-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
نقل قول:
نوشته اصلی توسط saboktakin
آقاي sci عزيز
1 - چرا پيداه روي رو توصيه مي كنين ؟ دويدن مشكلي داره كه اون رو توصيه نمي كنين ؟ يا فقط به مينا توصيه نمي كنين ؟
2- دوش نمك رو هم لطفا براي ما توضيح بدين ..
سبكتكين عزيز؛ و دوستان عزيزي كه سوالي مشابه دارند
-- ورزشهاي هوازي مثل پياده روي سريع يا رقص و يا حركات ايروبيك رو توصيه مي كنم چراكه با آزادسازي اندروفينها موجب افزايش توليد سرتونين مي شوند كه اين هورمون نقش بسزايي در كاهش اضطراب و استرس و بهبود قابل توجه خلق و خو مي شه... گوش كردن موسيقي هم اثرات مشابهي داره.. حتي به كاهش دردهاي سندرم پيش قاعدگي هم كمك مي كنه
دويدن رو توصيه نمي كنم به دو دليل يكي به دليل حالات فيزيولوژيك خانمها و وضعيت رحم و ... و ديگري به مينا توصيه نمي كنم چرا كه دويدن موجب افزايش ضربان قلب ايشون مي شه و به استرسش كمك مي كنه...
-- دوش نمك به اين ترتيب هست كه يك مشت نمك دريا( درياي جنوب يا درياي اروميه مي تونيد از عطاري ها خريداري كنيد) با يك مقدار شير مخلوط مي كنيد تا بصورت گل مانند در بياد
در حمام بعد از اينكه دوش گرفتيد اين مقدار نمك رو روي چاكراها به جهت عقربه هاي ساعت با حالت چرخشي ماساژ مي دهيد
چاكراها از پايين به بالا
اولين چاكرا بين آلت تناسلي و مقعد/ دومين سه انگشت بالاتر از آلت تناسلي/ سومين چاكرا، اطراف ناف/ چهارمين روي جناغ سينه/ پنجمين روي گلو/ ششمين روي پيشاني/ هفتمين بالاي سر كه به چاكراي تاج هم معروفه...مالشها با نوازش همراهه نه به سختي كه پوست حساس بشه
بعد از اينكه ماساژ داديد مخلوط نمك و شير 5 دقيقه روي چاكراها باقي بمونه و سپس دوش بگيريد و با نوازش بدنتون رو خشك كنيد...
موفق باشيد
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
آقای sciشما چقدر خوب صحبت میکنید. حرفاتون خیلی آدمو آروم میکنه.ازتون یه دنیا ممنوووووووووووووونم.:72::72::72 :
اون یکی قرصه که یادم نمیومد لیتیوم کربنات 300 هست.
به نظرتون لازمه من تمام این قرصها رو بخورم؟
مثلا پروپرانولول گفته روزی سه تا
سدامین یک ساعت قبل از خواب
لیتیوم کربنات هر هشت ساعت نصف قرص
ریسپریدون 1 میل هم صبح و شب نصف قرص.
چون وقتی که باهم دعوا نکردیم نسبتا آرومم و اضطراب و افسردگی خاصی ندارم و یا تپش قلب زیادی.
نمیشه مثلا گل گاو زبون یا چیزای دارویی مصرف کرد؟
طول مصرف این قرصا چقدره؟ و زمان تاثیرشون؟ اگه قطع بشن دیگه اثرشون خنثی میشه؟
تا چه مدت بعد از قطع این داروها بارداری مجاز نیست؟
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
پاسخ به پست 42
سلام
قبل از اينكه بگم مصرف اين داروها رو ادامه بديد يا نه،توصيه مي كنم به روانشناس مراجعه كنيد
تشخيص روانپزشك براي شما اختلالات دو قطبي يا مانيا است و اين قرصها رو براي همين به شما داده/ اما بدون قرص هم اين اختلالات خفيف بر طرف مي شوند و شايد از نظر روانشناس نيازي به اين قرصها نباشه و با روشهايي كه گفتم احساس بهتري رو تجربه كنيد!
نمي دونم به روانپزشك چي گفتيد كه اين تشخيص رو داده... البته تشخيص اشتباه نيست و صحيحه اما خب روشهاي درماني با هم فرق مي كنه.. فكر مي كنم در بيان حالاتتون كمي اغراق كرديد!
استفاده از پروپرانولول و سدامين هيچ ضرري نداره/ پروپرانولول حالتهاي اضطرابي / تپش قلب و دلشوره شما رو برطرف مي كنه و قرص خوبيه و موجب مي شه لرزش دست شما هنگاه اضطراب و حالتهاي گيجي شما از بين بره... گفتم اين براي شوهرتون هم مناسبه!
مصرف قرص پروپرانولول 3 تا به نظرم زياده... شايد روزي يكي كافي باشه اما شما مي تونيد فعلا يكي صبح و يكي شب بخوريد... اگر احساس آرامش داشتيد فقط يكي صبح بخوريد
ليتيوم كربنات 300 و ريسپريدون هم براي جلوگيري از تنشهاي عصبي و حالات مانيا است... پيشنهاد مي كنم ابتدا با روانشناس صحبت كنيد.. بدون اين قرصها هم مشكل شما حل مي شه.. اختلالات به نظرم خيلي زياد نيستند! اما با اين حال نظر پزشكي كه شما رو معاينه مي كنه مهمه! در مرود طول درمان بستگي به ميزان پاسخگويي شما به داروها داره..
اگر ليتيوم كربنات رو مصرف مي كنيد و احساس تهوع ، اسهال يا خواب آلودگي شديد و يا لرزش داريد حتما به دكتر تلفني اطلاع بديد. زمان اثر اين قرصها خيلي سريعه معمولا مثلا ليتيم كربنات تا 30 دقيقه به حداكثر غلظت پلاسمايي خودش مي رسه...
سوالي بود بپرسيد
سعادتمند باشيد
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
تا چه مدت بعد از قطع این داروها بارداری مجاز نیست؟
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مینا چ
تا چه مدت بعد از قطع این داروها بارداری مجاز نیست؟
در مرود پروپرانولول و سدامين مشكل خاصي نيست... هر چند در مورد پروپرانولول 10 بايد با نظر پزشك در دوره بارداري استفاده كرد
ليتيوم كربنات مي تونه در دوران حاملگي تحت نظر پزشك مصرف بشه اما اگر نشه بهتره چون براي جنين مشكل ايجاد مي كنه بين آخرين دز مصرفي اين دارو و پيشگيري از حاملگي معمولا يك ماه وقفه بياد باشه... البته نظر پزشك معالج شرط است
در مورد ريسپريدون ممكن است براي جنين مضر باشه اما نظر پزشك در اين مورد مهم است كه احتمالا با انجام معاينات و آزمايشات در مورد دو قرص اخير نظر خواهند داد
قبل از مصرف و ادامه با روانشناس هم صحبت كنيد
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
[quote=مینا چ]
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sci
1. کی گفت شما بری پیش دکتر روانپزشک؟؟ مشاورت؟ من یادم نمی آد شما گفته باشی که رفتی پیش یه روانشناس و ایشون توصیه به روانپزشک کرده...
سلام آقایsci. نه روانشناس بهم نگفته.اما چون لرزش دست و تپش قلب داشتم رفتم.از چند روز قبل هم اینجا گفته بودم و خیلی از دوستان خودشون هم این راهو به من پیشنهاد دادند و خیلی هاهم تایید کردند.
يك توضيح براي رفع سو تفاهمات احتمالي:
نظر به اين اثرات فيزيولوژيك اضطراب و استرس روي شما، تشخيص دوستاني كه به شما مراجعه به روانپزشك رو توصيه كردند صحيح بوده، و البته بايد روشن كنم كه تشخيص روانپزشك هم تا حدي صحيح بوده و فقط موضوع روشهاي درماني است. من به شما پيشنهاد مي كنم علاوه بر اين اقدام بسيار خوبي كه كرديد، به روانشناس هم مراجعه كنيد شايد روشهاي درماني بهتري بدون دارو درماني به شما توصيه شود.
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گل بیرنگ
مرسی دکتر عزیز
بازم شرمنده که اینجا مطرح میکنم اما میخواستم بدونم که این دارویی که گفتین و پروپرانولل تاثیر دایمی که نداره یعنی فقط مثلا من شنیدم که برای قبل یه امتحان میخورن که نترسن میخوام بدونم که دارویی نیست که ادم چند وقت بخوره و بعد این لرزش دست موقع استرس برای همیشه از بین بره یعنی تاثیر موقتی نداشته باشه
فکر کنم این دارو ها فقط چند ساعت دووم داره؟
راستی درسته که بعضی داروهای ضد افسردگی بیشتر باعث لرزش دست میشه؟اگه درسته میشه چند تا از معروفاش رو اسم ببرین که این عارضه رو دارن.مثلا اینها باعث لرزش دست میشن و از عوارضشون این هست یا نه؟سیتالوپرام/سرترالین/فلوکستین
بازم عذرخواهی من رو بابت پرسیدن این سوالا بپذیرین:72:
سلام خواهش میکنم اگه جواب این سوالایی که پرسیدم رو میدونین حتما بهم جوایشون رو بگین چون خیلی برام مهم هست:72::72::72:
مثلا در مورد مینا خانم میخوام بدونم که مثلا اگه ایشون یه مدتی هر روز قرص پروپرانول رو بخورن و بعد یک مدت درمان قطعش کنن امکانش هست که دوباره این عارضه لرزش دست هنگام استرس برگرده ؟؟؟
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
در پاسخی کوتاه به پست ۴۷ و با عرض معذرت از خانوم مینا
لرزش دستهای ایشون یک پاسخ و یا عکس العمل به اضطرابه... در افراد مختلف متفاوته. داروی مهار کننده گیرنده بتا مثل ایندرال یا همون پروپرانولول با مسدود کردن گیرنده های عصبی موجب کاهش ضربانهای شدید قلبی و لرزشها و تکانهای با منشا عصبی می شن
با توضیح بالا می شه گفت که طبیعتا وقتی دارو قطع بشه این پاسخهای عصبی به اضطراب برخواهند گشت چون مسدود کننده ای در کار نیست
اما طی این مدت که ایشون این دارو رو مصرف می کنندمی توانند تمرینهای ریلکسشن و مراقبه های ویژه داشته باشند تا ارامش را همیشه تجربه کنند.. چه بسا افرادی که دچار اریتمی بوده اند و با تمرینات توانسته اند دارو رو برای همیشه کنار بگذارند و دچار ناراحتی های عصبی و اثرات فیزیولوژیک استرس نشوند
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
آقایsci لیست کارهایی رو که گفتید پرینت گرفتم.
دیشب یه کم با هم رفتیم پیاده روی.
یه هدفون واسه خودم خریدم با چند تا آهنگ شاد.
میخوام امروز برم کلاس ایروبیک هم ثبت نام کنم.
نمیدونم چرا الان که یادم میاد چهارشنبس دلم میگیره.چون یادم نمیاد آخر هفته ای بیاد و ما ..............
از دعوا و جر وبحث خستم. میترسم دوباره باز....
میترسم بگه بیا بریم خونه مامانمینا آخه تازه هنوز یه ذره کوچولو خوب شدم باز دوباره دوست ندارم ............
راستی نتایج کنکور دکترا رو زدند.
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مینا چ
میترسم بگه بیا بریم خونه مامانمینا آخه تازه هنوز یه ذره کوچولو خوب شدم باز دوباره دوست ندارم ............
باید چه برخوردی داشته باشم؟
آخه هروقت میرم اونجا تپش قلب دوباره میاد سراغم.
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
وقتی تو از الان به این موضوع فکر می کنی همین می شه.بالاخره که چی با فرار و به عقب انداختنش موضوع درست نمی شه بلکه باید باهاش روبرو شی.منم شده به دلیل اتفاقاتی رفتن به خونه مادر شوهرمو عقب می ندازم ولی خود خوریم ادامه داره تا وقتی برم خونشون.
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
اگر گفت بریم اونجا، باهاش برین.:163: اما سعی کنین روی خودتون کار کنین که عصبانی نشین و در مقابل رفتارهای درست یا غلط اونها روی سر شوهرتون غر نزنین. اگر بخواهید تغییر کنید، با فرار کردن درست نمیشه. تا کی میتونین فرار کنین. درستش این نیست که شما از رفتن در برید و بعد بگین که من این هفته با شوهرم دعوا نداشتم.:305: درستش اینه که باهاش بری، اگر اونها چیزی هم گفتن، فعلا به شوهرت اعتراض نکنی. در این صورته که یه نمره ی عالی میگیری و من امیدوار میشم که شما کمی بیشتر پیشرفت کردین. اگر باهاش رفتین و اونها بد کردن و شما بی خیال شدین، حتما بیایید این جا و ما را خبر کنین. چون من به شخصه خوشحال میشم که شما توی همین چند روز خیلی تغییر خواهید کرد و بهتون یه نمره ی مثبت دیگه میدم.
بنابریان شما دارین دعا میکنین که شوهرت نگه بری اونجا، اما من دعا میکنم که شوهرت بگه برین اونجا.:163: چون اینم میشه یه آزمون دیگه تا شما بیشتر و سریعتر و بهتر بتونی تغییر کنی. فرار نکن. نترس و آروم باش. اون قدرها هم که فکر میکنی سخت نیست.
پس، فرار نکن. باهاش برو. اما هر اتفاقی افتاد، به شوهرت نگو، اعتراض نکن.:305: انتظار نداشته باش، طرف تو رو بگیره.:305: فقط سعی کن، خودت را کنترل کنی. آفرین. ببینم چه کار میکنی. :305:
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
مینا جان! یه چیز دیگه هم میتونه تو رو آروم تر و بی خیال تر کنه!
و اون چیزی نیست جز فکر کردن به هدفت! بله! شما الان دیگه برای خودت هدف داری؟! ساختن زندگیت، آرامش درونت و نزدیک تر شدن هر چه بیشتر شما به همسرتون؛ همه جزو اهداف شماست که وقتی اون جا هم که باشی به این ها فکر کنی؛ می بینی که دیگه رفتار مادرشوهر و خواهر شوهر و اینها اصلا اهمیتی برات نداره!
مهم تویی که اون لحظه احساس آرامش میکنی و هیچ کس نمیتونه احساس آرامش شما رو به هم بریزه! اینو رو یادت باشه!:46:
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
خوشبختانه تعطیلی نسبتا خوبی بود.پنجشنبه رفتم خونه مامانمینا و به شوهرمم زنگ زدم که واسه نهار اونجا دعوتیم مستقیم بیا اونجا.اومد و خوش گذشت.جاتون خالی بود.
جمعه هم تمام خونه رو با همدیگه تمیز کردیم و حسابی خسته شدیم. اما خستگی شیرینی بود!
چند بار این وسط از کارها و حرفهاش اعصابم به هم میریخت که سعی میکردم از راه حلهای آقای sci استفاده کنم. انگار یه مسابقس که باید خیلی سریع راه غلبه بر احساستو پیدا کنی.
خدا رو شکر بس که سرش شلوغ بود اصلا از رفتن به خونشون هیچی نگفت،اما از همین الان واسه آخرهفته که سه روز تعطیلیه میترسم!!!!:163:
سعی میکنم حواسمو پرت کنما اما.........
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
مينا پست 52 آقاي تسوكه رو نخوندي انگار. نه ؟ :316:
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
خب خیلی خوبه داری تمرین میکنی که روی خودت کار کنی:104: و از کوره در نری و آروم باشی. اما به قول سبکتکین، نکنه پست 52 من را نخواندی.:163:
امیدوارم این هفته حتما شوهرت بگه برین خونه مادرش، تا ما بتونیم درست و حسابی شما را محک بزنیم و ببینیم چقدر پیشرفت کردی.:303:
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
دیشب رفته بود خرید،هرچییییییییییییییییی ی که دوست داشته بودمو خریده بود.
هر کدومو که میدیدم خوشحال میشدم:227: اما بینشون یه کتابی بود که .............
کتاب ریحانه بهشتی!!!!!!! این دفه دیگه فک کنم داره جدی میشه اما من واقعا نمیتونم، این کتابو که میبینم حس میکنم یه بار مسئولیت خیلییییییی سنگین رو دوشمه. نهههههههههههههههههههههه:302 ::302:
رفته با داداشمم صحبت کرده و فقط دو تا از قرصامو گذاشته بقیه رو هم نمیدونم چی کار کرده وقتی بهش گفتم گفت با داداش خودت مشورت کردم و............
:302::302:
اما من نمیتونم باور کنیدتو رو خدا
خانوم دل عزیز میشه به منم یاد بدی چطوری واقعا بی خیال باشم نه ظاهری.
:46:
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
مينا جان نيمه پر ليوان رو ببين. اينكه همسرت بچه مي خواد نشون مي ده به زندگي باهات علاقمنده و تو بايد خدارو شكر كني. خيلي از آقايون از ترس عدم تفاهم و احتمال جدايي نمي خوان بچه دار بشن. درثاني بچه دار شدن دست خودته عزيزم زوركي كه نيست. به توصيه آقاي sci هم توجه كن و هرچه زودتر برو پيش مشاور شايد بتوني بدون دارو مشكلاتت رو حل كني. :46:
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
سلام مینا جان خیلی وقت بود سری به تاپیک نزده بودم آفرین دختر خیلی خوب داری پیش میری
برات خوشحالم
منم با حرفای سرافراز عزیز موافقم
قدر زندگیتو بدون
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
دوستای خوبم:46: یادتون رفته؟ من از 7 صبح تا 5 بعد از ظهر سر کارم.تازه از این به بعد که درسمم دوباره شروع میشه، کار خونه هم که همیشه هست .من اصلا دیگه وقتی واسم میمونه؟؟؟؟
اون مشکلات ترس و خجالت و .... هم بماند.
تو رو خدا نگین نمیخواد ادامه تحصیل بدی، چون من قبلش نخونده بودم ، همه فکر میکنن که من الکی میگم قبول شدم اگه نرم حرفشونو تایید کردم.
تازه این بزرگترین آرزوم بوده نمیتونم ازش بگذرم.
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
مینا اصلا در مقابلش نایست!
باهاش همدلی کن؛ همراهی کن و خوشحال باش!
نیازی نیست که متوجهش کنی که شما مشغله داری؟! همسرت اون قدر فهمیده ست که خودش درک میکنه که شما سر کار میری؛ درست میخواد شروع بشه و خیلی از کارهای خونه به دوشته!
اون مردی نیست که بی مهابا به آب بزنه! بهش اطمینان کن و قبل از اون به خودت اطمینان داشته باش!
وقتی این کارها رو داره انجام میده؛ حتما براشون برنامه ریزی کرده!
بعدشم کی گفته که بچه میخواد مزاحم درس خوندنت بشه؛ خیلی از دوستام توی همین دوران تحصیلشون باردار شدن و بعد هم یکی دو ترم مرخصی گرفتند و الان هم دارن، با خوبی و خوشی زندگی میکنن!
مینا! یه لحظه به این دو تا حالت فکر کن؛
1. شما سر کارت رو بری! دانشگاه هم بری و بیای! کارهای خونه رو هم به نحو احسنت انجام بدی؛ اما در کنار اینها بدخلقی ها و بدقلقی های همسرت رو بخوای داشته باشی! بهانه گیرهاش رو داشته باشی! اون هر روز عصبانی تر از قبله که چرا نمی تونه پدر بشه؛ چرا نمی تونه زنی رو که با همه ی وجود دوسش داره برای خودش بکنه! (چون وجود بچه میتونه یه طناب محکم بین زن و شوهر باشه؛ البته زن و شوهری که مشکلات حاد ندارند!)
2. مینا شاید برای چند وقت مجبور بشه که سر کار نره؛ مینا شاید نتونه یکسره و همه ی ترم ها رو پشت سر هم برای دکترا بخونه! چرا! چون اون با آرامش و اطمینان خاطر داره مادر میشه و میخواد یه زندگی شیرین رو تجربه بکنه! مینا بارداره! بنابراین همسرش تا اون جایی که میتونه توی کارهای خونه؛ توی درساش بهش کمک میکنه؛ یه نور امید توی زندگیشون تابیده شده؛ همسرش مثل پروانه مراقبش هست که مشکلی برای مینا و بچه اش به وجود نیاد، و مینا هر روز خوشحال تر از قبله!
کدوم رو واقعا دوست داری و بهت کمک میکنه از لحاظ آرامش در زندگی؟
-----------------------------------------------------------------
مینا جان! اگه واقعا فکر میکنی اینها مشکلاتت برای بچه دار شدنه؛ من میگم همش بهانه ست! اما اگه مشکل از جای دیگه ست خیلی راحت برامون بیان کن!
من احساس می کنم اگه به عمق وجودت نگاه کنی؛ مشکل از جای دیگه ای باشه؟!
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
مينا جان به نظر من الان كه دانشجو شدي خيلي سخته بخاي به بچه دار شدن فكر كني تو درمان وتغيير راتازه شروع كردي بذار يك سالي بگذره هم درمانت كامل ميشه وهم تواين مدت سبك سنگين ميكني ببين ميتونيد جفتتون اين مسئوليت بزرگ را بپذيريد آمادگي وشرايطشو داريد بعد تصميم بگيريد تو اين مساله نبايد عجولانه تصميم گرفت
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
دوستان نمي دونم چرا دارين مينا را به بچه دار شدن تشويق مي كنيد. يه كم فكر كنيد و شرايط مينا را در نظر بگيريد. مينا تازه تغيير را شروع كرده.
بياين اين تفكر سنتي بچه دار شدن را كنار بگذاريم و منطقي به مساله مينا نگاه كنيم.
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
ببينين كسي كه قراره بچه دار بشه بايد به هر لحاظ كامل و آروم باشه هم خودش و هم زندگيش در غير اينصورت اون بچه معصوم مي شه عامل تشطط بيشتر.
بچه زندگي آروم را آروم تر مي كنه ولي زندگي نا آرام را به طوفان تبديل مي كنه.
يه كم فكر كنيد چرا مثل مادربزرگ ها مشاوره ميديد به كسي كه تا ديروز حرف از جدايي مي زد.
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
1.بچه ها ببینید اول اینکه همسر مینا از وجود قرصهایی که میخوره؛ آگاه! بنابراین این چرخه ی بچه دار شدن ایشون مطمئنا یه چند وقتی طول خواهد کشید.
2. مقاومت های ظاهری و سخت گیریهای مینا در مقابل همسرشون در این لحظه ی زمانی؛ احتمال آوردن تنش و بحث رو به زندگی ایشون و احتمالا رفتارهای بدی از طرف همسر ایشون منجر خواهد شد؛ بنابراین همراهی ها و همدلی های مینا؛ احتمال تغییرات بیشتری رو میده! مخالفت های آنی؛ بدترین اتفاقات رو دامن میزنه!
3. قرار نیست وقتی ما به مینا میگیم؛ همدلی کن، یعنی اینکه همین امروز دست به کار شو و بچه دار شو؛ قراره مینا به همسرش نزدیک بشه و از عمق وجود ایشون و احساسات ایشون نسبت به خودشون و زندگیشون آگاه بشه!
4. مینا قراره آرامش پیدا کنه و این آرامش اصلا به معنی این نیست که ما وقتی مسئولیتی به دوش نداریم؛ آرامش داریم! آرامش روانی مینا تامین خواهد شد؛ اگر بخواد، که خوشحالم که می خواد!
4. توجه کنید که در طی همین چند روزی که مینا تغییر کرده و آروم تر شده؛ رفتارهای همسر ایشون هم بسیار خوب تغییر کرده و این نشون میده که نیمی از آرامش زندگی مینا ؛دست خودشه، بنابراین مینا باید کشف کنه چه چیزهایی آرامش زندگی خودش و همسرش رو تضمین میکنه!
5. من فکر میکنم مشکل مینا؛ اصلا مسئولیت هایی نیست که میخواد به گردن بگیره؛ مشکل مینا، از اعتماد کامل نداشتن نسبت به زندگیشه که با پست قبلیم میخواستم خود مینا بگه که همه ی اونها، بهانه ست و مشکل از ترسهایی هست که مینا نسبت به آینده ی زندگیش و دوست داشتن همسرش و اعتماد نسبت به این زندگیه!
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
من با حرف های لیلا موفق موافقم.:104:
الان وقت خوبی برای بچه دار شدن نیست. بهتره شما الان روی تغییر خودت زوم کنی. همین. اما نری به شوهرت بگی، من الان بچه نمی خوام.:163: چون اون فکر میکنه که نفر دوم زندگیه و این تویی که حق داری تصمیم بگیری.:163: این که یه کتاب هم گرفته، به این معنی نیست که می خواد فردا بچه دار شین. حالا تا تصمیم بگیرین و اقدام کنین و ... یه سال طول میکشه.:305: نمی خواد دوباره استرس بگیری و غصه بخوری.
شما توی همون برنامه ی دوساله ای که من برات ریختم، بچه دارشدن را هم اضافه کن. اما کی؟ آخر زمستان 90، یعنی پس از فصل دوم تغییر . اون موقع می تونی اقدام کنی. چون اگر خوب پیش بری، تونستی زندگی ات را آروم کنی و بچه ات اول زمستان سال 91 به دنیا میاد. یعنی دقیقا توی فصل ششم برنامه ی تغییر تو. خب قرارمون این بود که توی فصل ششم همه چیز گل و بلبل شده باشه.:227: پس بچه هم توی یه محیط خوب زندگی خواهد کرد.
در مورد این که میگی بچه جلو درس و کار را میگیره، خب درسته، اما تو که نمی تونی همه را با هم داشته باشی. :305: بچه را هم که نمی تونی تا 35 سالگی نداشته باشی. به نظر من بهترین کار اینه که شما کم کم کارت را رها کنی و فقط به درس و کار خونه و تغییر خودت برسی.:305: شوهرت حقوق داره و می تونه زندگی را بچرخونه. راه دوم اینه که می تونی کار و درس را داشته باشی. اما کار خونه را به خدمتکار بسپاری و یه نفر را استخدام کنی تا بهت تو کار خونه و بچه داری کمک کنه.
اما با همه ی اینها، شما تا پایان امسال نباید اقدامی واسه بچه بکنی تا زندگی ات کمی آروم بشه.:305: نمی خواد به شوهرت هم بگی نمی خوام. بگو باشه، اما چند ماه به من وقت بده تا من از لحاظ روحی آروم بشم و آماده.
در مورد تعطیلات آخر هفته هم من همش دعا میکنم تا شوهرت بگه برین خونه مادرش تا ببینم چند مرده حلاجی و تونستی چقدر تغییر کن. البته تو این چند روز من فیدبک های خیلی خوبی از شما دیدم و مطمئنم که میری و برمیگردی و دلخوری ها را روی سر شوهرت خالی نمیکنی.:104:
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
didgefed میشه پست نزنی لطفا.
دل عزیز:
من احساس می کنم اگه به عمق وجودت نگاه کنی؛ مشکل از جای دیگه ای باشه؟!
:104:کاملا حق با شماس. یک ترس و اضطراب عمیق مهمترین دلیلم هست واینا بهانه های بعدین.
سعی میکنم حواسشو پرت کنم و بیشتر رو حل مشکلاتمون و اخلاقای بدمون تمرکز کنم.
و بعدا راجع به این مساله فکر کنم.
دوست دارم بی خیال بودنو به منم یاد بدین خانوم دل.
شاید باورتون نشه اما اون مثالی که شما زدین(شام درست کرده بودین اما .....) خیلی رو من تاثیر داشت واقعا ازتون ممنونم:46:
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
نقل قول:
نوشته اصلی توسط del
1.
4. مینا قراره آرامش پیدا کنه و این آرامش اصلا به معنی این نیست که ما وقتی مسئولیتی به دوش نداریم؛ آرامش داریم! آرامش روانی مینا تامین خواهد شد؛ اگر بخواد، که خوشحالم که می خواد!
اين حرف شما را قبول دارم آدم وقتي مسئوليتي نداره و آرومه. اين آرامش به معني آرامش نيست بلكه به معني بودن در يك منطقه امن هست.
ولي خانم عزيز بچه دار شدن (به عنوان يك مسئوليت) براي كسي كه تا هفته پيش از جدايي حرف مي زد و آرامش اش در حد صفر بود يعني يك شوك الكتريكي وحشتناك كه نه تنها بهترش نمي كنه بلكه نابودش مي كنه.
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
سلام،
بنویسید چه کردید... کلاس رو ثبت نام کردید؟
در ارتباط با بچه دار شدن، در مقابل همسرتون موضع گیری نکنید. استقبال کنید و لبخند بزنید... نگذارید هیجانات شما، مسائل شما رو تحت تاثیر خودش قرار بده... جرات مندانه با مسائل برخورد کنید!
بگید خیلی خوبه بچه دار می شیم...
شما فعلا تا چند ماه آینده فرصت دارید که آرامش رو تجربه کنید
البته باید یاد بگیرید که با مسائل چگونه برخورد کنید
نمی دونم تا چه اندازه توصیه های قبلی در همین تاپیک و تاپیک قبلی رو خوندید... اما یه سری بهشون بزنید... نگاهی بندازید...
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
بنویسید چه کردید... کلاس رو ثبت نام کردید؟ بله اما از دوم مهر شروع میشه.
در ارتباط با بچه دار شدن، در مقابل همسرتون موضع گیری نکنید. استقبال کنید و لبخند بزنید... نگذارید هیجانات شما، مسائل شما رو تحت تاثیر خودش قرار بده... جرات مندانه با مسائل برخورد کنید!
فکر کنم همین طوری برخورد کردم.بهش گفتم منم دوست دارم اما نه الان باید هردوتامون آمادگیشو داشته باشیم. و دوست دارم که شما هم شرایط منودرک کنی و......نهایتا به بحث و دعوا نکشید و تقریبا منطقی بود.
البته باید یاد بگیرید که با مسائل چگونه برخورد کنید
واقعا همین طوره.نمیدونم چرا تو زندگی ما هر روز یه مساله تازه پیش میاد که طرز برخوردشو یاد ندارم.؟؟!!مثلا دیشب فهمیدم که بازم بهم دروغ گفته.تو یه قولنامه ای اومد بهم گفت با اینکه تو باید نصف چکها رو میدادی اما من بهت اعتماد کردم و به نام هردومون زدم.من خیلی خوشحال شدم و حسابی ازش تشکر کردم اما حالا بعد از سه ماه فهمیدم که بهم دروغ گفته،حالا درسته که زمان سند زدن میخواسته این کارو انجام بده و میده، و اصلا واسه من قولنامه هیچ اهمیتی نداره، اما این دروغش(و دروغهای قبلیش) و منتهایی که واسه این حرف دروغش سرم گذاشته بود خیلی دلمو شکست.:47:
خیلی محترمانه و با آرامش ازش دلیلشو پرسیدم انکار کرد اما نه قولنامه رو بهم نشون داد و نه احساس پشیمونی از کارش کرد.اصلا برداشت من واسش یه ذره هم مهم نبود فقط گفت این طوری نیست و تموم !
منم کشش ندادم اما خیلی دلم ازش گرفته خییییییییلی. نمیدونم باید چی کار کنم که بفهمه حالم از دروغ به هم میخوره.زشتی کارشو ببینه و..........
میشه بهم بگین؟:316:
نمی دونم تا چه اندازه توصیه های قبلی در همین تاپیک و تاپیک قبلی رو خوندید... اما یه سری بهشون بزنید
باشه حتما دوباره میخونمشون.چشم
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
دوستای خوبم چرا چیزی نمیگین؟
:72:
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مینا چ
بهش گفتم منم دوست دارم اما نه الان باید هردوتامون آمادگیشو داشته باشیم. و دوست دارم که شما هم شرایط منودرک کنی و......نهایتا به بحث و دعوا نکشید و تقریبا منطقی بود.
خیلی خوبه. یه مثبت دیگه میگیرین.:104:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مینا چ
منم کشش ندادم
بازم کارتون عالی بود. یه مثبت دیگه میگیرین.:104:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مینا چ
اما خیلی دلم ازش گرفته خییییییییلی. نمیدونم باید چی کار کنم که بفهمه حالم از دروغ به هم میخوره.زشتی کارشو ببینه و...میشه بهم بگین؟:316:
آره میگیم، اما همش برای فصل دو و سه برنامه است.:305: الان حق ندارین روی این فکر کنین که چی کار کنین تا شوهرتون دروغ نگه. الان فقط باید به تغییر خودتون فکر کنین. بنابراین ما هم در مورد این که چی کار کنی تا شوهرت دروغ نگه، فعلا کمکی نمی کنیم و میزاریم توی برنامه وقتی نوبتش شد، اون را هم حل می کنیم.:303:
شما الان چند روزه که تغییر را شروع کردی و واقعا داری خوب میری جلو. آرامش داری و دعوا راه نیافتاده و ...:104: همین جوری ادامه بده. روزهای خوب نزدیک است.:310:
در ضمن، کم کم به فکر این باش که در مورد سردمزاجی و مسائل جنسی هم فکری بکنی. نباید اونها را فراموش کنی.:305: همش روی آرامشت کار میکنی، عالیه، اما اگر می تونی روی این مسائل هم کار کن. اگر هم فکر میکنی که نمی تونی هر دو را با هم حل کنی، می خوای بمونه واسه یه ماه دیگه، هر جور که خودت کشش داری، عمل کن. اما اگر تونستی به هر دو فکر کن.
نظرت چیه؟ میتونی مشکل جنسی ات را هم حل کنی یا باشه واسه یه ماه دیگه که کاملا آرامش پیدا کردی؟
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
تسوکه جان ممنونم که همچنان از روی دلسوزی کمکم میکنی و به تاپیک سر میزنی. ایشا... بتونم واست جبران کنم!
اما آرامشم واقعی نیست فقط ادای آرامشه.
تو دلم یه غوغاییه که نپرس.
از دیشب تا حالا یه سره اضطراب دارم، دلم خیلی گرفته، دوست دارم برم یه جای تنها مثلا برم کوه و حسابی گریه کنم!!!
شاید من زیادی حساسم، شایدم شما آقایون واستون این چیزا مهم نیست.
من نمیگم چی کار کنم اون دروغ نگه.میخوام بدونم من چطوری باید برخورد کنم؟
آخه همین امروز فردا باید برم واسه وامش ضامنش شم اما دوست ندارم ضامن کسی شم که انقد راحت به من دروغ میگه. میدونین وقتی اینا رو میبینم شارژم تموم میشه.
اگه راحت ازش بگذرم این دروغا ادامه پیدا میکنه.اصلا چرا واسه من کوچکترین توضیحی نداد؟ حالا اگه من بودم هزار تا توجیه میوردم تا از دلش درارم!!
اگه الان بگم من ضامن آدم دروغگو نمیشم یه دعوای تازه راه میفته و اگه نگم از غصه دق میکنم.از دیشب تا حالا حالم خیلی بده.
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مینا چ
اما آرامشم واقعی نیست فقط ادای آرامشه. تو دلم یه غوغاییه که نپرس.
قبول دارم. اما باید فقط دو فصل تحمل کنی. بعد از اون میبینی که خیلی اوضاع بهتر میشه. توی این دو فصل هم مجبوری که یک تنه همه چیز را تحمل کنی. اگر فکر میکنی که سخته، خب درسته. تا حالا مگه توی زندگی چیزی را بدون زحمت بهت دادن؟ یه کنکور می خوای بدی باید یک سال بخونی، حالا نمی ارزه 6 ماه به خاطر زندگی ات که مهمترین چیزته، سختی بکشی.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مینا چ
من نمیگم چی کار کنم اون دروغ نگه.میخوام بدونم من چطوری باید برخورد کنم؟ اگه الان بگم من ضامن آدم دروغگو نمیشم یه دعوای تازه راه میفته و اگه نگم از غصه دق میکنم.از دیشب تا حالا حالم خیلی بده.
مشکل کار این جاست که شما بلد نیستی که این مسئله را به شوهرت بگی. :302: اگر رهات کنیم، میری بهش میگی: من ضامن آدم دروغگو نمیشم. خداییش این طرز حرف زدن با همسره.:163: نمیگم که شما بدی، شوهرت خوب. اما هر دوتون نابلدین. حالا ما اینجا می خواهیم کمک کنیم اوضاع درست بشه. اون دفعه یادته که دروغ گفته بود و دلیلش این بود که پدرش پول را گرفته بود. خب شاید روش نمیشده که بگه بابام پولشو گرفته یا شاید نخواسته غرورش جلوت بشکنه،:302: اما تو تا دعوا راه نیانداختی، ولش نکردی. همه چیز را دوست داری الکی الکی منفی تعبیر کنی و براش کلی حالت بد تو ذهنت ترسیم کنی.:163: چرا فکر میکنی که دروغگوییش به خاطر رفتارهای بد تو نیست. شاید چند بار که راستش را گفته، تو ازش ایراد گرفتی و اون ناراحت شده.:302: یادته گفته بود که تو خودت را از من توی مسائل مادی بهتر میدونی. این همون دلیلیه که اون در مورد این مسائل به تو راست نمیگه. چون تو خودت را فهمیده تر می دونی و براش راه درست و غلط تعیین میکنی:163: و این همون چیزیه که همه ی مردها بدشون میاد که زنشون بهشون بگه چی درسته و چی غلط.:305: اگر چند بار که اشتباه کرده بود، بهش می گفتی ایراد نداره و من مطمئنم دفعه بعد بهتر عمل میکنی، الان لین جوری نمیشد.
در هر حال، فعلا کاری به این مسئله نداریم و شما مجبوری تحمل کنی. اگر فکر میکنی که نیاز داری بری کوه و داد بزنی، خب برو. اما لطفا خارج از برنامه و بدون هماهنگی کاری نکن.
در ضمن، جواب سوالم را در پست قبلی هنوز هم ندادی:
میتونی مشکل جنسی ات را هم حل کنی یا باشه واسه یه ماه دیگه که کاملا آرامش پیدا کردی؟
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
مینا جان؛ خوشحالم که نام کاربریه زیبایی برای خودت انتخاب کردی!
در مورد سوالت که پرسیده بودی میخوای بی خیال باشی! راستش بی خیالی کامل هیچ وقت به دست نمی یاد؛ مگر اینکه شما نسبت به تمام آدم های اطرافت بی تفاوت باشی!
اما در مورد اعتدال و خودت اگه بخوای صحبت کنی؛ میشه یه کاری هایی کرد!
میشه آرامش داشت و در کنارش به مسائل دیگران هم فکر کرد و در موردشون راه حل پیدا کرد!
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
دل عزيز ميشه بيشتر با مثال توضيح بدي :162: آخه دكتر به من گفته eq ام خيلي پايينه.:162:
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
ما تغییر اسم را به فال نیک میگیریم و آن را نشانه ای برای تغییر خودت میبینیم.:323:
اما خب باز هم جواب سوال منو ندادی؟
میتونی مشکل جنسی ات را هم حل کنی یا باشه واسه یه ماه دیگه که کاملا آرامش پیدا کردی؟
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tesoke
اما خب باز هم جواب سوال منو ندادی؟
میتونی مشکل جنسی ات را هم حل کنی یا باشه واسه یه ماه دیگه که کاملا آرامش پیدا کردی؟
راستشو بگم؟ باز دعوام نکنیدا!
اصلا نمیدونم باید چی کار کنم؟:163: یعنی نمیدونم چه کاری از دستم برمیاد!
دفه پیش که رفتم دکتر گفت کاملا سالمی!(روم نمیشه باز دوباره برم،بی فایدس:163:)
(البته یک مقدار خیلی زیادیش فکر میکنم به خاطر این باشه که هنوز دوستش ندارم که به خاطرش فداکاری کنم و درد....!!)
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
خب پس حالا این مسئله بدلیل عدم تمایل شما، باشه واسه یکی دو ماه دیگه.:300:
فعلا فقط روی آرامش، بی خیالی و جلوگیری از راه افتادن دعوا کار میکنیم.
منتظرم ببینم خونه مادر شوهر چطور رفتار میکنین.:303:
-
RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص
البته این را بگم که مسئله جنسی اولین وظیفه ی شما در مقابل همسرتونه و اصلا فداکاری به حساب نمیاد.:305: بنابراین این که شما روی اون مسئله کار کنین، هیچ لطفی در حق همسرتون نکردین،:305: بلکه اولین وظیفه ای که در تمام این 4 سال ازش غافل بودین را انجام دادین. پس فکر نکنید باز هم دارین فداکاری میکنین. دارین یکی از تکالیفتون را انجام میدین.
اما در هر حال، میزاریم واسه یک ماه دیگه.