شوهرم اومد به خاطر این جواب ندادم الان خوابه..
مشکل منم اینه نمیدونم چیکار کنم از 10 سال پیش تا الانم نمی دونستم چیکار کنم که هر روز زندگیم بدتر می شه
من خیر سرم دارم الان دانشجو درس می دم ولی تو زندگیم مشکل دارم
نمایش نسخه قابل چاپ
شوهرم اومد به خاطر این جواب ندادم الان خوابه..
مشکل منم اینه نمیدونم چیکار کنم از 10 سال پیش تا الانم نمی دونستم چیکار کنم که هر روز زندگیم بدتر می شه
من خیر سرم دارم الان دانشجو درس می دم ولی تو زندگیم مشکل دارم
سلام،گرچه یکم گنگ توضیح دادید مشکلتونو ،اما به عنوان یه مرد میگم هیچ بلایی خانمان سوز تر از خیانت نیست برا یه مرد،زمانی که این اتفاق میافته اگه حتی برگشتی هم برا یک زن به سمت مرد باشه اون اعتماده دیگه از بین رفته هستش و تفکر مرد این میشه :کسی که یک بار خیانت کرده بازم امکان داره خیانت کنه،به نظرم شما اگه خیانت نمیکردی زندگیتون میتونست ادامه داشته باشه،الانم شما مشکلاتتو واضح بیان نکردی،یه بار خوب شوهرتو میگی یه بار بدشو،چند تا مشکل اساسی که حتی این مشکلات میتونه صرفا از دید شما مشکل باشه رو بگید کمک بیشتری از دوستان اینجا میتونید بگیرید.
همه انهایی که گفتم درسته ما یه ماه که دور بودیم دلم تنگ شد مثل دادشه واسه من تا شوهر انگار مونده تا کار خیری بکنه حرف نمی زنه درست که من ببینم واسه چی این زندگی رو تحمل می کنه من که زنم بفهمم طرف خیانت کرده یه ثانیه نمی مونم
مشکل من اینه که هر تصمیمی بگیرم خرابه
بمونم با این زندگی که همش تحقیره و تهش معلوم نیست
طلاق بگیرم هم بدتر می گم اگه بخوام امونم بچه بیارم شاید زندگی بهتر شه من الان فکر می کنم اگه 10 یال پیش ان بازی خطر ناک رو شروع نمی کردم حالا زندگی موفق داشتم ترسم از اینه 10 ساله دیگه بگم کاش....
- - - Updated - - -
نمی دونم برا چی با من مونده
گذشته اذیتم می کنه
میل جنسی به من نداره
احساس نمی کنم شوهرمه فکر می کنم برادر پدر پسر عمه
- - - Updated - - -
شاید از دوست داشتن اون مطمین می شدم انگیزم واسه زندگی بیشتر میشد من حتی قبل از عقد هم یه بار با یه پسره در حد تلفن صحبت می کردم اون متوجه شد دعوا و کتک بعدش بخشیدم اون نسبت به من احساس مشولیت می کنه ساید به خاطر اینکه دختر داییشم اون از خوبیه خودش هست که مونده نه اینکه عاشق منه چون من با تفکرات اوم اصلا نمی خونم کسی نماز صبحش یه بار قضا نمی شه؟؟؟؟
- - - Updated - - -
فکر کنید صدای خواننده زن هم گوش نمیده
- - - Updated - - -
کسی نیست شما رو هم گیج کردم
- - - Updated - - -
شما بگید من چیکار کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟////////
- - - Updated - - -
وای لطفا تا وقت هست با من همفکر ی کنید
- - - Updated - - -
زندگی ما اخرو عاقیت خوبی داره؟؟؟؟؟؟؟/////
سلام
مهتاب جان درک میکنم انقد ذهنت آشفته هس ک نمیتونی دقیق مشکلاتو بگی..اما اولین قدم اینه ک آروم باشی..
چرالفظ داداش به کارمیبری؟
مهتاب جان خدا غفوررحیم هس خودتو ببخش و برای زندگیت تلاش کن مطمئنا میتونید زندگی شیرینی رو باهم بسازید.. این درصورتی امکانپذیره ک آروم باشی..
همسرت دوست داره اما ناراحته تو باید با محبتهات با حرف گوش کردنات یخشو آب کنی گرمای محبت اونقد عمیق و نفوذپذیره ک آهن رو ذوب میکنه دل همسرت ک نرمه..اون سختشه تو چشات نگاه کنه اونقد محبت کن ک راحت شه بفهمه دوسش داری بهش ثابت کن حجابتو بهترکن.. مهتاب جان تو زندگی بین زن و شوهر غرور معنی نداره پس فکرنکن حجاب داشته باشی و محبت کنی غرورت شکسته میشه..
میشه کمی از طرز برخورداتون و زمان باهم بودنتون بیشتر توضیح و مثال بزنی؟اگ برخورداتون مشکل داره رفع شه.
امیدوارم فرشته ی مهربونجونم مثل همیشه بیاد کمکت کنه..مهتاب جان حتما به راهنماییهاشون دقیق عمل کن تا موفق شی انشاالله
مهتاب جان نومید نشو برای زندگیت تلاش کن فقط باید بخای..واقعامیخای خوب و زیبا زندگیتونو بسازی؟؟جواب محکم!
لطفا صحبت کنید چون بد جوری سردر گمم
- - - Updated - - -
می خوا م زندگی خوبی داشته باشم ولی نمی شه ...واقعا حس نمی کنم زن و شوهریم ما اصلا پیش هم نمی خوابیم اون جدا می خوابه ما مثل هم خونه هایی هستیم که با هم نمی سازیم
بدن من واسش ازاردهندس ماهی هم یه دفعه سکس داشته باشیم معلومه یاد اون خیانت می افته تا دلت بخواد لباس سکسی و قرو فر جلوش میام ولی ناثیر نداره اون فقط منو نگه داشته که حدا خوشش بیاد خانواده ها از هم نپاشن
- - - Updated - - -
تو این 3 سال خیلی تحمل کردم ولی دیگه نمی تونم الان هم راهی جز تحمل هم ندارم دیگه انگیزه هیچ کاری رو ندارم همش خاطرات بد شب عروسی مون مثل زهر مار شد فیلمشو که می بینم فقط گریه می کنم
- - - Updated - - -
خوشش نمیاد من زیاد برم طرفش
مهتاب جان اول جواب سوالهای منو بده؟
عزیزم اینطوری کسی نمیتونه کمک کنه باید جواب سوالهارو بدی توضیح بدی بچه ها فقط راهنمایی میکنن این تویی ک باید خوب و سنجیده عمل کنی..
منتظر جوابهاتم؟ و اینکه بچه ها حرفی میزنن نظرت رو بگو مثلا گفتیم حجاب..نظرت چیه قبول داری؟انجام میدی؟
اگه قدم مثبتی برداری و انشاالله نتیجه مثبت بگیری میدونی چقد خوشحال میشیم..
هردو تون به زمان و راهکارهای جدی نیاز دارین همش به قبل رابطه جنسی نی باید همه ی زندگیتون برا هم شیرین باشه..مهتاب جان غصه نخور دلم روشنه ک همه چی انقد شیرین میشه ک شاخت درمیاد براتون دعا میکنم عزیزم..
دلتو به خدا بسپار خدا بزرگه ازش کمک بخواه..
آروم باش
من حجابم خوبه وایه سره کار هم چادر میزم
- - - Updated - - -
من خیلی حرفشو گوش می د مقبل عروسی نه ولی بعد عروسی دیگه هر چی اون می گفت می شد من اصلا نظری نمی دم
- - - Updated - - -
ببخشید فارسی رو کیبورد نیست به خاطر همین بعضی کلمات غلط می نویسم
- - - Updated - - -
الن همه زندگی جوری که اون می خوا د هست
مهتاب جان از خودت بگو چه خصوصیات مثبت و منفی داری؟همچنین از همسرت؟
اگه چادر میذاری و حجاب داری پس چی با خواسته ی شوهرت متناقضه؟ چی میخاد ازت؟
رابطت با مردها چطوره؟شوهرت خوشت نمیاد گرم بگیری؟
ولی سعی می کنم از این هم بیشتر کنم ولی می دونم بیشتر مشکل ما جنسی است
- - - Updated - - -
ما خونواده مذهبی هستیم
- - - Updated - - -
محل کارم هم مدرسه و دانشگاه هست دو تامون زود عصبی می شیم
مشکلس اینه که از لحاظ جنسی از وقتی این اتفاق اوفتاد من دیگه نمی تونم اون رو ارضا کنم چون تک تک کا رهایی رو که من و اون پسره انجام دادیم رو ازم با ریزشون پرسید
- - - Updated - - -
الان هیچ نه اصلا گرم نمی گیرم حوصله خودم رو هم ندارم
- - - Updated - - -
اون ادم با خدا خانواده دوست مسولیت پذیر با وجدان لجباز یکدنده
منم وظایف خونه رو خوب انجام می دم بهش می رسم تو کارم هم موفق هستم
- - - Updated - - -
ساده و زود باور
- - - Updated - - -
دیگه همینا
- - - Updated - - -
واقعا من تو این سه سال هر کاری می خواسته کردم الان دیگه خودم هم کم اورد م
ببخشید ک این سوال رو میپرسم یاد گذشته ها میندازمت: یکی از شما مشکل جنسی داشتین ک باعث خیانت شد؟
باید روانکاوی بشین و خاطرات تلختون فراموش شه تا رابطه تون خوب شه..
مهتابجان تا به حال براش نامه عشقولانه نوشتی از خوبیهاش بگی از بدیها و خطاهات و بعدش اجازه برا ساختن زندگی بهتر..خیلی موثره..
خواهش میکنم اشتباه تایپی برا همه پیش میاد..
شما حتما باید مشاوره حضوری برید باید بهش دلگرمی بدی ک روانشناسها راز دارن کمکمون میکنن..
چرا براش توضیح دادی حالا اشکال نداره کاری ک شده.. روانشناسها خوب بلدن همچی بشین انگار اتفاقی نیفتاده..نگران نباش درست میشه فقط صبرکن..
حالا یکم صبرکن کارشناسها فردا بیان کمک کنن..
مهتابجان بهترین کار اینه ک آروم باشی و توکلت به خدا باشه..
شادوموفق باشی عزیزم
احساس می کنم فقط تو این زندگی زمان رو دارم از دست می دم
- - - Updated - - -
اره اصلا با اون خوب نبودم از لحاظ جنسی ولی پسرای دیگه واسم جذبه جنسی داشتن من دو هفته با اون پیره بودم ولی واقعا بهم خوش گذشت هر چن د می دونستم اون مرد زندگی من نیست
درسته زمان میبره اما همه چی چاره داره جز مرگ..
خدا انقد بزرگ هس ک مشکل به این سادگی رو حل کنه..
مهتاب جان خواهشا دیگه حرف منفی فکر منفی نکن، نمیشه نمیتونم رو خاکشون کن.. مهتابی ک انقد مشکلات رو پشت سر گذاشته و موفقیتهای زیادی داشته بقیشم میتونه..
دیگه اذان شد بریم بنمازیم التماس دعا
خودم هم ادم تنوع طلبی هم هستم دوست داشتم پسر باشم یگه داداشم چند تا دوست دختر داشت منم دلم می خواست مثل اون چند تا دوست پسر داشته باشم
نه دیگه نشد هنو لذت اون کار درت هس تا لذت با اون بودن به خاک سپرده نشه وضع همینه..
فقط به شوهرت بفکر!
محتاجیم به دعا
سلامhttp://www.hamdardi.net/thread-27810.html
در این شرایط اول باید کاری کنی که این لحظات بحرانی بگذرد و کار بدتر نشود
به این منظور:
به او بگو من واقعا کار اشتباهی کردم
هر تصمیمی بگیری حقم هست
میدونم تو بدترین فکرها را در موردم می کنی
دوستت دارم
وفادارت بودم و هستم
اما اشتباهاتم فاحش تر از آنست که حتی بخواهم مرا ببخشی
من مستحق تاوان دادن همه اشتباهاتم هستم.
اما تو اشتباهی نکردی که بخواهی این همه رنج ببری و این مرا اذیت می کند
همراهی ، هم حسی، عدم دفاع از خودتون و ... آلام او را کاهش می دهد.
به او بگو که بدون او می میری و واقعا دوستش داری
اما بگو اشتباهاتت خیلی بزرگتر از آنست که انتظار بخشش داشته باشی.
اگر مذهبی هست.
او را به صفات خداگونه مبتنی بر راز پوشی، قبولی توبه، گذشت و ... متوجه ساز
بگو که اگر بتواند یکبار دیگر بهت فرصت بدهد آنگاه متوجه خواهد شد که چقدر تغییر خواهی کرد و چقدر در جبران گذشته خواهید کوشید.
بگو شرمنده اید از همه قولهایی که شکسته اید و اشتباهاتی که کرده اید. اما خدا گفته که امید داشته باشید و من الان از ته دل پیشمانم و در عمل هم نشان خواهم داد.
تغییرات رفتاری پیشه کنید. پوشش خود را تغییر داده و بیشتر کنید. ارتباطاتتان را به شکلی که همسرتان می خواهد سنگین کنید.
و به هر حال در عمل نوازشگر باشید و او را محق بدانید.
و....
عزیزم، پاسخ بالا نقل قولی از جناب مدیر همدردی است که به خانمی دادند که شرایط مشابه شما را داشتند. امیدوارم کمکت کنه.
اینم لینکش
--------------------------------------------------------------
عزیزم ضمنا اگر شوهرت پیش مشاور نمی یاد، حتما حتما خودت حضوری به یک مشاور مراجعه کن...از ته دل دعا می کنم مشکلت هرچه زودتر حل بشه.
اونطوری که من ازنوشته هاتون متوجه شدم نشانی ازپشیمانی درشمادیده نمیشودبلکه همچنان علاقه داریدکه به برقراری رابطه باپسرهای دیگربپردازید
بهتراست خوب فکرتون روبکنیدشمامجردنیستیدوقتی متاهل شدیدتعهدپیداکردیدشمادرقبا ل شوهرتون مسئولیدوقتی نشانی ازپشیمانی درشماوجودنداردچطورمیخواهی درفتارهمسرتان عوض شود
اول بایدروخودتون کارکنیداین روبپذیریدکه شمامتاهلیدوبایستی فکروذکرتون فقط وفقط همسرتون باشه وقتی فکرتون عوض شه مسلمادررفتارتون هم تاثیرمیذاره
ببینیدهمونطوری که خانمهابه راحتی میتونندحدس بزنندتوذهن اقایون چی میگذره اقایون هم همینطورندوقتی رفتاروفکرباهم همخونی نداشته باشندمتوجه میشوندولی اگرهردوباهم همخون باشندایشون هم متوجه میشوندوقتی میبینندشمابرای زندگیتون تلاش میکنندمطمئن باشیدهمسرتون هم برای حفظ زندگیتون برای اینکه دوباره ارامش به زندگیتون برگرده تمام تلاششون روخواهندکرد
- - - Updated - - -
خانمی
حرف های شما را اینطور متوجه شدم که در چند تا نکته اشاره می کنم:
1. دوستش داشتی، از ایشان درخواست ازدواج کردی، پس قبول داشته و به ازدواج رسیده .....
2. خیانت کردی یعنی یه اشتباه بزرگ اما با عذرخواهی و تکرار نکردن موضوع نشان دادی که نمی خوای زندگیت را خراب کنی
3. هر دو پرخاشگر هستید و نمی توانید با هم صحبت کنید و دوری هم را هم نمی تونید تحمل کنید ..... یعنی حرفهای زیادی بوده و هست که باید گفته می شده ولی ابراز نشده
4. شما دوستش دارید و می خواهید زندگی ایشان را بهبود بدید متاسفانه فکر می کنید با جدایی شما، زندگی خوبی خواهند داشت
5. ایشان دوستتان دارند و شما را بخشیدند وگرنه آقایان با خودشان که دیگه تعارفی ندارند و منتظر شما و برگشت به زندگی شما بودند (حدود 9 سال کم نیست حتی بدون رابطه جنسی)
6. یه جوری می خوای زندگیتو درست کنی و یه بار می گی بچه دار بشوم و بار دیگه طلاق و ... به جای خراب کردن، زندگی را از نو،دوباره بساز
دوباره تلاش کن نه به شیوه گذشته ، این بار خیلی لطیف و عاشقانه چون تو و همسرت حتما می تونی و لیاقت زندگی خوب و شاد را دارید و خدا فرصت زندگی به شما عطا کرده پس غنیمت بشمار فرصت را
7. میگی که تنوع طلب هستی و دنبال یه رابطه دیگه ..... میدونی مشکل از کجاست؟؟؟؟ چون در ابتدا لذت را چشیدی و خیلی زود از هم جدا شدید و هر دو جوان و پر انرژی هستید پس خواهان تمامی جوانب یه زندگی سالم ولی چون نمی تونید با هم دیگه باشید به فکر دیگری می افتی... من میگم این اشتباه بدی هست وقتی همسر داری باید انتظارات معقول و درست همدیگر را پاسخ بدید فقط با تدبیر کارتو پیش ببر، شاید سخت و وقتگیر باشه اما این موضوع را خوب بدون:
*** با تدبیر در مشکل اصلی ، خیلی بهتر از افکار نادرست جواب می گیری***
فقط خواهشا خسته نشو و تلاش کن، قدم اول از شما و باقی اش با لطف خداوند، مطمئنا همسرت هم راه می افته و همراهیت می کنه
حرف هایی که فکر میکنم باید اجرا کنید و نتایجش را ببینید:
*** شما بپذیرید که حالا یه دختر هستید نه یه پسر. پس یه دختر خوب و عاقل و عاشق زندگی با همسر باشید
*** افکار ناراحت کننده و منفی را از خودتان دور کنید. منفی بافی .... تعطیل
*** شما با نوشتن گذشته آزار دهنده خودتان روی کاغذ و از بین بردن آنها، روح و روان خودتان را از آسیب و خودآزاری رها کنید ... یعنی خودتان را ببخشید
خیلی سخت نگیرید و خودتان را مقصر تمام مشکلات عالم و آدم ندونید. فقط مشکل زندگی خودتان را حل کنید
*** خوب حجابت را که می گی خوبه، رفتارت هم در شان استادی هست .... یعنی ویژگی های مثبتی که داری
حالا ویژگی های خودت را بنویس و خواسته های همسرت.... این لیست را واسه خودت تهیه کن و هر کدام که عملی تر بود را دنبال کن و سخت نگیر. موفق می شوی
*** باید بتونی با رفتار و ظرافت های خوب و مهربانی خودت محیط زندگی را برای همصحبتی و گفتگو و پیدا کردن راه حل های دو طرفه باز کنی
**** به بچه دار شدن در این موقعیت اصلا اصلا اصلا فکر نکن ... به موقعش انشاله یه بچه خوب و سالم را به زندگیتان هدیه میدی تا بهترین پدر و مادر براش باشید نه یه محیط پر از جنگ و دعوا ...
*** به این لینک سر بزن و خیلی سخت نگیر
http://www.hamdardi.net/thread28833-1.html
زندگی را با همسرت دوباره بساز. خوب و خواستنی و شاد :o
- - - Updated - - -
فکر کنم بهترین کاری که میشه برای شما انجام داد دعا برای شفای شماست
خدا وکیلی حق داره اون بنده خدا(منظورم شوهرتونه)با این یه جمله کل شخصیتتونو نشون دادید،من اگه جای شوهر شما بودم یه ثانیه هم نمیتونستم باهاتون زندگی کنم،حق داره جذبه جنسی هم براش نداشته باشید،همین یه جمله که نوشتید که من ادم تنوع طلبی هستم کافیه که نشون بده مطمئنا به یه نفر وفادار نمیمونید و نه تنها با این اقا بلکه با هر کس دیگه هم ازدواج میکردید زندگیتون میتونست مثل الان باشه،به نظرم فکر تغییر تو شخصصیتتون باشید،شوهر شما بعید میدونم مشکل داشته باشه مشکل از شماست
مهتاب خانم من با یه چنین مشکلی ازنزدیک روبرو بودم.زنی که به شوهرش خیانت کردمثل شما فامیل دختردایی پسرعمه؛توی سن ۱۶ازدواج کردن وبعدش یه دختر دیگه باعث شد تا دوست پسر داشتن برای این زن جذاب بشه.۷سال به شوهرش خیانت کردوخیلی ماجراهای دیگه.اول من متوجه شدم.بعدا خودش با اشتباهاش باعث شد شوهرش بفهمه ولی شوهرش فکردفقط یه ماه بایه نفر رابطه داشته.منم چیزی نگفتم تاباهم زندگی کنن.زنش بهم گفت گریه میکردومیگفت فکرنمیکرده الان روسپی شده او فکرمیکر حق بیشتری از زندگی داشته.اما شوهرش بعد از۶ماه ازاین قضیه گذشت نتونست کناربیادطلاقش داد.به من میگفت بدم ازقیافش میاد براش سخت بود بپذیره یکی دیگه قیافه لخت زنشو(ببخشید فقط خواستم بیشترمشکلتو درک کنی )بعدازکلی سختی وریاضت که کشیدن شوهرش بعدازازدواج با یه دختر دیگه،عاشق زن قبلی شد ازاول هم همدیگه رو دوس داشتن ولی نتونسته بودن درست ابرازکنن. _شماسن کم باهم رابطه داشتید بعدازدانشگاه وبالارفتن سن دست به مقایسه زدیدمردهای شادومنعطف دیگه بایه شوهرمذهبی،ازطرف دیگه متعهد بودن شوهرتون روتحسین میکنید ومیدونید مردهای جذاب دیگه شاید به اندازه شوهرتون متعهد نباشن واینجا تناقض شروع میشه بمونم یانمونم_اون مرد که دوهفته باهاش رابطه داشتید چون تعهدی به شما نداشته خیلی راحت تونسته اونی که نیست روبه نمایش بذاره وقاپ شماروبدزده اگه زنش میشدی شخصیت واقعیش شوکت میکرد._شرایط تلخ فعلی ومحرومیت نسبی سکسی باشوهرت باعث میشه خاطره سکس با اون مردبسیارجذاب ترورویایی ترازواقعیتش بیاد به ذهنت_ظاهرا شوهرت پیش زمینه های سکس رو خوب بجا نمیاره ویه کم نامنعطف هست،الان باهم یک معامله ناخودآگاه کردیداون رازو نگه داره وبکسی چیزی نگه شماهم تحملش کنیدوتغییری این وسط اتفاق نیفته_اوبه زعم خودش به غیرتش برمیخوره بره مشاوره بگه زنم خیانت کرده.تاکید زیادش برچادر برای شمانشانه اینه که هنوزبهت اعتماد نداره وپوشیدنش برای شما نشانه صحه بربی اعتمادی(به زعم شما)به نظرمن هردو شما نیازبه تغییر وتجدیدنظر در رفتارهاتون دارید به هرطریقی شوهرتو راضی کن بره مشاوره حداقل سه ماه به مشاوره مداوم نیاز دارید.بیخیال تنوع طلبی شو عاقبت بسیاربدی داره اینو به تجربه زنی که گفتم باسه زن بسیارزیباوسیاستمدار دیگه که باهم بودن میگم به چشم خودم خواری وخفتشون رودیدم.
مشکل اصلی ما هم همین است بدن من جذابیتی برای او نداره اون می گه تلاشمو کردم ولی بیشتر از این زندگی از من انتظار نداشته باش
کوچکترین مشکلی که پیش میاد همه چیز میاد جلو چشممون چادر هم می زنم
من خودم از ته دل به این نتیجه رسید م که این زندگی باید تموم شه چون هم اون هم من فقط داریم خودمون رو اذیت می کنیم
ولی راهی نیست خونواده ها ازمون نمی گذرند من جایی پیش خانوادم ندارم به نظر شما چه بهانه ایی می تونیم بیاریم ما تو شهر کوچیکی هستیم تا حالا یک طلاق هم تو فامیل نداشتیم
- - - Updated - - -
بعد طلاق چی می شه ؟
من می خوا ماین خاطرات و زندگی رو فراموش کنم تنها راحش هم طلاق
می دونم هیچ وقت همسری بهتر از این پیدا نمی کنم ولی ترجیخ می دم با یک کاگر که خودش ازم خواستگار کرده و سوتی از من نداشته باشه زندگی کنم
کارگر هم نمی یاد زن مطلقه بگیره خونوادم پدر برادرام کوچیک می شن با این کار تو فامیل نمی دونم چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟//
- - - Updated - - -
نمیاد هیچ وقت بریم مشاوره می گه در موردش اصلا حرف نزن زندگی کن ولی چه زندگی
- - - Updated - - -
چه بهانه منطقی می تونیم بیاریم که طلاق بگیریم
- - - Updated - - -
همه فکر می کنن ما بهترین زوج عاشقترین زوج همه به زندگی ما غبطه می خورن ما رو مثال می زنن نمی دونن زندگیمون چه زهر ماریه
فقط پارسال 2 تاخونواده خودمون متوجه شدن که مشکل داریم
هنوز همسر این آقا هستی و توی زندگی اش هستی اونوقت یا از لذت رابطه با مرد دیگه حرف میزنی یا موضوع نگرانی ات میشه ازدواج ات با مرد دیگه.
هنوز خودت رو همون دختر دبیرستانی می بینی که بی هیچ قیدی بره جلو به یه پسره بگه ازت خوشم اومده و بعدشم رابطه و...
کل زمان ارتباط خیانت آمیزت با اون مرد دوم، دو هفته بوده اونوقت من نمیدونم چطور یک زن متاهل که نه! اصلن یک زن مجرد چطور کلهم توی دو هفته اینطور در برابر یک مردی وا میده!
من کمترین تاسف و پشیمانی از خیانت ات توی کلام ات نمی بینم! کلامت خیلی وقیح و بی پروا و لا ابالی است و هیچ تعهد همسرانه ای توش نیست!
خیانت ات رو سوتی عنوان میکنی!
تو که یه دم بدون مرد و رابطه جنسی نمیتونی زندگی کنی، میترسم از این مرد طلاق بگیری اونوقت ....
متاسفانه این همسر متعهد و مذهبی همانطور که گفتی، از سر تو زیاده!
تو دنبال لذت های آنی و بدون تلاش و بی زحمت هستی، خوب راهش هم همونه که بری توی بساط مردانی که بهت نگاه ابزاری دارند و اتفاقا به لحاظ لذت جنسی چیزی برات کم نمی گذارند اما ...
شاید حقش بود همسرت خیانت ات رو علنی میکرد و خودش رو هم از زندگیت میکشید کنار اونوقت تو * زمان از دست نمی دادی* و میتونستی هر چه سریعتر بری پی خوش گذرانی هات!
اما این مرد اونقدر شرف داره، که حتی به رغم آگاهی از این خیانت، پا روی همه احساس انزجار و تنفرش از رفتار هنجار شکنانه شما بگذاره و آبروی شما رو نبره، شما رو طرد نکنه و صبر کنه ببینه وضعیت این زندگی چی میشه.
شاید اگر میتوانست تاسف و پشیمانی از این اشتباه را در شما ببینه و میتوانستی با رفتارهای عاشقانه به ایشان اطمینان بدهی که امانتدار خوبی برای عشق و همسری ایشان هستی و حریم و چارچوب زندگی را آنطور که شایسته است بعنوان یک زن حفظ میکنی، میشد همان مرد عاشق و گرم سابق که میخواستی.
اما:
اصلا با اون خوب نبودم از لحاظ جنسی ولی پسرای دیگه واسم جذبه جنسی داشتن
بیشتر که گفتی، بیشتر با خودم موافقم.
پستم را دوست دارم http://smileys.smileycentral.com/cat/36/36_3_16.gif
خانم گرامی کسی که نیاز به مشاوره داره شما هستید نه همسر شما
همسرتون مردانگی رو در حق شما تمام کردن
شما خیانت رو اسمش رو می زارید سوتی ؟
می دونید در همه ادیان و حتی بی دین ها خیانت کثیف ترین کار ممکن هست ، حتی خیانت 2 دوست چه برسه به همسر
مشکل شما با طلاق هم حل نخواهد شد نه با هرچیز دیگر
وقتی افکار شما اشتباه و .... هست چه راهی می خواهید داشته باشید ؟
lمن این زندگی رو نمی خوام نمی تون مازش در بیام باید چه حاکی به سر بریزم؟؟؟؟؟؟؟//
- - - Updated - - -
به جا سرزنش کردن بگین من چکار انم اون الان به من اطمینان داره خیالش راحته از این بابت
مشکل گذشته است که فراموش نمیشه
- - - Updated - - -
شما اگه جای من بودید چکار می کردین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/////
- - - Updated - - -
خود م هم می دونم مشکل منم خیلی باهوشید من خیانت کردم حالا بگید چکار کنم که مشکل حل شه
ولی اینقدر که شما می گید من بد نیستم
اولین کار اینه خوب و بد رو بشناسید
شما ابتدایی ترین مسائل رو لنگ می زنید اینکه نمی دونید خوب نیست ولی اینکه نخواهید یاد بگیرید واقعا غیر قابل گذشت هست
ابتدا شما باید زیر نظر مشاور یا روانکاو این مسائل رو حل کنید ، این مسائلی که شما ذکر می کنید نه ربطی به همسرتون داره ، نه زندگی یا هر کسی دیگه !
موضوع بعدی ، بله می دونه خیانت نمی کنید ولی این رو درک می کنه چی تو ذهن شما می گذره
اون هیچوقت منو درک نمی کنه منم اونو درک نمی کم لطفا یه بهانه واسه طلاق به من پیشنهاد بدین که بتونم طلاق بگیرم
سلام
مهتاب جان دیشب گفتی میخای زندگیتو بسازی اما الان میگی نه..بالاخره چی میخای؟ آخرش چی شد شوهرتو چقد دوس داری؟
مشکل شما بازآوری شدن خاطره ی بد هنگام رابطه ی جنسی و اغلب زمانهاست ..
باید به روانشناس مراجعه کنید تا انشاالله حل شه..
درکت میکنم سخته نگاهتم نمیکنه سخته شیرینی و خوشی تو زندگیت نی..تا الان تونستی پس کمی صبر کن تلاش کن از ته دل باتمام وجودت، درست بشه..
اگه کارشناسهای محترم میومدن خیلی بهتر بود..
باید کاری کنی همسرت راضی شه..
جملات محبت آمیز به کار میبری چقد؟
نامه ی عشقولانه ک گفتم نوشتی؟
باید تلاش کنی با غصه راهی پیش نمیره..انقد به شوهرت محبت کن تا راضی شه البته ازته دل و با آرامش باشه به نتیجش نفکر به خدا بسپار..
انجام بده بیا نتیجشو بگو
خواهشا فکر منفی نکن و آروم باش
افکار رهاشدن از زندگی با همسرت و لذت با مردان دیگه ، تاثیرات و امواج منفی به خودت و شوهرت میفرسته..پس به افکارت کات بده..
شاد و موفق باشی
من نمیتونم برم پیش یه روانکاو هر چی هست به همین سایت خت می شه منم حق دارم سرو کله زدن با یه مردی ک ههیچ همو نمی فهمین ادم رو اینجوری می کنه
من بشم فاطمه الزهرا هم اون یادش میاد من چکار کردم
- - - Updated - - -
ما لحظات خوب هم با هم داشتیم ولی با یه چیز کوچیک زهر مار می شن بهترین زمانی که تو این سه سال بوده بعد از قهر یه ماه رفتیم مسافرت دو نفری تمام تلاشمون رو می کردیم که خوش باشیم ولی اب یه چیز کوچیک بر میگشتیم سر پله اول
اصلا دوست داشتن و عشق و عاشقی دیگه واسم مهم نیست دلم می خواد بدو ن فکر سرمو بذارم رو بالش ولی می دونم تا اخر عمر مثل یه متهمم و طلاق هم بگیرم دیگه واویلا
تا زمانی که مطمئن نشدی اقدامی نکن.
شما دیشب می خواستید برای بهبود اوضاع بچه دار بشید.
پس مایل به بهبود وضعیت هستید.
تا حالا با همسرت در این مورد گفتگو کردی؟
الان اون به من ابراز علاقه می کنه در حد خودش یه عادت داره وقتی این موضوع یادش می افته چشماشو محکم می بنده نمی دو نین چقدر واسه سخته واقعا زندگی ما چوب هر دو سر نجسه خودش می گه دارم تاوان اون ارتباط رو می دم که بدون اینکه داییم بدونه با من ارتباط داشت
- - - Updated - - -
اون می گه بچه دار شیم ولی انگار چون می دونه من می گم نه اینو میگه
ولی فکر کنم اگه بگم بچه دار شیم راضی باشه
- - - Updated - - -
ما داریم زجر می کشیم اون ادم متعهدی تحمل می کنه ولی من نمی تونم ما اگه تمام روز خوش باشام یه لحظه این بیاد تو ذهنمون داغون می شیم زندگی بقیه رو که می بینیم حسرت می خوریم
مهتاب جان جواب منو ندادی؟
مگه بچه دار شین یادش میره چی شد اصلا چنین فکری نکن..باز همون آش و همون کاسه..حتما حتما باید برین پیش روانشناس..
اون می گ همنو بخشیده باید مهلت بدی تا فراموش کنم من نمی خوام وقتی پیزرن و پیرمرد شدیم بازم فقط یه لحظه همه چی رو خراب کنه
- - - Updated - - -
نمیاد هر کاری کنم توی شهر استاد دانشگاه است همه می شناسنش
- - - Updated - - -
اون بعضی وقت ها می گه بچه دار شیم
- - - Updated - - -
می گه نمی خوا م جلو یه نفر دیگه کوچیک شم
- - - Updated - - -
می گم علمی وجود نداره که بعضی چیزا از یاد ادم برن هیپنوتیزم این کارو نمیکنه؟//////
مهتاب جان یچی به ذهنم رسید قبلا جناب sci برای خاطره بد جنسی راه حلی دادن ک تاثیر داشت..این لینک رو بخون و حتما اجراش کن و راهنمایی جناب sci رو یادداشت کن و به همسرت هم بگو انجام بده..امیدوارم حل شه.. http://www.hamdardi.net/thread-27768.html براتون دعا میکنم
- - - Updated - - -
خداروشکر پس خودشونم به فکر بهبودن.. اگ با این روش ها حل نشد برین شهر دیگه ای وقت روانشناس بگیرین حتی اگ خ دور باشه..مجبور نیستین آمار دقیقتون رو بدین بگین نمیخاین شناسایی بشیم.. حیفه زندگیتون تلخ باشه..انقد خودتونو اذیت نکنین وقتی راه چاره داره..
ل
- - - Updated - - -
چی بگم من وقتی می گم بریم می گه زندگی ما مشکلی نداره بحث و عوض می کنه
- - - Updated - - -
چطور می تونم از کارشناس های سایت کمک بگیرم؟
پس روشهای جناب sci رو اجرا کنید امیدوارم نتیجه بخش باشه..
انقد محبت کنید تا راضی شه همسرت دوست داره پس انقد محبت کن تا روشها رو انجام بده..نومید هم نشو..
بعدش هم روانشناس توی شهر دیگه..
هر فکری به ذهنم رسید گفتم امیدوارم اجراش کنی و نتیجه مثبت بگیرید..
بهتره استراحت کنی فردا قراره برای زندگیت قدمهای قشنگی برداری..
منتظر نتایج هستیم..
موفق باشید
- - - Updated - - -
جناب sci فعلا نیستن فرشته مهربان و جناب مدیر هم وقت کنن تشریف میارن..
فعلا همون روشهای جناب sci رو اجرا کنید مطمئنا تاثیر داره..
ظاهرا راه طلاق پیش روی شما بستس! بیا رو سایر گزینه ها بحث کن!؟
دیروز یه سوال بی جوابه
دیروز یه توهمه، یه خوابه
دیروز تو قولتو شکستی
روبروی اشتباه اون، چشماتو بستی
باور کن، زندگی همین امروزه...
لحظه ای که تکرار نمیشه
فرصتی که هیچ وقت نداشتی
شاید تنها شانس تو همین امروزه...
همین امروزه...
دیروز یه صدای بی احساسه
اقرار به خیانت، بدون هراسه
امروزتم می گذره به سادگی
امروز فردای دیروزه
تو همون آدم همیشگی
گذشته، تو رو تا کجا می بره؟
توی ذهن تو، بگو...چی می گذره...چی می گذره؟
اگه ثانیه هات می سوزن تو آتیش گذشته
تو خودت مقصری
بار سنگین گذشته رو تا کجا با خودت می بری...؟
با خودت می بری...
باور کن...
زندگی همین امروزه...
لحظه ای که تکرار نمیشه
فرصتی که هیچ وقت نداشتی
شاید تنها شانس تو همین امروزه...
همین امروزه...
باور کن...
زندگی همین امروزه...