RE: وابستگی به پسرهایی با تیپ خاص ازدواجمو تحت تاثیر قرار داده
وای خدایا!!!خدا میدونه چه تصوری از من دارین؟:302:یه دختر که میره بیرون پسرا رو برانداز میکنه...یا با دوستاش میشینه میگه وای هیکل اون پسره رو..چه خوشگله:302::302::302:
نــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــه
من بیرون نه پسرا رو برانداز میکنم نه دربارشون حرف میزنم.اصولا پسرا انقد مهم نیستن که بخوام راجبشون صحبت کنم یا نگاشون کنم.:)
اما جدا از شوخی من کاملا دختر سر سنگینی هستم و خودم هیچ وقت اینکارو نمیکنم.منظور من از پسرا کسایی هستن که سراغم میان.ok؟ضمنا اون پسرایی که میگم چندان خوشگل نیستن..یعنی معمولا دخترا از نوع دیگه ی پسرا خوششون میاد.
ای وای دیگه صفتی نبود که به من نچسبونده باشین.:302:
چیزی که خودم کشف کردم اینه که با تلاشی که کردم اما بطور ناخوداگاه ذهنم بشدت تصویر ساز قوی هست و نه فقط درباره اقایون بلکه کلا مثل یه دوربین از صحنه هایی که مهمن فیلم میگیره ذخیره میکنه و مرتب یاداوری میکنه یا بازبینی میکنه..
دوم اینکه نمیدونم چرا تو ذهن من بین اون بعضی از صفات ظاهری و بعضی خصوصیات مثبت اخلاقی یه رابطه مستقیم برقرار شده..مثلا سینه محکم=حمایتگری.
میگم من خیلی ناواضح حرف میزنم؟؟؟
پس چرا منظورمو متووجه نمیشید؟
ببینید چقد دارم بهتون سرنخ میدم..خودمو کشتم بس انالیز کردم..
RE: وابستگی به پسرهایی با تیپ خاص ازدواجمو تحت تاثیر قرار داده
سلام خدمت شما دوست عزیز.
من خوب شما رو درک میکنم .
بهتون حق میدم. منم مردم و چند وقتی دنبال کیس برای ازدواج میگشتم که چند روزی میشه که پیداکردم .بگذریم.
من شخصا به خانمهای که قد بلند بدن باریک باشه علاقه دارم خیلی دنبال این نوع کیس کشتم ولی پیداشد فقط معیارهامون بهم نمیخورد.
نمیگم نیست .هستش باید خیلی صبور باشی تا اونی که دوست داری رو پیداکنی .
من انقدی نیستم که شما رو راهنمایی کنم.
اینم قبول دارم به اونی که دوست داری به این مدل پسرها نرسی .یه جورای توزندگی به چشمت میاد تودلت یه کوچولو حسرت میخوری.
شما خانم هستید حق انتخاب دارید ولی باید کمی بیشتر صبور باشی در آینده ای به کیس مورد نظرت برسی.
{یک مقدار تایپت پیچیده هست.چون همه حرفهای که باید بزنی رو نگفتی بخاطر همین دوستان چند جایی اشتباه برداشت کردن}
موفق باشی.
RE: وابستگی به پسرهایی با تیپ خاص ازدواجمو تحت تاثیر قرار داده
بهار جان خودت كه خوب واردي ,داري ميگي ذهن,ذهن يه دفتر سفيده كه توي مدت ها تو اونو پر كردي و تصويرسازياتو روش نقش كردي
حالا خوبي ذهن اينه كه ميشه پاكش كرد و دوباره كشيد يعني مثل مغز و قلب نيست
كاملا دست تويه
وخصوصيت ديگه ذهن هم تكراره يعني اون چيزيو كه ميگي و تكرار ميكني بهتر وبيشتر توش ثبت ميشه
عزيزم كسي راجع به شما فكر خاصي نكرد اين يه چيز طبيعيه
من ميگم رو ذهنت كار كن,وقتي ميگي به ادمهايي با تيپ ... وابسته ميشم واسه ذهن تو با اينكه بگي با ادمهايي با تيپ ... وابسته نميشم فرق نداره
ذهنت فقط وابستگيرو ميگيره
دليل وابستگي تو هر چيزي ميتونه باشه,كودكي,بلوغت ,يه قهرمان,يا...
اما پيدا كردن دليل مشكلي از تو حل نميكنه
خوبيش اينه كه تو اگاهي و همين كمكت ميكنه مرز بين وابستگي و تعقل رو درك كني پس به نظرم به جاي كشف چرايي مساله دنبال اين باش كه ذهنتو اول اروم كني و دوم باهاش نجنگي
البته اينم بگم مطمين باش وقتي موقعش برسه همه تصوراتت از خيانت احساس و ...ميريزه به هم
اين اغوشه كه بهت احساس محكم و تحت حمايت بودن ميده نه نوع اغوش,فقط بسته به احساسيه كه پيدا ميكني
خوبه كه اگاهي به خودت اما خودازاري نكن
RE: وابستگی به پسرهایی با تیپ خاص ازدواجمو تحت تاثیر قرار داده
سلام اقای کبوتر تبریک میگم..مبارکا باشه...ایشاا.. که خوشبخت بشید.
نقل قول:
من انقدی نیستم که شما رو راهنمایی کنم.
اتفاقا شما اون قدی هستین که منو راهنمایی کنید..مگه راهنمایی من چه قدری میخواد؟
درسته صبر..
نقاشی جان درسته اما من تازه دیشب به این کشف بزرگ نائل شدم که ذهنم اینجوریه..تا قبلش نمیتونستم بیخیال شم که چرا اینطوریم..اما الان ارومترم..یه لذت خاص داره..انگار داری درونت سفر میکنی و چیزای جدید کشف میکنی..یه کمی هم هیجان زده ام.
الان که تا حدودی فهمیدم قضیه از چه قراره بهتر میتونم حلش کنم...اما بازم به کمک شما ها احتیاج دارم..به همفکریتون و راه حلهاتون.
راستی فهمیدم تا الان من خیال میکردم همه ادما اینجورین..یعنی همه ذهنشون انقد تصویر سازی میکنه و تصاویر رو مرتب تو ذهنش پخش میکنه..نه اینکه از اول اینجوری بودم خیال میکردم همه اینجورین.:311::311:خی خی خی خخخ
حالا واقعا اینجورین؟نیستن؟
راه حل اون دو تا موردی هم که گفتم بگید..دیگه خلاصه حسابی میخوام تخلیه اطلاعاتی تون کنم.:310:
RE: وابستگی به پسرهایی با تیپ خاص ازدواجمو تحت تاثیر قرار داده
سلام بهار خانمی:72:
جوابای بقیه رو نخوندم فقط از پست های خودتون متوجه شدم تو بیان صورت مساله واسه بقیه دچار مشکل شدید.
هنوز 48 ساعت از ایجاد این تاپیک نگذشته با پست من میشه 45 پست که اینجا زده شده .به نظرت زیاد و عجیب نیست؟!!!
من برداشتمو از همه حرفای شما میگم :
بهار 66 در گذشته چند تا خواستگار داشته با ویژگی هایی که گفت (پوست گندمی و...) این افراد این حس رو درش بوجود آوردن که قابلیت حمایتگری و تکیه گاه بودن درونشون قویتر از بقیه افراده و بهار ناخودآگاه جذب این افراد میشده و معیارهای دیگه ش عملا تحت تاثیر قرار میگرفته و از این بابت احساس راحتی نمیکرده.
اخیرا بهار جان دو تا خواستگار داره که یکی ویژگی های ظاهری مورد نظر بهار رو نداره ولی سایر ویژگی هاش کاملا اوکی هست و حتی از نظر ظاهری مورد تایید دیگران نیز هست و یه خواستگار دیگه که فقط از نظر ظاهری تونسته دل بهار رو ببره و سایر ویژگی هاش به پای اولی نمیرسه!!
حالا بهار مونده سر دوراهی عقل و احساس:303: و دنبال ریشه احساسش میگرده تا برطرفش کنه و از طرفی بتونه زمینه های پذیرش مورد اول رو که خانواده ش هم اونو ارجح میدونن بوجود بیاره....
بهار جان:72: حرفام درسته ؟
RE: وابستگی به پسرهایی با تیپ خاص ازدواجمو تحت تاثیر قرار داده
بهار،
من نرسیدم همه ی پست ها رو بخونم ولی یه چیزایی دستگیرم شد:
1- اصلا و اصلا بد نیست که آدم از یه تیپ خاص خوشش بیاد و یکی از معیارهاش برای ازدواج این باشه. اتفاقا الزاما باید این فاکتور هم توی ازدواج در نظر گرفته بشه.
2- خیلی خیلی بده (و خطرناکه) که بین بعضی از خصوصیات ظاهری و اخلاقی ارتباط برقرار میکنی.
3- تا زمانی که مشکل شماره ی 2 رو حل نکردی به هیچ وجه به ازدواج فکر نکن. میتونه خیلی گمراهت کنه و انتخابی کنی که 180 درجه با اونچه که تصور میکردی فرق داشته باشه.
4- تعریفت از خیانت کاملا درسته ولی برو شماره 5
5- بهار با یه آدمی که همون خصوصیات ظاهری رو داره ازدواج کرده و در اثر یه صانحه (زبونم لال زبونم لال) همه ی اون خصوصیات باحال از بین میرن. می خوایی چیکار کنی؟ از این به بعد به آدمی با اون خصوصیات فکر میکنی (همون خیانت ذهنی)؟ جدا میشی؟ واقعا می خوایی چی کار کنی؟
بهار، اینکه میگی میترسی از اینکه با همچین آدمی ازدواج نکنی و باعث بشه همش به همچین آدمی فکر کنی خیلی خطرناکه. البته قابل تحسینه که داری بیانش میکنی ولی این نشون دهنده ی انه که هنوز به اندازه ی کافی برای زندگی مشترک آماده نیستی.
شاید باید بیشتر تجربه کسب کنی و بیشتر یاد بگیری.
RE: وابستگی به پسرهایی با تیپ خاص ازدواجمو تحت تاثیر قرار داده
سلام
میخوام به سه نکته اشاره کنم
اول اینکه شما به نظر من یه مقداری دچار شعار شدی (ناراحت نشو الان برات توضیح میدم)شما بارها اشاره کردی که معیار اولت اخلاق هست.یه تاپیکی قبلا هم زده بودی که الان خوندم و نوشته بودی که معیار اول و دوم و سومت اخلاق هست و بعدش هم پول.اینجا هم گفتی که معیار اولم اخلاق هست.ببین این الان تقریبا یه حالت شعاری بین همه گرفته و فکر میکنن اگه این رو بگن میشن ادم خوبه و اگه بگن ظاهر براشون اهمیت داره یه ادم ظاهر بین هستند!!.بهار این درست نیست بهتره بگی که معیار اول من اخلاق و قیافه با هم هست.گفتن این چه اشکالی داره ؟به نظر من قیافه برای همه تا حدودی مهم هست .ایا حاضری با یه پسر خیلی خوش اخلاق و پولدار که از قیافه اش متنفری ازدواج کنی؟؟برای همین فکر میکنم بهتره از این حالت تدافعی بیرون بیای که فکر میکنی اگه مثلا اشاره کنی که قیافه برات یه معیار مهمه مثه اخلاق و به قیافه اهمیت میدی همه بگن بهار چه ادم ظاهر بینی هست...درست نمیگم؟
دوم یه بحثی کردی درمورد دلبستگی و وابستگی.اینجا میخوای یه سوالی ازت کنم و بعدش تو مورد 3 میگم چرا این رو گفتم.اینکه شما تو یه پستت مثال ماسه ها رو زدی که دلبستگگی و ..این هست .تو دنیای واقعی تمایز اینها به این راحتی که شما میگی نیست.مثال میزنم فکر کن زنی با همسرش زندگی میکنه اما همسرش مشکلات زیادی داره و زن رنج میبره مثلا مرد یه موجود خیلی شکاک هست و زن میخواد طلاق بگیره اما موقع طلاق میبینه که نمیتونه امضا کنه و طلاق بگیره و میگه من دوسش دارم و نمیتونم ازش دل بکنم.به نظر تو این وابستگی یا دلبستگی؟خیلی سخته .حتی خود زن هم به نظرم نمیفهمه که به خاطر عشق داره باهشش میمونه یا دچار وابستگی عاطفی شده..
اما مورد 3 .بهار جان من فکر میکنم از انجایی که شما به کاینات و انرژی فرستادن و اینها خیلی اعتقاد داری من حس میکنم که شما یه تصویر خیالی از همسر اینده ات دقیقا مطاببق با این خصوصیات ظاهری ساختی و ملکه ذهنت شده و زمانی که با پسری با این خصوصیات ظاهری رو به رو میشی ذهنت ناخوداگاه اون رو همسرت تصور میکنه و شما هم یه جورایی پتانسیل این رو داری که به همسر اینده ات وابسته بشی برای همین این برایند اتفاق میفته.مورد 2 رو برای این گفتم که شما ممکنه الان جبهه بگیری که من میخوام در اینده دلبسته همسرم بشم و میخواستم بگم که تمایز اینها گاهی خیلی سخت میشه ایا تو میتونی با یقین بگی که اگه با کسی که دوست داری در اینده ازدواج کنی حتما دلبسته اش میشی و نه وابسته؟؟
در نهایت اینها فقط نظر من هست من هم اونقدری شما رو نمیشناسم و شاید اشتباه برداشت کرده باشم
موفق باشی:72:
RE: وابستگی به پسرهایی با تیپ خاص ازدواجمو تحت تاثیر قرار داده
خوب صبای عزیز ممنونم.توضیحی که دادی تقریبا درست بود با این تفاوت که اولا قبل ازاینکه اون افرادی که گفتی همچین حسی تو ذهنم ایجاد کنند این حس در من وجود داشته و واسه همین من به سمت اونا جذب شدم(البته اینو تو چندتا پست قبل توضیح دادم)
اقای همدردی ایرادی نداره خیلیا نتونستن همه پستها رو بخونن...اره خیلی بده یه صفت ظاهری بشه تداعی کننده یه صفت اخلاقی..چون ممکنه واقعا باعث اشتباه تو انتخابم بشه..اما چرا همچین ذهنیتی برام بوجود اومده؟و حالا باید چیکار کنم؟
در مورد شماره5 که گفتین واقعا چیکار میکنم؟؟سوال سختیه؟نه؟دلم میخواد راستشو بگم...واقعا نمیدونم ولی ممکنه به یکی دیگه فکر کنم..شاید هم نه
من خیلی ادم دلسوزیم شاید اونموقع حس دلسوزیم گل کنه...اما چطوری رهاش کنم برم..این نامردیه نمیتونم رهاش کنم..مگه وقتی با من عروسی کرد اینطوری بود...............؟مگه دست خودش بود واسه هرکسی ممکنه اتفاق بیفته..نه این اخر بد بودنه...بخاطر همچین چیزی رهاش نمیکنم با هم میمونیم..چطوری ولش کنم برم..اون روز من باید بد باشم که بخاطر اتفاقی که اون نقشی توش نداشته اینطوری کنم..نه مسلما من همسرمو خیلی بیشتر ازاین حرفا دوست خواهم داشت
(ببخشید انگار زیادی همزاد پنداری کردم..گفتم که ذهنم به سرعت تصویرسازی میکنه)
اما اینکه گاهی یه نفر دیگه بیاد تو ذهنم..نمیدونم..واقعا شاید بیاد شاید نه؟
نقل قول:
بهار، اینکه میگی میترسی از اینکه با همچین آدمی ازدواج نکنی و باعث بشه همش به همچین آدمی فکر کنی خیلی خطرناکه
واقعا؟؟؟راستش تا یه روزقبل من خیال میکردم همه ذهنشون اینجوریه؟؟
البته همش نه ها..گاهی
(من یه چیز دیگه هم فهمیدم که زیاد به موضوع اینجا ربط نداره..فهمیدم این ذهن من که عین سینما چیزایی که دیده رو تو ذهنم پخش میکنه باعث شده من رنج زیادی بکشم..اتفاقات مختلف رو مرتب برام نمایش میده و من ازار میبینم)
RE: وابستگی به پسرهایی با تیپ خاص ازدواجمو تحت تاثیر قرار داده
بهار جان
اینکه چرا زود وابسته می شوی ، به احساسی بودنت برمیگرده و راه حلش هم کنترل احساس هست
اینکه چرا این کاراکتر برات غالب شده ، به دلیل قالب سازی هست ، به عبارتی ذهنت داره برتو حکومت می کند و کاراکتری را برایت ساخته و تحمیل می کند :
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
با سلام
معمولاً از دوران نوجوانی و همراه با بلوغ که میل به همسر یابی یا اصطلاحاً کشش به جنس متفاوت پیش می آید ( و این کشش هم برای همسرگزینی هست ) از آنجا که در همین زمان تخیلات فانتزی و رمانتیک نیز فرد را بیشتر به خودش مشغول می سازد ، رفته رفته بعضی و شاید هم اغلب دختر و پسرها بنا به ویژگی ها و سلیقه و روحیات خود ، کاراکتری برای فرد مورد طلب به عنوان همسر آینده می سازند . یک همسر کاملاً ذهنی و تخیلی که در تخیلات خوش همراه آنهاست ، لذا انسی به این کاراکتر پیدا می کنند و آنرا به صورت یک قالب در می آورند و به هر خواستگار یا مورد پیشنهادی برای به خواستگاری رفتن بربخورند آنرا در آن قالب می سنجند و در نگاه اول اگر نخورد جذب نمی شوند .
معمولا چون در همان ابتدای بلوغ هنوز محتوا در وجود فرد قوی نشده ، خودآگاهی او ضعیف است و معیار شناسی و تنظیم معیار برای ازدواج ندارد و احساسات وی غلیان دارد ، کاراکتر مورد نظرش را از نظر جاذبه های ظاهری و عاطفی و جنسی می سازد . لذا این تابوی ذهنی او می شود ، و از نظر قیافه کسی برای او زیباست که به این قالب ذهنی بخورد ، در غیر این صورت حتی اگر از نظر دیگران زیبا باشد وی را بر نمی انگیزد ( و اشاره به معیارهای محتوایی بیشتر رنگ شعاری دارد و شاهد آن اینکه در مقابل پرسش از معنای معیار محتوایی مطرح شده مثلاً ایمان داشته باشد ، نمی تواند تعریفی واقع بینانه ارائه دهد ، چون هنوز در این زمینه جای کار هست ).
چه باید کرد ؟
قالب شکنی ، یا به عبارتی ساختار ذهنی را در این مورد شکستن .
چگونه ؟
با واقع بینی و حقیقت گرایی
راه کار عملی :
توقف فکر و همزمان با آن :
بهره گیری از شناخت درمانی و معنا درمانی .
در شناخت درمانی وقتی شما یک تحلیل شناختی مبتنی بر واقع بینی داشته باشی ، می توانی ساختار ذهنیت را بشکنی و به عبارتی بت ذهنت را بشکنی .
و مبتنی بر معنا گرایی و محتوا اندیشی ، معنای زندگی را قالب هر انتخاب و برنامه ای برای خود قرار می دهی و اینگونه از شکل گیری هرنوع قالب ذهنی در هر زمینه بطور خاص و غیر واقع بینانه جلوگیری می کنی .
می شود گفت این وضعیت که شما و خیلی های دیگر گرفتار آن هستید نوعی تفکر قالبی شخصی و منحصر به فرد یا بهتر است بگویم تخیل گرایی است .
امیدوارم تونسته باشم روشن ساخته باشم مسئله را
.
از طرف دیگر ممکن است در کودیکی شما چنین کاراکتری در واقعه ای یا به طور عادی یک احساس امنیت روانی قوی در تو ایجاد کرده باشد و این احساس ثبت شده و در ناخودآگاهت بایگانی شده و با دیدن چنین کاراکتری تداعی احساس امنیت و آرامش و حس خوشایند پیش می آید
لذا این را هم مورد بررسی قرار بده . اگر به طور جدی تنها با چنین کاراکتری احساس امنیت روانی و آرامش عمیق می کنی و ریشه جذب شدید و وابستگی این باشد ، نیاز به روانکاوی هست .
اگر بررسی کردی و با کنترل ذهن و توقف فکر و راهکارهایی که در نقل قول آورده ام از این حال بیرون آمدی پس احتمال دوم و نیاز به روانکاوی منتفی است و مسئله تنها به قوه تخیل و تسلط ذهنت بر احساس و عاطفه و امنیت و آرامشت برمیگردد . اگر نتیجه نگرفتی احتمال دوم پررنگ تر می شود .
.
RE: وابستگی به پسرهایی با تیپ خاص ازدواجمو تحت تاثیر قرار داده
عزیزم حالا که می دونی مشکل از کجاست این خودش یعنی راه حل
مشکل اینجاست که شما این حس رو داری (البته من اسمشو وابستگی نمی ذارم، چون از نظر من تعریف وابستگی چیز دیگریست) و این خصوصیات ظاهری رو معادل خصوصیات رفتاری ای می دونی. خوب راه حل ساده است. هر وقت شخصی با چنین خصوصیات ظاهری به خواستگاریت امد
1-دقت و تحقیق بیشتری انجام بده
2- (مهم) حتما از یک شخص سوم در تمام مراحل مشورت بگیر و با او در مورد خواستگارت بحث های زیادی بکن و به او اجازه بده تا تو و خواستگارت را در صورت لزوم نقد کند. (این را برای این می گویم که خود من نیز مشکلی مشابه داشتم)
اما وقتی خواستگاری داشتی که این خصوصیات ظاهری را نداشت
1- باز هم مشورت را اصل اول قرار بده
2- خدا رو شکر دیگر وابستگی وجود ندارد و می توانی عاقلانه تر تصمیم بگیری
3- این یک سوال است. آیا خصوصیات باطنی و رفتاری این شخص برایت به اندازه کافی جذاب است ؟ و آیا ان خصوصیات رفتاری ای که معادل با خصوصیات ظاهری کرده بودی در این شخص وجود دارد؟
ببخشید پستم با پست فرشته مهربان همزمان شد.
RE: وابستگی به پسرهایی با تیپ خاص ازدواجمو تحت تاثیر قرار داده
گل بیرنگ جان سلام..ناراحتی نداره.توضیحات من
1-نه واقعا برام شعار نیست..واقعا اخلاق برام مهمه..دلیل هم دارم..ببین من پدر و مادری دارم که خوش قیافه اند اما چه فایده فکر نکنم از این زندگی لذت زیادی برده باشن.
تازه محیط و خونواده و اقوامی که من دارم اصلا سرزنش نمیکنن به قیافه اهمیت بدیم...خیلی از دخترامون قیافه براشون مهمه..اصلا اونی که من میگم شاید اصلا قشنگ نباشه بعد همه بهم بگن اخه تو که بهتری..اخه اون یکی که قشنگتره..اونوقت من نمیتونم توضیح بدم اینی که من میگم چه حسی داره بهم میده.
(البته اومدم اینجا تا اون حس رو به چالش بکشم)
2-الان باید تفاوت وابستگی و دلبستگی رو بگم؟؟؟
وابستگی وقتیه که تو دیگه موجود مستقلی نیستی احساس میکنی حال خوبت کاملا وابسته به وجود موجودی به نام شوهره..نمیتونی بدون اون حال خوش داشته باشی..در واقع فقط اونه که بهت حال خوش میده..وقتی خیلی خیلی زیاد نگران میشی..وقتی با کوچکترین چیزی که از اونطرف ببینی که مخالف علایقته مخالف تصوراتته داغون میشی...وقتی محبتت خیلی زیاد میشه..به هر چیزی از اون طرف وابسته ای صداش تلفناش..اس ام اساش نگاش.
دلبستگی یعنی تو اونو دوست داری..حالت خوبه و حال خوبتونو با هم شریک میشین..بهم محبت میکنین..عشق میورزین اما شخصیت مستقلتونو دارین..شما یه روزی عاشق همین شخصیت مستقل شدین پس چه نیازی هست اونو ازدست بدی..دلشوره های بیمورد وجود نداره..وقتی نیست میتونی خودتو سرحال نگه داری..انرژیت فول میشه و وقتی پیش همید همدیگه رو ازاین حال خوب بهره مند میکنین
3-شاید وابسته بشم برای همین ازالان دارم تلاش میکنم زمینه های وابستگی رو تو وجودم تغییر بدم دیگه
شرمنده طولانی شد.مجبور شدم توضیح بدم
فرشته جان توضیحاتت رو برای توضیح چراییش فهمیدم اما بقیشو نفهمیدم.
اون شناخت درمانی و مبتنی بر معنا گرایی اصلا نفهمیدم چه جوری؟؟عزیزم برای دانشجوی روانشناسی که نمیگی برای من داری میگی..ساده توضیح بده یعنی باید چیکار کنم؟؟
و
چطوری یادم بیاد اون قضیه کودکی رو؟؟اگه یادم اومد باید برم روانکاوی؟؟؟
(من همیشه فکر میکنم این یه قیافه اشناست..یه چهره اشنا..ازخیلی سال پیش تو ذهنمه..یه تصویر دور
فرشته وقتی میگی کودکی دلم میگیره..الان انگار یه اندوه بزرگ تو دلم نشسته..دلم میخواد گریه کنم)
دلجو جان...
من و خونوادم تو این قضیه ظاهر و رجحان این مدل قیافه به سایر شرایط توافق ندارم و خوب منطقا حرف اونو شاید درست باشه ولی برای من عین عذابه.من نمیتونم بهشون بعنوان دلیل این مدل قیافه رو بگم به جاش بهونه های دیگه میارم.همش حس میکنم این جفت من نیست.کسی که میخوام قراره بیاد.
نقل قول:
این یک سوال است. آیا خصوصیات باطنی و رفتاری این شخص برایت به اندازه کافی جذاب است ؟ و آیا ان خصوصیات رفتاری ای که معادل با خصوصیات ظاهری کرده بودی در این شخص وجود دارد؟
نمیدونم...یه کم این خصوصیت ظاهری گیجم میکنه....بازم با قطعیت نمیتونم جواب بدم که حتما وجود داره فقطبصورت یه حس قویه،پس شاید وجود داشته باشه شاید هم نه.
من تازه الان میفهمم چرا هیچ وقت نتونستم خودمو واسه ازدواج قانع کنم در حالی که شاید دیگه الان وقتش باشه...من رو یه چهره خاص که برام اشناست کلید کردم و به امید همچین تصویری دارم صبر میکنم..خدای مــــــــــــــــن
RE: وابستگی به پسرهایی با تیپ خاص ازدواجمو تحت تاثیر قرار داده
بهار جان
تاپیک به حد استاندارد رسیده و باید گام به گام جلو بریم . بهتره یک تاپیک جدید برای بهره گیری از شناخت درمانی و معنا درمانی ایجاد کنی . تا در آن تاپیک به راهکارهای مربوطه بپردازیم و اینجوری هنت را در کنترل بگیری و ....
خلاصه :
قدم اول کار روی ذهن و تخیلت هست ، اگر با این اقدامات حل نشد باید فکر روانکاوی و بررسی کودکی باشی . که به کمک یک روانشناس مطمئن باید انجام بشه بطور حضوری .
منتظر تاپیک جدیدت هستم . این تاپیک قفل می شود .
.