چکار کنم که همسرم صدمه کمتری ببیند (قصد جدایی به خاطر ظاهر خانمم)

آقای Bivojdan لطفا این داستان واقعی را مطالعه فرمائید ...


دختر دانش آموزی صورتی زشت داشت. دندان هایی نامتناسب با گونه هایش، موهای کم پشت و رنگ چهره ای تیره.

روز اولی که به مدرسه جدید آمد، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند .
نقطه مقابل او دختر زیبارو و پولداری بود که مورد توجه همه قرار داشت.
او در همان روز اول مقابل تازه وارد ایستاد و از او پرسید :
میدونی زشت ترین دختر این کلاسی؟
یک دفعه کلاس از خنده ترکید ...
بعضی ها هم اغراق آمیزتر می خندیدند.
اما تازه وارد با نگاهی مملو از مهربانی و عشق در جوابش جمله ای گفت که موجب شد در همان روز اول، احترام ویژه ای درمیان همه و از جمله من پیدا کند:
اما بر عکس من، تو بسیار زیبا و جذاب هستی .
او با همین یک جمله نشان داد که قابل اطمینان ترین فردی است که می توان به او اعتماد کرد.
و لذا کار به جایی رسید که برای اردوی آخر هفته همه می خواستند با او هم گروه باشند .
او برای هر کسی نام مناسبی انتخاب کرده بود. به یکی می گفت چشم عسلی و به یکی ابرو کمانی و...
به یکی از دبیران، لقب خوش اخلاق ترین معلم دنیا و به مستخدم مدرسه هم محبوب ترین یاور دانش آموزان را داده بود.
آری ویژگی برجسته او، تعریف و تمجیدهایش از دیگران بود که واقعاً به حرف هایش ایمان داشت و دقیقاً به جنبه های مثبت فرد اشاره می کرد.
مثلاً به من می گفت بزرگترین نویسنده دنیا و به خواهرم می گفت بهترین آشپز دنیا ! و حق هم داشت.
آشپزی خواهرم حرف نداشت و من از این تعجب کرده بودم که او توی هفته اول چگونه این را فهمیده بود.
سالها بعد وقتی او به عنوان شهردار شهر کوچک ما انتخاب شده بود به دیدنش رفتم و بدون توجه به صورت ظاهری اش احساس کردم شدیداً به او علاقه مندم.
پنج سال پیش وقتی برای خواستگاری­اش رفتم، دلیل علاقه­ام را جذابیت سحرآمیزش میدانستم.
و او با همان سادگی و وقار همیشگی اش گفت:
برای دیدن جذابیت یک چیز، باید قبل از آن جذاب بود!
در حال حاضر من از او یک دختر سه ساله دارم. دخترم بسیار زیباست و همه از زیبایی صورتش در حیرتند.
روزی مادرم از همسرم سؤال کرد که راز زیبایی دخترمان در چیست؟
همسرم جواب داد :
من زیبایی چهره دخترم را مدیون خانواده پدری او هستم.
و مادرم روز بعد نیمی از دارایی خانواده را به ما بخشید.
شاد بودن، تنها انتقامی است که می­توان از زندگی گرفت.
آیا می دانید این داستان از کیست؟
ارنستو چه گوارا

داروک و nc60 عزیز: ممنون بابت داستانهای قشنگتون ولی زنها چهار دسته اند: زشت ظاهری و درونی، زشت ظاهری و زیبای درونی، زیبای ظاهری و زشت درونی، زیبای ظاهری و درونی. شما دسته اول و آخر را نادیده گرفته اید.

دوست عزیز، سوال شما مثل این میمونه که بخوای در مورد چگونگی انجام فلان اشتباه کمکت کنیم. لیکن دوست من اینجا چنین محیطی نیست. اینجا صرفا تلاش بر اینه که با به مشورت گذاشتن یک مطلب صحیح ترین پاسخ رو به مراجع داد. بنابراین انتظار چنین پاسخی بیهوده است.

لذا حالا که شما تصمیمتون رو گرفتین و کوتاه هم نمیاین، اینجا کسی نمی گه واسش فیلم بازی کنید، با دروغ دلشونو خوش کنید. تظاهر کنید و .... همه یک پاسخ به شما میدن. اگه تصمیمتون قطعیه، همانطور که دین میگه: مهرشون رو تمام و کمال پرداخت کنید، حقوقشون رو اجرا کرده، به روشی نیکو رها کنید. فوقش میگید تو این مدت نتونستم بهت علاقه مند شم. یا از عنوان علت معذورم . نیازی به دروغ هم نیست.
اینجا کسی شما رو به دروغ دعوت نخواهد کرد.

حالا که تصمیمتون رو گرفتید به نظرم این تصمیمتون مثل یک جراحی در زندگی شما و همسرتون (و حتی خانواده هاتون) هست و نیاز هست که قبل از این جراحی ، شما و همسرتون برای این جراحی از نظر روحی اماده باشید و همچنین آمادگی روانیتون برای این تصمیم توسط یک کارشناس تایید بشه. اگرچه کارشناسای این سایت (خانم آنی) این آمادگی رو الان برای شما تایید نکردند.
اولین مرحله برای شما: به نظرم 2 هفته صبر کنید. در این دو هفته سعی کنید اصلا به هیچ وجه به مسائل مربوط به این تاپیکتون فکر نکنید. سعی کنید در این دو هفته کارهایی که همیشه دوست داشتید انجام بدید و فرصتشو نداشتید انجام بدید. همین. فکر کنید همین دو هفته فرصت زندگی کردن داشته اید.

باز هم می گویم به نظرم تصمیم گیری برای شما، اون هم تصمیم به این مهمی که در سطر اول از عواقبش گفتم، الان بسیار نامناسبه و نیاز هست که در طی زمان آمادگی لازم رو کسب کنید.

بزارید بعد طلاق رو براتون تصور کنم
یه هفته بعدش این فکر مثل خوره ذهنتو می خوره چه دلیلی بود آخه ؟
1 ماه بعد کل فکرت مشغول اینه که اشتباهی کردم
می خواهی ازدواج بعدی کنی تو جلسه خواستگاری یاد خاستگاری قبلیت می افتی !
خیلی رک بگم ، نمی تونی از ذهنت خارج کنی
چون الان خودت رو نزدیک به مشکل ساخته شده می بینی برات بزرگ شده
ولی وقتی دور شدی ، می فهمی هیچی نبوده

این طور که به نظر میرسه شما تصمیم خودتونو گرفتین و دوستان هرچی بگن شما چسبیدین به تصمیم خودتون

اما میدونی چرا حالا نمیدونی چه جوری باید بری به همسرت بگی که می خوای ازش جدا بشی جوری که کمترین صدمه را ببینه؟!!!

چون اون قدر همیشه بهش (به یه آدم ) سطحی نگاه کردی و فقط از روی ظاهرش در موردش قضاوت کردی که نه شناختیش و نه روحشو لمس کردی تا بتوونی بهش نزدیک بشیو الان بدونی که رگ خوابش چیه!!
ما همسر شما را نمی شناسیم و نمی دونیم چه جور آدمیه ...با چه برخوردایی میشکنه...چه جوری خوشحال میشه...و نمی توونیم در این زمینه به شما راهنمایی کنیم..

اما چیزی که واضحه اینه که شما هم اونو نشناختین و حتی این زحمتم به خودتون ندادین که ایشونو صرف نظر از ظاهرش بشناسین...بهش نزدیک بشین
ببین...توی تموم چیزایی که از همسرت تعریف کردین، گیر دادی به اینکه ظاهرش بده...حتی سعی نکردی برای ما توصیف کنی چه تیپ آدمیه!!!!!!

دیگه دارم دیوونه میشم. ناراحتی ها و دلشکستنها از یک طرف، 1365 سکه از طرف دیگه.

1365 سکه به نظر من تاوان خیـــــــــــــــــــــــ ــــــلی کم و سطحی ای هست برای همچین اشتباهی که شما کردین
جالبه!!! یکی بیاد به من بگه ارزش زندگی و احساسات یه آدم (که تنها گناهش اینه که از نظر یه نفر زشته!!!)چقدره؟!!!!!!

سلام
ببخشید میگما.....
شما احیانا تو جلسه خواستگاری وبله برون تشریف برده بودین دیگه؟؟؟؟؟
دخترو که نپسندیدید:160:یک میلیارد ونیمم که مهر کردید:316:

اون موقعی که باید نظر میدادید وخودی نشون میدادید ودرمورد ایندتون تصمیم درست میگرفتید به خواب ناز فرو رفته بودین...
الان که کار از کار گذشته یادتون افتاده ابراز وجود کنید.......

تورو خدا قبل از هر حرف وکاری خوب فکر کنید
حتی اگه نصف مهریه رو هم ازتون بگیرن :325::316:
بابا خوشگلی مهمه اما نه به اندازه اخلاق وقلب مهربون ....یکم بیشتر به همسرتون نزدیک بشین شاید زیر ظاهری که نمیپسندید روحی باشه که دنبالشید.....

ببخشید حرفای تکراری زدم.....میدونم دوست ندارید.....موفق باشید

درود

طبق توصیه های مدیران سایت که صحیح هست نمی توان به شما توصیه ای داد. ولی من چند حقیقت را به صورت هینت میارم. تصمیم را خود شما می گیرید. حقیقیت ها را من می گویم.

- شما به نبودن با او می توانید مدتی زندگی بگذارنید! به عبارت دیگر، می توانید مدت کوتاهی او را اصلا نبینید و ببینید آیا فقط زیبایی او بوده که مهم هست یا خیر. این در تصمیمی که می گیرید مهم هست.

- مرحله دوم ریشه در نتیجه مرحله اول دارد. اگر هنوز هم زیبایی تنها معیار است جلسات مشاوره مختلفی برای شناخت جزئیات رفتاری همسرتان و ارزیابی معیارهای فعلیتان می توان گذاشت.

- مرحله سوم طلاق الزامما پایان همه چیز نیست. ولی عواقب بسیار وخیمی می تواند داشته باشد. تنها می تواند، نه اینکه قطعی است.

- مرحله چهارم، مهریه را می توان قسطی کرد و بالای 110 سکه آن حکم خاصی ندارد!! هرگز تا در مورد سه مرحله قبل فکر هایتان را کامل نکرده اید دست به مرحله چهارم اقدام برای طلاق و سپس مهریه نزنید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط bivojdan

ولی این سرکوفتها مشکل منرو حل نمیکنه. راه حلی که من بهش رسیده بودم جدایی بود فقط توی نحوه اون مشکل داشتم که از شما کمک خواسته بودم و اکثر شما گویا با نادیده گرفتن این سوال نظرتون بر اینه که وقتی اینکار بخواد بشه نحوه اش دیگه فرقی نمیکنه. تاثیر بدش رو میزاره و دیگه کم و زیاد نداره که حالا بخوایم توی این مورد با سیاست رفتار کنیم.

---

نحوه بیان قضیه طلاق : لحاظ کردن صداقت در گفتار و عملتون (فقط همین )
مثل
>>من از ظاهرت خوشم نمیاد ، به همین خاطر می خواهم طلاقت بدهم
>> تو موقعیت خوبی برای ازدواج داشتی ، واسه همین اومدم خواستگاری ات ، ولی الان به دلم نمیشینی ، به همین خاطر می خواهم طلاقت بدهم
>> تو زن قوی ای هستی ، ولی من از با تو بودن بیزارم ، می خواهم طلاقت بدهم


دیدی کاری نداشت ، مطمئن باش خانومت یک ثانیه هم تعلل نمی کنه ،مثل آب خوردن از زندگیت میره بیرون و پشت سر خودش رو هم نگاه نمی کنه

:305: منتها

=== توجه توجه ===
همون جوری که موقع خواستگاری ، با وجود اینکه ایشون به دل شما ننشسته بود ، اما عقدش کردی و همسرت شد و الان داری تاوان اون روش غلط را لمس می کنی

همین جوری هم باید تبعات تصمیم طلاقت رو هم بدهی ،
تبعتاتی که دوستان در پست هاشون کم و بیش اشاره هم کردند
====
الان هم دوستان نمی گویند برو بنشین و بسوز و زندگی کن
نمی گویند برو طلاقش بده و برو با یکی دیگه که باب میلت هست ازدواج کن
نمی گویند پس وجدانت کوش و چرا عاطفه نداری
نمی گویند برو چشمت رو همه چیز ببند و عشقولانه زندگی کن

بلکه می گویند راه و روش درست ،
زندگی کردن
درست رفتار کردن
درست تصمیم گرفتن
را یاد بگیر

===================
اگر اون موقع خواستگاری هم می اومدی می گفتی ، این خانوم موقعیت خوبی داره ، ال هست ، بل هست ، ولی به دلم نمیشینه می خواهم ازدواج کنم و سئوالم این هست که با وضعیت " به دلم نمیشینه " چه جوری باید کنار بیام
دوستان همین پست ها را به شما می گفتند ... نه تشویقتون می کردند به اینکه ازدواج کنید ،که بعدا همه چیز عادی می شود
و نه تشویقتون می کردند به قطع کردن یکباره همه مراحل

بلکه بهتون می گفتند به خودتون زمان بدهید و روی خودتون کار کنید
نه به ازدواج ادامه دهید و نه قطع یکباره
بلکه شما را سوق می دادند به دانستن اینکه
روش تصمیم گیری تون غلط هست و باید روی اون قسمت کار کنید
اون وقت شما هی می گفتید من تصمیم رو گرفتم می خواهم ازدواج کنم ، خانواده ام گفتند مورد خوبی است ، عالی است ، بعد از ازدواج همه چیز عادی میشه ، و سئوالم از افراد تالار در مورد نحوه کنار اومدن با قضیه " به دلم نمیشینه "هست و در این خصوص راهکار می خواهم


پس بهتر هست ، در حال حاضر روی خودتون کار کنید نه اینکه پشت سر هم تصمیم بگیرید!

دوست عزیز تو یه تایپیکی ازتون خوندم مهریه سنگین کردید. بهتره بنشینید و به زندگیتون بچسبید. راه های ایجاد علاقه مجدد را تمرین کنید.
و اما به عنوان ی نظر شخصی اگه میخواهید دوباره واسه ایجاد علاقتون کار کنید ی مدت از هم دور شید و مثل دوران دوستی که دختر و پسر تمام تلاششون را میکنند تا دل همدگر را بدست بیارند باشید. اصلا فکر نکنید بدست آوردیدش، فکر کنید نداریدش(چون واقعا هم نداریدش!) اس ام اس های عاشقانه که حال و هوای اوایل آشنایی را رایتان ایجاد کند و... باور کنید شعله های علاقه زبانه خواهد کشید،باور کنید.ولی در این مدت رابطه زناشویی به هیچ وجه نداشته باشد.از دیدن فیلم های پورنو و شرکت در مراسم مختلطو خدایی نکرده خودارضایی بشدت پرهیزکنید تا عطشتون نسبت به این دوستتون که دارید [undefined=undefined]واسه دوباره شناختنش و دوباره زندگی کردن باهاش تلاش میکنید معطوف بشه. من حسم میگه شما دارید با گشتن تو تایپیک های این سایت و دیدن مشکلاتی که مردم باهاش دستو و پنجه نرم میکنند دارید یکمی متفاوت تر نگاه میکنید. آقای بی وجدان که نمیدونم اسم واقعیتون چیه اگه الان با خوندن جملات من ی حس لرزش و گرمایی را در ته دلتون دارید حس میکنید(یک انرژی مرموز) الان وقتشه که از پای سیستم بلند شید و ی دوش بگیرید. در اولین فرصت خانومتون را به یک رستوران ببرید و باهاش در مورد راه کاری که عرض کردم صحبت کنید بعدشم تلاشی برای دوباره دیدن،دوباره عاشق شدن و دوباره شروع کردن، شروع کنید. :310:

بی وجدان عزیز این همه راهنمایی بهت شده و هنوز حرف خودت رو می زنی....

اینکه شما دوست دارید همسرتون به دلتون بشینه اصلا بد نیست حق طبیعیه شماست
ولی اینکه کسی که به دلتون نشسته رو عقدش کردید و با آبروش و احساس خودش و خانوادش بازی کردید خیلی بده (اونم به خاطر درشت اندام بودن که چیز ی نیست که بشه پنهان کرد و از روز اول عیان بوده که این خانم درشت اندامه و مثل بعضی موارد نیست که بگید وای روز اول نفهمیدم بعدا فهمیدم ) خیلی بده.

خوب به نظر من نگران اون دختر نباش
به تو چه که می خواد زیاد صدمه ببینه یا کم
تو که بدون داشتن علاقه به ایشون فقط واسه شرایطش عقدش کردی....
تو که با وجود نداشتن ی درصد مهر 1365 تا سکه مهرش کردی.....مهری که به اندازه ی سکه 10 تومنی هم وجود نداشته .
دیگه چیکار دار ی که چه قدر صدمه می بینه از طلاق...

نگران اون نباش
اون دختر قویه موفقه و شرایطش عالیه و از همه مهم تر خدای بزرگی داره
خدایی که شاهد این بی انصافی که در حقش شده هست.


نگران اون 1365 تا هم نباش...
هزار راه رفته و نرفته وجود داره و اسه ندانش قسط بندی کردنش و ........در ضمن طبق قوانین جدید گویا فقط تا ی سقفی از مهریه واجبه و بقیشو اگر استطاعت داشتید واجب میشه....


نگران این چیزا نباش ولی واسه خودت به شدت نگران باش برای خودت که تو این سن نتونستی تصمیم درستی بگی و از هول شرایط عالی افتادی تو دیگ ،نگران باش و رو شخصیت خودت کار کن .

با توجه به مبلغ مهریه و شرایطی که از خودتون گفتین شما شرایط طلاق را ندارید.
پس چرا چند وقت به راه های دیگه که دوستان اشاره کردند فکر نمی کنید.
اصلا اگه این خانوم و اخلاقیات را هم در نظر نگیریم و فقط دنبال یه راه حل برای بهبود شرایط شما باشیم، با تمرکز بر روی طلاق هم مشکل شما حل نمی شه.
از یک طرف مصرانه می گید که این خانوم را نمی خواهید و برای تغییر احساستون هم نمی خواهید کاری کنید.
از طرف دیگه هم که می گید شرایط طلاق دادن ایشون را ندارید.
خوب برادر من این جوری که نه راه پس داری نه پیش.
شما با دادن مهریه و عذر خواهی شاید بتونید کاری کنید که ایشون کمتر صدمه ببینند. (اگر دقیقا منظورتون از عنوان تاپیک همین سوال باشه فکر کنم جواب دادم.)
اما
اگه منظورتون اینه که چی کار کنم که بگه مهرم حلال جونم آزاد اون یه بحث دیگه است.
که جواب این سوال را اینجا پیدا نمی کنید.
ببخشید پیش داوری می کنم ولی موقعیت شما و اصرارتون باعث شد چنین استنباطی بکنم.

از همگی ممنونم به خاطر اینکه صادقانه سعی کردین به من و زندگی ام کمک کنید. براتون آرزوی سعادت و شادکامی در زندگی دارم.
:72:

خانم فرشته مهربان،
جمع بندی من از نظرات دوستان به صورت زیر است:
1- سعی کنم معیارهای دیگه به غیر از به دل نشستن رو برای خودم بزرگ کنم تا بتونم زندگی ام را ادامه دهم.
2- با همسرم صادق باشم و بهش بگویم دوستش ندارم و طلاقش بدهم.
3- به همسرم بگویم چون من خیلی نقطه ضعف دارم به دردش نمیخورم و طلاقش بدهم که البته دور از صداقت نیز نیست.
با توجه به مهریه سنگین همسر من، راهکار شماره 3 را شروع کرده ام که ایرادش اینه که باید کمی همسرم را به بازی بگیرم و اذیتش کنم. امیدوارم خداوند از گناهان این بنده بی وجدانش بگذره.
از شما و همه دوستان متشکرم. برام دعا کنید.

بازهم قضیه مهریه حل نمیشه که!:311:

دوست عزیز ..
بازم اشتباه داری میکنی..
با توجه به مهریه سنگین همسر من، راهکار شماره 3 را شروع کرده ام که ایرادش اینه که باید کمی همسرم را به بازی بگیرم و اذیتش کنم. امیدوارم خداوند از گناهان این بنده بی وجدانش بگذره.

چرا اذیتش کنی..؟؟ صادقانه بهش بگو بریم توافقی جدا شیم و من مهریتو نمیتونم بدم عزیزم . من نمیخوام صدمه ببینی و واقعا زندگی ایندت برام مهمه .. بگو تو لیاقت بهترین ها رو داری پس بیا عاقلانه جدا شیم و به خوبی و خوشی تمومش کنیم.

اگرم میخوای زندگی کنی یه راه هست که اونم باید عشق و علاقت رو بذاری کنار و با زندگیت کنار بیای که کار سختیه

تا جمع بندی جلو می آیی اما عمل گرایی نداری .....


عمل گرا شو و زندگی را تجربه کن و بهای تجربه ات را بده .

با رویکرد فکری و احساسی تو

یا استخوانت می شکند . یا استخوان دیگری را می شکنی . یا هر دو استخوان هایتان می شکند .


به هر حال بهتر از هیچ کار نکردن است !

فک میکنم راهنمایی ها کامل بود..
ولی یه نکته به کارشناسا و دوستانی که راهنمایی میدن..
با توجه به تجربه خودم میگم راهنمایی کارشناسا و دوستان اینجا خیلی با مشاورین حضوری متفاوته به چند دلیل :
1- موضوع بحث کامل باز نمیشه.
2- قضاوت ها اصولا یک طرفه است.
3- معمولا مشکلات افراد ساده تر از اونچه هست وانمود میشه .

واسه همین دوستان اینجا میان و بیشتر قصد درد دل دارن . از کارشناسا تقاضا دارم از طولانی شدن تاپیک ها ناراحت نشن چون این دوستانی که مشکل دارن وقتی کسی اینجا براشون مینویسه خیلی ارامش میگیرن .

خواهشا زودتر حقیقتو بهش بگو و طلاقش بده این دختر واقعا زندگیش حروم شد . خدا هیچ دختریو قسمت اینجور مردها نکنه . :316:
توروخدا اقای محترم زودتر حقیقتو بهش بگو . شاید یه خواستگار بهتر براش بیاد و ازدواج کنه ایشالا خوشبخت شه زودتر اقدام کن انقد کشش نده . زندگیش داره حروم میشه:302:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط دختر بارونی

خواهشا زودتر حقیقتو بهش بگو و طلاقش بده این دختر واقعا زندگیش حروم شد . خدا هیچ دختریو قسمت اینجور مردها نکنه . :316:
توروخدا اقای محترم زودتر حقیقتو بهش بگو . شاید یه خواستگار بهتر براش بیاد و ازدواج کنه ایشالا خوشبخت شه زودتر اقدام کن انقد کشش نده . زندگیش داره حروم میشه:302:

---

خانم عزیز ببخشیدا ولی خیلی دخترا هم همینطورین ینی اول فکر نمیکنن و یکیو بدبخت میکنن.. خدا ادمو نصیب این دخترا هم نکنه . فقط مردا بد نیستن .. بعضی دختر ها هم زندگی ما پسرا رو خراب میکنن ( مث نامزد من )

این تاپیک از ظرفیت مجاز ( 50 پست ) عبور کرده است .

مراجع گرامی !

لطفاً از راهکارها و راهنمایی های این تاپیک یک جمع بندی داشته باشید و عمگرایی را در پیش بگیرید .

در صورت پیش آمدن سئوالات جدید و راهنمایی در رابطه با آنها . می توانی تاپیکی جدید باز کرده و ضمن قرار دادن جمع بندی راهنماییهای این تاپیک و لینک آن ... سئوالات جدید خود را مطرح کرده راهنمایی بخواهید .


موفق باشید


.

سلام
من قبلا در پست "چکار کنم که همسرم صدمه کمتری ببیند(قصد جدایی به خاطر ظاهر خانمم)" مشکلم را عنوان کرده بودم و از راهنمایی های دوستان استفاده کردم. توی این مدت که در سایت عضو هستم مشکلات مختلفی که بقیه باهاش درگیر بودند رو تا جایی که تونستم مرور کردم. پستی در قسمت متارکه و طلاق با عنوان کلید اصلی و تعیین کننده در سمت آقایان (مخصوص آقایان) اضافه کردم که جمع بندی من از مشکلاتی است که توی سایت بهش برخورد کردم. چون خیلی دوست داشتم که کسانیکه در دوره عقد و نامزدی قرار دارند و مشکلات مختلفی باهاش مواجه هستند نظرشون رو بدونم، اینجا هم این مطلب رو گذاشتم که مراجعه کنید و نظر بدید. فرشته مهربان عزیز موضوع قبلی منرو به خاطر زیاد شدن تعداد مطالبش قفل کردند و از ایشون میخوام که اگه این مطلبی که نوشتم نمیتونه یک موضوع باشه اونرو به انتهای مطالب همون موضوع منتقل کنند تا جمع بندی اون موضوع باشه.
از همگی ممنون