بلا تکلیف موندم

mahsun68 گرامی ،سلام
در این تالار هر کسی ممکن است در تاپیک شما نظری بدهد. اما اگر به قصد مشاوره و بهره برداری از تالار همدردی به اینجا آمده اید باید جوابهای را مد نظر قرار دهید که تاییدمدیر یا کارشناسان همدردی را دارد . دقت کنید بنده به عنوان مشاور می دانم که احساست چیست و می دانم چه چیزی را باید بگویم تا بسیار از نظر من خوشت بیاید ، اما من صرفاً مسئول احساس کنونی شما نیستم. بلکه باید جوابی بدهم اگر بعد از چند سال از این تاپیک گذر کردی بابت تصمیماتت مدیر همدردی را سرزنش نکنی . بلکه بدانی که راه صحیح به شما گفته شده است و تصمیم گیری صرفا با خودت بوده است.

لذا توجه داشته باش:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mahsun68

الان بهترین کار از نظر شما این هست که دیگه سراغی ازش نگیرم؟ با این کار احساس نمیکنه که ازش خسته شدم و رفتم دنبال کسه دیگه؟

یا بهتر این هستش که باهاش تماس داشته باشم و بعد از 8 روز جدایی باز هم ازش معذرت خواهی بکنم

اگه میشه یه راهی جلوی من بگذارید...ممنون دوستان خوبم

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته مهربان

نظر کارشناسی تالار همدردی :

قطع ارتباط کامل و فوری ، یا اقدام به خواستگاری و برنامه شناخت دقیق و درست و مشاوره ازدواج بعد از اقدام رسمی به خواستگاری .

هرگونه برقراری رابطه و دوستی تا بعدها ازدواج صورت بگیرد را از ذهن دور کنید .

این نهایت و اصل راهنمایی همدردی هست . و از دوستان تقاضا می کنم جز در این جهت راهنمایی ندهند .



.

---

mahsun68 گرامی خواهش میکنم ، من با توجه به تجربیات و خصوصیات روحی خودم به عنوان یه دختر نظر دادم چون احساس اون دختر رو درک میکنم.

آقا یا خانم مدیر همدردی ،
نظر من برای ایشون اول رفع سوء تفاهم پیش اومده بود (راه برطرف کردن سوء تفاهم رو هم مفصل توضیح دادم براشون) و بعد از حل مشکل ، اقدام سریع برای ازدواج رو پیشنهاد کردم. (خدا رو شکر پستام هنوز حذف نشده!)

شما قبل ازینکه نظریات دیگران رو بی ارزش کنید ، لطفا ابتدا به من بگید ایراد این پست من دقیقـــا کجاشه که برداشتین خط خطیش کردین؟ اگه جوابتون منطقی باشه من قانع میشم
اما اگه منطقی نباشه اشتباه از طرف مدیران سایت شماست که خیلی راحت اقدام به خط خطی کردن و بهتره بگم توهین کردن به کاربران می کنند.

این هم نقل قوا قسمتی از پست من :

نقل قول:

---

به نظر من شما تکلیفتو با خودت مشخص کن. ببین اگه واقعا این دختر رو نمی خوای پس بذار تموم شه
اما اگه قصد ازدواج داری برگرد و جبران کن، یکاری کن بفهمه هرگز بازیچه نبوده و واسه ازدواج در نظرش گرفتی
بگو اون حرفم نسنجیده بود فقط میخواستم خودمو لوس کنم اما بعدا که بهش فکر کردم فهمیدم چقدر حرفم زشت بوده، بگو خیلی پشیمونی ، بهش حق میدی ناراحت باشه اما واقعا منظوری نداشتی
بعدشم بهش حالی کن که قصدت جدیه و میخوای باهاش ازدواج کنی. بگو برام خیلی مهمی و می خوام باهات ازدواج کنم ، میخوام بیام خواستگاری و ..
البته درستشم همینه. رابطه شما به روابط فیزیکی رسیده و درست نیست دیگه اینجوری ادامه بدید.باید دیگه ازدواج کنید اگه میخواید کنار هم باشید.

---

حالا بگید این پست کجاش اشتباهه که برداشتین کلا حذفش کردید و زیرشم به کاربرا هشدار دادید!!

خانم کبود ممنون

پس به نظر شما ایشون نمیخواد رابطرو با من قطع کنه؟...من هم از سه شنبه نه دیگه زنگ زدم نه پیامک دادم حتی تک زنگ هم نزدم

این رویه رو پیش بگیرم جواب میده؟

ایشون با من آشتی کنن من به یه هفته نرسیده میرم خواستگاریشون...چه کار کنم که اعتمادشو جلب کنم

حرف خواستگاری نزنین...چون در حال حاضر از دست من دلخور هستش حتی اگه تا حد مرگ هم منو بخواد به من جواب رد میده

دیگه اینو هر آدم عاقلی میدونه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط کبـود

لطفا ابتدا به من بگید ایراد این پست من دقیقـــا کجاشه که برداشتین خط خطیش کردین؟ اگه جوابتون منطقی باشه من قانع میشم
اما اگه منطقی نباشه اشتباه از طرف مدیران سایت شماست که خیلی راحت اقدام به خط خطی کردن و بهتره بگم توهین کردن به کاربران می کنند.

این هم نقل قوا قسمتی از پست من :

نقل قول:

---

به نظر من شما تکلیفتو با خودت مشخص کن. ببین اگه واقعا این دختر رو نمی خوای پس بذار تموم شه
اما اگه قصد ازدواج داری برگرد و جبران کن، یکاری کن بفهمه هرگز بازیچه نبوده و واسه ازدواج در نظرش گرفتی
بگو اون حرفم نسنجیده بود فقط میخواستم خودمو لوس کنم اما بعدا که بهش فکر کردم فهمیدم چقدر حرفم زشت بوده، بگو خیلی پشیمونی ، بهش حق میدی ناراحت باشه اما واقعا منظوری نداشتی
بعدشم بهش حالی کن که قصدت جدیه و میخوای باهاش ازدواج کنی. بگو برام خیلی مهمی و می خوام باهات ازدواج کنم ، میخوام بیام خواستگاری و ..
البته درستشم همینه. رابطه شما به روابط فیزیکی رسیده و درست نیست دیگه اینجوری ادامه بدید.باید دیگه ازدواج کنید اگه میخواید کنار هم باشید.

---

حالا بگید این پست کجاش اشتباهه که برداشتین کلا حذفش کردید و زیرشم به کاربرا هشدار دادید!!

---

با سلام و احترام بسیار
کبود گرامی
لطف کنید برگردید پست اول مراجع را مجددا و با دقت مطالعه کنید.
مسائل بسیار مهمی در آن هست. که قابل تحلیل و بررسی هست.
- مراجع چند ماه فقط با چت ارتباط داشته
- چت های س ک س با هم داشتند
- در همین مدت هم بارها با هم قهر کرده و آشتی کردند.
- کلا مراجع با فرد مقابل 5 جلسه هم دیگر را دیدند.
- در این دیدار هم فاز احساس ، لمس فیزیکی و ... در میان بوده است.
- بعد از این چندین ماه به قول مراجع شناخت(و از نظر ما هیجان)، با یک sms همه چیز زیر و زبر شده است. یعنی ثباتی در دلبستگی طرف مقابل به مراجع وجود ندارد.
- طرف مقابل گاهی روزانه چندین بار با مراجع ارتباط می گرفته و دلدادگی می کرده. اما یک sms می توانید شیرازه این ارتباط را تا مرز به هم ریختگی مراجع گسترش دهد.

اینها اساس مشاوره به مراجع هست.
آیا شما معیارهای این دو را متناسب هم می بینید؟!
آیا شناخت این دو نسبت به هم کامل هست؟
آیا اساسا این دو به شیوه صحیحی همدیگر را یافته اند؟
آیا این جزر و مدهای عاطفی و جنسی در رابطه این دو را بعد از ادواج هم ادامه دار نمی بینید؟
آیا مشکل مراجع با آن دختر را صرفا یک sms اشتباه می بینید که باید حل و فصل شود؟
و .....

لذا از نظر تخصصی فونداسیون این بنا روی یک خاک نرم و سست هست.
و بنا کردن روی این خاک سست، نگران کننده هست.
برای اینکه این نگرانی کاهش یابد مشاوران این سایت می خواهند حتی المقدور مراجع را با این آسیب روبرو سازند یا حداقل رسمی شود و خانواده ها احاطه داشته باشند تا بهتر مدیریت شود و فاز هیجانی و احساسی با فاز شناختی جابجا شود. و مراجع دقیقا متوجه آسیب های عملی در این رابطه و این زندگی باشد.

و اما از زاویه دیگر:
مراجع اکنون به شدت جراحت عاطفی دارد، بی ثباتی عاطفی دارد(این را از ارتباط اولیه ، sms بعدی، sms بعدی و ارتباط مجدد)، و در فاز احساسی هست. لذا در اینگونه موارد فرد به هیچ وجه نمی تواند برخورد منطقی مناسب داشته باشد و از کمک دیگران بهره می گیرد.
در کمک گیری از دیگران هم به شدت جذب نظرات مثبت دیگران، و هم حسی آنها می شود. و دوست دارد تمایلات خودش را از زبان دیگران تایید بگیرد.
در اینجا هست که وقتی شما فاجعه مشکلات مراجع را کم اهمیت نشان می دهید و در حد یک سوء تفاهم قصد رفع آن را دارید، مراجع فقط با شما وارد دیالگ می شود.
او دیگر نمی توانید با فرهنگ 27 تماس بگیرد که در مورد مشکلات احتمالی این دختر صحبت می کند.
او دیگر با فکور نمی تواند ارتباط بگیرد که منطق این رابطه را مورد تحلیل قرار می دهد.
او حتی حرف کارشناس تالار یعنی فرشته مهربان را هشدار می دهند نمی شنود.
همانطور که می بینید حرف مدیر همدردی هم به عنوان متخصص خانواده برایش دلنشین نیست و از روی آن می گذرد و مرتب شما را صدا می کند.
حالا این رسالت تالار همدردی هست. که مراجع را متوجه اهمیت تصمیم گیریش بکند. و نظرات شما که در صدد رفع یک سوء تفاهم مختصر هستید را رد کند. و نظرات دیگر را که متمرکز بر مشکلات این رابطه هست را برجسته کند.





لطفا توجه کنید بعضی پست های بسیار مهم در این تاپیک که اصلا به خاطر فاز احسای مراجع مورد توجه قرار نگرفته است به عنوان نمونه در ذیل می آورم:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرهنگ 27

اگر قصدت ازدواجه راهش اینه که از طریق خانواده اقدام کنی.وگرنه به رابطه دوستی مشاوره داده نمی شه.درضمن

دختری که به این زودی خودش می ندازه تو بغلت به راحتی تو بغل یه نفر دیگه هم می ره.این قطع ارتباطش می تونه
به این دلیل باشه.به هر حال یا برای ازدواج اقدام رسمی کن یا تو هم رابطه رو قطع کن.

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ویدا@

mahsun68 سلام

به تالار همدردی خوش آمدی

دوست عزیز گفتی هدفت ازدواج هست

چرا فکر میکنید که این فرد برای فکر کردن به موضوع ازدواج برای شما مناسب است؟
معیارهای شما برای ازدواج چیست؟
منتظر پاسخت هستیم:72:

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط omid65

دوست عزیز!
رابطه تون گناه آلود شده ، اگه می تونی با اتفاقاتی که الان افتاده کنار بیای ، ارتباطات بدنی ، به نظر من اگه فکر می کنی دختر خوبیه . هر چه زودتر برو خواستگاریش و مراحل شناخت رو به کمک خانواده ات پی بگیر .
به یاد داشته باش که یه دوست خوب ، حتماً یک شوهر خوب نمی شه . ولی یه شوهر خوب حتماً یه دوست خوب واسه خانمشه.

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط fa_karoon

وای خدای من اغلب تاپیک هایی که ایجاد می شه توش روابط جنسی هست، من نمی خوام کسی رو سرزنش کنم ولی شمایی که می گی نمازش ترک نمی شه، مگه نمی دونی خدا همه جا حاضر هست و از تمام اعمال و نیات ما با خبر هست، خوبه یه کم جوونهای ما درباره اینکه چرا اسلام روابط جنسی و دوست دختر و پسر رو منع کرده تحقیق کنن شاید وقتی بفهمن همه اش به خاطره خودمون و به خاطر رسیدن به کمال جامعه امون هست از این کارها دست بردارن
بعضی وقت ها یکی رو خیلی دوست داریم بهمون می گه فلان کار رو انجام بده یا انجام نده ما هم اطاعت می کنیم اما خدا که اینقدر قادر هست و توانا و حکیم و مهربان و بخشنده حرفش رو نادیده می گیریم
(اینهایی که می گم با خودم هم هستم خودم هم غافلم)

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فکور

سلام آقای محسون

فقط خواستم بگم آدم اینجوری شناخت پیدا نمیکنه فقط اینجوری یک عشق هیجانی رو شعله ور میکنه اینکه در پاسخ به دوستانی که بهت میگن برو خواستگاری جواب میدی که ما داریم مرحله شناخت رو میگذرونیم واقعا این مرحله شناخت هست؟

میشه بگید بعد از شعله ور شدن احساسات شما یا این خانم چه جوری میخواین شناخت پیدا کنید؟

احساسات همیشه عقل آدم رو غیر فعال میکنه مطمئن باشید از اینجا به بعد شناخت شما از ایشون زیادتر نمیشه.شما فقط دچار یک عشق هیجانی میشید که ممکنه بعد ازدواج دوام داشته باشه ولی احتمالش هم زیاده که دوام نداشته باشه چون شما با اینکه مدت زمان زیادی با ایشون بودید ولی چون عقل رو از همون اول غیر فعال کردید واقعا نتونستید تشخیص بدید تفاهم دارید یا خیر؟!

اگه شناخت میخواین حتی اگه این خانم به شما چراغ سبز نشون داد هیچ ارتباط بدنی برقرار نکنید.

اون خانم خودش حواسش نیست داره خامی به خرج میده و عفتش رو از دست میده اگه دوستش دارید مواظب باشید اینطور نشه و البته این اتفاق برای شما هم داره می افته

برید زیر نظر خانواده هاتون الان هم دیگه صبر کنید اگه خودش احساس کنه شما رو از دست داده برمیگرده ولی بعد از برگشت ایشون رابطه رو رسمی کنید تا اگه خانواده ها هم مخالف هستند از الان معلوم بشه نه بعد از اینکه عفت شما کاملا از بین رفت

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرهنگ 27

از این قهرها تو زندگی مشترکم ممکنه پیش ییاد که زن بره خونه باباش به هیچ تماسی هم جواب نده.اون موقع می خوای

فکر کنی که حالا که به من جواب نمی ده لابد اگر کسی بهش پیشنهاد بده باهاش دوست می شه.اون وقت این طرز

فکر خیلی بیشتر از الآن عذابت می ده.پس این جدایی بهترین فرصته که بتونی میزان وفاداریشو بسنجی.اگر با کسی

دوست شد مثل این می مونه که قبل از سفر بفهمی که اتوبوس نقص فنی داره.شاید سفر با اون اتوبوسو از دست بدی

ولی وسط راه نمی مونی.

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط روژان20

به نظر من اگر واقعا دختر خانومو قبول دارین و برای ازدواج میخواین دیگه باهاش تماس نگیرین و از خواهری یا کسی که نزدیکتونه بخواین باهاش تماس بگیره و بگه ازش قصد خواستگاری دارین نظرش چیه. اینطوری تمام بدبینیهای اون دختر ازبین میره.
در ضمن:
دخترا قریب به اتفاق قصدشون از هر دوستی ازدواجه و وقتی تو سن این دختر خانوم باشن خیلی احساساتی برخورد میکنن و بدون رسمی کردن رابطه ممکنه تا جاهایی پیش برن که متاسفانه ازین بابت ضربه میخورن. اگر قصد ازدواج دارین ذهنتونو از همه فکرهای بد پاک کنین اینکه این دختر راحت با شما دوست شدو ممکنه باهرکسی دوست شه و....کلا دلتونو پاک بگیرین و بدبینی نکنین.چون اگر بخواین با این ذهن وارد زندگی شین با ایشون ازدواج نکنین بهتره. چون هیچ آدمی مستحق بدبختی نیست فقط اگه میخواین خوشبختش کنین و مطمئنین اقدام کنین وگرنه بذارین فراموشتون کنه..

---

تحلیل شما خیلی جالبه ، فقط یه سوال دارم ، شما که به قول خودتون اینهمه از بنیان خراب این رابطه نوشتید و اشتباه بودن این انتخاب رو توضیح دادید ، پس چرا مدیران سایت ()همین خانم فرشته مهربان) توصیه کردند این آقا سریع برای ازدواج اقدام کنه؟ این توصیه که برعکس تحلیلتون هست. و چرا این توصیه اشتباه مثل من خط خطی نشد؟

غیر ازینها ، مساله اصلی خط خطی شدن پست منه نه موضوع تاپیک، این اشتباهی که نوشتید به پست من وارده و قبولش دارم.
اما دلیل بر خط خطی کردن پست من نبوده، آیا هرکس مثل شما عمیق تحلیل نکنه باید خط خطی بشه؟ اگه اینطوره پس چرا پستهای دیگه رو خط خطی نکردید؟؟ 90 درصد پستها اینطوری تحلیل نکردند پس باید بیشتر پستهای این تاپیک و این سایت رو خط خطی میکردین! چرا فقط من یه نفر؟
من ازشما پرسیدم نظر من چه ایرادی برای خط خطی شدن داشت؟ ، من و کاربرای دیگه ، نه مشاوریم و نه کارشناس ، پس طبیعتا نظراتمون همیشه مثل شما عمیق و بی اشتباه نیست.
اما شما در مورد دلیل حذف پست من اول گفتید، پست من رو خط خطی کردید چون در جهت ازدواج نبوده (که اگه بشمرید اقلا 10 بار توش به ازدواج تاکید کرده بودم و این نشون میده شما حتی پست من رو نخونده بودید ) ، اما حالا که خوندید و دیدید همچین ایرادی بهش وارد نیست ، دارید میگید پست من حذف شده چون به حد کافی عمیق تحلیل نکرده!؟؟
اگه بخواید پستهای سطحی رو حذف کنید که باید اکثر پستهای سایت رو حذف کنید ، (از جمله پست فرشته مهربان ، چون ایشون هم مثل من گفتن یا قطع کن یا برای ازدواج اقدام کن)
نقل قول ایشون :

نقل قول:

---

فرشته مهربان: قطع ارتباط کامل و فوری ، یا اقدام به خواستگاری

---

، فقط مدل گفتنشون فرق داشت ،چرا فقط درمورد من اینکارو کردید؟ و چرا دلیل خط خطی کردنتون رو عوض می کنید؟

با سلام خدمت mahsun68
با عرض معذرت از شما پست قبلی و این پست بنده که چون در حاشیه تاپیک شما هست به زودی حذف می گردد.
شما می توانید تاپیک خود را پیگیری فرمایید.
با تشکر




=========
پاورقی:
با سلام
کبود گرامی لطفا آرام باشید. حتما پاسخ خواهید گرفت.
چون پست شما و پست من مربوط به موضوع مدیریتی تالار، هست و این تاپیک محل مشکل مراجع هست که نباید به حاشیه برود، شما می توانید از طرق ذیل پیگیر جواب خود باشید. تا تاپیک مراجع هم بدون حاشیه راه خودش را برود.
1 - از طریق گشودن تاپیک در انجمن انتقادات و پیشنهادات تالار
2 - از طریق گشودن تاپیک انتقادی در انجمن آزاد
3 - از طریق لینک ارتباط با ما که در پایین صفحات تالار همدردی هست.
4 - از طریق ارسال ایمیل
5 - از طریق ارسال پیام خصوصی
6 - از طریق مطالعه پاسخهای قبلی ما به شرایط مشابه یا مقالات ما در بخش آموزش تالار همدردی

با تشکر

الان پستهای دیگران رو که نقل قول کردید دوباره خوندم ، همشون درست مثل من گفتند یا ارتباطتو قطع کن یا برای ازدواج اقدام کن ، واقعا هیچ تفاوت خاصی بین نظر خودم و این نظراتی که نقل قول کردید نمیبینیم!! تنها تفاوت پست من با اونها ، توضیح اضافه ترم در مورد زشتی جمله این آقا و نحوه جبرانش بود ،

آقای مدیر من شما رو درک می کنم ، خودتون هم متوجه شدید که پست من این وسط بی خود و بی جهت خط خطی شده ، (هرچند کارشناسی نبوده اما اصلا ربطی به خط خطی شدن نداشته)
حالا شما نه میتونید بگید کارتون اشتباه بوده (چون وجهه مدیرتون که این زحمتو! کشیده خراب میکنید) و نه میتونید من رو قانع کنید، چون هیچ دلیل منطقی ندارید. نیازی نیست دیگه سعی کنید با این حرفها مثل عمیق نبودن و .. ماست مالیش کنید.
عیبی نداره ، محل کار منم و جاهای دیگه هم همینطوریه ، وقتی مدیر اشتباهی میکنه ، هیچوقت قبول نمی کنند بلکه ماست مالی می کنند.

جالبترش اینجاست : کسی اومده نظر منو خط خطی کرده، که نظر خودش درست مثل نظر منه !! (فقط خلاصه تر گفته) ، و شما هم این وسط چندتا نظر دیگه شبیه نظر خودمو آوردین که اینکار بی معنیش رو توجیه کنید

این موضوع هم برای من ارزش ادامه دادن نداره که بیام اونکارهارو بکنم ، اونی هم که باید میفهمید اشتباه کرده فکر کنم دیگه خودش فهمید.
امیدوارم دیگه با بقیه کاربرا اینکارو نکنه ؛ هرچند که از سایت شما ، اونهم از یک سایت مشاوره!! انتظار دیگه ای میرفت

راستی صرفا جهت یادآوری عرض میکنم ، راه های پیشنهادی شما به جز موارد 4 و 6 ، همگی پولی هستند و برای من غیرفعال..
میتونید اینارو هم حذف کنید ، موفق باشید.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

آقای mahsun68 ، والا من دیگه ترجیح میدم هیچ ننظری ندم کلا ، ببخشید ، دوستان دیگه میتونند بهتر راهنماییتون کنند

اول از همه من هم درخواست میکنم این پست من حذف بشه

کبود عزیز

شما با تجربیاتی که داری در خیلی از موارد مشاوره خوبی میدی مثلا در مورد آقای ARE که از مشکلات بچه های طلاق گفته بودی خیلی تاثیر گذار و جالب صحبت کرده بودی چون اون مشکلات رو با گوشت و خونت تجربه کردی پس خیلی تونستی تاثیرگذار باشی و من فکر میکنم تقریبا مهمترین راهنمایی توسط شما به ایشون شد.

در مورد این مراجع من هم که پستت رو خوندم توش بیشتر روی برگشت رابطه صحبت کرده بودی و البته بهش گفته بودی که بعدش هم باید ازدواج کنی بهش نگفته بودی از اول این ارتباط غلط بوده نگفته بودی شناخت اینجوری به دست نمیاد یعنی یه جورایی کارش رو از بنیاد زیر سوال نبرده بودی در حالیکه کارش از بنیاد اشتباه بود درسته که تو ذهنت تاییدش نکردی ولی مراجع از پستت میتونست برداشت کنه که تایید شده مشکل پستت به نظر من اینجا بود.

البته تا جایی که من یادمه پست شما فقط این چیزهایی که الان نقل قولش کردی نیست جملات دیگه ای هم توش بود که تا حدی با مراجع همراهی میکرد.

پس به نظر من زیاد تند نرو ما همه اینجا اومدیم که یاد بگیریم من هم در پاسخ به یکی از مراجعین چند روز پیش مطلبی نوشته بودم که فرشته مهربان حذفش کرد البته نظر نداده بودم نظر فرشته رو عجیب دونسته بودم و علتش رو هم با پیام خصوصی بهم گفت کل اون پست حذف شد و من هم ناراحت نیستم من از اون پست حذف شده هم درس گرفتم

همه ما اینجا اومدیم که تعلیم ببینیم و هیچ کدوم از ما کامل نیستیم

خواهشا این پست رو بعد مشاهده کبود عزیز حذف کنید چون امکان ارسال پیام خصوصی نبود مجبور شدم اینجا بنویسم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط کبـود

نقل قول:

---

به نظر من شما تکلیفتو با خودت مشخص کن. ببین اگه واقعا این دختر رو نمی خوای پس بذار تموم شه
اما اگه قصد ازدواج داری برگرد و جبران کن، یکاری کن بفهمه هرگز بازیچه نبوده و واسه ازدواج در نظرش گرفتی
بگو اون حرفم نسنجیده بود فقط میخواستم خودمو لوس کنم اما بعدا که بهش فکر کردم فهمیدم چقدر حرفم زشت بوده، بگو خیلی پشیمونی ، بهش حق میدی ناراحت باشه اما واقعا منظوری نداشتی
بعدشم بهش حالی کن که قصدت جدیه و میخوای باهاش ازدواج کنی. بگو برام خیلی مهمی و می خوام باهات ازدواج کنم ، میخوام بیام خواستگاری و ..
البته درستشم همینه. رابطه شما به روابط فیزیکی رسیده و درست نیست دیگه اینجوری ادامه بدید.باید دیگه ازدواج کنید اگه میخواید کنار هم باشید.

---

حالا بگید این پست کجاش اشتباهه که برداشتین کلا حذفش کردید و زیرشم به کاربرا هشدار دادید!!

---

سلام كبود جان
چون نظراتتونو تو خيلي از تاپيكها ميبينم و ميبينم كه با دلسوزي به مراجع كمك ميكني و نميخوام دلخوري و سوءتفاهم رو ببينم به عنوان يه كاربر عادي مثل خودت يه توضيح كوچيك ميدم

عزيزم همه به ازدواج يا قطع رابطه اشاره كردند اما با يه تفاوت دقت كن تو دقيقا در درك اشتباهت جاهايي رو پررنگ نكردي كه بايدميكردي(اسيب غير پررنگ ها بيشتره)

ببين توصيه اينكه اون اقا مستقيما با دختر صحبت كنه يعني خاكستر زير اتيش رو روشن كردن, يعني بلاتكليفي مجدد اون دختر و خودش يعني احساسي كردن موضوع و دوباره هيچ تضميني نيست كار به احساسات و ... نكشه و باز اشتباهي رخ نده
خودتم ميدوني تو جامعه ما دختر بيشتر اسيب ميبينه مخصوصا وقتي پسر تكليفش با خودش مشخص نباشه و دنبال اين باشه زودتر به نتيجه برسه
همه ميگن قطع كن و از راه درستش وارد شو
تو هم ميگي قطع كن اما برو و بگو من منظوري نداشتم و... اين اشتباهه درسته ممكنه ته هر دو به ازدواج برسه يا نه اما دومي اسيبش بيشتره چون باز هم احتمال خطا داره
مثل اين ميمونه همه بگن يه ادم گرسنه حق داره غذا بخوره اما يكي ميگه دستاتو بشور يكي ميگه مهم اينه غذا بخوري !

عزيزم من نه سر پيازم نه ته پياز اما يه دخترم
دلم نميخواد كسي با احساسم بازي كنه مثل تو
دلم نميخواد يكي بياد و بگه اشتباه كردم و دوباره روز از نو روزي از نو پس يا نياد يا اگه مياد اين دفعه از راهش بياد و پس فردا زبونش سر خود من بلند نشه كه من نفهميده اومدم جلو

اميدوارم به عنوان يه دوست توضيح كافي داده باشم , بازم ميگم كسي شك نداره تو فقط ميخواي كمك كني مثل كمكاي خيلي درست و زيبات تو تاپيك ارش اما شايد يه كم روش ها فرق بكنه

منم با خيلي سياست ها مخالفم و خيلي جاها حذف شدم اما يه تجربه كوچيك تو اين سايت يادم داد عقل جمعي اشتباه نميكنه
ما همه مون كبود مهربونو دوست داريم
تازه من تاپيك بزنم به راهنماييات احتياج دارم دوستم:46:

اميدوارم دوباره نيام ثواب كنم كباب بشم:311:

اگه اين پست هم خلاف قوانينه حذف بشه

الان ديدم پست من با فكور عزيز همزمان شده
بابا كبود چقدر طرفدار داري

z o h r e h و فکور عزیز ، از توجهتون ممنونم ، راستش من ترجیح میدم این مساله دیگه ادامه پیدا نکنه
شما هردو لطف دارید ، اما من هیچوقت فکر نکردم حرفام درسته، ازین بحث هم نخواستم به این نتیجه برسم ،
قبول هم دارم که حرفام نواقص داشته ، فقط قانع نشدم که مطلبم در حد خط خطی شدن بوده ، همین (با توجه به دلیلی که شخص ویرایشگر برای حذفش عنوان کرده مرتبط نبود) ، وقتی خط خطی شد حس کردم یجور بی احترامیه.
درسته من به زیربنای اشتباه کار اشاره نکردم ، اما به این هم فکر کردم وقتی به رابطه فیزیکی رسیدند جدا شدنشون خیلی هم آسون نیست. حتی شاید زیاد درست هم نیست و آسیبهای کمی نداره (شاید اشتباه کردم) ، من نگفتم برید پیش مشاور و .. (اینو می خواستم بعدا بگم)
من نگفتم به خانوادت بگو اقدام کنند ، چون فکر کردم وقتی رابطشون اینقدر بحرانیه شاید بجا نباشه

فکر کردم وقتی تاحالا حتی یکبار هم راجب ازدواج باهم حرف نزدن و تنها راه دسترسیش به دختره فقط یه شماره موبایله که جواب نمیده .. اصلا خانوادش چطوری باید برن خواستگاری؟؟
واسه همین فکر کردم شاید بهتره خودش اول یکبار با دختره حرف بزنه ، حداقل سوء تفاهمو رفع کنه و بهش بگه خانوادم میخوان بیان، اجازه خواستگاری رو بگیره،بعد اقدام کنند.حتی فردای روز حرف زدنشون اقدام کنند، اما قبلش یه صحبتی باهم داشته باشن (شاید اینم اشتباهه)

اصلا اصراری ندارم که نظرم درسته. فقط فکر میکنم در حد خط خطی کردن نبوده. همین ....

یکی از دوستان یه حرفی اینجا زد که راستش خیلی بهم برخورد ، شاید اونم دلیل تندرفتنم بوده. گفت کسی که خودشو راحت تو بغل تو میندازه تو بغل دیگری هم میندازه.
شش سال پیش منم یه دختری همسن این دختره بودم و خودمو راحت تو بغل کسی که دوسش داشتم انداختم . چهارپنج بار هم بیشتر باهم بیرون نرفته بودیم ، نه بی حیا بودم و نه اینکارا برام عادی بود ، فقط دیوانه وار عاشقش بودم، همین. نه قبل و نه بعد اون هم به هیچ موجود مذکری نزدیک نشدم. نه قبل و نه بعدش حتی تو مهمونی ها با مردا دست هم نمیدادم ، دختریم که اگه سوار تاکسی بخوام بشم دوتا آقا عقب سوار باشند من سوار نمیشم و حاضرم یک ربع اضافه تر تو خیابون وایسم اما اینقدر نزدیک یه مرد نشینم، اونقدر از جنس مخالف فاصله میگرفتم که مادرم بهم میگفت لابد مشکلی داری (از لحاظ جنسی) چندبار میخواست منو ببره دکتر و هی میگفت چرا با کسی دوست نمیشی؟ اینهمه پسر دنبالت راه میفتند هرروز ، خوب با یکیشون آشنا شو! اما من حتی نگاهشون هم نیکردم واقعا ، دیگه نگرانم شده بود!
بغل کردنم فقط از سر عشق بود ، درسته که آخرش به هم نرسیدیم (که دلیلش بدبختی های شخصیم خودم بود) اما آدم مگه تو کل عمرش واسه چند نفر میتونه جون بده؟
حالا یه نفر بیاد نتیجه گیری کنه چون راحت تو بغل اون رفتم پس دختر ناپاکی ام و راحت تو بغل هر مردی میرم؟؟ مخاطبش من نبودم اما ناراحت شدم از خوندنش .
من از لطف شما دوستای خوب ممنونم. درسته که نهایتا قانع نشدم اما بهتر میدونم این موضوع رو فراموش کنم و تموم بشه ، نمیخواستم باعث انحراف تاپیک ایشون بشم. اگه انجمن انتقادات پولی نبود میرفتم اونجا مطرحش میکردم. به هرحال متاسفم و از صاحب تاپیک عذر میخوام.
لطفا مطالب منو حذف کنید.

نقل قول:

---

شش سال پیش منم یه دختری همسن این دختره بودم و خودمو راحت تو بغل کسی که دوسش داشتم انداختم . چهارپنج بار هم بیشتر باهم بیرون نرفته بودیم ، نه بی حیا بودم و نه اینکارا برام عادی بود ، فقط دیوانه وار عاشقش بودم.

---

وقتی دو نفر کار مشابه ای انجام می دن،لزومن دلایلشون یکسان نیست.

کبود و فکور عزیز بخدا راهنمایی های شما به من خیلی کمک کرد و ازتون درخواست میکنم و خواهش میکنم که باز هم منو راهنمایی کنین
دوتا جمله گفتین که به دنیا امیدوار شدم...یکی اینکه نمیخواد قطع رابطه کنه و یکی اینکه مطمئن باش برمیگرده اگه رابطه کمرنگ بشه...بخدا از وقتی این دوتا جمله رو شنیدم.روزم رو با هزار امید آغاز میکنم و منتظر هستم که این خانوم با من تماسی بگیرن

من از ایشون فقط یک تلفن دارم...اما همونطور که گفتم هم دانشگاهی و هم رشته ای هستیم..تو یه دانشکده درس میخونیم...حتی روزایی که کلاس داره رو هم میدونم و دقیقا ساعت و شماره کلاسش رو هم میدونم...تو دانشگاه نخواستم جلوش رو بگیرم چون ممکنه بیشتر ناراحت بشه وکلا همه چی بهم بریزه


فقط محدوده منزلشون رو هم میدونم.دقیقا نمیدونم منزلشون کجاست


حالا من عاجزانه به عنوان یه هموطن از شما میخوام که بگین من چی کنم که دوباره باهام راضی بشه صحبت بکنه؟باهاش قرار حضوری بزارم؟چه کار کنم که این حرف منو فراموش کنه و دوباره بهم اعتماد کنه؟


من هم از سه شنبه دقیقا 3 روز هستش که نه دیگه زنگ زدم نه پیامک دادم حتی تک زنگ هم نزدم...تا صلابت مردونم زیر سوال نره

این رویه رو پیش بگیرم جواب میده؟خودش برمیگرده؟

اگه برنگشت قرار حضوری بزارم؟و اینکه این قرار حضوری زمان مناسبش کی هست؟

به همین خدایی که بالاسر من هستش چشام خشک شد از بس یه گوشه نشستم به موبایلم زل زدم

التماستون میکنم که اختلاف ها رو بزارین کنار
از فکور عزیز و به خصوص کبود عزیز و دیگر دوستان عاجزانه درخواست دارم که بنده رو راهنمایی کنین

بله ،از قدیم گفتن برو از کسایی که تجربه دارن بپرس.
من هم مثل خانم کبود هر دو این رابطه تلخ رو تجربه کردیم و چون میدونیم که اون دختر چجوری آسیب میبینه این حرفهارو زدیم.ولی اصلا منظور این نبود که شما برو از دلش دربیار و آشتی کنه و رابطه همینجوری غیر رسمی گلو بلبل باشه!
بلکه منظور اینبوده که اس ام اسی بده و بگو که اشتباه کردی و میخوای بری خواستگاری و فورا هم اقدام کن وگرنه هم قطع رابطه.دقیقا گفته ی فرشته مهربان!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط کبـود

یکی از دوستان یه حرفی اینجا زد که راستش خیلی بهم برخورد ، شاید اونم دلیل تندرفتنم بوده. گفت کسی که خودشو راحت تو بغل تو میندازه تو بغل دیگری هم میندازه.
شش سال پیش منم یه دختری همسن این دختره بودم و خودمو راحت تو بغل کسی که دوسش داشتم انداختم . چهارپنج بار هم بیشتر باهم بیرون نرفته بودیم ، نه بی حیا بودم و نه اینکارا برام عادی بود ، فقط دیوانه وار عاشقش بودم، همین. نه قبل و نه بعد اون هم به هیچ موجود مذکری نزدیک نشدم. نه قبل و نه بعدش حتی تو مهمونی ها با مردا دست هم نمیدادم ، دختریم که اگه سوار تاکسی بخوام بشم دوتا آقا عقب سوار باشند من سوار نمیشم و حاضرم یک ربع اضافه تر تو خیابون وایسم اما اینقدر نزدیک یه مرد نشینم، اونقدر از جنس مخالف فاصله میگرفتم که مادرم بهم میگفت لابد مشکلی داری (از لحاظ جنسی) چندبار میخواست منو ببره دکتر و هی میگفت چرا با کسی دوست نمیشی؟ اینهمه پسر دنبالت راه میفتند هرروز ، خوب با یکیشون آشنا شو! اما من حتی نگاهشون هم نیکردم واقعا ، دیگه نگرانم شده بود!
بغل کردنم فقط از سر عشق بود ، درسته که آخرش به هم نرسیدیم (که دلیلش بدبختی های شخصیم خودم بود) اما آدم مگه تو کل عمرش واسه چند نفر میتونه جون بده؟
حالا یه نفر بیاد نتیجه گیری کنه چون راحت تو بغل اون رفتم پس دختر ناپاکی ام و راحت تو بغل هر مردی میرم؟؟ مخاطبش من نبودم اما ناراحت شدم از خوندنش .

---

دقیقا من هم بهم برخورد و اینو کاملا رد شده میدونم .اصلا کاری به این موضوع ندارم که اینکار غلطه یا درست اینکه آیا با اون ازدواج کنه یا خیر.بلکه این یک نظرکلی بود دراینمورد که دلیل نمیشودکه یک آقاپسر درمورد کل دختران با قاطعیت نظربدهند که: دختری که به این زودی خودشو می ندازه تو بغلت به راحتی تو بغل یه نفر دیگه هم می ره!!!

دوستان لطفاً بیش از این تاپیک را از جهت اصلی خارج نسازید

متعاقباً پستهای حاشیه ای حذف می شوند تا ظرفیت تاپیک در جهت مشاوره به قوت خود باقی بماند .


.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mahsun68

حالا من عاجزانه به عنوان یه هموطن از شما میخوام که بگین من چی کنم که دوباره باهام راضی بشه صحبت بکنه؟باهاش قرار حضوری بزارم؟چه کار کنم که این حرف منو فراموش کنه و دوباره بهم اعتماد کنه؟


من هم از سه شنبه دقیقا 3 روز هستش که نه دیگه زنگ زدم نه پیامک دادم حتی تک زنگ هم نزدم...تا صلابت مردونم زیر سوال نره

این رویه رو پیش بگیرم جواب میده؟خودش برمیگرده؟

اگه برنگشت قرار حضوری بزارم؟و اینکه این قرار حضوری زمان مناسبش کی هست؟

به همین خدایی که بالاسر من هستش چشام خشک شد از بس یه گوشه نشستم به موبایلم زل زدم

---

دوست عزیز
فکر میکنم شما منتظر نظرات دیگر مدیر همدردی باشید بهتر باشه برای پاسخ به سوالات دیگرتون.
نظری که قراره خط خطی بشه بهتره که اصلا گفته نشه.
باتشکر
:72:

نظر همدردی اینه که

یا پرتش کن از زندگیت بیرون یا اینکه برو خواستگاریش همین امشب

نظری که اصلا تو این شرایطی که من دارم به کار نمیاد!!!!!

اگر در زمینه ی،نحوه مطلع کردن دختر برای خاستگاری سوال داری،تاپیک جدید باز و مطرح کن.در غیر این صورت تالار کمکی

در مورد ادامه رابطه دوستی نمی کنه.

دیشب زنگ زدم

جواب داد...باز هم ایشون میگه نمیخوام هیچ رقمه تو زندگیم باشی
از زندگیم گمشو برو بیرون

به خدا یه رابطه عشقی و پاک داره دستی دستی به خاطر یه حرف از بین میره...تورو خدا کمکم کنید

دوست عزیز
ایشون جواب آخر رو به شما دادند.
ببینید چقدر اوضاع خراب بوده که ایشون به خودشان اجازه دادند که چنین حرفی بزنن!(از زندگیم گمشو برو بیرون)
این اصلا حرف قشنگی نیست!
این رابطه از پایه و اساس اشتباه بوده و حالا که حرمت ها بین شما شکسته شده من این رابطه رو به نفع هیچکدام از شما نمی بینم.
موفق باشید.

من احساس میکنم بر خلاف دلش داره این حرفارو میزنه...یعنی زبونش با دلش یکی نیستش

از من دل شکسته و سرد شده و سرش یه خورده یه جای دیگه گرمه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط خسته دل1

دوست عزیز
ایشون جواب آخر رو به شما دادند.
ببینید چقدر اوضاع خراب بوده که ایشون به خودشان اجازه دادند که چنین حرفی بزنن!(از زندگیم گمشو برو بیرون)
این اصلا حرف قشنگی نیست!
این رابطه از پایه و اساس اشتباه بوده و حالا که حرمت ها بین شما شکسته شده من این رابطه رو به نفع هیچکدام از شما نمی بینم.
موفق باشید.

---

و در ضمن رابطه شما نه پاک بوده نه عشقی.

[align=justify]سلام مهسان:72:

امروز چطوری؟ خوبی؟

اینطور که من متوجه شدم، اولا تو واقعا این دختر رو دوست داری، و دوما انتهایی که برای رابطه تون متصور شدی، ازدواج هست.

اما من اینجا روی رابطت با این دختر خاص متمرکز نیستم. چون تو نظرهای مختلفی رو در این تاپیک خوندی. از طرفی خودت به برقراری مجدد رابطه کشش داری. بنابراین در نهایت برآورد این نیروها (نیروهای منطقی و احساسی خودت، نیروهای خارجی شامل جامعه اطرافت، و نیروهای دختر مورد نظرت) تو رو به یه سمتی می کشونن. یا این رابطه رو کات می کنی، یا نه.

اما من فکر می کنم حتی اگه این رابطه کات بشه (چه با اراده ی تو، چه با اراده ی طرف مقابلت)، نگرشی پشت برقراری این ارتباط هست که تو (و همینطور دوستت) رو به رابطه های دیگه می کشونه. من با اون نگرش کار دارم.

نظر تالار همدردی رو اینطور جمعبندی کرده بودی که یا باید کلا رابطه رو کات کنی، و یا امشب بری خواستگاری! (البته قطعا منظور دوستان این نبوده که همین امشب بری ;) حتما قبلش یک دوره سکون و آرامش در رابطه رو توصیه کرده بودن!)

من کاملا متوجهم که همدردی به چه علت این راهکار رو به صلاح تو می دونه. از طرفی دیدگاه و احساس تو رو هم درک می کنم. بنابراین لازم می بینم از زاویه سومی به ماجرا نگاه کنیم که به درک متقابل بهتری منتهی بشه.

حق با توه، اینجا یه گپ دیده می شه. قبل از خواستگاری رسمی باید یه شناختی صورت بگیره. اما سوال اینکه که آیا این شناخت با ادامه دادن رابطه ای که داشتی، حاصل می شه؟

کسی که بی هوا خودش رو به جریان رابطه بسپاره، اینکار مثل پریدن در یک رودخونه خروشان می مونه! جریان خروشان آب مانع شنا کردن می شه (همینطور که شما الان بلاتکلیف موندی و در صورت ادامه این رابطه با روند سابق، به شکل های مختلف این بلاتکلیفی رو تجربه خواهی کرد و خواهی دید که بارها و بارها سکان رابطه از دستتون در می ره و به دست احساسات مثبت یا منفی غیر قابل کنترل طرفین میفته!)، در برخورد با سنگها و سایر اشیائی که داخل آب شناورن و قابلیت کنترل رو ندارن، زخم و جراحت ایجاد می شه (همینطور که شما تا این حد فشار رو داری تحمل می کنی. به قول خودت چشمات خشک شدن از بسکه به گوشی زل زدی، از درس ها و سایر برنامه هات عقب می مونی، بقیه روابطتت تحت تاثیر قرار می گیرن و خلاصه به اشکال مختلف آسیب می بینی)، و از همه مهم تر نمی شه پایان رو پیش بینی کرد! ضایعه جسمی؟ مرگ؟ نجات؟ (بیماریهای لاعلاج؟ سرخوردگی؟ افسردگی؟ ازدواج ناموفق؟ طلاق؟)



[/align]

سلام
رابطه ها که محور اصلی اش هیجان واحساس هست، حتی بعد از ازدواج، گاهی دچار شکست و جراحت می شود. این قاعده اش هست.
مثل یک بازی برد و باخت داره.
همانطور که بردش لذت بار هست. اما پایا نیست. شکستش را هم باید پذیرفت و التیام بخشید.
شما اگر در تالار همدردی جستجو کنید متوجه بسیاری از این جراحت ها می شوید.
آنقدر زیاد که ما مقاله ای برای التیام عاطفی نوشتیم. همان چیزی که با عدم پذیرش شروع می شود، با خشم همراه می شود و بعد غم می آورد و در نهایت باید با پذیرش خاتمه یابد و این 4 مرحله سخت را شما پیش رو دارید و اگر تمایل داشتید ما در این مسیر به شما کمک کنیم. مسیری که به لطف خدا هم اکنون برایتان پیش آمده نه بعد ازدواج.:303:
به هر حال شما نه اولین نفری هستید که این تجربه را می کنید ونه متاسفانه آخرینشون.

با سلام ممنون از راهنماییاتون

من فردا با ایشون ساعت 12 قرار ملاقات حضوری گزاشتم و گفتم حرفایی هستش که باید بهت بزنم تا تخلیه بشم

ایشون گفت حرفات تاثیری روی تصمیم من نداره ولی پذیرفت که بیاد و حرفام رو بشنوه

به نظر شما فردا چه حرفایی بهش بزنم که باعث بشه حتی یک درصد هم که شده رو ایشون تاثیر بزاره

<strike> کار خوبی کردین که قرار حضوری گذاشتید. این مسائل مهم رو هیچوقت نباید با اس ام اس و اینجور چیزا حل کرد.
همینکه قبول کردن بیان علامت خوبیه ، البته آقای ماهسون </strike>، در مورد انتخابتون و اینکه این خانم مناسب ازدواج برای شما هستند یا خیر باید تحقیق کنید ، خانواده ها بررسی کنند ، مشاوره برید که به اونها هم میپردازیم

<strike>فردابیشترسعی کنید اون حرف بدتون روجبران کنید،یه نکته ای که می خواستم بهتون بگم و نشد این بودکه گذر زمان اصلا به نفع شما نیست!
اینکه مثلا چند روزی تماس نگرفتید و به حال خودش رها کردید اصلا خوب نبوده ، هر روزی که میگذره یک قدم دیگه به فاصله اضافه میشه و طبیعتا جبرانش هم سخت تر میشه ، نه آسونتر!
امیدوارم اونقدر این روزها رو کش نداده باشید تا کلا منصرف شده باشه ، چون همینطوریش به حد کافی اوضاعتون خراب بود. این فاصله هم خرابترش کرد
درسته که دیگران هم توصیه کردند اما شما نباید همش به توصیه این و اون توجه کنید
دختری که واسه اون حرف زشت گذاشت و رفت مساله اش جدیه ، لوس بازی نیست که با دوری برش گردونید!
الان راستش زیاد مطمئن نیستم که ایشون راضی بشه برگرده (اونم با این مدتی که فاصله انداختید) اما شما سعی خودتون رو بکنید
اگه برگشت که برای ازدواج اقدام میکنید ، اگر هم دیدید راه نداره فراموشش کنید.
چیزی که باید توجه خاص بهش داشته باشید نحوه عذرخواهیتونه. یادتون باشه راجب مساله جدی باید جدی و واقعی صحبت کنید . نه با لوس بازی و ناز کشیدن و این کارا</strike>

ویرایش : فرشته مهربان

این راهنمایی دقیقاً در جهت خلاف روند تخصصی همدردی و همگرا با مدیر همدردی به عنوان صاحب امتیاز و متخصص تالار هست . و علیرغم تذکر و توضیحات مدیر همدردی نسبت به اشتباه بودن این نوع راهنمایی در این تاپیک باز هم تکرار شده است و مشمول اخطار است .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط کبـود

لطفا ابتدا به من بگید ایراد این پست من دقیقـــا کجاشه که برداشتین خط خطیش کردین؟ اگه جوابتون منطقی باشه من قانع میشم
اما اگه منطقی نباشه اشتباه از طرف مدیران سایت شماست که خیلی راحت اقدام به خط خطی کردن و بهتره بگم توهین کردن به کاربران می کنند.

---

با سلام و احترام بسیار
کبود گرامی
لطف کنید برگردید پست اول مراجع را مجددا و با دقت مطالعه کنید.
مسائل بسیار مهمی در آن هست. که قابل تحلیل و بررسی هست.
- مراجع چند ماه فقط با چت ارتباط داشته
- چت های س ک س با هم داشتند
- در همین مدت هم بارها با هم قهر کرده و آشتی کردند.
- کلا مراجع با فرد مقابل 5 جلسه هم دیگر را دیدند.
- در این دیدار هم فاز احساس ، لمس فیزیکی و ... در میان بوده است.
- بعد از این چندین ماه به قول مراجع شناخت(و از نظر ما هیجان)، با یک sms همه چیز زیر و زبر شده است. یعنی ثباتی در دلبستگی طرف مقابل به مراجع وجود ندارد.
- طرف مقابل گاهی روزانه چندین بار با مراجع ارتباط می گرفته و دلدادگی می کرده. اما یک sms می توانید شیرازه این ارتباط را تا مرز به هم ریختگی مراجع گسترش دهد.

اینها اساس مشاوره به مراجع هست.
آیا شما معیارهای این دو را متناسب هم می بینید؟!
آیا شناخت این دو نسبت به هم کامل هست؟
آیا اساسا این دو به شیوه صحیحی همدیگر را یافته اند؟
آیا این جزر و مدهای عاطفی و جنسی در رابطه این دو را بعد از ادواج هم ادامه دار نمی بینید؟
آیا مشکل مراجع با آن دختر را صرفا یک sms اشتباه می بینید که باید حل و فصل شود؟
و .....

لذا از نظر تخصصی فونداسیون این بنا روی یک خاک نرم و سست هست.
و بنا کردن روی این خاک سست، نگران کننده هست.
برای اینکه این نگرانی کاهش یابد مشاوران این سایت می خواهند حتی المقدور مراجع را با این آسیب روبرو سازند یا حداقل رسمی شود و خانواده ها احاطه داشته باشند تا بهتر مدیریت شود و فاز هیجانی و احساسی با فاز شناختی جابجا شود. و مراجع دقیقا متوجه آسیب های عملی در این رابطه و این زندگی باشد.

و اما از زاویه دیگر:
مراجع اکنون به شدت جراحت عاطفی دارد، بی ثباتی عاطفی دارد(این را از ارتباط اولیه ، sms بعدی، sms بعدی و ارتباط مجدد)، و در فاز احساسی هست. لذا در اینگونه موارد فرد به هیچ وجه نمی تواند برخورد منطقی مناسب داشته باشد و از کمک دیگران بهره می گیرد.
در کمک گیری از دیگران هم به شدت جذب نظرات مثبت دیگران، و هم حسی آنها می شود. و دوست دارد تمایلات خودش را از زبان دیگران تایید بگیرد.
در اینجا هست که وقتی شما فاجعه مشکلات مراجع را کم اهمیت نشان می دهید و در حد یک سوء تفاهم قصد رفع آن را دارید، مراجع فقط با شما وارد دیالگ می شود.
او دیگر نمی توانید با فرهنگ 27 تماس بگیرد که در مورد مشکلات احتمالی این دختر صحبت می کند.
او دیگر با فکور نمی تواند ارتباط بگیرد که منطق این رابطه را مورد تحلیل قرار می دهد.
او حتی حرف کارشناس تالار یعنی فرشته مهربان را هشدار می دهند نمی شنود.
همانطور که می بینید حرف مدیر همدردی هم به عنوان متخصص خانواده برایش دلنشین نیست و از روی آن می گذرد و مرتب شما را صدا می کند.
حالا این رسالت تالار همدردی هست. که مراجع را متوجه اهمیت تصمیم گیریش بکند. و نظرات شما که در صدد رفع یک سوء تفاهم مختصر هستید را رد کند. و نظرات دیگر را که متمرکز بر مشکلات این رابطه هست را برجسته کند.


لطفا توجه کنید بعضی پست های بسیار مهم در این تاپیک که اصلا به خاطر فاز احسای مراجع مورد توجهش قرار نگرفته است

---

کبود گرامی !

شما دچار آفت مشاوره ای انتقال متقابل شده ای ، یعنی آنچه دوست داشتی در رابطه با خودت اتفاق می افتاد را فرافکن می کنی به مراجع . دقت داشته باش که این آفت هست و به مراجع آسیب میزند و اگر او از حرف شما پیروی کند که دارد می کند شما مسئول عواقبش هستی .

لینک زیر را در خصوص آفت انتقال متقابل مطالعه کن .

http://www.hamdardi.net/thread-12005-post-115068.html#pid115068

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mahsun68

با سلام ممنون از راهنماییاتون

من فردا با ایشون ساعت 12 قرار ملاقات حضوری گزاشتم و گفتم حرفایی هستش که باید بهت بزنم تا تخلیه بشم

ایشون گفت حرفات تاثیری روی تصمیم من نداره ولی پذیرفت که بیاد و حرفام رو بشنوه

به نظر شما فردا چه حرفایی بهش بزنم که باعث بشه حتی یک درصد هم که شده رو ایشون تاثیر بزاره

---

شما دنبال چی هستی ؟؟؟ ( آنچه که این تالار راهنمایی در رابطه باهاش نمیده و هرکس هم بدهد خلاف روند تالار هست و ویرایش میشه ؟)

راهنمایی تخصصی و کارشناسی گرفتی اما راه خودت رو رفتی و میروی . و اصرار داری خودت را به کسی تحمیل کنی . قرار ملاقات گذاشته ای که فقط به رابطه برگردی . به ایشان گفته ای حرف دارم تا تخلیه بشم و اومدی اینجا میگی حالا چی بگم ، میخواهی راهنمائیت کنند که چیزی بگی که روی ایشون تأثیر بگذاره ، روند رابطه غلط بوده ، شما هم بلوغ کافی برای ازدواج نداری ، شرایطش را هم نداری ، و آمادگی موقعیتی و وضعیت هم نداری ، فقط پیگیر ادامه وابستگیت به این دختر هستی یعنی کاملاً احساسی و هیجان محوری که مناسب یک مردی که زنی به عنوان همسر بخواد بهش تکیه کنه نیست . همین رویه و رفتار شما یعنی بلوغ کافی برای ازدواج نداری .

بهتره فارغ از این خانم شده و روی شخصیت خود متمرکز شوید برای رشد بهتر که پخته شوید و آماده ازدواج گردید .


.

این تاپیک از ظرفیت خود فراتر رفته است .

راهنمایی های لازم نیز از طریق اعضاء و مدیر همدردی به مراجع داده شده و مانده عملگرایی ایشون در جهت درست و صحیح.

.