چرا با وجود موقعیت خوب من بهم جواب نه داد؟

سلام دوستان
مطلب من مربوط به 2-3 ماه قبل هست. موردی بود که جواب منفی داد و داستانش را در زیر نوشته ام که الان میبینید. راستش تو این مدت به خاطر ارتباط کاری با شخص نتونستم مساله را فراموش کنم و همیشه تو ذهنم بود که بدونم چی تو ذهنش راجع به من هست. تو یه ماه اخیر متوجه شدم که در برخوردهایی که داره و برای کارها نزد من میاد همیشه خیلی شاد و خندون هست و مرتب میخنده و قبلا اینطور نبود و خیلی ارام بود. البته حدسی که من میزنم اینه که چون یک کارش پیش من گیر هست به این خاطر فکر میکنه ممکنه من ازش دلگیر باشم و کارش به مشکل بر بخوره. و میخواد که مثلا رابطه خوبی با من داشته باشه. اما کلا نمیدونم این رفتار را چطور تعبیر کنم.

داستان اول:
این داستان چند ماه قبل برای من اتفاق افتاد
در محیطی کار میکنم که با خانمهای زیادی سروکار دارم. موقعیت اجتماعی و مالی بسیار خوبی دارم و از نظر ظاهر هم خوب هستم. پسری بین 30-35 ساله که به گفته همین خانمها خیلی ها ارزو دارند با بنده ازدواج کنند.
چند وقت پیش تصمیم گرفتم به خانمی که در همین محیط 2-3 سالی حداقل میشناختمش و رابطه ای مثل رییس و کارمند داشتیم پیشنهاد ازدواج دهم. دختری خوب و متشخص اما از یک خانواده کارمندی معمولی. حداکثر 10 سال از من کوچکتر بود.
ظاهرش را کلا میپسندیدم ولی ان زیبایی آنچنانی که مد نظرم بود را هم در چهره نداشت. وقتی بهش گفتم خیلی جا خورد و مثل اینکه به خواب هم نمیدید. قرار شد به خانواده خود اطلاع داده و فکر کند و جواب دهد. اما بعدن به بهانه اینکه فعلا قصد ازدواج ندارم و مثلا میخواهم درس بخوانم نه گفت. نمیدانم چرا؟ تنها دلیلی که به ذهنم میرسد همین اختلاف سنی بود. این سوال بسیار ذهنم را مشغول کرد که چرا نه گفت؟ اگر کسی نظری داشته باشه ممنون میشم که بگه
ضمنا بعد از این مساله عادی رفتار کردم و دیگه مطلب خاصی بین ما نبوده

چرا با وجود موقعیت خوب من بهم جواب نه داد؟
چونکه یک دختر عاقل میدونه صرفا موقعیت خوب خوشبختی نمیاره:163:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط yaaldaa

چرا با وجود موقعیت خوب من بهم جواب نه داد؟
چونکه یک دختر عاقل میدونه صرفا موقعیت خوب خوشبختی نمیاره:163:

---

خیلی ممنون ولی سوال من چیز دیگه ای بود

من این احتمالات (صرفا احتمالات لطفا اگه خلاف واقعیت شرایطتتونه دلگیر نشین) به نظرم اومد:
-ممکنه شما آقایی باشین که روابط راحتی با خانوما داره و زیاد در قید و بند نبوده و خانوما هم به شما توجه زیادی داشته باشن بحدی که این خانوم ازینکه درآینده همسری داشته باشه که همیشه مورد توجه دیگرانه و یا روابط ازاد(منظورم در حد شوخی و خوش و بش و ایناست) با خانومای دور و برش داره خوشش نیومده باشه این طبیعیه چون هیچ خانومی دوست نداره همسرش اینقدر تو کانون توجه جنس مخالف باشه و اگه همسرش ازین موضوع خوشحال هم باشه که دیگه بهیچ عنوان تحمل نمیکنه:311:
-ممکنه بهر دلیلی ایشون الان شرایط ازدواجو نداشته باشن مثلا خانوادشون مشکلی داشته باشن که انرژی ایشون صرفش شده باشه یا حالا خودش درگیری خاصی تو بخش و بعد دیگه زندگیش داشته باشه.
-ممکنه دوست صمیمی ایشون عاشق شما بوده و ایشون ازین موضوع مطلع باشن
-ممکنه در گذشته شما روابط خاصی داشتین که ایشون خبرداشتن.
-ممکنه از کسی در مورد شما تحقیق کرده باشن و ایشون بدروغ مطالبی رو علیه شما با غرض گفته باشن
-ممکنه عاشق همون فردی که گفتین شرایط ازدواج نداره باشن و موقعیت شما در برابر عشقشون برنده نشده باشه
و خیلی احتمالات دیگه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط روژان20

من این احتمالات (صرفا احتمالات لطفا اگه خلاف واقعیت شرایطتتونه دلگیر نشین) به نظرم اومد:
-ممکنه شما آقایی باشین که روابط راحتی با خانوما داره و زیاد در قید و بند نبوده و خانوما هم به شما توجه زیادی داشته باشن بحدی که این خانوم ازینکه درآینده همسری داشته باشه که همیشه مورد توجه دیگرانه و یا روابط ازاد(منظورم در حد شوخی و خوش و بش و ایناست) با خانومای دور و برش داره خوشش نیومده باشه این طبیعیه چون هیچ خانومی دوست نداره همسرش اینقدر تو کانون توجه جنس مخالف باشه و اگه همسرش ازین موضوع خوشحال هم باشه که دیگه بهیچ عنوان تحمل نمیکنه:311:
-ممکنه بهر دلیلی ایشون الان شرایط ازدواجو نداشته باشن مثلا خانوادشون مشکلی داشته باشن که انرژی ایشون صرفش شده باشه یا حالا خودش درگیری خاصی تو بخش و بعد دیگه زندگیش داشته باشه.
-ممکنه دوست صمیمی ایشون عاشق شما بوده و ایشون ازین موضوع مطلع باشن
-ممکنه در گذشته شما روابط خاصی داشتین که ایشون خبرداشتن.
-ممکنه از کسی در مورد شما تحقیق کرده باشن و ایشون بدروغ مطالبی رو علیه شما با غرض گفته باشن
-ممکنه عاشق همون فردی که گفتین شرایط ازدواج نداره باشن و موقعیت شما در برابر عشقشون برنده نشده باشه
و خیلی احتمالات دیگه

---

بسیار از لطف شما ممنون هستم. فقط 2 مورد آخر به احتمال خیلی کم ممکنه وجود داشته باشه. من کلا آدمی جدی هستم که و با کسی هم رابطه ای ندارم و همه اینو میدونن
اما سوال من این بود که چرا الان اینقدر با خنده و شادی میاد و برخورد میکنه؟ چون کارش گیره یا ...

اين موضوع اولي كه نوشتيد براتون حل شده؟اگر حل شده خب ايشون هم يه انسانند مثل بقيه ديگه تفسير نميخواد شما همونجور كه يا بقيه رفتار ميكنيد با ايشون هم باشيد
اگر براتون حل نشده
به نظر من به خاطر كار نيست اين رفتار. مگه اين مساله كاري چقدر مهمه و اگرم مهمه لازم نيست كه 180 درجه رفتارشو تغيير بده با كمي ملايمت هم ميتونه نشون بده كه نميخواد دلخوري سر اين موضوع باقي بمونه
يه سوال:شما ميخواي يك نفرهي بهتون بگه بايد بري باهاش دوباره صحبت كني و موضوع رو حل كني و شما بگي نميتونم
به نظر من تحمل اين رفتاراي شما براي يك خانم خيلي سخته
اين موضوع پيچيده اي نيست كه ازش ميپرسيدين چرا ؟دليل بر ضعف شما هم نميشد:305:
شايد از اول حس كرده كه شما از نظر احساسي بسته هستيد و به همين دليل بهانه آورده ببينه شما چه جور برخورد ميكنين
شايد بعد به اين دليلش شك كرده و خواسته با اين كارا مطمئن شه
شايداي ديگه هم هست ولي آخه به چه درد شما ميخوره
اينا برداشت شخصي من بود:303:

خیلی ممنون از اینکه پاسخ دادید.
رفتار من با ایشون مثل همیشه هست.
دلیل ایشون برای جواب رد این بود که میخواد درس بخونه و نمیتونه همزمان درس بخونه و شوهرداری کنه! البته من به نظرم اومد که این بهانه بوده. حالا اگه اونطور که بعضیا گفتن به هر دلیلی خواسته مثلا ناز کنه و جواب نه قطعی نبوده و من بدونم این مساله را شاید و فقط شاید مجدد بهش فکر کنم. دلیل اینکه میخوام رفتارش را تفسیر کنم همینه. حداقل تجربه میشه واسه آینده من. ضمنا من نمیتونم کسی را که هر روز میبینم نسبت بهش بی توجه باشم.
تحمل کدوم رفتار من واسه خانما سخته؟

من بدونم این مساله را شاید و فقط شاید مجدد بهش فکر کنم.
دو سه تا شاید دیگه هم میگفتید تا ما خدای نکرده فکر نمیکردیم که شما حتما ذهنتون مشغوله:311:
تحمل کدوم رفتار من واسه خانما سخته؟
گفته بودید:خب منم فهمیدم بهونه هست. اما همونطور که همه دوستان گفتن من انگار خیلی مغرورم و به همین خاطر دیگه هیچ بحث را ادامه ندادم. به هر حال اگه قابل بحث بود حتما خودش میگفت.
اینکه در مواقع حساس توقع دارین ایشون پیش قدم بشن و بحث رو باز کنن خانما توقع دارن آقایون این کارو بکنن
مثلا اگر خانمتون یه روز ازتون ناراحت بشه شما حاضر نباشید دلیلشو ازش بپرسید چون غرور دارین و اگه مساله ای باشه خودش میگه:311:
البته این مثال بود
وقتی حتی دلیلش رو نپرسیدین یعنی یه چیزی سرسری گفتین حالا:163:
در هر حال اینا همش برداشته شما فقط با سوال از خودشون میتونید حقیقت رو بدونید وگرنه خنده ایشون میتونه هزارتا دلیل داشته باشه مخصوصا که دیدم گفتین توداره

خیلی ممنون جوابهای شما هم منو بیشتر مطمئن میکنه که باید غرورم را مقابل خانمها حفظ کنم :311:

چند وقت پیش در جمع خواسته بودم کسی که توانایی کامل داره کاری را انجام بده. کسی جواب نداد
بعدن ایشون اومد و گفت من شنیدم منظور شما این بوده که شخص خاصی انجام بده (یعنی خودش) و اگر اینطوره من میتونم انجام بدم. یه وقت از من ناراحت نشین که نیومدم. گفتم نه منظورم کس خاصی نبوده. هر کس که توانایی داره. گفت قبلا (موردی در گذشته) هم منظورتون شخص خاصی بود (باز منظورش خودش بود). گفتم نه منظور من کس خاصی نبوده و دیگه نیاز نیست به انجام اینکار.
البته باز هم فکر میکنم اینکه میخواد من ازش ناراحت نشم واسه اینه که نگرانه در کارش توسط من مشکلی ایجاد بشه

راستش دو تا سوال داشتم
اولیش اینه
آیا در این مدت مشکلی تو کارش براش ایجاد شده؟
از طرف شما یا کلا
یا اینکه برخورد بدی باهاش داشتین
توبیخی تذکری چیزی؟

سوال دومم ایا ایشون صرفنظر از اینکه گفتین فکر می کردین ممکنه به سادگی قبول کنه یا یه همچین مواردی تا چه حد فکر می کنین واقعا براتون مناسبه و تا چه حد بهش واقعا علاقه مندین؟

لطفا به این دو تا سوالم جواب بدین( چی گفتین اینا 2 تا سوال نبود بلکه 10 تا سوال بود واقعا که. لطفا جدی باشین :324:)

من مشکلی واسش ایجاد نکردم. اما من کلا زیاد به کار دیگران ایراد میگیرم و به ایشون هم مثل دیگران ایرادهایی گرفتم گر چه کمکش هم کردم. ایراد یعنی نسبت به دقت در کار. هیچ برخورد بدی از نظر خودم نبوده
برای من مناسب بوده از نظر کلیات خانواده و اینکه رفتار کلی خودش را در مدتی که میشناسم تایید میکنم که خیلی مودب و سالم هست. البته خوب حتما خیلی دخترهای مناسب دیگه هم هستن اما من که همه را نمیشناسم. با ایشون ارتباط کاری داشتم و از بین اینهایی که ارتباط داشتم فکر کردم یک کیس میانگین خوب به بالا هست برای من. از جهات مختلف
فکر میکنم اگر جواب مثبت بود من به قصد ازدواج رفته بودم.
اما اگر منظور از علاقه عشق و عاشقی باشه نه من اینطوری نیستم.

سلام آقای دلگیر موقتی!
شرمنده من همه ی تاپیکو نخوندم اما چند صفحه ش رو خوندم.

به نظرم غیر از غرور به کمی یکدنده هم هستید نه؟ :310:
اگر واقعا دختر مناسبی هست و از ایشون شناخت دارید و به نظرتون ارزشش رو داره یکبار دیگه هم پیشنهاد بدین و از ایشون محترمانه علت تصمیمش رو بپرسین البته نه حق به جانب فقط بفرمائین که از نظر من کاملا شما حق دارید که به من جواب رد بدین یه هر دلیلی یا ... اما من میخوام دلیلش رو بدونم که آیا درسه و ...

البته نه به این زودی بذارین یه کمی بگذره بعد دوباره پیشنهاد بدین. مثلا یکی دوماه!
ضرر نداره مطمئن باش به غرورت هم برنمیخوره تازه میتونه نشون بده چقدر متواضعی با وجود اینکه موقعیتت خوبه و ...

خیلی ممنون اما پرسیدن دلیلش چه فایده ای داره؟ گر چه من میخوام بدونم اما نمیخوام از خودش بپرسم.
فقط اونچه الان ذهن منو مشغول کرده رفتار زیاد خوشرویانه الانش هست. چون قبلا مخصوصا بعد از جریان مطرح کردن مساله با یه حالت خاصی مثل ترس و شرمندگی سرش را مینداخت پایین و زیر لبی سلامی میکرد و میرفت.
اما از وقتی که چند هفته پیش واسه انجام ندادن کاری بهش پیغام دادم اومد با من صحبت کرد و از اون موقع رفتارش به نظرم کمی عوض شده و برخوردش. مرتب میخنده. واقعا خدا ما مردها رو گرفتار چه موجودات عجیبی کرده:)

دوستان سلام
یک مشورت دارم که امیدوارم کمکم کنید.
گفتم که به فردی در محیط کار پیشنهاد ازدواج دادم و علیرغم موقعیت و شرایط خوبم جواب نه داد به بهانه ادامه تحصیل. الان 3 ماه میگذره. در مدت 1-2 ماه اخیر به نظرم رفتارهاش گاهی صمیمانه بوده و همین مساله ذهنم را مشغول کرد که شاید راهی برای طرح مجدد مساله باشه.
در حال حاضر مورد جدیدی سراغ دارم که میخواستم باهاش صحبت کنم. اما مورد اول ذهن من را مشغول کرده. فکر میکنم تا از ذهنم در نیاد راحت نمیشم و نمیتونم سراغ مورد جدید برم. میخوام بدونم دلیل اصلی جواب رد اون چی بوده و ایا راهه دیگه ای داره برای طرح مجدد مساله.
به ذهنم رسید که از یکی از خانمهای متاهل همکارم در محیط که ایشون را هم میشناسه بخوام مساله را سر بسته مطرح کنه و نظرش را بگیره. مثلا بگه ( فلانی از شما خوشش میاد و نظرت چیه؟ گویا قبلا هم به خودت اشاراتی داشته) و خلاصه بره زیر زبونش ببینه مساله اش چیه؟ آیا کسی را داره؟ آیا از من خوشش نمیاد و آیا های دیگه.. فکر میکنم اینجوری ذهنم آروم میشه
یک دلیل اینکه زیاد احتیاط میکنم و نمیخواستم قبلا همکارام در محیط در جریان مسایل باشن اینه که چون مواردم در محیط کار بوده نمیخوام این مساله بپیچه که فلانی قبلا مثلا از 2 نفر خواستگاری کرد و بهش نه گفتن آخه شاید این موارد نه شنیدن بازم پیش بیاد

دوست عزیز:72:

به نظر من بهترین کار اینه که خودت شخصا و یا از مادر یا خواهرت بخواهی یکبار دیگر رسمی از ایشون

خاستگاری کنید و اگر جواب منفی داد کامل بزاریشون کنار ولی به هیچ وجه توصیه نمی کنم که یک

همکار دیگه رو واسطه کنی، چون اصولا محیط کار و همکارای دیگه شرایط پیچیده ای رو در اینده برای هردوتون

خواسته یا ناخواسته ایجاد می کنند که زجر اور خواهد بود.

موفق باشی:72:

[align=justify]دلگیر عزیز،

مسئله رو اینقدر پیچیده نکنید، یکبار دیگه خیلی ساده و راحت در این مورد باهاشون صحبت کنید. منطقی نیست که تا این حد سخت بگیرید! از این موضوع ساده چه غولی برای خودتون ساختید! :)

در ضمن وقتی باهاشون صحبت می کنید، زیاد روی جواب رد قبلی تاکید نکنید. یعنی به جای اینکه بپرسید چرا جوابش منفی بوده، یکبار دیگه پیشنهاد اولیه خودتون رو مطرح کنید. چون اگه جواب منفی قبلی رو جدی بگیرید، سختشون می شه که بگن نظرشون عوض شده.

با نظر سنجاب هم کاملا موافقم، شخص دیگری رو وارد ماجرا نکنید، شما دو انسان بالغ هستید، می تونید با هم به راحتی ارتباط برقرار کنید.

این هم توصیه نیچه به شما:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط shahnaz66

نیچه..
مهم نیستــــ اگر انـسـان بـرای کـسی که دوسـتـش دارد غـرورش را از دستـــــ بـدهـد ؛

امـا فـاجـعـه اسـتــــــ اگر بـه خـاطـر حـفـظ غـرور ، کـسی را که دوسـتـــــ دارد از دستـــــ بـدهـد .

---

موفق باشید.[/align]

سلام
خیلی ممنون
قبلا همه دوستام بهم میگفتن از طریق واسطه اقدام کن و مطلب را غیر مستقیم بپرس که نظرش چیه درباره خودت. اما من شخصا اقدام کردم. ایندفعه انگار میگید شخصا برم. نمیدونم. اگه دوستان بیشتری در اینجا نظرشون این باشه باید راجع بهش فکر کنم. خودم هم اصلا نمیخوام افراد دیگه ای مخصوصا همکارا وارد قضیه بشن

من فكركنم ازين كه جواب منفي بهتون داده پشيمونه.و بااينكارش ميخواد اينو بگه.چون اگه قرار بود از ترس از دست دادن كارش باشه كه همون3ماه پيش اينطوري ميكرد.بنظرم شما يبار ديگه شانستونو امتحان كنيد

سلام
من خیلی از مطالب این سایتو خوندم بیشترین چیزی که ذهنمو بهش مشغول کرده این بوده که نمیدونم چرا پسرا همیشه حق رو به خودشون میدن و فکر میکنن چون فقط موقعیت مالی خوبی دارن دخترا هم باید جوابشون مثبت باشه!
درسته جامعه ما طوری شده که همه چی تقریبا مادیات شده ولی چرا فکر میکنین همه دخترا هدفشون پولدار بودن طرف مقابلشون هست؟؟ شاید از نوع رفتار و اخلاقتون خوشش نیاد که جواب منفی میدن!! خود من چند مورد برام پیش اومد ولی یک موردشون از همون اخلاقو منشش خوشم نیومد !! شب خواستگاری خیلی راحت بود انگار چندین ساله همو میشناسیم :)) کلی حرف میزدو میخندید :))
زندگی که همش پول و موقیعت نیست!! مشکلات رو نمیبینید که خیلی هابه خاطر همین رفتار مردا کلی مشکل دارن؟؟؟
فقط حرفم اینه که پسرا همیشه به موقعیت خوبی که دارن تکیه نکنن!!چیزای دیگه هم هست مهمه!!

این تاپیک از ظرفیت مجاز عبور کرده

لطفاً از راهنمایی های داده شده یک جمع بندی داشته و سعی در عمل به آنها داشته باشید . در ادامه اگر باز هم نیاز به راهنمایی داشتید تاپیکی دیگر باز کرده ضمن ارائه نتیجه اقدامات و عمل به راهکارهای داده شده ، و دادن لینک این تاپیک در مورد مسئله جدید یا ادامه همین مسئله راهنمایی بخواهید .


موفق باشید



.