نازنین سعی کن همش بولیزوشلوارنپوشی .لباسهایی بارنگ گرم بپوش .حتی چندتاشال وروسری رنگ وبارنگ بگیروهردفعه که باهاش میری بیرون یکیشوسرکن.
نمایش نسخه قابل چاپ
نازنین سعی کن همش بولیزوشلوارنپوشی .لباسهایی بارنگ گرم بپوش .حتی چندتاشال وروسری رنگ وبارنگ بگیروهردفعه که باهاش میری بیرون یکیشوسرکن.
سادیسم ینی آزار دادن.چیزی که شما می گی بیتشر به چشم چرونی یا وایوریسم مربوط می شهنقل قول:
نوشته اصلی توسط آوازه
که طرف از دیدن جنس مقابل و آمیزش دیگران لذت می بره.
نازنین،خودت باش.هیچ وقت کاریو که دوست نداری برای خوشایند دیگری انجام نده چون باعث
نفرتت از اون شخض می شه.شوهرت قبل از ازدواج دیده بودت می دونست اهل آرایش نیستی
پس باید از تمایلاتش باهات حرف می زد.نه الآن که از پل گذشته بگه من دوست دارم اینجوری
باشی.بهش بگو نمی تونم تو یک شب یا یک ماه خودمو به شکلی که تو دوست داری در بیارم.
اول باید آماده پذیرش تغییر بشی ینی به نقطه عطف برسی.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط dante
ممنون از راهنماییی تون ببخشید من اینو الان دیدم
ازش پرسیدم درباره این فیلمها گفت من نمی بینم ولی خوب حتما روش نمیشه بگه دیده ..:302:
درسته واقعا از رو ظاهر افراد نمیشه قضاوت کرد ولی آخه نامزد من چهره خیلی پاکی داره ،سر به زیره با اینکه خیلی اجتماعی حریم خودشو حفظ می کنه و نمی زاره دیگران وارد حریمش شن
اینو زمانیکه مجرد بود از رفتارش با خانما همه فهمیده بودن
در کل بگم ادم معقول و موفقیه هم تو کارش هم تو درس هم از نظر مالی ..واسه همینم یکمی برام عجیب که چنین کارایی کنه
البته با یکی از دوستام حرف میزدم بهم گفت داداشش من فوق لیسانسه از دانشکده صنعتی اصفهان و کلی هم درسش خوبه ولی تو لبتاپش فیلم بد هست
منم برادر ندارم شاید این کارا خیلی هم غیر متعارف نباشه ......برای یه مرد :101:
ممنون از پیشنهادی که دادین،همین کارو می کنم تو اینترنت مضراتشو پیدا می کنم باهم بخونیم
چون به نظرم مرد منطقیه و قبول می کنه
البته خودشم یه سری فایل ریخته بود رو فلش و دادش که من بخونم و تو این مقاله ها که همشونم علمی بودن هم درباره منافع رابطه دهانی نوشته بود.......مقاله ها ایرانی نبودن
ولی خوب احتمالا راجب ضررهاشم می تونم چیزی پیدا کنم
سلام ممنونم آوازه جان که لینکشو برام گذاشتی وووووووای چقد ناراحت کننده بود واقعا ادم از کجا بدون یکی سالمه یا نیست ؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط آوازه
ولی اوازه جون خدا روووو 1000000 مرتبه شکر شوهر من هیچ کدوم از این علایم رو نداره به اون صورت
البته منم هنوز تجربه خاصی باهاش نداشتم ولی فک کنم هیچ کدومو نداره به جز یکی اونم یکم نه شدید
حالا راجب اون یه مورد نمی دونم چقد باید نگران باشم یا اصلا باید باشم یا نه طبیعیه!
ماهی یه عالمه لباس خوشگل خریدم اخه من تو خونه پیش پدرم هیچ وقت با تاپ نمی گردم یا لباسای ازاد واسه همینم لباسام بیشتر تی شرت و شلوارن ...نقل قول:
نوشته اصلی توسط mahi91
ولیی رفتم چندتا لباس تو خونه ای بامزه خریدم خیلی نازن و پیراهنن
خیلی بامزه می شم می پوشم :46:آخه فک کنم اقامون به شلوار حساسیت داره گفتم دیگه شلوار نپوشم دامن و پیرهن خریدم :46:
ماهی من خواستم اینترنتی پرداخت کنم حق عضویت رو نشد یعنی درگاه بانک دیگه اینترنتی کارت به کارت نمی کنه ،باید از خودپرداز پرداخت کنم :(
ماهی جون من از وقتی عقد کردم یک بار بیشتر باهاش تنها نشدم ولی همون یه دفعه شوکه شدم
قرار بود بریم خونشون و مامانش ااینا هم باشن ولی تو راه گفت که تنهاییم و یکم می خوام باهات تنها باشم ..قبلا راجب حد و حدود روابطمون حرف زده بودیم
نزدیک خونشون نگه داشت رفت از سوپر مارکت بستنی و خامه شکلاتی خرید ،من فک کردم خریده بخوریم :316:
دیگه بعدش تو تلفن گفت مشکلات خیلی از زوج ها بر می گرده به رابطه زناشویی واسه همین باید به این روابط بها داد
گفت ریشه عشقمون را با همین رابطه و لذت دادن به هم دیگه قوی می کنیم و تنوع باعث میشه که این رابطه همیشه برای ادم تازگی و لذت داشته باشه و تنوع هایی که نام برد اون هایی بودن که بهت قبلا گفتم .
[align=justify]اگه این دقت نظر و تنوع طلبی همش خاصیت شغل شوهرت باشه پس فقط نباید شامل ظاهر شما بشه باید شامل همه چیز حتی خودش و محیط دور و برشم بشه.
تا اونجا که من اطلاع دارم نقاش ها علاوه به چهره به محیط و طبیعتم خیلی دقت دارن.
حالا شوهر شما بجز اینکه رو ظاهر شما حساس باشه روی موارد دیگه هم هست؟ مثلا براش مهمه محیط اطرافش، خونه ش، ماشینش و ... هر روز یه تغییر و تنوعی داشته باشن؟
با طبیعت چقدر در ارتباطه؟ چقدر به طبیعت اطرافش اهمیت میده؟ دور وبرش گل وگیاه نگه میداره؟
به باغچه و محیط طبیعی خونه ش یا دکوراسیون خونه هم همینقدر اهمیت میده!؟
اگر بخواهیم بگیم این خصوصیت مردونه ست و همه مردا در مورد ظواهر زنشون بصری هستن و تنوع را دوست دارن، خب یکی از خصوصیت خانوما هم اینه که دوست دارن همیشه این تنوع طلبی رو توی محیط خونه و زندگیشون داشته باشن.
آیا همسر شما میتونه هفته ای یکبار کل دکوراسیون خونه رو عوض کنه!؟ بالاخره خانوما هم به تنوع احتیاج دارن دیگه، و شاید بیشتر از آقایون چون خانوما رمانتیکم هستن...!
یا مثلا استطاعت مالیشو داره که هر یه روز درمیون شما یه چیز تزئینی گرون قیمت به وسایل خونه اضافه کنید؟
یا یه وسیله برقی برای آشپزخونه برای آسایش و تکمیل بودن وسایلتون بخیرید؟
یا مدام روتختی و آباژور گرون قیمت اتاق خوابتونو (برای رمانتیک بودن بیشتر!) عوض کنید و هی مدل جدیدتر بگیرید!؟؟
یا مثلا هر دو سه هفته یکبار سرویس طلاتونو عوض کنید (هم برای اینکه واسه همسرتون زیبایی بیشتری داشته باشین و هم اینکه براتون دیگه تنوع نداره)؟
یا اینکه هر روز درحال خرید انواع مدهای جدید و لباسهای آنچنانی باشید!؟ (البته فقط برای تنوع برای دل همسرتون!)
[/align]
[quote=فرهنگ 27]
اره دقیقا قبل ازدواج منو نزدیک یک سال هر هفته می دید راست می گی واقعانقل قول:
نوشته اصلی توسط 'آوازه' pid=
[/quote
منم معتقدم من نباید خودمو عوض کنم بشم اونی که اون می خواد باید باهم هردو تعدیل کنیم اخلاقامونو یکمی من یکمی اون
قبل ازدواجمون که می گفت از همین سادگیم خوشش می اد الان بهش می گم می گه برای شوهرت ننباید ساده باشی که دیگه
ممنون از نظرت
ببخشید اما شوهرتون حساسیتش از حد نرمال خارج شده.... هر چیزی افراط و تفریطش مشکل سازه
هر روزیه مدل دلش میخواد! دیگه به این نمیشه گفت تنوع طلبی، این اسمش ایرادای بنی اسرائیلیه!
ایشون هرچقدرم نقاش باشه دیگه از داوینچی که بالاتر نیست که با یه دست مینوشت با یه دست نقاشی میکرد!
اما ریشا و موهاشو سالی 1بار کوتاه میکرد! :311:
ولی درعوض دقتشو جای دیگه میذاشت مثلا ساعت داوینچی یا کیلومتر شمار اختراع کرد!
سلام
من ازدواج نکردم ولی نظرمو میگم .( البته در حدی که مردهای دور و برم رو دیدم . داماد و شوهر دوستام و برادرهام و...)
من دقیقا با این حرف نامزدت موافقم .نقل قول:
بهش گفتم مکگه تو نمی گی من تکم ماهم خوشگلم ظریفم قشنگم .....پس چه نیازی هست که انقد خودمو اذیت کنم با آرایش و رنگ مووو
گفت چه حرفیه تو می زنی!
مگه گل رز قشنگ نیست ،خوشبو نیست ،زیبا نیست،پس خودش زیباست دیگه چرا دورش روبان های خوشگل و رنگی می پیچیم چرا میزاریمش تو گلدون زیبا
بزاریمش لای روزنامه دیگه
خودش به خودی خودش قشنگه
اینکه آدم پیش افراد مختلف چه جور لباس و تیپی داشته باشه ، یجورایی احترامی که به طرف مقابل گذاشته منتقل میکنه .
اکثر مردهایی که اطرافم دیدم همینطور در مورد لباس و آرایش تنوع طلب هستند خصوصا مردهایی که اهل رابطه با جنس مخالف قبل از ازدواج نبودند ، این دسته افراد یکم عجول تر هم هستند در بیان نظرات و حتی احساساتشون . ( حالا اگه هنرمند یا شاعر هم باشند که دیگه روحیه شون لطیف تر هم میشه )
برادر من اهل فیلم یا جنس مخالف یا ... نبود ولی بعد از عقد میگفت اینقدر لذت میبرم هر بار که میرم خونه خانمم میبینم یه جور متفاوتی خودشو واسم درست کرده !!!!!!!
عزیزم نه شما و نه همسرت از نظر من مشکلی ندارید . سعی کن بیشتر باهاش صمیمی شی و پیشقدم و مشتاقتر باشی .
درخواست هاي جنسي كه ازت كرده (به جز رابطه از پشت) زياد غير منطقي نيستند و هر مردي ممكنه از همسرش بخواد به خصوص وقتي نمي تونه با همسرش رابطه كامل برقرار كنه و مجبوره به روش هاي ديگه خودش را ارضا كنه.
سلام اتنا جون چه جالبببببببببببببببب انگار تو کسی هستی که شخصیت اون رو کاملا می شناسینقل قول:
نوشته اصلی توسط آتنــــــا25
به گل و گیاه خیلی اهمیت می ده
بیش از اونی که فکرش رو بکنی
وارد اتاقش می شی فک می کنی وارد جنگل شدی پره گلدون های سبز
هر دفعه هم باهم می ریم بیرون از کنار گل فروشی رد شیم میره داخل حداقلش یه کاکتوس می خره
با گیاهاش حرف می زنه میگه اینا زنده ان
هر کسی تو فامیلشون گلدونی داره که گیاهش داره می میره می اره میده به نامزد من تا حال گل رو خوب کنه
خیلی وارد به گیاه پزشکی ،فقط فقط به خاطر علاقشه وگرنه رشتش مربوط نیستتتتت
راستی سر خرج کردن که نه معلومه این جوری نیست ،اتفاقا من بهش گفتم خوب تو پووول بده به من ،من هر روز یه جور می شم می گه خودت می تونی پول نمی خواد این همه لباس داری ........:311: البته خسیس نیستا ولی مردا این جورین دیگههه
شما هنوز هم از نظر نامزدتون همه چی تموم هستین و تنوع طلبی ایشون فقط روی شخص شماست، کسی که تنوع طلب به معنای عام و بد اون به حساب میاد خودشو تو غالب ازدواج محدود نمیکنه و مجرد میمونه تا آزادانه روابط متعدد داشت باشهنقل قول:
نوشته اصلی توسط نازنین 1
دوست عزیز شما بسیار سخت گرفتید و قسمت خالی لیوان رو میبینید!
چی از این بهتر که خانم خودشو برای همسرش آراسته کنه و اون رو از هر جهت راضی نگه داره ،
ابتدا حساسیت رو این مساله رو بگذار کنار و در برابرشون موضع نگیر و سعی کن یک قدم جلوتر باشی، قبل از درخواست ایشون سعی کن خودتو آراسته کنی .
مثلا وقتی موهاتون رو رنگ میکنید همیشه یک فرم اونا رو نگه ندار که براشون تکراری بشه ، اگر قراره با هم بیرون و تفریح برین ازش نظر بخواه که چی بپوشی ، مطمئن باش بعد از چند بار پرسیدن میشنوی که هر چی دوست داری بپوش عزیزم !!
بهش اطمینان بده طوری رفتار نمیکنی که از نظرش تکراری بشی و اینو تو عمل ثابت کن :72:
سلام لیلا:46:نقل قول:
نوشته اصلی توسط ليلا موفق
خوب تو مطمئنی؟همه حرفامو خوندی ؟یعنی من الکی نگرانم ؟
می گم من اصلا حس خوبی به تنها شدن با اون ندارم
تپش قلب می گیرم به شدت
چون همش فکر می کردم یه ادم عجیب غریبه تو این زمینه ها
سلام عسل جون ممنونم که نظرتو گفتینقل قول:
نوشته اصلی توسط **عسل**
درسته من یکمی سخت می گیرم کلا همیشه تو زندگیم ادم حساس و زود رنجی بودم ولی باور کنید این هم یکمی بیش از حد از من توقع داره
مامان و خواهر خودش هم خیلی ساده هستن و من نسبت به اونها خیلی بهتر و بیشتر به خودم می رسم
خواهرش از نظر قیافه یه دختر معمولی رو به خوبه و قدش تقریبا بلنده و خوش هیکل
ولی به من می گفت که داداشش همیشه بهش می گه اگه زن من مثل تو بود دو روزه طلاقش می دادم تو به خودت نمی رسی
این چه وضعشههه این چه لباسیه پوشیدی
می گه هر وقت برای خواب لباس راحت و گشاد تنم می کنم .... ببینه می گه اه لباستو عوض کن ..یاد مامان بزرگ افتادم ،مامان بزرگم از تو خوش تیپ تره :311:
کلا زیادی داره وارد این حیطه می شه
من خودمم کلافه می شم
هرکی باشه کلافه می شه .............البته من خیلی بهتر شدم ولی به زندگی زیر یه سقف که فکر می کنم سختم می ادد خیلی .:316:
فک کن آشپزی کنی کار خونه کنی،درسم که جای خود،باشگاه هم بری بعددددددد ارایش کرده ژِیگولی هم باشی :316: نمی رسه ادم به این همه کاررر
سلام گلم.آره من همونم.میدونی عزیزم من نمیخام رفتارمو تایید کنم ولی میگم که بدونی ...
ما 22 بهمن پارسال در محضر عقد کردیم و یک هفته بعدش جشن کامل گرفتیم(یعنی لباس عروس پوشیدم) ولی هنوز قرار نبود بریم خونه و مستقل بشیم .البته شاید یکم شرایط من متفاوت بود.چون در خونه ما فقط منو بابا و مامان بودیم و داداش و آبجی هام ازدواج کرده بودن.چون پدر و مادرم تنها بودن از بعد از مراسممون همسرم اومد خونه ما و 5ماه همیشه خونه ما بود .تا سه ماه پیش که با یه مهمونی خیلی ساده رفتیم خونه خودمون.بخاطر همین ما در دوران عقد رابطه کامل باهم داشتیم و چون خونمون کسی نبودو اتاق من هم طبقه بالا بود خیلی باهاش راحت بودم .نازنین من نمیگم رابطه کامل داشته باش چون شاید در خانواده شما این مرسوم نباشه اما خیلی در رابطه جنسی باهاش راه بیا...اثراتشو خودت به مرور میبینی ...من هم اوایل واسم آسون نبود اما کم کم باهاش راحت شدم.اتفاقا خیلی توی محبتش تاثیر داره...
من فکر میکنم بهتر باشه رابطه کامل رو بزارین برای بعد مراسم عروسی.
خامه و بستنی هم نشون میده ایشون به فانتزی و تنوع اهمیت میده و زیادم عجیب نیست
این قدر به آینده فکر نکنید.تازه مطمئنا در آینده با برنامه ریزی میتونین به همه کاراتون برسین و اون موقع شرایط خیلی فرق خواهد کرد.
از الان گامهای درست رو بردارین تا در آینده هم موفق باشین:72:
پریماه تو خانواده ما رسم خاصی که نیست ولی مامان من خیلی بهم تاکید کرده که مراقب باشم
آخه همه هم می گن وقتی رابطه تو دوران عقد باشه و خدایی نکرده بهم بخوره دیگه اگه دختر باشی شناسنامه المثنی می گیری
البته من اصلا به این چیزاش فک نمی کنم ولی واسه آرامشش دلم می خواد رابطه کامل خونه خودم باشه
آره عزیزم می دونم خیل رو محبتشون تاثیر داره ،رو اخلاقشون خیلی ............
پریماه امیدوارم متوجه منظور من بشی!چون وااقعا نمیدونم چه جوری بهت بگم
چیزایی که خرید بود خواست بریزه رو من(بالا تنه)
رفتارشم یکمی خشن بود،یعنی درد اور بود ولی درد قابل تحمل
نازنین جان! عزیزم! هر چی شما بیشتر از صحبتهای همسرت میگی؛ من بیشتر متوجه میشم که ایشون یه فرد کاملا منطقی و طبیعی هستند؛ البته با احساسات لطیف و رمانتیک!
واقعا چرا شما باید از تنها شدن با کسی که دوسش دارید؛ بترسید؟
من احساس می کنم شما از اون دسته دخترهایی بودی که همیشه خودش بوده؛ سرش به درس گرم بوده و هیچ وقت روی روابط زن و شوهرها دقیق نبوده؟!
آخه! همسر شما که خواسته های غیرمعقولی از شما نداره؛ ایشون فقط از همسرش، از کسی که عقدش کرده؛ از محرم خودش، از شخصی که بیشتر از همه بهش نزدیکه میخواد که براش بهترین باشه! این بهترین اصلا به این معنی نیست که شما قبلا نبودی یا الان نیستی؛ شما الان هم از نظر ایشون بهترین هستی؛ اما ایشون میخواد ذوق و شوق شما رو نسبت به خودش احساس کنه!
خواهش می کنم درک کن! این چیز سختی نیست! سخت نیست که بهش نشون بدی برای دیدنت، برای اومدنت، وقت گذاشتم، بهترین آرایش ها رو برات کردم؛ تمام روح و تنم برای توئه و نه هیچ کس دیگه ای! فقط و فقط در کنار تو احساس راحتی میکنم و دلم میخواد که همیشه بهترین ها رو برای تو داشته باشم!
من با رابطه ی کامل در دوران عقد مخالفم؛ اما با سخت گیرها و حساسیت های بیش از حد شما هم مخالفم!
احساس می کنم شما هنوز درک نکردید که ازدواج کردید و دیگه به غیر از اینکه به خودتون متعلق باشید به کس دیگه ای هم متعلق هستید که این شخص اتفاقا براتون خیلی مهم هم هست!
من می فهمم که شما دلتون میخواد با همسرتون مثل یه دوست صمیمی باشید که این دوست ها میتونند پیش هم خودشون باشند؛ این قابل درکه؛ اما عزیزم؛ شما اول باید برای شوهرتون زن باشید؛ بعد یه دوست خوب!
یه حدیث از پیامبر اکرم (ص) هست که زن باید برای همسر خود غلمه باشد؛ می دونی یعنی چی؟
یعنی باید تحریک کننده باشد برای همسر خود!
شما که نمی خوای فکرت و استقلالت و عقایدت رو عوض کنی که داری این همه سخت میگیری؛ شما قراره یه کم با دل همسرتون راه بیایید بخاطر عشق و محبتی که نسبت به شما داره!
در ضمن احساس می کنم پست هایی که مثبت تر هست رو خیلی با عجله دارید میخونید؛ اما پست هایی که بار منفی با خودش داره رو بیشتر تمرکز میکنید!
--------------------------------------------------
در ضمن دوستان عزیز؛ خواهش میکنم یه کم موقع راهنمایی کردن؛ دقت بیشتری داشته باشید؛ ممنون!
یادم رفت بگم که شما همسر این آقا هستید؛ یعنی کسی که روح و جسمش برای شوهرش هست؛ نه خواهرش که شما خودت رو با خواهر ایشون مقایسه می کنید!
نازنینم من اصلا و به هیچ عنوان پیشنهاد ندادم و نمیدم رابطه کامل داشته باشی.من اول صحبتم گفتم شرایط من متفاوت بود.پس برداشت بد نکن عزیز
نازنین جان،
اینکه همسر شما وقتی برای اولین بار با شما تنها شدن مساله خامه و شکلات و ... بوده عجیبه!! وقتی قرار بود برای اولین بار تن شما را ببینند و با شما باشند دنبال کدام تنوع بودند؟ یا فانتزی؟ این اولین بار اینقد هیجان و جذابیت داره که نیازی به چیز دیگه ای نباشه.
زندگی با هنرمندها ظرافت خاص خودش را داره.
به نظر من هم رفتارهای همسر شما عجیبه. در ضمن فکر نکنم از اینجا به نتیجه ای برسی. هر کسی یه جای این فیل را دست می زنه و یه نظری می ده. بهتره بری مشاوره حضوری.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط del
:302::302::302::302::302::302::302::302شب نم اره اون اولین بار بود که تنها بودیمنقل قول:
نوشته اصلی توسط شب نم
ولی نه اینکه به من دست نزده باشه
وگرنه تو اتاق خودمم بود قبلش
چندین بار
تو ماشینم حتی بود
ولی همیشه یواشکی دزدکی و با استرس اینکه الان کسی می ادددد
ول قبل از عقدمون تو دوره نامزدیمون به هم گفته بود که دوست داره این کارو کنه
یعنی حتی هنوز عقد نبودیم ولی تو تلفن به شوخی گفت
یه بارم بیرون رفتیم بستنی بخوریم دمه بستنی فروشی که داشتیم می گفتیم چی انتخاب کنیم تو فکر بوددد
منم گفتم که به چی فکر می کنی
هیچی نگفت بعدش که منو گذاشت خونه
اس ام اس داد گفت به این فکر می کردم که کی بشه من این بستنی هارو بریزم رو تن تو !
همون موقع هم خیلی تعجب کردم ولی خوب حرفش به نظرم شوخی اومد و جالبم اومد
من خیلی مطالعه کردم خیلی زیاد
اینا مشکل روانی نیست
ببین من دیشب تا ساعت 4 پای ابنترنت بودم هر سایتی که بگی رفتم خارجی ایرانی
چیزی مطلبی مبنی بر اینکه نامزد من مشکل روحی روانی داشته باشه پیدا نکردم
اصلا تو دسته بندیهای هییچ کدوم از ناراحتی های روحی نمی گنجیددددد
نازنین جان،
من نگفتم همسر شما مشکل روحی داره. اما گفتم رفتارشون خیلی طبیعی نیست.
شما توی سایت چیزی را که خوندید برای شرایط خاصی بوده. اگه من موقع نوشتن این مطالب الان بی دلیل جیغ بزنم حتما یک اختلالی، مشکلی، چیزی هست. عادی نیست. اما اگه یک گرگ ببینم و جیغ بزنم شاید همه بگن عادیه.
این کار همسر شما می تونست عادی باشه اگر به قول خودتون اینقد اغراق توش نبود.
حالا باز آقایون هم نظر بدن بد نیست. ولی تنوع مورد نظرشون و حرفهاشون واسه من عجیبه.
شاید هم به قول دوستان توی زندگی درست بشه. حتما فیلمها و صحبتهایی که دوران تجرد با دوستان داشتند همه تو ذهنشون مونده و الان شوق تجربه ی اونهاست که این کارها را می کنه. نمی دونم. فقط نظرم بود ...
پریماه متوجه منظورت شدم اشتباه برداشت نکردم عزیزم
پریماه سرم داغ شده
:302:
بدنمم واقعا فشار خونم رفته بالا فک کنم
واقعا ازدواج خیلی پیچیده است ادم فکر می کنه ازدواج کنه به ارامش می رسه ولی من آرامشم کمتر م شدههههه
خداروشکر که شما خوشبختین
برای منم دعا کن خوشبخت باشم :72:
صرف زن و شوهر بودن مجوزی برای رابطه نیست.زن و مرد اول باید از عقاید هم مطلع باشن و بهش احترام بذارن از نظر
عاطفی صمیمی باشند.در غیر اینصورت رابطه فقط بعد جسمانی پیدا می کنه و احساس کالا بودن به خصوص به زن
دست می ده.اول رابطه روحی بعد جسمی.
شما خودت هم بايد سعي كني باهاش همكاري كني و خودت هم از با اون بودن لذت ببري نه اينكه بترسي.
البته شايد همسرت خيلي زود شروع كرده و بايد كمي صبر مي كرده شما بهش عادت كني و بهش اعتماد كني و آماده بشي بعد وارد اين مقوله بشه.
عزیز دلم آروم باش.باهاش راحت باش.باهاش حرف بزن.حرف دلتو بزن.بنظرمن یه بار که تنها شدین واسش یه تیپی که خیلی دوس داره بزن.بعد تو شروع کن به قربون صدقش رفتن.بعد اگه دیدی اوضاع مساعده آروم آروم حرفاتو بزن بهش.نگرانیهاتو بگو.اگه گریت گرفت گریه کن.بدون استرس حرف دلتو بزن ...
میدونی عزیزم من خداروشکر باهمسرم خیلی راحتم.میدونی بعضی چیزارو نمیتونم اینجا واست توضیح بدم. اما اوایل در مورد همین رابطه جنسی یه موردی پیش اومد یه چیزی که خیلی توی ذوقم خورده بود و اذیت میشدم اما یه شب بهش گفتم .باورت نمیشه اینقدر خندید که نگو...میگفت اصلا فکر نمیکرده من ناراحت بشم و کلی عذرخواهی کردو گفت اصلا فکر نمیکرده من ناراحت بشم...و به همین راحتی حل شد.بعد از اون دیگه همیشه باهاش راحتم اگه ناراحت میشم بهش در یه فرصت مناسب میگم و بین خودمون حل میکنیم...خیلی راحت...
یعنی می گی ممکنه هم طبیعی نباشه؟من دقیقا متوجه نشدم از این مثالی که زدینقل قول:
نوشته اصلی توسط شب نم
فک کنم منظورت ااینکه برای اولین بار نمی تونه طبیعیه باشه؟درسته؟
خوب من از کجا باید متوجه شم که واقعا طبیعی هست یا نیست؟
مثلا مشاور بهم می گه؟یا دکتر؟
اصلا چه دکتری ؟
می گم من خودمم میگم شاید سنش کمه نه؟
اخه دوستای من معمولا شوهراشون از همسر من بزرگترن چند سالی
نامزد من متولد مهر 64
اره مرد باید مالک روح زن بشه قبل از اینکه مالک جسمش بشه ولینقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
نه فقط در حرف ،تو عمل باید نشون بده که این جوریه
نامزد من تو حرفاش خوب بودو لی در واقعیت عجولو کم صبر و خود خوااه از نظر من
نازی نمیدونم در جریان تایپیکی که من واسه پدر و عشق و علاقه به اون نوشتم هستی یا نه؟(همه ی اونهایی که پدر دارین و عاشقانه دوسش دارین)
از جمعه که بیماری پدرم پیش اومد و در بیمارستان بستری شدن من و همسرم همیشه خونه پدرم اینا هستیم چون مامان تنها بود و صلاح ندیدیم توی این وضعیت تنهاش بذاریم.خوب طبیعتا شرایط خاصی حاکم بود و اوضاع روحی ما قبل از عمل بابا بشدت وخیم بود همسرم خیلی هوای منو مادرمو داشت و داره.اما خوب از جمعه تا دیشب یعنی 5شب ما پیش هم میخوابیدیم اما از فرط خستگی و اوضاع روحی که داشتم زود خوابم میبرد.....دیروز احساس کردم همسرم با وجود چهره آرومش خیلی خستس..یکم عصبیه...یکم بهانه گیره....
تا اینکه نشستم فکر کردم و دیدم واقعا این چندروز خیلی سختی کشیده .از یه طرف چندروزه خونه بابا ایناییم و به هرحال هیچ جا خونه خود آدم نمیشه واز طرفی این چندروز من حالم اینقدر مساعد نبود که بتونم بیشتر بهش محبت کنم.دیشب همسرم زود رفت خوابید و منو مامان سریال میدیدیم وقتی رفتم توی اتاق دیدم خواب و بیداره...رفتم کنارش و خودم شروع کردم به محبت کردن و قربون صدقش رفتنو....باورت نمیشه صبح اینقدر شارژ بودو محبت میکردو...که نگو...انگار همه ی غصه ها و مسئله ی بابا یادم رفت...
اینو گفتم که بدونی من توی شرایط روحی سختی که هستم بازم دیشب خودمو جای اون گذاشتمو....و آرومش کردم...بازتابش به خودم رسید...
نازنین جان! هر مردی مثل هر زن دیگه ای خاصه؛ و ممکن این خاص بودن از نظر من قشنگ باشه و از نظر شما عادی و از نظر زن دیگه ای بیماری!
ببین عزیزم؛ شاید همسر شما یه کم عجول باشه، اما اصلا غیرعادی نیست!
موافقم که ایشون باید یه زمانی رو به شما می دادند که شما بیشتر با روحیاتشون آشنا بشید و بیشتر با ایشون احساس صمیمیت کنید؛ اما این اصلا به معنی این نیست که شما با تنها شدن با ایشون استرس بگیرید!
اون کارهایی که همسر شما انجام دادند در اولین شبی که می خواستند با شما تنها باشند؛ نشون میده که ایشون مردی هستند که کلا فضاهای رمانتیک؛ رفتارهای رمانتیک براشون مهمه!
بنابراین شما میتونستی اون شب رو به بهترین شب زندگیتون تبدیل کنید؛ با عشوه گریها و کلمات زیبا!
و البته این خیلی خیلی طبیعیه که در اولین روزهای آشناییتون؛ یه کم احساس شرم و غریبگی شاید بکنید!
بنابراین من هم مثل پریماه توصیه می کنم خیلی راحت توی یه فضای امن و دوست داشتنی به صورت حضوری باهاش صحبت کن؛ خودت باش و هر آن چه که فکر میکنی رو با زبون عشق برای همسرت بگو؛ مطمئنم که به نتیجه ی خوبی میرسی!
در ضمن من احساس می کنم که شما در منزلتون فضای امن برای داشتن رابطه ی خصوصی با همسرتون ندارید؛ این خیلی موضوع مهمیه و اگر فکر میکنید این فضا رو نمی تونید برای با هم بودن با همسرتون تامین کنید؛ حتما با ایشون در جریان بذارید؛ اما نه به صورتی که ایشون پدر و مادر شما رو مقصر بدونند؛ بلکه مثل یه مساله مطرحش کنید و اینکه شما هم دوست دارید که لحظات عاشقانه ای رو در کنارشون داشته باشید؛ اما وقتی این امکان توی خونه ی شما فراهم نیست؛ به نظرتون چه راه حلی داره؟
نازنین جان! اینقدر خودت رو اذیت نکن!
یه موضوع دیگه که من از صحبت های شما متوجه شدم؛ خشونت یا ناآگاهی هست که همسرتون نسبت به بدن شما دارند؛ مثلا شما می تونید در مورد این موضوع هم خیلی دوست داشتنی با همسرتون صحبت کنید؛ اینکه اون شب با انحام این کارهای همسرتون چه احساساتی رو تجربه کردید رو با ایشون در میون بذارید!
بهشون بگید که درست کردن این فضا چقدر براتون جالب و خواستنی بود؛ اینکه ایشون چه ذوق هنرمندانه ای دارند؛ اینکه خیلی اون فضا رو دوست داشتید؛ اما بعدش از خودتون میگید؛ اینکه شاید اگه من بودم این کارها رو انجام نمی دادم؛ چون فکر میکردم قراره یه دوست صمیمی بیاد خونمون که من اون قدر باهاش صمیمی هستم که کنارش قراره خودم باشم؛ نازنین خواهش میکنم همه ی احساسات خودت رو باهاش در میون بذار!
مطمئن باش میشنوه و شاید راه حلی برات عنوان کنه که به آرامش برسی و البته این جوری مطمئنا هر دوتون بیشتر با روحیات همدیگه آشنا میشید!
نازنین جان؛ عزیزم؛ همسرت مثل شما یه انسانه و عاشقانه دوستت داره؛ و شما هم اول دوران آشناییتون هست؛ پس هر چقدر بیشتر باهاش صحبت کنی؛ بیشتر همدیگه رو درک میکنید!
چشم عزیزم کاراییی که گفتی رو امتحان می کنمنقل قول:
نوشته اصلی توسط del
کاش می دونستی چه قدر حرفات برام آرامش بخشه تا حالا این همه آرامش از صحبت کردن با کسی بهم منتقل نشده بود..
حتی با مامانمم که حرف می زنم این همه اروم نمی شمم
اخه اصلا نمی تونم خیلی حرفام رو بهش بگم اصلا اینکه خونشون رفتم و کسی نبود رو هم نمیگم
چون خیلی سخت گیری داره مادرم تو این موارد
خونمون من خودمم تنهام یه خواهر دارم که ازدواج کرده و بچه ای دیگه ای تو خونه نیست ولی خوب مادرم خیلی بد میدونه که من برم تو اتاقم وقتی نامزدم اونجاست و درم ببندم
واسه همین اصلا اصلا محیط امن رو تو خونه ما نمی تونیم داشته باشیم ...حالادرست غلط طرز فکر مادرم بماند
چون من نمی تونم تغییرش بدم
ولی راجب من خیلی درست حدس زدی من اصلا حرفامو نمی گممم خیلی رو در واسی دارم خیلی زیاد
راجب خشونتشم همین امشب صحبت میکنم البته با چیزایی که تو سادیسم خوندم خیلی متفاوته
منظورم اینکه اصلا حالت کتک زدن و یا تحقیر یا تحت فشار قرار دادن من نداشت
ولی خیلی محکم بود انقدری من به جز یه حس دردناک حس دیگه ای دریافت نکردم
بعد از دو روز بازم من به بدنم دست می زدمم دردم می اومد:302:
ولی هیچ کدوم از حرفامو بهش نگفتم .... :302:
انقدکه من احمق رو درواسی الکی دارم :316:
نازنین من ازدیروزخونه نبودم والان اومدم وارسالاتوخوندم.چه تایپیک پربرکتی شده همین جوری ارساله که داره واست میاد.:227:یاداون ضرب المثله افتادم همسایه هایاری کنیدتامن شوهرداری کنم.:311:شوخی بودبه دل نگیر.اتفاقاکارخیلی خوبی کردی که مشکلتودرمیون گذاشتی وراه حل خواستی .به نظرمنم یکم زودسراغ این مسائل جنسی رفتید.اول بایدازروحیات هم شناخت کافی پیدامی کردید.ولی اگه بازهم دچارنگرانی هستی بهترحتماپیش مشاوربری تاازاین ترس ونگرانی دربیایی.:46:
من فکر میکنم دلیل اینکه همسرت تنوع طلبه و بعضی چیزها رو زودتر بروز میده این باشه که با توجه به علاقه ای که به تو داشته و احساسات زیادش ، قبل از اینکه واسه اولین بار باهات تنها شه ، بارها توی ذهنش با تو بودن و آرزوی تو رو داشتن رو مرور کرده واسه همین راحتتر و عجولتره و این کارهاش یکم واست عجیبه .
عزیزم تقریبا 60 درصد خانمها این مسایلو که توی دوران عقد واسه اولین بار باهاش مواجه میشن همین احساس تو رو دارند و دقیقا همین حرفها رو میزنند . ولی بعد مدت خیلی کوتاهی که علاقه و روحیه همسرشون رو درک میکنند ، حتی کارهای عجیبش هم واسشون لذت بخش میشه .
ماهیی واقعااااااااا همسایه ها یاری کنیدددد
اره خیلی زودد بود ولی من بی تقصیرم من نمی خواستم :302:
Matin_Alone
ووااااااااااااااااااااااا ااااااااااااییییییییییییی ییییی خدایاااااا
این جمله رو دقیقا دیشب از خودش شنیدممممممم
به جون مامانم راست می گم
می گفت من بارها تو خیالم تورو بوسیدم ..تو خوابم
:72::104::104::104::104::104::104::104::104:
خودشم همین رو گفت ..پس راست می گه
خواهش می کنم نازنین جان! قابل شما رو نداره؛ امیدوارم که همیشه آرامش داشته باشی!
در مورد همه ی مسائل باید به مرور با همسرت صحبت کنی!حتی در مورد فانتزیهای ذهنی همسرت در مورد شما!
این جوری ایشون هم با شما احساس راحتی بیشتری میکنند! در مورد مکان امن یادت باشه؛ موضوع مهمیه، بخصوص زمانی که این جور روابط برای همسر شما فوق العاده اهمیت داره؛ در ضمن عزیزم؛ شما چند وقته که عقد کردید؟
و قراره که چند وقت عقد بمونید؟
و اصلا درست نیست که شما بخواهید تمام طول دوران عقد خودتون رو با ترس و واهمه بگذرونید!
یادت باشه که شما نمی خوای کار بدی بکنی که مادرت داره این همه به شما هشدار میده؛ شما با رعایت تمامی اصول و موازین میخواهید با همسر قانونی و شرعی خودتون ارتباط عاطفی و جسمی در حد عرف برقرار کنید؛ پس عزیز من نیازی به این همه ترس و واهمه نیست!
سلام دوبارههه
من 17 مهر عقد کردم روز تولد امام رضا :43:
ولی خواستگاری من که اومد اولین بار که اومد فروردین بود
یعنی دوره شناختمون خیلی طولانی بود
عروسی مون قرار بمونه اسال بعد
برای اماده شدن خونمون
چون خونه ای که قرار بریم توش پیش خرید کردن و در حال ساخته و به صورت خوش بینانه تا سال دیگه پاییز تموم میشه
:72:
نازنین جان! عزیزم؛ خوب بهت حق میدم که یه کم ترسیده باشی؛ آخه هنوز یک ماه هم نشده که این آقا پسر شده، مرد زندگی شما!
اما بازم میخوام بهت بگم که هیچ کدومش دلیل بر این نمیشه که شما خودت رو از همسرت دور نگه داری!
شاید این آقا عجول باشه اما اصلا غیر طبیعی نیست؛ نگران نباش!
فقط کافیه یه کم در مورد روحیه ی خانوم ها شناخت پیدا کنه؛ شما هم همین طور عزیزم؛ نیازه که یه کم بیشتر در مورد مردها و روحیاتشون بدونید؛ پس شروع می کنید به خوندن کلی مقاله ی خوب که توی این سایت موجوده؛ افکارتون رو هم از فکرهای منفی دور میکنید و به خودتون میگید که نازنین وارد یه رابطه ی دوطرفه و البته زندگی و تعهد دو طرفه شده که لازمه هم نیازهای خودش رو خوب بشناسه؛ هم روحیات و خلقیات یه آدم دیگه مثل همسر نازنینش رو!
راه حل این مساله هم داشتن دید مثبت؛ صحبت های گرم و صمیمی با همسرتون در موقعیت های مختلف و البته گذر زمانه!
گذر زمان به هر دوی شما کمک میکنه که بهتر با هم آشنا بشید! یادت باشه که نازنین تو از این به بعد دیگه یه خانوم شدی برای خودت که باید تصمیمات مهمی رو توی زندگیت بگیری!:46:
ببخشید دوستانه خواهرانه با توجه به اینکه 1 سال قراره عقد بمونید هم شما و هم همسرتون برید پیش مشاور .
این مقاله رو بخونید( شب زفاف و پیچیدگی های آن برای زنان منبع ایران سلامتhttp://tanzimekhanevadeh.com/archive/87-8/423.htm )
در ضمن این سوالات حتما تو ذهنتون ایجاد شده
خدای نکرده تو تصادفی خدای نکرده عزیزم
زیبایی تون کم بشه و یا به خاطر حاملگی صورتتون لک بیاره و چاق بشید اونوقت چی میشه ؟
با چروک های 40 سالگی به بعد چی؟
جوابشون رو حتما پیدا کنیدو مطمئن بشید . قضیه ی یک عمره . همسرتون تو این شرایط فکر می کنید چه کار میکنه ؟
اینکه با اولین رابطه همسرتون بهتر میشه یه احتماله
وقتی شخصی تنوع طلبه تنوع طلبه
حرف بزنید راحت الان این اقا همسرتونه
بگید چه انتظاراتی دارید
من این تنوع طلبی برام کمی عجیبه
************************************************** *************
چون من خودم هم برای آشنایی با پسری 4.5 سال دوست بودم . تنوع طلب بودن و من سکس و رابطه ی جنسی رو نخواستم و اما عطر و ادکلن و حتی نحوه ی خط چشم کشیدن و مدل مو ... بیچارم کرد .
تمرکزم رو گرفت و الان از درس و کار و زندگی افتادم و رابطه مون تموم شد همیشه میگفت من تنوع طلبم و اگر زده بشم و به تکرار برسم میرم و رفت.جنیفر لوپز میخواست اما من ودروایسی کردم که بگم خوب منم برادپیت میخوام.
نمیدونم چرا تو این زمینه اینقدر خانوم ها تو فشارن . طرف مقابل راحت در مورد دور کمر ادم نظر میده اما اگر من مثلا بگم میخوام اینجوری باشه راحت میگن ما همینیم برو سراغ یه مرد دیگه .!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
تو مثل من نیستی این اقا همسرته اما این تنوع طلبی رو کنترل کن .
تو رو خسته میکنه و ارامش رو ازت میگیره
سلام دوست عزیز من مشاور نیستم خودمم هم تو زندگیم هم مشکل دارم ولی مطلب شما رو خوندم امیدوارم موفق باشی من فکر می کنم شاید اگر همیشه تیپ مهمونی بزنی انگار که همیشه می خوای بری عروسی یا مهمونی های مهم مثلا دامن تنگ کوتاه بپوشی کفش پاشنه بلند تو خونه نمی دونم ببخشید که فضولی کردم امیدوارم مشکلت حل بشه به خدا توکل کن و ارامش خودتو حفظ کن و به مشاوره حضوری حتما برو انشااله درست میشه فقط می خواستم باهات همدردی کرده باشم .
سللام مرسی از نظرت جواب اون سوال هارو پرسیدم می گم بعدانقل قول:
نوشته اصلی توسط asdivorceh
یعنی گگفت به تکرار رسیدم که رفت؟
شما دیگه به نظراش اهمیت نمی دادی؟یا بازم مثل قبل خووب بودی باهاش؟
ببخشید عزیزم یه سوالی
اختلاف قدتون زیاد بود؟
بابا بی خیال این اختلاف قد شو:316:نقل قول:
نوشته اصلی توسط نازنین 1
مشخصه که شوهر شما اصلا با شما تعارف نداره .اگه میگه اینجوری بیشتر دوست داره حرفشونو قبول کنید و دیگه اصلا در این مورد نه فکر کنید و نه حرفی (مخصوصا با نامزدتون) بزنید.
در مورد تنوع طلبی هم من فکر می کنم این مسئله در دوره نامزدی پررنگتر از بعد از ازدواجه و احتمالا کمتر میشه.ولی بهتر است یک بار برای همیشه با نامزدتو ن اتمام حجت کنید و بگید تا جایی باهاش راه میاد که واسه سلامتی شما ضرری نداشته باشه(منظورم خال کوبی و عمل جراحی زیبایی است).
درخواست های دیگه ایشون اصلا نا متعارف نیست و عمل کردن به اونها هم خیلی سخت نیست.برای همسرتون یک خانوم باشید با همه عشوه گری و زیبایی های زنانه.
خوشبخت باشید.:43:
آدم یه شب می ره عروسی هوله که برگرده خونه اون کفشها را از پاش دربیاره یه نفسی بکشه ! شما می گی ایشون یه عمر با کفش ده سانتی تو خونه راه بره و چای بیاره و ظرف بشوره و ...نقل قول:
نوشته اصلی توسط جان سخت
چرا همتون اصرار دارید که خانمها باید به همه ساز آقایون برقصند؟ چرا مصرید که مردها تنوع طلبند و کاریش نمی شه کرد و این زن بیچاره است که باید با دامن تنگ و کفش ده سانتی گردگیری کنه؟
نازنین جان من هم با تردیدهای خودت موافقم. رفتارهای ایشون افراطیه. با مشاوره حضوری و با وجود خودش می شه فهمید که چقدر این رفتارها ناشی از کمبودها و کنترل های قبلیش است و چقدش واقعا ذاتی و همیشگی است. شاید چون مدتها خودداری کرده و به قول خودتون خیال پردازی ( بوسیدن شما در خیالش ) الان عطش زیادی داره و بعدها کمی آرومتر بشه.
زندگی که همه اش نامزدی نیست. توی دوران بارداری رنگ کردن مو و حتی استفاده از مواد آرایشی برای جنین ضرر داره. سربی که در اکثر رژ لب ها هست و ... آلرژی های و مشکلاتی که امروزه بین بچه ها رایجه از همین انواع و اقسام آلودگیها و مواد شیمیایی و ... است دیگه.
سلامتی خود نازنین هم یه طرف دیگه. اکثر رنگ موها مواد سرطان زا دارند. همین فر و صاف کردن مو و ... کلی ضرر دارد. حتی سشوار ساده هم بعد از مدتی مو را خراب می کنه.
هزینه های این رنگارنگ شدن هم یه طرف.
نازنین نه هنرپیشه است و نه مدل. نمی تونه هر روز یه رنگ و یه شکل بشه که. یک زن معمولی است با هزار و یک دغدغه ی زندگی معمول. بهتره شوهرش این چیزها را بدونه و کمی منطقی تر باشه.
نازی جان این آقا داماد چند سالشونه؟
راستی ساده هم هستا .......
اینکه گفته مدتها در خیالش با شما ارتباط داشته از سادگیشه. حداقل باید اینقد سیاست می داشت که نگه.
با کلمات راحت میشه بازی کرد
گل رز رو لای روزنامه نمیپیچونن اره. اما لای طلا هم نمیپیچونن چون زیبایی گل دیده نمیشه
گل برای بشاشی به خاک و یا اب گلدون نیاز داره این اب گلدون یا این خاک پس چی ؟
نباید بستری مناسب برای شادابی گل باشه ؟حکم آب حکم همسر یک خانومه که شادی گل رو به ارمغا ن میاره .
میبینید راحت میشه با کلمات بازی کرد توپ رو انداخت انور
شعار شعار شعار من خودم شعار زده شدم
لطفا شعار ندید
لطفا شعار ندید
هیچ کس هر روز نمیتونه مدل مو و تیپ و ارایش و قد و سایز سینه و شکم و ساق پا و فانتزی های سکس و .......رو تنوع بده
حتی فکرش سرگیجه میاره
الان اول زندگی شده مسال قد و وزن و ارایش و .....................
هنوز شروع نکردید که تب و تاب تنوع دارن.................................
رک و راست و بدون رودروایسی صحبت کنید شما خانومشون هستید .
******************************************
کسی هست تضمین کنه این شرایطه دوران نامزدیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کسی هست تضمین کنه با شروع زندگی حل میشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
رک بگم من هم موافقم با شما نازنین جان که نامزدشما تنوع طلبیش عجیبه
مشاور و صحبت با خانواده رو پیشنهاد میکنم
مادرتون اگه باهاش راحتید یه صحبتی باهاش بکنید
مادر ادم از همه ی ادم های کره خاکی درد دخترش رو بهتر میفمه
[quote=asdivorceh]
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نازنین 1
واااییی خدای من!تا این حد!!!
نه امیر این جوری نیست عزیزم :(
همیشه از رفتار من خوشش می اد ،راجب اینکه ناز و عشوه ندارم هیچ حرفی نزده
بر عکسشم می گه
چه قد اذیتت می کر ده ،خداروشکر که رفت
چرا راجب رابطه ما این جوری فکر کردی!شاید من یک بعدی صحبت کردم
عشق ما به قد نیست عزیزم ،به رابطه جنسی نیست:302:
من کاملا عشق واقعی رو تجربه کردم
همین الان که تموم شدن این رابطه فکرش از ذهنم می گذره قلبم درد می گیره :302:
به خدا عشق ما حقیر نیست
اونم منو دوست داره خیلی زیاد بهم نشون داده علاقه و عشق واقعیش رو
اصلا علاقه من از زمانی شروع شد که علاقه اونو نسبت به خودم احساس کردم
اینم که راجب اختلاف قدی پرسیدم فقط حدس خودم بود،اصلا اون هیچی راجب اختلاف قدمون نگفته ... اتفاقا بر عکس می گه ،هر دفعه منو بغل می کنه می گه چقد خوب تو کوچولویی
چه قد خوب من می تونم بلندت کنم ....میگه وقتی بغل منی احساس می کنم دنیا در کنترل منه...
محبتش خیلی زیاده ،خیلی به من اهمیت می ده ،یه سرما خوردگی عادی یا یه ناراحتی طبیعی که برام پیش می اد خیلی نگرانم میشه
خیلی مراقب سلامتیم هست:302:، چیکترین مناسبت هارو یادش نمیره و به هر بهانه ای که شده یه چیز کوچیکم که شده برام می خره
تنها ایراد همینههههه که راجب تنوع خیلی حساسیت نشون می ده
************************************************** *************
می دونی چرا به مامانم نمی گم چون می دونم ممکنه نسبت به نامزدم بدبین شه
و اگر بد بین بشه هیچ جوری نمی تونم دیدشو به این راحتی ها عوض کنم ،الان خیلی تو دل پدر و مادرمو خودشو جا کرده و واقعا مامانم می گه هیچ وقت فکر نمی کرده که دامادشو تا این حد دوست داشته باشه،مامانم می گه واقعا مثل پسرش دوستش داره،حالا من برم این حرفا رو بگم همه محبتش خدشه دار میشه
************************************************** *
گل رز رو لای روزنامه نمیپیچونن اره. اما لای طلا هم نمیپیچونن چون زیبایی گل دیده نمیشه
گل برای بشاشی به خاک و یا اب گلدون نیاز داره این اب گلدون یا این خاک پس چی ؟
نباید بستری مناسب برای شادابی گل باشه ؟حکم آب حکم همسر یک خانومه که شادی گل رو به ارمغا ن میاره .
میبینید راحت میشه با کلمات بازی کرد توپ رو انداخت انور
شعار شعار شعار من خودم شعار زده شدم
لطفا شعار ندید
لطفا شعار ندید
هیچ کس هر روز نمیتونه مدل مو و تیپ و ارایش و قد و سایز سینه و شکم و ساق پا و فانتزی های سکس و .......رو تنوع بده
حتی فکرش سرگیجه میاره
الان اول زندگی شده مسال قد و وزن و ارایش و .....................
هنوز شروع نکردید که تب و تاب تنوع دارن.................................
رک و راست و بدون رودروایسی صحبت کنید شما خانومشون هستید .
******************************************
کسی هست تضمین کنه این شرایطه دوران نامزدیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کسی هست تضمین کنه با شروع زندگی حل میشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حلال کسی باشی یعنی مثل گوشت قربونی باشی
رک بگم من هم موافقم با شما نازنین جان که نامزدشما تنوع طلبیش عجیبه
مشاور و صحبت با خانواده رو پیشنهاد میکنم
مادرتون اگه باهاش راحتید یه صحبتی باهاش بکنید
مادر ادم از همه ی ادم های کره خاکی درد دخترش رو بهتر میفمه
راست میگی حرفات کاملا درسته باید حتما این موارد رو بهش بگم
منم واسه اینکه حساسیتشو دیدم حتی از رابطه جنسی که قرار بعدها بینمون باشه می ترسم
می ترسم اون راجب همه بدن این وسواس و این نگاه مو شکافانه رو داشته باشه
که این واقعا آزار دهنده و غیر قابل تحمل برام
:302:
درباره بارداری قبلا باهاش صحبت کردم ؛میگه الان انقد علم پیشرفت کرده و با ورزش میشه هیکل رو بعد بارداری به وضعیت قبلی برگردوند و با ورزش هم میشه این کارو کرد
و اگر هم نمیشه گفت از من اصلا بچه نمیخواد :302:
گفت بچه رو از پرورشگاه می گیریم ،این همه بچه بی سرپرست وجود داره
اینم مثل دوست تو به اصرار منو فرستاد باشگاه
میگه تحت هیچ شرایطی باشگاهو ترک نکنم و جز اولین اولویت زندگیم ورزش باشه
گل رز رو لای روزنامه نمیپیچونن اره. اما لای طلا هم نمیپیچونن چون زیبایی گل دیده نمیشه
گل برای بشاشی به خاک و یا اب گلدون نیاز داره این اب گلدون یا این خاک پس چی ؟
نباید بستری مناسب برای شادابی گل باشه ؟حکم آب حکم همسر یک خانومه که شادی گل رو به ارمغا ن میاره .
میبینید راحت میشه با کلمات بازی کرد توپ رو انداخت انور
شعار شعار شعار من خودم شعار زده شدم
لطفا شعار ندید
لطفا شعار ندید
هیچ کس هر روز نمیتونه مدل مو و تیپ و ارایش و قد و سایز سینه و شکم و ساق پا و فانتزی های سکس و .......رو تنوع بده
حتی فکرش سرگیجه میاره
الان اول زندگی شده مسال قد و وزن و ارایش و .....................
هنوز شروع نکردید که تب و تاب تنوع دارن.................................
رک و راست و بدون رودروایسی صحبت کنید شما خانومشون هستید .
******************************************
کسی هست تضمین کنه این شرایطه دوران نامزدیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کسی هست تضمین کنه با شروع زندگی حل میشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حلال کسی باشی یعنی مثل گوشت قربونی باشی
رک بگم من هم موافقم با شما نازنین جان که نامزدشما تنوع طلبیش عجیبه
مشاور و صحبت با خانواده رو پیشنهاد میکنم
مادرتون اگه باهاش راحتید یه صحبتی باهاش بکنید
مادر ادم از همه ی ادم های کره خاکی درد دخترش رو بهتر میفمه
راست میگی حرفات کاملا درسته باید حتما این موارد رو بهش بگم
منم واسه اینکه حساسیتشو دیدم حتی از رابطه جنسی که قرار بعدها بینمون باشه می ترسم
می ترسم اون راجب همه بدن این وسواس و این نگاه مو شکافانه رو داشته باشه
که این واقعا آزار دهنده و غیر قابل تحمل برام
:302:
درباره بارداری قبلا باهاش صحبت کردم ؛میگه الان انقد علم پیشرفت کرده و با ورزش میشه هیکل رو بعد بارداری به وضعیت قبلی برگردوند و با ورزش هم میشه این کارو کرد
و اگر هم نمیشه گفت از من اصلا بچه نمیخواد :302:
گفت بچه رو از پرورشگاه می گیریم ،این همه بچه بی سرپرست وجود داره
اینم مثل دوست تو به اصرار منو فرستاد باشگاه
میگه تحت هیچ شرایطی باشگاهو ترک نکنم و جز اولین اولویت زندگیم ورزش باشه
[/color]
نقل قول:
نوشته اصلی توسط پاییزان2
بی خیال شدم پاییزان ،همین جوری سوال کردم ًدیگه برام مهم نیست :302:
اصلا راجب این یه مورد اعتماد به نفس ندارم اونم فهمیده واسه همین دیگه اصلا نه حرفشو میزنم
چند روز پیشا رفته بودیم مانتو بگیرم ...دیدی این مانتو ها که تازه مد شدن خیلی بلندن ؟
من یه دونه از اون خیلی بلندا دیدم گفتم ببینم بهم می اد یا نه!
نظرشو که پرسیدم ،اومد یه چیزی بگه سریع حرفشو خورد!بعدش کلی اصرار کردم بهش گفتم چی می خواستی بگی !!!! گفت می خواستم بگم تو ریزه میزه ای این مانتو برات بلند میشه !!
ولی انقد حساسیت داری گفتم بگم ناراحت میشی :311:
حالا جالب اینجا بود که مانتو هرو پوشیدم خیلی خیلییییییی هم بهم اومد خریدیم :227::227:
بله قرار اتمام حجت کنم ،تا حالاشم با خیلی از خواسته هاش راه نیومدم
سلام ممنون از همدردیت :72:نقل قول:
نوشته اصلی توسط جان سخت
ولی با شب نم موافقم ...
واقعاااااااا از عهده من خارجه این جور کارا
همیشه کفش پاشنه بلند دامن کوتاه...........
من لباسای راحت دوست دارم
26 سالشه شب نمنقل قول:
نوشته اصلی توسط شب نم
آررهه خیلی ساده است :46:
آدم با سیاستی نیست
کم و بیش یه صحبت هاییی باهم کردیم اونم تا حدی حرفای منو قبول داره
ولی خوب حساسیتاش پا برجاست
قرار بریم پیش مشاور ،البته نه به این دلیل
یعنی دلیلشو نگفتم ،گفتم اگر بگم اینه شاید با حرف منو قانع کنه که نباید بریم