اكثر دوستانم تو مشاوره شون ازم خواستن كه صبر داشته باشم.
نه زنگ بزنم نه اس ام اس نه ايميل و ....
من به گفته هاي دوستان فقط ميخوام صبر كنم
نمایش نسخه قابل چاپ
اكثر دوستانم تو مشاوره شون ازم خواستن كه صبر داشته باشم.
نه زنگ بزنم نه اس ام اس نه ايميل و ....
من به گفته هاي دوستان فقط ميخوام صبر كنم
اولا که این مسوله به نظرم بچه گانه تر از اونیه که بخواد برای شما دلخوری ایجاد کنه ! جاری شما نیومده از پدر شما عیادت کنه بعد این همه الم شنگه راه انداختین؟ واقعا ارزشش رو داشت به نظرتون؟ یعنی اینقدر این عیادت تو زندگی شما مهم بوده؟ ببخشید اصلا برای من قابل درک نیست. تو زندگی آدم اینقدر مشکلات جدی پیش میاد که این بچه بازی ها واقعا خنده داره به خدا ! شما اگر میرید عیادت کسی منتی ندارید به سر کسی که عزیز من ! ادب خودت رو نشون داری ! و با ادب بودن شما نشونه شخصیت خودتونه ! هیچ دلیلی نداشت با بچه بازی اینهمه خرابش کنید. فوقش با یه گله گذاری حل میشد !
حالا در شرایط پیش اومده به نظرم بهتره هیچ عکس العملی نشون ندی ، کمی صبر داشتن خیلی قضیه رو راحت تر میکنه. بهتره صبر کنی و بمونی تا همسرت برگرده. مسلما اون هم اونجا کلی اعصابش بهم ریخته که به نظرم حق داره. این همه فشار و اعصاب خوردی بخاطر اینکه زن برادرش از پدر شما عیادت نکرده. !!!!!!!!
اگر هم ایشون اومدند منتظر تماسش باشید و یه قرار حضوری بزارید. و با هم حرف بزنید. از این حرف و حدیث گفتن های به اصطلاح خاله زنکی که مادر من اینو گفت مادر تو اونو گفت و .... جدا پرهیز کنید. ضمن اینکه در انتها میتونید از ایشون گله کنید که اگر قراره مشکلاتمون بین خودمون بمونه باید یه مسئله دو طرفه باشه.
فقط صبر کنید
آفرین که می خواهی صبر کنی
صبر انواع مختلفی داره
صبور احساسی
صبور منفعل
صبور مصمم
صبور تلاشگر
صبور ناچار
صبور بی منطق
صبور بی اراده و بی تفاوت
در مورد انواع صبر کردن اطلاعاتت رو ببر بالا
بعد ببین کدوم صبر برای تو مفید هست همون رو در پیش بگیر
==========
الناز اینکه از جاری ات دلخور بشی کاملا حق تو هست ، من در این خصوص صحبتی نکردم چون دیدم سایر دوستان هم حسی با تو کرده اند
پس از ناراحتی ات به جا بوده ، منتها برای ابراز ناراحتی ات راه نادرستی رو در پیش گرفته ای
امید به خدا ، مشکلت حل میشه :72: :43:
سلام الناز جان
دختر خوب ، حرفات بوی لجبازی میده. بوی کینه. آخه چرا؟؟؟؟:163:
دوستامون اینجا دارن به این خوبی بهت مشاوره میدن ( نه تئوری بلکه این حرف ها ، امتحان خودشو در عمل پس داده) چرا بهشون توجه نمیکنی؟؟
زندگیت متلاشی میشه به خاطر چی ؟ به خاطر مادر و مادر شوهر؟؟ به خاطر جاری که اصلا تو رو به حساب نمیاره؟؟
این وسط کی داغون میشه؟ همه حتی مادرت و بابات و خواهرت سر زندگی خودشونن و تو و شوهرت به جای لذت بردن از دوران شیرینتون دارین از هم فاصله میگیرین.
فقط داری به خودت حق میدی . فقط خودتو قبول داری؟ :324:
به نظرت شوهرت اشتباه کرده بعضی مسائل رو به مامانش گفته. خوب اونو با اشتباهش بپذیر. باید بتونی همونطوری که هست دوسش داشته باشی. هیچ کس بی عیب نیست
آدما بعضی وقتا اشتباه میکنن. این دلیل نمیشه که ما هم مقابله به مثل کنیم.
"مادر اون محرمه مادر من نامحرم" دیگه یعنی چی؟
اینجام که کسی شما رو نمیشناسه به جای پرداختن به موضوع و حل مشکلت ، داری فقط از خانوادت دفاع میکنی و خانواده شوهرتو زیر سوال میبری.
الان مشکل جدی و اصلی شما ، دوری از همدیگه و لجبازی و غرور خودتونه . :303:
اگه بخوای حلش کنی باید فعلا دور بقیه مسائل مربوط به خانواده و مامانا، خط بکشی. :303:
از خودت و خونه شروع کن. وقتی در کنار مادر و پدرت هستی از شوهرت ( حتی الان که نیست) دفاع کن. بگو به همه که شوهرت مرد خوبیه و تو هم اشتباهاتی کردی . (منظورم این نیست که واقعا اینطوریه . اما با این روش احترام و عزت شوهرتو در نظر پدر و مادرت برمیگردونی. اونا باید امادگی داشته باشن با احترام و روی خوش باشوهرت روبرو بشن.:228:
مرحوم قیصر میگه: آه ناگهان چقدر زود دیر میشود...:72:
نذار دیر بشه گلم. گاهی وقتا تو همین مدت ، مشکلتون ریشه دار میشه . سعی کن تا ریشه نزده و دوریت براش عادی نشده، به طریقی با شوهرت روبرو بشی. حالا راهشو خودت پیدا کن. مثلا حتی میتونی طوری برنامه ریزی کنی که تصادفی جایی ببینیش. نمیدونم یه جوری که خودتم عزت نفست حفظ بشه و اونام احساس نکنن منت کشی بوده.
مثلا مهمونی یا دوست مشترکی . خودت راجع بش فکر کنی، مطمئنم یه راهی پیدا میکنی. حتی به مامان باباتم نگو. که اونا که گفتن تو اصلا نباید تماس بگیری ، بهشون بر نخوره.
باید یه سری مهارت ها رو یاد بگیری. توقعاتت رو کاهش بدی. گذشت داشته باشی.[color=#FF0000]
شوهرتم خوب باید احترامش حفظ بشه. اگه کمی دقت کنی و ذهن خوانی نکنی که دیگران الان دارن چه قضاوتی میکنن، خیلی کارت راحت تره.:310:
ببین باید این مشکل رو حل کنی. دیر تر از این جایز نیست. :300:
خواهر جونم با خودت لج نکن. عذرخواهی کردن، به خدا هیچی از آدم کم نمیکنه. بلکه ارزششو داره آدم برای زندگیش هر کاری بکنه.
تو باید با شوهرت رفیق باشی. باید پناهگاه و مامن آرامشش باشی. باید ظریف و عاشقانه زندگی کنی. از مهارتهای زنانه خودت استفاده کن.
لج بازی رو کنار بذار.:101:
مامان و بابا و این واون و ... حریم بذار که دخالتی نکنن.
با جاری هم که دوری و دوستی ....:301:
شايد شماها نميدونيد كه تو خانواده مادر شوهرم رسم چه جوريه
تو خانوادشون رسمه كه وقتي مناسبتي چيزي هست مادر شوهرم به عروشا و دخترش ميگه كه فلان روز فلان جا ميريم.
شما هم بياين
يعني يادآور ميشه
مثلاً از خانواده خواهر شوهرم ميرفتن مكه ، مادرشوهرم گفتن كه شما هم برين براي پيشواز
ما هم رفتيم. حتي نامزدم گفت ما بايدبريم. خواهرم كه جز ما كسي رو نداره
خب وظيفمون بود رفتيم
چرا كسي پيدا نشد به اون دختره(جاريم) بگه كه فلان روز ميريم عيادت شما هم بياين بريم.
مطمئنم كه نگفتن.
خب بازم نيومده كه نيومده. خودش مختار بود نيومده
چطور مختار بود نيومد ، منم مختارم كه باهاش گرم نباشم
باز من تاحالا بهش گلايه نكرده بودم
فقط از بس اصرار كردن كه بايد باهاش گرم باشي و .... تا صبرم لبريز شد و گفتم كه اي بابا من دلم ازش رنجيده
فقط همين
چرا به راهنمائی دوستان توجه نمی کنی؟بابا ول کن این جاریتو.اصلا چیو می خوای ثابت کنی عزیزم؟در حال حاضر زندگیت تو خطره.نجاتش بده.اگه نتونی این مسائل رو فراموش کنی در آینده می کوبی تو سر شوهرت و باز ناراحتی. می دونی از این به بعد چقدر از این چیزا تو زندگیت پیش می یاد؟.گذشت چشم پوشی اینا کجای زندگی قرار دارن؟ به حرف دوستان گوش کن
حرفها و رفتار شما از سنتون بعیده. قبل از اینکه سنتون را بگید فکر می کردم زیر 18 سال هستید و این بچه بازیها را برای یک عروس کم سن و سال تا حدودی می شد باور کرد.نقل قول:
نوشته اصلی توسط elnaaaz
خانم محترم اگر ایشون این رفتار را کرده، اینقد هم مهارت داشته که همسرش و خانواده همسرش را با خودش همراه کنه.
بله شما هم مختاری هر کاری بکنی. ولی بدون که این استفاده از اختیارت داره واست گرون تموم می شه. به قول خودت هیچ کس هیچی به اون نمی گه و شما داری تا پای طلاق می ری ... البته این موضوع به طلاق ختم نمی شه ولی زندگی گل و بلبلی هم در انتظارت نیست. بخاطر توقعات زیادی و بی مهارتی هات.
در ضمن به احتمال زیاد اشتباه از طرف شماست. لجبازی و بی منطقی در گفتارتون واضحه.
مادرشوهرتون هم کار درستی کردند که تلفن مادرتون را زیاد طولانی نکردند و وارد بحث نشدند. متاسفانه و با کمال شرمندگی کار مادرتون هم شبیه کارهای شماست و درست نبوده. تلفن زدند مادرشوهر شما را بخاطر اینکه جاریتون نیامدن عیادت پدرتون بازخواست کردند. یه کم دقت کنید ............
رايحه عشق
چشم
گفتم كه موضوع رو زياد كشش نميدم
ولي بايد نامزدم بياد دنبالم
من اصلا پا پيش نميذارم
فقط یه چیزی چرا می گی اصلا.این کلمه اصلا بار منفی داره.به خودت بگو فعلا فکرم اینه که اون بیاد دنبالم.با اینکه من نظرم اینه که چه عیبی داره تو پا پیش بذاری به هر حال همین که می گی قضیه رو کش نمی دم جای شکر داره
الناز تو رو خدا تاپیک های منو بخون. نذار با لج و لجبازی زندگیت خراب شه. یه مشکلو تبدیل به بحران نکن. مشکل منم از این موضوعات بچه گانه شروع شد و با بی مهارتی من و همسرم روز به روز بزرگتر شد.نذار زندگیتو مفت ببازی الناز جان.
با سلام خدمت دوستان عزيز
از بابت راهنمايي همتون خيلي خيلي ممنونم
درسته اكثر دوستان بهم گفته بودن كه اصلا از طرف من هيچ اقدامي صورت نگيره و فقط صبر كنم ، ولي به نظرم هر كس خانواده طرف مقابلش رو بهتر ميشناسه. من شب چهارشنبه يه خوابي ديده بودم كه مجبورم كرد پنج شنبه برم ديدن مادر شوهرم.البته تا اين حد مي دونستم كه اگه من پا پيش بذارم از اين رفتار من سوء استفاده نميكنن.
من پنج شنبه تصميم گرفتم برم خونه مادرشوهرم. واسه همين گل گرفتم و رفتم خونه ي مادر شوهرم. فقط مادر شوهرم خونه بود. بهشون گفتم كه ميخوام حضوري اگه كسي پيشتون نيست باهاتون صحبت كنم. رفتم هر اونچي كه باعث شده بود بين دلامون فاصله بيافته رو باز كردم گفتم.كليه دلخوري ها و .... را گفتم.
انصافاً بعد گذشت چند روز مادر شوهرم بهم حق داد كه ناراحت باشم ، بهم گفت كه جاريم در حقم بي لطفي كرده ، ولي خب گفت اونم ادب خودشو نشون داده. بهم گفت از كجا ميدوني من بهش گوشزد نكردم كه كار اشتباهي كرده؟ گفتش مادرانه ازت ميخوام زياد رو اين موضوع حساس نشو.نه تنها رو اين موضوع بلكه رو همه موضوعات. قراره يه عمر از پس مشكلات جورواجور بر بياي.
(بعد گذشت 1 هفته ، اخلاقشون نرمتر شده بود) . البته بازم ميگم مادر شوهرم زن فهميده اي هستش. ناراحتيه منم از اين بابت بود كه وقتي من واقعا دوسش دارم چرا در مقابل من جبهه گرفتن.
خلاصه با مادر شوهرم حرفامو زدم ، گفتم كه بعضا بهم حرفايي ميزنه كه نمي دونم از روي بي تجربگي هستش يا اينكه واقعا ميخواد تو خونه حرف حرف اون باشه. ميخواد بهم زور بگه. ميخواد بهم قلدري كته. درست مثل مرداي قديم.گفتش كه اصلا تو فاز اين چيزا نيست. شايد يه خورده رابطتون سرد شده واسه همينه كه ميخواد نشون بده كه قدرت داره. وگرنه دلش خيلي صاف و مهربونه. آزارش به موچه نميرسه چه برسه بخواد به زنش ظلم كنه.
گفتش باشه بياد من باهاش صحبت ميكنم.
ازم خواهش كرد كه يه اس ام اس به نامزدم بزنم ، اولش گفتم نميشه من دلم ازش شكسته ولي بعدش حرفشو زمين ننداختم و يه مسج زدم. ولي گفتم كه مامان جان من بهش نميتونم زنگ بزنم و ...
گفتش ايراد نداره. در حد مسيج كافيه.
جمعه ديدم واسم اس ام اس زد كه شنبه ميخوام باهات حرف بزنم
صبح شنبه زنگ زد و واسه عصري قرار گذاشت.
خلاصه عصري هم من حرفامو زدم هم ايشون. سر حرفامون باز يه بحث هايي كرديم، ولي مادرشوهرم خواست رودررومون كنه كه چرا نامزدم برام قلدري ميكنه.خلاصه با پا درميوني مادر شوهرم به اختلافات رو گذاشتيم كنار.
شب مادر شوهرم هم از من و هم از نامزدم قول گرفت كه هر چي بينمون بوده رو فراموش كنيم ، و از اين به بعد سر چيزاي الكي با هم بحث نكنيم ، و از اين به بعد به زندگيمون برسيم.
خیلی خوشحالم که این مسئله رو بیش از این ادامه ندادید .حالا شدی یه دختر خوب :104::104:
امیدوارم در همه مراحل زندگی بتونی بهترین تصمیم رو بگیری.خوشبخت باشید.
ممنون پائيزان عزيز
خدا مشكل همه رو حل كنه
حالا كه مشكلم حل شده ميخوام تو خودم تغييراتي بدم
تغييراتي كه باهاش شوهرمو جذب خودم كنم
اولا تبریک.دوما چند نکته:دفعه آخر باشه اسم طلاقو می یاری.بابت داشتن مادر شوهر به این خوبی تبریک می گم اما ازین به بعد سعی کن بین خودتون مشکلتونو حل کنید حتی اگه بهترین مادر شوهر هم باشه باز پسرشه
شما احترام ایشونو نگه دار ولی مسائلتون رو بهش نگو
الناز خانوم
مساله حل شد. اما شما کاری برای حلش نکردی. این درایت مادر شوهر شما بود که با قطع کردن تلفن مادرتون نذاشت یک بحث کوچیک بشه یه اختلاف بزرگ خانوادگی و باز هم این درایت ایشون بود که راه آشتی شما و پسرش را هموار کرد و سعی کرد قایله را به خیر و خوشی ختم کنه.
خدا را شکر کنید که همچین مادرشوهری دارید که اگر گیر یکی از این مادرشوهرهای ... می افتادید الان توی گیس و گیس کشی دو خانواده افتاده بودید و اصل موضوع دعوا را وسط این همه اختلاف گم می کردید.
به هر حال ... سعی کنید با دقت تمام از مهارتهای کلامی و رفتاری این خانم یاد بگیرید. این تاپیک و تاپیک ( کی در اولویته ) اصلا به سن و سال شما نمی خوره. مثل تفکرات و لجبازیهای یک دختر نوجوان است.
منم كاملا با شبنم جون موافقم.
من و نامزدم آشتي كرديم
من با خانواده نامزدمم آشني كردم
فقط مونده آشتيه خانواده من با خانواده نامزدم( مخصوصاً مامانامون)
از طرفي ام خانواده شوهرم ميگن كه هر چه زودتر برين جهيزيتون رو بچينيد و بريد دنيال زندگيتون
ولي آخه مگه تنهايي ميشه؟
دوس دارم هر چه زودتر آشتيشون بديم تا به كينه و كدورت تبديل نشه
لطفاً راهنماييم كنيد
دوست عزیزاین که کاری نداره می تونیدشام دعوتشوت کنیدخونتون به بهونه کارای عروسیتون.وفرقی نمی کنه که خونه شماباشه ویاخونه نامزدتون مهم اینه که همه دورهم باشن وکدورتها کاملابرطرف شه.شماباخانوادت صحبت کن وبه نامزدت هم بگواونم باخانوادش صحبت کن که نیتتون اشتی خانواده هاست .تا کسی ازخانوادهاتون صحبتی نکه که باعث شه کدورتهابیشترشه.:305:
به نظرم چیدن جهزیه بهترین فرصته .چیدن جهزیه رو شروع کن و بعد از هردوشون بخواه بیان کمک سعی کن سه تاتون باشین.قبلش رو ذهن مادرت کار کن.بهش بگو اون تلفنو به خاطراینکه دعوای بزرگتر نشه قطع کرده.بگو مطمئن باش اگه غیره این بود راضی نمی شد با پسرش آشتی کنم.کمی هم از زنونگیت استفاده کن با گریه و زاری ازش بخواه گذشت کنه.ازین ور به مادر شوهرت هم بگو تو به مادرت اصرار کردی بهتون زنگ بزنه(اینجا می گن دروغ مصلحتی)
الناز جون خوشحالم كه مشكلت حل شد خانمي:72:
ميتونيد با نامزدتون هماهنك كنيد هردوتون باهم هر دو خانواده رو بيرون براي شام دعوت كنيد .اكه بيرون باشه و از طرف هردوي شما باشه ديكه كدورتي هم بيش نميياد كه كي با بيش بزاره در واقع هردو رو شما و نامزدتون دعوت ميكنيد
شاد باشي كلم :46:
سلام خدمت دوستان و مشاوران عزيز
بعد چند روز حالا قراره كه تا چند روز بريم و جهيزيمون رو بچينيم
به نظرتون جاريم بياد واسه چيدن چطور باهاش رفتار كنم؟
از ته دلم كه اصلا خوشم نمياد ازش . واسه شادي ها خودشو مي رسونه ، تو سختي ها گم و گور ميشه
ممنون ميشم راهنماييم كنيد
اگه جاریت اومد مثل یه مهمان با اون رفتار کن بی احترامی نکن اگر هم نیامد که چه بهتر چرا باید تو جهیزیه چیدن تو جاریت شرکت کنه. نبینم اگر جاریت نیامد بگی بی احترامی کرده و یا از این حرف های بچه گانه ها
من كه از خدامه نياد
بياد موندم چيكار كنم؟
آخه خوشم نمياد ازش. مطمئنم بياد هم بهش كم توجهي ميكنم