RE: حوصله شنیدن درد و دل منو دارین؟
بازم سلام مريم
نميدونم الان كه حرفاتو زدي ارومتر شدي يانه ,
ميدونم از اصل موضوع چيزي حل نشده اما شايد يه كم دلت ارومتر شده باشه و اين بهترين راهه, كاش همه حرفاتو بريزي بيرون
مريم منم موافقم كه همه چيزو از چشم دين و خدا و دعا نبين.
منظورم اين نيست برو و قيد دعا و مذهب رو بزن اصلا و اصلا منظورم اين نيست (من با اونا شكل گرفتم)
بزار يه مثاليو واست بزنم, سيزده سالم بود خيلي دلم ميخواست پاك باشم و با خدا نزديكتر باشم(نه اينكه نبودم)
يادمه يه كاراشتباه كوچولو كردم ,شايد در حد يه احساس خوب نبودن(اونم تو اون سن)
باورت نميشه تو روزاي بلند تابستون تو اون سن 4 روز بست سر هم روزه گرفتم
اونم فقط و فقط با اب افطار ميكردم و بعد 4 روز احساس ميكردم چه دختر خوبي شدم و چقدر به خدا نزديكم و تو اين مدتم هي دعا ميخوندم,
كسي هم بهم نگفته بود اين كارو بكن, خودم واسه خودم قانون ساخته بودم, مثلا ميخواستم خودمو تنبيه كنم!!!!از خدا هم سخت گير تر شده بودم
حالا سالها گذشته و كلي به اون روزها ميخندم كه عجب مرتاضي بودم من! به حماقت بچه گانه خودم اعتماد كرده بودم نه شناخت و اگاهي خودم
تازه بعد اين مدت چه افتخاريم ميكردم به خودم:311:
بزرگ شدم و خدارو جور ديگه اي شناختم نه فقط با دعا و نماز و ... كه البته اونم يه قسمتشه
مريم عزيزم, من فقط بهت ميگم اينقدر خودتودرگير اين مفاهيم نكن
مريمي كه دل اين همه ادمو با بست هاش شاد كرده, مريمي كه گره خيلي اززندگي هارو با پست هاش باز كرده,
مريمي كه هيچوقت يادم نميره با يه پيام خصوصي چقدر اميد اورد تو زندگي من مسلما همه اينا يه انرزي مثبت بزرگ ميشه و برميگرده تو زندگي خودش
مگه ميشه برنگرده!!!
اونوقته كه بايد به عدالت خدا شك كرد
يادته روزي كه چشمم جلوي پامو نميديد و گفتم اگه پامو بزارم حتما زير پام خاليه
و تو گفتي نه من دارم ميبينم خيالت راحت بزار و من با خيال راحت گذاشتم؟
اون روز رو خدا نديد و فقط منتظر صداي كلمات عربي دعا بود؟
نه دعا همون حس خوبيه كه مدتهاست از تو بامنه و تا ابد هم خواهد بود
و عدالت خدا هست و اين حس خوب و هزاران حس خوب ديگه رو به زندگيت بر ميگر دونه
ايمان تو خيلي زيباست مريم
اما انقدر خودتو درگيرظاهرش نكن,
باطن ايمان تو همين پستهاييه كه به عشق تو ميزنن,
همين ادمايي كه دوستت دارن و از اينكه دردو دل داري ناراحتن,
همين هايي كه سجاده پهن كنن يا نكنن بازم دعات ميكنن
منم هنوز همون ادمم كه تو 14 سالگيش ميرفت و 4 روز فقط روزه ميگرفت و با اب افطار ميكرد, اما حالا فهميدم خداي من منتظر نيست من خودمو تنبيه كنم
بيشتر منتظر اينه من خودمو دوست داشته باشم, خودمو گول نزنم, تو سختي و اسايش بازم زهره رو دوست داشته باشم و حداقل به اين زهره ضرر نزنم
خيلي عوض شدم اما دلم خدا رو يه جور ديگه فهميد, يه جور بهتر
واسه اينه بهت ميگم يه وقتايي با خدا معامله نكن مريم جان
ميفهمم داري خيلي فشارو تحمل ميكني
ميفهمم خيلي سخته وقتي ميبيني با پايين اوردن تو ميخوان خودشونو بكشن بالا
ميفهمم سخته ميخوان بهت لطمه بزنن و ازين كار لذت ميبرن و يه جورايي روح بيمارشون لذت ميبره
ميفهمم سخته يه وقتايي بيدليل دوستمون ندارن در حالي كه دليلي براي اين كار ندارن
ميفهمم سخته بي احترامي ميبينيم در حالي كه تربيتمون اين بوده كه احترام بگذاريم
و ميفهمم خيلي سخته يه وقتايي همه اش احساس مظلوميت ميكنيم
مخصوصا وقتي احساس ميكنيم مظلوميم با همه چيز و همه كس و مخصوصا خدا ميجنگيم
واسه همينه مريم ميگم خودت باش و لذت ببر, از زندگيت كه لذت ببري و خودتو درگير مفاهيمش نكني هيچ كدوم ازين حس ها بهت دست نميده
حداقل كمتر بهت دست ميده و ازارت ميده
ياد ادمايي بيفت كه دوستت دارن
كه هميشه درحقت ارزوهاي خوب ميكنن
مثل من و ادمايي كه اينجان و خيلياي ديگه
و براي خودت شادياي كوچيك درست كن, حتا در حد يه پياده روي و يه لبخند به يه بچه كوچيك تو خيابون
بي خيال دنيا..
باور كن هرچي سخت تر بگيري سخت تر ميشكني
اينقدر نرو تو عمقش
يه وقتايي هم سطحي فكر كن
ببخش خيلي نوشتم, اميدوارم كمكي بهت كرده باشم:72:
RE: حوصله شنیدن درد و دل منو دارین؟
سلام عزیز دلم
خوشحالم که بالاخره از موضع انفعال دراومدی و با درد و دل شروع کردی :46:
خیلی برات خوشحالم. که نوشتی تا سبک بشی.
همینطوری بنویس تا افکار منفی از ذهنت شسته بشن و ریخته بشن بیرون گلم.
همینطور که افکار منفی از ذهنت خارج بشن و سبک بشی ذهنت خلوت میشه. بعد میتونی تصمیمات خوبی بگیری
و مسائلت رو دونه دونه حل کنی. سعی کن همیشه خودت رو تخلیه احساسی بکنی که کم نیاری.
ضمنا توصیه های قبلیم رو حتما انجام بده.
هرگز از اینکه بخوای راهنمایی بگیری یا درد و دل کنی هم خجالت نکش.
باور کن که تو هم آدمی و ظرفیتی داری و حق داری سر ریز بشی.
همیشه به خودت این حق رو بده و به آدمهای اطرافت هم بیش از ظرفیتشون حق نده!
الهی که دلت به زودی سبک بشه گلم :46: :43:
:72:
RE: حوصله شنیدن درد و دل منو دارین؟
واقعا نمیدونم چطور از تک تکتون تشکر کنم...فقط میتونم بگم دست همه تون رو میبوسم...
:72:
وقتی پستهای پر مهرتون رو میخونم یادم میره پلک بزنم !امروز وقتی همددردی رو باز کردم و دیدم اینهمه محبت سرازیر شده سمتم نا خوداگاه بلند گفتم اینا جب با معرفتن !!
شماها منو خیلی شرمنده کردید..همه تون...حتی کسایی که فقط پای حرفهام تشکر زدن و پستی نزدن...
فهمیدم که تنها نیستم...حس خیلی خوبی دارم...
سلام سرافراز عزیزم
خیلی حرفهات ارامش بخش بود...دقیقا حرفهای من بود...دیدم رو تازه کردی...ممنونم ازت.
فرشته مهربان عزیز
از اینکه با ترفند های روانشناسی بهم ذره ذره ارامش رو تزریق میکنی ممنونم...خیلی ممنونم
پاییزان..دوست خوبم
همین یه جمله ات لبخند رو ارود روی لبم..ممنونتم
زهره جان
نوشته هات اشکم رو درآورد...این یادآوری رو خیلی لازم داشتم...خیلی
میدونی زهره؟من وقتی به همه محبت میکنم ..حتی با یه لبخند ساده، بهم میگن تو شیرین عقلی !دلم رو میسوزونن اما خیلی خدارو دوست دارم که شماها رو سر راهم قرار داد....
یعنی من چه کار خوبی کردم که شماها دوستای من شدید ؟!
بهار جان سلام!کجایی؟چشمم به در خشک شد !
از تو هم ممنونم که امدی...خیلی خوشحالم کردی
دوستای مهربانم...همراهای واقعی
امروز خیلی بهترم.دیروز تولد همسرم بود و من 5-6 ساعتی درگیر درست کردن کیک و تزیینش و ...بودم.خیلی تو روحیه من تاثیر مثبتی گذاشت.هرچند که شب
-محکوم شدم به حروم کردن مواد در این گرونی !
-محکوم شدم به رعایت نکردن سن و سال بالای برخی افرد !(به خاطر استفاده از خامه و ...)
-در اخر هم با یه معذرت خواهی لب به کیکم نزدن !خودشون روزی دو پاکت خامه و کره و سرشیر و کله و پاچه میخورن ! حالا کیک من شد خطرناک و مضر !
-مادر همسرم عینک نزدیک بینش رو زده بود و با چنان دقتی لا به لای کیکم رو بررسی میکرد...که نوک دماغش خورد به کیک و خامه ای شد !!!!!:311:
بگذریم
ناراحت شدم...اما وقتی دوباره امدم و پستهای شما رو خوندم دوباره جون گرفتم....من خوشحالم...
چون خیلی چیزا دارم که باعث خوشحالیم میشه
خودمو و جمع و جور کردم...همین روزا دوباره میام و پستهای خوب خوب میزنم
RE: حوصله شنیدن درد و دل منو دارین؟
مریم جونم خوشحالم که الان بهتری .
عزیزم دنیا همیشه یک جور نیست . و هیچ موقعیتی ثابت نیست .یک روز همه چیز تغییر میکنه .یک روز ناراحتی یک روز خوشحال .
از این ناراحت نشو که مثلا برای دکترا ...این طور شد اون طور نشد .خدا رو شکر کن .خیلی ها هستند که آرزوی همین درس خوندن رو دارند .
یا برای خیلی چیزهای دیگه که برامون ناراحت کننده هستند مورد های صد پله بدتر و بدترش هم هست ، باید همیشه خدا رو شاکر باشیم .
همیشه همه چیز اون جوری که توقعش رو داریم نیست .باید شرایط رو بپذیریم و باهاش کنار بیایم تا به آرامش برسیم .:72::72::72::72::72:
RE: حوصله شنیدن درد و دل منو دارین؟
علیک سلام بانو :)
ای بابا همش درگیر کارهامم خواهر :303: مگه وقت میمونه واسه آدم.
چه عجب ما خنده رو باز روی لب هاتون دیدیم خانوم خانوما! خنده گفته بود باهاش قهر کردی ، درسته؟ :163:
من بهش گفتم مریم گلی ناناز ما باهاش قهر نیست. الان خودش دید :46:
مریم معنی کلمه ignor رو که میدونی؟ یعنی "نادیده گرفتن انسانهای بووووووووق" :D یعنی گذاشتن و گذشتن :82:
حسادت هم در جای جای رفتار افرادی که به زندگی زیبای تو حسد میورزن دیده میشه!
پس محبتت رو صرف کسی نکن که قدر نمیدونه! مظلوم نباش! به انسانهای نادان فرصت نده که بتونن تحقیرت کنن!
حریم آدمها رو بهشون نشون بده با رفتارت و به اندازه ظرفیت آدمها بهشون محبت کن!
و در آخر نادیده بگیرشون و فقط از کیک خوشمزت لذت ببر و و بگو خدایا شکرت که من کنار همسر خوبم خوشبختم و
بعد به دماغ سوخته کیکی بقیه فقط بخند همین :311:
به این فکر کن که من فقط این کیک رو با عشق به همسرم پختم!
تو انسان فهمیده ای هستی و سخته زندگی بین انسانهای کج فهم و بد اندیش!
اما بزرگ که باشی اوج میگیری و ازت جا میمونن! پس هر روز بخند ، بنویس ، از خودت تشکر کن و برای خودت و
همسرت زندگی کن! ضمنا دُم یاوه گویان رو هم کمی با ادب و احترام کوتاه کنی خوشگلتر میشنا ;)
RE: حوصله شنیدن درد و دل منو دارین؟
مريم من يه چيزي رو فهميدم تو بيش از حد مهربوني و مهربونيتو خرج ادمهايي ميكني كه ارزشش رو ندارن و چون پاسخي نميبيني دلت ميشكنه
بهار دقيقا درست ميگه, مظلوم نباش و مهربونيتو صرف كسايي نكن كه قدر نميدونن
5-6 ساعت وقت صرف خودت كن نه ادمايي كه قدر نميدونن و با دماغ ميرن تو كيكت:311:
نخوردن بي خيال بشين و با لذت از كيكي كه اين همه با عشق پختيش نوش جون كن, ميدوني وقتي قدرتو نميدونن تو قدر خودتو بدون
واسه همين بود كه بهت گفتم از زندگيت لذت ببر
يادبگير كه خودتو دوست داشته باشي و احساس مظلوميت و تنهايي نكني
تو تنها نيستي
ديگران خيلي كوته فكرن كه فكر ميكنن ميتونن دلتو بشكنن و پيروز ميدونن, كلا اين دايره كوچيك زندگيشونه, اينه تمام لذت دنياشون
بزار خوش باشن
الان دلشون خوشه حالشو گرفتيم, بزار خوش باشن, بزار برن كله پاچه شونو بخورن:311:
تو با لذت كيكتو بخور و از وقتي كه براش گذاشتي لذت ببر
مريم ديگرانو از دايره زندگيت نميتوني حذف كني اما از دايره ذهنت بريزشون بيرون
اونا ميخوان زور بزنن بگن ما دوستت نداريم غافل ازينكه تو بدون اينكه تلاش كني خيليا هستن كه دوستت دارن نديده و نشناخته:46:
RE: حوصله شنیدن درد و دل منو دارین؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط z o h r e h
مريم ديگرانو از دايره زندگيت نميتوني حذف كني اما از دايره ذهنت بريزشون بيرون
اونا ميخوان زور بزنن بگن ما دوستت نداريم غافل ازينكه تو بدون اينكه تلاش كني خيليا هستن كه دوستت دارن نديده و نشناخته
به افتخار این جملات قشنگ زهره بزن دست قشنگه رو :)
:104:
:104::104:
:104::104::104:
:104::104:
:104:
RE: حوصله شنیدن درد و دل منو دارین؟
:104::104::104:
:104: زهره :104:
:104::104::104:
:D
مریم گلی هممون دوستت داریم ، منم کیک میخوام اونم کیکی که مریم درست کنه :43:
RE: حوصله شنیدن درد و دل منو دارین؟
دوباره سلام مریم جان
خواستم بر اساس تجربه چیزی رو بهت بگم توی خانواده همسر با هر کسی در حد ظرفیتش برخورد کن.
مثال:
من مادر شوهرم خیلی خوبه و کوچکترین کاری که براش بکنم شدیدا قدردانی میکنه همیشه هم از من تعریف میکنه
من هم به جاش هر کاری که از دستم بربیاد براش میکنم (البته در حد محدوده های مجاز ذهنی خودم)
به جاش یکی از خواهر شوهرام لوس و ناسپاس هست هر وقت خونشون باشم ازم میخواد باهاش برم خرید میگه سلیقه ات رو قبول دارم بعد که برگردیم اگه یک نفر بگه مثلا این رنگ خوب نبود فوری برمیگرده به من حرفی میزنه که خیلی بهم فشار میاد
عکس العمل من هم اینه دو دفعه که باهام اینجوری برخورد کرد بهش چیزی نگفتم ولی برای برخوردم در آینده تصمیم گرفتم.الان هر وقت که پیشنهاد خرید رفتن رو بهم میده بهش میگم روی من حساب نکن میگه چرا من هم میگم اون دو دفعه رو یادته چه جوری برخورد کردی.
یا مثلا در مورد همین کیکی که شما میگی من هم خونشون که بودم معمولا کیکی شیرینی چیزی درست میکردم یه بار سر مقدار خامه روی کیک که به نظر من کافی بود و اون میگفت کمه باهام بد حرف زد الان هر وقت خونشون باشم و پیشنهاد پختن کیک رو بهم بکنه میگم اگه خودت بلدی درست کن وگرنه من وقت و حوصله اش رو ندارم.
دو تا جاری دارم با یکیشون دایم در تماس هستم و با اون یکی فقط وقتایی که جایی ببینمش باهاش صحبت میکنم چون به نظر من ظرفیت این دو نفر خیلی فرق میکنه.
الان هم اگه جای شما بودم اگه میتونستم کیک رو برای یک تولد دو نفره بدون حضور آدمای بی ظرفیت حاضر کنم این کار رو میکردم در غیر اینصورت از همسرم میخواستم با هم یه پیاده روی بریم و اونجا خودمون یک خلوت دو نفره داشته باشیم و اگه هر دوی این کارها امکانپذیر نبود یعنی اگه میخواستم تولد بگیرم حتما باید بقیه می بودن اگه هم میخواستم بیرون برم چپ چپ نگاه میکردن صبح که سر کار بود به عنوان اولین نفر بهش یک پیامک تبریک صمیمانه میدادم بعدش هم که خونه میومد یک کادو بهش میدادم و کلا از خیر کیک خوردن و تولد دسته جمعی با جمعی که ظرفیت ندارن میگذشتم.
نمیگم کار شما بد بوده ولی اون جمع ظرفیت حضور در تولد همسر شما رو نداشتن و ناچار باید حذف میشدن.
RE: حوصله شنیدن درد و دل منو دارین؟
من چون فکر می کنم خیلی خوب می فهممتون چون همین احساس ها را من هم داشته ام سعی کردم اون زمان که دلتون گرفته بود و ناراحت بودید نصیحت نکنم. آخه خودتون که گفته بودین دنبال همدردی بودین نه دنبال راه حل
اما من یه چیزهایی را توی زندگی خودم چشیده ام که میخوام به شما هم انتقال بدم.
1.گاهی اوقات باید مشکل را یه جای دیگه جستجو کرد! گاهی یکی مثل من گیر کارش یه جای دیگه ست حالا هر چی این در و اون در میزنه کارش نمی شه چون یه جایی کارش گیره. دارم در مورد سنت های الهی صحبت می کنم قوانینی که بر دنیا حاکمه حتی اگر ما نشناسیمشون و بهشون باور نداشته باشیم روی کار ما موثرن. قوانینی مثل این که اگه کسی را به خاطر گناهی که از اون توبه کرده سرزنش کردی به همون گناه مبتلا می شی. مثل این که اگه پدر و مادرت ازت ناراضی باشن گره توی کارات می افته. مثل این که صله ی رحم باعث افزایش عمر می شه یا ... خلاصه این سنت های الهی یه قوانینی هستند که توی زندگی جاری هستند. یه وقتایی یه جای کارت لنگ همین قوانینه نمی فهمی. بد نیست هر از یه مدت از خودمون یه حساب کشی بکنیم نکنه دلی را شکستیم که آهش دامنگیرمان شده؟ نکنه ...
2. گاهی یه چیزهایی را خیلی می خوایم. وحشتناک! دعا می کنیم و التماس و لابه می کنیم. متوسل می شیم آخرش نمی شه! بعد می گیم خداجونم مگه نگفتی ادعونی استجب لکم؟ پس چی شد!!!
اون وقت خدا بهمون جواب می ده :
و عسی ان تحبوا شیا و هو شر لکم و عسی ان تکرهوا شیا و هو خیر لکم
می گه عزیز دلم مگه قبول نداری من آفریدمت و بهتر می شناسمت؟ مگه قبول نداری که من آینده ت را و خیرت می دونم ؟ مگه قبول نداری که من دوستت دارم ؟ خوب گل من من می دونم که این واسه تو خوب نبود! من می دونم که شاید این میوه خوشمزه است اما تو یه بیماری داری که اگه اینو بخوری ناراحت می شی. من می دونم که این آقاپسر بنده ی بنده ی خوبیه واسه من اما اگه همسر تو بشه ممکنه اذیتش کنی مجبور بشم عذابت کنم . من می دونم این پول به تو برسه راحت تر زندگی می کنی اما اگه خیلی هم راحت باشی من را فراموش می کنی اون وقت ...
2. یکی از همون سنت های سفت و سخت الهی اینه : لان شکرتم لازیدنکم و لان کفرتم ان عذابی لشدید
حتی خود ما هم وقتی یه نفر خیلی غر می زنه دلمون نمی خواد کمکش کنیم اما اگه با خوشرویی برخورد کنه و بهون احساس خوبی بده حاضریم بیشتر از حقش را هم بهش بدیم. حالا خدا می گه آخه بنده ی عزیز من تو که هیچی نبودی هیچی هم نداشتی من آفریدمت از یه نطفه ی ناچیز به وجود آوردمت و آسمان ها و زمین را به تسخیرت درآوردم. حالا طلبکاری؟ واسه این که از نیرویی که خودم بهت دادم از دارایی که خودم بهت دادم از وقت و عمری که خودم بهت دادم برام صرف کنی که نه برای من بلکه برای آسایش خودت توی زندگی ابدی ات خرج کنی منت می گذاری؟ بابا انصافتو! من که گفتم «صمد» هستم هر روز هم پنج بار ازت اعتراف گرفتم که من بی نیازم از عبادت تو. خوب تو می خواستی برای خودت پس انداز بکنی منت می گذاری؟
خلاصه خدا یه سنت های عجیب غریبی داره که گاهی یادمون می ره. بیشتر خودم را می گم. بد نیست گاهی یه یادآوری به خودمون بکنیم.
یا علی:72:
RE: حوصله شنیدن درد و دل منو دارین؟
داشتم فکر می کردم من اگر در موقعیت شما بودم و تجربه الانم را داشتم چه می کردم
راستش من می دونستم که زندگی پستی بلندیهای خیلی زیادی در پیش روی من دارد و من تازه اول راهم، پس حالا حالا ها باید مواظب جسم و روحم باشم تا اسیبی نبیینند.
با خودم می گفتم من برای چه این کیک را درست کردم؟
1- برای اینکه از اینکار ، درست کردن کیک و تزیین ان لذت می برم.
2- تولد همسرم بود و من می خواستم به این نحو عشقم را به همسرم نشان دهم (البته می توانستم راههای دیگری را هم انتخاب کنم ولی از این راه خودم لذت بیشتری می بردم)
پس من الان به هر دو هدفم فارغ از اینکه دیگران (حتی همسرم)چه عکس العملی داشته باشند رسیده ام . هدفهایم وابسته به رفتار دیگران نبود.
امیدوارم با گفتن این حرفها ناراحتت نکرده باشم. خواستم تجربیاتم را در اختیارت بگذارم.
RE: حوصله شنیدن درد و دل منو دارین؟
tamanaye man عزیز سلام
ممنون که اینجایی.باشه.چشم گوش میکنم حتما به توصیه هات
بهار شادی عزیز
دیدت به زندگی خیلی قشنگه.خیلی سعی میکنم اینطور باشم.
چقدر جمله اخرت بهم چسبید !
ضمنا دُم یاوه گویان رو هم کمی با ادب و احترام کوتاه کنی خوشگلتر میشنا!
زهره جان
دیشب همین رفتار رو کردم.خودم کیکم رو خووردم و کلی توی دلم از خودم و کارم خوشم امد.(خداییش خیلی خوب شده بود.پدر و مادر همسرم اولش همش فکر میکردن از بیرون گرفتیم)
سنجاب بازیگوش
دیگه خجالتم نده دیگه !
منم همه تونو دوست دارم
فکور جان سلام
من با حرفهات موافقم.اما زمانی میشه انجام داد که همه چیز دست خودم باشه.مطمئنا من هم خیلی دوست دارم با همسرم دو تایی یه جشن بگیریم هرچند کوچیک و مختصر.اما راستش میدونم که از فرداش کنایه ها شروع میشه
-ما ادم نبودیم دعوتمون کنید !
-مگه ما چقدر میخوردیم !
-والله بچه هم بچه های قدیم !
-شما احترام به بزرگسال بلد نیستید !
بارها شده خواستم جرتمندانه برخورد کنم و کردم..اما یکی دو هفته بعد دیدم ماجرا طوری پیچیده و غلط تحویل همسرم داده شده (پر از دروغ ) که دیگه زبونم همونجا بند امده
من رفتار اشتباهی دارم و خودم به این مسئله واقفم.برای اینکه دیگران ناراحت نشن همه بار ناراحتی رو تحمل میکنم اما چون ظرفیت محدودی هم دارم یکباره متلاشی میشم.
سلام بچه مثبت
ممنون که باز هم سر زدید به من
در مورد شما ره یک که بهش شاره کردید
من یه ادمم ممکنه یه زمانی دل یکی رو بشکنم.نمیگم محاله همچین چیزی.اما کسانی که من رو میشناسن تا به حال از دست من و حرفهای من رنجیده نشدن.من خیلی مراقب رفتار و حرکاتم هستم..چون اعتقاد دارم اگر دل بشکنی باید منتظر شکسته شدن دلت باشی.نمیدونم...باشه...امشب حسابی حساب خودمو میرسم.شاید حق با شما باشه.همه مواردی رو که گفتین تک تک بررسی میکنم.
مورد 2 رو به شدت قبول دارم.
در مورد 3 هم :
نیمدونم پس چرا حرفها مغایرت داره....مگه نمیگن انقدر در خونه خدا رو بزن تا باز کنه.کم نیاری ها...انقدر حاجتت رو بخواه که خدا بهت بده....
تاپیک من از حد مجازش پر شده
اگر قرار شد بسته بشه یه چیزی رو کلی به همه تون بگم
خیلی حالم خراب بود و خیلی کم اورده بودم....خیلی کم توان و کم انرژی شده بودم....چشمان از زور اشک باز نمیشد...خیلی به جونه خدا غر زدم...اما همون خدا که داره مشکلات منو میبینه بهم گفت: به همراه هر سختی اسونی هستش. و دست منو گرفت و هدایتم کرد اینجا
بهم گفت حالت بده؟خوب من اینجا یه عالمه بنده گذاشتم که حرفاتو بشنون...بدون هیچ چشم داشتی و هیچ سرکوفتی
نمیدونم بچه ها چطور از همه تون تشکر کنم.حضورتون خیلی بهم ارامش داد.
از همه تون یه دنیا ممنونم:72::72::72:
:43:
دلجو دلتنگ عزیز
بله..حرفهات درسته.من به اهداف خودم رسیدم.اما به قول زهره یه زمانایی ادم نمیدونه چرا بی دلیل دوستش ندارن ...
RE: حوصله شنیدن درد و دل منو دارین؟
ترسیدم بیان تاپیکتو قفل کنن و نتونم حرفمو بزنم
مریم تجربه درد و دلمو بهت میگم,وقتی دیدم یه عده هستن که حداقل حرفامو گوش میدن یه دنیا انرژی شدم
تو احتیاج داشتی حرف بزنی
کاسه صبرت لبریز شده بود,حسنی که این دردو دل داشت یاد گرفتی این کاسه رو میشه خالی کرد
تمومی نداره اما صبرتو بیشتر میکنه,شادیاتو بیشتر,
مثل همین شادی پختن یه کیک
خودت کم کم یاد میگیری شادیو چجوری بیاری تو زندگیت
من اصلا قبول ندارم خدا تقاص کاریو از ادم میگیره
یا یه جایی کاری کردیم یا دلیو شکستیم که این شده نتیجه اش
پس این همه دل که داره امروز برای تو دعا میکنه چی
مریم زیاد خودتو درگیر این مفاهیم نکن
خدا مهربونتر ازین حرفهاست
قران با نام خدایی شروع شده که بخشنده و مهربونه,رحمان و رحیم اغاز خداست,
انقدر زوم نکن روی مفاهیم پیچیده
یه مدت ذهنتو رها کن و فقط شادیو بیار تو دل خودتو کسایی که دوستشون داری,به همین راحتی
ایشالا که شادیم تا ابد میاد تو دلت
امیدوارم دلت ارومتر شده باشه
منم از همه اونایی که پست گذاشتن و راهنمایی کردن ممنونم,واقعا لطف كردين:72:
دور گردون گر دوروزي بر مراد ما نرفت
دايما يكسان نباشد حال دوران غم مخور
RE: حوصله شنیدن درد و دل منو دارین؟
ی روز به ی پیز مرده گفتن:پسرت ی اسب خوب تو مسابقه برنده شده!خوبه؟
پیر مرد گفت نمیدونم خوبه؟! بده؟!
فردا بهش گفتن پسرت از روش افتاد و پاش شکست!بده؟
پیر مرد گفت نمیدونم بده؟! خوبه؟!
دو باره فرداش گفتن از شهر اومدن همه پسرای آبادی را بردن واسه جنگ آماده کنن ولی چون پسر تو پاش شکسته بود
نبردنش!خوبه؟
پیر مرد گفت نمیدونم خوبه؟! بده؟!
.
.
.
دوست عزیز یکی از مشکلات کار مشاوره اینه که بعضی وقتها خود مشاور کم میاره و به اصطلاح خالی میکنه!
علتشم غرق شدن در مشکلات مردمه و انگار چند صباحی خودش با اون مشکلات زندگی کرده.من به عنوان ی عضو حقیر در بین بزرگان این مجموعه در خودم نمیبینم که به شما مشاوره بدم چون نوشته های شمارا دنبا میکنم و حرف زدن پیش استاد خطاست! فقط ی پیشنهاد جسارتا خدمتتون عارض میشم و اون اینکه ی سفر چند روزه حتما جور کنید و برید و چند روزم به هیچ کسی در سایت مشاوره ندید تا یکم حالتون بهتر بشه!
و توکلت علی الحی الذی لایموت را ذکر هر روزه خودتون قرار بدید. کمی درس پس دادم میبخشید:310:
RE: حوصله شنیدن درد و دل منو دارین؟
نقل قول:
نیمدونم پس چرا حرفها مغایرت داره....مگه نمیگن انقدر در خونه خدا رو بزن تا باز کنه.کم نیاری ها...انقدر حاجتت رو بخواه که خدا بهت بده....
نقل قول:
من اصلا قبول ندارم خدا تقاص کاریو از ادم میگیره
یا یه جایی کاری کردیم یا دلیو شکستیم که این شده نتیجه اش
پس این همه دل که داره امروز برای تو دعا میکنه چی
زهره خانم گرامی سنت های الهی قانون های جاری و ساری ای هستند که چه بپذیرمشون چه نپذیرمشون بالاخره توی زندگی ما جاری هستند. آره خدا بخشنده و مهربانه و به خاطر همون بخشندگی و مهربانیشه که وقتی من دل شمای نوعی را می شکنم می زنه توی سرم می گه بچه! بنده های منو اذیت نکن!
خانم مریم123 من خودم این بحث سنت های الهی را از حاج آقا عباسی یاد گرفتم. کلا ایشان بحث های دینی شون را جذاب و بدیع و غیر خسته کننده ارائه می دن به نظرم بد نیست اگه شما هم گوش بدین:
سنت های الهی
اما این که مگه نمی گن اینقدر در میزنم تا در به رویم وا کنی؟ مگه نمی گن خدا گفته حتی نمک سفره تان را از من بخواین؟ مگه نمی گن ...
آره درسته خدا دوست داره که بریم باهاش حرف بزنیم درد و دل کنیم و بهش نیازهامون را بگیم و این با غر زدن و ناشکیبایی فرق می کنه. خدا می گه هر چی خواستی بیا در خونه ی خودم پیش کس دیگه نری ها
و لا تتخذوا من دون الله ولیا و لا نصیرا
اما خوب اگه یه جایی صلاحت ندونستم که یه چیزی را بهت بدم یا خواستم امتحانت کنم و ازت گرفتم اون وقت به من اعتماد کن و خیلی ناراحت نشو و غر نزن
لكيلا تعصوا علي مافاتكم و لا تفرحوا بما آتاكم
اگه یه چیزی بهت دادیم زیادی خوشحال نشو! یه چیزی هم ازت گرفتیم زیادی ناراحت نشو! خوب بنده ی من وقتی تو اصل را رسیدن به اون چیز قرار می دی اون وقت بود و نبودش برات مهم می شه و زیاد ناراحت می شی یا زیاد خوشحال می شی اما وقتی که همه چیز را از من دیدی فهمیدی که هم دادنش خیرت بوده و هم گرفتنش اون وقته که به مقام «اسلام » رسیدی و خودت را تسلیم اراده ی الهی کردی.
یه چیزی بگم ها این زیادی خوشحال نشدن و زیادی ناراحت نشدن یه جایی توی قرآن علامت نفاق عنوان شده! همینم زده منو داغون کرده اساسی! یعنی من این پاراگراف بالایی را که نوشتم نتونستم بهش عمل کنم و به مقام اسلام واقعی برسم. هر وقت هم که مثل چند شب پیش دوباره خدا بهم ضد حال می زنه. از یه طرف می نالم و گریه می کنم و به هم می ریزم از یه طرف هم اون ته ته های دلم می گم بزن که خوب داری می زنی! بازم این اصل را فراموش کردم؟ !
خلاصه این خدای عزیز ما که گفته اگر بنده ی من می دونست چقدر دوستش دارم همانا از شوق به سوی من جان می داد بهمون گفته توی این دنیا خیلی غر نزنید و صبر پیشه کنید اونم صبر زیبا (صبر جمیل)
رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمودند: «قال الله عزوجل اذا وجهت الى عبد من عبیدی فی بدنه أو ماله او ولده ثم استقبل ذلك بصبر جمیل استحییت منه یوم القیامة ان انصب له میزانا او انشر له دیوانا »: خداوند عز و جل مى فرماید: هر گاه مصیبت و بلایى را متوجه بدن یا مال یا فرزند بنده ام سازم سپس او با صبر جمیل از آن بلا استقبال نماید من از او شرم مى كنم كه در روز قیامت ترازویى جهت بررسى حساب او نصب كنم یا نامه عمل او را بگشایم.
در مورد صبر زیبایی که خدا دوست داره
یا علی
RE: حوصله شنیدن درد و دل منو دارین؟
مريم جان قبلش عذر ميخوام اگه اين پستم تو تاپيكت يه كم از بحثت منحرفه ازت ميخوام اين پستو خودت گزارش كني
اما چون بچه مثبت مستقيما منو خطاب قرار دادن مجبور شدم عنوان كنم(كه البته كار ايشون اشتباه بود)
بچه مثبت گرامي:
من صحبت هام خطاب به مريم و با توجه به شناختم از ايشون بود
نه شناختم از سنت هاي الهي
كه البته و صد البته اگه بخوام تو اين مورد با شما و خيلي هاي ديگه بحث كنم مسلما شكست ميخورم
چون كلا پايه هاي شناختمو از خدا روي چيزهاي ديگه اي قرار دادم
روي قوانين عادلانه خدا
من فقط منظورم اين بود اگه بخوايم يه عمر بشينيم و تو سر خودمون بزنيم
كه چه كرديم كه اين شد و كجا خطا رفتيم بقيه راه رو هم به خطا ميريم
با توجه به شناختي هم كه از مريم دارم و
با توجه به شناختي هم كه از خداي خودم تا به امروز پيدا كردم
يه چوب دستش نگرفته و بالاي سر اين دختر واي نستاده
كه همه سنتهاشو فقط بخواد رو سر ايشون اجرا كنه
و خيلياي ديگه بي بهره بمونن
يعني قضيه بشه اين كه تو ميدوني پس بيشتر بخور
در كل در مورد دين و اگاهي هاش من دستهام به علامت تسليم بالاست و از خيليا عقبم!
اين نقطه ضعف من!!بچه هم زدن نداره!
بحث من ديدم نسبت به خدا بود كه خيلي وقته اينجوري كه تعريفش ميكنن نشناختمش
و تا حدودي شناختم نسبت به مريم
مهربوني مريم باعث شده خيليا كه بدتر از خودشن بيان و با همين جملات ازارش بدن,
كه ببين كجا دليو شكستي كه اين شده نتيجه اش!!!همونايي كه كارشون دل شكستنه!!!
يه جور سوءاستفاده و بازي با احساساتش
من اعتراف ميكنم نميتونم با كلمات ديني بازي كنم
اما خوب ميفهمم ادمي كه به خودش ضرر بزنه و دايم خودشو سرزنش كنه از خدا هم دور ميشه
مريم حق نداره بابت كاري كه نكرده خودشو سرزنش كنه
واينو با قاطعيت ميگم مريم در حق من كاري كرد كه مثل يك خواهر تا اخر عمر دعاش ميكنم
ناراحتيشو نميتونم ببينم و شاديش شادم ميكنه, نميدونم اين جزء سنتهاي الهي نميشه؟
شايد اره شايد نه
اما من فقط از مريم ميخوام اينقدر خودشو درگير مفاهيمي كه از قبل و بدون اگاهي رفته تو سرش نكنه
چيزي كه باعث بشه ازش سوءاستفاده بشه و عليهش استفاده بشه
بلكه با اگاهي بره جلو و خودشم دوست داشته باشه
مريم اين روزا شكننده شده اما تموم ميشه و مثل قبل محكم ميشه:72:
RE: حوصله شنیدن درد و دل منو دارین؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط maryam123
یه زمانایی ادم نمیدونه چرا بی دلیل دوستش ندارن ...
مریم عزیزم
هرگز زندگیت رو بر مبنای اینکه همه باید دوستت داشته باشن چون تو خوبی نگذار! مومن باید جاذبه و دافعه
داشته باشه. تو فقط خودت باش! خوب و البته برای خودت زندگی کن. دلیل اینکه افراد به خودشون اجازه
میدن به ساحت تو گستاخی کنن اینه که بهشون این اجازه رو میدی با سکوتت! اما بزرگان دینی ما همه
گفتن در برابر افراد مغرور و متکبر ، مثل خودشون باشین و در مقابل افراد نادان سکوت کنین و بگذرین!
به واسطه اعتقاداتت برخی دوستت دارن و به واسطه همون اعتقادات برخی از تو خوششون نمیاد! این
قانون دنیاست! اصلا اگر همه دوستت داشتن و دشمن نداشتی اون روز شک کن به خودت!
دنبال این هم نباش که همه دوستت داشته باشن و باهات خوب باشن. تو به زور نمیتونی به مورچه
ظرفیت و بزرگی فیل رو بدی! مورچه مورچس و فیل هم فیل!
ظرفیت آدمها هم اینه! یکی هنوز در 4 سالگی باقی مانده و یکی 25 ساله از لحاظ درک! از فردی که
ذهنش هنوز در 4 سالگی مونده نمیشه توقع داشت که بالغانه رفتار کنه!
پس بذار کسانی دوستت داشته باشن که خودشون این رو انتخاب می کنن. اگر هم نداشتن ، لابد
لیاقت دوستی با تو رو نداشتن! چون تو هم جنس اونا نیستی و کلا افکارت با اونها متفاوته!
از قدیم هم گفتن : "خوبی که از حد بگذرد ، نادان خیال بد کند!"
پس این تو هستی که با عملکردت ، نقشت رو برای جهان هستی تعریف می کنی و واکنش های
گوناگون دیگران هم با توجه به برخورد خود تو با اونهاست! همه هم که ظرفیت بالایی ندارن.
پس طوری زندگی و رفتار کن که انسانها حریم خودشون رو در برخورد با تو بشناسن!
:72:
:72:
RE: حوصله شنیدن درد و دل منو دارین؟
نقل قول:
با همين جملات ازارش بدن,
كه ببين كجا دليو شكستي كه اين شده نتيجه اش!!!
اشتباه نشه من قصدم این نبود که بگم ببین چیکار کردی که اینجوری شده. اتفاقا من کاملا مریم خانم را درک می کنم. شاید به این دلیل که چند سال پیش که گذرم به این سایت افتاد دقیقا همین حرف های مریم خانم توی دلم بود. خسته بودم.
شما این حرف ها را بیشتر به پای محاسبه ی نفس بگذارید نه به پای سرزنش دیگران
ببخشید که مستقیما شما را خطاب قرار دادم و تاپیک منحرف شد.
یا علی
RE: حوصله شنیدن درد و دل منو دارین؟
مریم جان اگر تونستی و حوصلت کشید
کتاب یک فنجان چای اوشو بسیار عالیه، روانشناسی نیست، اما...... کلی آرومت میکنه...
RE: حوصله شنیدن درد و دل منو دارین؟
سلام دوستای خوبم
همش فکر میکنم الان اقا حامد یا اقا کیوان خط کش به دست میان سراغم و علاوه بر بستن تاپیکم یه فلک اساسی هم میکنن منو !!!(شوخی بود و من تسلیم مقرراتم و میدونم که بین من با هیچکسی نباید فرقی باشه)
راستش با بحث زهره و بچه مثبت حسابی گیج شدم !
زهره جان
تو منو خوب شناختی
اطرافیانم مدام بهم میگن تو قعر جهنمی ! تو کوله بار گناهت سنگینه ! تو چطوری میخوای اون دنیا جواب پس بدی؟! قیافه تو اون دنیا دیدنیه !
و این جملات یعنی خورد شدن من...یعنی شکستن من...یعنی ناامید شدن من از همه جا و همه کس...
مدام بهم میگن حق الله خدا میبخشه اما حق الناس (که ما هستیم ) رو نه !
وقتی این جملات رو میشنوم تا مدتها از اینکه موقع نماز (مثلا موقع قنوت) بالا رو نگاه کنم شرمم میشه
میگم الانه که خدا بکوبه تو صورتم !
نمیدونم چرا انقدر به این مسائل حساسم...حتی چند وقت پیش که شدیدا درگیره این حال شده بودم قران رو باز کردم و این ایه امد:
که تو بر راه راست و حقی.وقتی تو عصبانیتم اینو بهشون گفتم (کار اشتباهی کردم) بهم گفتن خدا هم تورو گذاشته سرکار !
گفتن تو چه علمی از 7 لایه قران داری؟
خدا اینو بهت گفته که دلتو خوش کنه...!!!
اقای بچه مثبت
من همش فکر میکنم اینا امتحان نیست.(اینو همونا بهم میگن...وای خدا ..چرا من انقدر تاثیر پذیریم از اونا زیاده؟؟)
باور کنید اگر واقعا بفهمم که امتحانه سکوت میکنم و ص هزار بار شکرش میکنم.
اما برخی مواقع فکر میکنم به قول شما نکنه تاوانه؟این خیلی ازارم میده...
زهره و بچه مثبت عزیز از هر دوتون ممنونم .
راستش ته دلم خیلی میخواد که حرفای زهره درست باشه...(پست 56 اش رو میگم)
kamrava ی عزیز
اختیار دارین.اما فکرش رو بکنین من اینجا رو هم نداشته باشم...من واقعا نمیتونم از تالار و بچه هاش جدا بشم...هیچ وقت.شاید اغراق باشه اما شما شدین برای من یه خانواده.حتی کسایی که با کلی فحش و بد و بیراه در پیغام خصوصی و ایمیل نوازشم میدن!
اما باشه چشم...البته ناخواداگاه فعالیتم کمتر شده اما دوست دارم به حالت عادی برگردم...
بهار شادی عزیز
باشه چشم...خیلی باید در این زمینه روی خودم کار کنم
elahe عزیزم دوست خوبم
باشه حتمت تهیه اش مینکنم
از همه تون ممنونم
:72:
RE: حوصله شنیدن درد و دل منو دارین؟
با سلام دوباره
مریم جان
من توی پست قبلی پیامم به شما این بود که زیاد خودت رو دم دستشون قرار نده زیاد تو چشمشون نباش که بتونن هر حرفی بت بزنن.اینکه گفتم نباید توی تولد اونا رو دعوت میکردی منظورم این نبود که یک تولد مفصل و پر سر صدا بگیر به اونا نگو.منظورم یه چیز مختصر حتی یک شیرینی یا حتی شکلات ساده با کلی محبت و یک کادوی ساده بود طوری که کسی نفهمه و ناراحت هم نشه شما هم دم دست اونا قرار نگیری.
چرا حرفای اونا رو جدی میگیری شما خودت میگی با همسایه ها هم نمی سازن پس چرا فکر میکنی ایراد صد در صد از شماست یعنی همه ایراد دارن به جز اونا!
به نظر من ایراد شما اینه که خودت رو زیاد دم دستشون قرار میدی.اگه توی دو تا خونه هستید یک کاری کلاسی جور کن که ازت انتظار نداشته باشن زیاد بری پیششون به هرحال اونا ظرفیتش رو ندارن اگه ظرفیت داشتن که شما هم خوشت نمیومد تنها بشینی تو خونه ولی پیششون نری.
در حد توان خودت و ظرفیت اونا جلوی روشون باش نه بیشتر...
هیچکس در مقامی نیست که بخواد راجع به تقرب آدما پیش خدا نظر بده.کسی در مقام قضاوت نیست مگر افراد خاص و اولیا و ... پس نذار اونا تو رو از رحمت و توجه خدا نا امید کنن که نا امیدی گناه کبیره است نذار موفق بشن...
:72::72::72:
RE: حوصله شنیدن درد و دل منو دارین؟
من در مورد موردخاص شما نظری نداشتم یعنی درست نمی دونم این اونایی که ازشون اسم می برید کیا هستند و جریان چی بوده به غیر از رفتاری که از مادر شوهرتان نوشتید چیز دیگه ای نمی دونم.
خدا می گه «من در نزد گمان بنده ام هستم» یعنی به خدا خوش گمان باشیم تا باهامون خوب تا کنه
ببینید خدایی که منم می شناسم خیلی مهربونه. اگه حساب کتاب هم می کنه حساب کتابش خوبه! دل شکسته ی شما را ناراحت شدن شما را هم حساب می کنه. به قول پست 56 (اسم نمی برم) بنا نیست حساب کتاب ها فقط واسه شما باشه که! :)
اگه از سنت های الهی گفتم بیشتر یه تذکر عمومی بود نه موردی اختصاصی شما
یه قضیه ای که همین سنت های الهی یقه ی منو گرفت :
امام صادق (ع) می فرمایند اگر کسی را به خاطر گناهی که از آن توبه کرده سرزنش کردی (توی یه ورژن دیگش! به خاطر هر چیزی) از دنیا نمی روی تا به آن دچار شوی.
حالا من سال 82 داداش بزرگم را سر قضیه ای سرزنش کردم. عین اون قضیه امسال سر خودم اومد! یقه گیریه دیگه! نمی گم داداش بزرگم مثلا من را نفرین کرده اما خوب دلش را شکسته بودم دیگه!
خدا هوای دل شما را هم خوب داره.
ببخشید اگه جاش نبود و به جای حرف های آرام بخش ناراحننون کردم. انشاء الله همین زودی ها روز غصه تون سر میاد و روز شادی تون آغاز می شه و همه ی این ناراحتی در حد یه خواب کوتاه براتون به جا می مونه
یا علی
RE: حوصله شنیدن درد و دل منو دارین؟
مریم عزیز دلم
عزیزم چون دوستت دارم چند کلامی باهات میخوام قاطعانه صحبت کنم. امیدوارم از من نرنجی ولی گفتن این حرفا لازمه
نوشتی :
دائم نگرانی که بیان تاپیکت رو ببندن!
دائم نگران حق الناس و رفتارهای خانواده همسرتی!
دائم نگران این هستی که خدا عقوبتت کنه!
اما مریم تا کی قراره به دیگران ضعف نشون بدی؟
این نوع کلامت نشون میده مریم خودش باعث میشه که دیگران به خودشون اجازه بدن از مریم آتو بگیرن و نقطه ضعف
و بی رحمانه علیه دل مهربونش از این نقاط ضعف بهش حمله کنن و در دل به مریم بخندن!
راجع به خداوند چی فکر می کنی؟ فکر می کنی با چوب ایستاده بالای سر ما تا کج بریم بزن توی سرمون؟
نه عزیزم. خداوند اینطور نیست! به حق الناس حساسه ولی واسه جبران اون هم به ما فرصت میده! اما مگه تو
حق الناسی انجام دادی؟ تو فقط داری به خودت ظلم می کنی و خداوند برای تو ناراحته که چرا اجازه میده به آدمها
که به شخصیت والای انسانیت توهین کنن!
خوب حربه و نقطه ضعفی پیدا کردن علیه تو اما باید این سلاح رو از دستشون بگیری! تو کاری نکردی که بخوای
بابتش ناراحت باشی! نمیتونی تصور کنی یکی از آشنایان قدیمی من به ناحق چه حرفهایی رو به من زد و چه تهمت
هایی و در آخر نفرین هم کرد! اما من چون میدونستم اون آدم به نا حق داره تهمت میزنه حرفاش روم اثر نگذاشت
و از خدا خواستم هدایتش کنه.
مریم هم باید یاد بگیره قوی باشه. تاپیکت رو بستن ، اشکال نداره یکی دیگه باز می کنی!
اشتباه کردی ، جبران می کنی! اما نگذار دیگران از احساسات پاک تو سو استفاده کنن! ما به واسطه افکارمون هم
یک سری دوست داریم هم یک سری دشمن! اما باید با دشمنانمون با درایت و مروت برخورد کنیم و با دوستانمون
با محبت بجا و درست! خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند. پس معتدل باش!
تو لایق بهترین هایی! تو فقط خودت باش و قاطعانه از حریمت دفاع کن دوست خوب من.
اونی که روز قیامت چهرش دیدنیه خطاکارانه نه تو! جالبه این حرف رو انسانی سالها پیش به من زد و بعد از مدتی
ازم حلالیت خواست واسه حرف ناحقش! مهم اینه که شرمنده خدا نشی که چرا از خودت دفاع نکردی!
خداوند فقط خیر و خوبی ما رو میخواد! حتی اگر خطاکار باشیم و گناهانی 100 ساله داشته باشیم بازم میگه بنده
من بیا در آغوشم. اون انقدر مهربانه که نعمت حیات و استفاه از نعماتش رو حتی از بنده های بسیار بدش هم دریغ
نمی کنه. بعد تو باور داری چنین خدایی با مریم نامهربان باشه؟
بهت توصیه می کنم برای شناخت بیشتر خداوند دو کتاب زیر رو بخونی :
1- آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین / نوشته اصغر طاهر زاده
2- روی ماه خداوند را ببوس / نوشته مصطفی مستور
در پایان اگر کمی تند نوشتم ازت پوزش میخوام دوست خوبم اما میدونی که برام چقدر عزیزی :46:
:72: