نمایش نسخه قابل چاپ
با سلام.چه ويژگيهاي منحصر به فردي در اين خانم ديدين كه اين قدر اصرار به ازدواج با ايشون داريد؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط tomcat
قصد من مته به خشخاش گذاشتن نيست اما نارضايتي ايشون (و يا حتي خانواده اشون چون بعدها مسلما به ايشون هم سرايت خواهد كرد) از موقعيت شما ميتونه در آينده براتون مشكلات زيادي رو به بار بياره كه كمترينش مقايسه است.
به دور از احساس يك بار ديگه تمام ملاكهاتون بررسي كنيد و ببينيد كه انتخاب ايشون با اين شرايط تا چه حد احساسي و تا چه حد منطقيه.
موفق باشيد
به نظرم صحبت های دوستان تو این تاپیک و بخون دوباره و دوباره
بعد هم معیارهاتو بنویس و نمره بده
خط قرمهاتم مشخص کن تو ازدواج
مثلا اگه خرج و مخارج عروسی برات خط قرمزه حتما درست بررسیش کن
والله دختره دختر خوبی بود و فکر میکنم به درد زندگی میخورد البته شایدم نه چون در این جریان پشت من نبود و مقابل من بود شایدم به خاطر اینکه باهیچ جنس مخالفی ارتباط نداشتم به خاطر همین خیلی خیلی بهش وابسته شدم و دوستش داشتم خودمم نمیدانم چرا اینقدر اصرار میکنم برای ازدواج با اوننقل قول:
نوشته اصلی توسط یک زن امیدوار
بنظر من کارتون درست بوده و نباید پشیمون بشین . شاید خدا خواسته از پیامد های بعدی این ازدواج در امان بمونید و بهتون لطف کرده . این خانواده همونطور که نوشتین خیلی مادی هستن ! من خودم بعنوان یک دختر اگه پسری رو مناسب ببینم و ازش خوشم بیاد هرطور شده پدرمو راضی می کنم که کوتاه بیاد و معمولا پدرها هم وقتی می بینن دخترشون خوشش اومده روی حرفشون پا فشاری نمی کنن . بابا مگه قراره خدای نکرده توی ازدواج تجارت کنیم ؟ در مورد اینکه دختر خوبی بوده و بدرد زندگی می خورده هم نمی تونین اینطوری با اطمینان نظر بدین . توی یکماه که نمیشه کسی رو شناخت . از روی ظاهر هیچ کس هم نمی شه پی به باطنشون و قصد و غرضشون برد . در مورد احساساتی بودن هم باید حتما خودتون رو کنترل کنین و سعی کنین بدون دخیل کردن احساسات روی طرفتون شناخت پیدا کنین و ببینین بدردتون می خوره یا نه .
عجله نکنید و به خدا توکل کنین . انشالله کیس مناسبتون به موقع سر راهتون قرار خواهد گرفت
خیلی خیلی سخته که بشه فهمید که چرا این رفتار رو با من کردن یعنی اینقدر حرف مردم براشون مهم بوده
آخه کی دیده که با مادیات کسی رو امتحان کنن اگر امتحانه خوب دیگه چرا روش پافشاری میکنید میگید که باید بخرید وگرنه به سلامت
خوب از طرفی وجدانم از این ناراحته که چرا سفت جلشون ایستادم و یکمی نرمش نداشتم چرا بحث ناشی از این جریان و مشکلات رو با دختره میکردم که این منو عذاب و رنج میده اگر این رو یکمی رعایت میکردم هیچ وقت ناراحت نبودم
دختره روز آخر که قرار گذاشتیم میگه که فامیلها گفتن دخترتو دادی به یک کاسب بیسواد !!!!! یعنی هرچه فامیل ماهم میگن باید بهش عمل کنم و توجه کنم
اصلا نمیدانم اگر قصدش از قرار ملاقات آخر چه بود بعد از دو ماه آمده میگی چه اگر میخوای برگردی خوب باشه ولی اگر قصدت برگشت نیست آخه چرا احساسات مردم رو بازی میگیری مگر دادگاهه که میخوای بابات رو تبرئه کنی فقط میخواست من رو عذاب بده که حسابی موفق شد اونم وقتی که کم کم داشتم به این وضعیت عادت میکردم
سلام خدمت دوستان امشب داشتم توی نت میگشتم که دیدم بازم نامزد قبلیم بهم مسیج داد که شرحش این بود
هرچه بیشتر میگزره بیشتر ازت متنفر میشم
خیلی نامردی
خدارا شکر که مال تو نیستم
فقط خواستم بگم که خیلی نامردی خدا حافظ بعدش خارج شد از یاهو
من هم بهش اینها رو گفتم
ولي بدان که من نامردي نکردم
من رو مجبور کردي به اين جدايي
با حرفات با شروطت
با توهين به من
بابا یکمی خودت رو بزار جای من چرا یک طرفه میری قاضی
تو اگر همچین رفتاری رو باهات میکردن چه کار میکردی
ولي باز هم من حاظرم با تو باشم
چرا اينقدر من رو عذاب ميدي
حاظرم برگردم فقط يک کلمه بگو
حاظري برگردم؟
فقط تو را به هرکسي که دوستش داري به هرکسي که ميپرستي قسمت ميدم که اگر حاظري با من زندگي کني فقط يک کلمه مسيج بده من حاظرم بيام دنبالت هرچه قبلا بوده گذشته تو فقط تو بخواه اون وقت ببين نامردم يا نه ازت خواهش ميکنم
اگر هم واقعا فقط ميخواي ناراحتم کني با اين حرفها و فکر ميکني اين طور سبک تر ميشي باشه هرچه دل تنگت ميخواهد بگو
ولي تورا به هرکي دوست داري من رو بازي نده
hassan_من تو رو ميخوامت و به پات ميشينم تا آخر عمر فقط تو يک اشاره بده
: بعدش خانوم این رو بدان که این طور رفتن به محکمه اون هم یک طرفه کار صحیحی نیست یکمی کارهای خودتون رو هم نگاه کن
درسته من اشتباهاتی داشتم ولی این اشتباهات دنباله اشتباهات شما بوده
اگر به قول خودتان من نمیخواستین امتحان کنید مطمئن باش که العان من رو نامرد خطاب نمیکردی چون من سر قولم بودم ولی شما من رو درک نکردین و ب من فشار آوردین
و این رو بدونید که من هیچ وقت از شما متنفر نبوده و نیستم و خوب کسی دیگر رو مقصر این ماجرا میدانم موفق باشید
و این رو اضافه کنم که من شما رو دوستم داشتم ولی خوب شما من رو ننگ میدانستید به خاطر تحصیلات و کارم
آخه مگ من رو روز اول اینطور ندیدید مگه چند بار نگفتم اینهارو قبل از خواستگاری
در یک کلام باز هم من حرف های بالا رو تکرار میکنم حاظرم بگردم به شرطی که من رو بخوای
من نمیدانم که چطور شده که من از یک پسر خوب در عرض چند روز آدم منفوری شدم
حالا نمیدانم واقعا ایشان میخواد من رو واقعا عذاب بده و باهام بازی کنه و آتیشم رو بازم روشن نگه داره یا اینکه میخواد من برگردم
اگر میخواد برگردم خوب مثل آدم بگه مگه من اون رو 100 هزار بار بهش نگفتم به پاش نیوفتادم التماسش نکردم پس چرا اینطور مینویسه چرا اینقدر من رو عذاب میده چرا؟
منظورش از این کارها چیه منظورش از اینکه از من متنفره چیه آیا منظورش این نیست که من بازم برگردم آیا از رفتن خواستگاری من برای کسی دیگه باخبر شده و آمده چند تا بارم کنه و بره یا اینکه خبر نداشته و اینجوری میخواد من برگردم ولی چرا با این لحن
تورو خدا کمکم کنید از این وضعیت راحت بشم از شما خواهش میکنم راهنمایم کنید
هر وقت که من میخوام ایشون رو فراموش کنم بازم اینجوری ناراحتم میکنه و آتیشم میزنه
این بچه بازی ها چیه!
یه کم مرد باش! یه مقدار عاقلانه فک کن!
به نظره خودت رفتارش عادی هست یا نه!!!! آیا یه انسان عاقل این رفتارها رو نشون می ده؟
فک کن یه مقدار، ببین می تونی خونه و زندگیت و بچه هات رو دست کسی که این رفتارها رو نشون می ده بسپری؟
این قدر احساسی عمل نکن! آسمون سوراخ نشده و همین یه دختر افتاده باشه پائین!
مگه تو عروسک خیمه شب بازی هستی که وایسادی تا اون حرکتت بده!
خودت بشین فک کن، دو دو تا چاهار تا بکن، ببین اگه می خوایش، یه کلمه ازش می پرسی، مثبت بود که بسم ا..، منفی بود ،خلاص!!!!!!!! آی دیش رو هم اسپم می کنی که هر وقت احساساتش گل کرد و هیچ کی نبود، سراغ تو نیاد و تو رو بازی نده!
و سعی کن یه مقدار روی خودت کار کنی و در مقابل جنس مخالف محکم تر باشی و تا یه جنس مخالف می بینی، دست و پات نلرزه! اگه نه پس فردا که ازدواج کردی، یه زن ذلیل به تمام معنا می شی و به خاطره نقطه ضعفت، خانومت هر جور می خواد می چرخوندت!
موفق باشی.:72:
خیلی ممنون از راهنمایت والله من جنس مخالف میبینم دست و پام نمیلرز من فقط به خاطر این جواب این دختر خانم رو میدم اول اینکه من واقعا ایشون رو دوست داشتم بعد مشگل اصلی بنده هم همینه که ایشان جواب رو به من نمیده که من رو میخواد یا نه مورد بعدی هم اینه چون اسم من افتاده روی دختره احساس گناه میکنم وگرنه به خدا این طور که فکر میکنی من برای جنس مخالف ضعف نمیکنمنقل قول:
نوشته اصلی توسط ایوب
کاشکی مثل آدم بگه که از من چه میخواد
دوست من، تو تلاشت رو کردی، رفتی جلو و بش گفتی من حاضرم دوباره برگردم، پس دیگه نباید عذاب وجدان داشته باشی! اون خودش نگران این موضوع نیست، اون وقت تو داری حرص و جوش می خوری!
تو به فکره خودت باش!
احساسی رفتار نکن! ببین کسی که این رفتار ها رو داره، ارزش دوست داشتن داره یا نه!
ابن احساسات شما، دو روز دیگه فرو کش می کنه، شما می مونی و اخلاق و رفتار اون خانوم!
به نظر شما چرا این رفتار رو میکنه قصد از این کارا چیه
از دوستان خواش میکنم من رو راهنمایی کنند
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tomcat
مگه گوش می دید که راهنمایی میخای؟ همه دوستان راهنمایت کردند ولی هربار می ری و میای
می گی یک پیام گذاشته بود؟! یکبار دیدمش؟ یک اس ام اس داد؟!.............
1- شماره تلفن- ایمیل- و هر خط ارتباطی بایشون رو از روی گوشی و کامپیوترت پاک کن که
وسوسه نشی برای جواب دادن.
2- این خانم تعادل نداره و باید کنارش بذاری و خدا رو شکر کنی سرنوشت خودتت را با اون گره
نزدی و قرار نیست چنین کسی مادر بچه هات بشه؟
3- ببخشید این و میگم ولی به نظر من خیلی ضعیفی و این برای زن هم اصلاً خوب نیست چه برسد به شما که یک مرد
هستی و قرار است مدیر یک خانواده باشی روی اعتماد به نفست و عزت نفست خیلی خیلی ..... کار کن.
4- سرت و با کار و ورزش - کتاب و اینترنت و .... پر کن که دیگه فکرت مشغول ایشون نشه.
لطفاً دوباره خودتت رو درگیر نکن و بعد بیا اینجا دوباره از احساس ضعفت بگو.:324:
موفق باشی.:72:
ايشون استقلال نظر از خودش مقابله خانوادش نداره و حرف پدر و فاميل روش خيلي تاثير گذاره. هنوز نميدونه با حرفاش مي تونه چه ضربه اي بزنه، معلومه تجربه اي نداره.
دلش ميخواسته (ميخواد) با شما باشه، ولي توان مقابله با خانواده رو نداره. هم چنين باورش نميشه به خاطر اين مسائل شما كنارش گذاشتيد
بهتره شما اينقدر در مقابلش ضعيف نباشي، و ديگه اصرار نكني. اون هم به شدت احساساتيه الان، فعلا مشغول زندگيه خودتون باشيد، و كمتر به اين مسئله فكر كنيد. احساسات كه كمي فروكش كنه، مي تونيد راهكار بهتري پيدا كنيد. اگر هم حرفي بهش مي زنيد، حرف منطقي و تشويقي بزنيد. به اين صورت كه من خيلي كارها براي بودن باهات مي كنم به اين شرط كه بدونم تو هم پشتم هستي و حرف ديگران روت تاثيري نداره. بگيد من درك مي كنم براي دختر سخته كه با خانوادش مخالفت زياد كنه، حتي مي تونه واسه آيندمون هم بد باشه، ولياين مهمه كه تو بتوني حرفتو با منطق به خانوادت بزني و حقته كه با كسي كه ميخواي باشي. من ازت مي خوام تو پشت من باشي تا منم پشت تو باشم. يك طرفه درست نميشه...
در اوج احساسات اون، با تشويق هاي منطقي سعي كنيد اون رو هم به مسير درست سوق بديد و بهش ياد بديد مسائل رو. اگر دختر باهوشي باشه و بتونه اين حرفا رو اجرا كنه، تا آخر عمر مي تونيد بهش تكيه كنيد، وگرنه احتمالش زياده كه تا آخر عمر يك آدم دهن بين و تاثير پذير از ديگران باقي بمونه كه صد البته به نفعتون خواهد بود كه با اين شخص ازدواج نكنيد
در هيچ كاري عجله نكنيد، اروم رفتن و دير رسيدن خيلي بهتر از سريع رسيدنه تو اين زمينه
من فکر می کنم دختر خانم دلش می خواد شما نازش را بکشید
من اگه بجای شما بودم برای اینکه نه سیخ بسوزه نه کباب بهش می گفتم برو خوب فکرهاتو بکن ظرف یک ماه
اگه به این نتیجه رسیدی که می تونیم ادامه بدیم بعد از یک ماه به من بگو
اگر چه من دوستت دارم ولی اگه توی این مدت به نتیجه نرسی باید همدیگه رو فراموش کنیم
ممنونم دوستان که من رو راهنمایی میکنید
باید بگم که دختره باز هم پیام داد و حسابی نفرینم کرد من هم فعلا جواب ندادم
با توجه به راهنمایی شما قصد دارم دیگه جوابش رو ندم
توکل به خدا
ولی فکر میکنم دلیل این همه ناراحتی اینه که اون از خواستگاری رفتن من با خبر شده و انتظار نداشته که من بر نگردم و دنبالش نرم آخه نه به اون آرزوی موفقیت کردن برای من و دعا کردن برای من در آخرین دیدار نه به اینهمه ناراحتی نفرین کردن
خوب اگر هم واقعا داره ناز میکنه واقعا مثل آدم ناز نمیکنه اون روز 2 ساعت تمام من بهش التماس کردم روزهای بعدش هم همین طور ولی اون باز هم جوابش منفی بود به نر شما این دیگه چطور نازیه و آدم دیگه چه باید کنه که نازش رو بتونه بخره
ولی از تنها چیزی که میترسم اینه که در جلسه آخر اون گفت که اگر فشار روحی زیادی رو متحمل بشه هم آخرتش رو میفروشه هم دنیاش منظورش این بود که خودکشی میکنه که من هم از همین میترسم میگم نکنه بلایی سر خودش بیاره و اون وقت من چکار کنم با خودم
خب با سلام خدمت دوستان امروز وقتی دیدم از دختر خانم اثری نیست حس کنجاوی یا بهتره بگم فضولیم گل کرد رفتم به ایدی دختره که خودم براش ساخته بودم دیدم بله ایشان الحمدالله ما رو میخواد فراموش کنه چون ایدی من رو پاک کرده بود
حالا خیالم راحت شد که حداقل ایشان دیگه به فکر ما نیست ولی باز هم احساس گناه میکنم نمیدانم چرا
امید وارم که اون دختر خوشبخت بشه و ازدواج موفقی داشته باشه از یک چیز هم میترسم که نکنه آه دختره بگیردم و نفرینش بگیره خدا به دادم برسه
این تاپیک به علت عبور تعداد پستها از حد استاندارد و همچنین دریافت راهنماییهای کافی ، قفل می شود .
.