-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
دختر مهربون گرامی مناعت طبع و بزرگواری شما بر همگان اشکاره پس دیگه لازم نیست ازتون تعریف کنم تا بگم منظورم شخص شما نبودین
فقط خواستم بدونید این ایده ال گرایی (مخرب ) که مسلمان در موردش سوال کرد همینه
اگه واقع بینانه تر به قضیه نگاه کنیم مسئله خود به خود حل میشه
مسائل مالی بخش مهمی از زندگی رو تشکیل میدن و نمیشه باهاشون شوخی کرد !
مسلمان مثال خوبی زد فقط در چند حالته که میتونی تو شهر بی در و پیکری مثل تهران ( ویا شهر مشابه ) زندگی کنی
1_ازدواجت رو به بعد از 35 سالگی موکول کنی (شاید تونستی با بدبختی یه خونه بخری خونه که نه لونه !)
2_یه بابای پولدار داشته باشی (مرده یا زنده ! خدا هممونو بیامرزه !)که بتونه تا زمانی که کاملا روی پای خودت وایسی بهت کمک کنه و یا رسما سرمایه خوبی رو در اختیارت قرار بده (زنده باد! ) اون اپارتمانی که قرار بود برین توش از همین موارد بود (از دست دادی !)
3_دختر وپسر تحصیلکرده با شعور دو پرنده عاشق بال به بال همدیگه ببخشید پا به پای همدیگه ازخروس خون صبح تا بوق سگ کار کنن ! بلکه بتونن هر ماه کلی قسط پرداخت کنن تا وقت گل نی بتونن در فاصله چند کیلومتری از شهر یه واحد 80 متری بخرن
خب مثلا در این مورد من به شخصه مگه اینکه فلج بشم که پول زنمو بخورم دندم نرم تو چادر زندگی میکنم ولی زیر بار این سوغات مدرنیسم نمیرم (اخه من پست مدرنم)
4_اجاره نشینی و بدبختی و ... که من تنهایی بدون کمک زنم به دوش میکشم( معتقدم خانومم حق داره تا هر وقت دلش خواست درس بخونه و بعدش بنا به میلش هر شغلی که دوست داشتو انتخاب کنه ولی به خاطرفقط و فقط و فقط پول نمیخوام از من و بچه ام بزنه چون وظیفه اش چیز دیگه ایه دلم میخواد از کاری که میکنه لذت ببره و اعصاب و روانش در ارامش باشه و هیچوقت ندونه من چندجا قسط پرداخت میکنم )
خب با این اوصاف بهتر نیست یه مقدار راجع به ایده ال هامون تجدید نظر کنیم
البته من با این حرف دختر مهربون موافقم که ادم باید براساس توانایی ها و ظرفیت های خودش انتخاب کنه تا بعدها به خاطر سهل انگاریش خودش و بقیه رو ازار نده
اما
تمام حرفم اینه که یه خورده کوتاه بیایم هممون
نمیشه یه نفرو به خاطر دو موضوعی که دختر مهربون مطرح کرد رد کنیم به نظر من خیلی منطبق با عقلانیت واقع نگر نیست
مسلمان عزیز منظورتو از ایده ال گرایی شفاف تر کن متوجه نشدم همین چیزاییه که گفتم
یا اینکه منظورت ایده ال بودن به مفهوم میل و اشتیاق همیشگی برای رسیدن به یه پله بالاتره مادی یا معنوی ؟
اما در مورد مهریه
سوال بسیار در خور توجهیه که ترجیح میدم در یه وقت مناسب بهش جواب بدم:72::72:
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
ممنون دختر مهربان و خارپشت گرامی
در مورد ایده آل گرایی می شه به این مساله هم از دید مادی نگاه کرد و هم از دید معنوی که من بیشتر منظورم قسمت دومش بود! این که بخواهی هر روز بهتر از دیروز باشی و کمال گرا باشی خوب است اما گاهی شکلی افراطی و غیرمنطقی به خود می گیرد. در همین سایت تاپیک هایی برای رفع این مساله وجود دارد.
توضیح دادنش سخته و حتی نمیشه مرز کشید که واقعا چقدرش درست است و چقدرش افراط است اما نوعی ایده آل گرایی ای که رسیدن بهش سخت و ناممکن می نمایاند، آیا چنین شخصی بعد از ازدواج متعادل می شود؟
در مورد مهریه مساله این جاست که در ابتدای وضع کردن مهریه نگاه به مهریه چیزی بوده است که برای تحکیم زندگی است و مبلغ نجومی ای هم انتخاب شده است، این نگاه اولیه در آینده هم گرفتن این مهریه را سخت و غیرممکن می نمایاند، به نظر می رسد در این حالت اگر مردی مهریه را داد عملا دیگر دلیلی هم برای ادامه ی زندگی مشترک نمی بیند. در واقع دادن مهریه آخرین رشته ی پایداری زندگی بوده است که با قطع شدنش بقیه رشته ها هم استحکامی ندارند.
اما در صورتی که از روز اول مهریه با گمان به این که هدیه ای است از جانب مرد برای اثبات مهرش به زن و برای نشان دادن "صدقش"-مهریه ترجمه ی کلمه ی صداق است که در یزد همچنان صداق نامیده می شود و البته صداق در یزد به شکل ملک و زمین و خانه است و نه سکه - در این حالت هم خانم می تواند هر وقت دوست داشت مهریه اش را طلب کند و هم رسمی پسندیده است اگر آقا هر از مدتی چند سکه را به عنوان قسمتی از هدیه ی "مهریه" به خانم بدهد.
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
جواب :مسلمان عزیز
اگه میخوای خیلی سربسته به موضوع بپردازیم و مصداقی صحبت نکنیم
خب باید بگم هر چیزی که از حالت تعادل خارج بشه و در موردش زیاده روی بشه طبیعتا در کنارش در مورد یه بخش دیگه از موضوع کوتاهی میشه
هر جا افراط هست سیستماتیک در کنارش تفریط ایجاد میشه
به نظر من مهم اینه که هر انسانی چه دختر چه پسر هر کاری که میکنه براش منطق درست و قابل قبولی داشته باشه
چیزی که دو طرف قبولش داشته باشن و بشه بهش استناد کرد
اصولا منطقی بودن تعادل ایجاد میکنه و خب اره یه معیار اساسیه !
و اون چیزی که من در اطرافیانم دیدم (مخصوصا دخترا ) بسته به ویژگیهای متفاوتشون بعد از ازدواج بطور نسبی منطقی تر و معقول تر عمل میکنن
اصولا به این اعتقاد دارم که ازدواج مناسب و به موقع در به تعادل و به ثبات رسیدن طرفین در هر زمینه ای نقش داره
نمیدونم تونستم کمکی کنم یا نه
سوال :دخترا تا چه حد میتونن احساساتشون رو پنهان کنن ؟
ایا این جلوگیری از ابراز احساس باعث سرکوب شدن ناخوداگاه اون واز بین رفتن علاقه نمیشه؟
و ایا این ویژگی نشون دهنده ناتوانی دختر از ایجاد یه رابطه عاطفی مناسب بعد از ازدواج نیست ؟!
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
ترجیح می دید زن / شوهر آیندتون،پر شر و شور و شاد و تو روابط جنسی فعال باشه ولی در گذشته این رابطه رو تجربه کرده باشه؟
یا سرد و بی روح و منفعل باشه تو روابط جنسی م سرد ولی گذشتش پاک باشه؟هیچ مشکلی با هم ندارید و
از نظر خونه داری و درآمد تو یه سطحن فقط ظاهر اولی یکی دو درجه بهتره.
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
جواب :به نظر من این سوال از اون سوالای سیاه وسفیده که برای پاسخ به اونها باید خیلی دقت کرد
این فرض رو در نظر گرفتیم که هر دو انتخاب در یه سطحن و تنها مورد اول زیباتر و گرم تره و قبلا تجاربی رو کسب کرده
اما به نظرم فرضمون غلطه
یا بهتر بگم مبهمه برای همین با اجازه فرهنگ عزیز شفافیتش رو بیشتر میکنیم
ایرادات دو مورد رو بررسی میکنیم
مورد اول )راجع به کسب تجربه (منظورم صرفا داشتن شریک جنسی بدون هیچگونه قید قانونی و شرعیست )قبلا بحث کردیم اماتیتروار مضراتش رو میگیم :
1-ایجاد بی اعتمادی در طرف مقابل 2-مقایسه فرد فعلی با شریک سابق 3-ایجاد حس رقابت در طرف مقابل
4-افزایش احتمال خیانت به علت داشتن سابقه
تازه اینا در حالتیه که اصراری به پایبندی همسرمون به قیود دینی نداشته باشیم
و رابطه ازاد با جنس مخالف برای هر دومون کاملا تعریف شده باشه
مورد دوم )زیبایی کمتری داره
و اینکه طبق فرض سرد محسوب میشه
راستش من به شخصه خیلی تخصصی ندارم و نظرمو میگم
*در مورد خانوما فکر میکنم نوع برخوردشون با این قضیه دقیقا به رفتار اقایون بستگی داره
توانایی اقایون در ایجاد زمینه های روحی روانی و جسمانی مناسب
به عبارت بهتر اگه طبق فرض توی زندگی با هم مشکلی نداشته باشن با کسب اطلاعات لازم میتونن رابطه مناسب و در حد نرمال داشته باشن
البته در مورد اقایونی که خواستار روابط غیر طبیعی و بیش از حد هستن
خب طبیعتا یه مقدار باید کوتاه بیان این برای سلامتی روانی و جسمی خودشون هم بهتره
*در مورد اقایون قضیه یه مقدار متفاوته
و شاید این سرد مزاجی از نظر جنبه های روانی و جسمانی باید با مشاوره و روش های درمانی پیگیری بشه
البته این در حالتی که روابط در حد عادی هم جذابیتی نداره و برای یک یا هر دو طرف مشکل ایجاد شده
خلاصه اینکه باید دید ریشه مشکل کجاست
خب اگه سوال با جزییات بیشتر مطرح بشه راحت تر و واقعی تر میشه جواب داد
یعنی اگه منظور اینه که در هر دو انتخاب روابط در حد نرمال هست اما در مورد دوم داستان با شور و حال دیگه ای در جریانه
به نظر من به عیب هایی که طرف مقابل داره نمی ارزه
تمام زندگی که فقط توی چند لحظه خلاصه نمیشه اما خب بدون اون لحظات هم نمیشه زندگی کرد
همه چی در حد تعادل همه چی به جای خودش
مطمئنم هیچوقت مورد اول رو انتخاب نمیکنم
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط خارپشت
سوال :دخترا تا چه حد میتونن احساساتشون رو پنهان کنن ؟
ایا این جلوگیری از ابراز احساس باعث سرکوب شدن ناخوداگاه اون واز بین رفتن علاقه نمیشه؟
و ایا این ویژگی نشون دهنده ناتوانی دختر از ایجاد یه رابطه عاطفی مناسب بعد از ازدواج نیست ؟![/color]
خب بعضی دخترا کامل میتونن احساسشونو مخفی کنن طوری که پسر اصلا نفهمه که این دختر تو دلش این پسرو دوست داره واصلا تصورشم نمیتونه بکنه،شاید حتی فک کنه دختر ازش متنفر هم هست و اگه جلو بره همون اول جوابش نه هست،،بعضیا هم با ایما و اشاره به پسره حالی میکنن که ازت خوشمون میاد ولی هیچوقت مستقیم اینکارو نمیکنن و بهش نمیگن(از رفتاراش میشه فهمید مثلا بیشتر شمارو تحویل میگیرن،هی سر راهتون سبز میشن،دوست دارن سر صحبتو باهاتون باز کنن و ....)،بعضیا هم که اصلا خیلی رله و راحتن و مستقیم بخود پسر احساسشونو میگن.(الان تعداد این دومی ها بیشتره)،من تقریبا خودم خوشبختانه یا متاسفانه جزء اولیام.
تا حدودی، وقتی دختر تو دلش پسریو دوست داشته باشه و پسر روحشم خبر نداشته باشه و اصلا ادم حسابت نکنه،خب دختر پیش خودش میگه این همه جلز و ولز برای چی برا کی،دلسرد میشه،ولی اینکه کامل علاقه از بین بره نه،فک نکنم،اون تهِ تهِ قلبش تا وقتی کس دیگه ای وارد زندگیش نشده باز طرفو دوستش داره.
معلومه که نیست،چه معنی میده ادم قبل ازدواج و قطعی شدن یه رابطه از خودش احساسات در وکنه،یه وقت یه دختر بخاطر سردی و غرور و فیس و افادش ابراز احساسات نمیکنه،یه دختر هم بخاطر غرور در مقابل نامحرم که مبتنی بر اعتقادات واخلاقیات هست،اون اولی که باهاش کاری ندارم و نمیدونم بعد ازدواج چطور میشه ولی این یکی اصلا نمیشه گفت چون قبل ازدواج ابراز علاقه نمیکنه بعدشم نمیتونه،چون این دختر عزیزمون بخاطر اخلاقیات ابراز محبت نمیکنه یعنی داره خودشو کنترل میکنه و کاملا رفتارش ارادی هستش بخاطر حجب و حیاشه نه اینکه چون بلد نیست و ادم عاطفی نیست،شما باید ببینین با دیگران مثلا دوستاش رفتارش چطوریه با اونا هم جدی و خشکه یا نه؟و از راه های مختلف میشه فهمید.
نمیدونم چرا دلم خواست این شعرو اینجا بنویسم:)
صد ملك دل به نيم نظر ميتوان خريد
خوبان در اين معامله تقصير ميكنند
قومي به جد و جهد نهادند وصل دوست
قومي دگر حواله به تقدير ميكنند
في الجمله اعتماد مكن بر ثبات دهر
اين كارخانهايست كه تغيير ميكند.
سوال:اگه یه دختریو شما دوستش داشته باشین،دوستتونم همون خانومو دوست داشته باشه،بعدا دوستتون بهتون از علاقش به خانوم بگه،و مثلا بگه شما باهاش صحبت کنین، از علاقه شما هم خبر نداشته باشه،شما بی خیال اون خانوم میشین یا چیکار میکنین؟(مثل قضیه فیلم در پناه تو ولی اینجا فرض میگیریم هر دو پسر خوبن ولیاقت ازدواج با خانومو دارن)میخام ببینم حستون اونموقع چی هست؟شما هم از خانوم خواستگاری میکنین و میگین که خانوم خودش تصمیم بگیره یا کنار میکشین؟(خانومه حیفه ها از دستتون میره:305:)
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
سوال جالبیه! یه اتفاق نیمه مشابه واسه من افتاد!
دوستی ازم خواست در مورد یکی از خانم هایی که سر کلاسم می اومد براش تحقیق کنم، منم که تا قبل از اون اسم اون خانم را هم نمی دونستم به محض مطلع شدن از اسمش فهمیدم که خیلی خوب می شناسمش و پدرش معلمم بوده و مادرش دوست مادرم بوده و همسایه ی خاله ام بوده اند و ... خلاصه بیوگرافی کاملش دستم اومد.
با شناختی که از دو طرف داشتم می دانستم به درد هم نمی خورند و سطح خانوادگی شون فرق می کنه و دوستم اگر اقدام کند پاسخ منفی می شنود که همین حرف را بهش زدم. بعد از چند مدت که زیر نظرش داشتم و از یه چیزهایی مطمئن شدم خودم به خواستگاری شون رفتم که جواب منفی شنیدم (دختر خانم گفتند که همسرشان حداقل دکترا داشته باشد!!!)
خوب حالا توی شرایطی که شما توصیف کردید بستگی دارد اون دوستم چقدر برام ارزشمند باشد فکر می کنم اگر اون دوست برام خیلی عزیز باشد انتخابم خوشبختی دوستم است و خوشحال می شم کمکش هم بکنم
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
نقل قول:
با شناختی که از دو طرف داشتم می دانستم به درد هم نمی خورند و سطح خانوادگی شون فرق می کنه و دوستم اگر اقدام کند پاسخ منفی می شنود که همین حرف را بهش زدم. بعد از چند مدت هم خودم به خواستگاری شون رفتم که خودم هم جواب منفی شنیدم
ای بابا:311:
خب اگه دوستتون خیلی عزیز نباشه یکم عزیز باشه چی؟یعنی شما بخاطر دوستتون حاضرین یه کیس مناسبو از دست بدین؟
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
آره اگر دوست عزیزی باشد چرا که نه؟ طبق قاعده ی آن چه برای خود می پسندی برای برادر مومن خود هم بپسند و ... بلی حاضرم
سوال:
اگر آقا پسر توی همون جلسه ی اول خواستگاری ۴ تا کاغذ سوال از جیبش دربیاره با ۵۰-۶۰ تا سوال! چه حسی بهتون دست می ده؟ اصلا ترجیح می دهید این جور اتفاقی نیافتد؟ از نظر شما جلسه ی اول فقط برای دیدن قیافه ی یکدیگر است؟
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
سلام. بعد از یه مدت خرابی تالار و یه امتحانی که داشتم اومدم:)
راستش سوالی که پرسیدی، منم یه خورده باهاش درگیرم.
مثلاً من نمیتونم سوالایی که میخوام بپرسم رو به خاطر بسپرم. تازه بعد از کلی تلاش، توی اون موقعیت که قرار میگیرم همش یادم میره. بخاطر همین خیلی دوست دارم سوالام رو بنویسم تا بتونم به دونه دونه ی اونها برسم. اما جلسه اول دردسره:) بنظرم اینکه برگه سوالام رو ببرم، یه خورده تو ذوق طرف میخوره. بخاطر همین سعی میکنم که توی جلسه اول آمادش کنم و مقدمه چینی کنم که من عادت دارم بنویسم که اگه دفعه بعد اومد و دید یه طومار دستمه جا نخوره:)
بنظر من جلسه اول فقط برای دیدن نیست. یه سری کلیات خوبه که مطرح بشه. اما اینجوری که شما میگی از کلیات گذشته:) چه اشکالی داره که ادامه ی سوالات رو توی جلسه دوم و بعدش مطرح کنی؟ اینجوری بنظرم وقت بیشتری هم هست برای فکر کردن.
سوال:
به خواستگاری دختری میری و میپسندی. چند جلسه رفت و اومد میکنید. بعد از یه مدت، اون دختر خانم میگه که بخاطر پدر مادرش نمیتونسته بگه که نیاید برای خواستگاری. اما منتظر یکی دیگه هست و نمیتونه با شما ازدواج کنه. و از شما میخواد که این موضوع رو به کسی نگی.
اول اینکه خودت چی کار میکنی؟
دوم اینکه به پدر مادر خودت چه جوری میگی؟ و اینکه بهشون میگی که دخترخانم یه همچین چیزی بهت گفته؟
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
وقتی برای یک جلسه خواستگاری مجبور باشید 1000 کیلومتر راه طی کنید مطمئنا دوست ندارید این راه را بی دلیل بار دیگری طی کنید، خوب آدم هزار کیلومتر راه را که میره باید یه اطمینان حداقلی داشته باشه کار بیهوده نمی کنه! به همین خاطره که می خوام توی جلسه ی اول بدونم بازم می خوام ادامه بدهم یا خیر؟
پاسخ: اگر برای این چند جلسه چند باز اون هزار کیلومتر را که گفتم رفته باشم و اومده باشم و چند ماه هم وقتم تلف شده باشد (خوب بین هر جلسه حداقل یه هفته فاصله میافته دیگه ) در این حالت خودم از دختره فوق العاده بدم میاد و به پدر و مادرم هم می گم دیگه اسمش را هم نیارن! :324: حالا احتمالا دلیلش را نمی گم
در فرض شرایط عادی خدا را شکر می کنم که ازدواج صورت نگرفته چون دل در گرو کسی دیگه داشته و با هم خوشبخت نمی شدیم و به پدر و مادرم هم می گم که با هم به تفاهم نرسیدیم و نیازی به توضیح دلیلش نمی بینم
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
متوجه شدم. شما شرایطتون خاصه.
سوالی ندارین؟
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
سوال : من هدف دخترخانم ها از چنین سوالاتی را نمی فهمم :
چرا تصمیم به ازدواج گرفتید؟ چرا فکر می کنید آمادگی ازدواج را دارید؟ چه چیزی نسبت به قبل تغییر کرده که فکر می کنید شرایط ازدواج را پیدا کردید؟
هدفتون از ازدواج چیه؟
چرا من را انتخاب کردید ؟
و چراهای مشابه؟
دخترخانم هایی که چنین سوالاتی می پرسند هدفشان از چنین سوالاتی چیست و انتظار دارند چه چیزی را بشنوند؟
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مسلمان
سوال : من هدف دخترخانم ها از چنین سوالاتی را نمی فهمم :
چرا تصمیم به ازدواج گرفتید؟ چرا فکر می کنید آمادگی ازدواج را دارید؟ چه چیزی نسبت به قبل تغییر کرده که فکر می کنید شرایط ازدواج را پیدا کردید؟
هدفتون از ازدواج چیه؟
چرا من را انتخاب کردید ؟
و چراهای مشابه؟
دخترخانم هایی که چنین سوالاتی می پرسند هدفشان از چنین سوالاتی چیست و انتظار دارند چه چیزی را بشنوند؟
خب چرا جوابشون رو نمیدی ؟
خیلی هم سوالای بی ربطی نیست
البته فکر میکنم بیشتر برای خالی نبودن عریضه است یه سری جواب کلیشه کسل کننده هم داره که باید بگی دیگه
شاید طرف میخواد ببینه دستی در سخنوری و روده درازی داری یا نه !(شما هم که منبر نشینی خب یه نمه براش بیا دیگه !)
وقتی شما به خواستگاری دختری میری قطعا قبلا در موردش یه سری کلیات رو میدونی (و متقابلا اون در مورد شما )
مثلا در مورد نوع نگاهش به دنیا یا در مورد اعتقادات و باورها و دغدغه هاش و . . .
پس شاید در پرسش از هدف ازدواج یا اساسا چرایی و چگونگی ازدواج خیلی دنبال حرف جدیدی نیستیم
قرار نیست تو جلسه خواستگاری یه نظریه تازه در باب فلسفه ازدواج عنوان بشه همون حرفای تکراری که دیگه خیلی بی مزه شده
به نظر من این تیپ سوالا برای درک دو مقوله از طر ف دختر مطرح میشن
1_نحوه نگاه و بیان پسر در مورد موضوعی که دوطرف اون رو به یک شکل و براساس منطقی مشترک پذیرفتن
2_اطمینان از پایبندی پسر به همون کلیشه ها (حداقل در گفتار )و عدم وجود افکار به اصطلاح بدعت نهاد و دگر اندیشانه :311:
(جدی دارم میگم درسته که براساس حرف نمیشه در مورد کسی قضاوت کرد ولی حتی اگه طرف خیلی هم صادق نباشه
میشه تا حدودی با طرز فکرش اشنا شد اونم تو این دوره زمونه که هرکی واسه خودش یه پا عالم در عالم کبیر و صغیره )
خلاصه اش کنم
به نظر من گفتگوی راجع به این مسائل نه تنها ضرری نداره بلکه لازم و ضروریه
بعدم شاید این مسائل برای شما حل شده باشه اما نمیخوای مطمئن شی که طرف مقابلت چطوری به این قضایا نگاه میکنه ؟
شاید اون جلسه اول رو که میگی نمیشه لیست سوالای جزیی تر رو مطرح کرد
بشه راجع به مفاهیم کلی و تقریبا تموم شده بین دو طرف صحبت کرد به نظرم شروع خوبیه
راستش من نه دخترم ونه تا حالا خواستگاری رفتم ببخش اگه جوابم خیلی تجربی نیست
سوالی هم ندارم تا دخترای تالار هم نظر ارجمندشون رو در مورد این موضوع مطرح کنن
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
نقل قول:
سوال : من هدف دخترخانم ها از چنین سوالاتی را نمی فهمم :
چرا تصمیم به ازدواج گرفتید؟ چرا فکر می کنید آمادگی ازدواج را دارید؟
البته می دانم شما هم مثل من دوست دارید وقتی سوالی می پرسید یک دختر خانم جواب شما را بدهد.
با این حال من نظر خودم را می گویم، امیدوارم دختر خانم های تالار هم نظر خود را راجع به این سوال بگویند.
به نظرم این سوال یک سوال کلی هست و همینطور که ممکن است دختر این سوال را کند، همینطور هم پسر می تواند این را بپرسد.
بالاخره شاید وقتی کسی خانه دختری خواستگاری می رود، آن دختر خانم می خواهد ببیند که این آقا پسر که می خواهم در آینده به او تکیه کنم و می خواهد همسر من شود، آیا واقعاً از نظرهای مختلف (روحی، فکری، مالی، اجتماعی و ...) آمادگی ازدواج را دارد یا نه.
از جوابی که آقا پسر می دهد می شود به مواردی پی برد.
برای مثال فکر می کنم اگر بعد از مطرح شدن این سوال آقا پسر جوابی نداشته باشد، یا جوابی ساده و کلیشه ای دهد، شاید بیانگر این باشد که خود آقا پسر زیاد راجع به مسئله ازدواج و این که آیا واقعاً می خواهد ازدواج کند و شرایطش را دارد یا نه زیاد فکر نکرده است و این نشانه خوبی نیست.
یا مثلاً شاید یک سوالی مثل "انگیزه شما از ازدواج چیست" تکراری و یا حتی از نظر بعضی بیهوده باشد.
ولی باور کن هستند کسانی که انگیزه شان از ازدواج فقط این است که کسی کارهای خانه شان را انجام دهد و پخت و پز کند و ...
و همینطور هستند دخترانی هستند که با باورهای غلط ازدواج می کنند.
باید آدم از همان اول سعی در شناخت طرف مقابل داشته باشد و ببیند آیا او می تواند انتظارات ما را برآورده کند یا نه.
فکر می کنم دختر خانمها انتظار داشته باشند که شما راجع به این مسائل از قبل خوب فکر کرده باشید و جوابهای مناسب به سوالات آنها بدهید.
البته باز این هم به شخصیت دختر بستگی دارد.
یک دختر آینده نگر و یا منطقی از شما انتظار جوابهای منطقی دارد.
یک دختر کاملاً احساسی شاید وقتی می پرسد چرا خواستگاری من آمدی، انتظار داشته باشد که شما بگویی من از همان لحظه اول که تو را دیدم از خود بیخود شدم و عقل و هوشم رفت و ... :)
در همین همدردی چند بار شده که یک پسر 20-21 ساله گفته من می خواهم ازدواج کنم. وقتی پرسیدم شما شرایط ازدواج داری؟ خیلی با اعتماد به نفس گفته که بله، شاغل هستم و مسکن هم دارم. البته اینها خیلی خیلی مهم هستند. ولی فکر می کنم به جز اینها خیلی مسائل مهم دیگر هم هستند...
یک سوالی دارم که امیدوارم یکی از دختر خانمها جواب بدهد :)
فرض بگیریم من به خواستگاری شما می آیم. ما قبلاً هم را ندیدیم. بعد از 2-3 جلسه به این نتیجه می رسم که از نظر اخلاقی نکات مثبت زیادی دارید، ولی از نظر مسائل ظاهری آن شخصی که من می خواهم نیستید و تصمیم می گیرم که ادامه ندهم.
چطوری باید قضیه را تمام کنم تا شما ناراحت نشوید؟
شاید این اتفاق برای خود شما هم بیفتد. شما چه کار می کنید؟
جواب من و خارپشت همزمان شد
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Hamed65
در همین همدردی چند بار شده که یک پسر 20-21 ساله گفته من می خواهم ازدواج کنم. وقتی پرسیدم شما شرایط ازدواج داری؟ خیلی با اعتماد به نفس گفته که بله، شاغل هستم و مسکن هم دارم. البته اینها خیلی خیلی مهم هستند. ولی فکر می کنم به جز اینها خیلی مسائل مهم دیگر هم هستند...
جواب من و خارپشت همزمان شد
کاملا با حامد موافقم
و جوابی که دادم یه مقدار اختصاصی برای مسلمان بود
چون با روحیاتش تا حدودی اشنا هستم
و مطمئنم که کلیات این مسائل هم برای خودش و هم دختری که به خواستگاریش میره حل شده است
اگه گفتم کلیشه قصد جسارت نداشتم
کلیشه ای که میگم اصل و اساس ازدواجه
و اساسا هر انسانی نیازمند درک و پذیرش یه سری قالب ها و کلیشه هاست
من فرض رو بر این گرفتم که این قالب ها تعریف شده است و صحبت راجع به اون ها برای کسی مثل دوستمون تا حدودی تکراریه
احساس میکنم سوال ایشون همین رنگ و بو رو داره
اما در هر صورت صحبت راجع به این مسائل همونطور که قبلا گفتم ضروریه
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
نقل قول:
چرا تصمیم به ازدواج گرفتید؟ چرا فکر می کنید آمادگی ازدواج را دارید؟ چه چیزی نسبت به قبل تغییر کرده که فکر می کنید شرایط ازدواج را پیدا کردید؟
هدفتون از ازدواج چیه؟
چرا من را انتخاب کردید ؟
و چراهای مشابه؟
دخترخانم هایی که چنین سوالاتی می پرسند هدفشان از چنین سوالاتی چیست و انتظار دارند چه چیزی را بشنوند؟
بنظر من، این دختر خانم ها میخوان از یه سری مسائل مطمئن بشن. اما نمیدونن چی باید بپرسن. بخاطر همین دست به دامن این سوالای کلیشه ای شدن. البته آقایون هم همچین سوالایی میپرسن. که من واقعاً میمونم که چی جواب بدم.
اما اینکه چه جوابی بدین، بنظر من با توجه به اینکه هدفشون این نیست که از شما بله یا خیر بشنون، شما شروع کنید به توضیح دادن برنامه زندگیتون و بگید که (بعنوان مثال دارم میگم. شما باید با ادبیات خودتون بگید) : من درس خوندم و کار پیدا کردم و شخصیت خودم رو ساختم(البته یه خورده بیشتر توضیح میدید راجع به اینها) و دوست داشتم توی این مسیر، به این هدف ها که دست پیدا کردم، به فکر ازدواج و شریک شدنِ زندگی با کس دیگه ای باشم که با من هم مسیره. این شد که هم الان رو وقت مناسبی میدونم هم اینکه با توجه به شناختی که از شما و خانوادتون پیدا کردم، احساس کردم که ممکنه فرد مناسبی باشید برای همراهی من و همینطور من فرد مناسبی باشم برای همراهی شما. البته باید وقت بذاریم تا بیشتر با هم آشنا بشیم و به هم فرصت بدیم تا با آشنایی بیشتر از این قضیه مطمئن بشیم.
بنظرم بد نیست حالا که داره این سوال رو از شما میپرسه شما هم ازش بپرسین:) حداقلش اینه که متوجه میشه چه سوال کلی و سختی پرسیده:)
میبینم که کسی از دختر خانم های عزیز تالار از این طرفا رد نمیشه:)
نقل قول:
یک سوالی دارم که امیدوارم یکی از دختر خانمها جواب بدهد
فرض بگیریم من به خواستگاری شما می آیم. ما قبلاً هم را ندیدیم. بعد از 2-3 جلسه به این نتیجه می رسم که از نظر اخلاقی نکات مثبت زیادی دارید، ولی از نظر مسائل ظاهری آن شخصی که من می خواهم نیستید و تصمیم می گیرم که ادامه ندهم.
چطوری باید قضیه را تمام کنم تا شما ناراحت نشوید؟
ابهام دارم!! متوجه نمیشم که چرا بعد از دو سه جلسه باید به این نتیجه برسی؟ظاهر چیزی نیست که مثل نکات اخلاقی نیاز به چند جلسه رفت و آمد داشته باشه!!
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
نقل قول:
ابهام دارم!! متوجه نمیشم که چرا بعد از دو سه جلسه باید به این نتیجه برسی؟ظاهر چیزی نیست که مثل نکات اخلاقی نیاز به چند جلسه رفت و آمد داشته باشه!!
خب یک موقع هست شما کسی را می بینی، می گویی که من اصلاً از این خوشم نمی آید.
یک موقع هست شما کسی را می بینی و خیلی از او خوشت می آید.
سوال من راجع به وقتی بود که شما شک و تردید داری. کمی بیشتر نیاز داری که راجع به ظاهر او فکر کنی و همینطور باید بیشتر او را ببینی.
در ضمن منظورم از مسائل ظاهری تنها صورت طرف نیست.
با توجه به همان پستی که در تاپیک مشاوره برای همه در رابطه با زیبایی ظاهری هست، زیبایی ظاهری شامل مسائل مختلف می شود که شاید در عرض یک جلسه نیم ساعته نتوان تصمیم گرفت و به 2-3 جلسه زمان نیاز داشته باشیم.
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
بله. درست میگی. متوجه سوال شدم.
به نظرم نباید اینو مستقیم بگی.
و اما چه کاری باید انجام بدی توی این شرایط(البته از نظر شخص بنده) :
این جلسه اول قابل تشخیصه: اینکه شک داری از ظاهرش خوشت میاد یا نه. خب توی اینجور موارد، باید توی صحبتات احتیاط بیشتری داشته باشی. مثلاً وقتیکه دارید با هم صحبت میکنید، پیش میاد که به یه خصوصیت اخلاقی از دختر خانم برمیخوری که خیلی برات ایده آله. توی این شرایط دو تا کار میتونی بکنی. یه عکس العملی نشون بدی که ایشون هم متوجه بشه شما توجهت خیلی جلب شده یا اینکه توی دلت خوشحال بشی و به روی خودت نیاری. (توی بقیه موارد اعتقادی و مذهبی و اقتصادی و بقیه موارد هم به همین صورت) یعنی یه کاری کنی که معیار هات رو متوجه نشه.
اینجوری اگه بعد از دو سه جلسه دیدی ظاهرش به دلت ننشسته، میتونی بگی که از نظر معیارهامون به هم نمیخوردیم.
(امیدوارم جوری توضیح داده باشم که گیج نشده باشی)
یه توضیح دیگه هم اضافه میکنم که:
اینکه شما بتونی تا چندین جلسه معیارهات رو از ایشون مخفی نگه داری کار سختیه. چون معمولاً جلسات بعدی بحث ها باز تر میشه و حتی از روی نوع سوالات هم میتونه بفهمه که چه معیارهایی مد نظرت هست. پس توی اینجور موارد تا جایی که میشه سعی کن سریعتر تصمیمت رو بگیری. یا این طرفی یا اون طرفی.
برای خودم هم اگه یه همچین شرایطی پیش بیاد سعی میکنم جوری رفتار کنم که متوجه نشه بخاطر ظاهرش ردش کردم. هر چند که پسندیدن ظاهر یه امر سلیقه ای هست اما باز هم آدم دلش نمیاد دل کسی رو اینجوری بشکنه.
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
من یه توضیح در مورد سوالم بدهم:
خواستگاری خانمی رفته بودم که هدفم از ازدواج را پرسید، آیه «و جعلنا بینکم مودة و رحمة» را خوندم و گفتم که به هر حال هدف دراز مدت زندگی رسیدن به مودة و رحمة در زندگی است و همراهی که در کنار هم به آرامش و «سکون» برسیم و به اعتلای یکدیگر کمک کنیم و ...
و خلاصه به قول خارپشت رفتم منبر:311:
حالا دختر خانم برمی گرده و از من می پرسه دیگه چی؟ واقعا آدم کم میاره! یعنی واقعا دختر خانم انتظار دارند در مورد مسایل مادی (مادی در مقابل معنوی نه مادی به معنای پول ) هم صحبت کنم؟:324::325:
به هر سوالات کلیشه ای مثل این که معیاراتون چیه؟ توی زندگی چه هدفی را دنبال می کنید؟مشخصات همسر ایده آل و سوالات کلیشه ای این مدلی را می شه سوالات کلی دانست که هدف ازشون شناخته اما سوال های این مدلی واقعا می ره روی اعصاب که چی جواب طرف را بده!:302:
به نظرم سخت ترین نوع سوال پرسیدن و جواب شنیدن وقتیه که رفتی خواستگاری با چهل پنجاه تا سوال حالا هر سوالی که می پرسی بنده خدا برمی گرده همون سوال را از خودت می پرسه از یه طرف آدم را پرسیدن سوال پشیمان می کنه:311: از یه طرف آدم بعضی سوالات را می ترسه جواب بده :316: و از طرف دیگر واقعا به ذهن آدم این سوال متبادر می شه که این بنده خدا تا الان اصلا به این موضوعات فکر نکرده بوده؟ که سوالی نداره و فقط سوالات من را تکرار می کنه:324:
دوست دارم نظر دوستان را در این مورد بدونم
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
نقل قول:
...
حالا دختر خانم برمی گرده و از من می پرسه دیگه چی؟
آدم توی اینجور موارد دوست داره عین این آقاهه بشینه موهاشو دونه دونه بکنه :161:
اینکه میگید که طرف همون سوالا رو برمیگرده میپرسه، وقتایی بد نیست که خودش هم سوالای جدید داشته باشه.
اگه دیدید اینجوریه که خودش هیچ سوالی نداره، بهش بگید که (البته بعد از یه خورده تعارف) من سوالام رو میپرسم. در خلالش اگه سوالی داشتین بپرسین، بعدش سوالای اختصاصی خودتون رو بپرسید، در خلالش اگه من سوال داشتم میپریم.
اینجوری میتونید متوجه بشید که خودش سوال توی ذهنش داره یا نه.
یه چیز دیگه شما برای چی سوالی مطرح میکنید که خودتون از جواب دادنش میترسید؟ یعنی اگه که جواب اونها رو بدونه نظرش عوض میشه؟ یا توی جوابها چیزی هست که نباید بدونه؟
من سوال دارم:
به معیارهای بعضی از آقایون که نگاه میکنم، دوست دارن همسر آیندشون همیشه در حال پیشرفت باشه، رکود نداشته باشه و دنبال تغییر و دگرگونی باشه.
توی همین آقایون، دیدم مواردی که به خواستگاری دخترایی رفتن که دوست دارن در آینده خانه دار باشن. و قصد ادامه تحصیل هم ندارن (و آقا پسر اینو میدونه.)
بنظرتون عدم رکودِ یه خانم خانه دار به چه معنی هست؟
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
خوب به سختی می شه جواب داد که چرا سوالی پرسیده می شه که خودت دوست نداری جوابشو بدی! شما فرض کن شخصی خودش یا خانواده اش نقطه ضعفی داشته باشد که نخواهد همسر آینده اش یا خانواده ی او این نقطه ضعف را داشته باشند بگذارید مثالی بزنم که شخصی که خودش در خانواده ای بزرگ شده است که پدر و مادرش دعوا می کرده اند بخواهد خانواده ی همسرش خانواده ای آرام و پر محبت باشد و فرض های این مدلی دیگر که مثال های زیادی داره
این جور افرادی از این که همسرشان عامی باشد و تمام فکرش محدود بشود به «دهان زن همسایه و خانم فلانی توی فلان جلسه» بدشون میاد و نمی خواهند همسرشان از دنیا فقط چهار تا سریال تلویزیون را بشناسد و چهارتا حرف خاله زنکی بلد باشد و تمام تفریحش خرید و غیبت باشد!
عدم رکود و رشد و تعالی به هیچ وجه لازمه اش کار کردن نیست البته با کار کردن هم منافاتی ندارد. عدم رکود، جسمی نیست روحی و فکری است. اهل فکر و مطالعه بودن بیشتر مد نظر است.
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
الان ما به چه سوالی جواب بدیم؟:162:
یکی بیاد سوال بپرسه.
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
ایا ایمان و دینداری طرفین برای ازدواج شرط لازم وکافیه ؟
اگه نه چه درصدی از معیار هارو پوشش میده ؟
ساده تر بگم چرا بعضی معتقدن "وقتی خداوند ایمان (تقوی ) روتنها معیار برای سنجش انسان ها و طبقه بندی اون ها در نظر گرفته پس با ایمان بودن اولین و چه بسا تنها شرط ازدواجه"؟
در واقع سوالم اینه که اختلافات و تفاوت های شخصیتی خوانوادگی مالی فرهنگی و حتی ملیتی تا چه حد میتونن زیر پوشش اعتقادات و باور های مشترک دینی و نوع خاصی از جهان بینی نادیده گرفته بشن ؟
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
جواب دادن به این سوال سخته،ایمان اگه واقعی باشه و سطحی و ظاهری نباشه،خیلی میتونه حالا چه تو روابط زوجین با هم چه تو روابط انسانی کمک کنه،واز خیلی از مشکلات بزرگ و کوچیک جلوگیری کنه،یا اگه بوجود اومده منطقی و با دید باز حلش کرد،و کلا باعث وحدت قلب و دلها بشه،چون به هر حال خرده سلیقه ها و اختلاف نظرها خواهد بود،ولی خب اگه عالم بی عمل نباشیم.
پس در حالت ایده ال گرایانه بنظرم خیلی میشه رو باورها و اعتقادات مشترک مانور داد و گفت که تفاوتهای نه چندان بزرگ و نه چندان کوچک شخصیتی،فرهنگی و...
قابل اغماضه،ولی من با توجه به محیط اطرافم میگم خیلی الان نمیشه فقط رو باورهای دینی مشترک جولان داد و گفت اختلافات شخصیتی وفرهنگی و... دردسر ساز نیست،مثلا من از نظر مالی شاید بتونم با یه ادم مذهبی که پایینتره ازدواج کنم ولی نمیتونم خواستگاری رو قبول کنم که مذهبی باشه ولی با کار کردن خانوم موافق نباشه،یا نظرش این باشه که واسه هر کار کوچیکی ازش اجازه بگیرم یا موافق سیستم چند همسری باشه(البته اینو که جرات نمیکنن بگن)،یا تو فرهنگش این باشه که تو یه جمع خانوم اصلا اظهار عقیده نکنه و فقط بفکر خونه داری و بچه داریش باشه و خیلی مسایل دیگه.
بنظر من همه چیو (اخلاق و ایمان،فرهنگ،شخصیت،خونواده ،تحصیلات)باید در نظر بگیریم و فاصله هامون کهکشانی نباشه،پس بنظرم داشتن باورهای دینی مشترک شرط لازمه ولی کافی نیست.
سوال:همین سوال خارپشت
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
نقل قول:
ساده تر بگم چرا بعضی معتقدن "وقتی خداوند ایمان (تقوی ) روتنها معیار برای سنجش انسان ها و طبقه بندی اون ها در نظر گرفته پس با ایمان بودن اولین و چه بسا تنها شرط ازدواجه"؟
به این دسته از افراد که اینجوری فکر میکنن، اینجوری جواب میدم:
مگه ما برای ازدواج باید با تقوا ترین رو انتخاب کنیم؟ خدا برای سنجش انسانها اون معیار رو در نظر گرفته. ما مگه قراره انسانها رو بسنجیم؟ خدا خودش گفته که از جنس خودتان همسرانی برایتان آفریدیم. این یعنی اینکه برو و یکی که به خودت شبیه ترینه رو پیدا کن برای زندگی کردن. هر درجه از ایمان که داری، سعی کن اونم در همون حد باشه. همینطور توی همه ی موارد دیگه.
از نظر ایمانی هم کفو بودن مهمه. شاید مهم تر از عوامل دیگه باشه. اما اینکه بعنوان تنها عامل نگاهش کنی، به نظرم دچار مشکل میشی.
مثلاً زوجی رو در نظر بگیر که یکیشون دوست داره نماز بخونه اما اون یکی دوست نداره نماز بخونه. خب این حالت خیلی مشکل پیش میاره.
زوج دیگه ای رو در نظر بگیر که یکیشون درون گراست و اون یکی برون گراست. بنظرم مشکلی که این زوج دوم دارن اگه بیشتر از زوج اول نباشه، کمتر نیست.
من به تطابق ایمانی، بعنوان یه دروازه اولیه نگاه میکنم که اگه تطابق داشت، وارد مراحل بعدی میشم. و مراحل بعدی یعنی چک کردنِ بقیه ی موارد هم کفو بودن(شخصیتی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و ... )
یه سوال از خانومای عزیز دارم:)
اگه آقا پسری برای اولین بار بیاد به خونه ی شما (یا مادرش بیاد برای دیدن) و بدون گل یا شیرینی بیاد، شما ناراحت میشی؟ این اتفاق چقدر توی تصمیمت تاثیر میذاره؟
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
دختر مهربون غیر خودمو خودت که خانوم دیگه ای اینجا پر نمیزنه،اکثرا ما دو تاییم :311:.
اولین بار اگه مادره تنها اومده باشه،خیلی ایرادی نمیبینم نیاره،هر چند به هر حال چون امر خیره ادم فک میکنه حتما یه چیزی باید بیارن:Dدور و بر ما وقتی میرن خواستگاری رسمی اونوقت سر کیسشونو شل میکنن.
ولی اخه دختر مهربون جون اگه قرار باشه هر دفعه که میان یا هر دفعه ای که میرن برا دختر یکی،همش پول گل و شیرینی بدن،خب گناه داره اخه،همین خرجای اضافی(بنظر من)هستش که اقایون از ازدواج میترسن.
تو تصمیمم تاثیر بخصوصی نمیزاره.
سوال:بیشتر دخترای سرو زبون دار دوست دارین یا اونایی که ساکت و محجوبن؟
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shayana
دختر مهربون غیر خودمو خودت که خانوم دیگه ای اینجا پر نمیزنه،اکثرا ما دو تاییم :311:.
همینو بگو :104:
خب شایانا که هیچوقت سوالی نداره
خودم میپرسم
به نظر شما ازدواج برای خانوما چقدر مهمه
یا اینجوری بگم ایا ازدواج (کاری با موفقیتش نداریم )برای یه زن یه افتخار محسوب میشه
و مثلا خانومی که سنش از یه حدی گذشته و هنوز مجرده خیلی جایگاه مورد قبولی نداره؟
نظر شما و نظر جامعه چیه ؟
فقط و فقط دخترا جواب بدن
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
سرزبون دار و محجوب.توضیحات بیشترو نفر بعدی بده.
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
خانوم شایانا شما که سوال نداشتین !
خب این شد دوتا سوال
سوال شایانا رو اقایون هم میتونن جواب بدن البته اگه خانوما اجازه بدن !!!
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط خارپشت
به نظر شما ازدواج برای خانوما چقدر مهمه
یا اینجوری بگم ایا ازدواج (کاری با موفقیتش نداریم )برای یه زن یه افتخار محسوب میشه
و مثلا خانومی که سنش از یه حدی گذشته و هنوز مجرده خیلی جایگاه مورد قبولی نداره؟
نظر شما و نظر جامعه چیه ؟
فقط و فقط دخترا جواب بدن
ولی من کاری با موفقیتش دارم،خب اگه ازدواج ناموفق داشته باشم،مگه دیوانه ام که ازدواج کنم،خوب سنگین و رنگین میشینم خونه پدری،یعنی با هر کسی فقط بخاطر اینکه اسم یکی بیاد تو شناسنامم ازدواج نمیکنم:81:،قبلش تا جایی که عقلم قد میده سعی میکنم بهترین انتخابو بکنم،بقیش دیگه دست خداست،ایشالله خودش انتخابمونو به کاممون شیرین میکنه تا هیچوقت پشیمون نشیم.
خب اره،سن که بره بالا همه تو فکر این هستن که بالاخره کی عروس میشه؟نظر من اینکه خدا همه دختر پسرای خوبو و پاکو به هم برسونه که سن ازدواج نره بالا که الان معضلیه واسه خودش،جایگاه مورد قبول از چه نظر؟
سوال قبلی:سر زبون دار اتیش پاره دوست دارین که همه جا اظهار وجود میکنه یا ساکت و محجوب که بموقع حرف میزنه؟
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
جواب فرهنگ خیلی دندان شکن بود
محجوب بودن با خوب حرف زدن منافاتی نداره
اصولا نحوه بیان تن صدا و حتی انتخاب کلمات طرف مقابل
از معیارای نسبتا پررنگ من برای ازدواجه
ولی از ادمایی (دختر وپسر )که اعتماد به نفس کاذب دارن و تو هر مسئله ای اظهار نظر میکنن
یا فکر میکنن خیلی با نمک و با مزه ان
یا ادب و احترامو قورت دادن
به شدت بیزارم
و نمیتونم تحملشون کنم
به نظر من محجوب بودن به معنای حیا و عفت در رفتار و کلام و حتی نگاهه
صفت فوق العاده پسندیده ای برای هر انسانیه
و برای خانوما زیباییش دو چندانه
ازش به عنوان متانت هم یاد میشه
البته مطمئن نیستم همه اینا یه معنی رو بده :310:
در هر صورت یه دختر خوب باید به موقع متین و خیلی خوب حرف بزنه :72:
اخی روزگار . . .
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
باشه. سوال شایانا رو میذارم برای آقایون. اگه افتخار بدن بیان!! :)
راجع به سوال خارپشت عزیز، راستش توی جامعه ما الان یه خورده اینجوری شده.البته از قبل هم بوده این تفکرات. اما الان چون تعداد دخترایی که به هر دلیلی ازدواج نمیکنن و سنشون رفته بالا یه کمی بیشتر شده، این تفکرات بیشتر دیده میشه. بنظر من اینکه هر دو طرف بتونن ازدواج کنن (با این شرایط مالی و این همه سخت گیری و هزار چیزی که ما برای خودمون درست کردیم و جلوی دست و پای خودمون رو گرفتیم،) یه افتخار میتونه باشه. اما توی ذات خانم ها یه نیازی هست که معمولاً با ازدواج باید اون خلاء رو پر کنن. خانم ها نیاز دارن که تکیه گاه مطمئنی داشته باشن. به همین خاطر خیلی از دخترایی که ازدواج نمیکنن، خیلی دچار مشکلات روحی میشن. البته این تقصیر جامعه هم هست از کوچیکی اینطوری توی ذهنش جا انداختن که دختر بدون یه مرد، که تکیه گاهش باشه، به خیلی از جاها نمیرسه.
درسته که این یه نیاز ذاتی توی وجود خانمهاست. اما انقدرا هم که ما پر رنگش کردیم نیست.
دیدم کسانی رو که ازدواج نکردن و این رو تصمیم خودشون میدونن و از زندگیشون راضی هستن(یا حداقل ما از بیرون راضی میبینیمشون) و همینطور دیدم کسانی رو که ازدواج نکردن و دچار مشکلات شدید روحی شدن.
در کل دید جامعه به این دختر خانم ها، جوری هست که انگار عیب و ایرادی داشتن و کسی حاضر به ازدواج با اینها نشده. در صورتیکه ممکنه اینجوری نباشه.
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shayana
خب اره،سن که بره بالا همه تو فکر این هستن که بالاخره کی عروس میشه؟نظر من اینکه خدا همه دختر پسرای خوبو و پاکو به هم برسونه که سن ازدواج نره بالا که الان معضلیه واسه خودش، جایگاه مورد قبول از چه نظر؟
جایگاه مورد قبول
یعنی اینکه اگه ازدواج نکرده باشی
یه چیزی کم داشتی !
هر موقعیت انسانی که الان داشته باشی فرقی نمیکنه
مهم اینه که تو انتخاب نشدی !!
اصلا میخوام بدونم ایا واقعا یه همچین چیزی هست ؟
نگاه خود خانوما به این قضیه چیه ؟
ایا این خودشون نیستن که مجرد بودن یه دختر سن بالا رو یه عیب بزرگ برای دختر میدونن ؟
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
اره یه عیب میدونن،من هیچوقت دوس ندارم مثلا تا سی سالگی همچنان مجرد بمونم(خدایا :323:تو هم دوس نداشته باش،اکی؟)،
بقول دختر مهربون که نمونه ای از جامعه اماری من هستش:Dبا یه دیدی نگاه میکنن به این خانوم که انگار عیب و علتی داشته یا انقدر مته به خشخاش گذاشته که الان حقشه تنها بمونه یا قسمتی از جامعه هم میگن بختشو بستن:)
به هر حال اعتماد به نفس خانوم بنظرم خیلی پایین میاد.
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
به نظر شما سن تا چه میزان در ثبات شخصیتی و فکری فرد تاثیر داره ؟
به عبارت بهتر چقدر میشه به تغییر طرف مقابل با در نظر گرفتن سن کمش (کمتر از 20 سال )امیدوار بود؟
یا حتی نگران این بود که بعد ها تغییر نکنه ؟
یه بخش دیگه سوالم اینه که
ایا جنسیت هم در شدت تغییرات بعد از ازدواج تاثیر داره ؟
مثلا یه خانوم ممکنه به خاطر علاقه به همسرش از یه سری از جزییات اختلاف برانگیز صرف نظر کنه یا حتی خودشو هماهنگ کنه ؟
اگه مبهمه ببخشید خودمم نمیفهمم چی نوشتم !!! میدونید چی میگم دیگه!
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
راجع به قسمت اول سوال، فکر میکنم سن شناسنامه ای، نشون دهنده ی شخصیت و طرز فکر هر کس نیست. خیلی دیده شده کسی با سن بالا ویژگی های کمتر از سنش رو بروز بده و برعکس.
اما چیزی که پرسیدی، که طرف سنش کمتر از 20 سال هست، به این هم بستگی داره که طرف دختر خانمه یا آقا پسر.
معمولاً دختر خانمها توی این سن به یه ثبات نسبی ای رسیدن. اما توی آقایون (توی این سن) این ثبات کمتر دیده میشه.
بازم میگم این موضوع نسبی هست و از هر فرد به فرد دیگه فرق میکنه.
یه مورد دیگه هم هست. به خاطر اینکه توی جامعه ما تقریباً اولین جایی که با جنس مخالف روبرو میشی و میتونی از نزدیک روحیات جنس مخالفت رو ببینی دانشگاهه، باید ببینی طرف از سن ورود به دانشگاه گذشته یا نه. اگه هنوز دبیرستانی باشه، با ورود به دانشگاه ممکنه خیلی از نظرات و سلیقه هاش عوض بشه.
قسمت دوم سوال رو اصلاً متوجه نشدم:D
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
ولش کن همون بهتر که متوجه نشدی گفتم که من خودمم نمیفهمم چی میگم !!
تا صاحاب تاپیک نیومده
یه سوال دیگه
اینکه همسرتون با شما هم رشته و یا حتی همکار باشه چقدر براتون مهمه ؟
چرا ؟
یعنی اینکه چه مزایا یا معایبی داره ؟
همرشته و همکار بودن جداگانه بررسی بشه لطفا
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
باید نظر شخص خودم رو بگم دیگه.
دقیقاً هم رشته بودن برام مهم نیست. اما فکر میکنم کسی که یه رشته ی انسانی خونده با منی که یه رشته ی ریاضی فیزیکی خوندم، طرز منطق و تفکرمون فرق داره. پس دوست دارم حداقل رشته ی دبیرستانیش با من یکی باشه.
البته جزء معیارهای خیلی جزئیمه. یعنی اگه همه چیزش خوب باشه اما همین یه مورد فرق داشته باشه، اهمیتی نمیدم.
راجع به همکار بودن، راستش الان که شما پرسیدی دارم بهش فکر میکنم. شاید اگه از اول همکار باشن بعد با هم ازدواج کنن خوب باشه. چون همدیگه رو توی محیط کار دیدن و حدود رابطه ی هم رو میدونن. و با پذیرش نوع رابطه ی طرف مقابل با هم ازدواج کردن. اما اینکه بعد از ازدواج با هم همکار بشن، شاید یه خورده روی رفتار های همدیگه سرکار حساس بشن.
سوال همون سوال خارپشت عزیز بمونه تا بقیه ی خانم ها(منظورم شایانا خانومه:) ) و احیاناً بقیه ی آقایون هم نظر بدن.
-
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
اما اینکه بعد از ازدواج با هم همکار بشن، شاید یه خورده روی رفتار های همدیگه سرکار حساس بشن.
:104:
به شدت موافقم