RE: آیا این فرد به درده من میخوره ؟!!
دوست عزیز
من تازه امروز پستهای شما و دوستان دیگه رو خوندم قبلا تاپیک دیگه ای داشتید که من خونده بودم (درخواست دختر برای دوستی و اشنایی بیشتر)
و برام خیلی عجیب بودکه هنوز در ابتدای سال تحصیلی این آشنایی به سمت ازدواج رفته.
دوست عزیز شما به نظرم خیلی خام هستید ببخشید که اینجور صحبت می کنم.
ولی شما قراره حداقل تا چهار سال دیگه درس بخونید اینفدر زحمت کشیدید که بعد سربازی وارد دانشگاه شدید
حالا بجای اینکه تمرکزتون روی درسها و فعالیتهای دانشگاهیتون باشه با اولین اشاره دختری تمام اهداف و مسیرتون رو تغییر دادید و بجای بررسی کتاب ودرس و دانشگاه دنبال نقد و برسی اینکه چطوری عروسی بگیریم و چطور و اون خانم معیارهشون برسی کنید و تغییر بدین و غیره هستید.
به نظر من کمی به خودتان زمان بدید و بدون هیچ عملی که ممکنه پشیمونی در پیش داشته باشه به درستون بپردازید
و این خانم و رفتارهاشون رو هم در دانشگاه و هم برخورد با دیگران زیر نظر بگیرید.
در این فرصت خودتون رو هم بیشتر خواهید شناخت و معیارهای محکمتری در و جودتون شکل خواهد گرفت به این خانم هم هیچ امیدواری ندید پیداست که ایشون هوش هیجانی پایینی دارند.
خیلی دارید شتابزده عمل می کنید در حالیکه به نظر رفتار و برخورد این خانم در ابتدا آنچنان در شان یک خانم با وقار نبوده.:163:
واگر واقعا می خواهید این رابطه جهت درستی بگیره حتما حتما.......خانواده ها رو در جریان بگذارید و زیر نظر آنها شناخت بیشتری پیداکنید.
موفق باشید. :72::72:
RE: آیا این فرد به درده من میخوره ؟!!
تشکر :72:
آقا ایوب واقعا اعتماد به نفسه بالایی داری ها :72:
آره حرف هاتو قبول دارم اما بحث این جاست که من ابراز علاقه ای دریافت کردم و فقط نخواستم بدونه اطلاع از هدف و شخصیت این خانوم به یک باره اونو پس بزنم . فقط همین
من رفتم جلو تا با ایشون بیشتر آشنا بشم و همین طور هم شد و وقتی ملاک هاش و حرف هاشو در مورده زندگی شنیدم حس کردم ( نه با دلم بلکه با فکرم ) تو خیلی چیزها واقعا همون ملاک هایی رو داره که من اگه قرار بود به مادرم بگم برو خواستگاری حتما اینا رو بهش میگفتم !
پس نتیجه این که من هم از ایشون بدم نیومد !
تو مرحله بعدی بهش فهموندم که من کیم و در چه موقعیتی قرار دارم ، بهش واقعیت های خودم رو گفتم ، خدا میدونه با صدای بلند گفتم خانومه .... من الان هیچی ندارم ، نه خونه دارم ، نه ماشین دارم ، نه بابام پولداره ، نه تحصیلات دارم ( فعلا!) ، ونه الان شرایط اقدام برای ازدواج !
بعد میدونید چی بهم گفت خیلی با آرامش گفت چرا فکر میکنی من برای این چیزها و با فکر این چیزها ازت خوشم اومده ! چرا فکر میکنی همه باید از اول همه چی داشته باشن !
خداییش شما بودین چی میگفتین ؟
نمیدونم چرا یکدفه همه بر علیه من جبهه گرفتن که انگار من دارم این خانوم رو فریب میدم به همون خدایی که میپرستم تا به حال چند بار گفتم خانومه .... من حداقل تا دوسال دیگه نمیتونم هیچ گونه اقدامی به طور رسمی بکنم چون واقعا شرایطش نیست چون میخوام حداقل نصفه درسم تموم بشه !
بعد در جوابم میگه ایراد نداره پدر منم قطعا تا از نظر درسی و شغلی به حدی نرسی قبول نمیکنه که اصلا بیان خواستگاری !
چرا فکر میکنید من میخوام چند سال بازیش بدم و بعد هیچی به خدا همچین آدمی نیستم اصلا اول خودم به بازی گرفته شدم !
اصلا چرا من همش بهش میگم ممکنه خانواده ها همو نخوان واسه همینه که الکی نره تو فاز رویا !
مریم خانوم شما میگی اگر خودت تو همچین موقعیتی جای این خانوم بودی و قصدت فقط ازدواج بود وقتی میفهمیدی من تا حداقل 2 سال دیگه نمیتونم ازدواج کنم کنار میکشیدی !
کاملا هرفتو قبول دارم ولی این مورد من نمیره کنار نمیدونم چرا به خدا اینقدر حرف های نا امید کننده بهش زدم ولی انگار هرچی بیشتر نا امیدش میکنم بدتر مصمم میشه !!!
بهش میگم خانومه .... اومدو تو این فاصله که من بیام رسما خواستگاری برای شما خواستگارای خوبی بیاد میخوای چی کار کنی چرا میخوای آینده خودتو خراب کنی ؟
میگه تو انتخابه منی بدونه اجبار ولی اونطوری باید از بین یک تعداد مشخصی خواستگار (مثلا 10 تا ) یکی رو انتخاب کنم حتی اگه 100 درصد ازش خوشم نیاد !!!!!!!
میگم خب اومده ما به هم نرسیدیم اون وقت چی هم موقعیت های ازدواجتو از دست دادی هم منو !
میگه ایراد نداره مجرد میمونم ! اما میدونم یک روز از یکی رو دوست داشتم و بهش گفتم ولی بهم نرسیدیم هیچ ایرادی هم نداره !
خداییش دیگه باید چکار کنم از چه دری بزنم همه چی رو براش روشن کردم هر چیزی که فکرش رو بکنید تمام چیزهایی که تو این رابطه میتونه باعث ضرر بهش بشه رو گفتم ولی باز مصمم تر میشه !!
قسم میخورم چند بار بهش گفتم بترس از اینکه تو دانشگاه انگشت نما بشی واسه خودت به عنوان یه دختر بد میشه باز من کمتر آسیب میبینم که البته تو این مورد خودش رو کنترل کرده !
البته که متاسفانه یا خوشبختانه ما چون تو دانشکده معماری و هنر درس میخونیم تعداد دختر ها واقعا زیاده و روابط دختر ها و پسر ها در محیط دانشکده به نسبته مثلا دانشکده فنی یا علوم انسانی خیلی آزاد تره مثلا سره کلاسه آتلیه طراحی شاید در طول 4 ساعت من خودم 2 ساعت فقط دارم به دخترها یاد میدم که چی کار کنن یعنی اونا خودشون میان ازم سوال میپرسن و استاد هم دیگه فهمیده و چیزی نمیگه !
ولی خب بازم آدم باید یکسری حریم ها رو واسه خودش داشته باشه تا براش مشکلی از نظر پرونده سازی در حراست ایجاد نشه .
به خدا قبول دارم کوچیکم قبول دارم خام هستم یا شایدم نیم پخت !! ولی شما بگید من چی کار کنم با خودم گفتم بیام یه طوری رفتار کنم که ازم متنفر بشه باز دیدم نمیتونم خودم رو اون طور که نیستم جلوه بدم !
خلاصه هرکاری کردم و همه مشکلات رو بهش گفتم ، گفتم شاید تا چندین سال حتی واسه اجاره خونه مشکل بخورم گفتم نمیتونم برات زندگی مرفه فراهم کنم اما همش میگه اینا برام ملاک نیست ، میگه مگه بابای خودم اول چی داشته کم کم به جایی رسیده !
شما بگین چیزه دیگه بوده که نگفته باشم ؟
:72:
RE: آیا این فرد به درده من میخوره ؟!!
دوست عزیز
خوب اون بگه خیلیا خیلی حرفا می زنن و یا برای خوشایند و یا ظاهرسازی خیلی صحبتها می شه
شما می خوای چیکارکنی.:316:
گیرم پس فردا یکی دیگه از خصوصیات این خانم هم بهتر ابراز علاقه کرد و معیارهاشم بیشتر به شما می خورد
دوباره شما رو می دی و صحبت می کنی:163:
شما فکر کنم تا حالا کسی از جنس مخالف بهت ابراز علاقه نکرده برای همین هم انقدر زود دست و پاتون رو گم کردید.
فکر نمی کنی باید سنجیده تر ملاکهای اصلی (فرهنگی - مذهبی - اجتماعی - خانوادگی) تو برای ازدواج خودت بتنهایی بررسی کنی.
نه اینکه با فردی که امده ابراز علاقه کرده بدون بررسی دقیق تنها در مورد خونه و ماشین و عروسی و...
دیگر جنبه های مادی داشتن و یا نداشتن انها صحبت کنید.
دوست عزیز به نظر من کمی روی اعتماد به نفست کار کن نباید بیدی باشی که راحت با یک نسیم کوچیک بلرزی.
موفق باشی. :72::72:
RE: آیا این فرد به درده من میخوره ؟!!
شاید لازم باشه یه توضیح دیگه در مورد مطلب قبلیم بدم.منظور من از رابطه خیلی کلی بود.ازیه احساس بگیر تا دوست دختر و پسری (صرفنظر از درست و غلط بودنش) خواستگاری ازدواج نامزدی طلاق و ...پس یه موضوع کلیه.من گفتم اکثرا(به جز بعضی ها) تجربه یکی از اینها رو دارن.
شما بهتره اول به این سوالات برای خودتون جواب بدین شاید پاسخش به تصمیم گیریتون کمک کنه
به نظرت ایا الان تو امادگی و بلوغ فکری عاطفی مالی و...که برای ازدواج نیاز هست رو داری؟اون دختر چطور؟
اگه جوابتون مثبته ایا تصمیم دارین همین الان ازدواج کنین؟اگه نه و به قول خودت تا 25 سالگی صبر میکنی ایا تضمینی هست که تو تا اون موقع به شرایط ازدواج برسی؟اون دختر چطور؟ایا تضمینی هست تا اونموقع یا هر موقعی که تعیین میکنید به شرایط ازدواج برسه؟اگه هر دو شما یا یکی از شما به اون شرایط نرسیدین چه تصمیمی میگیری؟قطع رابطه؟باید بدونی قطع رابطه بعد از مدت زمان طولانی خیلی مشکله و سختی های زیادی داره؟و انجام دادنش به اندازه نوشتن راحت و بدون ناراحتی تموم کردن اسون نیست؟(در اکثر موارد برای خانومها چون عاطفی ترن)
تصمیم داری تو این مدت رابطتون رو چطور ادامه بدین؟با اطلاع بزرگترها یا بدون اطلاعشون؟
به نظر من همین الان تا رابطتون عمیقتر نشده با یکی از اعضای خونوادت خصوصا پدرت صحبت کن و رک و راست و واضح توضیح بده.همه جریان رو براش شرح بده.از تردیدهات بگو.ببین پدرت با شناختی که ازت داره موافقه که با شرایطی که داری وارد این جریان بشی؟ببین نظرش در مورد اون اختلاف مذهبی که خودت گفتی چیه؟اگر صلاح بدونه تصمیم میگیره با اون خونواده اشنا بشه میتونه بهت کمک کنه که بفهمی ایا اون دختر میتونه تغییر کنه؟خودت هم با شناخت خونوادش به جواب سوالاتت در مورد اختلاف مذهبی میرسی.پس ترجیحا بهتره این مرحله شناخت از اول زیر نظر خونواده ها انجام بشه
موفق باشی
RE: آیا این فرد به درده من میخوره ؟!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sanjab
دوست عزیز
خوب اون بگه خیلیا خیلی حرفا می زنن و یا برای خوشایند و یا ظاهرسازی خیلی صحبتها می شه
شما می خوای چیکارکنی.:316:
گیرم پس فردا یکی دیگه از خصوصیات این خانم هم بهتر ابراز علاقه کرد و معیارهاشم بیشتر به شما می خورد
دوباره شما رو می دی و صحبت می کنی:163:
شما فکر کنم تا حالا کسی از جنس مخالف بهت ابراز علاقه نکرده برای همین هم انقدر زود دست و پاتون رو گم کردید.
فکر نمی کنی باید سنجیده تر ملاکهای اصلی (فرهنگی - مذهبی - اجتماعی - خانوادگی) تو برای ازدواج خودت بتنهایی بررسی کنی.
نه اینکه با فردی که امده ابراز علاقه کرده بدون بررسی دقیق تنها در مورد خونه و ماشین و عروسی و...
دیگر جنبه های مادی داشتن و یا نداشتن انها صحبت کنید.
دوست عزیز به نظر من کمی روی اعتماد به نفست کار کن نباید بیدی باشی که راحت با یک نسیم کوچیک بلرزی.
موفق باشی. :72::72:
آره درسته خیلی ها رو هوا واسه این که خودشون رو خوب جلوه بدم یا به قول شما ظاهر سازی کنن خیلی حرف ها میزنن و خودشون رو طور دیگه جلوه میدن اما :
اگه بخوایم به همه با چشم بدبینی نگاه کنیم که درست نیست ! منظور شما اینه ؟
یعنی هرکی گفت مثلا من کم توقع هستم ما باید بلافاصله بگیم تو داری روغ میگی ؟
نمیدونم شایدم منظور شما به این شکل نیست و من بد فهمیدم !
دختر خاله خودم یک ماهه پیش ازدواج کرد خب من کاملا در جریانه خواستگاریش بودم یک آقایی اومد خواستگاری چند جلسه توی خونه با هم صحبت کردن ، چند جلسه هم با نظر خونواده ها رفتن بیرون با هم صحبت کردن . تو این مدت دو طرف در مورده هم تحقیقات هم کردن کله این پروسه یک ماه طول کشید .
حالا شما بگین مگه اینا با هم چی صحبت هایی کردن یعنی اون پسر از شرایطش چیزی نگفته ، یعنی دختر خاله من از انتظارات و توقعاتش نگفته و هر کدوم از طرفه مقابلشون جواب هایی دریافت کردن اگه قرار بود هردوشون میگفتن نه شاید این داره دروغ میگه که دیگه هیچ ازدواجی شکل نمیگرفت !
تو جریان ما هم همینه فقط یک قسمت مهم که جاش خالیه خونواده ها هستن و ارزیابی اون ها و تحقیقات !
آیا نمیشه یک درصدم گفت شاید داره راست میگه واقعا همین طوری هست ؟
نه اگر فردا روزی همچین اتفاقی برام بیفته اصلا واردش نمیشم و خیلی راحت میگم من کسی رو زیر نظر دارم ! اگه قرار باشه آدم تا چشمش به یکی بهتر افتاد قبلی یادش بره که دیگه سنگ رو سنگ بند نمیشه !
قطعا هم بهتر از من تو این دنیا وجود داره و هم بهتر از این خانوم ولی نمیشه که آدم همش چشمش دنباله یکی بهتر باشه یا به قولی نو که اومد به بازار کهنه میشه ...... !
لااقل من که این طوری نیستم .
آره تا به حال به این شکل یعنی کاملا مستقیم هیچ خانومی به من ابراز علاقه نکرده و حتی ممکنه دیگه هیچ وقت تو زندگیم همچین اتفاقی هم نیوفته اصلا فکر کنم برای یک دختر خیلی سخت باشه که اول اون ابراز علاقه کنه و درصد همچین دخترهایی کم هست .
چرا تو کلاس هستن دختر هایی که کاملا احساس میکنم میخوان خودشون رو بهم نزدیک کنن یا گاهی اوقات کاملا متوجه شدم که فلان دختر کلاس دائم نگاهش به منه ! به خدا ینا توهم نیست ها رو هوا حرف نمیزنم ولی هیچ وقت نگاه به نگاه کسی ندادم حتی با این خانوم هم که حرف میزنم اکثرا سرم پایینه که چشم تو چشم نشم !
یه علت پیش نیومدن همچین شرایطی برام ( چه انتخاب شدن و چه انتخاب کردن ) هم میتونه این باشه که هیچ وقت تو این موقعیت که هر روز بین 30 ، 40 تا دختر باشم پیش نیومده ، هیچ وقت هم از اون کسایی نبودم که دنباله دوست دختر بوده باشم چون اصلا خوشم نمیاد و میخوام همه احساسم رو واسه یک نفر خرج کنم که همسرم باشه !
از اون گذشته یه مرد بیشتر دوست داره انتخاب کنه تا این که انتخاب بشه !
اما صلا گمان نمیکنم که جو گیر شده باشم یا دست و پامو گم کرده باشم یا حتی اینکه با خودم فکر کنم نکنه اینو از دست بدم نه به خدا هیچ حسی نسبت به این که انتخاب شدم ندارم باور کنید خیلی نسبت به این مورد ریلکس هستم که حتی همین بی تفاوتی من در برخود با ایشون گاهی اوقات صداش رو در اورده که چرا این قدر سرد و جدی برخورد میکنی !
اصلا این طور نیست که الان دیگه قند تو دلم آب شده باشه !
شایدم الان با خودتون بگید باز داره انکار میکنه !!
اصلا من تصور نمیکردم یه روز تو همچین موقعیتی قرار بگیرم همیشه تو ذهنم این بود که یه روز خیلی عادی میرم خواستگاری و بلاخره از بین موارد مختلف با یکی ازدواج میکنم !
چرا دقیقا باید خیلی سنجیده تر همه جوانب رو بررسی کرد اصلا شاید تو تحقیقات فهمیدیم که خونوادشون مشکل داره ! من که الان نمیدونم من الان فقط خودشو میبینم تازه اونم فقط تو ساعت های دانشگاه معلوم نیست تو زندگی عادی چه طور باشه !
من نمیدونم شما چرا فکر میکنید ما فقط در مورده یکسری مسائل الکی مثله مادیات یا نهایتن رقصیدن و نرقصیدن حرف زدیم .
این قدر در مورده مسائل مختلف حرف زدیم که این تفاوت اعتقادی از توش در اومده !
من اگر گفتم واسه خونه ماشین و پول نداشتن چون دیدم دوستان دارن تصور میکنن که من میخوام این خانوم رو سر بدوونم .
من ملاک هام همیشه اینا بوده :
1- خوده فرد از نظر شخصیتی و رفتاری
2- خانواده
3- ظاهر
اولین سوال هایی که ایشون از من پرسید این بود که پدرم چی کاره هست ، مادرم ، و چند نفریم .
من متقابلا از ایشون همینا رو پرسیدم و خب دیدم پدرشون فرهنگی بازنشسته هست ، مادرش خونه دار و اینکه برادر و خواهر بزرگشم در دانشگاه های دولتی تهران تا مقطع فوق لیسانس درس خوندن و حتی خواهرشون بورسیه دکترا برای کانادا گرفتن ولی به خاطر شرایط شوهرش نتونیسته بره و الانم هم برادر و هم خواهرشون در اجتماع شرایط شغلی مناسبی دارن .
خب به نظرم خیلی مناسبه و خانواده بی درو پیکری نیستن ! پدرش نماز میخونه مادرشون هم همین طور و تو ماه رمضون هم همه روزه میگرن .
من حالا فقط یک نمونه از بررسی ها رو بهتون گفتم که مربوط میشه به خانواده م قایسه اون با خانواده خودم .
من حتی برای حجاب برداشم از ایشون پرسیدم اگه یه روز از ایران برین بیرون مثلا مسافرت ، آیا باز هم حجاب دارین ؟ ( یعنی میخواستم غیر مستقیم اعتقادشو بفهمم )
جواب داد آره حجاب دارم ولی اگه بخوام عکس بگیرم یه لحظه روسریمو بر میدارم !
و بعد خودش از من پرسید که من چه انتضاری از حجابه همسرم دارم !
پس ببینید اون قدر ها هم که شما دوستان تصور میکنید ما هیجان زده جلو نرفتیم !
حالا میام میگم چه تصمیمی گرفتم . راستش الان درس دارم باید برم .
مرسی از همه گی :72:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بهار66
شاید لازم باشه یه توضیح دیگه در مورد مطلب قبلیم بدم.منظور من از رابطه خیلی کلی بود.ازیه احساس بگیر تا دوست دختر و پسری (صرفنظر از درست و غلط بودنش) خواستگاری ازدواج نامزدی طلاق و ...پس یه موضوع کلیه.من گفتم اکثرا(به جز بعضی ها) تجربه یکی از اینها رو دارن.
شما بهتره اول به این سوالات برای خودتون جواب بدین شاید پاسخش به تصمیم گیریتون کمک کنه
به نظرت ایا الان تو امادگی و بلوغ فکری عاطفی مالی و...که برای ازدواج نیاز هست رو داری؟اون دختر چطور؟
اگه جوابتون مثبته ایا تصمیم دارین همین الان ازدواج کنین؟اگه نه و به قول خودت تا 25 سالگی صبر میکنی ایا تضمینی هست که تو تا اون موقع به شرایط ازدواج برسی؟اون دختر چطور؟ایا تضمینی هست تا اونموقع یا هر موقعی که تعیین میکنید به شرایط ازدواج برسه؟اگه هر دو شما یا یکی از شما به اون شرایط نرسیدین چه تصمیمی میگیری؟قطع رابطه؟باید بدونی قطع رابطه بعد از مدت زمان طولانی خیلی مشکله و سختی های زیادی داره؟و انجام دادنش به اندازه نوشتن راحت و بدون ناراحتی تموم کردن اسون نیست؟(در اکثر موارد برای خانومها چون عاطفی ترن)
تصمیم داری تو این مدت رابطتون رو چطور ادامه بدین؟با اطلاع بزرگترها یا بدون اطلاعشون؟
به نظر من همین الان تا رابطتون عمیقتر نشده با یکی از اعضای خونوادت خصوصا پدرت صحبت کن و رک و راست و واضح توضیح بده.همه جریان رو براش شرح بده.از تردیدهات بگو.ببین پدرت با شناختی که ازت داره موافقه که با شرایطی که داری وارد این جریان بشی؟ببین نظرش در مورد اون اختلاف مذهبی که خودت گفتی چیه؟اگر صلاح بدونه تصمیم میگیره با اون خونواده اشنا بشه میتونه بهت کمک کنه که بفهمی ایا اون دختر میتونه تغییر کنه؟خودت هم با شناخت خونوادش به جواب سوالاتت در مورد اختلاف مذهبی میرسی.پس ترجیحا بهتره این مرحله شناخت از اول زیر نظر خونواده ها انجام بشه
موفق باشی
بهار خانوم مرسی .
واقعا نظر جامع و کاملی بود و شایدم یه جمع بندی خیلی مناسب حتما این حرف ها رو در نظر میگرم و میام اینجا میگم که چه تصمیمی گرفتم .
:72:
RE: آیا این فرد به درده من میخوره ؟!!
سلام دوستان عزیز
فقط خاستم به این اقا ایوب بگم ای ول به این اعتماد به نفس مشخصه خیلی از خودت راضی هستی:311:
سبحان جان امیدوارم بهترین راه پیدا کنی
من همچنان تایپکت را دنبال میکنم و مطمینم دوستان راهنمایی های خوبی برات دارن موفق باشی و شاد
RE: آیا این فرد به درده من میخوره ؟!!
دوست گرامی،اینجا نه کسی شما رو تایید می کنه نه رد.در ظاهر.پس لازم نیست چیزیو توجیه کنی.
یه مسئله سادست،از یه دختری خوشت اومده تا حدودی شناختیش،الآن باید بری خاستگاریش.
اگر به هر دلیلی نمی تونی اقدام کنی،رابطه باید قطع بشه تا هر وقت که امکان ازدواجت فراهم شد.
RE: آیا این فرد به درده من میخوره ؟!!
در این تالار هرنوع ارتباط بین دختر و پسر رد شده حتی به قصد ازداج.
آقای سبحان ، از هر نوع دوستی دوری کنید تا الان هم شما و این دختر خانم جز دوست دختر و ودوست پسر نبودید درست است که یه بهانه خیلی قوی (ازدواج) پشت سر اون نهفته هست ولی همین نوع رابطه شما سرشار از مشکل هست .
هنوز هیچی نشده شما اینقدر درگیر احساسات شدید وخودتون خبر نداریدوهمه دوستان متفق القول دارند می گویند.
می خواهید 2 سال این رابطه را کش بدید که چی بشه .
که شرایطی براتون پیش بیاد که دیگه دیر شده.الان احساساتتون رو نمی تونید کنترل کنید چطور در شرایط خاص غریزه تون را می تونید کنترل کنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یا کاملا کات کنید تا به شرایط ازدواج برسید .این 2 سال زمان خوبی است برای هر دوی شما تا به آمادگی ازدواج برسید.
یا همین الان با خانواده بروید خواستگاری و با ایشون نامزد شوید در دوران نامزدی هم می شه به شناخت رسید .
اصلا دوران نامزدی را گذاشتند واسه شناخت.
RE: آیا این فرد به درده من میخوره ؟!!
کاملا موفقم .
پس من همین کارو میکنم یعنی ادامه ندادن این رابطه و دورادور در نظر گرفتن این خانوم !
خودم هم حس میکنم الکی دارم این قضیه رو واسه خودم بزرگ میکنم به قول شما یکی از من خوشش اومده منم از اون هیچ کدوم هم در حال حاضر شرایط ازدواج رو نداریم پس چرا الکی ذهنمون رو درگیر کنیم .
بزاریم هروقت وقتش شد با نظر خانواده ها بریم جلو این طوری خیلی بهتره .
در مورده اون اختلاف عقیدتی هم بهش میگم تو این چند سال آینده رو خودت کار کن با مامانت صحبت کن و اصلا ببین برات قابل انجام هست یا نه .
بعدا هم اگه با خانواده برم خواستگاری دو تا خونواده میتونن از پس هم بر بیان دیگه لازم نیست ما الان این قدر به خودمون استرس وارد کنیم .
ایشالا فردا این تصمیم رو بهش میگم به نفع هردومون هست تازه این طوری در طول زمان شناخت بیشتری هم حاصل میشه .
این جوری میشیم دو تا همکلاسی عادی که فقط همو نشون کردیم !! نه بیشتر .
ممنونم که تو این مدت تحملم کردید . :72:
RE: آیا این فرد به درده من میخوره ؟!!
[align=justify]آقا سبحان ظاهرا تصمیم گرفتی که رابطه تونو به حداقل برسونی این خیلی خوبه بخصوص برای شرایطی که شما دارین و اینکه اون خانوم اینطوری کمتر تحت تاثیر فاز احساس قرار میگیره. چند تا نکته رو هم بنظرم اگه بهشون دقت کنی بد نیست.
فضای گفتگوی شما تاحدودی بخاطر نزدیکی و احساسی که توی این نزدیکی بوجود میاد و تاثیری که ازش میگرفتین، فضای راحتی نیست که بتونین آزادانه و بدون ترس و حسابگری حرفاتونو بزنید. که خوشبختانه تصمیم گرفتی این نزدیکی را به صفر برسونی.
این خانوم حرف های زیادی به شما زده ولی چیزی که مهمه اینه که هر حرفی که زده میشه باید ضمانت اجرایی داشته باشه، نه اینکه آدم یه چیزی رو بگه و بره! یعنی وقتی کسی حرفی میزنه باید پاشم وایسه. گفتگوی شما با این خانوم یعنی همون سوال و جوابهاتون شبیه یه تنظیم باد مصنوعی شده! مثه یه توپ احساسات که سعی میکنه بادشو تنظیم کنه!
این مهمه که ما چطوری سوال کنیم و چه جوابی بگیریم. اگر یه بار دیگه جوابها و حرفای ایشونو بخونی متوجه میشی که ایشون تمام اضطراب و نگرانیش بجای اینکه مسئله شناخت پیدا کردن خودش نسبت به شما و تغییرات و یه انتخاب درست باشه، ترس از دست دادن شمارو داره! سوالات شما طوریه که ایشون یه جواب حاضر آماده براش داره! بدون اینکه کوچکترین فکری کرده باشه که چطور و چگونه میخواد اونارو انجام بده؟ ... درصورتیکه نباید فقط توی خلاء نظریه داد و به کلیات اکتفا کرد، باید وارد جزئیات شد، وارد مصادیق شد، وارد مرحله رهبری تفکرات شد. که اگر روزی رابطه شما هم تموم شد، تفکرات و تغییرات ایشون براش تموم نشه و بازهم براش قابل گفتگو باشه.
ایشون محافظه کارانه با شما صحبت میکنه! نگرانه مبادا یه چیزی بگه که شما بدت بیاد، تمام جوابهاش در جهت جلب رضایت شماست! و این نشون میده در صحبت کردن راحت نیست! کسی نمیگه حرفایی که ایشون به شما میگه دروغه، فقط میگیم حرفهای ایشون شدیدا تحت تاثیر احساسات و عقاید الانشه و مسلما چند سال دیگه تغییر خواهد کرد، کما اینکه تو همین مدت کوتاه هم شما تغییراتشو دیدی که کمی توی روابطش با شما توی دانشگاه منطقی تر و محتاط تر رفتار میکنه. اما میخوام بگم شما با این دید جلو نرید که این منطقی که بعد از دو سال در ایشون و شما بیشتر خواهد شد، حتما بعد از این دو سال نتیجه ش اینه که ازدواج سربگیره! شاید ایشون یا اصلا خود شما به این نتیجه برسید که نمیتونید با هم ازدواج کنید. فرق این رابطه با روابط و سوالاتی که توی جلسه خواستگاری پرسیده میشه اینه که اونا اغلب تحت تاثیر احساسات نیستن نه اینکه اونجا دروغ گفته نمیشه یا اینجا گفته میشه، اونجا اگه دو طرف معیاری داشته باشن که دیگری نتونه بپذیره انتقاد میکنه یا دلیل میخواد اما آیا تابحال شده این دختر از شما بخاطر چیزایی که گفتی از همسر آینده انتظار داری انتقادی کرده باشه یا دلیل یا توجیهی برای عقیده شما خواسته باشه؟ اگر اینکارو نکرده یعنی داره همه چیزو بی چون و چرا می پذیره و یا داره سعی میکنه یه جور تطابق و همسانی و شبیه سازی بوجود بیاره باوجود اینکه اصلا فکرم نمیکنه که چطور میخواد این تطابق را در آینده اجرا کنه! الان فکر میکنه هرچه آن خسرو کند شیرین بُود! درصورتیکه حتی نمیدونه خوبی رو باید در عین تحول و پیشرفت فهمید و تعریف کرد.
این حرف ایشون که گفته من تو یک چیزایی مثله تو میشم تو هم به خاطر من از یک چیزایی کوتاه بیا جواب خیلی از سوالات شمارو میده. ایشون تغییراتی که قراره بکنه نپذیرفته و میخواد بخاطر شما اینکارو بکنه و درنتیجه براش توقعی هم بوجود اومده که در ازای کاریکه من برات میکنم توهم برای من اینکارو بکن! ایشون این تغییراتو بخاطر خودش نمیخواد انجام بده! اینا نشونه یه سری تغییرات ظاهری هستش که روح نداره و اگر زمانی شما بخواهی طبق عقایدت رفتار کنی برای ایشون ممکنه این سوء تفاهم بوجود بیاد که بخاطر ایشون کوتاه نیومدی و متقابلا ایشونم ممکنه برگرده سر خونه اول. بهترین نوع تغییر اینه که زن ومرد شبیه یه چیزی بشن که بهتره و تکامل زندگی زناشویی یعنی این نه اینکه سعی کنن شبیه هم بشن مبادا مشکلی یا اختلافی پیدا کنن!
میشه حدس زد عکس العملش در مقابل اینکه ازش بخواهی رابطتون قطع بشه و شناخت دورادور باشه چیه شاید یه چیزی شبیه همون گریه، شاید چون فکرمیکنه ممکنه شما به دختران دیگه هم فکر کنید و ممکنه شمارو از دست بده! اما هرکس که شنیدن حرف حق براش سخت باشه و نتونه تحمل کنه که حرف حساب و منطقی رو بهش عرضه کنن، قطعا عمل کردن به حرف حق براش مشکل تر خواهد بود! وقتی تحمل شنیدن جدایی رو حتی در همین حد که به شناخت برسید نداشته باشه (بعد از این مدت کوتاهی که گذشته) چطور میخواد عمل کنه؟ عمل کردنش که سخت تره اگر بعد از دو سال شناخت دورادور به این نتیجه برسید که نمیتونید با هم ازدواج کنید! پس بهتره طوری قضیه رو براش عنوان کنید که با شما مثل یه خواستگار برخورد کنه نه یه عشق. در مورد شما فکرکنه، اما اگر توی این مدت خواستگاری هم براش پیداشد به اونم اجازه بده بیاد خواستگاری و گفتگو کنه. باید هردوتون اعتدال توی تصمیم گیری و انتخاب وعمل داشته باشین یعنی باید جهت گیری فکریتون طوری باشه که بجای اینکه درازای تغییرات، نتیجه گیری صددرصدی ختم به ازدواج این رابطه را داشته باشین، با این احتمال جلو برید که ممکنه علی رغم هر تغییری درطول زمان اصلا نظرتون نسبت به اصل قضیه ازدواج تغییر پیدا کنه.
ایشون برای تغییر باید یه فرصتی قرار بده که به رشد فکری و معنویش برسه. یه کتابی بخونه، تو یه مجلس گفتگو و بحثی شرکت کنه، یه سوالاتی براش بوجود بیاد دنبال جوابش بره... الان اتفاقی که داره میفته اینه که طوطی وار یه سری حرف ها از سمت ایشون زده میشه، بدون بررسی و گفتگو راجبش، بدون تولید فکر، بدون راه حل، فقط جوابهای حاضر آماده به شما میده. این اصلا مبنا و غایت و نتیجه گیریش با اون حرفی که پشتش فکر باشه متفاوته! نتیجه این دیدی که ایشون به قضیه داره و ادامه دادن رابطه به این شکل اینه که نیازهای اساسیش (یعنی تغییر تفکرورفتارش) روی زمین میمونه و نیازهای ثانوی و کاذبش (مثلا در کنار شما بودن) تامین میشه!
در مورد مسائل مادی که ایشون میگه معیار من نیستش، شاید اینا معیار نباشن اما از احتیاجات شروع یه زندگی هستن که حتی در حداقل ترین سطح انتظارات ما لازمه که باشه و اگر نباشه جنبه های دیگه زندگی رو هم تحت تاثیر قرار میده. درسته انسان ماهیت مادی صرف نداره، اما نیازهای مادی و اقتصادی داره که باید بتونه جوابگوی اونا هم باشه. درسته پول معیار انسانیت نیست اما در خدمت رشد و ارتقا بهبود سطح زندگی آدمه. مثلا ایشون میتونه تحمل کنه که شما برای رفع مخارج زندگیت تا دیروقت سرکار باشی تا بتونی قسط خونتو بدی!؟
مسئله دیگه اینه که ایشون باید روشن بشه که تو این مدت چه تغییراتی میخواد بکنه و چرا. اول از همه اینکه ما بعنوان یه انسان و یه مسلمون وظایفی داریم و اینکه انتظار پاداش یا متملقانه صحبت کردن در مقابل وظیفه ای که انجام میدیم و تکلیفمون بوده را از دیگران داشته باشیم انتظار درستی نیست. در واقع ایشون باید توجیه بشه که اگه میخواد تغییری بکنه با این کار به خودش قراره خدمت بکنه و هدف، خودش هست نه شما! چون میخواد شخصیت و نفس خودشو از چنگ تمایلاتی که تا امروز داشته خارج کنه و به سمت اون چیزی ببره که قبلا باور کرده درسته یعنی به سمت کمال و یه مرتبه بالاتر (پس قبلش باید به باور برسه).
دوم اینکه اعتقادات ما یه چیز پیش ساخته نیست که یه مرتبه قلفتی از آسمون بیفته و درست هم سر جای خودش قرار بگیره و آدم هیچ زحمتی برای اون انجام نده و فقط زحمت پذیرفتن و قبولوندن اون عقیده به خودش را به عهده بگیره! اعتقادات را باید ساختش و بدست خود آدم ساخته میشه.
یه مسئله دیگه که توی صحبت هات گفتی و دوستان هم بهش اشاره کردن در باره اینکه عشق را باید تجربه کرد و باید بزاریم یه سری چیزها اتفاق بیفته. من فکرمیکنم اگه از یه چیزی استفاده باطل میشه نباید گفت ما اونو به لقائش بخشیدیم. ما اینکارو توی هیچ حوزه از زندگی هم نمیکنیم. مثلا اگر یه عده از علاقه و عواطف ما سوء استفاده میکنن ما هیچوقت نمیگیم اصلا سمت عاشقی نمیریم چون ممکنه ازش سوء استفاده بشه! وگرنه با این استدلال باید با همه چیز وداع کرد. مثلا از آزادی سوء استفاده میشه پس کلا بگیم با آزادی خداحافظی کنیم، از علم سوء استفاده میشه و بزرگترین کشتارها با پیشرفتهای علمی انجام شده پس کلا بزاریمش کنار، یا از هنر یا دین سوء استفاده میشه پس کلا اینارو فراموش کنیم. این به خود ما بستگی داره که از هر رابطه ای چه استفاده ای بکنیم امـــــا اگر میبینیم که نمیتونیم یه رابطه رو در جهت درست پیش ببریم بهتره تا اشتباهی مرتکب نشدیم یه انتخاب درست بکنیم.
[/align]
RE: آیا این فرد به درده من میخوره ؟!!
pk1365 عزیز واقعا ممنونم که شما هم یک جمع بندی خوب برام ارائه کردی . کاملا موافق حرف هاتون هستم :72:
دوستان یه سوال اصلا فکر کنیم این قضیه تموم شده یا اصلا به وجود نیامده !
الان من یک دختر 19 ساله هستم که به هر دلیلی چه احساسی و چه عقلانی تصمیم گرفتم بر خلاف فرهنگ رایج خانواده رفتار کنم ! از کجا باید شروع کنم ؟
چطور باید در مقابل واکنش های اطرافیان عکس العمل نشون بدم ؟
چه طور باید به پدر و مادرم بگم که میخوام یه طور دیگه زندگی کنم ؟
با چه بهانه و دلیلی برم جلو ؟
در خودم به خودم چی بگم که منو به جلو ببره ؟
میشه در این زمینه هم یه همفکری بدین :72:
مرسی
RE: آیا این فرد به درده من میخوره ؟!!
[align=justify]این اطرافیان کیان واکنش اونا چی میتونه باشه؟ فکرمیکنم بیشترین مشکل ایشون با فامیله و با توضیحاتی که دادین فکرنمیکنم خیلی با خانوادش و مخصوصا با پدرش مشکلی داشته باشه. این دختر 19 ساله که تا دیروز جلوی پسر خاله یا پسر عمو حجاب نداشت، یا رابطه صمیمی باهاشون داشت مثلا باهاشون دست میداد یا توی مجالس باهاشون میرقصید حالا دیگه اون کارا رو نمیکنه. مثلا جلوی اونا حجاب داره، وقتی دستشونو دراز میکنن که باهاش دست بدن بهشون خیلی راحت میگه بنظرم دیگه بزرگ شدیم. یا وقتی بهش پیشنهاد میکنن بیا باهامون برقص خیلی راحت قبول نمیکنه. حالا اونا چه واکنشی ممکنه نشون بدن؟ ممکنه تعجب کنن بگن چطور تا حالا اینطوری نبودی، ممکنه مسخره ش کنن یا بهش برچسب بزنن! ممکنه فکر کنن سرش به جایی خورده، ممکنه بخندن و جدی نگیرنش یا به همون رابطه قبلی اصرار کنن و ....
اون دختر 19 ساله چرا این تصمیمو گرفته؟ وقتی این دختر تصمیم بگیره تغییر کنه بخاطر خودش، چی ازخودش مهمتر؟ چه دلیلی ازاین مهمتر که من بخاطر خودم سعی کنم رفتارهای بهتری داشته باشم؟ ما بعنوان یه دختر متعهدیم در برابر خودمون. در برابر سرنوشتمون، حرمتمون، کمالمون، کرامتمون و خیلی چیزای دیگه. چنین دختری وامونده نیست، مجبور به رقابت با دختران دیگه برای بدست آوردن فرد مورد علاقش نیست همچنین مجبور به تطابق خودش با فرهنگ خانوادش برای پذیرفته شدن از سمت اونها نیست.
ممکنه یه سوالی مطرح بشه درمورد مفهوم محرومیت و برخورداریه. مهمه که ایشون با این دید پیش بره که با این انتخاب داره از چیزایی محروم میشه یا اینکه داره از چیزایی برخوردا میشه. اگه قراره کارهایی رو دیگه انجام نده به ضررش تموم میشه یا ماحصل انتخابش براش با ارزشتره؟ باید دید کجاها واقعا صحبت از محرومیت هست و کجا صحبت از تفاوت های طبیعیه که اصلا محرومیت به حساب نمیاد! یعنی محرومیت توی چه مواردی صدق میکنه؟ باید دید کجا چه صفت هایی، چه حقوقی، چه برخورداریهایی هست که میشه به ایشون بعنوان یه دختر تعلق بگیره که اگر تعلق نگرفت ایشون محروم از اون دونسته میشه و چه نداشته هایی که محرومیت نیست بلکه یه امر طبیعیه.
باتوجه به اینکه تو یه خانواده ایی که اعتماد محور شکل میگیره نه اقتدار محور، خانواده ای بر اساس احترام متقابل، حتی همون کاری هم که زن و مرد برای خاطر همدیگه انجام میدن نوعی رشد و شرافته نه نوعی استثمار یا ضرر یا سود یک طرفه.
این دختر تقریبا هر رفتاری جدیدی بخواد داشته باشه با یه سابقه از رفتار گذشتش روبرو میشه. پس طبق تصمیمی که گرفته باید یه عالمه آرشیو رفتاری خودشو از ذهنها بکشه بیرون، آب و جارو کنه و توی یه مواردی از نو شروع کنه.
باید جنبه و ظرفیت خودشو بالا ببره و به اطرافیان بخاطر برخوردشون باید حق بده برای اینکه اونا تو اون بستر خانوادگی و اون تفکرات بزرگ شدن و روابط براشون اون شکلی تعریف شده (همون شرایطی که خود این دخترم توش بزرگ شده)، اما آدم توی هر شرایطی میتونه برای خودش تصمیم بگیره چون ما حق داریم متفاوت باشیم و ملاک ما برای تصمیمات شخصیمون و رفتارهایی که علل اعتقادی دارن، خوش اومدن یا نیومدن دیگران نیست، ما موظف نیستیم همونی بشیم که دیگران میخوان یا میپسندن(یعنی همون کاری که در مقابل شما میخواست انجام بده).
باید نیازها و استعدادهاشو درجهت هدفش تقویت کنه. اگر هدفش در جهت کمال خودش باشه بهترین استدلالش در مقابل اطرافیان میتونه این باشه که حق هرکسیه که بخواد تغییر کنه و یه پروسه رشد و شکوفایی را طی کنه. با این دید این تغییرات بمعنی شرافت و رشد هستش. این با ارزشه، یه ارزش فوق العاده انسانیه پس لزومی نداره در مقابل رفتار اطرافیان احساس انزوا یا سرخوردگی داشته باشه یا احساس کنه تصمیم اشتباهی گرفته. پیدا کردن راه درست زندگی، مصیبت اجباری نیست! [/align]
RE: آیا این فرد به درده من میخوره ؟!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
هفتم: قبول يك جانبه نقاط ضعف شما، پذيرش بدون قيد و شرط، يا نشانه دروغ فرد است، يا وابستگي
در هر دو صورت ايجاد مشكل مي كند. او بايد جسورانه نقاط ضعفي كه شما از خود عنوان مي كنيد، مورد نقادي قرار دهد.
احساسهاي افراطي ممكن است چشم و گوش را موقتا ببندد ولي بعدا مشكل ايجاد كند.
...
اين صرفا مثال بود. و شما در مسائلي كه برايتان مهم هست گاهي بايد فرد را در همان شرايط قرار دهيد.
خلاصه و نتيجه گيري:
[align=justify]توجه به زبان بدن، جزئي و مصداقي صحبت كردن، توجه به نظرات كلي فرد در مورد جامعه و ديگران، توجه به خاطرات گذشته فرد، توجه به وضعيت گذشت و فعلي فرد مبني بر آرامش داشتن يا نداشتن، و تشويق فرد به صحبت كردن بيشتر و به چالش كشيدن پذيرش هاي افراطي و منفعلانه او نسبت به شما ، و خلق شرايط آزمايشي همه و همه مي تواند در شناسايي بيشتر شما نسبت به همسر آينده اتان كمك كند.
اگر فردي در مراحل آشنايي قبل از شناخت كامل و عقد وارد فازهاي احساسي شده و سعي مي كند با ابراز احساس با شما ارتباط بگيريد ،سهوا يا عمدا در حال دستكاري شما به نفع خودش هست. چون ابراز احساسات مي تواند واقعيات را در نظر ما تحريف كند. لذا بايد محكم در برابر او واكنش دهيد[/align]
مطالب بالا گزیده ای از این پست میباشد.:310: