارند ( که کم هم نیست) شاکر واقعی خداوند باشید تا ذهنتان به راه درست برود. ناشکری و شکایت که امروزه مد شده همین عواقب را دارد.

---

مرسی نوپو

نکاتی که اشاره شد همش درسته ، خدارو شکر حداقل من هیچ وقت نه کمبود محبت داشتم نه این طور فکر میکردم ، و دلیله گیر افتادنم در این دام سادگی و بی تجربه گی ، ترحم و احساس مسئولیت بی جا و در اواخر رابطه کشش های جنسی بود .

مخصوصا بی تجربه گی و این که اوایل احساس کردم چون این دختر به سمت من اومده حتما قسمتم بوده که خدا اونو به من علاقه مند کرده !!!!!!!!!! این همون چیزی بود که من گولشو خوردم و در مقطعی هم بعد از شاید 1 ماه فهمیدم مشکلاته اساسی داره چه فردی و چه خانوادگی اما به خودم گفتم باید کمکش کنم !!!!!!! اینم یه احساس مسئولیت بی جا بود از سمت من .

ممنون

من تاپیک شما رو کامل نخوندم،ولی خوشحالم که شما تونستین الان بهترین تصمیم رو بگیرینو از دختری که هیچ سنخیتی با شما نداره، دوری کنید.انشالله که اون دخترخانم هم به زودی متوجه اشتباهاتش بشن و بدونن که راه زندگیشون از شما جداست...

تو پست 40 نوشتین که اینجور دخترا زیاد شدن و....!! و همچنین گفتین که هدفتون از ایجاد تاپیک درس گرفتن دیگران از زندگی شما باشه...

ببخشید میدونم این تاپیک باید در مورد موضوع شما صحبت بشه،ولی اگه ناراحت نمیشین من از شما یه راهنمایی بگیرم....

اگه دختری از پسری خوشش اومده باشه، ولی اون دختر پاک باشه و هدفش هم فقط ازدواج باشه، و اصلا با اون خانمی که شما دیدین خیلی متفاوت باشه... این حق رو داره به نظر شما که خودش رو به پسر نزدیک کنه؟
منظورم این ارتباط از حدش خارج نشه البته!

شما پسرها این موارد رو میذارید به حساب بی حیایی و....؟
یعنی از نظر شما بهتره دختر هیچوقت هیچوقت خودش رو به پسر نزدیک نکنه؟ اگر هر دو طرف تشابه زیادی داشته باشن...

ببخشید نوپو شما هم به چند مواردی اشاره کردین،که باید از همچین افرادی دوری کرد، این موردی هم که من گفتم میشه جزو همون دخترهایی که به پسرها پیشنهاد میدین ازشون دوری کنن؟

پسری که میگن شما میتونین همسر خوبی برای شوهرتون باشین، و از طرفی بهت بگه خواهرم!! به نظر شما چه رفتاری باید داشت؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط یزدانی

من تاپیک شما رو کامل نخوندم،ولی خوشحالم که شما تونستین الان بهترین تصمیم رو بگیرینو از دختری که هیچ سنخیتی با شما نداره، دوری کنید.انشالله که اون دخترخانم هم به زودی متوجه اشتباهاتش بشن و بدونن که راه زندگیشون از شما جداست...

تو پست 40 نوشتین که اینجور دخترا زیاد شدن و....!! و همچنین گفتین که هدفتون از ایجاد تاپیک درس گرفتن دیگران از زندگی شما باشه...

ببخشید میدونم این تاپیک باید در مورد موضوع شما صحبت بشه،ولی اگه ناراحت نمیشین من از شما یه راهنمایی بگیرم....

اگه دختری از پسری خوشش اومده باشه، ولی اون دختر پاک باشه و هدفش هم فقط ازدواج باشه، و اصلا با اون خانمی که شما دیدین خیلی متفاوت باشه... این حق رو داره به نظر شما که خودش رو به پسر نزدیک کنه؟
منظورم این ارتباط از حدش خارج نشه البته!

شما پسرها این موارد رو میذارید به حساب بی حیایی و....؟
یعنی از نظر شما بهتره دختر هیچوقت هیچوقت خودش رو به پسر نزدیک نکنه؟ اگر هر دو طرف تشابه زیادی داشته باشن...

ببخشید نوپو شما هم به چند مواردی اشاره کردین،که باید از همچین افرادی دوری کرد، این موردی هم که من گفتم میشه جزو همون دخترهایی که به پسرها پیشنهاد میدین ازشون دوری کنن؟

پسری که میگن شما میتونین همسر خوبی برای شوهرتون باشین، و از طرفی بهت بگه خواهرم!! به نظر شما چه رفتاری باید داشت؟

---

ممنونم ، خواهش میکنم هیچ اشکالی نداره .

ببینید خیلی از پسرها شاید جنبشو نداشته باشن و پیشنهاد شما باعث تخریب شخصیتی شما بشه .
من خودم حتی یک بار هم به روی این دختر نیوردم که تو اول اومدی جلو ، اولش واسم خیلی جالب بود که یک دختر اومده و رسما داره بهم میگه بهت علاقه دارم و بیا با هم بیشتر آشنا بشیم ! اما با خودم گفتم خب خدیجه هم به پیامبر ابراز علاقه کرد و ازدواج کردن پس نمیشه این کارو به طور کلی رد کرد !

اما میگم خیلی خیلی خیلی به جنبه ی پسر بستگی داره ، فردا روز تو محل کار یا دانشگاه رو پر نکنه که آره فلانی بهش پیشنهاد داده ! یا به هر شکل دیگه ازتون سو استفاده کنه .

واسه همین از نظره من اگر به طور مستقیم و شفاف نباشه بهتره ! یعنی اگرم به جایی رسیدین که تصمیم به همچین کاری گرفتین به هیچ عنوان بی گدار به آب نزنید ، شاید همین که هم صحبت بشین یا بیشتر از دیگران به فردی توجه داشته باشین کافیه ! اگر این احساس دو طرفه باشه قطعا اون پسر میاد جلو ولی اگر نیومد بدونید خبری نیست .

اینم که از نظر یک پسر این کار بی حیایی هست یا نه به طرز تفکر بستگی داره و نمیشه به همه تعمیم داد .
ولی از همه چی که بگذریم آن چیزی که طبیعته این دنیا هست اینه که مرد به زن اظهار نیاز و علاقه میکنه ، زن از نظر سنی و جثته از مرد کوچکتر باید باشه ، اینا قانون نیست اما یک عرف یا عادت هم نیست چون در پشتش کلی دلایل و منطق وجود داره .
بازم این نظره منه شاید اشتباه باشه !

چه کاریه؟

من تا نصفش خوندم ترجیح دادم نخونم

چرا؟ چون کاملا مشخصه ماجرا چیه

چرا وقت و انرزی تو برا همچی ادمی صرف میکنی تازه داری میپرسی چیکار کنم؟

سلام دوستان

sobhan13 جان ، ماجرای تو هم مثل من هست
ای کاش واسه منم اینجوری نمیشد
1 بار بازیچه یه دختر شدم ، دوسش داشتم ولی هیچ وقت بهش هیچی نگفتم تا نفهمه
ولی بهش رسوندن ، خودشو بهم نزدیک کرد ، تو 6 ماه 5 ماهش همش دعوا داشتیم
قهر میکردیم ، من میکشیدم کنار اون به کنار، چند روز بعدش یا خودش میومد یا یکی رو میفرستاد برای آشتی ، با اینکه ازش کلی قول میگرفتم که دیگه تکرار نشه کارای مسخرشريال ولی باز هم همین آش و همین کاسه
تا اینکه چند روز پیش باز هم شروع کرد ، بهش میگفتم خوشم نمیاد با پسر همکلاسی شوخی کنی یا حرف زیاد بزنی ، تو گوشش نمیرفت
منم تحملش رو نمیتونستم بکنم ، گفتم اتمام حجت میکنم
خانواده من میدونستن با این دختر در ارتباطم ، پنهان کاری نداشتم واسه ازدواج انتخاب کرده بودمش ، ولی ایشون فقط خواهرش و شوهر خواهرش میدونست
به مادرش نمیگفت
یه بار تو اول های رابطه ، یهویی بهش خواستگار اومد ، گفت همه جیز تمام ، نمیتونم پای تو بشینم وقتمو تلف کنم
خدا اون بالا شاهدِ چندین روز اشک میریختم ، فکرش که میومد به سرم اشک میریختم
بعد چند مدت ، خواستگار منتفی شد ، این دختر با کلی واسطه دوباره خودشو بهم رسوند ، ولی من دیگه مثل قبل نبودم ، دوسش داشتم ولی نه مثل قبل
باز هم 10 بار به یه بهونه ای بایه دعوا تمام کردیم ، یه بار بهش گفتم اذیتم کنی میرم منحرف میشم ، برگش بهم گفت مررررررررد نیستی منحرف نشی ، رابطه رو تموم کردم ، گفتم مردونگی رو بهت نشون میدم - با اینکه دوسش داشتم ولی کاری نکردم ، بعد از 1 هفته دوباره پیام داد و دست پیش گرفت تا پس نیوفته و شروع ارتباط
هر بار تصمیم میگرفتم دیگه تمام کنم کلا ، نمیتونستم این اخلاقش رو تحمل کنم
الان نزدیک 6 روزه که تموم کردیم ، کلی براش هدیه میگرفتم ، ولی تنها هدیه اون فکر کنم 5 تومن هم نمیشد
بهش گفتم اون کفش کوچیکه رو بهم برگردون خیلی برام ارزش داره ( یه هدیه کفش چینی داشتم از بچگی باهاش خاطره دارم ) گفت همشو پس میدم ، گفتم نمیخوام بنداز دور ، گفتم فقط کفش رو بده بهم
حالا هم شرط میبندم بازم چند روز یا چند هفته دیگه بر میکرده دوباره
ولی اینبار دیگه نمیخوام بریدم کلا از هر چی دختر
میخوام دختر دیگه که باهاش آشنا میشم ، فقط و فقط همسرم باشه ، ابراز علاقه رو به همسرم بکنم
تنهای رو ترجیح میدم دیگه به این بشر های آدم نمااااااا . . .
حالا بعضی از دخترا میگن این پسرا هستن نامردن فلانن بهمانن
ببینید خوشتون میاد ما هم همین بلا رو سرتون بیاریم ؟؟
دلم واسه مادرم میسوزه که هنوز نمیدونه باهاش تموم کردم و نمیخوامش دیگه ، بفهمه غصه میخوره

- - - Updated - - -

سلام دوستان

sobhan13 جان ، ماجرای تو هم مثل من هست
ای کاش واسه منم اینجوری نمیشد
1 بار بازیچه یه دختر شدم ، دوسش داشتم ولی هیچ وقت بهش هیچی نگفتم تا نفهمه
ولی بهش رسوندن ، خودشو بهم نزدیک کرد ، تو 6 ماه 5 ماهش همش دعوا داشتیم
قهر میکردیم ، من میکشیدم کنار اون به کنار، چند روز بعدش یا خودش میومد یا یکی رو میفرستاد برای آشتی ، با اینکه ازش کلی قول میگرفتم که دیگه تکرار نشه کارای مسخرشريال ولی باز هم همین آش و همین کاسه
تا اینکه چند روز پیش باز هم شروع کرد ، بهش میگفتم خوشم نمیاد با پسر همکلاسی شوخی کنی یا حرف زیاد بزنی ، تو گوشش نمیرفت
منم تحملش رو نمیتونستم بکنم ، گفتم اتمام حجت میکنم
خانواده من میدونستن با این دختر در ارتباطم ، پنهان کاری نداشتم واسه ازدواج انتخاب کرده بودمش ، ولی ایشون فقط خواهرش و شوهر خواهرش میدونست
به مادرش نمیگفت
یه بار تو اول های رابطه ، یهویی بهش خواستگار اومد ، گفت همه جیز تمام ، نمیتونم پای تو بشینم وقتمو تلف کنم
خدا اون بالا شاهدِ چندین روز اشک میریختم ، فکرش که میومد به سرم اشک میریختم
بعد چند مدت ، خواستگار منتفی شد ، این دختر با کلی واسطه دوباره خودشو بهم رسوند ، ولی من دیگه مثل قبل نبودم ، دوسش داشتم ولی نه مثل قبل
باز هم 10 بار به یه بهونه ای بایه دعوا تمام کردیم ، یه بار بهش گفتم اذیتم کنی میرم منحرف میشم ، برگش بهم گفت مررررررررد نیستی منحرف نشی ، رابطه رو تموم کردم ، گفتم مردونگی رو بهت نشون میدم - با اینکه دوسش داشتم ولی کاری نکردم ، بعد از 1 هفته دوباره پیام داد و دست پیش گرفت تا پس نیوفته و شروع ارتباط
هر بار تصمیم میگرفتم دیگه تمام کنم کلا ، نمیتونستم این اخلاقش رو تحمل کنم
الان نزدیک 6 روزه که تموم کردیم ، کلی براش هدیه میگرفتم ، ولی تنها هدیه اون فکر کنم 5 تومن هم نمیشد
بهش گفتم اون کفش کوچیکه رو بهم برگردون خیلی برام ارزش داره ( یه هدیه کفش چینی داشتم از بچگی باهاش خاطره دارم ) گفت همشو پس میدم ، گفتم نمیخوام بنداز دور ، گفتم فقط کفش رو بده بهم
حالا هم شرط میبندم بازم چند روز یا چند هفته دیگه بر میکرده دوباره
ولی اینبار دیگه نمیخوام بریدم کلا از هر چی دختر
میخوام دختر دیگه که باهاش آشنا میشم ، فقط و فقط همسرم باشه ، ابراز علاقه رو به همسرم بکنم
تنهای رو ترجیح میدم دیگه به این بشر های آدم نمااااااا . . .
حالا بعضی از دخترا میگن این پسرا هستن نامردن فلانن بهمانن
ببینید خوشتون میاد ما هم همین بلا رو سرتون بیاریم ؟؟
دلم واسه مادرم میسوزه که هنوز نمیدونه باهاش تموم کردم و نمیخوامش دیگه ، بفهمه غصه میخوره

تو این چند روز که نبودم خیلی اتفاقات افتاد ، بعد از این که گفت دست رو قرآن میذارم جلو همه که عوض شدم من دیگه جواب ندادم ! تا این که پری روز یه دفعه اس ام اس دادکه جوابم چی شد منم گفتم نه !
گفت الان پشته دره کلاستم ( من سره کلاس بودم ) و جواب میخوام بیا صحبت کنیم ! منم نرفتم کلاس هم که تموم شد سری رفتم سمت خونه !
که با اس داد که بگو کجایی بیام حرف بزنم و مشکلاتو حل کنم جواب ندادم ، گفت حالم خیلی بده و کارم به دکتر میکشه ، من دیگه خونه بودم که اس داد تو مشکلت چیه من حاضرم بیام جلو بابات تعهد بدم که پات هستم !!!!
بعد اس داد که دارم میام سمت خونتون تا جواب بگیرم !
منم دیگه جواب دادم که الکی نیا من کاری از دستم بر نمیاد .
گفت نه میام تا بفهمی عاشقتم .
واقعا هم اومد !!!!!!!!
امود رو به رو خونمون تو خیابون بود ، گفت بیا پایین حرف بزنیم ، من اگه تو نباشی نمیتونم با کسه دیگه باشم چون فقط بهتو حس دارم و کارم به دکتر میکشه .
منم جواب ندادم و بعد مدتی رفت !
تا شبم کلی اس ام اس داد .

اما من یه حس بد گرفتم ! تا به حال این قدر بی رحم نبودم ، خدا میدونه هیچ وقت دوست نداشتم کسی به خطر من اشکش در بیاد اما دیروز کلی این دخترو به گریه انداختم . نمیدونم فکر میکنم خیلی بی رحمی کردم ، خیلی التماسم کرد و قسم داد اما من محل ندادم .

من واقعا نمیتونم دیگه با اون باشم ، از طرفی دارم از التماس خا و گریه های اون و بی محلی و بی رحمی خودم عذاب میکشم .

واقعا روزای بدیه این روزا .

این فکر های شما آقا سبحان نشانه خوبی نیست. اصلا نشانه خوبی نیست. قبلا هم این دختر همین کارها را کرده بود و شما هم به خاطر همین کارهایش دوباره به این رابطه بازگشته بودید. اصلا این فکرهایتان نشانه خوبی نیست.

این خانم را شما ناراحت نکردید. این خانم خودش تمام سعی و تلاش خود را به کار گرفته تا به این نقطه برسد . بله او طوری زندگی کرده است و طوری تلاش کرده است که به این سمت بیاید و مسئولش خود او است نه شما. هر کس مسئول سرنوشت خویش است و افرادی که دیگران را مقصر می دانند می خواهند گناهان خود را بپوشانند.

اتفاقا خیلی خیلی هم خوب است که این آدم به دکتر برود. او باید تحت درمان قرار گیرد و از این وضعیت نجات پیدا کند.

کمی منطقی باشید. خوب نیست یک مرد این قدر احساس مدار باشد.

- - - Updated - - -

این فکر های شما آقا سبحان نشانه خوبی نیست. اصلا نشانه خوبی نیست. قبلا هم این دختر همین کارها را کرده بود و شما هم به خاطر همین کارهایش دوباره به این رابطه بازگشته بودید. اصلا این فکرهایتان نشانه خوبی نیست.

این خانم را شما ناراحت نکردید. این خانم خودش تمام سعی و تلاش خود را به کار گرفته تا به این نقطه برسد . بله او طوری زندگی کرده است و طوری تلاش کرده است که به این سمت بیاید و مسئولش خود او است نه شما. هر کس مسئول سرنوشت خویش است و افرادی که دیگران را مقصر می دانند می خواهند گناهان خود را بپوشانند.

اتفاقا خیلی خیلی هم خوب است که این آدم به دکتر برود. او باید تحت درمان قرار گیرد و از این وضعیت نجات پیدا کند.

کمی منطقی باشید. خوب نیست یک مرد این قدر احساس مدار باشد.

مرسی نوپو ، آره میدونم ولی اینم بگم من اصلا به برگشت به این رابطه فکر نمیکنم ، تمام این حالت هایی که گفتم فقط بخاطر نوعه احساسات و اخلاقیات منه که نمیتونم ناراحتی و غمه کسی ببینم و حتما دوست دارم کمکش کنم .
ولی واقعا دیگه نمیتونم تو این مورد کمکی بکنم و اینه که داره عذابم میده و احساس میکنم خیلی بی رحم و سنگدل شدم اما خدا میدونه که ناراحتم اما نمیتونم کمکی بهش بکنم اون خودش این سرنوشتو رقم زد .

امروز باز سره کلاس بودیم و اواخر کلاس شروع به گریه کردن کرد ، حالا استاد هم سره کلاس !!!!
من که سریع از کلاس زدم بیرون و خیلی هم احساس بدی پیدا کردم .

شرایط خیلی سخته .

اگر می خواهی دست از سر شما بردارد و همچنین تحریک نشوی به رابطه برگردی اولا :

- شماره اش را بلاک کن
- نگرشت را به مقوله همدردی و کمک به دیگران تغییر بده. شما باید درست از این حس استفاده کنید. ببینید دکتر فرهنگ یک حرف درستی در دانشگاه سابق من زد. گفت اگر می خواهید به کسی کمک کنید به خصوص در زمینه روحی باید همجنس شما باشد. وگرنه از شما انتظار ازدواج خواهد داشت و اگر ازدواج نکنید ضربه شدیدتر از اولی به او می زنید.
بعد هم شما در همه زمینه ها نمی توانید به دیگران کمک کنید. خیلی وقت ها یک آدم باتجربه یا یک متخصص باید این کار را انجام دهد. شما در این موارد فقط می توانید به آنها پیشنهاد کمک گرفتن از این افراد را بدهید.

- نگرشت را به مقوله غم و غصه تغییر بده. اتفاقا اگر غم و غصه بد بود خداوند این حس را در انسان نمی آفرید. اما خدا توی قرآن از این هم فراتر رفته و گفته انسان در رنج و سختی آفریده شده است! لازم است انسان سختی بکشد تا زندگی را دریابد. گو اینکه من اعتبار چندانی برای گریه ها و غصه این خانم با توجه به سابقه اش قایل نیستم.
اما باز هم تاکید می کنم تنها راه اینکه این خانم دست از شما بردارد و نیز به راه درست برود شکست در این رابطه ها است. خیلی از دخترهای این تالار به خاطر شکست در رابطه گفتند دیگر از این به بعد اصولی زندگی می کنند.

- - - Updated - - -

- عکس العملی در برابر این کارهای دخترخانم نشان نده. او مخصوصا سرکلاس آمده گریه کرده که شما را عصبی کند. شما هم متاسفانه عصبی شده اید و کلاس را ترک کردید. اشتباه کردید و باید منتظر باشید که کارهایش را شدت ببخشد. اما دیگر خواهش می کنم عکس العمل نشان ندهید. فوقش این بود که استاد به او تذکر می داد و او را بیرون می فرستاد یا دانشجویان دیگر اعتراض می کردند. پس باز هم تاکید می کنم عکس العملی نشان نده .

دوست عزیز سلام،خوندم مشکلت رو اما در مورد اینکه گفتی اومده جلو در خونه و کلاس و گریه و... باید بگم به طور حتم ایشون پروکسی نداشته بره فیسبوک و شماره تلفنش رو استاتوس بذاره اگه میگم استاتوس چون کلا کارش از پیام و چت کردن گذشته،برادر من بیخیال شو این دختر و کل نسل ش مشکل دارن،خوبه که دوست نداری اشک کسی رو دربیاری ولی هراشکی از دل شکسته نیست، بعضی اشک ها اشک تمساح هست،شما مردی محکم باش برای همیشه تمومش کن این رابطه ای که سر و ته نداره،این دختر خیلی بهت وفادار بمونه 10 روزه تازه اونم از روزه پنجم باید شخصا نگهبانش باشی تا دست از پا خطا نکنه،آخه من موندم این اسمهای این همه دوست پسر رو قاطی نمیکنه؟و نمیدونم شما واسه چی تردید داری؟بریز دور خودشو خاطراتشو این دختر آفت زندگیت میشه

سلام همه پست ها رو نخوندم،ولی دیدم دوستان راهنمایی هاشون همه در یه جهت بود و درست! آقا سبحان،اگر اون خانم همین هفته پیش همین یه روز گذشته هم توبه کرده باشه از کاراش،و واقعا پشیمون باشه، خودتون هم میدونید که دیگه نمیتونه باشما ازدواج خوبی داشته باشه...حتی اگر همه گذشته اش رو کنار بذاره و عوض بشه! پس همینطور که خودتون هم گفتید نمیخواید به رابطه برگردید، به نظرم نه تنها احساساتی نشید در این مدت، بلکه اگه لازم بود کمی جدی تر هم با ایشون برخورد کنید، تا دیگه وقتشون و انرژی و غرورشون رو بیشتر از این اپایمال نشه دوستان بهتون گفتن شمارش رو بلاک کنید، اصلا جوابش رو ندید،تا این رابطه بی نتیجه بعد از دو سااااااال!!! خاتمه پیدا کنه، ولی شما انگاری هنوز دلتون نمیاد! دیگه بعد از دوسال وقتش شده که بخواید احساسات رو کنار بذارید،درسته؟ امیدوارم این چند روز دیگه قضیه تمام شده باشه البته! فقط یه چیزی رو میدونم، گاهی اینقدر احساساتی میشیم که چه روزایی از عمرم رو به راحتی از دست میدیم... موفق باشید

- - - Updated - - -

بین جمله ها فاصله میذارم ولی موقع ارسال اینجور میشه! ببخشید !

سلام . آره reihan_b منم همین مشکل رو دارم...فاصله میذارم ولی نمیگیره...چرا؟؟؟؟

سلام!!
جای تحسین دارد که بدون اینکه در گرداب بیفتی (ازدواج کنی)واومده ای تو سایت راهنمایی مخوایی این خودش خوبه لیاقت مردانگی ترا نشون میدهد.
دوما شما یک مرد هستید!!ایااز ارزش وابوهت یک مرد پاک خبر داری؟چراازااینهمه زن یک دونه امام یکدونه پیغمبر انتخاب نشده اند؟پس این مرد باید اونقدر مقدس باشد که هرگز هیچ زنی وسوسه شیطانی تو سرش به اقدام ارتباط باو نباشد.این مردهای بی بند بارند که تو زندگی دختران مردم دست درازی نموده وگولشون زدند انشالله بر سر خواهر مادراشون بیاد وحتما می اد چون منگنه مکافات عمل هر لحظه را چک میکنه وسخت درکمینه!!
هیچ وقت با خانمی که مخواد بات رابطه داشته باشد به ش رو نده!!با ش برخورد کن!!غرور مردونگیت را ببر تا حد اخر البته موقعی که دیدی مسائل اخلاقی رکیک وتجربیات گذشته تلخ داره اگه غیر ازدواج باشه برخوذردکن وگرنه قصد پاک ایرادی ندارد واونهم مشورتانه وعاقلانه تصمیم بگیر!!
اخه یک ارتباط دوستی چقد ارزش دارد ؟که یک مرد قلبشو به همچین زنی اماده پذیرایی کنه!!دل یک مرد خاص ودرانحصار یک زن ایده ال بنام همسر واقعی اوست نه سایرین!!حتی یک ذره!
اونو در لیست سیاه تلفنت قرار بدهد بزار دق کنه بمیره چون بر همچنانها مرگ واجبه!
تقاضای مامان ها برای همه اتفاق افتاده با متانت بگو فعلا قصد ازدواج ندارم اگه دیدی اصرار کرد بگو شمارا درلیست گزینه هام قرار میدم باشه بمونه در اینده اگه مصلحت شد اقدام میکنم!!
من یه روز یه خانمی ماشینمو نگه داشت شیشه پایین !گفتم اوامر؟؟گفت برو خانواده تو بیار فامیل بشیم!!گفتم شما بهترین گزینه هستید اما من تصمیم ازدواج ندارم .
مرد باید مث کوه باشه که هرکسی نتونه فتحش کنه واونی که فتحش کرد نباید بتونه ازش سقوط کنه بلکه تاابد موندنی باشه در سر قله فخر امیز زند گی غیرتمندانه !
مواظب باش سرنوشت من به سرت نیاد بیچاره میشی !

سلام
مرسی ریحانه خانوم و آقا شهریار از نظرتون .

2 هفته از آخرین پست من در اینجا میگذره ! این مدت پر بوده از اتفاقات غیر منتظره .
زیاد توضیح نمیدم فقط بگم که 3نفر از بچه های دانشگاه به عنوان واسته از طرف این خانوم اومدن پیشم که منو برگردونن اما وقتی من دلایلمو گفتم همشون حقو به من دادن !

اس ام اس هم که تا دلتون بخواد واسم فرستاد و همش گریه و التماس که من تغییر کردم و دوست دارم و بچه گی کردم و تو حق داری اما بذار جبران کنم اشتباهاتم رو .
خیلی نارحتم این روزا یه حس بد دارم ، نه به خاطر این که دیگه اون رو ندارم ، به خاطر این که یک دختر این همه التماس و گریه و خواهش کرد ولی من نتونستم جوابی بهش بدم :(
هیچ وقت تو زندگیم این قدر احساس بی رحمی نداشتم !

واقعا بد کرد هم با خودش هم با من ، امیدوارم واقعا تغییر کنه و موفق باشه اما من دیگه حسی ندارم بهش ، تو یک ماه اخیر شاید 10 بار قاطع گفتم هیچ امیدی به ادامه رابطه ما نیست اما ...

ایشالا که زود تر این جریان تموم بشه .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sobhan13

سلام
مرسی ریحانه خانوم و آقا شهریار از نظرتون .

2 هفته از آخرین پست من در اینجا میگذره ! این مدت پر بوده از اتفاقات غیر منتظره .
زیاد توضیح نمیدم فقط بگم که 3نفر از بچه های دانشگاه به عنوان واسته از طرف این خانوم اومدن پیشم که منو برگردونن اما وقتی من دلایلمو گفتم همشون حقو به من دادن !

ببخشید واسطه درسته نه واسته!:72:

عجب!! ایشون واسطه میفرستن!؟؟؟؟:grief:


اس ام اس هم که تا دلتون بخواد واسم فرستاد و همش گریه و التماس که من تغییر کردم و دوست دارم و بچه گی کردم و تو حق داری اما بذار جبران کنم اشتباهاتم رو .
خیلی نارحتم این روزا یه حس بد دارم ، نه به خاطر این که دیگه اون رو ندارم ، به خاطر این که یک دختر این همه التماس و گریه و خواهش کرد ولی من نتونستم جوابی بهش بدم :(
هیچ وقت تو زندگیم این قدر احساس بی رحمی نداشتم !

واقعا بد کرد هم با خودش هم با من ، امیدوارم واقعا تغییر کنه و موفق باشه اما من دیگه حسی ندارم بهش ، تو یک ماه اخیر شاید 10 بار قاطع گفتم هیچ امیدی به ادامه رابطه ما نیست اما ...

ایشالا که زود تر این جریان تموم بشه .

---

آقاسبحان اسمش رو بلاک کنید!

درسته که شما دیگه برنمی گردید به اون رابطه ، ولی اون دختر داره بیش از حد خودش رو خرد میکنه متاسفانه
اگه اینکارو کنید فکر کنم بهتر باشه
و یا اینکه خیلی جدی باهاش برخورد کنید برای یه بار! و تمام...
بگید که بهش فکر نمیکنید و اصلا نمیخواید ازدواج کنید

منظور من از جدی بودن اینه که اینطور بروز بدید که از کارایی که برای برگردوندن شما میکنه ناراحتید، و اصلا نمی پسندید


امیدوارم همه راه درست رو پیدا کنیم تو زندگی
موفق باشید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sobhan13

سلام
مرسی ریحانه خانوم و آقا شهریار از نظرتون .

2 هفته از آخرین پست من در اینجا میگذره ! این مدت پر بوده از اتفاقات غیر منتظره .
زیاد توضیح نمیدم فقط بگم که 3نفر از بچه های دانشگاه به عنوان واسته از طرف این خانوم اومدن پیشم که منو برگردونن اما وقتی من دلایلمو گفتم همشون حقو به من دادن !

اس ام اس هم که تا دلتون بخواد واسم فرستاد و همش گریه و التماس که من تغییر کردم و دوست دارم و بچه گی کردم و تو حق داری اما بذار جبران کنم اشتباهاتم رو .
خیلی نارحتم این روزا یه حس بد دارم ، نه به خاطر این که دیگه اون رو ندارم ، به خاطر این که یک دختر این همه التماس و گریه و خواهش کرد ولی من نتونستم جوابی بهش بدم :(
هیچ وقت تو زندگیم این قدر احساس بی رحمی نداشتم !

واقعا بد کرد هم با خودش هم با من ، امیدوارم واقعا تغییر کنه و موفق باشه اما من دیگه حسی ندارم بهش ، تو یک ماه اخیر شاید 10 بار قاطع گفتم هیچ امیدی به ادامه رابطه ما نیست اما ...

ایشالا که زود تر این جریان تموم بشه .

---

ی مدت ب تاپیک شما سرنزدم باباچه حوصله ای داری تو خطت رو عوض کن شرو بکن خلاص برو پی زندگیت این دختر وقتی میبینه کسی دوروبرش نیست تورو مناسب میبینه به گریه و زاریس هم اهمیت نده دلت نلرزه اینجور ادما ارزش ندارن
موفق باشی

آقا سبحان من برا یه لحظه کوچیک میخوام بر خلاف بقیه که در مقابل دختره که اصن نمیشناسنش جبهه گرفتن چیزیو بگم
اگه واقا میخوای کمکش کنی آروم آروم ولش کن


شما که دلت نمیخواد دلش بشکنه یا آتیش این رابطه تا یه عمر تو ذهنش بمونه هر زمان یادش افتاد آه بکشه


سعی کن از طریق واسطه ها کمکش کنی که بهش بگن تمومش کنه، در جهت منفی حرکت نکن ، مثلا گوشی رو خاموش نکن جواب نمیدی نده ولی خاموش نکن نزار فکر کنه میخوای طردش کنی ، اون تمام احساساتشو گذاشته به پای شما وقتی اینطوری طر بشه مثل دختر بچه ای میمونه که پدر مادرش طردش کردن و هیچی تو دنیا نداره انگار برج رو سر آدم خراب میشه ،من خودم این حس بد رو تجربه کردم که میگم ، اصلا بلاکش نکن ، وقتی دیدیش راهت رو کج نکن از دور نشو حتی اگه نبینه اگه به گوشش برسه ناراحت میشه وقتی بفهمه ازش فراری هستی ، با رفتارت و حرفات و کلماتت غرورش رو نشکن - حتی اگه این کارا برای ندیدن اون یا فراموش کردنش باشه، این کارا رو نکن که احساس کنه ازش متنفری ، کاری نکن احساس کنه طردش کردی نزار احساس کنه طرد شده ، ، چون این حس باعث میشه اون بیشتر احساس سرشکستگی و تنهایی کنه و حتی ممکنه بلایی سر خودش بیاره ، ممکنه افسرده بشه و اذیت بشه و خودشو بازنده ببینه و این تو ذهنش میمونه و عقده میشه و تو زندگیش آیندش هم تاثیر بد میزاره، من که خودم تجربه کردم میدونم چه حسی داره این حس

مرسی صدف دریا و النا ، اصلا نمیتونم خطمو عوض کنم ! همه ی کاره من با تلفنه و عوض کردن یا خاموش کردن تلفن امکان پذیر نیست .

النا خانوم ، میفهمم چی میگین ، منم قصدم همین بود اما اون نمیخواد ! میدونید یا میخواد منو داشته باشه یا هیچی !من به خدا به همه ی واسطه هایی که اومدن پیشم گفتم اون دختر خوبیه و شما همیشه همراهش باشید ، به خودشم گفتم که ما میتونیم دو تا همکلاسی باشیم بدون کینه ! اما نمیخواد ! میدونید یه کارایی کرد و یه حرمتایی از طرف اون و خانوادش شکسته شد که نمیشه کاریش کرد ، خودشم میدونه چی کار کرده ، من همیشه میبخشیدمش و فکر میکرد این دفعه هم همین طوره !

الانم بعد از نفر سوم که واسطه فرستاد و من ردکردم یه هفته ی دانشگاه نیومده کلا !
خیلی خودشو کوچیک کرد و خیلی غرورشو شکست که من برگردم اما این مسائل 5 بار دیگه هم اتفاق افتاد و من بخشیدم ولی باز تکرار شد ، میگم تو با چند تا پسر تا 3 صبح ! چت میکردی ! میگه من فقط درد و دل میکردم وگرنه من تو رو دوست دارم و اونا واسم بی ارزشن !!!!!!

به خدا آدم میمونه چی بگه !
ولی ته دلم واسش ناراحتم که چرا این کارا رو کرد :(

خاک توسرت!!!!!!!!!!!
حقته هرچی سرت میاد!!!!!کرم از خودتونه!!!!!الکی نگو مومنم..اگه ایمانت قوی بود با یه دست پس میزدیش...اخمی ...تشری....چیزی.....احیانا کمبود عاطفه ندارید شما؟
مخصوصا از این ادبیات استفاده کردم بلکه بهتون بربخوره!!!!

اتفاقا خیلی هم خوبه که اون دختر خرد بشه. غصه اش را نخور. گاهی لازمه آدم خرد بشه. گاهی لازمه پوسته ای که آدم ها دور خودشان کشیده اند و حبسشان کرده است شکشسته شود تا آزاد شوند. گاهی لازمه خانه ای از بنیاد خراب بشه تا خانه جدیدی ساخته بشود. اتفاقا خیلی هم خوبه که این پوسته خرد بشه. بفهمه که عاقبت این کارها چه می تواند باشد. آقا سبحان به جان خودم قسم باید خرد بشه .

می دانید اگر الان سرش به سنگ نخورد و عبرت نگیرد چه می شود ؟ می دانید اگر فکر کند با این کارها می تواند به جایی برسد چه می شود ؟
خوب من خیلی صریح به شما می گویم . چند حالت دارد :

1- یک روز که روزنامه را باز می کنید می بینید عکس جسد دختری را توی صفحه حوادث زده اند و نوشته جنازه اش در زیر پلی یا بیابانی پیدا شده است و ناشناس است. معاینات نشان داده به قتل رسیده است و اگرکسی او را می شناسد با پلیس تماس بگیرد و شما می بینید که خیلی خوب او را می شناسید !!!!!

2- یک روز که برای کاری مثلا ملاقات بیماری به بیمارستان رفته اید می بینید دختری را در حالت بیهوشی و شوک به بیمارستان آورده اند. دکترها سعی می کنند او را احیا کنند اما فایده ندارد. دکتر می گوید مصرف مواد مخدر و روان گردانی که در پارتی های شبانه کارش را ساخته است و گواهی مرگش را امضا می کند. شما به چهره میت نگاه می کنید و می بینید خیلی خوب او را می شناسید!!

3- یک روز از پزشکی قانونی با شما تماس می گیرند و می خواهند که برای شناسایی جسد دختری به آنجا بروید یا اگر از خانواده اش اطلاعی دارید آنها را معرفی کنید. وقتی پیگیری می کنید متوجه می شوید در گزارش کالبد شکافی نوشته شده است :
علت مرگ : سقط غیر بهداشتی جنین. جالب است این بار هم میت را می شناسید و هم می دانید چه ماجراهایی منجر به مرگش شده است.

خوب آقا سبحان می دانم کمی وحشتناک نوشتم. اما هر روز ده ها از این اتفاق ها می افتد در این مملکت. همه کسانی هم که این اتفاق ها برایشان می افتد یک ویژگی مشترک دارند : فکر می کنند و امید دارند که با روش های غلط زندگی و ارتباط های غیر متعارف به جایی برسند اما فقط به قبر می رسند.
کاش یک روز خرد شده بودند و سرشان به سنگ خورده بود شاید عقلشان سر جایش می آمد.

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sadaf tanha

خاک توسرت!!!!!!!!!!!
حقته هرچی سرت میاد!!!!!کرم از خودتونه!!!!!الکی نگو مومنم..اگه ایمانت قوی بود با یه دست پس میزدیش...اخمی ...تشری....چیزی.....احیانا کمبود عاطفه ندارید شما؟
مخصوصا از این ادبیات استفاده کردم بلکه بهتون بربخوره!!!!

---

عجب!!!!
خانم محترم؟؟؟!مومن اگه چنین باشه میشه معصوم!!خب معصوم هم که توی این زمونه پیدا نمیشه !! ولی خب این هم یک غرش قهرمانانه هست ؟اره؟!!!:72:
اما !!کاش یک مرد انقدر مغرور باشه که اولا فرق همسر با سایر زنها را بدونه ودرروال زندگی اینگونه دختران را همچون مگسی با بی احتیاطی وبی توجهی وحقارت کامل از خودش برونه!!دریغا متاسفانه!!!تو ایران ما بجای اینکه مردها مگسو ازخود برونند دنبال شکار مگسند وخانم هایی که صید شکار میشند واقعا نجس وگوارایی تغذی یک مگس را دارند!اما خب نمیفهمند ونمیدانند این مردهای این جامعه ما!!!
خیلی متاسفم!!برین که عصر لیلی ومجنون سپری شده وعشق حقیقی به مجازی تبدیل شده!!
من یه روز یک دختری بمن مددام زنگ میزد بش تذکردادم ولم نکرد خودشون هم ازاون ادم های خشن وخطرناک بودند طوریکه تو استان کسی حرف زدن باونها را نداره!!یکی از فامیلهاش که دقیقا مشخص نمیکنم ولی حکمرانی خوناده اونها را برعهده داشت زنگ زدم به مغازه اومد یه اب میوه وبا یک نرمش خاص بیان کردم که فلان کاره شما از تاریخ فلان مزاحمم میشه توی این لحظات بود گوشی زنگ زد برداشتم گفتم مگه صدبار نگفته ام بمن زنگ نزن؟!این کارا زشته!!!فامیل اون که حتی ساکن شهرستان دیگه بود با هزارن عذر خواهی گفت ترا بخدا کسی نگو ابرومون میره بین خودمون باشه من تمومش میکنم دیگه ازاین روز او مزاحمم نشد وبااون فامیل دختره دوست صمیمی شده ام .مرد اگر شهامت وغرورداشته باشد میتونه انقدر محکم باشه که کسی نتونه تصرف کنه اما که همه ما یه جورایی ناقصیم اونهم مربوز به نواقصات اخلاقی اجتماعی وطرز پرورش روحی انسانهاست.

از من میشنوی هیچ وقت به این ازدواج فکر نکن
خیلی خوبه دلت میسوزه برای اون دختر
اما این ازدواج زندگی خودت و اون دختر رو تباه میکنه

الان که توی اوج احساسات با تو قرار داره ، توی شروع عاشقی با تو قرار داره اینقدر راحت زیر بعضی حرفاش میزنه و توبه میشکونه بعد ها هم بعید نیست

من خودم موردی مشابه برام پیش اومد! اینقدر کم محلی کردم که دیگه خسته شد اما بازم بهم امید داشت... تا روزی که رتیم اردوی مناطق جنگی جنوب نمی دونم چی شد اونجا بهم اس داد که دیگه فراموشم میکنه ... و همه چی تموم شد

هبچ وقت هم به این امید نباش که نماز خون و با حجاب بشه!! کسی که به خاطر تو با حجاب شده فردا به بچه هاش چیجور میخواد حجاب یاد بده ؟ بگه به خاطر باباتون؟؟؟
تربیت بچه زیر سر مادره...

- - - Updated - - -

حتی اگه برای چند ما هم تونست با حجاب باشه ، نماز خون باشه ، پسری رو نبینه ، با پسری درد و دل نکنه ، و... بازم بهش اطمینان نکن!
چون بعد ها دوباره احتمال خیلی خیلی زیاد میره سمتش!


البته بعضی مشکلاش با محبت فراوان از سمت تو حل میشه ، اما مشکلات اعتقادیش نه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sadaf tanha

خاک توسرت!!!!!!!!!!!
حقته هرچی سرت میاد!!!!!کرم از خودتونه!!!!!الکی نگو مومنم..اگه ایمانت قوی بود با یه دست پس میزدیش...اخمی ...تشری....چیزی.....احیانا کمبود عاطفه ندارید شما؟
مخصوصا از این ادبیات استفاده کردم بلکه بهتون بربخوره!!!!

---

بله خیلی ممنون از نظرتون خانم محترم .
من تو این رابطه یک اشتباه اساسی داشتم اونم ای که خیانت دیدم بی وفایی دیدم اما گذشت کردم و ادامه دادم ، گریه کردن و التماس و خواهش کرد و من بخشیدمش ، اگر هم بار اول تمومش میکردم به اینجا نمیرسید . اتفاقا تنها چیزی که ندارم کمبود محبته ! دز مورد کرم هم نظری ندارم !

بازم ممنون

- - - Updated - - -

مرسی نوپو ، شهریار و تی وی از نظراتتون .

نوپو حق با شماست حتی جالبه خود این دختر هم به من گفت این کار تو باعث شد من سرم به سنگ بخوره و بفهمم چه اشتباهی کردم و باعث شدم عشقم ناراحت بشه و حسش بهم بد بشه ، اما به خدا دیگه من دختر سابق نیستم و واست بهترین میشم و حاضرم بیام جلو پدرت دست رو قرآن بزارم که تا همیشه با تو هستم و دوست دارم .

ولی من بازم گفتم شرمندم و اون غرق اشک شد ، واقعا آدم حتی در مقابل دشمنش هم که باشه و همچین صحنه ای رو ببینه ناراحت میشه :(
روزای سختی دارم هرچند که اون الان 5 روزه که هیچ اس ام اسی نداده و کلا دانشگاه هم نیومده .
میدونی آدم گاهی میدونه یک کاری درسته اما انجامش واسش ناراحت کنندس و من فقط به عنوان یک انسان و عواطف انسانی حس خوبی ندارم .

شهریار و تی وی با حرفاتون موافقم کاملا .

ممنون

من رفتم مشاوره در زمانی که این اتفاق برام افتاد گفت:
ازدواج یعنی با هم بودن در عین حال شخصیت و فردیت خود را حفظ کردن،اینکه شما بخواید عقایدتون رو به خاطر یکدیگر نادیده بگیرید یا عقایدتون رو تحمیل کنید درست نیست چون کسی که به خاطر شما کاریو انجام بده ممکنه که بعد از به دست آوردن شما به حالت اول برگرده...