نمایش نسخه قابل چاپ
ازنظرات همه تشکر می کنم .....امروز پیش یه مشاور رفتم و نظر ایشون این بود که شوهرم اختلال شخصیت داره وبهم گفتند ادامه ی این زندگی را اصلا بهم توصیه نمی کنند و حتی گفتم می خوام یه بار دیگه تلاش کنم ولی مشاور گفت بی فایدست و چند ماه دیگه با وضعیت بدتری باید برگردی وبه من گفتند سریعا واسه طلاق اقدام کن .... ایا نظر ایشون درست بوده با توجه به اینکه دفعه ی دومی بود که پیش ایشون می رفتم....
سلام عزیز
عزیز ینی به زور شما رو بیرون میکنه با زدن این حرفا یا میگه برو بیرون شما هم میای بیرون ؟
اگر مورد اولی برید شکایت کنید که ایشون حق نداره شما رو بزنن
ولی اگر مورد دوم باستید توی خونه بگید اینجا خونه منه شما اگر دلت میخواد بیرون برو
عزیزم خودت خسته نشدی توی 9 ماه 8 دفعه قهر و خونه پدری ماشاالله سنتونم که خوبه
پدر مادرهای شما چه گناهی دارن که باید پیگیر زندگی شما که مشکل خاصی هم نیست باشن
حتمی با هم مشاوره برید حتمی حتمی این یه زنگ خطر برای زندگیتونه برای هردوی شما
بازم میگم الان که به درگیری نرسیده جلوی دعوا رو بگیرد سوتفاهم هارو حل کنید نزارید تبدیل به کینه بشه یه مشاور به شما یاد میدن که چگونه رفتار کنید که هر دوی شما راضی باشید
به نظرم که رقتار دوم بوده برگردید ولی با محبت ایشون راضی کنید با هم برید مشاوره
موفق باشید
- - - Updated - - -
مشاوره ها رو ول کنید هر کدومشون یه نظری دارن
شما نظرتون چیه ؟دوسش دارید ؟
چون اونا که به جای شما زندگی نکردن
اگر مورد دوم برگرد ولی با سیاست یه کاری کنید که با همسرتون برید مشاوره
اگر مورد اول اگر میتونید اثبات کنید که ایشون شما رو میزنن که برید شکایت کنید فقط برای دیه
اگر هم نمیتونید اثبات کنید کمی صبر کنید برنگردید ولی شکایتم نکنید مطمان باشید خودشون میان تکلیف روشن میکندد گر صبر کنی زغوره حلوا سازی
سوره والعصر و حمد زیاد بخونید
خواهرم من 14 ماه صبر کردم الان دارم طعمه ثمره صبر میچشم و همه اتفاقای خوب داره برام اتفاق میفته
- - - Updated - - -
فراموش نکن که دیگه شما بانوی اون خونه هستید مثل همسرتون که آقای خونه است پس توی اون خونه حق دارید
من جای شما بودم میرفتم خونه البته اگر مشکل زد خورد نباشه به همسرم میگفتم ببین من شما رو به عنوان مرد زندگیم برای همیشه انتخاب کردم شما هم منو زن زندگی برای همیشه انتخاب کردی پس بیا با هم درست رفتار کنیم چون قرار یه عمر با هم باشیم پشت هم باشیم دست هم ول نکنیم ازدواج کردیم که برای هم آرامش باشیم نه درد نه زخم احساس کردیم بزرگ شدیم برای همین خواستیم یه خانواده تشکیل بدیم پس بیا باه م بزرگ بشیم رفتار های بدمون با کمک هم رفع کنیم و رفتارهای خوبمون تحسین کنیم و روز به روز ارتقاش بدیم
خوش باشید
هیچ کس نمیتونه به شما بگه که تو این ازدواج بمان یا طلاق بگیر!نقل قول:
نوشته اصلی توسط bahar17
شما باید وقتی نظرات را شنیدی تصمیم بگیری و بعداً نمیتوانی بگویی مشاورم گفت پدرم گفت دوستم گفت!
به نظر من کمی روی کاغذ فکر کن :
خصوصیات خوب و بدش را بنویس
رفتارهای خوب و بدش را بنویس
توصیه‌های مشاور را بنویس
با خودت صادق باش اگر شوهرت نخواهد یا نتواند تغییر کند آیا تو میخواهی با او زندگی کنی یا نه؟
آیا حاضری در زندگی خیلی صبر و تحمل داشته باشی و در برابر رفتارهای نامناسب‌اش گذشت کنی و این آقا با همین اخلاق‌اش شوهرت باشه؟
بعد اگر جواب‌ات در کل مثبت بود باید ببینی اصلاً شوهرت تمایل به این زندگی دارد یا نه (به نظر من اینکه اصلاً سراغی از شما نمی‌گیرد نشانه خوبی نیست!) بعد اگر تمایلی وجود داشت باید والدین 2 طرف و شما دو نفر در جلسه‌ایی که شما هم حضور دارید مسائل را به هم بگویید و ببینید به نتیجه‌ایی می‌رسید یا نه؟
مشاور چه اختلالی در ایشان تشخیص داده؟ شخصیت وابسته؟
من درست متوجه نشدم شما مهریه تان را بخشیده‌اید یا نه؟
سلام.....ازتون ممنونم ..... من همیشه زیاد دوستش داشتم ولی الان نمی دونم یعنی بی فایدست تا اینجا من زندگیو حفظ کردم خیلی خستم خیلی زیاد .......در مورد اختلال ایشون هم گفتند در موقعیت عصبانیت قادر به کنترل رفتارشون نیستند و اگه من بازم برگردم وضعیت از این بدتر میشه ......نه مهریم و نبخشیدم..........هنوزدر شوکم باورم نمی شه این اتفاق واسم افتاده....کسی که اینقدر بهش محبت کردم چقدر نسبت بهم بی خیاله ............خواهش می کنم واسم دعا کنید....ممنون
bahar17
سلام عزیزم
چقدر مسالت بزرگ میکنی چقدر سخت میگیری باور کن توی تمام زندگیا از این چیزا هست چه بسا بد تر خبیانت دست بزن وحشتناک ولی شوهرشون اصلاح کردن با تغییر رویه
آخه چرا انقدر ناامیدی عزیز من؟؟؟
میشه بگید ایشون دست بزن دارن یا خیر ؟؟؟
ببین آدم وقتی صد تا کلید داره باید تمام صد کلید برای زندگیش امتحان کنه شاید یکیش گرفت چرا انقدر زود جا زدی؟؟؟ فعلا بچه نیارید ولی به فکر طلاقم نباشید
اگر میخواید بر گردید از واسطه ای که حرفش برای شوهرتون با ارزش استفاده کنید ولی یه جوری رفتار کنید که انگار شما نخواستید بر گردید و شما ایشون نفرستادین که با همسرتون صحبت کنه
این حرف برای خودمم صدق میکنه باید یه جوری رفتار کنیم با همسرمون که مثل آب براشون باشیم نتونن بدون ما یه لحظه زندگی کنن
این تاپیک بخونید خیلی کمک میکنه
شوهرم داغونم کرده دیگه نمیخوام دست روم بلند کنه
سلام .... نه نسرین جون دست بزن نداره ولی با رفتاراش روحم و آزرده کرده .......باور کنید 2.5 سال واسه زندگیم جنگیدم ...دیگه از زندگی یکطرفه خسته شدم ....همیشه من دنبال زندگی می رفتم...2 ماه گذشته ولی سراغی از من نگرفته...انوقت من چجوری برای این زندگی تلاش کنم تا درست بشه.... واسه یه زندگی باید دو طرف خواهان باشند.....
چرا از طریق پدرتان با پدرش تماس نمیگیرید تا یک جلسه برگزار کنید و ببینید مشکل کجاست؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط bahar17
2 ماهه بلاتکلیف هستید کافی نیست؟!
تو این مدت 3 بار تماس گرفتیم و ازشون خواستیم همین کارو بکنند ولی در جواب می گن شوهرت خیلی عصبانیه و تنها راهش اینه که اونقدر التماسش و بکنی تا راضی بشه برگردی...چون من همیشه همین کارو انجام می دادم ...بعد هم میگه خودت اومدی.....تو این مدت هیچ کدوم از اعضای این خانواده تماسی با ما نگرفتند....
با خودش تماس بگیر و ببین مشکل‌اش چیه و حرف حساب‌اش چیه؟ اگر بتونی یک جایی مثل پارک باهاش قرار بگذاری و باهاش حرف برنی بهتر است!فعلاً تصمیمی برای زندگی‌ات نگیر و برید با هم حرف برنید هر چی باشه هنوز زن و شوهرید!نقل قول:
نوشته اصلی توسط bahar17
bahar17
بهار عزیزم منم میگم فقط با همسرتون صحبت کنید اصلا هم کار اشتباهی نیست اصلا هم باج دهی نیست
بشنید سنگاتونو با هم وا بکنید تا کی قهر آشتی اونم برای مسالی در این حد
راستشو بخوان مشکل شما اصلا حاد نیست باور کن مردم صد برابر از اینا توی زندگی مشکل دارن ولی جنگیدن واقعا برام عجیبه این صحبتتون البته حق هم دارید آخه 8 بار توی 9 ماه قهر کردید و همین آدم خسته میکنه
عزیزم برای چی میای بیرون خونه اونجا خونه شماست حق قانونی مرد نفقه زن و یکی از نفقه مسکن اگر خودش دوست دارن برن بیرون شما بمون و دیگه قهر نکنید حتی اگر ایشون گفتن برو بیرون
من نمیگم همه آدما باید قدرت تحملشون مثل هم باشه ولی سر به این تاپیک زدیدشوهرم داغونم کرده دیگه نمیخوام دست روم بلند کنه
هم صدمه روحی هم جسمی می بینن ولی میخوان اصلاح بشن
خودتون چطوری قضاوت میکنید؟؟؟ چون قرار شما با همسرتون زندگی کنید و معایب خودتون بشناسید و در صدد رفعش باشید هر دوی شما چون میخوان زندگی کنید در کنار هم بخاطره هم برای هم
سلام دوستان از همتون خیلی خیلی تشکر می کنم.....دیروز دوباره خواهرشوهر کوچیکه اس زد....ولی هنوز از شوهرم خبری نیست .....جاریم بهم خبر داده که شوهرم گفته من همون یه بار زنگ زدم دیگه هم نمی زنم.....روز ها خیلی واسم سخت می گذره هر ثانیه هزار سال،می خوام شروع کنم به درس خوندن ولی نمیشه خیلی سعی کردم.....تورو خدا واسم دعا کنید این روز های سخت تموم بشه.........قلب درد شدیدی دارم ...........خدااااااااااااااااا اااااااااااااااااااا
- - - Updated - - -
اینجور که من فهمیدم شما قصد جدا شدن از ایشان را نداری پس بهتر است پیش یک مشاوره دیگه ازدواج و خانواده بروی و از او بخواهی راهکار بهت بدهد که چطور بتوانی سر خانه و زندگی‌ات برگردی!نقل قول:
نوشته اصلی توسط bahar17
- - - Updated - - -
مشاوره تلفن بهزیستی هم 148 یا 1480 هست که میتونید درباره مشکل تان مشاوره رایگان تلفنی بگیرید!
- - - Updated - - -
معرفی خط 148، خدمات صدای مشاور :
http://blog.behzistitehran.org.ir/مر...ي-مشاور/
ممنونم ...نه من از جدایی می ترسم با همه ی توهین ها بازم می خوام زندگی کنم ولی شوهرم خیلی بی خیاله .نمی دونم تا کی می خواد ادامه بده
نقل قول:
نوشته اصلی توسط bahar17
شما و خانواده‌تان در 7 روز اخیر چه اقداماتی برای برطرف کردن این مشکل انجام داده‌اید؟ (خودتان،پدرتان، مادرتان، خواهر یا برادرتان)
نگران بودن مشکلی را حل نمی‌کنه مهم کارهایی است که انجام می‌دهید!
آقا احسان عزیز:72:نقل قول:
نوشته اصلی توسط ehsan_hamdardi
لطفا تاپیک افتهای مشاوره را بخوانید :303:همچنین پستهای دوستمون بهار و مشاوره های دوستان و
راهنمایی در خلاف جهت مشاوره های کاربردی ارایه نکنید:305:
وقتی نزدیک 10 بار ایشون امده قهر و بار اخر شوهرش بیرونش کرده و این دو نفر دو انسان بالغ و کامل
به نظر میایند خواهر ایشون یا برادر - پدر و یا مادرشون برای یک رابطه بیمار گونه چه میتوانند بکنند؟؟؟
آیا طبق نظر همسرشون بهمراه پدر و خانواده بروند التماس و عذرخواهی:324: تا دفعه بعدی برای بار
یازدهم از خانه بیرونشان کنند؟ ایا یک رابطه یک طرفه و بدون عزت و احترام هیچگاه به مقصد خواهد رسید؟؟
بهار عزیز:72:
همانطور که قبلا دوستان هم راهنمایت کردند فعلا فقط در جهت سازندگی روح و روانت تلاش کن و به
کار و ورزش و امور فردیت بپرداز و اینقدر از جاری و خواهرشوهر و ..... بدنبال خبر گرفتن و تجسس در مورد همسرت نباش.
اگر میخواهی راه 10 بار رفته را دوباره تکرار کنی و این حلقه معیوب را ادامه دهی که خود دانی :81:
ولی اگر واقعا تمایل داری زندگیت تکانی اساسی بخورد و در جهت درست قرار گیرد فعلا صبر کن و
بدنبال صحبتهای این و ان نباش تا همسرت اقدام جدی بکند بعد با همراهی او باید از یک مشاور
خانواده مجرب بصورت حضوری کمک بگیری.
هر اقدام جلو رونده شما سیکل معیوب گذشته را تکرار خواهد کرد لطفا اینقدر کاسه چکنم چکنم دست نگیر و خویشتن دار باش:305:
مطمینا این رفتارهای شما از طریق جاری و همسایه و غیره به گوش همسرت هم خواهد رسید و هیچ
اقدام عملی برای بهبود این رابطه بیمار و معیوب نخواهد کرد:161:
آرام باش و حسابی مشغول بدون هیچ صحبت و کلامی با افراد و نزدیکان همسرت به زندگی با خانواده ات (پدر و مادر )بپرداز.
لطفا پستهای دوستان را دقیق بخوان دوستان زحمت میکشند برای شما پست میگدارند کارشناسانی مانند
بالهای صداقت عزیز و ... با تشکر جهت تاپیک را مشخص میکنند ولی گویی مرغ شما فقط یک پا دارد و شما
جز تمرکز بر روی همسرت و آنالیز و تجزیه و تحلیل رفتار های او و اطرافیانش هیچ کار دیگری ندارید مانند
انسان معتادی که فقط به مواد مطلوبش فکر میکند لطفا بلندشو و یک فکر اساسی برای این رفتارهای بیمار گونه بکن.
موفق باشی:72:
جناب sanjab
انگار مطلب را نگرفتی ایشان در همین صفحه گفته "من از جدایی می ترسم با همه ی توهین ها بازم می خوام زندگی کنم"
پس هر توصیه‌ایی از هر نفر که تشویق به جدایی آن ها داشته باشد (صرفنظر از اینکه چقدر کاربردی باشه!؟) فایده‌ایی برای ایشان ندارد چون ایشان قصد بازگشت داره!
من به ایشان توصیه کردم حالا که قصد بازگشت دارند دست دست نکنند و اقدام عملی کنند (در پست دیگری در همین صفحه هم به ایشان پیشنهاد کردم که بروند مشاور دیگری و از او راهکار برای بازگشت بخواهند! یا با صدای مشاور تماس بگیرند و راهنمایی بخواهند!)
بهار عزیزم کاملا درکت میکنم..مشکلت مث مشکل منه..روحیاتتم مث منه..فقط فرق من با تو اینه که من خودم به خاطر کارای شوهرم قهر کردم و اومدم..به خاطر اینکه با بی شرمی تمام تو روی بابام ایستاد و بهش فحش داد.بعدشم با من خیلی حق به جانب برخورد کرد و فهمیدم همه چی زیر سر باباش بوده..الان 2 هفته ست عین خیالشون نیست حتی شوهرم..اون همه واسش زحمت کشیدم اون همه صبوری کرردم حالا واسه خانوادش منو گذاشته کنار..میترسم زندگیم بهم بخوره.میترسم دیگه نیاد دنبالم..:302:خیلی بی معرفته.خیییلییی..تازه امروزم متوجه شدم خونوادش رفتن خونه ما پیشش باشن تنها نباشه..انگار از خداشون بود من بیام خونه خالی باشه اونا برن..همه اینا به کنار..شوهرم چی؟؟یعنی دلش سنگ شده؟؟فقط میتونم بهت بگم غصه نخور هیچی با غصه خوردن عوض نمیشه..همه اتفاقایی که قراره بیفته میفته..
سلام به همه دوستان عزیز.........از کمک هاتون بی نهایت ممنونم .....اصلا فکرشم نمی کردم بتونم این همه مدت از شوهر دور بمونم ولی با کمک همه شما اینکارو تونستم انجام بدم......چون همیشه می ترسیدم اگه اینکار و بکنم از دستش می دم ولی شوهرم همیشه اینکارارو می کرد و من خیلی عذاب می کشم .... این مدت از بس به خاطر اشتباهاتش من عذرخواهی کردم البته به خاطر زندگیم، خیلی خستم .... حالا دوباره این حس خیلی داره اذیتم می کنه و می خوام یه سوال بپرسم.....بیرون کردن شوهرم به این صورته که هر بار سر یه مساله کوچیک دعوا می شه سریع می گه از خونه ی من برو بیرون و اگه من کوتاه بیام و بگم اشتباه کردم و بذار بمونم بیشتر روی حرفش پافشاری می کنه و اینقدر بهم توهین می کنه تا صبرم تموم بشه...و این کارو به عنوان تنبیه استفاده می کنه و می دونم اون موقع که داره بیرونم میکنه دوست نداره این اتفاق بیافته ولی خیلی غد و مغروره که جلوم و بگیره و بگه بمون ....حالا به نظر شما تقصیر از منم هست ....شنیدم خیلی تنهاست..درست اون هیچوقت دلش واسم نمی سوزه ولی من هنوز خیلی دوسش دارم و نگرانشم
- - - Updated - - -
راستش حالا که با ارامش به همه دعواها فکر می کنم اشتباه منم بوده که باعث شده زندگیم به اینجا برسه....اشتباهم این بوده که از اولین دعواها جلوش کوتاه اومدم و روی تمام اشتباهات بزرگش چشمم و بستم و ترسیدم اگه محکم جلوش باستم شاید از دستش بدم و در نتیجه از این اخلاقم سو استفاده کرد و همش خواست با ترسوندن من اشتباهاتش و ماس مالی کنه....و بیرون کردن من واسش یه عادت شده .....واسه همین میدونم تقصیر منم هست
- - - Updated - - -
به خدا حاضرم همین الان یه عالمه گل بخرم و برم همه محبتم و نثارش کنم ولی افسوس که شوهرم مثل من نیست و معنی رفتارهام و نمی فهمه و اگر اینکارو بکنم این و از ضعفم می بینه نه از دوست داشتنم...............خیلی خیلیییییییییییییییییییییی یی نگرانشم
- - - Updated - - -
این چند وقت که عضو این سایت بودم خیلی چیزای خوب یاد گرفتم این که واسه خودمم ارزش قائل باشم ...خیلی افسوس می خورم ای کاش این کاری که الان دارم انجام می دم و زود تر از این ها انجام داده بودم تا کار به اینجا ها نمی رسید احساس می کنم خیلی دیره الان نزدیک مرز طلاقم
لطفاً فعلاً فقط صبر کنید و تمرکزتون را از روی همسرتون بردارید و گویی مجرد هستید و به برنامه هاتون برسید و برای خودتون برنامه بریزید و به ایشون فکر نکنید و هروقت ایشون تماس گرفتند و خواستند که برگردید شما شرط نزد مشاور رفتن را مطرح کنید و قاطعانه هم روی آن بایستید و گوتاه نیایید اگر ایشون نپذیرفت و باز هم قهر کرد و .... شما باز هم همین صبوری و ادامه دادن به برنامه هاتون را دنبال کنید و از تمرکز بیرون بیایید .
برای شما ضروری هست که با همسرتون نزد روانشناس بالینی بروید . اگر تشخیص مشاورتون با مراجعه حضوری به اتفاق همسرتان درست باشد نیازهست تبعات و عوارض زندگی با فردی دارای اختلال شخصیت را از مشاور بپرسید و بعد بررسی کنید که آیا قادر خواهید بود با آن پیامدها زندگی کنید و راضی باشید و سلامتیتان به خطر نیافتد یا خیر ، و با نظر به نتیجه ای که میگیرید برای ادامه یا کات کردن زندگیتون تصمیم بگیرید .
در حال حاضر مهمترین کار برای شما این است که صبور باشید و تمرکزتان را از روی او بردارید و مثل دوران مجردی به زندگیتون بپردازید . نگران حال ایشون هم نباشید و احساساتتون را از این جهت کنترل کنید .
همچنین در خصوص رفتار منفعلانه و جرأتمندانه و پیامدهای آن مطالعه کرده و سعی کنید که تمرین داشته باشید که رفتار جرأتمندانه را به کار ببنیدید
سلام فرشته ی مهربان عزیز ..............خیلی خیلی ازتون تشکر می کنم.واسم دعا کنید .............خیلی محتاجم...............
سلام به همگی ...... می دونم باید صبر کنم ولی صبرم تموم شده اخه الان سه ماه تمومه........................خواهش می کنم واسم دعا کنیییییییییییییید............... یلی محتاجم
- - - Updated - - -
سلام به همگی ...... می دونم باید صبر کنم ولی صبرم تموم شده اخه الان سه ماه تمومه........................خواهش می کنم واسم دعا کنیییییییییییییید............... یلی محتاجم
سلام بهار عزیز امیدوارم خدا بهت صبر بده!
شما خانوم مهربونی هستی یقینا ولی یه شوهر مغرور داری که عادت کرده به پر توجهیت.ولی برگرد اینبار راضیش کن برین پیش یه مشاور.موفق باشی
سلام بهار جان،
من پست اول و آخرت رو خوندم، تعداد پست ها زیاد شده، ممکنه یه خلاصه از روند این مدت برامون بنویسی؟ یا اگه فکر میکنی بهتره، تو یه تاپیک جدید بنویسی و لینک این تاپیک رو بزاری.
در مورد مشکلی که پیش اومده، من فکر میکنم بهتره منتظر همسرت نشی، خودت برو خونه، اونجا خونه ی توه، کسی حق نداره بیرونت کنه عزیزم.
برو خونتون، و از همونجا تلاش کن رنگ و روی زندگیت رو تغییر بدی. اینکار اشکالش چیه؟
بهار جان هیچ اقدام قانونی از طرف شما یا همسرتون نشده؟؟؟
فکر میکنم باید دست به یه اقدام بزنی شاید سر عقل بیارتش معمولا در اینجور موارد مهریه اهرم فشار خوبیه
تو این مدت شما و خانواده‌تان چیکار کردید؟
تو این مدت ایشان و خانواده‌شان چیکار کردند؟
- - - Updated - - -
منظورم غیر از دعا ست!
سلام.با توجه به نظر کارشناسان و دوستان فعلا تنها کاری که من باید انجام بدم صبر صبر ....... تا از طرف اونها اقدامی بشه که متاسفانه هیچ اقدامی نمی کنند
ولی واقعا خیلی سخته......البته از صبرم خیلی خوشحالم چون ایندفعه منم کمی پیروز شدم و اعتماد بنفس پیدا کردم.....واسم دعا کنید .......
سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط bahar17
منم حال شما رودارم عین شمام.بخاطر مسائل خیلی کوچیک رفته نشسته خونه باباش میگه نمیخوادم وطلاق میخوام.الان یه هفتست هیچ خبری ازش نیست.اینهمه دنبالش دویدم بخاطرش بااین واون دهن به دهن شدم هرچه گفته گفتم باشه تاجایی که میتونستم خواسته هاشو برآورده کردم،اینم جواب اونهمه مهرومحبت منه که میاد بهم میگه بروپی زندگیت و دیگه نمیخوامت.صبرخیلی سخته برام ولی چاره ای ندارم صبرمیکنم
بهارعزیز منم برات دعا میکنم اگه تونستی برا منم دعاکن مرسی