اعتماد شوهرمو خراب کردم

تا حالا نشده بیام همدردی و دست خالی برگردم .. خدایا شکرت :72:

دوستان مهربونم از همگی تون ممنونم که تا اینجا کمکم کردین و تنهام نذاشتین ..
حقیقتش تو این ده روز رفتارهای همسرم خیلی بهتر شده .. اون مشکل که به کل حل شد و دیگه حرفش رو نمیزنه ..
تو صحبت هامون گفت که فکر میکرده من با پسر همسایه مون رابطه دارم ولی الان میدونه که این فکرش چقدر بچه گانه بوده .. ازم قول گرفت که سر هیچ چیزی زندگیمون رو خراب نکنم و هیچ وقت تنهاش نذارم ..
دوست دارم این تاپیک رو به نتیجه رسیده اعلام کنم :72:
چون با کمک های شما دوستان عزیز تونستم این مشکلو به خوبی مدیریت کنم و دوباره اعتماد همسرم رو به دست بیارم ..
البته هنوز اول راهم و خیلی باید رو خودم کار کنم تا اعتماد صد در صد همسرمو جلب کنم و دیگه از این مشکلات نداشته باشیم .. اگر مطلبی در مورد اعتماد سازی داشتین خوشحال میشم تو بخش مقالات بذارین تا من و بقیه ی دوستان استفاده کنیم ازش ..
یه بار دیگه از همه تون به خصوص باران مهربونم و فرشته ی عزیزم تشکر میکنم :46::46:
اگر صلاح دونستید تاپیک رو قفل کنید چون این مشکلم خدا رو شکر حل شد ..
ممنون :72:

خوشحالم که یه مشکل دیگه حل شد..
:302: امیدوارم زندگی خوبی داشته باشین همیشه..
واسه ما هم دعا کنین..

ﻣﻨﻢ ﺑﺮاﺕ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺷﺪﻡ ﻋﺰﻳﺰﻡ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺷﺎﺩ ﺑﺎﺷﻲ:43::46:

خدایا شکرت:72::72: