نمایش نسخه قابل چاپ
سلام :72:
موضوع جدید:
یک روز خوب رو نقاشی کنید :310:
استاد گفتن دو روز مهلت دارید زود باشین:72:
من یکمی تقلب کردم:P قبل اینکه به شما موضوع جدید رو بگم خودم نقاشیمو کشیدم
http://www.hamdardi.net/imgup/32562/...b51710829c.jpg
تابستونه کلاس اول
من کارنامم رو گرفتم معدلم 20 شده ،خواهرم هم 20 شده
پدر بزرگم جایزه برامون 3 تا جوجه خریده
جوجه ها رو بردم تو حیاط خونه بگردونم
مادر بزرگ و پدر بزرگمم تو حیاط با ما دارن راه می رن و مواظبن پیشی نیاد...
جوجه ها خیلی خوشحالن که از تو جعبه اومدن تو باغچه:310:
http://www.pic.iran-forum.ir/images/...0zpynct6ki.jpg
دوران کودکی که همه دور یه سفره می نشستیم و با هم غذا می خوردیم .همه روزهای خوب زندگی بود.
الان جمع شدن دور این سفره سخت هست .هر کسی زندگی تشکیل داده وو از هم دوریم.
http://www.hamdardi.net/imgup/33943/...e7562323f7.JPG
خیلی سخته...مگه شما هم با همین paint نمیکشین.:302:
تو رو خدا یه مداد و کاغذ بدین بگین بکشین
یه روز زمستونی که مدرسه ها تعطیل شده...گلوله برفی...
اندکی خارجی بخاطر درختش...
سلام به همه كوچولوهاي همدردي ... واي خدا چقدر نقاشي اينجا هست... نقاشي هاي خوشكل ... راستش رو بخواين همه روزهاي خدا خوبن ، روزي كه با مامان و بابام برم خريد ، روزائي كه ميريم تفريح ، روزائي كه تو مدرسه زنگ فوتبال داريم ، واي خدا چه كيفي داره ،
اما يادمه هميشه مامانم بهم ميگه : اگه بخواي همه چيز خوب باشه ، آفتاب خوب بتابه ، همه مردم با هم خوب باشن ، همه جا سرسبز باشه ، بارون خيلي بباره ، گنجيشكا و پرنده ها با صداي زيباشون برامون بخونن و كلي خوبي ديگه ، زمانيه كه امام زمان بياد ... تازه من فكر كنم اگه امام زمون بياد كلي هديه و چيپس و پفك و سك سك برا ما بچه ها مياره .
راستي آقاجون : ما يه بچه همسايه دارم كه بابا نداره كه براش اسباب بازي بخره ، هميشه ناراحته ، پول هم ندارن ، اگه اومدي يادت باشه برا اونم اسباب بازي بخريا ... ما بچه ها منتظريم ...
واي كه چه روز خوبي ميشه ، خدا جونم ميشه اون زودتر بياد تا همه خوبي هاي عالم يه جا جمع بشن ،
بچه ها نظر شما چيه ؟ من كه ميگم بهترين روز روزيه كه امام زمانمون بياد ...
البته شنيدم خدا دعاي بچه ها رو زودي قبول ميكنه ، پس بياد با همديگه دعا كنيم تا خدا هر چه زودتر اون روز خوب رو بياره ... باشه ......
سلام بچه ها نقاشیهاتون خیلی خوبه :43::46:
من و شوهرم و آیدا تو حرم امام رضا
این نقاشی 3 ساعت طول کشید آخه هر وقت آیدا میومد نزدیک ،فوری باید قایم میکردم نبینه .اگه دیده بودباید سیستمو تحویل خانوم میدادم:311:
http://www.hamdardi.net/imgup/31551/...17f1d29cf2.JPG
http://www.hamdardi.net/imgup/28790/...19e2e3988e.png
بهترین روزای من شبایی بود که با مامان و بابام می خوابیدم
وای خدا
چه کیفی میده چند دقیقه میری بغل بابا چند دقیقه بغل مامان :46:
هر دوشون هستن :43:
اینا جز بهترین لحظه های زندگی منه که مطمئنم هیچوقت تکرار نمیشن
فقط بعضی شبا اجازه داشتم پیششون بخوابم
روزایی که پسر بدی بودم یا مسواک نزده بودم تنبیه می شدم و شبش باید تو اتاق برادرم می خوابیدم :(
و بعضی وقتا واقعا هیچ کار بدی نکرده بودم :302:
بهترین اتاق خونه ، اتاق مامان اینا بود
یه پنجره بزرگ داشت
واقعا بزرگ بود (نمی دونم شاید اونموقع خیلی بنظرم میومد )
ارتفاع پنجره طوری بود که وقتی روی تخت دراز می کشیدیم میتونستیم اسمون رو ببینیم
اونموقع ستاره های اسمون خیلی بیشتر بودن (نمی دونم شاید اونموقع خیلی بنظرم میومد :))
پتوی مامان اینا یه پتوی بزرگ و فوق العاده نرم بود (در کل بهترین امکانات مال خودشون بود )
یادم نمیاد روش ستاره باشه ولی وقتی میرفتم زیرش واقعا حس میکردم توی اسمونم
حاضرم تموم عمرم رو بدم و یه شب دیگه توی اسمون بخوابم . . .
انگار دست به نقاشی من خیلی ضعیفه اما چون ازاین تایپیک خوشم میاد پس لطفا تحمل کنید.
راستش چیزقشنگی از کودکیم یادم نمیاد جز اینکه همیشه تنها بودم ....
http://www.hamdardi.net/imgup/28353/...167b141df6.png
http://up98.org/upload/server1/01/z/...ji21kcikx1.png
خیلی خوشحالم تونستم منم نقاشی بکشم:227: یه تشکر ویژه از بهار 66
بچه ها بازم سلام
با مامانم رفتیم خریدبرام یه عروسک خوشگل خریده .اینقده خوشگله . خیلی خیلی خوشحالم http://www.hamdardi.net/imgup/31551/...5d7bb81068.gif ولی میزارم یه کم نگاش کنید :311:
http://www.hamdardi.net/imgup/31551/...02f488e517.JPG
راستی مامان چادری کشیدنش خیلی راحته:311:
یادش به خیر بچگی هامون . واسه خوشحال شدن به دلیل های بزرگ نیازی نداشتیم با یه پفک هم از ته دل خوشحال میشدیم.
http://www.hamdardi.net/imgup/33943/...7b4c85241a.JPG
خارپشت چرا بداموزی؟؟یعنی چی بچه پیش مامان باباش بخوابه؟!!
افرین هر کی سر جای خودش بخوابه:305:
داملا بیا اینجا تولد دیگه تنها نباشی.فقط کادو یادت نره.
بفرمایین کیک.فقط کم بخورین به همه برسه.
رایحه خوشحال شدم کشیدی.
این نقاشی رو به اصرار خواهرم کشیدم .چون خیلی تولد دوست داره.ازفردای تولدش واسه سال بعد نقشه میکشه.اجی گلم تقدیم به تو:43::43:
البته این پسره.یه ذره هم تقلب کردم.بماند
فکر کنم هیچی مثه طبیعت و کادو و خوراکی یه روز رو واسه بچه ها شاد نکنه.:310:
موضوع بعدی به عهده من ـه.چون من به حق انتخاب معتقدم دو موضوع پیشنهاد می دم.1.آخرین امتحان پایان ترم.2.شب خاستگاری.
بکشید ببینم چی می کشید.فقط موهای همدیگه رو نکشید.
دیروز خواهرم اومده بود خونمون زنگ نقاشی هم باز بود یهو اومد تو اتاقم منم فرصت نکردم صفحه رو ببندم
نمی خواستم نام کاربریم رو بدون و بیاد تو سایت حرفای منو بخونه.
البته الان می دونم درست حسابی نفهمیدو تو سایت هم نمی اد...
از نقاشی هاتون خیلی خیلی خوشش اومد
با اینکه نام کاربری منو نمی دونست و اصلا به نام ها توجه نمی کرد ولی هر سه تا نقاشی منو تشخیص دید
نقاشی که توش خواهرمم کشیدم با پدربزرگم اینا و جوجه ها رو که دید انقد گریه کرد 2 ساعت تمووم باهم گریه کردیم انقد گریه کردیم از اون روزی که جوجه هامون پشت سر هم مردن هم بیشتر ...
به نقاشی حامد خیلی خندیدددد:311:
به عکس مامان حامد :311:
از همه نقاشی ها خوشش اومد ی نقاشی بهار 66 رو اول اشتباهی گفت مال منه بعد زود نظرشو عوض کرد
نقاشی خارپشت که دید گفت یادم باشه بزارم نی نیم بعضی شبا تو آسمون بخوابه :310::310::310:
اینم روز خواستگاری
که خط خورد
و خراب شد نقاشیم
http://www.hamdardi.net/imgup/32562/...c63ad67bba.jpg
http://www.hamdardi.net/imgup/33943/...d3dc2530b1.JPG
خیلی دلتونم بخواد...نقاشی میکشم در حد بهار الملک:311:
چرا فکر میکردم نقاشیم خوبه ولی...
توضیحات:از اون جایی که دخترا شاید تصمیم بگیرن کرور کرور خواستگاراشونو بکشن...من میخوام بعد از امتحان پایان ثلثمو بکشم.
امتحانای خرداد رو که میدادیم و تموم میشد از خوشحالی بال در میوردیم...فکر تعطیلات بازی رهایی از مشق نوشتن..ذوق زدمون میکرد ...تا یه زمانی هر امتحان رو که میدادیم کتابشو برگ برگ میکردیم میریختیم تو خیابون.
نمیدونم چرا تصویر نقاشی یه کم تار و ناواضح میشه؟
http://www.hamdardi.net/imgup/29319/...6e2e9cbab0.png
سلام
موضوع نقاشی: آخرین امتحان پایان ترم
این منم که شب امتحان به جای درس خوندن دارم به کلاه منگوله دار و جشن فارغ التحصیلی و اینا فکر می کنم!:)
چقدرم لباسه بهم میاد:)
پس پست من کو؟ناسلامتی معلم نقاشی هستم.باید نظرمو نسبت نقاشی شاگردام بگم یا نه؟
نازنین،یه نقاشی دیگه بکش این قبول نیست.
بهار،کیفیت نقاشیت خوبه.
هدیه،اگر همینجوری به خیالت ادامه بدی هیچ وقت اون لباسو تنت نمی کنی.
http://www.hamdardi.net/imgup/22087/...4bc3a0dd09.png
http://up98.org/upload/server1/01/z/...6qhogow4x8.jpg
موضوع:خواستگاری
http://www.hamdardi.net/imgup/28790/...2a85580fb7.png
دختر بیچاره فکر می کنه من و پدرش داریم گل میگیم و گل میشنویم !
نمی دونه که من تصادفا ! از پنچره به بیرون پرت شدم :302:
سلام،
من نفهمیدم چرا 2 تا موضوع اعلام کردید؟ :)
یک موضوع باشه بهتر نیست؟
راستی قرار شد پست های چتی پاک بشن. بنابراین فقط وقتی پست بزنید که نقاشی دارید.
ممنون.
موضوع شب امتحان رو انتخاب کردم.
البته من اوضاع این روزهام رو کشیدم.
سمت چپ مانیتور برنامه ای باز هست که توش پایان نامه ام رو می نویسم.
سمت راست مانیتور هم همدردی بازه! :311:
این هم نقاشی من:
http://www.hamdardi.net/imgup/26486/...d4bbfa64fa.png
راستی من دست و پام مشکلی نداره ها! نمی دونم چرا هر کاری می کنم تو نقاشی انگشتهام یکطوری میشن :)
پوستم هم اینقدر بی روح نیست.
بین موهام هم فضاهای سفید نیست :311:
زیر شلواری بنفش هم ندارم!
یعنی یکی داشتم. بعد اینقدر همه بهم می گفتند بنفشه، بنفشه (!!) دیگه انداختم دور.
بعد مامانم بهم از این شلوار تیترون سفیدها داده بود که فکر کنم از مکه میارن. اون رو می پوشیدم، هی می گفتن: سپیده، سپیده! :311:
الآن دیگه راه راه می یا چهارخونه پوشم، هیچی نمی تونند بگن!
خارپشت نقاشیت خیلی باحال بود :)
فرهنگ خان کی گفت شما استاد یا معلمی!
فقط قرار شد موضوع بدی همین :)
:311:
http://www.hamdardi.net/imgup/32562/...0efefc53bf.jpg
توضیحات:
اون لیوان که رو میزه نسکافه است که در شب امتحان به وفور نوش می شه
سلام
این منم بعد امتحان درس علوم در کلاس پنجم... :)
چون از درس علوم و معلمش بدم میومد کتابش رو شوت کردم تو هوا وسط خیابون :D
البته میدونم کمی بدآموزی داره واسه کوچولوهای دیگه :311:
اما خوب خیلی ذوق زده شده بودم :D :227: بعد امتحان پفک نمکی مینو و پارک و بستنی یخی
و راه رفتن رو جدول های پارک و رفتن به شهربازی انتظارمو می کشیدن...آخ که چه کیفی می داد
چقدر آتیش میسوزوندیم و 3تایی (با خواهر و برادرم) مامان رو حرص می دادیم :311:
عروس خانم بادیدن داماددست وپاشوگم میکنه وچایی رومیریزه روی داماد.:163:http://www.up.98ia.com/images/mvbsjgh7v2z0pma4h5h9.jpg
سلام به کوچولوهای عزیزودوست داشتنی!
خارپشت خداخیرت بده لااقل یه محیطی ایجاد شد که دورازعواقبش بیاییم یه کم خودمونو خالی کنیم .
بابت نقاشی های ناشیانه ام هم خیلی عذر می خوام.من از همون اول نقاشیم خوب نبود!
این،شب خواستگاری منه که همسر محترم خیلی راحت وریلکس مشغول میوه پوست کندن برام ومن هم دارم از خجالت آب میشم،حرف زیادی برای گفتن نیست چون قبلا زده شده ویک جلسه فرمالیته است.
http://www.hamdardi.net/imgup/28353/...f81e0b7039.png
ای ول ... کشیدن نقاشی با حجاب راحت تره...!
http://www.pic.iran-forum.ir/images/...0kmbq6uv3q.jpg
اولین باری که همسرم را از پشت پنجره در روز خواستگاری دیدم .
اون جدی و سر به زیر من هم خندم گرفته بود .
من میخواستم حرف بزنم ولی دیدم باید با نقاشی بیایم تا رامون بدن.
اینم نقاشی من:
با یه نقاشی هر دو تا موضوع رو کشیدم.
رویای من بعد از اتمام آخرین امتحان دیدن کارتون و فیلم و ... که یه مدت زیادی ازشون محروم بودم.
روز خواستگاری دادشم هم چون من هنوز اوچولو هستم، منو نبردن. منم نشستم کارتون دیدم تا بیان. :)
موضوعای بزرگونه نذارید خب. من هنوز خیلی کوچولو ام :D
http://www.hamdardi.net/imgup/26166/...d6c3783137.JPG
***************************
حالا حرفام.
من نقاشی فرشته رو قبول ندارم.
ایشون با کودک درونشون نقاشی نمیکشن.:(
ما منتظریم والد و بالغ درون فرشته مهربان، کودک درونشون رو رهاکنن تا بتونیم نقاشی های قشنگشو ببینیم.:227:
کودک درون فرشته، ما پشتتیم :D
با احترام، دختر مهربون کوچولو :72:
کی گفته ؟
شک داری کودک فرشته اینجوری نقاشی کنه بابا
شک نکن نازنین .
یه پا نقاش بودم اما از قضا ..........
فعلاً کودک درونم رفته پی خاله بازی و ........ بزار بیاد بهش میگم همچی نقاشی بکشه براتون .
من با فتوشاپ می کشم . کودکمم کولاژ کاری و بعضی جاها کپی برداری هم دوست داره .
یادمه که اونوقتا یه روز کاغذ رو با نفت بی رنگ کردم و گل کتاب علوم رو که گلبرگ و پرچم رو از روش نشونمون می دادند و توضیحات رو که خیلی خوشم ازش میومد رو کشیدم . اما ... یدفعه دستم به استکان نفت خورد و ریخت ...... و مادر نازنین دعوام کرد و منم نتونستم نقاشیمو کامل کنم :302:.
حالام این صفحه فتو شاپ و با....... با ...... راستی با چی میشه بی رنگش کرد تا عکس صفحه دکستاپ از اونورش پیدا بشه و من کپی کنم ؟:311:
میام
بزودی
.
.
.
.
.
:72::72:
.
.
سلام
گفتم تا موضوع جدید نزدین من بیام سلامی عرض کنم
(اسمم پر رنگ شده خیلی احساس خوبی دارم
بهم میاد نه:311:
[img]http://www.hamdardi.net/imgup/28130/...8cf6eb41d7.jpg[/img]
این فکر منه شب قبل از امتحان
اون پالس هایی که مثل نویز تو سیستم هست فکر درسه!!
بقیه اش چیزای دیگه اس
سفر، تلویزیون و اون آقاهه هم که... (اگه دقت کنید تصویرش مبهمه!! راستش واسه محو کردنش خیییییلی خیلیییییی دارم زحمت میکشم :303:)
خودم نیستم گفتم یه دفعه سرزده بیام زشته!!
فعلا فکرام باشه بعدا خودمم هم میکشم:311:
راستی این حالت قبل امتحان خیلی جواب میده اصلا دو سه روز مونده به امتحان باید بی خیال درس شد.
اینو تجربه 20 ساله تحصیل من میگه
سلام
میبینم که خیلی خوش میگذره،جای من واقعا میدونم که خیلی خالی بود :P
منم میخام نقاشی بزارم،میدونم بچه ها تثبیت شدن ولی هنرجوی جدید هم قبول کنید دیگه!
این موضوع امتحان ِاخر ترم:302: راست ِکار خودمه،هر چقدر اون یکی امتحانامو خوب دادم،این اخریرو گند زدم.
راستی من فک میکردم نقاشیم خوبه و یه پا پیکاسو هستم :227:،ولی نقاشیهای
بعضی از دوستان خیلی خوب و بهتره،مال من خیلی جالب از اب در نیومد،چون
هم دپرس بودم،هم تا حالا با کامپوتر نقاشی نکشیده بودم و یکساعت دقیقا این نقاشیه فسقلی وقتمو گرفت،یه نیمساعت هم انگولگ کردن ابزار برای یاد گرفتن ریزه کاریهاش.
من دقیقا دیشب داشتم به این چیزایی که نوشتم تو نقاشی، فکر میکردم و خیلی چیزهای دیگه،توضیح اون ساعتو هم بدم عقربه ساعت سه تا با رنگهای مختلف کشیدم دقیقه رو یکدونه و ثابت کشیدم یعنی که کلا دیشب احیا داشتم بنده :P،امروز هم که روز امتحانم بود و افتضاح،قیافمو شطرنجی کردم و خودمو نشون ندادم:D.
http://www.hamdardi.net/imgup/27603/...c1ec5f99eb.jpg
راستی با دیدن نقاشی فرزند ِخانم شهناز داغ دلم تازه شد،اون قسمت ویکی پدیا،اون حلقه های اروماتیک و ... :302:
نقاشیت کاری با دلم کرد که فکرش رو هم نمیکردی دختر ِشهناز خانوم!
یک سوال هم با اجازه بزرگترا داشتم:دستا روی زنگ :Dببینم کی زودتر از همه جواب میده:شماها این سطل رنگو چجوری میپاشونید؟من هر وقت میپاشونم همه نقاشیم به اون رنگ در میاد،واسه همین همه رو تک تک با مداد رنگ زدم :316:
شایانا جاننقل قول:
نوشته اصلی توسط shayana
استفاده از سطل رنگ برای یک محدوده بسته است....اگر 1 قسمتش باز باشه مثلا دایره یک
قسمتش باز باشه سطل رنگ از اون قسمت باز به همه جا نفوذ می کنه!
مثلا وقتی برای دختر نقاشیت دامن می کشی نباید جایی باز باشه تو نقاشیت!
گرفتی چی می گم؟ :)
کوچولوهای عزیز سلام :311:
الان زنگ نقاشی است ...............:310::227:
بدون سرقت :163:و همه با یک ابزار (paint) می خوام که خوب فکر کنید و با کودک درونت ارتباط بگیرید ( دقت کنید .........الکی نقاشی نکشید او را ببینید و ارتباط بگیرید و بکشید ) ...............خوب نگاهش کنید ............همان شکلی که او را می بینید و در هر حالتی که او را ( او را ) می بینید ............... بکشید
نقاشی شما در دو صفحه کشیده می شه
1-صفحه ی اول موضوع بالا ( کودک درون )
2-تصویر بعدی دست خطی از او ................چیزی که بعد از ارتباط گیری و نقاشی کردن به شما می گوید ..........دقت کنید که حرف او به شما خیلی مهمه ..........ببینید او به لحاظ کلامی با شما چه ارتباطی می گیرد .( اصلا ارتباط می گیره ......حرف می زنه ؟!)
دقت کنید گفتم کودک درون .....................نه بالغ و نه والد .............کودک .کوددددددددددددددک.
اگر سئوالی هست بپرسید
در ضمن فقط قلم و نه ابزار و نه رنگ.....از ابزار استفاده نکنید
به به ......چه دختر قشنگی . قربونت برم خوشگلم .
خدایی کودک درونم جیگره .....خانم . یک پارچه دسته گل . خوب من فدات بشم گل خانم . مودب :104::43::310:
http://up98.org/upload/server1/01/z/...ju91kk0w06.pngکودک درون من داره لواشک میخوره به خاطر ترشی یک چشمشو بسته
http://up98.org/upload/server1/01/z/...v82277xm98.png
کودک درونم دوست داره تنها باشه.خطشم خوبه با لپ تاپ کار می کرد .موس دم دستش نبود.این طوری بد خط شده.از بس تنبله بلند نشد بره موسو بیاره :311:
http://www.hamdardi.net/imgup/33943/...49d50bfed6.JPG
وای چه ماهی،چه خوشگلی!
تو واقعا هنرمندی
واقعا بهتر ازاین نمیشه...حرف نداره...قشنگم...عسلم...ماهم:43:
انی جون امروزاصلا حالم خوب نیست.بنابراین از دفترم کمک گرفتم.این نقاشی رو کودکم چند روز پیش برام کشیده بود و اونا رو اون موقع بهش گفتم.
http://www.hamdardi.net/imgup/33943/...76486a01ca.JPG
الان که ازش خواستم باهام حرف بزنه...این خط خطیای گل و نازنین رو برام کشید...توش یه دنیا حرف برام داره:72::72:
انی روشم درسته؟اشتباه اگه بود بگو.
اخه اون قبل امتحانمه،بخاطر اینکه امتحانمو خراب کردم دستمو اونجوری گذاشتم جلوی صورتمو شطرنجی شدم،تازشم یه ترفنده دیگه چجوری بدون کپی کردن میتونستم همون قیاقه رو بکشم،باحجابش جور در نمیومد،واقعا هراز گاهی اونجوری میشستم سر جلسه،توضیحات کافی بود؟:)نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
راستی پاییزان جون!فدات:46:،دانوب :46:فرزتر بود،3دقه زودتر از تو زنگه رو زد،تشکر از پاسخهاتون:72:
بهار شادی مرسی بخاطر توضیحت :72:،اینو میدونستم که باید تو محیط بسته
بریزم رنگو،ولی اخه اون وقت یه خطکش باید بزارم نقاشی کنم که درز مرزی نباشه
که رنگه به سایر نقاط هم رسوخ کنه،باید تمرین کنم.
منم دیگه کار و بارمو ول کردم چسبیدم به این کلاس نقاشی:311:
اینم کودک درون منه،نمیدونم باهاش ارتباط گرفتم،یا الکی کشیدم؟دارم با لباس عروس شادی میکنم ،که یه نمودش رقصه(رقص هم اصلا بلد نیستم)،سه تا دست کشیدم چون دستا در حال حرکتن:311:،بیش فعال نبودما ولی کلا خیلی دلم میخاد جست و خیز کنم
http://www.hamdardi.net/imgup/27603/...978942e018.jpg
راستی نقاشی قبلی ِمن چقدر واضحتر شده،دست اقا مدیری که اینکارو کرده درد نکنه،خودم عذاب وجدان گرفته بودم بخاطر اینکه سایزشو خیلی کم کرده بودم،نوشته هاش اصلا معلوم نبود،دیدم خودتون واضحترش کردین،خوشحال شدم.
چقدر با دست چپ اونم با موس نوشتن سخته ...........
.
:46:
نمائی از اتاقم، البته کامل نیست، این گوشه خالی اتاقم هست،!!! اگه میخواستم همه بکشم باید حدود یه ساعت وقت میذاشتم! یکی از مرغ عشق ها رو کشیدم 5 تای دیگه واسه بعد
چه تاپيك با حالي! خيلي خوشم اومد خارپشت! آفرين :104:
منم نقاشي كودك درونم رو گذاشتم. آخه خيلي سعي كردم خوشحالش كنم. يه مدت خيلي اذيت شد. همش گريه مي كرد. اما الان خوشحالش كردم...
با عرض پوزش از خارپشت ما جور و پلاسمان را جمع و نقل مکان کردیم به این تاپیک( تکنیک هایی جهت شفای کودک درون) که ملکیتش مال آقای سنگ تراشان و سرقفلی اش مال فرهنگ است . :311:
اگر بار گران بودیم رفتیم .......اگر نامهربان بودیم رفتیم . اما شما کادو و چشم روشنی یادتون نره . :316:
بااااااااااااااااای بااااااااااای ما رفتیم ................ بای بای ما رفتیم
با آغوش باز :46:منتظر کودکان آزرده ی عزیز هستیم .:104::227::310:
لطفا نفر بعدی موضوع جدید نقاشی بده .