-
RE: عشق و خیانت- ناخواسته دارم هووی کسی میشم!
سلام سارا خانم
من در جریان تاپیکتون هستم و دنبال میکنم ولی چیزی ننوشتم تا امروز که حس کردم اگه چیزی به ذهنم میرسه و نگم عذاب میکشم
میخوام داستان شخصیو بهت بگم که دوست خوب منه و برام خیلی عزیزه این داستانو میخوام بگم چون خیلی به داستان زندگی شما شباهت داره
اون خانم هم دقیقیا مثل شما تو نت با یه اقایی اشنا شد از اولش نمیدونست متاهله چون اون اقا خودشو مجرد معرفی کرد بعدش گفت 7ساله زندگی میکنیم ولی یه روز خوش تو زندگی نداشتیم اصلا ازدواج ما از اول اشتباه بوده ما هیچ مدل و در هیچ زمینه ای با همسرم تفاهم نداریم حدوده یکساله دور از هم زندگی میکنم بخاطر همینه که من به نت پناه اوردم و ...
اون خانم هم مثل شما عاشق اون اقا شد و حرفهای منو دیگران به گوشش نرفت که نرفت دقیقا همه حرفهای شمارو میزد وقتی مطالبتو میخوندم فکر میکردم اینهارو همون خانم نوشته
میگفت پس طلاقو واسه چی گذاشتند اونها با هم تفاهم ندارند از اول ازدواجشون اشتباه بوده ما هر دو بالغیم و حق انتخاب داریم این اقا به هر دلیلی نمیخواد با همسرش به زندگیش ادامه بده با من و در کنار من احساس خوشبختی میکنه چرا شماها میخواین مانع خوشبختی ما بشین
اونها هم مثل شما 2 تا شهر مختلف بودند و اون اقا هم خیلی بیشتر از عشق شما فداکاری و از خود گذشتگی میکرد
واسه تولد این خانم کادوهای گرانقیمت خرید یه لحظه تاب دوریشو یا نشنیدن صداشو نداشت عشقشونم از شما خیلی اتیشی تر بود با همه جنگیدند بخاطر عشقشون
همسر اون اقا به هر دری زد از هر راهی رفت التماس کرد خواهش کرد دعوا کرد شکایت کرد ریش سفید فامیلو اورد ولی عشق اون اقارو کور کرده بود و حاضر نشد به زندگیشون ادامه بده
میدونی چه اتفاقی افتاد؟
اون اقا خونشو فروخت مهر خانمشو داد توجه داشته باش که اینقدر این خانمو دوست داشت حاضر شد از خونش که بخاطرش وام گرفته بود کار کرده بود بگذره کلی هم از خونوادش پول قرض گرفت تا مهر خانمو نقدا داد و طلاق گرفتند
بعدشم اومد با این خانم با یه عشق به قول خودشون رویایی و افسانه ای ازدواج کردند ماه عسل رفتند خیلی هم احساس خوشبختی کردند ولی بعد از چند ماه ندای وجدان اون اقا بیدار شد و مدام تو خودش بود احساس گناه شدید میکرد و جالبه که به این خانم گفته بود زنها همشون یکی هستند فقط مدل ظاهریشون متفاوته من خیلی احساس گناه میکنم که اون همه زنم التماس کرد ولی من ازش جدا شدم نمیتونم تحمل کنم بچم بدون پدر بزرگ شه اینقدر این ندای وجدان تو دل و ذهن این اقا قوت گرفت که بعد از یکسال از این خانم جدا شد
و رفت همسرشو برگردوند در مقابل این خانم هم فقط یه جمله گفت: عزیزم متاسفم من اون زمان واقعا دوست داشتم الان هم دوست دارم ولی نمیتونم با عذاب وجدان به این زندگی ادامه بدم
سارا جان ازت خواهش میکنم خودتو ملعبه دست همچین مردهایی نکن ارزش وجودی تو بیشتر از این حرفهاس بخدا اگه با این اقا ازدواج کنی خوشبخت نخواهی شد و یه روز میای همینجا و راه چاره میخوای
این حسی که الان در تو هست یه جور حس حسادت و رقابته تا عشق الان فکر میکنی یه رقیب سر سخت داری که باید از میدان به درش کنی وقتی رقیبت رفت میبینی این عشق همچین اش دهان سوزی هم نبود که بخاطرش جنگیدی
دو نفر که عاشق همدیگه هستند بعد از ازدواج عشقشون رفته رفته کم رنگ میشه و به دوست داشتن تبدیل میشه و این در حالتی بوجود میاد که زندگیشون روال عادی باشه در مورد شما به دوست داشتن تبدیل نخواهد شد و عشقتون هم مطمئنا از این همه شور و هیجان می افته و فقط پشیمونی میمونه واست
ادم عزیزشو از دست میده 40 روز براش گریه میکنه عذا میگیره شیون میکنه بعدش فراموش میکنه حالا این که از مرگ عزیز بدتر نیست قوی باش و خودتو بیشتر از این ازار نده که روزهای خوشی در انتظارت نخواهد بود
اگه هم از دستم ناراحت میشی اشکال نداره ولی ما بعنوان یه همجنس یه دوست نگرانت هستیم
-
RE: عشق و خیانت- ناخواسته دارم هووی کسی میشم!
من خواستمش و هر کاری دلم خواست براش انجام دادم چون دوستش دارم و عاشقشم
اینکه بهش دل بستم و خودم رو در اختیارش گذاشتم کاملا آگاهانه بوده و مظلوم نمایی ندارم و اصلا بحث من بکارت نیست چون اینقدر درگیر این عواطف و کش و قوس هاش بودم که این مسئله دیگه برام کمترین اهمیتی نداره چون فعلا دارم از درون خورد میشم
در ضمن خانم yalda7 شما طوری صحبت میکنید که انگار منو دستگیر کردن آوردن اینجا و منم دارم مظلوم نمایی میکنم و حاشیه میرم!!! یادتون رفته خودم با اختیار خودم اومدم و از سرگذشتم میگم چون احساس سرگردونی میکنم چون توی این رابطه سوال هایی دارم که میخوام به جواب برسم و تکلیف خودم رو معلوم کنم جوابهای کلیشه ای و اینکه فقط از یک دید مرسوم مطلب رو ببینیم و سریع حکم بدیم دردی از هیچکس دوا نمیکنه اینکه شما و اون آقا کیفیت رابطه و علاقه تون چه جوری بوده و توی چه شرایطی بودن مسلما" با کسی دیگه فرق میکنه نمیشه یه نسخه رو برای همه پیچید
همه دوستان عزیز از جمله آقای همدردی و دانوب و شیرین بانو و الناز و تمنای من و دوستان دیگری که برام مطلب گذاشتن خیلی خوب سعی کردن منو از خطرات آینده آگاه کنن و برخی هم سریع بر علیه من موضع گیری کردن
به هر حال من همه مطالب شما ها رو چندین بار در روز میخونم و با افکار خودم جمع بندی میکنم
امیدوارم که بتونم به جواب سوالم برسم.
ممنونم از شما ترانه عزیز
میدونم دقیقا" داری از چی صحبت میکنی شاید اگه من گرفتار این سرنوشت نمیشدم و کسی دیگه ای بود عین همین مطالب رو براش میگفتم و سعی میکردم اونو از خواب خرگوشی بیدار کنم ولی ترانه جان وقتی خود آدم درگیر همچین ماجرایی بشه خیلی سخته بخواد کاری بر علیه دلش انجام بده اون هم بعد از اینهمه ماجرا
جواب های شما همه قانع کننده و منطقی هستش ولی نمیدونم چرا همیشه خودم یه جواب برای این شکها دارم مثلا همین موضوع دوست شما با خودم میگم از کجا معلوم عشق من اخلاقش با اون آقا یکجور باشه شاید هر کسی یه اخلاقی داره و ... خلاصه میبینی واسه خودم توجیه میکنم
خیلی سخته بعد از اینهمه دوست داشتن و وابستگی یکدفعه شبیه یه آدم کاملا متفاوت با یه دید دیگه بشم و بخوام پشت پا بزنم به همه چی
تو درست گفتی بخاطر عشقم حس رقابت و حسادت هم دارم و بیشتر اوقات تو دلم به اون زن فحش هم میدم ولی با این حال ته ته قلبم برای اون زن دلم میسوزه نمیدونم چرا؟! حالا که یکسال گذشته و کم کم داریم به هدف مون نزدیک میشیم یاد زنش می افتم و ندایی تو گوشم زنگ میزنه ولی توی نبرد با دلم رنگ می بازه! بخاطر همین دنبال پیدا کردن سایتی بودم تا بتونم مشکلم رو راحت بیان کنم و مشورت بگیرم
ترانه جان روحم سرگردانه و آرامش ندارم ...........
-
RE: عشق و خیانت- ناخواسته دارم هووی کسی میشم!
با سلام...
سارا@عزيز...اغلب پستهاي اين تاپيك رو خوندم و البته تمام جوابهاي شما رو.
نميتونم بگم حس شما يا حس اون خانم رو في الواقع درك ميكنم،چون به شخصه اعتقاد دارم درك واقعي از يك تجربه ي مشترك حاصل ميشه ومن هم چين تجربه اي ندارم.اما چون خودم هم عاشق بودم وبراي رسيدن به عشقم بسيار پافشاري كردم و واقعا در اون برهه نميتونستم به هيچ عنوان از عشقم دست بكشم وهمه ي مخالفتها ودلايل منطقي اطرافيان رو به نحوي توجيه ميكردم به خوبي با اين حس شديد وابستگي والبته توجيهي كه الان گريبانگيرتونه آشنام!
دوست عزيز...اين جا اكثرا اومدن و در مورد همسر اين آقا ويا خود شما صحبت كردن،وصحبتهاي كمتري در مورد خود اين آقا شد.به شخصه در رفتار اين آقا مشكلات عديده اي ميبينم كه حتي اگر هم مجرد بود ازدواج با ايشون رو بهتون توصيه نميكردم:
1.پنهان كردن واقعيت وابراز اون بعد از وابسته كردن شما.
2.عدم كنترل احساسات وپيروي از راههاي غير معمول براي حل مشكل:مثل ايجاد رابطه ي جنسي با اين عقيده كه هميشه ماله هم شيم!
3.عدم توانايي يافتن راه حل براي مشكلات فردي وفرار از اونها:مثلا به جاي اين كه به دنبال حل مشكلات خانوادگيش باشه به يك رابطه ي جديد پناه آورده.حتي اگر مطمئن بود اين مشكلات حل نميشه ميتونست اول از همسرش جدا بشه بعد وارد رابطه هاي بعدي بشه.
4.مسئوليت پذير تيودن:چرا كه آينده فرزندش كه در اين شرايط داره بزرگ ميشه عملا براش اهميتي نداره(گرچه ممكنه در حرف بارها وبارها در اين مورد ابراز نگراني كنه!)
5.مهم نبودن موضوع پراهميتي مثل خيانت در زندگي مشتركش.درسته كه الان هزاران توجيه ميكنه كه زنم بد بود،تنها بودم وغيره اما همين كه ايشون تن به خيانت داده حالا به هر دليلي نشان دهنده ي يك ضعف شخصيتي بزرگ هست.
دوست عزيز...حتي اگر ايشون از همسرش هم جدا بشه ،اين ضعفهاي بزرگ رو داره،ضعفهايي كه مربوط به همسرش يا زندگي مشتركش نميشه،ضعفهاي شخصيتي ايشونه!با اين فرد با اين شخصيت ميخاد بياد وبا تو زندگي كنه!و به خوبي دور نماي اين زندگي مشترك مشخصه !
حتي اگر به قول خودتون كيفيت وعمق رابطه ي شما بسيار متفاوت باشه.ميدوني كه آدمهاعوض نميشن،پس يه كم بشين وبا خودت فكر كن،حتي با احساست فكر كني،چقدر احتمال ميدي اين احساسات در زندگي با همچين فردي جريحه دار نشه؟
-
RE: عشق و خیانت- ناخواسته دارم هووی کسی میشم!
خانم عزيز نه ازدواج نه جدايي شما به من سودي نميرسونه , من حرف حساب زدم
بازم داري توجيه ميكني, كيفيت رابطه؟؟؟؟؟؟
خوب ميخوندي ميديدي نوشتم تو الان اينجايي چون از بعدش ميترسي
من نگفتم دستگيرت كردن,دنبال نوازش هم نباش چون خطراتشو ميدوني , خواهر خودمم بودي همينجوري باهات حرف ميزدم, مطمين باش
منم دستگير نكردن بيارن اينجا تو تاپيك شما كه مثلا باهات دعوا كنم و اروم بشم , از قديم گفتن چو ميبيني كه نابينا و چاه است ...
مظلوم نمايي هم هميشه اگاهانه نيست. غم زخمي كه خورديم مارو ناخوداگاه شكننده ميكنه
درمورد پيچيدن يه نسخه هم بهت بگم اين راه فرار ذهنته چون همه ميگيم فرق داريم , عشق ما فرق داره . ديگران درك نميكنند
كيفيت رابطه؟؟؟تو كه تا حالا ميگفتي عشق , قلب ,ببينم قلب شما از پنبه است و قلب بقيه سنگ؟ نه عزيزم ربطي به كيفيت رابطه نداره فقط به قدرت تحليل مسايل بستگي داره
باز هم ميگم خواهرم هم بودي همينهارو ميگفتم , تهش نميپذيرفتي ميگفتم اين گوي و ميدان
چيكار كنم نميتونم نرم تر ازين باشم مگه من قراره شمارو قانع كنم؟
من حقيقتي كه دركش كردم رو ميگم
تو نميخواي درك كني و اين وسط عقلت شده بازيچه احساست من مقصرم
ابجي گلم مرگ خوبه ولي براي همسايه؟
من رفتم و تو بمون و توجيهات اما باز هم ميگم اين ره كه تو ميروي به تركستان است
اگاهانه رفتار كردي كه مثلا زندگي بشه مال تو اما نميشه حتا اگه باهاش ازدواج كني, حقيقته
-
RE: عشق و خیانت- ناخواسته دارم هووی کسی میشم!
سارا جان خوب ، همه حرف ها و صحبت های شما درست . ولی به نظرم عجله نکن
شما هنوز دلیل منطقی برای اینکه از این آقا جدا بشی نداری و برای همین نمیتونی جدا بشی .
باشه عزیزم ولی لازم هم نیست زود باهاش ازدواج کنی . شما انقدر به این آقا اطمینان داری که همیشه انقدر بهت وفادار میمونه .
پس فعلا نه اون رو تشویق کن تا از همسرش جدا بشه و هم به خودت فرصت بده که بیشتر فکر کنی و بتونی عشق این آقا رو بیشتر محک بزنی تا نسبت به تصمیمی که میگیری مطمئن تر باشی . چون راه برگشت نداری .
ما بیرون گود نشستیم میگیم لنگش کن .میدونم شما که در میدان هستی داری می جنگی چقدر برات همه چیز سخته .
شاید واقعا هم همه فکرهایی که ما داریم میکنیم اشتباه باشه و شما با این آقا در آینده خوشبخت بشی .شاید هم نه .فقط خدا میدونه .
پس برای اینکه مطمئن تر بشی فعلا فقط باید زمان بدی .به خاطر خودت و نه به خاطر کس دیگه ای .
بیشتر صبر کن ببین چه اتفاقاتی میفته .اگه قراره که بعدا از تصمیمی که الان داره میگیره پشیمون بشه پس چرا تو باید ضرر کنی؟ بزار قبل از ازدواجش با تو باشه .
-
RE: عشق و خیانت- ناخواسته دارم هووی کسی میشم!
از شما ممنونم زن امیدوار و یلدا7 و تمنای من
تمام صحبتهای شما و بقیه دوستانی که برام پیام فرستادن حتی به اندازه چند جمله کوتاه برام ارزشمند هستن
و فکر نکنید که سرسری ازشون رد میشم فقط میخوام با به چالش کشیدن جواب هاتون بیشتر به جواب سوال خودم برسم با پرسش و پاسخ با انتقال دادن اون حس و فکری که توی ذهنم هست و شنیدن صحبت های شما عزیزان.
چند روزی نیست که من توی این سایت اومدم و حداقلش این بود که بطور جدی حتی در حد فکر کردن به رابطه ام وقت بذارم.
امروز هم بهش زنگ زدم تا یه کمی جدی صحبت کنم ولی تا صداش رو شنیدم نتوستم چیزی در این مورد بگم
میدونم در آینده حتما راجع به چیزهای مهمی باهاش صحبت میکنم
برمیگرم و هر تصمیم و نتیجه ای که گرفتم رو بیان میکنم
برای تک تک همه شما دوستان گرامی آرزوی موفقیت میکنم.
-
RE: عشق و خیانت- ناخواسته دارم هووی کسی میشم!
سلام سارا....
میدونی عشق یعنی چی آخه؟ واقعا معنی عشق اینه که زندگیت رو اینجوری بسازی؟؟؟
اینجا همه جوره باهات حرف زدن... از طرف اون خانوم... بچه ... آقای به اصطلاح عاشق... و حتی از طرف آینده ی تو...
این کار فقط اولش سخته... قدم اولش رو برداری باقیش آسونه؛ کافیه این جرات رو داشته باشی که بگی هرچی بینمون بود تموم ( البته محکم نه با گریه) بعد همه ی راه های ارتباطیت رو با این آقا قطع کن.
این آقا اگر واقعا نخواد با خانمش زندگی کنه خب مسلما بعد از قطع ارتباط تو بازهم باید راه جدایی رو در پیش بگیره؛ اون موقع شما بهش فکر کن.
در غیر این صورت وجود تو تنها مسبب اختلاف این خانواده است!!!!
-
RE: عشق و خیانت- ناخواسته دارم هووی کسی میشم!
سارای عزیز
می خوام رو یه نکته تکیه کنم و اون چیزیه که خود شما هم به ش در پست قبلی اشاره داشتید :
"یادتون رفته خودم با اختیار خودم اومدم"
اگه قرار گرفتن در این رابطه ناخواسته بوده (که بنده اصلا اینو قبول ندارم ، همه کارهائی که ما می کنیم به خواست ماست چون ما اختیار داریم و حق انتخاب)
اما بدونید (فقط از باب توجه به مطلب) که ازدواج شما با ایشون کاملا بر اساس خواست شماست ، یعنی این شمائید که می پذیرید همسر این آقا بشوید یا نه. اگر جواب مثبت بدهید شما خواسته اید و اگر نخواهید هیچکس نمی تواند شما را مجبور به این امر کند.
پس جا دارد ساعتها و ساعتها روی این جمله فکر کنید:
"ناخواسته دارم هووی کسی میشم!"
واژه دیگر هم مسئولیت است و اینکه بدانیم مسئول کارها و تصمیمات زندگیمان فقط و فقط خودمان هستیم. نه هیچ کس دیگر
-
RE: عشق و خیانت- ناخواسته دارم هووی کسی میشم!
سارا، حرفهاي ترانه عين حقيقته، بعضي از آقايون، وابستگي رو با عشق اشتباه مي گيرند.
باور كن از خوندن پست ترانه تنم لرزيد ............... آقايون موجودات عجيب و غريبي هستند!!!:311:
من الان يك دخترم، و از ته دلم ميخوام كه با اين آقا ازدواج كنم اما اساس زندگي ام را بر او نگذاشتم يعني الان دارم به ادامه تحصيل و مهاجرت از ايران فكر ميكنم و حتي خودم رو براي ازدواج با فرد ديگري هم آماده كردم.
ولي
هميشه فكر ميكنم كه من جاي سارا بودم چيكار مي كردم؟؟؟
سارا، تو الان عاشقي و شايد جدال عقلت و احساست كمي زياد شده، به قول تمناي من، كمي از اين فضاي عاطفي كه بين خودت و آقا هست فاصله بگير و كمي به خودت فرصت استراحت بده تا بتوني درست تصميم بگيري............ در تصميم گيري هات احساسات الانت رو در نظر نگير و جدي به مشكلات احتمالي ازدواجت فكر كن.
سارا، واقعا نمي دونم اگه جاي تو بودم چه تصميمي مي گرفتم، با اينكه احساساتت مثل احساسات منه اما زندگي بر اساس تصميمات ما شكل مي گيرند.
موفق باشي عزيزم.:72:
-
RE: عشق و خیانت- ناخواسته دارم هووی کسی میشم!
سارا جان... آقای همدردی خیلی خوب نکات رو گفتند. چند نکته مونده که منم اونارو بهت میگم.
اول اینکه نمی خوام سرزنشت کنم. درکت می کنم در چه موقعیتی هستی. الان و در این وضعیت درک جایگاه زن و بچه اون آقا برات غیر ممکنه. اصلا با این وضعیت شدنی نیست. یعنی این تز هرگز بهت کمک نمی کنه رابطه غلطی رو ترک کنی وگرنه تا اینجا پیش نمی بردیش.
من فقط یه نکته کلیدی بهت میگم. انتظار هم ندارم یک شبه رابطه رو کات کنی چون نمی تونی. تو باید شروع کنی به شناختن مرد مقابلت. یعنی چی؟ یعنی کم کم جدای از احساسات آتشین و کارهای رمانتیکی که برات می کنه برگردی به گذشته آقا و کارهاشو عین فیلم جلوی چشمت بیاری. تجزیه تحلیلش کنی و نتیجه بگیری. اصلا فکر کن آقا زن هم نداره. مگه خواستگار میاد آدم نمیره بشناسدش؟ خب تو هم اینکارو بکن. مثلا یه روز برات تعریف می کنه در فلان موقعیت چطوری عصبانی شده. یا فلان روز زنش فلان کار رو کرده این اینجوری رفتار کرده و ... . متوجه منظورم میشی؟ خودشو بشناس! در نهایت هم اگر باهاش ازدواج کنی با خود واقعیش مواجه میشی نه با عشق آتشینش! بقول بچه ها گفتنی: شما با تقویت اسطوره عشق ابدی خودتون رو با یک خیانت، غافلگیر می کنید.
من به عنوان یک خانمی که در این اجتماع موارد اینچنینی رو دیدم بهت توصیه می کنم به مردی که به راحتی خیانت می کنه اعتماد نکنی و یا لااقل روی کارت بیشتر فکر کنی. چقدر تاسف می خورم برای خانمهای جوانی که بخاطر مرد دیگری حتی دست به خودکشی می زنند. واقعا مردها چیزی جز همین موجودات دوپا با همه نقطه ضعفها و قوتهاشون نیستند و هیچ مردی اونقدر قوی نیست که بتونه تمامی نیازهای یک زن رو برآورده کنه و مطمئنا اگر چنین مردی وجود خارجی داشته باشه انقدر مرد هست که دست به خیانت نزنه!
سارا جان! کم کم پیش برو... کم کم ذهنیت خودت رو در مورد این آقا از همه چیز خوب و تمام و آخی نازی چقدر گناه داره چقدر سختی کشیده به ذهنیت یک مرد معمولی تاحدی ضعیف با اشکالات بسیار که ممکنه با نادانیش جای دیگه ای کار دستت بده تغییر بده.
ذره ذره وقتی ذهنیت رو عوض کنی می بینی این آقا هم چیزی بیش از سایرین نیست. می بینی که همیشه مرد بهتری وجود داره و هیچ مردی آخرین مرد نیست. می بینی که بت این آقا کم کم برات می شکنه و یک روزی می رسه که دیگه خودت نمی خواهیش. احساسات مثل ابر می مونند. هرگز بر پایه احساسات مطلق زندگیتو بنا نکن. همیشه به این فکر کن روزی هیچ اثری از این احساسات نباشه. اونوقت پیش خودت بگو با انتخاب درست اگر احساسی نمونده لااقل با آدم خوبی طرف هستم و امید دارم از روزنه دیگری به زندگیم جون تازه ای بدم.
اگر به حرفهام فکر کنی بعد از چند وقت خودت میای و خداروشکر می کنی که نشستی فکر کردی و همه چی تموم شد. مسیر جلوی خودت رو بسته نبین. شاید واقعا خیرت در بودن با اون آقا باشه(کسی چه می دونه؟؟) اما تا بهت ثابت نشده و تا نشناختیش دست به هیچ اقدامی نزن. خدا کمکت می کنه راه درست رو پیدا کنی. ازش بخواه...
-
RE: عشق و خیانت- ناخواسته دارم هووی کسی میشم!
من هیچوقت قبول نداشتم عشق ادمو کور می کنه. عشق ادمو کور نمی کنه ولی باعث می شه که ادم هر عیب و مشکلی رو که می بینه بپذیره. و بعدا در عمل و موقعی که داره با اون چیزی که قبلا با چشم باز پذیرفته روبرو می شه توش بمونه! یعنی وقتی که با همه ی پوست و استخونش قراره درک کنه مشکلو کم میاره و از پا درمیاد.
به هر حال من صلاحیت اظهار نظر در مقوله ی عشق و عاشقی رو ندارم چون همیشه زندگیم سخت تر از این حرفا بوده مشکلاتم خیلی اساسی تر و به خاطر همینم نمی خواستم اینجا پست بذارم. ولی الان فکر کردم شاید لازم باشه اینو که خودت هم حتما می دونستی بگم.
-
RE: عشق و خیانت- ناخواسته دارم هووی کسی میشم!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سارا@
اگه از هوس بود که تا الان باید اون منو ترک میکرد و میرفت و دیگه اینهمه سرکوفت خانواده و اطرافیان و جر و بحث زنش رو تحمل نمی کرد به نظر شما اینهمه تنش و استرس رو به جون میخرید و با من می موند؟
ما دو نفر از دو شهر دور که اگه فقط برای هوس و میل جنسی بود که عقل سالم میگفت باید یکی از شهر خودمون رو انتخاب میکردیم برای اینکار تا هر وقت دلمون خواست بی دغدغه و راحت به هوس مون می رسیدیم؟
سارا جان من فقط می خوام راجع به این چند جمله صحبت کنم. بقیه صحبت ها رو دوستان کردن و تصمیم گیری با خودته. اما می بینم که داری واقعاً هوس نبودن رفتار اون آقا رو با این جملات رد میکنی. نمیدونم. شاید نباید اسمشو هوس گذاشت. شاید اسمش احساس زودگذره نه هوس. اما این که شما میگی اگه هوس بود حاضر نبود این همه راه دور به خاطر من بیاد یا می تونستیم با یکی تو شهر خودمون دوست بشیم، اصلا درست نیست. این هوس (یا احساس زودگذر به قول من) هم این طور نیست که نسبت به هر انسانی به وجود بیاد. اون این حس رو نسبت به شما پیدا کرده و واقعا با شما بودن براش لذت بخشه. تو این مسئله شکی نیست. به خاطر همین حاضره این همه سختی و تنش رو تحمل کنه که با کسی باشه که از بودن با اون لذت میبره. منظورم فقط لذت جنسی نیستا. لذت روحی و جسمی با هم. اما دلیل نمیشه که چون اون داره این سختی ها رو به خاطر شما تحمل میکنه حتما عاشق شماست و یک عشق همیشگی به شما خواهد داشت که هیچوقت هم از بین نمیره. نه این موضوع فقط میتونه ثابت کنه که اون آقا فقط احساس خوبش رو نسبت به کسی پیدا کرده که شهرش 9 ساعت با شهر خودش فاصله داره.
ما انسانها موجودات عجیبی هستیم. از هر چیزی نهی بشیم بیشتر به سمتش کشش پیدا می کنیم. عاشق ماجراجویی هستیم و گناه برامون لذت زیادی داره. همینم باعث میشه گناه نکردن کار خیلی سختی باشه برامون. رابطه شما و این آقا هم یه رابطه اس که همه نهی اش میکنن حتی خودتون. همین باعث میشه شما تو اعماق وجودتون کشش زیادی به ادامه رابطه پیدا کنید. یه رابطه جنسی مخفیانه برای آدم ها کشش خیلی بیشتری نسبت به یه رابطه جنسی عادی و روتین داره. حاضریم ریسک کنیم خطر کنیم اما لذت های بیشتری رو توی رابطه های مخفیانه تجربه کنیم. این خصلت همه آدماس. فقط یه عده با این حس مقابله میکنن و اختیارشون رو میدن دست عقلشون. یا این که اصلا تو چنین مسیرایی قرار نمیگیرن که به چالش کشیده بشن. اما یه عده که کم هم نیستن اسیر این احساسات میشن. من حتی خودم هم با این مسائل زیاد سر و کله میزنم و نمی خوام بگم من اینطوری نیستم.
اما فقط می خوام بهت بگم با این افکار که اون راه به این دوری میاد و هزار تا تنش و استرس رو تحمل میکنه سعی نکنی تو ذهنت به خودت ثابت کنی که اون قطعاً عاشق واقعی توست. چون اینها اصلا دلیل عشق واقعی نیست.
من اصلا بهت ایراد نمی گیرم که الان تو این رابطه گیر کردی. خیلی هم درکت می کنم. آدم واقعا از فردای خودش خبر نداره و نمیدونه تو چه مسیری قرار می گیره. چون واقعا تو این دو سال آخر زندگی خودم به این نتیجه رسیدم که اصلا خودمو نمی شناختم. و هر آن ممکنه یک اتفاق خیلی عجیب تو زندگیه خودم پیش بیاد. همون طور که تو این دو سال چیزهایی رو تجربه کردم که هیچ وقت به خواب هم نمی دیدم و مدت ها تو شوک بودم که این واقعا منم که دارم این مسائل رو تجربه میکنم.
آدم وقتی از دور وا میسته و به یک مشکل نگاه میکنه پیش خودش میگه من که اصلا آدمی نیستم که گرفتار همچین مشکلی بشم. یا این که این آدما خودشون مقصرند و من اینجوری نیستم و هیچ وقت نخواهم بود. اما هیچ خبر نداری که ممکنه خودت دو صباح بعد طوری گرفتار چنین مشکلی بشی که به هیچ وجه نتونی راهی برای بیرون اومدن ازش پیدا کنی.
در هر حال آرزو می کنم مشکلت هر چه زودتر حل بشه.
راستی یه چیزی هم بگم. سعی کن موضوعات مرتبط با خودتو توی این سایت بخونی تا با مشکلات دیگران در ارتباط با این موضوع بیشتر آشنا بشی. میدونم همه آدم ها با هم فرق دارن و هیچ دو مشکلی مثل هم نیستن. اما فقط خوندن مشکلات مشابه به تو کمک میکنه که به این باور برسی که تو تنها آدمی نیستی که با این مشکلات دست و پنجه نرم میکنی. و این مسئله قوت قلبتو بیشتر میکنه. و توانایی ذهنیتو برای مبارزه با مشکل افزایش می ده. این هم یه خاصیت تو همه آدم هاست که وقتی یه مشکلی واسشون پیش میاد فکر میکنن فقط خودشون این مشکلو دارن و هیچ کس درکشون نمیکنه و نمیفهمه چی میگن. اما وقتی میبینن که نه، دور و برشون آدمای زیادی هست که به هر طریقی با چنی مشکلاتی دارن سر و کله میزنن، اونوقت اون غولی که تو ذهنشون از مشکلشون ساختن کم کم از بین میره و منطقی تر به مشکلشون نگاه میکنن و راه حل های منطقی تری برای حلش به ذهنشون میرسه.
-
RE: عشق و خیانت- ناخواسته دارم هووی کسی میشم!
سارا جان
میخوام از یه دریچه جدید به موضوع تو نگاه کنم.
چرا انقدر به این آقا علاقه داری؟ اون آقا چرا انقدر دوستت داره؟
میشه از خصوصیاتش بگی؟ بیشتر راجع به چه مسایلی با هم صحبت میکنید؟ نقاط مشترکتون چیاست؟
-
RE: عشق و خیانت- ناخواسته دارم هووی کسی میشم!
خانم حمیده 123 ممنون از شما دوست خوبم واقعا همینطوره که شما می گید آدم هیچ وقت از آینده خودش خبر نداره
امیدوارم بتونم به دور از احساسات منطقی هم فکر کنم
آلبالو جان مبخوام به سوالات شما پاسخ بدم:
به این آقا علاقه مند شدم چون حس میکنم دقیقا روحیه اش مثل خودم هست وقتی داره از دلش میگه انگار حرفهای دل منو خونده و داره دوباره به خودم میگه اون حس عمیق دوست داشتن و عشق رو به خوبی من درک میکنه
انگار هر دمون تشنه عشق بودیم و وقتی بهم رسیدیم خیلی خوب تونستیم این نکته رو درک کنیم و عمیقا بهم وابسته بشیم یه جورایی حس میکنم واقعا نیمه گمشده خودم هست انگار جفت مون یک روح هستم
اون آقا هم به همین دلیل هایی که خودم گفتم دوستم داره و اینکه تا به حال هیچ کس توی زندگیش به اندازه من اینطوری دوستش نداشته و بهش توجه نکرده
از خصوصیاتش مهربونیش ، وفاداریش نسبت به من، حساس و غیرتی بودنش و زود عصبانی شدنش در عین حال به همون سرعت هم آروم میشه همه این خصوصیاتش دقیقا" مثل خودم می مونه
مسائلی که با هم بیشتر صحبت میکنیم راجع به وضعیتی هستیم که توش گیر کردیم و البته بیشتر درباره آینده مون صحبت میکنیم اینکه میخواد شغلش رو ارتقا بده و کجا زندگی کنیم و انتظارمون از همدیگه بعنوان یه زن و شوهر چی باشه بیشتر راجع به توجه و محبت بین خودمون بعد از ازدواج فکر میکنیم اینکه مثل حالا که اینطور همدیگرو دوست داریم همینطور هم بمونه
نقاط مشترک فقط از حیث روحیه و اخلاق هستش نه چیز دیگه چون هر دو از دو فرهنگ متفاوت هستیم ولی بخاطر اخلاق خیلی مشابه هم هستیم.
-
RE: عشق و خیانت- ناخواسته دارم هووی کسی میشم!
سلام
مردي كه نتونسته زنشو راضي نگه داره زن هم نميتونه اونو راضي نگه داره پس كلا نميتونه نه تو نه با زن ديگه اي زندگي موفقي داشته باشه مشكلشون به هردوشون ربط نداره نبايد همه تقصير هارو گردن زنش بندازين حداقل 50% اين مشكلات مقصر اون اقاست
مطمئن باش كه اگه تو هم جاي زنش مي بودي وضع همين بود
و كار خيلي بدي كردي كه با اون هم اغوشي كردي
-
RE: عشق و خیانت- ناخواسته دارم هووی کسی میشم!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سارا@
مانیسای عزیز قبل از هر چیز متاسفم بخاطر خیانت همسرت
مطمعن باش این اتفاق برای این توی زندگیت افتاد که مسیر بعدیت رو با کسی باشی که لیاقت تو رو داره
و اما در مورد خودم شاید هیچ کسی نتونه به اندازه خودم بفهمه که این عشق هست یا یه هوس؟
چون من توی این رابطه بودم از نزدیک دیدمش و حسش کردم ما اینقدر شیفته هم شده بودیم که نمیخواستیم کوچکترین مانعی برای رسیدن ما به هم باشه برداشتن بکارت از هوس نبود از سر نیاز نبود بخاطر همبستگی بود این که حتی هر دوی ما هم نتونیم همدیگرو ترک کنیم و الان نزدیک به یکسال هست که این اتفاق افتاده (البته قبول دارم کار احمقانه ای بود ولی از روی هوس نبود)
اگه از هوس بود که تا الان باید اون منو ترک میکرد و میرفت و دیگه اینهمه سرکوفت خانواده و اطرافیان و جر و بحث زنش رو تحمل نمی کرد به نظر شما اینهمه تنش و استرس رو به جون میخرید و با من می موند؟
ما دو نفر از دو شهر دور که اگه فقط برای هوس و میل جنسی بود که عقل سالم میگفت باید یکی از شهر خودمون رو انتخاب میکردیم برای اینکار تا هر وقت دلمون خواست بی دغدغه و راحت به هوس مون می رسیدیم؟
مانیسا جان میدونی چی برای آدم خیلی دردناکه؟ اینکه تو با تموم وجوت و با قلبی پاک عاشق بشی بعد چشمت رو باز کنی ببینی معشوقت توی مشکلات خودش داره غوطه میخوره و تو از هیچی خبر نداشتی
بعدش همه عالم و آدم بیان سرزنشت کنن و بهت بد و بیراه بگن که این چه عشقیه ؟ این ظلمه؟ این خیانته؟
ولی قلب عاشقم بی گناهه فقط عاشق کسی شدم که خودش مشکل داره با زندگیش حالا چی درسته یا نادرسته ؟
خودم دارم ذره ذره آب میشم ....
سارای عزیزم من الان دارم با همسرم زندگی میکنم و همسرم هم از خیانتی که کرده پشیمونه و الان زندگی خوبی باهم داریم این و گفتم که بدونی آخر کار شما هم همین میشه اون برمیگرده سر زندگیش و شما میمونی با یک روحیه داغون و یه عشق شکست خورده
-
RE: عشق و خیانت- ناخواسته دارم هووی کسی میشم!
مانیسا جان شاید همینطور که شما گفتی بشه
شاید برگرده پیش زنش و خیلی بیشتر از قبل همدیگرو دوست داشته باشن ولی شایدم هرگز این اتفاق نیافته
چیزی که من چند روز پیش از حرفاش فهمیدم این هست که اگه قادر نباشه به هر دلیل از زنش طلاق بگیره میخواد بیاد با من ازدواج کنه و سرپرستی بچه هم من به عهده بگیرم اینطوری زنش با دیدن این ازدواج خودش میزاره و میره!!
من نمیتونم با وجود اون زن با شوهرش ازدواج کنم و در ضمن اون بچه هم هر چقدر برای این آقا عزیز باشه برای من فقط در حکم یه موجود اضافه هست! من فقط عاشق خود این آقا هستم و بس و این آقا هم اصلا مایل نیست برگرده به گذشته حتی زنش تا چند روز پیش که دوباره شماره من افتاد دستش به شوهرش التماس کرده بود که اخلاقش رو عوض میکنه و دیگه اون زنی که قبلا میشناختش نمیشه ولی این آقا دیگه قبولش نداره .......
-
RE: عشق و خیانت- ناخواسته دارم هووی کسی میشم!
سارا خانم سلام.تاپیکتو خوندم دوستان همدردی خیلی نظرات خوبی دادن و همه تلاششون اینه مشکل شما حلشه.شما خیلی اون اقا رو دوست داری بیش تر از همه اومدیو مطرح کردی همه دارن میگن اشتباهه و شماداری از احساساتت دفاع میکنی.ته دلت میدونی شرایط شرایط سالمی نیست.عزیزم عشق فقط رسیدن نیست بعضی وقتها نرسیدنه.بعضی وقته ادم باید از عشقش بگذره.ازدواج و بهم رسیدن همه چیز نیست.اون اقا بچه داره یعنی ریشه داره تو اون زندگیش.حالا بحث انسانیش بمونه که من داره تنم میلزه از اینکه اون زن الان چی میکشه.شما ازدواجم که بکنی مشکلات زندگیت از الانت که سر در گمی خیلی بیشتر خواهد شد.دو تا ادم از یه شهر از یه فرهنگ وقتی با هم ازدواج میکنن کلی مشکل دارن تا با هم مچ شن.به نظرت ارزش داره که پدر و مادرت به خاطر مردی که تکیه گاه یه زندگی دیگست و هنوز تکلیف اون زندگی معلوم نشده در صدد تشکیل خانواده مجدده غصه بخورن؟؟؟مریض شن؟؟؟
-
RE: عشق و خیانت- ناخواسته دارم هووی کسی میشم!
گلسا خانم منم جدای دوست داشتن اون آقا به این چیزها هم فکر کردم دیروز به موبایلش اس دادم که یا تکلیف زنش رو مشخص کنه یا اینکه من میزارم میرم چون دیگه نمیتونم این وضعیت رو تحمل کنم و با وجود مشخص نشدن تکلیفش منم کنارش باشم اون هم جوابی نداد ولی از صبح تا حالا داره بهم زنگ میزنه حالا من جوابش رو نمیدم! چون میخوام همه فکرهامو بکنم و مصمم باشم میدونم باز با شنیدن صداش و دلایلش طاقت نمیارم و دوباره مثل سابق باهاش
می مونم
نمیدونی الان چه حالی بدی دارم ........
-
RE: عشق و خیانت- ناخواسته دارم هووی کسی میشم!
ده نوع رابطه كه سرانجامی نخواهد داشت:
10) رابطه ای كه در آن نامزد/همسرتان از نظر روحی و عاطفی در دسترس شما نیست.
این نوع از رابطه روابطی را در بر می گیرد كه نامزد /همسر از نظر عاطفی و روانی با كسی دیگر درگیر است و بطور كامل نتوانسته است درگیری عاطفی خود را با شخص سوم حل كند. http://www.hamdardi.net/thread-6721.html
-
RE: عشق و خیانت- ناخواسته دارم هووی کسی میشم!
سلام
این سلامم خیلی خسته هست خسته
تاپیکت رو نگاه کن به صفحه 7 رسیده تمام دوستان به هر زبانی و با هر تجربه ای سعی کرده اند شما رو راهنمایی کنند. اما شما هدفتون از باز کردن این تاپیک شاید این بوده که راهی پیدا کنید که فکرتون منسجم بشه و بتونید راهی پیداکنید برای انجام این کار
اممممممممممممممممممممما
همدردی جایی نیست که شما رو به این هدف سوق بده بلکه راههای درست و منطقی بدون احساس رو که جنبه واقعی داره نه رمانتیک و رویایی رو پیش روی شما می دهد. من خودم یه بچه 3 ساله دارم و خدا می دونه از خوندن این دو پست آخرتون پشتم لرزید فقط و فقط به خاطر اون بچه که دارید از سر لجبازی و خودخواهی (دیگه اسمش عشق نیست هوس هم نیست) این زندگی رو ویرون می کنید 2 راه داره :
1. می تونید خیلی منطقی به دور از احساس به مشاوره حضوری خوب بروید و هدفتون این باشه که از این زندگی بیائید بیرون تا مشاور بتونه کمکتون کنه
2. به کارتون ادامه بدهید و متاسفانه این زندگی رو متلاشی کنید و آه دو نفر مادر و فرزند رو برای همیشه بدرقه راه زندگیتون کنید و با این آه و نفرین و با این التماس های این زن بینوا و این بچه ای که شما حق ندارید حق ندارید براش اینطور تصمیم بگیرید به خونه بخت بروید.
خوشبخت باشید من واقعا داره تنم داره می لرزه عرش خداوند نفرین می فرستند بر کسی که دو حلال رو از هم جدا کنند .
-
RE: عشق و خیانت- ناخواسته دارم هووی کسی میشم!
من نميخواستم پست بزارم اينجا ولي ديدم نميشه.
دوستان چه اصراري دارند كسيو كه خودشو زده به خواب بيدار كنن حالا يكي لگد ميزنه يكي ميگه صبحانه اماده است يكي ميگه چشاتو باز كن و............
اين ادم خودشو به خواب زده و متاسفم كه اينو ميگم ذات انسانها رو نميشه عوض كرد
بازم دم تو گرم شيرين بانو كه مثل انسانهاي ازاده رفتار كردي:46:
-
RE: عشق و خیانت- ناخواسته دارم هووی کسی میشم!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سارا@
نمیدونی الان چه حالی بدی دارم ........
ساراجان
تنها یک کلام و ختم کلام دوست خوبم!
ارزش یک زن به صلابتشه و پایداریش در طوفان های زندگی!
آرامش نداری چون خودت رو سپردی به دست احساساتت!
من نمی گم چه بکن یا نکن! هر کاری که فکر می کنی برات بهتره انجام بده! اما....
عواقب همه چیز با توئه!
بد نیست وجدانت رو که این روزها داره بهت فشار میاره بیدارتر کنی و ببینی آیا بعد از ازدواج با این مرد
آرامش خواهی داشت؟
راستی یک نکته دیگه رو هم در نظر بگیر!
ما مدت کمی تو این دنیا هستیم ولی قراره در جهان بعد عمر جاودانه داشته باشیم!
آیا می ارزه شرمنده خدا باشی به خاطر ضایع کردن حق یک مادر و فرزند؟
تصمیم با خودته!
اما یادت باشه تو در برابر خدا مسئولی!
به عقلت که اجزه نمیدی کمکت کنه! پس تو رو با وجدانت تنها می گذاریم! قصد همه کمک به تو بود اما ....
پیروز باشی گلم
:72:
-
RE: عشق و خیانت- ناخواسته دارم هووی کسی میشم!
سارا جون عزیزم حالا چه اصراریه که حتما با این اقا ازدواج کنی و خوشبخت بشی؟
اون اقا از زندگی قبلیش یه بچه داره یعنی تا روزی که اون بچه وجود داره این خانم و اقا با هم در ارتباطن تو میتونی این شرایطو تحمل کنی؟
شاید اون اقا از زنش بگذره بیاد با شما ازدواج کنه ولی مطمئن باش دیگه از بچش بخاطر شما نخواهد گذشت
من ازدواج دومم هست و هم من و هم همسرم از ازدواج قبلیمون بچه داریم اینهارو لمس کردم که دارم بهت میگم اگه میخوای تاپیکمو بخون یچه های تالار میدونند چه مشکلاتی داشتم حالا داستان من با شما خیلی فرق داره شما مجردی چرا نباید با مردی ازدواج کنی که شما اولین زن زندگیش باشی روح و جسمش مختص شما یاشه تجربه و خاطرات زندگی قبلی نداشته باشه؟ چرا؟ چرا؟؟؟؟
این حقو داری بهترینهارو انتخاب کنی عزیزم اخه یه مرد زخم خورده شکست خورده با کوله باری از مشکلات و خاطرات و یه بچه به چه دردت میخوره؟
عزیزم دل جای دلو میگیره مطمئن باش اگه از این رابطه بیرون بیای یه راه بهتر یه ادم بهتر در شان خودت با شرایط خودت تو مسیرت قرار میگیره و خوشبخت خواهی شد
این اقا که تنها مرد عاشق پیشه دنیا نیست
اینکه میگی افکارمون یکیه احساسمون یکیه عزیزم همه اول اشنایی همین حسو دارند مطمئن باش با همسر قبلیشم همچین حسی داشته که باهاش ازدواج کرده و شما هم همین حسو با یه ادم بهتر ملموستر تجربه خواهی کرد
اینم بدون این دنیا کارش حساب کتاب داره من اینو که میگم بارها تو زندگی شخصیم تجربه کردم سارا نزار بخاطر اشتباهت خشم خدا گریبانگیرت بشه که بدجوری تاوان کارتو پس خواهی داد بترس از روزی که بخوای تو همین دنیا حساب کتاب پس بدی و بازتاب رفتارتو ببینی
و اما اگه از این رابطه اومدی بیرون معرفت به خرج دادی انسانیت به خرج دادی خانمی کردی مطمئن باش پاداش کارتو به زودی خواهی دید و خدا یه انسان خوب سر راهت قرار میده هزار مرتبه از این اقا شایسته تر و یه عمر طعم خوشبختیو حس میکنی
عزیزم همه که دشمنت نیستند و شمارو نمیشناسند که بخوان با قصد و غرض باهات حرف بزنند پس از راهنمایی دوستان ناراحت نشو
تو لیاقتت بیشتر از اینهاس گوهر وجودتو الکی از بین نبر حیفی، برا خودت ارزش قائل شو یکبار واسه همیشه تصمیم بگیر و تموممش کن
ولی نه این مدلی که به اون اقا بگی تا تکلیف زنتو روشن نکردی با من تماس نگیر بهش بگو من اشتباه کردم تو این رابطه موندم من و شما با هم هیچ سنخیتی نداریم بگو بچت گناه داره به محبت پدر و مادر نیاز داره طوری باهاش حرف بزن که تشویق شه بره سر زندگیش
مطمئن باش بخاطر عذابی که بعد از قطع این رابطه میکشی روزهای قشنگی در انتظارت خواهد بود
سارا جان تا قبل اینکه باهات بازی شه از این بازی خطرناک بیرون بیا
-
RE: عشق و خیانت- ناخواسته دارم هووی کسی میشم!
mamosh و bahar.shadi عزیز من تو پستهای قبلیم گفته بودم میخوام فکرهام رو بکنم و دلیل اینکه اومدم اینجا واسه همین مشورت ها و راه حل های شما دوستان بود منتها وقتی دوباره بچه ها برام پیام میذارن من موظف میبینم که جواب رو بدم و چون فعلا تو همین شرایط گیر کردم جواب های من مثل قبل می مونه من به زمان احتیاج دارم
ولی یه چیزی که منو آزار میده اینکه بیشتر دوستان که میان میگن میخوای جواب زنش و بچه رو چی بدی و .....
یکباره دیگه من میگم زمانی که با این آقا آشنا شدم حدود یکسال بود جدا از زنش زندگی میکرد یعنی زندگی پر از تنش و درگیری داشتن و وقتی زنش از ماجرا با خبر شد یکدفعه اظهار پشیمونی و ندامت کرد و بعد از یکسال خودش رو چسبوند به شوهرش و مدام میگفت که داره عوض میشه و انو ببخشه! می بینید خودش هم قبول داره اشتباه کرده فکر میکنید اگه سر و کله من تو زندگی شوهرش پیدا نمیشد این قهرش تا کی ادامه پیدا میکرد؟ چه زمانی میامد پیش شوهرش درخواست ببخش میکرد؟ اصلا اگه مقصر نبود باز هم میامد به شوهرش بگه منو ببخش یا برعکس حقش رو میذاشت کف دستش؟! کسی میتونه به این سوال ها جواب بده؟
همه تون فکر میکنید من ظالم هستم و اون مظلوم! ولی مثل اینکه من براش شدم منشا خیر چون تا قبل از من نمی دونست میتونه بابت اشتباهاتش بیاد از شوهرش عذرخواهی کنه نمی دونست میتونه با محبت و کوتاه اومدن از موضع قهر همیشگیش زندگی رو به شوهرش تلخ نکنه!
اصلا اگه اون مقصر باشه و شوهرش خواسته باشه خودش رو از این زندگی نجات بده باز هم این وسط من مقصر هستم؟ اینکه در گذشته چه رفتاری داشته و باعث شده اون به دنبال عشق بیاد بیرون از خونه باز هم من مقصرم؟
اصلا چه کسی با اطمینان میتونه بگه صد در صد شوهرش مقصره و اون هیچ خطایی نکرده و فقط گیر یه مرد هوس باز افتاده؟ من و شما توی زندگیشون بودیم و دیدیم که حالا بخوایم قضاوت کنیم و همه کاسه و کوزه ها رو سر من بشکنین!
دوستان خوبم این حرفهاست که توی ذهن من میچرخه و تا بخوام صداقتش بهم ثابت بشه به زمان احتیاج دارم .
-
RE: عشق و خیانت- ناخواسته دارم هووی کسی میشم!
سلام سارای عزیز
توصیه می کنم اگر اهل مطالعه هستین حتماً کتاب یارپنهان نوشته جان.ا.سنفورد رو بخونین یا توی اینترنت سرچ کنین حتماً خلاصه کتاب رو می تونین پیدا کنین.
این لینک هم بدنیست یه نگاهی بکنین.
http://doctorshiri.blogfa.com/post-440.aspx
-
RE: عشق و خیانت- ناخواسته دارم هووی کسی میشم!
من وقتی عضو این سایت شدم یه هدف داشتم اینکه یه سری راهکار یاد بگیرم و مشکلمو حل کنم.اما سارا جان به نظر من شما فقط دنبال کسی هستی که اول اینکه تاییدت کنه و باهات همدردی کنه دوم بهت جرات و جسارت بیشتر بده.
-
RE: عشق و خیانت- ناخواسته دارم هووی کسی میشم!
سلام
سارا جان من تاپيكتو خوندم احساس ميكنم شما دنبال كسي هستي كه تائيدت كنه ولي اينجا اصلا همچين چيزي وجود نداره.
اينجا همه قصد دارند كمك كنن به مراجعين كه زندگي هاشونو بتونن درست بسازن و حفظش كنن و بتونن مشكلات زندگيشون رو برطرف كنن.مطمئن باش كسي نميگه داري كار خوبي ميكني و از همه مهمتر اينه كه خودت هم ميدوني داري چكار ميكني فقط دنبال توجيه هستي براي خودت.
من از نزديك خيلي از اين موارد رو ديدم كه همسر دوم در اين موارد دير يا زود رفتني است حتي با وجود داشتن بچه.ولي زماني كه كاملا بازنده اس و كلي فرصت خوب رو از دست دادن.
آقايون اينچنيني هم يا قصد تنبيه خانومشونو دارن كه قدرشو بدونه يا واقعا هوس باز و تنوع طلبن يا هم خيلي احساساتي هستن بعد طلاق سريع عذاب وجدان ميگيرن و به زندگي قبليشون برميگردن.
هر كسي مسئول زندگي خودشه،خدا به انسان عقل داده و اختيار،شما كه داري ميبيني اين آقا به كسي كه 10سال باهاش بوده و مادر بچشه وفادار نيست به خانوادش هم اهميت نميده كه باهاش مخالفن.چطور ميتوني به اين شروع اميدوار باشي؟يه لحظه به اون زن فكر كن يه بار باهاش صحبت كن ببين واقعا چي بين اونا گذشته.
سرسري تصميم نگير اين تصميم تمام زندگي شما و نسل آيندتون رو تحت الشعاع قرار ميده .كاري نكن كه فردا از طرف بچه خودت مورد سرزنش قرار بگيري.البته شايد از نظر شما ايشان اينطور نباشد ولي مرور زمان خود واقعي ايشان را به شما نشان ميدهد.
مردي كه از ابتدا با فريفتن شما در نت با دروغ شروع ميكنه بعدشم خودشو اينقدر مقيد به اخلاقيات نميدونه كه هم آغوشي و به اون رابطه با شما تن ميده اصلا قابل اعتماد نيست.چون فقط به فكر لذت خودشه.توي جامعه ما براي خانومها كه تا اين حد آسيب پذيرن يه لحظه به شما و به زن و بچش فكر هم نكرده.
به نظر من وجود شما انگيزه طلاق رو براش قوي تر كرده.چه بسيار از اين عشقها بوده كه باعث بدبختي افراد شده و يك عمر لعن و نفرين براشون داشته.و از طرف ديگه چه بسيار آدم هايي با شرايط شما كه خودشونو از اين جريان كنار كشيدن و خدا بهترين زندگي ها رو نصيبشون كرده.
حالا كه تو باعث شدي زن او مرد سر عقل بياد تشويقش كن بره سر زندگيش تا هميشه دعاي خيرش پشت سرت باشه.اين از نظر من فقط هوس بيش نيست مطمئن باش.
در نهايت برات آرزو ميكنم هر چه سريعتر از مهلكه نجات پيدا كني و بهترين تصميم رو بگيري.از خدا بخواه كمكت ميكنه.:72:
-
RE: عشق و خیانت- ناخواسته دارم هووی کسی میشم!
سارا جان کسی شمارو ظالم نمیبینه اگه اون خانم یکسال جدا از شوهرش زندگی میکنه و مشکل داشته درسته کاملا حرفهای شما درسته ولی میخوام بگم از این قهر و اشتی ها بین زن و شوهر ها زیاده به قول معروف میگه زن و شوهر دعوا کنند ابلهان باور کنند
ولی مطمئنی اگه شما نبودی اون اقا با خانمش بالاخره اشتی نمیکرد؟
قطعا تنهایی بهش فشار میاورد و زنشو برمیگردوند چون اگه واقعا قصدش جدایی بود تو این یکسال یه اقدامی میکرد واسه طلاق چرا بلا تکلیف موندن؟
چون تصمیمش واسه جدایی قطعی نبوده حالا شما یه انگیزه شدی که زودتر جدا شه پس فردا هم با شما ازدواج کنه پوز اون خانمو میزنه که ببین من همین الانم که یه مرد مطلقه هستم با یه بچه با یه دختر مجرد ازدواج کردم پس شما انگیزه خوبی هستی واسش ولی عزیزم ایا اگه عاشق این اقا نبودی و این اقا بعنوان یه خواستگار معمولی جلو میومد حاضر بودی بازم باهاش ازدواج کنی؟ با یه مرد مطلقه با یه بچه؟ فکر نمیکنم هیچ خونواده و هیچ دختری به همچین ازدواجی تن بده یعنی این ازدواج اشتباهه
تو هر دعوا و اختلافی هم هر دو طرف مقصرن ولی نسبتش متفاوته تو همین تالار ببین چه خانمهایی هستند مدتها تو خونه پدرشون قهر بودند ولی اخرین لحظه که خواستند جدا شن نتونستند بالاخره اونها چندین سال با هم زندگی کردند با هم یه جا خوابیدند هزار تا خاطره خوب و بد دارند فراموش کردن همه اینها کار راحتی نیست مخصوصا که یه بچه هم وجود داره
-
RE: عشق و خیانت- ناخواسته دارم هووی کسی میشم!
ترانه جان منم میخوام خوب فکر کنم ولی بعضی از دوستان یکطرفه به قاضی میرن و البته حق هم دارن چون همه چی رو نمیدونن.
حالا میخوام یه سوالی از تمام خانم های متأهل و بچه دار بپرسم شماهایی که جونتون به بچه تون وابسته هست میخوام بدونم یک مادر میتونه موقع دعوا با شوهرش دست بچه اش رو که توی خواب ناز هست بگیره بلندش کنه تلو تلو خوران با فریاد بکشونه پیش شوهرش و بگه بزار ببینم بابات چی میخواد بگه!!! یا وقتی شوهرتون پای کامپیوتر هست به جای دلبری و زبون خوش بیایید جلوش از پشت تا کمر خم بشید و با عصبانیت بکوبید به ........ که یعنی به اینجام که نشستی پای کامپیوتر! و یا وقتی دارید یه بشقاب غذا میدید دست شوهرتون بگید این گوه بچه تون هست دارم میدم تا بخوری!! خیلی از این دست مسایل هست که نه شما میدونید و نه من و نه هیچکس دیگه از زندگی دیگرون با این اوضاع و احوال که فقط میتونه یه چشمه از این درگیری ها باشه آیا طرف مقابل به دنبال عشق و محبت به بیرون از خونه نمیره؟!!
من نمیخوام نه از خودم دفاع کنم نه از اون آقا اصلا بحث منو فراموش کنید فقط به سوال های بالا جواب بدید به نظر شما این زندگی بعد از ده سال با این رفتارها به کجا ختم میشه و مقصر چه کسی هست یا حداقل چند درصد مقصر هست؟
-
RE: عشق و خیانت- ناخواسته دارم هووی کسی میشم!
سلام
سارا جان شما مطمئنی که این آقا هیچ کم و کسری برای زندگیش نذاشته!!!!
آیا بهتر نیست حرف همسر این آقا هم شنیده بشه و بعد قضاوت بشه!!!!!
-
RE: عشق و خیانت- ناخواسته دارم هووی کسی میشم!
سارای عزیز من یه زنم بچه هم دارم
اگه اون اتفاقها تو اون زندگی افتاده و اون زن تونسته اینجوری برخورد کنه مقصر فقط اون زن نیست قطعا حرمتها از بین رفته و کار بالا رسیده که اون خانم این مدلی با همسرش صحبت کرده و مطمئن باش این اقا هم واسه خانمش کم نزاشته در واقع کارد به استخونش رسیده که اینجوری رفتار کرده من اصلا رفتار اون خانمو تائید نمیکنم ولی وقتی یه ادم به ته خط میرسه خیلی رفتارها ممکنه ازش سر بزنه حالا بعضی ها اگاه ترند سوادشون بیشتره مشاوره میرن رفتارشون محترمانه تره یکی بی تجربه تره اگاهیش کمه اونجوری برخورد میکنه
ولی میخوام بگم ما زنها موجودات بسیار عاطفی هستیم و با همه چی کنار میایم خود شما اینقدر احساساستت ظریف و زیاده که حاظری زن مردی بشی با یه زندگی قبلی یه بچه و قطعا در اینده کلی قرض و بدهکاری بخاطر مهریه و طلاق زنش ولی اگه شما شوهر داشتی اختلاف داشتی یه بچه هم داشتی ایا اون اقا مجرد بود حاظر بود بازهم با شما ازدواج کنه قطعا نه
پس میبینی فرق ما زنها با مردها چقدر زیاده؟
ما ایتقدر تحمل میکنیم کوتاه میایم تو خودمون میریزیم که زندگیمون خراب نشه چون یه زن مطلقه تو اجتماع خیلی اسیب پذیر تره پس هیچ زنی نمیخواد زندگیش خراب شه اگه اون زن اون کارو کرده مطمئن باش خیلی اذیت شده و شاید همسرش مشکلات روحی رفتاری زیادی داره ولی همیشه اوائل اشنایی همه چی قشنگه و زیباست
اگه همون رفتاری که با همسرش داشته با شما هم داشته باشه که شما نمیتونی جذبش بشی
عزیزم مردها موجودات عجیب خلقت هستند براحتی نمیشه شناختشون و خیلی هم با سیاست رفتار میکنند برعکس ما خانمها
حالا اون اقا با خانمش هم هرچقدر اختلاف داره چرا دردسرش واسه تو باشه شما از رابطه خودتو بیرون بکش دیگه خودشون میدونند میخوان با هم زندگی کنند یا جدا شن ولی بزار شما انگیزه ای واسه این جدایی نباشی
-
RE: عشق و خیانت- ناخواسته دارم هووی کسی میشم!
سلام
تعداد ارسال های این تاپیک به بیش از حد مجاز(50 ارسال) رسیده است.
لطفا" جهت پیگیری مشکل مطرح شده تاپیک جدیدی را ایجاد کنید.
_________________________
این تاپیک بسته میشود