RE: می خوام زندگی کنم اما ... (به بهترین راه مردن فکر میکنم)
سلام
اعتراف می کنم حرفهایتان یه من ایمان ، روحیه، امید و آرامش می دهد. و از این بابت بسیار ممنونم
ممنونم به خاطر اینکه مصرانه پیگیر این تایپک برای کمک به حل مشکلاتم هستید.
مدتی است هر روز صبح که از خواب بیدار میشم با عجله به سراغ این تایپک میام تا ببینم پیشنهاد جدید شما برای در رفت از مشکلاتم چیست و هر روز امیدی تازه تر می گیرم
بسیار بسیار متشکر
RE: می خوام زندگی کنم اما ... (به بهترین راه مردن فکر میکنم)
با سلام وتشکر ازمطالب خواندنی و اموزنده
من به یک مشاور با تجربه احتیاج دارم که بتونم مشکلاتم و باشون در میون بگذارم و بتونم با کمک ایشون حلشون کنم
:325: :325:
RE: می خوام زندگی کنم اما ... (به بهترین راه مردن فکر میکنم)
شيداي عزيز
اينجا نمي توني راهنمايي بگيري.
برو توي تالار انجمن و موضوع مشكلت را پيدا كن و يك تاپيك جديد براي مشكلت باز كن.
مشكلت را هم خيلي واضح بيان كن.
RE: می خوام زندگی کنم اما ... (به بهترین راه مردن فکر میکنم)
سلام
میخوام با یه دید تازه همه چی رو از نو شروع کنم
اهدافمو از نو بنویسم و مجدد همه چی رو بازسازی کنم
اول از ذهنم که به همه چی بد بین شده
اما نمیدونم چه جوری شروع کنم که دلسرد نشم نمیخوام یه مدت پر انرژی پیگیر بشم و بعده مدتی همه چی یادم بره
تو این راه و طی چند روز خانم بهار 66 و بهار شادی خیلی کمک کردند اما مشکل اینجاست من اونقدر مشغله دارم که یادم میره میخواستم چیکار کنم یکی دو روز که اینجور شد دیگه حتی از فکر کردن به انچه می خواستم زده میشم
حالا سوالم اینه که چه جوری پیش برم که همیشه آنچه هدفمه تو ذهنم مرور بشه ؟:325:
RE: می خوام زندگی کنم اما ... (به بهترین راه مردن فکر میکنم)
وای اقای شادی کجایین؟
خواستم پست بذارم گفتم حتما در حال فکر هستین..خوشحالم که دارین پیگیری میکنید.
اول بگین از کارایی که گفتیم کدوماشو انجام دادین؟
اقای شادی این کارا چیزی نیست که یه بار انجام بدیم و تموم بشه..ما هر روز و هر روز در معرض انرژیهای جدیدیم و باید مرتب خودمونو مورد بررسی قرار بدیم.
اون دفتر یادداشت خیلی بهتون کمک میکنه.
من خودم درسایی که یاد گرفتم نوشتم و هر چند وقت یه بار بهشون سر میزنم..چون اساس حال ادم اینه که فراموش کاره اما به مرور این درسا ملکه ذهنتون میشه و کم کم عادت ذهنیتونو بعد باور ذهنیتون..اونوقت دیگه راه و روش زندگیتونو بدون خوندن درسا میتونین تعیین کنید.
پس اگه یادتون رفت..اگه سهل انگاری کردین نگران نباشید..اولش برای همه ما اینطوریه.
تو اون دفترچه یادداشت که یه دفتر کوچکیه و همیشه همراهتونه بابت هر کار مثبت سریع یه تشکر بدی.درباره همه مسائل زندگیتون و مثلا همین که انقد کار میکنید و مشغله دارید..حتی اگه یه معامله خوب انجام دادید هم از خودتون تشکر کنید.منظورم اینه که این درسا رو به یه مسائل خاص محدود نکنید.
اون سوزوندن رو من خودم هر وقت انرژیهای منفی بهم وارد میشه (برای شما مثلا هر وقت اتفاقی ناراحتتون کرد یا حس منفی پیدا کردین) انجام میدم و حس میکنم خیلی رها شدم.
کلا این درسا چیزی جدای زندگی روزمره نیست.
اگه اهداف جدید دارید خوردشون کنید.مثلا اگه قصد دارید تا یه سال اینده فلان مقدار معامله انجام بدین تعیین کنید تو ماه و هفته اینده چند معامله میخواید انجام بدین و تو همون دفترچه بنویسید.مثلا افرین به من که تو این هفته دو معامله حلال پرمنفعت با فلان مقدار سود و..انجام دادم.
جوری بنویسید که انگار انجام شده نه اینکه قراره انجام بشه.
ثانیا خواسته هاتونو با جزئیات طلب کنید.
یکی از زمانهای فوق العاده برای اینکار قبل از خوابه.
یه موضوع جالب دیگه هم هست که لینکشو براتون میذارم.
موفق باشید
RE: می خوام زندگی کنم اما ... (به بهترین راه مردن فکر میکنم)
غم عزیز،
نوشتن اهداف یکی از اصل های مهمه. اهدافتو بنویس. آدم ها زود فراموش میکنن که چی می خواستن. یه وقتایی داشته های امروزت، آرزوهای دیروزت بوده ولی یادت رفته.
سعی کن ترکیبی از اهداف بلند مدت و کوتاه مدت داشته باشی. خیلی مهمه. اگه اهدافت همشون بلند مدت باشن، چون زمان بیشتری برای رسیدن به اهدافت لازمه، ممکنه کم کم وسط راه سرد بشی. ولی اگه اهداف کوتاه مدت هم داشته باشی، با رسیدن بهشون خوشحال میشی و انرژی بیشتری برای ادامه پیدا میکنی.
سعی کن برای رسیدن به هر هدفت یه جایزه برای خودت تعیین کنی. میتونه چیزهای خیلی ساده ای باشه. مثل یه خوراکی، یه کتاب، یه سفر یا هر چیزی که دوس داری. این باعث میشه انگیزه ات برای رسیدن به اهداف زیاد بشه و شیرینی رسیدن به هدف برای همیشه در یادت میمونه.
یه نکته رو هم در خاطر داشته باش.
لزوما همیشه قرار نیست دقیقا به اون هدفی که تعیین کرده بودی برسی. باید کمی هم انعطاف پذیر باشی. هدف خود هوفیه که تا حدی هوشمند و قابل تغییر باشه.
مثلا فرض کن امروز تصمیم میگیریم بریم سینما. ولی وقتی به سینما میرسی میبینی تعطیله. با یه دیدگاه میتونی گند بزنی به اون روزت و تا آخر روز حالت گرفته باشه که چرا برنامه ام به هم ریخت و به هدفم نرسیدم. ولی با یه دیدگاه دیگه میشه رفت به یه پارک و خوش گذروند و روز خوبی داشت.
RE: می خوام زندگی کنم اما ... (به بهترین راه مردن فکر میکنم)
سلام خانم بهار
ممنون از پیگیریتون
اهدافمو نوشتم اما همش دارم ویرایششون می کنم به نظرم خیلی باید روشون فک کنم (شاید دارم بیش از حد وسواس به خرج میدم )
راستی من از اینکه دفترچه اهدافمو احتمالا کسی بخونه نگرانم به نظرتون تایپ کردنش تو کامپیوتر همون بار مثبت رو داره؟ (اونجوری میتونم فایلمو قفل کنم و بی خیال همه هدفهام رویاهام و راه رسیدن بهشون رو بنویسم و هر وقت لازم شد ویرایششون کنم)
اما راستشو بخواین هنوز از خودم متنفرم
متاسفانه اونقد خسته میشم که قبله خواب فرصت فکر کردن رو ندارم بلافاصله میرم تو هپروت:D:D
طول روز هم خیلی تمرکز ندارم ذهنم به هر جایی میره رو یه چیز خاص نمیتونم زیاد تمرکز کنم (اینو اصلا خوب نمیدونم )
هنوز فرصت آتیش بازی پیدا نکردم
متشکر
RE: می خوام زندگی کنم اما ... (به بهترین راه مردن فکر میکنم)
نقل قول:
هنوز فرصت آتیش بازی پیدا نکردم
اقای شادی اون قدم اوله..باید حتما انجام بدین..چند دقیقا بیشتر طول نمیکشه..امروز حتما انجام بدین.
یه دفترچه خیلی کوچیک که همیشه توی جیبتونه یا بذارین زیر تشک تختتون یا تو کمد لباس...نه اینکه کوچیکه راحت میشه قایمش کرد...
اقای شادی اول عمل رهایی رو انجام بدین..همین امروز...
نقل قول:
ما راستشو بخواین هنوز از خودم متنفرم
شما هنوز عمل بخشش رو انجام ندادین..بازم تاکید میکنم پست شماره 36 رو بخونین.
RE: می خوام زندگی کنم اما ... (به بهترین راه مردن فکر میکنم)
اقای شادی یه راه دیگه هم هست و اون اینکه کاغذهایی که خاطرات منفیتون رو نوشتین پاره کنید و دور بریزید و معناش اینه که اون خاطرات براتون دیگه ارزشی ندارن.
امیدوارم این یکی رو انجام بدید:72::72:
موفق باشید
RE: می خوام زندگی کنم اما ... (به بهترین راه مردن فکر میکنم)
سلام
من همون کارایی رو که گفتین رو انجام دادم همه باورهای منفی رو نوشتم و بخشیدم و بعدش آتیش زدم یه برنامه ریزی خوب کردم یه جدول طراحی کردم که تو اون جدول بر اساس قوانینی که برای خودم طرح کردم و بر اساس بندهای اون قانون نمره گذاری می کنم چون من به سیستم نمره دهی و 20 عادت کردیم فعالیتهای روزانه من بر اساس همان قوانین 20 نمره دارد البته این رو تو دوران کنکور طراحی کرده بودم با قوانین خاص آن دوران خوب جواب داد هر هفته میانگین نمراتم رو ارزیابی می کنم و هر ماه نمودار کل فعالیتهامو می کشم
تو این چند روزی که از این ارزیابی می گذره من چند تا فاکتور منفی رو نتونستم خط بزنم و نقطه ضعف بزرگم بیشتر این چند مورده.
صبحا که از خواب بیدار میشم بی دلیل غمگینم و هر کاری هم میکنم نمی تونم شاد باشم
با کوچکترین اشتباهی از خودم ناامید میشم
تو انجام کار خیلی تعلل می کنم هی این ساعت و اون ساعت می کنم تا اینکه وقتم تموم میشه
اعتماد به نفسم اصلا خوب نیست خودمو قبول ندارم
خیلی تعارف می کنم
ولخرجم (اصلا پول برام مهم نیست آدما رو که میبینم برای 1000 تومان چقدر حرف میزنن اما من اصلا پول برام مهم نیست )درآمدم خوبه اما اصلا برای بهتر شدن شرایط تلاش نمی کنم
و.
.
.
.
محرمانه:163:
RE: می خوام زندگی کنم اما ... (به بهترین راه مردن فکر میکنم)
افرین...افرین
خوب اقای شادی پله..پله..انتظار نداشته باشین یه دفعه ای همه چی عوض بشه.
من خیلی با سیستم نمره دهی موافق نیستم..کنکور که البته خودش از بیخ و بن اشکال داره یه موضوع ضربتی بود و ما مجبور بودیم به زور شب بیداری و هزارتا چیزدیگه هر طور شده درس بخونیم...اما زندگی فرق داره شما میخواید یه تغییراتی رو اروم اروم نهادینه کنید.
بهتره از روش مشارطه مراقبه استفاده کنید..یعنی مثلا تو دفترچه تون نوشتین افرین به من که همیشه حرفای مثبت میزنم.یا افکار مثبت دارم.
بعد یه زمان کوتاه برای خودتون مشخص کنید مثلا 5 دقیقه..و سعی کنید تو اون 5 دقیقه فقط مثبت فکر کنید.
حالا اگه فکر منفی اومد سراغتون چیکار باید کنید؟
هیچ خیلی خونسرد اون فکر منفی رو در نظر بگیرید و بگید منتفی شد و تو ذهنتون تصور کنید اون فکر منفی دود شد رفت هوا..تموم
بعد میگید ایرادی نداره..من دفعه بعد بهتر انجام میدم بدون هیچ سرزنشی...و دوباره یه زمان کوتاه در نظر میگیرید و انجام میدید.
هر وقت انجام دادید یه جایزه به خودتون بدید...مثلا یه موسیقی یه فنجون چای و هر چیزیکه خودتون دوست دارید.به مرور زمان رو افزایش بدید
ازامروز تا یه هفته برای خودتون یه شاخه گل مورد علاقتونو بخرید یا یه کار مورد علاقتونو انجام بدید.
اقای شادی من فکر میکنم شما دیگه به اون حدی رسیدید که من ادرس یه وبلاگ رو براتون بذارم و شما رو سوق بدم به طرفی که خودتون تنهایی بتونین پیش برین.
RE: می خوام زندگی کنم اما ... (به بهترین راه مردن فکر میکنم)
سلام خانم بهار66
ممنون و باز هم متشکر از تمام راهکارهایی که ارسال کردین تا منو از غم رها کنید
راستش میترسم . موندم که زندگی کنم ، ازدواج کنم و بقیه راهمو برم یا تمومش کنم!
نگرانی بزرگ من از آینده مبهم تاریه که می ترسم چندین برابر حال تلختر باشه اونوقت بازم میگم چرا اون موقه تمومش نکردم؟
میترسم ازدواج کنم و نتونم همسرم رو به خوشبختی برسونم میترسم نتونم برای بچه هام بابای خوبی باشم اما حالا آزادم میتونم بدون هیشکدوم از این قید و بندها راحت شم
شاید الان میگید این دیگه کیه این همه ما براش راهکار دادیم و گفتش راهکاراتون حرف نداره اما حالا به هیشکدوم عمل نکرده
اما به خدا دیشب فقط 2 ساعت خوابیدم همش دهنم مشغول این فکرا بود
RE: می خوام زندگی کنم اما ... (به بهترین راه مردن فکر میکنم)
نقل قول:
تا منو از غم رها کنید
باید بگید تا من به شادی الهی که حقمه برسم.
اقای شادی بهتون حق میدم...این حالتهای شما طبیعیه...من اینجا بهتون نمیگم ازدواج کن یا نه..نمیگم بابای خوبی میشی یا نه؟
من اینا رو نمیدونم اما میدونم میشه ازدواج کنی..خوشبخت بشی..بابای خوبی هم باشی.
من بهتون رتبه دادم چون شایستش هستید.همین که تصمیم گرفتین شروع کنید جای افرین داره...تو توضیح رتبه تون نوشتم یه چیزایی.انجامشون بدید.
به خودتون فرصت بدید..اون کارا رو انجام بدید.درسای اون وبلاگ حداقل چند ماه طول میکشه..اما اگه انجام بدین مطمئنم به جایی میرسید که با اطمینان میتونی تصمیم بگیری چون دیگه راهشو یاد گرفتی که سرنوشتتو دست خودت بگیری.
لطفا برید سراغ اون وبلاگ...من خودم پرینت گرفتم مرتب میخونمشون و دربارشون فکر میکنم..
شما هم به خودتون زمان بدید...ناراحتی ها و شکهاتونو بنویسید و بسوزونید...
اقای شادی زمانی که ادم حس میکنه به اندازه کافی دوست داشتنی و لایق خوشبختی نیست،خوشبختی هم سراغش نمیاد...من میخوام راهشو یاد بگیرید وگرنه اینکه دلداری الکی بهتون بدم چه فایده داره؟؟؟
این نگرانی شما کاملا طبیعیه اما این همه مدت به روش خودتون زندگی کردین..یه بار یه روش دیگه رو هم امتحان کنید..ضرری که نداره امتحانش.
برید و اون درسا رو بخونید..علت تموم دلمشغولیهاتونو اونجا به زیبایی توضیح داده شده
RE: می خوام زندگی کنم اما ... (به بهترین راه مردن فکر میکنم)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط gham
سلام خانم بهار66
ممنون و باز هم متشکر از تمام راهکارهایی که ارسال کردین تا منو از غم رها کنید
راستش میترسم . موندم که زندگی کنم ، ازدواج کنم و بقیه راهمو برم یا تمومش کنم!
نگرانی بزرگ من از آینده مبهم تاریه که می ترسم چندین برابر حال تلختر باشه اونوقت بازم میگم چرا اون موقه تمومش نکردم؟
میترسم ازدواج کنم و نتونم همسرم رو به خوشبختی برسونم میترسم نتونم برای بچه هام بابای خوبی باشم اما حالا آزادم میتونم بدون هیشکدوم از این قید و بندها راحت شم
سلام
دوست عزیز راستش فرصت نکردم چندین تا پست آخر این تاپیک رو بخونم .
و نمی دونم تو چه مرحله ای هستید و چه قدم های مثبتی برداشتید
فقط با توجه به نوشته آخرتون اومدم ی چیزی بگم
به قول بهار ،آقای شادی :)
این آینده مبهمی که داری ازش حرف می زنی برای همه ما مبهمه
هیچکس از فرداش خبر نداره
همین منی که الان در صحت کامل دارم براتون جواب می نویسم و چند دقیقه بعد می خوام محیط کارم رو ترک کنم
ممکنه تو راه برگشت به منزل ی تصادف وحشتناک بکنم و دیگه هیچ وقت تو این سایت آنلاین نشم
ممکنه دو روز دیگه بیام بگم دچار ی بیماری بدون علاج شدم ....و هزار تا چیز دیگه!
پس آینده برای همه ما مبهمه
ولی ما تو ساختن آینده مون نقش داریم...نقش ما همون اختیاره که خدا به ما داده
ما اختیار داریم این آینده مبهم رو با برنامه ریزی درست با امید با دعا به سمت یک آینده روشن سوق بدیم یا نه برعکس ...
درسته ی چیز هاییش دست ما نیست
مثلا اینکه بیمار شیم یا....تصادف کنیم و...(هر چند تو همین ها هم به نوعی نقش داریم)ولی برای اون قسمتیش که دست ماست چیکار کردیم!!!!
می گی می ترسم از این آینده مبهم که ممکنه بدتر شه!
ولی آیا با تموم کردن زندگیت آینده ات از ابهام بیرون می اد؟
قشنگ تر میشه؟
شما که نمی دونی پس از مرگ چه چیزی در انتظارته؟به نظرت تموم کردن زندگی ،مبهم تر از ادامه دادنش نیست!
RE: می خوام زندگی کنم اما ... (به بهترین راه مردن فکر میکنم)
سلام خانم بهار
من اون آدرسو نمی بینم
سلام نازنین
فرمایش شما متین
اما آینده من یه جورایی ترسناکه چون من نمبینم کسی ام اس داشته باشه و رو به بدتر شدن نباشه
RE: می خوام زندگی کنم اما ... (به بهترین راه مردن فکر میکنم)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط gham
سلام خانم بهار
من اون آدرسو نمی بینم
سلام نازنین
فرمایش شما متین
اما آینده من یه جورایی ترسناکه چون من نمبینم کسی ام اس داشته باشه و رو به بدتر شدن نباشه
نخیر هم اصلا ترسناک نیست!!!!
خوب بیا خودت همون کسی باش که ام اس داره و رو به بدتر شدن نیست
من که دیدم کسی رو که رو به بهتر شدنه
ولی شما که ندیدی ،بیا خودت همون فرد باش....
کتاب "سرطان بهترین رویداد زندگی من" رو بخون
نویسنده اول کتاب نوشته :
“Before cancer, I just lived.
Now I live strong.”
لوس نشید دیگه :302:باشه؟خوب منم بودم این همه به خودم انرژی منفی می دادم الان مرده بودم ...
حالا شما انقدر قوی هستی که با این احساسات منفی ،هنوز از پا در نیومدی :72::72::72:
RE: می خوام زندگی کنم اما ... (به بهترین راه مردن فکر میکنم)
سلام دوست عزیز
یه مطلبی رو چند وقت پیش با عنوان " ساخت داروي «ام اس» در ايران" در تاریخ :شنبه 16 ارديبهشت 1391
تو روزنامه دیدم
لینکشو براتون میزارم : http://jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100811196208
به هر حال همیشه امید داشته باش ، چون علم هر ثانیه پیشرفت میکنه ، هر ثانیه یه چیز جدید کشف میشه،ببین هر ثانیه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
موفق باش و امیدوار
راستی یه مطلب دیگه هم یادم اومد:
یه پزشک طب سنتی هست به نام حسین روازاده ، تو اینترنت بگردی میبینی آدم معروفیه
آدرس سایتش اینه : http://ravazadeh.com/
خواستی به مطبش سر بزن ، ایشالا مشکلت حل میشه
RE: می خوام زندگی کنم اما ... (به بهترین راه مردن فکر میکنم)
سلام.
توی توضیح رتبه تون نوشتم.روی رتبه تون کلیک کنید
RE: می خوام زندگی کنم اما ... (به بهترین راه مردن فکر میکنم)
خانم بهار ممنون از رتبه و و بلاگ مفیدی که معرفی کردید
نازنین به خدا لوس نیستم یعنی سعی می کنم نباشم اما یهو دور شدن از این همه فکر منفی برام سخته همش سراغم میاد چه جوری میتونم فراموش کنم در حالی که مدام باهاشون روبه روم؟
ولی ممنون از همدردی و راهنماییت لطف کردی
noterdam جان مطلب امیدوار کننده ای بود اینکه تو ایران داروی قطعی درمان ام اس ساخته بشه آرزوی هزاران خونواده درگیر این بیماریه
ایشالا که این دارو به تولید انبوه برسه
ممنون بزرگوار!
RE: می خوام زندگی کنم اما ... (به بهترین راه مردن فکر میکنم)
سلام . ببینید اکثر آدما به یک انداره از لحاظ روحی اذیت میشن...سالم...بیمار...پولدار... بی پول...کسی هنر کرده که بتونه گلیم خودشو از آب بکشه بیرون...اکثر آدما شاکین...من چند مورد سراغ دارم که هر کی میبیندشون حسرت میخوره ولی (آرزوی مرگ دارن)ببین چقدر آدما از لحاظ روحی ممکنه داغون باشن...ولی از صمیم قلب دعا میکنم براتون...شما هم واسه من دعا کن...!
RE: می خوام زندگی کنم اما ... (به بهترین راه مردن فکر میکنم)
این تاپیک از حد مجاز تعداد پستها عبور کرده ، لذا قفل می شود .
لطفاً یک جمع بندی از راهنمائیهای دوستان داشته باشید و در تاپیکی جدید وضعیت فعلی خودتون و اقداماتی که در جهت تغییر خود انجام داده اید را طی یک پست بیان کنید و اگر نیاز به راهنمایی بیشتر دارید زمینه آنرا مطرح کنید .
موفق باشید
.