منم میگم حتماً اول مشکلات حل بشه و بعداً که مطمئن شدید به عروسی فکر کنید.
نمایش نسخه قابل چاپ
منم میگم حتماً اول مشکلات حل بشه و بعداً که مطمئن شدید به عروسی فکر کنید.
سلام
دیروز زنگ زدم به یه مشاور دیگه وقت گرفتم واسه فردا__دوشنبه ساعت 18__از ازدواج پشیمون شدم--چرا باید زندگیم رو واسه کسی که دوستم نداره خراب کنم-اگه مشاور بگه جدا بشید حتما اینکار رو میکنم-چرا احساساتم رو به پای کسی بذارم که از احساس هیچی نمیفهمه....
سلام دوست عزیز
بهتون توصیه می کنم با عجله و از روی احساس تصمیم نگیرید. شاید بهتر باشه مدتی به خودتون و همسرتون فرصت بدین تا در تنهایی خودتون فکر کنید. به این زودی به طلاق فکر نکنید:305: من هم با نامزدم مشکل دارم می خواستم زودتر این مشکلو حل کنم ، خودمو به آب و آتیش زدم عجولانه کارهایی کردم که رابطه مونو خراب تر کرده. شما اشتباه منو تکرار نکنین دوست عزیز.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط viva360
سلام حسین جان
ببین داداش گلم این نشد
شما داری اون کاری رو میکنی که دلت می خواهد نه عقلت می خواهد
این راهی که داری میری فقط دور خودت میچرخی
چرا داری از کاه کوه میسازی
به خدا قسم که مشکل شما چیز مهمی نیست
نه اینکه من بگم همه کارشناس های تالار هم جمع بشن همین رو میگن
خیال میکنی مشکلت خیلی بزرگه
برو تاپیک های بچه های تالار رو بخون اون وقت به مشکلت میخندی
اون تاپیکی که من برات نوشتم رو خوندی
تاپیک 39
تو نگران چی هستی
چرا از ازدواج پشیمون شدی ؟
چرا فکر میکنی که باید زندگیت رو واسه کسی که دوستت نداره خراب کنی ؟
چرا فکر میکنی که باید احساسات رو به پای کسی بذاری که از احساس هیچی نمیفهمه ؟
این حرفا چیه
حسین جان تو مردی تو قوی هستی تو باید تکیه گاه خانمت باشی
نه فقط تو خوشی
تو سختی و گرفتاری باید مثل یه کوه پشتش باشی
نباید کم بیاری
باید مرد روزهای سخت باشی
این که چیزی نیست
باید مشکلات بزرگتر از اینرو حل کنی
چرا فکر میکنی که طلاق بهترین راه حله
طلاق آخرین راه حل اما بهترین راه حل نیست
اصلا مشکل شما به طلاق نمیخوره
خدا رو شکر که هر دوی شما آدمهای خوبی هستید و انسانهای سالمی هستید و باید به آینده امید داشته باشید
خود تو که اهل هیچ خلافی نیستی و یه آدم زحمت کش هستی و برای زندگیت ارزش قائل میشی نباید اینطوری فکر کنی
منتظر این هستی که مشاور بهت بگه طلاق بگیر
حسین جان داداش هیچ مشاور خوبی طلاق رو پیشنهاد نمیکنه
دیگه خواهشا حرفی از طلاق نزن
طلاق خیلی بده
طلاق اسمش هم سنگینه
فکر کردن به طلاق هم بده
حسین جان حدودا یک ماه پیش خانم من یه کشیده ای زده تو گوشم که تمام ستاره ها دور سرم میچرخیدن بعدش هم وسط جاده چالوس ساعت 12 شب من رو از ماشینش پرت کرده بیرون و هرچی فحش و ناسزا بلد بود نثار من کرد الان هم 1 ماه که با من قهر کرده اما خدایی جرات نمیکنم برم بهش بگم بیا طلاقت رو بدم
بنده خدا مشکل روحی روانی داره
هنوز امید دارم که درست بشه
البته تو هم از روی ناراحتی اسم طلاق رو آوردی وگرنه هیچوقت راضی به انجام یه همچین کار نمیشی این رو هم میدونم
حسین جان مشکل تو نداشتن مهارت کافی برای برخرد با یه همچین مشکلات پیش پا افتاده است که با شرکت در کلاسهای مهارت زندگی حل میشه
اصلا رفتی ثبت نام کنید هر دوتا تون رو میگم
خیلی خوبه باور کن زندگیت از این رو به اون رو میشه
بجای اینکه مشاورت رو عوض کنی برو و این کلاس رو ثبت نام کن
نتیجه اش رو تو زندگیت ببین
انقدر عجولانه تصمیم نگیر و احساساتی برخورد نکن
زمان بده درست میشه
تو که دلت پاکه دعا کن و از خدا بخواه که تو این شبهای مبارک خدا یه نگاهی به دل همه ما ها بندازه و مشکلات همه بچه ها حل بشه
توکلت به خدا باشه
دوستان سلام
از اينكه ميبينم تمام تلاشتون رو براي سرپا نگه داشتن زندگي (ويوا) ميكنيد ممنونم. ولي بايد يه چيز رو مد نظر داشته باشيد:
همسر حسين آقا سن كمي دارن و از صحبت هاشون مشخصه كه تو اداره زندگي مشترك مهارت خيلي كمي دارن !!
البته يه قسمت از بي مهارتي ايشون طبيعيه چون بار اوليه كه ازدواج ميكنه و سن كمي داره و احتمالاً همراه دانايي هم نداره كه ايشون رو راهنمايي كنه.از طرفي احتمالًا يكي از ملاكهاي انتحاب همسر براي او زيبايي بوده.
از اونجايي كه يزديها يه كمي سبزه هستن ولي تبريزيها عموما سفيدرو و بعضا چشم رنگي ،همين تفاوت ظاهري ايشون رو مردد كرده.و اصلا شايد به همين دليل ميلي به رابطه جنسي يا حتي دست زدن همسرش نداره و نبايد از اين نكته راحت بگذريم چون بعدها سبب سرد مزاجي شديد ايشون ميشه .
سلام به همه--ممنون از حمیت و دلداری و راهنمایی هاتون--واقعا ممنون
همین الان از مشاور اومدم الان 20:00 18/5/90
مشاور بهم گفت سن خانومت کمه بهش محلت بده--بعضی وقعا مردونگی از خودت نشون بده((ناز زیاد نکش و...))
گفط مشکل اساسی و خیلی مهم اختلاف فرهنگی--گفت خیلی خیلی اشتباه کردی قریبه گرفتی--هفته دیگه گفت با خانومت بیا--احتمالا اگه درست نشه جدا میشیم--:311:
دیگه مشکلی با طلاق ندارم:227:
گفت لیاقت تو بیشتر از این هاس ولی به خانومت فرصت بده--گفت احتمالا خانومت افسردگی گرفته
سلام
بنظرم خانمتون هنوز باور نكرده كه ازدواج كرده و به شما به چشم خواستگار نگا ميكنه ايشون بايد باور كنن كه ازدواج كردن و انتخابشون رو كردن و شما همسرشون هستيد .اينكه چرا ايشون هنوز باور نكرده شايد بخاطر اين باشه كه با هم تنها نميمونيد توي تايپيك اولتون نوشته بوديد كه ميگه وقتي پيشمي اين فكرا بسرم نمي زنه و دودليهاش برطرف ميشه و به ابراز علاقتون جواب ميده ولي وقتي از هم دوريد فكر هاي مختلف مياد تو ذهنش .....پس وقت تنها بودنتون رو زياد كنيد از مادرشون كمك بخواين وقتهايي بريد كه پدرشون خونه نباشن ....بنظرم ايشون از محبت فيزيكي بيشتر خوششون مياد تا كلامي .وقتي بيشتر با هم تنها شيد ايشون بيشتر احساس همسر بودن و متاهل شدن رو ميكنه و به قيافتون هم عادت ميكنه فيزيكي بهش محبت كنين....از طرز فكراتون بگيد اينكه مثل مرداي قديم فكر نميكنيد اينكه دوس دارم خانوووووووم خونم باشي همين كه گفتين زن كلفت خونه نيست و تا وقتي كه خودش نخواد اجباري به رابطه نداريد اينا رو با محبت همرا با قاطعيت (نه عاجزانه)بهش بگيد ..... .يبار تايپيك اولتون رو بخونيد
يكي ديگه هم اينكه خانمتون خواهر ديگه اي نداره ؟چون من احساس ميكنم تك دختره و ته تغاري برا همين نازنازي :
اما نامزد حسين اقا :بهتره مقايسه رو كنار بذاريد شما انتخابتون رو كردين الان ديگه وقت مقايسه كردن و برانداز كردن چهره همسرتون با خواستگارهاي قبليتون نيس .ميدونين چرا رو قيافش حساس شدين چون به چشم همسرتون نگاه نميكنيد .خواهشا به دلتون اجازه بديد كه محبتشو بگيره بعدش يواش يواش ميبينيد كه خودتون هم چقدر دوسش داريد باور كنين اونوقت خوشگلترين همسر ميشه براتون .حساسيتون هم از بين ميره :305:
حسين اقا يكم به خودت و خانمت وقت بده خواهشا .مشكلي كه گفتين مشكل بزرگي نيست كه بخاطرش طلاق حتي برا يه لحظه هم شده از ذهنتون بگذره چه به رسه كه راجعش فك كنيد يا بفكر جدا شدن باشيد:163: .اينقدر اين جدا شدن رو تكرار نكنين باور كنين كلمات تاثير گذاره ها ادم به هرچي كه فكر كنه اتفاق ميفته مثبت فك كنين .
حسين اقا خواهشا صبرتونو ببريد بالا خانمتون مهارت نداره خب شما رابطتون رو مديريت كنيد ببخشيد ها ولي خانمتون سنش كمه _البته زيادم كم نيس 22)ولي خب نا پختس شما هم عقلتونو داديد دست ايشون ........
موفق باشيد و شاد:72:
سلام
فکر میکردم ازدواج باعث پیشرفت ادم تو هر ضمینه ای میشه:311:
فکر میکردم هر جور که باشم((از نظر قیافه و وضعیت مالی))وقتی با دل صاف و ساده و قلب مهربون برم جلو و یکیو واقعا دوست داشته باشم خوب طرف مقابل هم منو دوست خواهد داشت:158:
فکر میکردم همه دخترها مثل هم نیستن:320:
فکر میکردم جواب مهربونی-مهربونیه:223:
همیشه سعی کردم مثل پسرهایی نباشم که فقط حرف میزنن--من تا الان فقط حرفایی رو زدم که بتونم بهشون عمل کنم و هر حرفی رو زدم بهش عمل کردم
من از پدر و مادرم خیلی چیزا یاد گرفت-گذشت-مهربونی-پشت همدیگه بودن-دیدم وقتی بابام اشتباه کرده جر و بحث کردن ولی مادرم کوتاه اومده-دیدم وقت مادرم اشتباه کرده بابام کوتاه اومده-دیدم باهم دیگه شوخی میکنن و باعث شادی و خنده همدیگه میشن-دیدم وقتی مادرم با همایمون مشکل پیدا کرد چطور بابام رفت و ازش پشتیبانی کرد-***-مادر من 2سال پیش تصادف کرد 3تا مهره کمرش شکست خدا رو شکر قطع نخا نشد تو زمان بیماریش که 1سال طول کشید وقتی میرفت دستشوئی بابام میرفت میشوستش((معنی این کار یعنی عشق واقعی))میدونم و مطمعن هستم اگه چنین اتفاقی برام بیوفته خانومم میزاره میره
من از پدر و مادرم خیلی چیزا یاد گرفتم--انتظار ندارم خانوومم مثل مادرم باشه ولی یه کم که میتونه اونجوری باشه
خوب ادم جایزالخطاست-منم اشتباه کردم:73:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط viva360
سلام حسین جان
شاید از حرف های من ناراحت بشی شاید بهت بر بخوره که چرا با شما اینجوری صحبت میکنم
مهم نیست مهم تویی و زندگی تو هستش من دوست تو هستم و دلم نمیخواد زندگیت رو الکی الکی خراب کنی و ارزش زندگی مشترک رو بدونی
حسین جان جایک تو الان هستی جایگاه 5 ماه پیش منه دقیقا هینجا بودم مثل تو یه دل پاک و ساده داشتم و جز صداقت و مهربونی از خانمم چیزی نمیخواستم اما چی شد به کجا رسیدم
من خودم مقصرم به علت نداشتن مهارت کافی برای برقراری ارتباط با خانمم و صداقت بیش از اندازه من و گفتن مسائلی که به بهتر شدن رابطمون کمکی نکرد و حتی سرد تر از روزهای گذشته هم شد
فکر میکنی به خاطر چیه
من اعتراف میکنم با وجود تحصیلات دانشگاهی و مطالعه هزار تا مقاله در مورد ازدواج و زندگی زناشویی هیچی نمیدونستم
به علت نداشتن مهارت های زندگی ندونستم با خانمم چه رفتاری داشته باشم و در مقابل عمل های خانمم چه عکس العملی رو انجام بدم
نتیجه اش چی شد اینی که داری میبینی
من وخانمم 1 ماه که با هم قهریم و همین روزها است که از همدیگه جدا بشیم
این وسط کی داره ضرر میکنه
من هستم که احساسات پاکم رو به پای کسی ریختم که آخر عاقبتش این شد حالا مسائل مالی به کنار
من هم مثل تو روز اول مشکل زیاد بزرگی نداشتم
باورت نمیشه برو تاپیک های من رو بخون بخون یا از کارشناس های اینجا که در جریان مشکلات من هستن برو بپرس
نمی گم که مشکل نداشتم داشتم اما مهم نبود میشد حلش کرد
اما من نفهمیدم چی کار کنم و بدتر خرابش کردم
دقیقا مثل تو
همین کار های که تو داری میکنی
عجله کردن های زیاد
تصمیم گیری های بدون فکر
اشتباهات ریز و درشت
شدم اینی که الان داری میبینی
طلاق خیلی بده
طلاق اسمش هم سنگینه
طلاق آخرین راه حله اما اولین راه حل نیست
برای حفظ و بهتر شدن زندگیت باید تلاش کنی
خداییش چقدر تلاش کردی
اصلا تلاشی کردی
حسین جان تو مردی تو باید مثل یه کوه قوی باشی و کم نیاری
خانمت داره اشتباه میکنه تو کمکش کن حداقل تلاشت رو بکن که فردا پشیمون نشی و افسوس زندگیت از دست رفته ات رو نخوری
من مخالف قضیه بسوز و بساز هستم
هیچ کس این راه رو به تو پیشنهاد نمیده
اما تلاشت رو بکن بعدا بگو که طلاقش میدم
من تو چند تاپیک برات توضیح دادم که چه کاری باید بکنی و چه نباید بکنی
حسین جان این زندگی شماست هیچ کسی نمیتونه جای شما تصمیم گیری کنه
در آخر این شما هستی که تصمیم میگیری
این تالار یک فضای مجازی هستش با محدودیت های خاص خودش
مشاور حضوری هم محدودیت های خاص خودش رو داره و با توجه به شنیده ها و گفته های شما به شما راه حل پیشنهاد میده
و هیچ مشاوری پیشنهاد طلاق رو به شما نمیده
یکمی به خانمت زمان بده سعی کن درکش کنی اگر دچار افسردگی شده کمکش کن بخاطر ثوابش هم که شده کمکش کن اگر نشد اونوقت تصمیم بگیر
اگر چیزی گفتم فقط برای این بوده بتونی زندگیت رو درستش کنی نه اینکه بگم در هر شرایطی باید با خانمت زندگی کنی
همون قضیه باید بسوزی و بسازی
من اگر خیلی راست میگم زندگی خودم رو درست کنم که دیگه موندم که چی کار کنم
امیدوارم از من ناراحت نشی
فقط هدفم انتقال تجربیاتم بود
چون من و تو شرایط مشابهی داریم
باز هم اگر کاری داشتی بگو من در خدمتم
امیدوارم که توی تمام مراحل زندگیت موفق باشی
سلام
واقعا از راهنمایی ها و همدردی همه ممنونم-امیدوارم تو این ماه عزیز هرکس هر مشکلی داره حل بشه:323:
بخصوص اقای mta که واقعا مثل یه برادر بزرگتر داره منو راهنمایی میکنه-شاید اگه برادر هم داشتم این جوری واسه من دلسوزی و راهنمایی نمیکرد که اقای mta برای من میکنه-ایشاا...تو تمام مراحل زندگیش موفق و سر بلند باشه
یه سوال از همه دوستان--همه میگید خانوم من به زمان نیاز داره--چقد بهش زمان بدم؟چند ماه؟
پس جونی و عشق و شور و حال من برای زندگی چی میشه؟1 یا 2 سال دیگه که من انقدر شوق و شور الان رو ندارم واسه زندگی
سلام
من از خانومم جدا شدم-اره طلاق گرفتم-چون لیاقت نداشت-بیماری روحی داشت
الان شدم همون حسین سابق((خندون..خوشحال..شوخ و...))
خانوداه و همکارام خوشحال هستن که من همون حسین سابق شدم
دیگه بهش فکر نمیکنم-باور کنید اصلا بهش فکر نمیکنم-:227::311:
خدا رو شکر:311::227::311::227:
به همین راحتی؟به همین خوشمزگی؟مگه رشده؟
سلام
حسین شما طلاق گرفتید و همه چی تموم شد یا تصمیم به طلاق دارید
یعنی هیچ تلاشی نکردی
همه حرفهایی که مااینجا زدیم بخاطر این بود که تو تلاشت رو بکنی و زود تصمیم نگیری
حداقل یه زمانی بهش میدادی
من فکر میکردم نمیتونی به این راحتی ها ازش جدا شی
واقعا نمی دونم چی بگم. ولی سعی کنید در زندگی ایندتون کمی با صبرو حوصله بیشتری با مشکلات زندگی سر و کله بزنید. امیدوارم هم شما و هم خانم سابقتون تجربه لازم رو کسب کرده باشید و در زندگی ایندتون خوشبخت بشید.
چقدر راحت و قشنگ و بي دردسر ........................:163::163:
حالا ميگن خانمها احساساتي اند اگه حق طلاق باهاشون باشه سه سوته ميرن دادگاه .اينم از اقايون
نقل قول:
نوشته اصلی توسط aramesh_1390
سلام
راستش من هم در آستانه طلاق هستم و از نامزد عقدیم دارم جدا میشم
دوستان تالار تا حدودی در جریان مشکلات من هستند
خانمم به این نتیجه رسیده که باید طلاق بگیرم خانواده خانمم و خانواده خودم هم همین تصمیم رو دارن
اما من دست دست میکنم الکی دارم این قضیه رو کش میدم
نمیدونم از ترسه یا امید به آینده
شاید شرایط عوض بشه
طلاق خیلی بده
طلاق اسمش هم سنگینه
اصلا حس خوبی نسبت به طلاق ندارم
هر وقت میفهمم که یکی از دوستان این تالار طلاق گرفته خیلی ناراحت میشم
نمیدونم چه جوری میشه با این قضیه کنار امد
از خدا تو این شبهای عزیز می خواهم که مشکلات دوستان این تالار حل بشه و زندگی خوبی رو داشته باشند
mta برادر عزيز
من در جريان تايپيك شما هستم و بخاطر تلاشتون براي حفظ زندگيتون واقعا خوشحالم صبر وتلاشتون جاي تحسين داره :104::104::104:و اميدوارم كه بزودي مشكلتون حل بشه و كاش همه اقايون مثل شما برا زندگشون تلاش ميكردن
ولي واقعا چند درصد از اقايون مثل شما هستند ؟واقعيتش من تو اكثر تايپيك ها مي بينم كه اين خانمها هستند كه خودشونو به اب و اتيش ميزند تا زندگيشونو درس كنند حتي حاضرند از خيانت شوهراشون چشم پوشي كنند و زندگيشونو حفظ كنند ولي اقاي خيانت كرده تازه طلبكار هم هست كه نبايد ميرفتي سراغ وسايل من ...............و من ديگه نميخوامت و ............خب حق طلاق هم كه با اقاس قشنگ خيلي راحت باي . تازه تنوع هم هست ديگه ...
ولي يه ارمي بهمون زدند كه خانمها احساساتي اند زود تصميم ميگيرند والا اخر در صورتيكه من بشخصه
به نظرم اينه كه ادم بايد تا جاييكه امكان داره برا زندگيش بجنگه زندگي بچه بازي نيس كه ادم يه روز بخواد فرداش بگه نميخوام .حالا ما بيچاره خانمها اگه شوهرمون معتاد بود دست بزن داشت و...........چند سال زحمت ميكشيم كه زندگي رو درس كنيم حالا نشد بايد چند سال هم پله هاي دادگاه رو بدويم تا با گذشتن از همون مهريه اي كه هزار بارهم منتش رو سرمون ميذارن كه كم تعيين كنين حال بايد التماس كنيم به اقاي شوهر كه تو رو خدا لطف كن بيا طلاق بده مهرم حلال جونم ازاد ........................اما اقايون
توسط همين ارم احساساتي بودنمان شرايط مساوي برا خانم و اقا نيست . ميگن موقع ازدواج اين حقو قو از همسرتون بگيرين ولي مگه ميشه .وقتي ميخواي در اين مورد حرف بزني انگار چي از طرف ميخواي بره كره مريخ :311::163:
در مورد اقاي viva هم راستش من فك نميكردم بهمين زودي به طلاق فكر كنند برا همين وقتي گفتن تعجب كردم بهرحال ايشون صاحب اختيار زندگيشون هستند واميدوارم موفق باشن.....:72:
اميدوارم كه بزودي مشكلتون حل شه ولي من به نوبه ي خودم از تلاشتون واقعا ممنونم:72:
واقعا متاسفم!!!
آخه حسين آقا حتي نتونست چند ماه بخاطر خانومش صبر كنه شايد درست ميشد....
سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
مسخره نکنید-داشت زندگیم رو نابود میکرد
سلام داداش گلمنقل قول:
نوشته اصلی توسط mta
اره تموم شد
یه سوال--من حق نداشتم از زندگی و همسرم لذت ببرم؟؟
سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط deljoo_deltang
از قدیم گفتن برای کسی بمیر که واست تب کنه
این دختر لیاقت هیچی رو نداشت
حداقل یه قدم واسه زندگیمون بر میداشت که من فکر کنم واسش ارزش دارم
هیچ کاری واسه من نکرد
سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط deljoo_deltang
از قدیم گفتن برای کسی بمیر که واست تب کنه
این دختر لیاقت هیچی رو نداشت
حداقل یه قدم واسه زندگیمون بر میداشت که من فکر کنم واسش ارزش دارم
هیچ کاری واسه من نکرد
سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط deljoo_deltang
از قدیم گفتن برای کسی بمیر که واست تب کنه
این دختر لیاقت هیچی رو نداشت
حداقل یه قدم واسه زندگیمون بر میداشت که من فکر کنم واسش ارزش دارم
هیچ کاری واسه من نکرد
سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط deljoo_deltang
از قدیم گفتن برای کسی بمیر که واست تب کنه
این دختر لیاقت هیچی رو نداشت
حداقل یه قدم واسه زندگیمون بر میداشت که من فکر کنم واسش ارزش دارم
هیچ کاری واسه من نکرد
سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط farnaz_a
مگه قراره من چند روز زنده باشم
عشقم رو واه کسی خرج کنم که حتی معنی عشق رو نمیدونه؟
من با -شاید-اما-اگر-زندگی نمیکنم
سلام حسین جان
بلاخره این زندگی شماست و هیچ کسی جز خودت نمیتونه برای این زندگی تصمیم بگیره
اگر واقعا رو تصمیمی که گرفتی فکر کردی و به این نتیجه رسیدی
امیدوارم که موفق باشی
اما در انتخاب بعدی سعی کن که دقت بیشتری داشته باشی
و به معیار های خودت بیشتر بها بدی
اما چند تا سوال دارم
از خانمت به صورت توافقی از شما جدا شد ؟
مهریه اش رو بخشید یا شما دادید ؟
الان چه احساسی داری ؟
از خانمت خبر داری که چکار میکنه و چه اوضاع و احوالی داره ؟
پشیمون نیستی ؟
احساس خوشبختی میکنی ؟
آقا حسین خوب کردی عمرت رو به خاطر یه کسی که هیچی نمیفهمه هدر ندادی
آقا جان خوب کرد زنش رو طلاق داد
چرا رو مخش راه میرید که نباید این کار رو میکرد و چرا این کارو کردی
برای یه مرد هیچ بد نیست تا زیاده دختر دم بخت باورت نمیشه برو در یه خونه رو بزن بببین چند تا دختر دم بخت دارن
چه فرقی داره توافقی جدا بشه یا زوری
چه فرقی داره زنش الان چی کار میکنه
چرا میپرسی پشیمون نیستی نه پشیمون نیست
خیلی خوشحاله بخون دیگه خودش نوشته که خوشحالم
خوش بخته باورت نمیشه از خودش بپرس
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mta
بله توافقی جدا شدیم-چون اون منو نمیخواست-اون از قیافه من بدش میومد-اون احساسی به من نداشت
مهریه رو بخشید
الان احساس ازادی دارم-به خدا راست میگم
مادرش به مادرم زنگ زده بود میگفت حالش خوب نیست--میگفت پشیمون شده-ولی دیگه دیر شده
به خدا اصلا پشیمون نیستم
اره احساس خوشبختی میکنم-خیلی خیلی احساس خوشبختی میکنم:311:
سلام به همه دوستان
دلم براتون تنگ شده بود:43:
یادش بخیر واسه یه دختر عوضی چقدر خودم رو اذیت کردم
بعضی وقتا از دست خدا شاکی میشم
سلام ویوای عزیز
اره یادش بخیر ، اتفاق ها میافته ، گذشته ها می گذره ، اما تنها چیزی که ازشون باقی می مونه تجربه هایی برای یک عمر زندگیمون هست که کمکمون می کنند تا آینده بهتری برای خودمون بسازیم
به آینده های روشن فکر کن دوست عزیز:104:
خب ویوای عزیز خوبی ؟چه خبرا؟ خبرهای خوشحال کننده چی داری؟
یاد خیر گذشته کجا و دختر عوضی کجا؟
اون دختر اگر ... بود شما از اون برهه زندگیتون تجربه ای کسب نکرده بودید.
راستی الان فکر می کنی اگر اون خانم میومد اینجا در مورد شما چی می نوشت؟
اون خانم هر شخصيتي كه داشت بالاخره روزي خانم شما بوده فك نكنم با اين لحن اسم بردنشون مناسب باشه.
هرجند كه اين لحن صحبت كردن شما خودش نشاندهنده خيلي جيزها است و به نطرم اداب صحبت كردن هركسي نشاندهه شخصيت و ادب سطح فكر اون شخص هست
منم با دلجوي عزيز موافقم
سلااااااااااااااام:311:
حال همه خوبه؟:72:
داشتم تو favorites یه چرخی میزدم یه هو اینجا رو دیدم:310:
ازدواج نکردم--وضع مالی و روحی بسیار عالی-خدا رو شکر:323:
دارم کار میکنم و با پولش عشق و حال
چند هفته پیش از زن داداش_ زن سابق شنیدم که 2ماه ازدواج کرده و شوهرش معتاد از اب در اومده:227:
خوب چرخ روزگاره دیگه:311:
واااااااااای دلم برای همه تنگ شده بود
کسی خبری از mta نداره؟؟؟