درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!

آقا اميد خيلي فكرتو بابت اين موضوع مشغول نكن سعي كن خودت رو با درس و كار مشغول كني تا خودت مستقل بشي و هيچ نيازي به كمك ديگران نداشته باشي.سريع بعد از اتمام درست برو يه كار خوب پيدا كن و به پدرو مادرت اطمينان بده و بگو كه من ميتونم روي پاي خودم بايستم و نياز مالي به شما ندارم و تنها از شما ميخوام كه من رو از نظر معنوي كمك كنيد.در غير اين صورت اگر من بدون مشورت و اجازه ي شما اقدامي كردم ناراحت نباشيد.شما از همين الان بهشون بگيد كه بعدا عذر و بهانه اي نداشته باشند.به جز خانواده ي خودتون كسي هست كه بتونه از نظر معنوي به شما كمك كنه مثل دوست و فاميل نزديك؟
به نظر من تا خودتون مستقل نشديد اقدامي نكنيد.
خانواده ي همسرم اصلا هيچ كمكي به ما نكردند و الان ما در تنش و استرس به سر ميبريم ،عجله نكنيد.راه زيادي پيش رو داريد كه بايد بسيار با دقت صورت بگيرد.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط omid65

خواهر دارم آره ، یه بار هم بهش گفتم ولی واکنش خاصی نشون نداده.

---

خوب به نظر من این بستگی زیادی به این داره که خواهرتون مجرد باشن یا نه متاهل ،به رابطه شون با پدر و مادر تون هم ربط داره اگه خوهرتون سن و سال کمی هم داشته باشه (با این توصیف های شما از روابط خانوادگی تون) فکر نکنم به حرفش گوش کنن ولی اگر متاهل باشن ......... چیزی ندارم که بگم
شما میتونین از برادرتون هم کمک بگیرید یا نه از کسی کمک بگیرید که پدر و مادر تون روش یه حساب دیگه ای باز کردن و به نوعی فرمانبردار ایشون هستن (یعنی به حرف هاشون احترام میزارن)
البته بهتره خودتون کاری کنید که شما رو جدی بگیرن و بعد حرفتون و رک و رو راست بهشون بگید ولی این به این معنی نیس که (ببخشید عذر میخوام که رک دارم میگم) حماقت کنید و دست به کارای ناجور بزنید
امیدوارم که تونسته باشم راهنماییتون کنم با این که من توی این جور مسائل نه متخصص ام و نه تجربه دارم ولی بهترین راهکار هایی که به نظرم میرسید و گفتم.
امیدوارم موفق و سربلند باشید

امید عزیز، من حسابی درکت میکنم، و میفهمم در چه شرایطی هستی، ولی دوست من ؛شما که هنوز در حد متوسط هم شرایط ازدواج رو نداری! شرط فقط رضایت دادن خانواده ات نیست، ازدواج در کنار شیرین بودنش سختی های خاص خودش را نیز دارد؛ بذار اول به لحاظ مالی مستقل بشی، شغلی با پشتوانه داشته باشی اون وقت هم خودت بهتر میتونی اقدام کنی و هم خانواده ات مخالفتی ندارن، بازهم میگم اینقدر روی این مسئله حساس نشو، و توصیه میکنم تا شرایط مناسبی به دست نیاوردی بی خیال ازدواج شو.
من به خوبی به یاد دارم که تا 3 سال پیش اگر به شوخی هم اسم ازدواج رو می آوردم انگار بمب خنده ترکیده! ولی الان دیگه طوری شده که خانواده پیش اطرافیان میگن شما بیاید این رو راضی کنید ازدواج کنه! چرا؟ چون شرایط ازدواجم نسبتا" فراهم است.

سلام اقا امید
به نظر من تا شرایطشو ندارین ازدواج نکنین الان نمیفهمین بعدا سختتون میشه.با پس انداز صفر که زندگی نمیشه شروع کرد.البته اگه خونواده پشتیبانیتون کنین مساله فرق میکنه که در این صورت هم سعی خواهند کرد تو تصمیمات زندگیتون دخالت کنن

یه سوال از اونایی که میگن الان ازدواج نکن :
به نظر شما فرایند ازدواج چقدر طول میکشه ؟
1ماه ؟ 6 ماه ؟ 2 سال ؟
چقدر ؟
بالفرض که من الان شرایط مالی لازم رو برای ازدواج ندارم ، ولی 2 سال دیگه رو دارم که .
نظریه مورد قبول من میگه که درسته شرایط مالی ازدواج رو نداری ولی پیدا کردن دختره و فرایند ازدواج حداقل 2 سال که زمان میبره ، نمی بره ؟
توی این دو سال من هم شرایط مالی مو بهتر کردم و هم زمان لازم رو برای پیدا کردن همسر مورد علاقه از دست ندادم .
اگه کسی مخالف این نظریه هست ، خوشحال میشم که نظر شو اینجا بخونم ، تا به یک هم فکری برسیم.

چنین چیزی خلاف واقعیت است، بله بوده اند مواردی که حتی 3 سال طول کشیده تا زیر یک سقف بروند،اما منطقی نیست، فرآیند ازدواج برای یکی 3 ماه هست خیلی زود روبراه میکنه، و حداکثر و منطقی یک سال
شما 6ماه بیشتر به شناخت نیاز ندارید، و بعد از آن باید به فکر فراهم کردن شرایط باشید، در طول آن یک سال هم باید هزینه کنی؛ هزینه کردن فقط در زندگی مشترک نیست،نامزدی خرجش بیشتره
از طرف دیگه، هیچ تضمینی در کار نیست که شما دقیقا" بعد دو سال همه چیز ات فراهم شود، اجاره خانه، هزینه رهن، وسایل منزل ،طلا ،لباس،هزینه مراسم و....،همه اینها

شما تا گواهی نامه نداشته باشی بهت اجازه نمیدن رانندگی کنی، شاید گاهی وقتها واسه چند دقیقه در یک جای خلوت بذارن یه چند متری مثلا" رانندگی کنی،اما وقتی گواهی نامه داشتی هیچکس بهت گیر نمیده

وقتی بری خواستگاری دختر ؛ بهت نمیگن دو سال دیگه چی داری؟ بلکه الان چی تو چنته ات هست

:302:منطقیه ولی باید بیشتر بحث بشه

اهاي اميد 65 ديكه به چه زبوني بهت بگن فقط تكنيك توقف فكر جواب ميده

اونوقت ميري اواتار عشقولانه از خودت در ميكني!!!!:311:

برادر من يه هفته برو رستوران به جاي يه نفر براي دونفر غذا سفارش بده پولشم بده و خوشحال و خندان بيا بيرون ببينم تا اخر هفته دووم مياري و الف كمرت نميشه دال!!!

هي ميره تاپيك ميزنه :300:با تاپيك كه بهت زن نميدن داداش

چي ياد گرفتي تو اين همدردي؟ رفتار جرات مندانه مال كيه پس؟

توقف فكر مال كيه پس؟

زن بگيري خرجش باكيه پس؟

بهترين دوران كه نامزديه قراره فقط قلب بالاي سرتون پرواز كنه؟

دختر بيچاره هيچي نميخواد پس؟

تفريح نميخواد گردش نميخواد نون نميخواد اب نميخواد غذاي مناسب نميخواد !!! فقط عشقولانه ميخواد پس؟

هي ميام هيچي نگم نميشه پس:311:, دهه

حالا دختره ميومد تاپيك باز ميكرد شوهر ميخوام چشماشو گذاشته بودن تو جيب مانتوش ها, نود تا تاپيك باز كرده هنوز نتونسته به بقيه بگه چشه

ميري بگي يا :101:

حالا من چرا اينقد گفتم پس , پس:303:

زهره خانممممممممممم :316:
چیکار کنم مگه نمی بینی کیوان چی میگه ؟
دیگه گفتن چه ارزشی داره:302:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط omid65

[color=#0000CD]یه سوال از اونایی که میگن الان ازدواج نکن :
به نظر شما فرایند ازدواج چقدر طول میکشه ؟
1ماه ؟ 6 ماه ؟ 2 سال ؟
چقدر ؟

---

بستگی به شرایط دو طرف داره
مثلا اگر دختر دانشجو باشه و پسر سرباز باشه
صبر می کنم درس این و سربازی اون تموم شه و تو این مدت فقط نامزد می مونم تا شرایط بهتر شه

یا مثلا اگر پسر دنباله تهیه خونست صبر می کنند تا خونه بخره ...
و ممکنه این پروسه طولانی شه ..
بالفرض که من الان شرایط مالی لازم رو برای ازدواج ندارم ،

امید جان موضوع فقط شرایط مالی نیست
شرایط مالی فقط یک بعد از مسائل مرتبط با ازدواج هست ...که البته بسیار هم مهمه
ولی تو باید سایر شرایط رو هم داشته باشی
مشکل تو فقط شرایط مالی نیست
باید حمایت خانواده هم تا حدی داشته باشی
باید از آینده شغلی خودت اطمینان خاطر داشته باشی
باید در حد استاندارد روابط اجتماعیت رو بالا برده باشی .....
باید کسی رو دوست داشته باشی و تو خودت ببینی اون دوست داشتن از سر هوس نیست
باید پشتکار داشته باشی
باید برای بهبود شرایط مالیت برنامه ریزی داشته باشی و تلاش کنی....
توی این دو سال من هم شرایط مالی مو بهتر کردم و هم زمان لازم رو برای پیدا کردن همسر مورد علاقه از دست ندادم .

شما اگر فقط مشکلت مسائل مالی هست و شغلی خوبی داری و امنیت شغلی داری و می دونی می تونی حمایت خانواده هم در حدی داشته باشی (منظورم حمایت همه جانبه است ولی منظورم این نیست که چشمت به پول بابات باشه و به پشتوانه اون بری جلوها)
و می دونی با توجه به روحیتت و درامد شغلیت پتانسیل بالقوه ای داری برای اینکه بتونی از خرج و مخارج زندگی بر بیای

بهتره دست بکار شی و باهاشون جرات مندانه صحبت کنی
یا اگر مستقیما با پدر و ماردت سخته برات صحبت کنی با کس دیگه ای مثل پدر بزرگی کسی که باهاش راحتی حرف بزن ...

اگر نه با نشستن و رویا پردازی در مورد ازدواج به هیچ جا نمی رسی....


و گرنه اگر آدم بخواد به شرایط مالی ایده ال و خونه و ماشین برسه و بعد تازه بره خواستگاری که هیچ کی نباید ازدواج کنه .

باید توکلت به خدا باشه و تا حد مطلوب هم شرایطشو داشته باشی بعد بری جلو و
در کنار همسرت با انگیزه بیشتر می تونی شرایط مالی خوبی فراهم کنی....
ولی اون سطح اولیه که گفتم رو باید داشته باشی دیگه

من فكر ميكنم كه يه جا نوشته بودين كه حدود يك ساله كه مسئله ي ازدواج براتون جدي شده چرا ؟قبلا چرا براتون اينقدر جدي نبوده؟كسي شما رو تشويق كرده به ازدواج از دوستان تازه متاهل شده و يا اشناهاي نزديك؟
به نظر من برادرم شما ميتونيد ازدواج كنيد ولي خيلي خيلي سخت خواهد گذشت اگر يه نفر شما رو دوست داشته باشه همه جوره و بدون هيچي شما رو بخواد و قبول كنه قلبا كه به خاطر شما همه چي رو تحمل كنه الان ميتونيد ازدواج كنيد.
اگر تا تموم شدن درستون و پيدا كردن يه شغل مناسب و تا حدي پس انداز شما برا ازدواج اقدام كنيد خيلي بهتره.فعلا تمركزتون بر روي درس و كار باشه.
من به عنوان يه فرد متاهل اعلام ميكنم كه زندگي مشترك سختي زياد داره.شيريني هم داره ولي هميشه هر چيزي موقع مناسبش خوبه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mahsa pirooz

من فكر ميكنم كه يه جا نوشته بودين كه حدود يك ساله كه مسئله ي ازدواج براتون جدي شده چرا ؟قبلا چرا براتون اينقدر جدي نبوده؟كسي شما رو تشويق كرده به ازدواج از دوستان تازه متاهل شده و يا اشناهاي نزديك؟

---

خب نیازه دیگه میاد .

.
کم کم دارم به نتایج خلاف عنوان تاپیک میرسم . یعنی جدا دارم فکر می کنم که بذارمش واسه بعد علیرغم اینکه شغل کنونی ام و مهارت هام پتانسیل این رو داره که درامد بسیاربالاتری رو داشته باشم ولی نمی دونم ایا این موضوع جای بحث داره یا فورا قبولش کنم [/color]...

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

از طرفی فکر می کنم که قبول این موضوع که به خاطر شرایط مالی فعلاً بی خیال ازدواج بشم ، از لحاظ آموزه های دینی ما اشکال داره.

از طرفی فکر می کنم که قبول این موضوع که به خاطر شرایط مالی فعلاً بی خیال ازدواج بشم ، از لحاظ آموزه های دینی ما اشکال داره.
[/quote]
دوست عزیز باید بگم که این یه حقیقته (که البته بعضی موقع ها تلخ ) وباید اونو قبول کرد ولی اگه کسی شما رو دوست داشته باشه (واقعا و از ته دل) یقینا با شرایط سخت کنار میاد همونطور که یکی از زوج های فامیل من با هم تلاش کردن و زندگی شون رو (به جرات میتونم بگم )حتی از زیر صفر شروع کردن و الان موفقن و خیلی هم خوشبخت تازه سنشون هم موقع از دواج رو هم 45 سال هم نمیشد.
حالا نمیدونم این قدرت عشق اونا بود یا فقط یه استثناء بودن که موفق شدن واقعا نمیدونم
در هر صورت باید این اقعیت رو قبول کرد که تو این دور و زمونه کسی دلش نمیخواد سختی بکشه و ریسک کنه و ....

من به شما تبریک میگم که قصد ازدواج داری چون با این کار دین شما کامل میشه
معلومه شما جوان خوب وسالمی هستید و خیلی ازدخترها همین براشون کافیه نه پول و مادیات بعد از ازدواج هم خدا کمک میکنه
به نظر من خودت خیلی محجوبانه با مادرتون صحبت کنید و به روشی که مادرتون میپسنده قضیه را مطرح کنید