نوشته اصلی توسط
mohammad2012
اونایی که پیگیر این پستم بودین..
تورو خدا کمکم کنین..
امشب حرفشو از زیر زبونش کشیدم بیرون و گفت نمیدونم چرا یه روز دوستت دارم و گاهی بی احساس میشم بهت بدون هیچ دلیلی و از اولم همینطوری بوده
گفت ناخواسته وارد زندگیت شدم و نمیخواستم اذیت بشی... میگه نمیدونم چرا اینطوریم حالش خیلی بده افسرده شده و خیلی خیلی اذیت میشم بابت این کاراش...
میگه میخوای طلاقم بدی بده مهم نیست. ولی من واسه طلاق اینا رو نمیگم بهت میخوام کمکم کنی!
بعد یه سال میخوام چه کمکی کنم هنوز تکلیفش با احساسش معلوم نیست...
خدایا ینی من چه گناه کبیره ای کردم که اینطوری وضع زندگیمه...