بسیار کنجکاوم که معنای نوشتار آخر شما در دریابم،لرد حامد . . . .
نمایش نسخه قابل چاپ
بسیار کنجکاوم که معنای نوشتار آخر شما در دریابم،لرد حامد . . . .
خب اون افرادي كه جناب اقاي عارف فرمودند كه اول به پول و قيافه اهميت مي دهند در انتها هم به اخلاق به احتمال خيلي زياد در زندگيشون به مشكل بر ميخورند و به همين راحتي نمي تونند زندگي كنند مگر اينكه از زندگي مزدوج فقط خوشگذراني و اتلاف وقتش را پيگير باشند وگرنه اگر واقعا بخواهند زندگي كنند و واقعا به معناي واقعي زندگي كردن و دوست داشته باشند اول پيگير اخلاق طرف مي شوند بعد چيزهاي ديگه
اينجور زندگي ها كه بر پايه پول بنا مي شه و خصوصيات اخلاقي دوطرف سنجيده نمي شه خانومه به فكر كارهاي خودشه مرده هم به فكر كارهاي خودش و هر كدوم جدا براي خودشون هستند و به هم كاري ندارند وگرنه اگر قرار بود به هم كاري داشته باشند و با هم و در كنار هم زندگي كنند نمي تونستند از اخلاق چشم پوشي كنند
با سلام. بحث جالبیه اما می خواستم بگم این طوریا هم که شما میگین نیست. مگه این همه دانشجو که با هم ساده ازدواج می کنن چی کار می کنن؟ موضوع اینه که خیلی از مردا با بهانه اینکه ما الان موقعیت ازدواج یعنی همان خانه و ماشین و خرج عروسی و اینها را نداریم، می خواهند از زیر بار ازدواج و مسئولیت ناشی از ان در بروند و نهایتاً بگویند پس بهتر است فعلاً نیازمان به صورتهایی مانند ازدواج موقت، دوستی و ... برآورده شود تا فشار ناشی از آن مشکل زا نباشد. نخیر. این طورها هم نیست. خانمها خیلی خیلی از اینی که نمی گویید با معرفت تر و اندیشمند تر هستند. بلا استثنا به هر دختری بگویی من شما را خوشبخت خواهم کرد حتی اگر شده بیستون را بکنم به شما بله خواهد گفت. البته اگر واقعاً زور بازویی در شما ببیند و جربزه شما برایش ثابت شود. اینقدر هم مملکت را به ریشخند و استهزا نگیرید. هرچه باشد اینجا وقتی کسی در گوشه ای دست کمک دراز می کند یکی دستش را می گیرد اما در خارج چه. اکثر ایرانیانی که آواره خارج شده اند جز خفت و خواری کار دیگری گیرشان نیامده. پس اینقدر خارج خارج نکنید. خود من دو سال بیشتر نیست که ازدواج کرده ام. همسرم در اول ازدواج هیچ نداشت. تنها کارگر بود و من به احترام عرق جبینش و همتی که در او دیدم بله گفتم. من به اخلاق و مهربانی او بله گفتم چون غیر از این هیچ نداشت. حالا هم بعد از دو سال هم خانه آپارتمانی در بهترین نقطه شهر داریم هم ماشین داریم هم بچه داریم و مخارجش را به بهترین وضع تأمین می کنیم. چرا؟ چون هر دو قانع بودیم و معنویات برایمان مهم بود نه مادیات. علاوه بر این کمک به دیگران هم سرلوحه رفتار همسرم بود و همین برکت مالمان شد. خواهشاً اینقدر زندگی را غول نشان ندهید . ازدواج در عین سادگی خیلی بهتر از دوست بودن با جنس مخالف در رفاه است. حالا دوباره بیاین طومار ردیف کنید و بگویید اتنا خانم تو شعار می دهی و اراجیف بهم می بافی ..!
سرکار آتنا خانم،خواهشمندم بدون پیش داوری و منصفانه به پردازش سخن خود بنگرید:
1_*خیلی از مردا با بهانه اینکه ما الان موقعیت ازدواج یعنی همان خانه و ماشین و خرج عروسی و اینها را نداریم، می خواهند از زیر بار ازدواج و مسئولیت ناشی از ان در بروند و نهایتاً بگویند پس بهتر است فعلاً نیازمان به صورتهایی مانند ازدواج موقت، دوستی و ... برآورده شود تا فشار ناشی از آن مشکل زا نباشد. نخیر. این طورها هم نیست.*
>>>هیچ دلیل جامعه شناختی و یا نظرسنجی که از مردان شده باشد که آیا علت دیر ازدواج کردنشان چیست یا پژوهشی آماری که برهانی بر این سخن باشد،وجود ندارد؛نتیجه:سخن بدون دلیل.
2_ *خانمها خیلی خیلی از اینی که نمی گویید با معرفت تر و اندیشمند تر هستند. بلا استثنا به هر دختری بگویی من شما را خوشبخت خواهم کرد حتی اگر شده بیستون را بکنم به شما بله خواهد گفت. البته اگر واقعاً زور بازویی در شما ببیند و جربزه شما برایش ثابت شود.*
>>>در هیچ کجای این گفتار و در هیچ جای سخن دوستان،از بی معرفتی یا مادی گرایی و پول پرستی(مهریه پرستی) دختران حرفی زده نشده است و اگر صحبتی هم شده،در مورد اوضاع بد اقتصادی جوانها،نبودن کار،کمی حقوق و نیز سنت ناپسند مهریه های سنگین است که از سوی *خانواده ها* و نه:*دخترها* به یک پسر تحمیل می شود.
اتفاقاً در این غمنامه و تراژدی دخترها بیشترین لطمه روانی و احساسی را خواهند خورد که شمه ای از آنها اینهاست: نداشتن خواستگار،به عقد همسری که نمی شناسند تنها به بهانه پولدار بودنش درآمدن،دوستی های منجر به رابطه جنسی و آزار روحی و کتک از طرف خانواده ها برای به همسری پذیرفتن پسران پول دار.
>>> برداشت دلخواه و نادرست از سخن گرفتن نتیجه ای اشتباه از حرفهای دوستان و خیال پردازی درباره انگ زدن به دختران و از آن سو اتهام زدن به برخی که نظراتشان را در این گفتار می گویند و دفاع بلا دلیل از هم جنسان.
3_*اینقدر هم مملکت را به ریشخند و استهزا نگیرید. هرچه باشد اینجا وقتی کسی در گوشه ای دست کمک دراز می کند یکی دستش را می گیرد اما در خارج چه. اکثر ایرانیانی که آواره خارج شده اند جز خفت و خواری کار دیگری گیرشان نیامده. پس اینقدر خارج خارج نکنید.*
>>>عدم فهم سخن برخی درباره اوضاع سخت مالی جوانان در آستانه ازدواج و تحریف و برگرداندن عمدی نسبت به بیان واقعیات اقتصادی که همه با گوشت و پوست با آن مأنوسند،به:استهزای کل کشور و تمسخر میهن مادری.
بیان مثالی کاملاً باژگونه درباره مردم دیگر کشورها و چگونگی امداد به درماندگان توسط آنها که باید گفت:برعکس کشورهایی که مدّ نظر هستند،سازمانهایی برای کمک به این افراد دارند و نیز چشم بستن بر عدم کمک خود ما به هم و بی رحمی که در جامعه خودی در جزیان است و بی تفاوتی مردم نسبت به هم.
افزون بر آن بیان مطالب درباره دیگر کشورها بدون مشاهده عینی و دلیل علمی که بر پایه آماری باشد که اکثریت آن کشورها چنین وضعی دارند و سخن گفتن بر اساس شنیده ها و بدبینی دیکته شده و جای گرفته در ذهن که واقعیت ندارد.
عقیده کاملاً و صددرصد اشتباه درباره ایرانیان مهاجر و نمایش تصویری سراسر اشتباه و واژگون از شرایط آنها؛بنا بر آمار ایرانیان در آمریکا از باسواد ترین اقلیتهای قومی بوده و بیشترشان استادان دانشگاه و دارای پیشه های سطح بالا هستند؛در امارات متأسفانه بسیاری از ایرانیان متمول و سرمایه گذار هستند که سرمایه ای معدل پانصد میلیارد دلار را در آنجا سرمایه گذاری نموده اند و شرکتهاب بی شماری در آنجا دارند.
سطح معیشت،نوع شغل در میان ایرانیان مقیم اروپا،ژاپن،استرالیا و کانادا بسیار عالی و در سطح بالایی است.بیش از 90% دانش آموزان المپیادی در خارج زندگی و تحصیل می کنند.
پس تصویر ذهنی شما:آتنا خانم ارجمند،کاملاً برعکس واقغیت است.البته من هم به آن هم میهنان خارج نشین خرده می گیرم که چرا سرمایه های علمی و مادی خود را در کشوری به جز ایران عزیز که پشتوانه هزاران سال تاریخ دارد و خون هزاران شهید ریشه هایش را نیرومند کرده است،خرج می کنند و در اندیشه هم زبانان خود نیستند؛اما . . .اما واقعیت را نباید وارونه جلوه دارد.
نتیجه کلی:سخن از روی احساسات و برانگیختگی و شتابزدگی تنها برای دادن پاسخ
در مجموع اینگونه بیان دروغ ها و اخساساتی شدن و بی دلیل و شتابزده سخن گفتن ناشی از مشکلی درونی و البته ناخودآگاه است که به شکل چنین حرفهایی بیان می شوند.به دید بنده،سرکار کمبودی دارید و رنجی که بسیار هم مرتبط با همین صحبت هاست و همان مسبب این سخن گفتن است که در پایانش به بی ادبی و ایراد تهمت بی عفتی و اشاعه فساد به این جانب منتهی شده است.
بنده بنا بر منشی که دارم از شما گذشت می کنم و بی ادبی تان را می بخشایم،زیرا که از شما بزرگترم و باید هم این کار را انجام می دادم . . . اما آتنا خانم:بنده دقیقاً می دانم که حقوق یک کارگر چقدر است:زیرا به بهترین کارگرهایم ماهی 300 هزار توان می دهم و در جاهای دیگر هم همین طور است و من اطلاع کاملی دارم.
نمی دانم در کدامین شهر ساکنید،اما بهای یک آپارتمان در نقطه خوب شهرهای بزرگ و متوسط میان متری یک میلیون تا دوازده میلیون تومان در نوسان است و اگر حداقل متراژش را که برای نقاط خوب شهرها عادّی باشد،75 متر در نظر بگیریم،پس می کند به عبارت:75 میلیون تومان؛اکنون همسر جادوگر شما چگونه باید 250 ماه حقوقش را صرف خرید خانه تان کرده باشد!!!!!!شما و او نیاز به غذا دارید و لباس!!نمی شود جانم،نمی شود.
پس:یا باز جوگیر شده اید یا همسرتانن از طایفه جادوگران است یا مایه دار هستید و ما را سرکار گذارده اید.به هر حال امیدوارم شما،همسر و فرزند دلبندتان همواره خوب،خوش و تندرست باشید.
گردآفرید عزیز
من فکر نمی کنم اینقدرا هم سخت باشه
اگه بخوای زندگی رو سخت بگیری بهت سخت میگذره
من همه اینهایی رو که گفتی قبول دارم ولی میشه یه کم قناعت کرد بالاخره ما هم خدایی داریم که هوای بنده هاشو داره
همین مجردی اضطراب مخصوص به خودشو داره که البته با یک ازدواج کاملا" مناسب به آرامش تبدیل میشه
الینا خانم؛فرمایش سرکار را بر دو دیده منت دارم و آن را درست می دانم و خود نیز سخنی از عدم ازدواج یا مهاجرت به کشور بیگانه بجای ازدواج و زندگی طبیعی،به میان نیاورده ام؛اما من هدفی دارم از بیاناتم . . . . .
آقای گردآفرید شما عادت دارید که با سخنان قلمبه و سلنبه بحث را به بیراه بکشانید و حرف دیگران را اشتباه جلوه دهید. از کجا معلوم آماری که شما از ایرانیان خارج از کشور دادید درست است. لطفاً با منبع موثق صحبت کنید. شاید هم شما خودتان خبرگزاری هستید و ما نمی دانستیم. بعد هم شما مدرک روانشناسیتان را از کجا گرفته اید که اینقدر راحت به دیگران انگ کمبود داشتن می زنید. من خدا را شکر آرزوی هیچ چیز به دلم نمانده.
مطلب دیگر اینکه وقتی زن و شوهر هردو با هم ماهی 340000 هزار تومان دربیاورند به عبارتی می شود 680000 هزار تومان، ماهی 570000 هزار تومان که قسط آپارتمان را از آن کنار بگذاری ، می ماند به عبارتی 110000 هزار تومان. حالا این مقدار را هرچه هم در ماه بخوری باز هم برای عشق و حال در کنار خانواده پول داری. قابل توجه شما که اپارتمان 80 متری ما 40000000 آب خورده که مقداری را با فروش طلاها و مقداری پس انداز پول آن را جور کرده ایم و از کسی هم قرض نکرده ایم. حالا می بینید که حسابداری شما چندان هم خوب نیست.
آتنا خانم،بنده درصدد جسارت یا مجادله با شما نیستم و تنها آرایم را بیان نمودم.درباره منزلتان اگر هم سخن شما درست باشد،پس آن حرف که در مناطق مرفه شهر است نادرست است که خانه 80 متری با این قیمتها محال است بتوان یافت.
آمار سطح اجتماعی و معیشت ایرانیان در خارج خودتان هم می دانید که ئرست است و اگر خواستید من آن را خواهم آورد.
برداشت من از انگیزه ای که در پشت سخنان شماست البته دانستن روانشناسی لازم دارد،اما بسیاری شروط دیگر را هم می خواهد که من با بهره از همه آنها به سادگی آن را دریافتم و داشتن کمبود اصلاً چیز بدی نیست،من و شما و همه کبودهایی داریم.
در ضمن از شما گله دارم که در شکل اطلاق خبرگزاری بودن و پرسش محل اخذ مدرک روانشناسی،متلک پرانی می کنید..
سلام هنر مند عزیز
منم با حرفهای شما کاملا موافقم من هم همین را می خواهم بگویم که در این زمانه بیشتر به مادیات اهمیت میدن
جوانان در مورد ازدواج بر روی خیلی مسایل پیش پا افتاده از قبیل زیبایی و تمایلات جنسی و مادیات و ... تاکید دارن و بسیاری از مشکلات درست زمانی اتفاق می افتد که قدم به زندگی مشترک میگذارن و می بینن بلللللللللههههههه بله واقعا زندگی مشترک اون همه حرفهای عاشقونه نیست و واقعا هم نیست
سلام
اولا از sara_star عزیز که به خاطر سخنان بی نقصش حرف دل من را هم زدند ممنون از بقیه بچه ها هم ممنون
به نظر من یه طورایی همه بچه ها راست و درست میگن هم خانم ها و هم اقایان چرا ؟چون دختر ها با دید خودشون و پسر ها هم با دید خودشون به مقوله ازدواج و کلا زندگی نگاه میکن پس نباید به همدیگه خرده بگیریم که شما غلط میگی و درست میگی
ولی خدا وکیلی چه پسر و چه دختر اگر به زندگی اونجور که شما میگید نگاه میکردن و زاویه دیدشون قناعت بود و فقط یه زندگی به اندازه در امدشون و نه بیشتر می خواستن الان اینهمه طلاق زیاد بود وازدواج کم
پس حرف ما پسر ها اینه که ما بدمون نمی یاد ازدواج کنیم ولی وقتی شرایط اجتماع و اطرافیانمون از قبیل همسایه اشنا دوست دادگاه ها تلویزیون و.... میبینیم قبول کنید شرایط رو سخت می بینیم وقتی برای خرید عروسی مادر یا خواهر عروس یک سرویس 2000000 میلیونی می خواد یا حلقه ازدواج حتما باید الماس داشته باشه که مثلا دختر خاله اش که تازه عروسی کرده جلو دختره کم بیاره و..... نباید توقع داشت که پسر ها فورا پا پیش بگذارن
در ضمن نه من طرف پسر ها رو میگیرم نه دخترا رو فقط هر چی بود مثال بود
سلام سلام
من تا حدود زیادی با نظر آقای گردآفرید موافقم. واقعا نمی شه از صفر شروع کرد. وقتی برای اجاره کردن یه خونه حداقل 15 میلیون باید داد، وقتی که مواد غذایی و پوشاک و ... روز به روز با سیر صعودی قیمت مواجه میشه. وقتی از روی چشم و هم چشمی مهریه دختر خانم از 14 تا سکه می رسه به سال ازدواجشون البته به میلادی و تعداد موهای اون دختر خانم. وقتی که به همون دلیل قبل توی جهیزیه خونه و ویلا و ماشین هم میزارن.. دیگه وای به حال اینکه پای بچه بیاد وسط.
البته باید امید به خدا داشت. در اون حرفی نیست.
تهران سومین شهر طلاق دنیاست و یکی از بیشترین آمار طلاق هم دلایل مادیه. به قول معروف شکمت که گرسنه باشه عاشقی یادت میره..
در مورد توقع هم نمی شه توقع رو پایین اورد. مثلا خود من نمی خواستم توی مهریه ام سکه باشه فقط می خواستم چند تا شاخه گل باشه و دو تا کتاب. اما انقدر بهم گفتن که بابا پشت سرت می گن اله و بله حتی خود شوهرم هم گفت اگه اینو بگی خونواده ام یه جور دیگه بهت نگاه می کنن و فامیلامون فکر می کنن مشکل داری و خلاصه نشد.
به هر حال ما که شروع کردیم انشاالله خدا کمک کنه تا حالا که کرده امیدوارم بعد از این هم کمک کنه.. اما امان از قیمت خونه:D
سلام بچه ها
منم با نظر اکثر شما ها یه زندگی متوسط باید حداقل امکانات رو داشته باشیم نمیشه که از صفر مطلق شروع کرد
در ضمن باید مخارج سنگین زندگی رو هم در نظر بگیریم
سلام مری عزیز
می تونممنظورتون از صفر مطلق رو بدونم
ممنون میشم
:72::72:عارف بهت حق میدم حتی بعد از چند ماه که مطلب رو میخونم اگر پسره خوب باشه وصادقانه بگه چیزی ندارم اما اومدم که همه رو به دست بیارم شک نداشته باش که به راحتی بهش جواب رد نمدادم:72::72:
جالبه می دونید قضیه چیه یه طرفه به قاضی رفتن چرا دخترها یا خانمهای تالار شرایط خودشون رو نمیگن؟ نمیگن که باید بمونه کنج خونه تا حالا یه پسری سرش به یه سنگی بخوره یا از زیر یه ساختمون نیمه کاره رد بشه تا یه آجر بیفته روی سرش یا شایدم خدا بزنه پس گردنش بیاد خواستگاری دختره اون بدبخت مفلوک بی خبر از باطنه پسره با جهیزیه ده بیست میلیونی و کلی تحصیلات عالیه و وجنات بیاد زنش بشه وبعد چی بفهمه که آقا معتاده یا خانم باز
بله!!! قبول!!!! زندگی سخته، شرایط مالی در ایران نه تنها ثبات نداره بلکه هر روز تورم بالاتر میره نرخ تورمی که رسما اعلام شده 22% هست و نزخ تورم در بازار 47% هستش ولی اینها نمی تونه دلیل باشه بر اینکه پسرها نخوان ازدواج کنن و از مخارج بترسن توی دوران قدیم هم پدر و مادرها اگه زیر بال و پر جوونا رو نمی گرفتن به جایی نمیرسیدن حالا هم همینطوره خانواده ها باید کمک کنن ولی قرار نیست همه یه زندگی رو در اختیارشون بذارن نا سلامتی زندگی اوناست باید یه زحمتی هم جوونا به خرج بدن اینطور نیست؟
در پناه حق
البته نقطه سر خط جان،می دانم که در دل به این باور داری که مهریه هم هر چه معقول تر(کم تر) باشد،زندگی بهتری در انتظار آن پسر بخت برگشته با این دخترهای خوشبخت که پسره در دام عشقشان گیر کرده و نمی داند از کجا و البته از همه جا خورده است،می باشد!!
مهریه کمتر+بچه دوتا=زندگی باقلوا . . . .
نه داداش اینجوریا هم که میگی نیست دو تا بچه یعنی سفت و محکم شدن جایگاه زن توی خونه اونوقت دل میخوام که زنش رو طلاق بده وقتی مجبور بشی شیربهای خانم به همراه جهیزیه اش رو بدی هفته ای هم یه روز الاف بشی بچه ها رو ببری پیش خانم و ... قسمت جالب ماجرا اینجاست که به بچه یاد میدن که اذیتت کنن یا ازشون آمارتو میگیرن پدرت رو در میارن
دوتا بچه = سقف تیرچه بلوک + بتن ساروج .... زلزله می خوام ترک به سقف بندازه
زندگی راحت = مادر زن مهربون تر از مادر + پدر زن پول دار + دختر تحصیل کرده
آقا عارف سلام
با اينكه بعضي از مشكلات فرا روي ازدواج پسرها رو ميدوني اما بايد بگم كه زندگي همينه و اين خصلت "دنيا" ست كه با سختي همراهه .اما در هر صورت اينم بدون كه "از تو حركت از خدا بركت "
زياد فكرشو نكن فقط تلاش كن مطمئن باش كسي كه تلاش و توكل ميكنه هميشه از نتيجه راضيه ...
موفق باشي
سلام به همه بچه های عزیز
منم با اکثر صحبت های شما موافقم
ولی لعیا خانم شما اینجوری هستید ایا بقیه هم مانند شماهستند
winterعزیز
خدا رو شکر من هم کار خوبی دارم و هم جدیدا تونستم یه خونه نقلی هم تهیه کنم و با اینکه 27 سالمه ولی خدا رو شکر وضع مالی خوبی دارم وسربازیم رو 6 سال پیش تموم کردم
من این موضوع رو شروع کردم چون گفتم خیلی از پسر هاهستند که از این مشکلات رنج میبرن و خیلی هاشون رو دیدم که حتی می خواستن قاچاقی از ایران فرار کنن به خاطر همین مشکلات
من هم همین حرف از شما حرکت از خدا برکت رو قبول دارم ولی اون پسری که تو همین زمستونی باید تو هوای -7 درجه پست بده و اون موقع شب مخش یخ زده دیگه نمی تونه درست فکر کنه
تازه با این مشکلاتی که هم برای ازدواج درست کردن مهریه های ...... میگم با چه امیذی زندگی کنه تازه بیکاری هم بهش اضافه کنید
می بخشید سرتونو درد اوردم
سلام به همه راستش تو این دوره زمونه هر کی از اول چیزی نداشته باشه خیلی ضعیفه که بتونه خودش رو جمع و جور کنه با این نرخها و تورم بالا اگه پسری از اول یه خورده سرمایه نداشته باشه باید فکر زن گرفتن رو از سرش بندازه بیرون ! گیرم که یه دختری پیدا بشه که با وجود نداری به اون بله بگه ! بالاخره این زندگی خرج داره مگه چند وقت میخواد تو عقد دختر مردم رو نگه داره تا یه جایی برای زندگی دست و پا کنه تازه مثلا بعد 3 سال هم که عروسیشونو بگیرن از قسط واجاره و قرضش بیشتر نمیشه اون وقت اونها کی میخوان جوونی کنن؟ کی میخوان حتی یه سفر کوچولو برن ؟ وقتی یه بچه افتاد تو دامنشون هم که تازه میبینند تمام اون سختی ها ی قبلی دوره آرامششان بوده هیچکی تایه کار پول درآر یا یه بابای پولدار نداشته باشه نباید فکر ازدواج بکنه
منم واقعا حرفتونو قبول دارم (مسایل اقتصادی)ولی چرا نشستیم هیچ کاری نمیکنیم؟
بایذ بریم بمیریم؟از کشور فرار کنیم؟(تازه اگه یه مدرک بدرد بخور داشته باشیم اونجا میتونیم موفق بشیم)
چرا به جای ناله از مشکلات کمک نمیکنیم برطرفشون کنیم؟
با همفکری
بیاین طرح بدین
نظر بدین
یالا من منتظرم
اصلا میتونیم مجمع تشکیل بدیم
ایا با این اوضاع اینده جامعه رو پیش بینی کردین؟ وحشتناکه
از آنجا که موضوع این تاپیک دردودل پسران است کمی بگوییم تا قدری سبک شویم...
من و دوستان دیگر که همسو با یکدیگر هستیم و در تالار در مورد بعضی از تاپیک ها حساسیت نشان می دهیم و در مورد بعضی از عناوین تاپیک ها بحث می کنیم...متاسفانه بعضی از کاربران تالار که اغلب هم خانوم هستند برداشت بدی از سخنان ما دارند و اغلب انان بنده و دیگر دوستان را متعصب می پندارند ......در صورتی که هدف ما در این تالار بحث و گفت و گوی سازنده است و رسیدن به نطقه اشتراکی برای حل موضوع.....و در آخر اصلاح خویشتن.
وگرنه ما هم مانند بسیاری از افراد تالار های دیگر ......با سخنان سرگرم کننده و باب میل تمام کاربران بخصوص دختران ...سعی در بالا بردن خود و راضی ساختن همگان بودیم...
موفق باشید..
گل مریم پیشنهاد خوبی دادید. به فکر من رسیده. خارج رفتن گزینه خوبیه.
اقای سورنا ایا بهترنیست به جایپاک کردن صورت مساله ،با همفکری تا اونجایی که از دستمون برمیاد مساله روحل کنیم؟
من با خارج رفتن اصلا موافق نیستم البته کاملا شرایطش رودارم ولی اینکار اصولا روش خوبی
نیست
با این تورم عمرا پسرا بتونن بدون کمک کسی زندگیشو شروع کنن...
تو این زمونه ای که بابای من با این سن و سال و 4....5 تا درامد کم میاره!!! چه جوری یه پسر جوون (فرض که خونه هم داره و قسط نباید بده)میتونه خرج پوشاک و خوراک یه نفر دیگم(همسر گرامی) رو بده.....
منی که میگم قانع باشیم ایا با یک پسر هیچی ندار ازدواج میکنم.....عمرا....
اکثر حرفها شعاره....پایین اوردن توقعات....از صفر صفر شروع کردن....
خوشم اومد که از زبون یه دختر حقیقت رو شنیدم........:Dنقل قول:
نوشته اصلی توسط melina_007
گل مریم من با ملینا موافقم. آیا قدرت تغییردادن شرایط فعلی را داریم؟ آیا می خواهیم خود را تغییر بدهیم.
اقای سورنا من قبول دارم که خیلی سخته ولی ما واقعا واسه بهبودی وضع کشور چیکار کردیم؟قبول می کنید در دوره اقای خاتمی وضع خیلی بهتر از الان بود؟
چرا؟ ..........آخه چرا؟؟؟........
فقط تلخی های روزگار شد نصیب ما
از جاده ابریشم یه کوره راه مسیر ما
یک کم فکر کن و توی زمانه سیر کن
زندگی یعنی چی واسه جوون جهان سوم
جز اینه که صبح زود تا غروبها کار کنه ؟
بعد شب تا صبح با کانال اروپا حال کنه
نه ! نگو ندیدی ، جدیدی ! زندگی همینه بازم
همیشه زور و مرگ و فقر توی کمینه واست
تو جوونیهاش عکس پیریشو میزنه به قاب
توی جامعه هم رو صورتش میذاره نقاب
همون دختری که می خواد باز با من باشه
با یه خرج کوچیک ، می تونه پاکدامن باشه
.............................
درد و دل های من روی کاغذ پلاسه هر دم,زندگی همینه!حرفهامو خلاصه کردم.........:cool:
:104:نقل قول:
نوشته اصلی توسط گل مریم
بله....
متاسفانه تغییر را ابتدا باید در خود ایجاد کنیم و سپس بکوشیم تا اطراف را اصلاح کنیم...
واقعا ما برای مقابله با نظرات پوچ و عملکرد ضعیفی(دولتی) چکار کرده ایم....
بله دوران آقای خاتمی وضع بسیار بهتر بود......زیرا قدری در دولت افرادی نو اندیش حضور داشتند...
و.......نقل قول:
نوشته اصلی توسط نقاب
و واسه مشکلاته به هم ریخته حال روحیم
حالا کجای دنیا فرار کنم با چه رویی؟
و تو هر کشوری که به تو بخوان اقامت بدن
واسه ایرانی بودنت تو رو حقارت میدن
.................
..........
نقاب جان.....هیچی.....اصلا هیچی نگم بهتره!......شعرها خیلی گویا هستند;)........دیگه اوضاع خارج رفتن مون رو هم..........:160:
ایشالله که لااقل بشه از این محیط فرار کرد. واقعا حالم دیگه داره از این ژست های انسان دوستانه مردمی که به خودشون هم رحم نمی کنند خراب شده.
خیلی اوضاع سختیه. حتی رفتنت هم دشوار شده. امیدوارم بشه...
سورنا جان به قول "کامران" عزیز کجا دنیا فرار کنیم.....!!!
دنیایی که ایرانی بودن ...........می داند...
البته اگر قدری تلاش می کردیم و همه دست به دست هم می دادیم دیگر نیازی نبود برای فرار....بلکه می ماندیم و رسم ماندن را گسترش می دادیم...
ولی به قول "سورنا" در جامعه ای که مردم به یکدیگر رحم نکنند چه انتظاری است
همین کسایی که حرف از رحم کردن میزنن پاش بیفته به نزدیکترین کساشونم رحم نمی کنن . بهتره شعار ندیم از مرد تو آینه شروع کنیم...
دلیل بیارید برای حرفهاتوننقل قول:
نوشته اصلی توسط baran
[quote=sorena_arman]
دلیل بیارید برای حرفهاتوننقل قول:
نوشته اصلی توسط baran
با خودتون روراست باشین.
باران عزیز، صحبتهای شما دخترخانوم گل از روی احساساتتون برمیاد. چون متاسفانه تو این تالار فحش و تهمت هم به من بدن نباید حرف بزنم ولی اگه حرفی بزنم تندخو شناخته می شم بدون دلیل حرفتون رو قبول می کنم.
هر چی شما بگه. من از رحم چیزی سرم نمی شه. خوبه باران خانوم؟
سلام...نقل قول:
نوشته اصلی توسط baran
دوست گرامی این دید شما بدون هیچ گونه دلیل است و با جهان بینی خاص خود...
ما اگر روراست نبودیم حرف دل را بدون تعصبی نمی زدیم..
با خودتون روراست باشین نه تو تالار اینجا که کسی کسی و نمیشناسه
البته کلی گویی کلا در هیچ جا و هیچ زمینهای درست نیسن
سو تفاهم نشه!
پس همان گونه که خود اشاره می کنید این جا کسی کسی را نمی شناسد پس شما چطور پی بردید که ما با خود روراست نیستیم...نقل قول:
نوشته اصلی توسط baran
و همان طور که خودتان فرمودید کل گویی در هیچ جا صحیح نیست...پس چرا به کلیات پرداختید....