یکی از چیزهایی که حتماً باید روی اون کار کنی همین ترسها هست که قبلا هم بهت گفتم که روی این ترسها کار کن و جرأت ورزیت رو زیاد کن .
این ترسهای نابجا مسئله سازی میکند در زندگی . مثلاً اگر نمی ترسیدی اون نیم ساعت منتظر شدن را راه می رفتی و به مقصد نزدیکتر می شدی
یا از اون شرایط بد ماشین گیر آمدن بیرون می آمدی .
ترسهای نابجا ابتکار عمل را از آدم میگیرد . ذهن را به بن بست می کشاند و آدم دست و پا گم می کند و روی کاری که می کند اشراف برای همون لحظه
هم ندارد چه رسد به دور اندیشی . و فقط میخواهد از موقعیت ترس فرار کند.
برای همین گفتم اگر همسرت برگشت کارت تمام نشده . یعنی اینکه روی ریشه این پیش آمدها باید کار کنی .
عزیز جان حالا هم در عین اینکه تلاش می کنی برای برگشت همسرت به روش و رویه درست . از این فرصت تنهایی استفاده کن و روی
خودت غور کن و روزنه های آسیب پذیری را بیاب و بیا کمک بگیر که چطور برطرفشون کنی . مثلاً همین ترسها و ..... فرصت خوبی هست
برای این کار .
===========
پاورقی
به دوستان اکیداً تذکر داده میشه که در پی نقد نظر همدیگر یا حتی کاری که نازنین کرده نباشید . مسئله الآن راهکارهای مناسب برای برگرداندن همسرش هست . نه نقد نازنین نسبت به آنچه گذشته یا نقد نظرات همدیگر .
هر پستی که اقدام به نقد نظر و یا نقد موقعیتی که نازنین بوده و اینکه کارش درست بوده یا نه کند حذف می شود . فقط راهکار برای برگشت همسرش هدف این تاپیک هست .