RE: من شک کرده ام (مخالفت خانواده پسر بعد از 5 سال دوستی)
بهار جون چرا از حرفای فرشته مهربان ناراحت شدی. باور کن عین حقیقته. بهترین نظریه که در مورد مشکل تو داده شده. عاشقای دیروز، امروز از هم فرارین اما تحمل دوری همدیگرم ندارن. عین من. درست مثل من. واسه همین می گم واسه تصمیم گیری فقط به عقلت رجوع کن. وقتی می خوای تصمیم بگیری تصور کن این آقا بدون آشنایی قبلی اومده خواستگاریت. وقتی داری تصمیم می گیری همه خاطراتی که ازش داری رو از ذهنت بیرون کن. اگه دیدی این می تونه مرد زندگیت باشه و بشه تکیه گاهت بشه همه زندگیت. بشه دلخوشیت. بشه سنگ صبورت. اگه عاقله اگه فهمیدس اگه منطقیه اگه سعی می کنه مشکلاتشو و مشکلاتتونو با عقل و درایت و منطق حل کنه و به چیزای بیخودی الکی گیر نده اگه متعهده اگه وفاداره اگه مهربونه اگه عصبی نیست و صبوره (زندگی صبر زیادی می خواد) اگه خوش اخلاقه اگه وقتی باهاش می ری یه جایی به خودت می نازی از اینکه در کنارش هستی پس شک نکن که انتخابت درسته. عزیزم اینارو با توجه به تجربیات چندین ساله زندگی مشترک واست گفتم. وگرنه خودت عاقل تری و فهمیده تر و می دونی چیکار کنی.
RE: من شک کرده ام (مخالفت خانواده پسر بعد از 5 سال دوستی)
سلام مریم جان. مرسی. واقعاً به دعات نیاز دارم. نه، صیغه نخوندیم. الان باید برم اما یه خبرایی شده. به نتیجه رسیدم بهت میگم عزیزم.
مرسی:46:
من از همه ی حرف های فرشته مهربان ناراحت نشدم عزیزم. ازین دلخور شدم که پست من رو کامل نخونده بودن و قالبی نظر دادن
تجربه های تو دوست عزیزم هم واقعا می خونم و معیارهاتو به مال خودم اضافه می کنم و از توجهت هم ممنونم. الان هم چندبار خوندم و مثل بقیه ی نظرات کپی کردم تا مرور کنم. توضیح بیشتر در مورد شرایطم رو هم می ذارم واسه بعد اما مهمترین کاری که به خودم حس خوبی میده ادامه دادن روند خودسازیم بوده، هرچند کند.
من مطمئنم اگر به قدر کافی عاقل و فهمیده بودم رابطم با نامزدم رو مدیریت می کردم اما عیب نداره، الان دارم سعی میکنم یاد بگیرم.به تجربه ها و نصایح تو و دوستان دیگه نیاز دارم