نقل قول:
اتفاقا خودم هم همین نظر رو دارم که برم در مورد همسر سابقشون یه تحقیقاتی انجام بدم و علل جدا شدنشون رو بپرسم چی بوده و حداقل خودم بدونم جریان از چه قرار بوده
در مورد عجیب غریب بودن من هم که شکی نیست اگر عجیب غریب نبودم که اینهمه مشکلات رو تحمل نمیکردم و باز هم به حل شدن و درست شدن مشکلات امیدوار نبودم
mta در مورد ازدواج قبلی همسرتون تحقیق لازم نیست . بنا رو بگذار که همسرتون خوب یا بد بوده و جدا شده . این تحقیق برای قبل از نامزدی مفید بوده نه حالا که بدردت نمیخوره و فقط و فقط بار فکری که داری رو بیشتر و بیشتر میکنه و اتفاقا مسیر خودسازیت رو کلا عوض میکنه و بیشتر اذیت میشی .
آره خودم هم همین طور فکر میکنم فقط اعصابم رو خرد میکنه هر چی بوده گذشته قبل از عقد باید میرفتم تحقیق میکردم
در مورد عجیب غریب بودن شما هم اصلا عجیب غریب نیستی . تو هم مثل من یک انسان هستی با ضعف ها و قوت هایی که داری و ما همه اینجا هستیم تا تعادل رو در خودمان به روز رسانی کنیم . حالا بعضی ها در کوهستان 40 روز تنها میشینن و فکر میکنن و تصمیم می گیرن و شما اومدی اینجا داری فکر میکنی و تصمیم میگیری .
بچه های همدردی میگن عجیب غریبم خودم فکر نمیکنم که یه آدم مهربون با احساس عجیب غریب باشه
در مورد شروع ازدواجت با این خانم هم اصلا به هزار دلیل اشتباه با ایشون ازدواج کردی . خب همسرت هست نمیتونیم که منکر این قضیه بشیم ، ایشون چه انسان با کرامت باشه چه انسان وحشی ( با عرض معذرت ) همسر شما هست علی الحساب . پس زیاد تمرکزت رو به خوب یا بد بودن معطوف نکن و اندکی تامل کن .
دیگه بهش فکر نمیکنم تموم شد رفت
در مورد اتفاق روز پدر هم که اصلا به خودت فشار نیار . در شان خودش رفتار نشون داده . تو هم در شان خودت رفتار نشون دادی . به جای روز پدر که نرفتی همین فردا یه دست گل و شیرینی و هر چی که میتونه خانواده خودت رو خوشحال کنه بخر و با افتخار برو خونه پدری و کلی کیف کن . اصلا خودت رو ناراحت نکن . مثل یک مرد پاشو برو یک ساعت خوش با خانواده خودت خلق کن و برگرد به خونه خودت .
اتفاقا رفتم اونجا و چند ساعتی اونجا بودم
به خانمت هم نه زنگ بزن نه چیز دیگه که خیال خودت رو راحت کنی که حرص الکی به بانک خودت تزریق نکنی . بشین با خودت آروم یه گفتگوی کوچیک بکن و تصمیم بگیر به یک دختر کوچولوی بی سرپرست در یکی از شیرخوارگاه ها محبت کنی و محبتت رو خالی ایشون کن بدون اینکه حتی کسی بفهمه .
دیگه باهاش کاری ندارم و زنگ هم نمیزنم بره خوش باشه
یه مثالی یکی از دوستان برای من زد که مثال قشنگی هست من هم برای شما میگم :
میگفت پدر بزرگش میگفت : گاهی هوا ابری میشد و مردم چشم به آسمان داشتن که خدایا آیا بارون میباره یا نمی باره ، سه چهار ساعت میگذشت و هنوز مردم این سئوال رو میکردن و به فکر این بودن که آیا با این هوای ابری بارون می باره یا نمی باره و اخرش هم یا می بارید یا نمی بارید .
میگفت : مرد باید مثل اون هوای ابری باشه . جوری برخورد کنه که همه بگن خدایا آیا می باره یا نمی باره ، کی می باره .
حضرت علی ع می فرماید : مرد تا سخن نگفته باشد ، عیب و هنرش نهفته باشد .
خب فدای احساس تو ، احساسی هستی ، احساسی باش . حتی من به تو توصیه میکنم احساسی که داری رو برای خدا خرج کن . برای یه گیاه کوچولو خرج کن . اینکه تو منبع انرژی هستی هیچ ایرادی نداره اتفاقا یاد بگیر احساساتت رو عادلانه تقسیم کنی . در حق حتی یه گیاه کوچولو احساساتت رو ببخش و بیشترش هم کن .
من هم احساسی هستم مگه ایرادی داره ؟ من الان توی خونه یه گل یاس دارم که هر روز باهاش حرف میزنم و احساسی برخورد می کنم .
با ماه شب ها نگاه میکنم و کلی با همدیگه حرف میزنیم .
وقتی سوار ماشینم میشم دست میکشم روش و میگم تو چطوری رخش من .
وقتی مورچه میبینم باهاش کلی حرف میزنم و خدا قوت بهش میگم .
وقتی یاکریم میبینم که نشسته روی تخم اش و داره نگهداری میکنه و میگه هو هو هو ، حرف میزنم و میگم جیگرتو چقدر ناز نشستی .
دیدت رو وسیع کن و تا میتونی دور دست ها رو ببین اما همزمان حواست باشه که زیرپاتو هم ببینی .
حالا بقیه میگن من دیوونه و احساسی و عجیب ام ؟ خب بذار بگن .
من نمیگم زنت رو نگه دار و طلاق نده درست میشه یا زنت رو طلاق بده و این زندگی زندگی بشو نیست . من میگم زندگی خیلی وسیع تر از یک زن هست و تو باید انقدر قوی باشی و باهوش که بتونی با هر موضوعی شاهانه رفتار کنی چه در بخشش چه در تنبیه چه در تشویق چه در امر و در نهی .
مهم نیست که امروز کجا قرار داری مهم اینه که اگر امروز رو ته دره ای فرض کنیم میخواهیم که با کمک همدیگه تو برسی به قله کوه و در این مسیر هم همراه و همدرد تو هستیم .
من خودم بهت قول میدم که در آینده زندگی گذشته ات رو نکوبم توی سرت و نگم که داری شعار میدی . و فوقش اگه کسی هم اومد و این کار رو کرد با قدرت تمام از لحظه لحظه انتخاب هات لذت ببر و هیچ وقت پشیمون نشو پس با همت و جدیت برو جلو و با هر بادی دیواری که در حال ساختن اون هستی رو اجازه نده خراب بشه . حتی اگه شهرداری اومد دیوارت رو خراب کنه با قدرت دفاع کن و بدون که این دیوار امروز تو آشیانه فردای تو خواهد بود .
دوستت داریم
آروم باش و کنترل ذهنت رو در اختیارت بگیر
یامولاعلی