-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
يكي يه دونه... خواهر عزيزم!
پست هاي شما رو خوندم و سعي كردم وضعيت شما رو درك كنم... ام نكته اي كه وجود داره اينه كه به نظر مي رسه هنوز نتونستي يك راه حل درست براي مواجهه پيدا كني و اتفاقات بدي كه افتاده تقريبا شما رو منفعل كرده و در برزخي عجيب گرفتار شدي!
به نظرم بيا سعي كنيم مشكل رو حل كنيم... ابتدا طرز فكرمون روكمي تعديل كنيم و يك طرفه جريانات رو نبينيم... تلاشهاي يك زن در موردي كه شما مطرح مي كني هم مي تونه سازنده باشه و هم ويران كننده! پس اگر زندگيت رو دوست داري و مي خواي تلاشهاي آخر رو هم بكني كمي همراه شو و سعي كن نوع تلقي و تعريفت رو از زندگي مشترك اصلاح كني
معمولا وقتي يك زن تمام و كمال در اختيار شوهر قرار مي گيره و يا برعكس! بر خلاف باورهاي غلط، نه تنها تبديل به موجودي بي ارزش مي شه بلكه زندگي مشترك شكل نگرفته و تقريبا خيلي سريع به نقطه پايانيش نزديك مي شه
سعي كن به هيچ قيمتي از آنچه مي خواهي نگذري... از مسائل كوچك بگذر و بذار حل بشوند و تبديل به چالش در زندگي شما نشوند اما در مورد مساول بزرگ بدون كه اگر از خواسته هات بگذري و تن بدي به خواسته هاي طرف مقابل! و فكر كني اين يك نوع ايثار و فداكاري در زندگي مشتركه... متاسفانه اينطور نيست و اين به منزله نابود كردن اونه! در وضعيت كنوني اين چيزي نيست كه بخواي از امروز تجربه كني اما مي توني مشكل رو به مرور زمان، از امروز تصميم بگيري كه حل كني
متاسفانه يكي از محلهاي مورد بحث كه زن مي تونه اين رابطه رو عوض كنه و يا تعديل كنه همون روابط زناشويي است... كه به نظرم شما در اين رابطه به دليل مشكلات قبلي تو ذوقت خورده و سرد شدي!
همسر شما به دليل اطلاعات جنسي و زناشويي غلط و باورهاي ديداري و شنيداري، نتونسته به درك درست و بلوغ فكري در اين زمينه برسه.. كه به نظرم بيد در اين رابطه تلاش كني كه اطلاعات اون فقط مربوط به ظاهر عمل نباشه.
درمورد بحث طلاق... شما بيهوده نترس! مطمئن باش هيچ آبرو ريزي اتفاق نخواهد افتاد.. لزومي نداره در حال حاضر خانواده شما در جريان قرار بگيرند... من مشاور رو توصيه مي كنم كه علاوه بر در جريان قرار گرفتن بتونه بدون تعصب مشكل شما رو حل كنه
با توجه به مسائلي كه گفتي با مشكلت و شوهرت آشنا شديم... اما از خودت بگو!
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
سلام
متاسفانه هرچي اين تاپيك جلوتر ميره ،موارد تاسف بارتري از رفتار همسرتون مطرح ميشه كه واقعا ناراحت كننده هست!
البته شايد هيچكدوم از ماها نتونيم قضاوت كامل و صحيحي انجام بديم(چون توي يك دادگاه هم قاضي حرفهاي هر دو طرف رو ميشنوه،بعد قضاوت ميكنه،حتي اگه يكي از طرفين به بدترين جرائم متهم باشه...) ولي با توصيف هاي شما از شرايط زندگيتون و كارهاي ايشون،ظاهرا شوهرتون دچار اختلالات رواني و جنسي شديد هستن،و با ادامه اين شرايط فقط شما هستين كه دارين قرباني ميشين!
و اما در مورد ترستون از اينكه اون آبروريزي راه بندازه!!اين ديكه از اون حرفا هستا!! مگه بالاتر از سياهي هم رنگي هست!!؟؟آب كه از سر گذشت ،چه يك وجب ،چه صد وجب!!
خواهرم منم قبول دارم كه قانون كشور ما توي اين مسائل به نفع آقايون هست،ولي مملكت انقدرها هم بي قانون نيست كه هر كسي هر كاري(هر غلطي!) دلش خواست بكنه!!
مثلا ميخواد چكار كنه!؟ بياد با شما درگير بشه!؟(خب اينكه كار هميشگيش هست!)-يا مثلا بياد با خانوادتون درگير و دست به يقه بشه!؟(با گرفتن شماره 110 ميان ميگيرن و جمعش ميكنن و ميبرنش!!)
البته اميدوارم كه اينطور نشه،ولي شما هم لازم نيست الكي بترسين!
لطفا يه كم با خودتون فكر كنين كه، هدف از زندگي چيه!؟،هدف از زندگي مشترك چيه!؟توي دوران نوجواني و جواني چه آرزوها و خيالهايي واسه آيندتون داشتين!؟ چقدرش محقق شده!؟ الان كجاي كار هستين!؟ آينده شما با ادامه اين روند چطور خواهد بود!؟ اگه توي اين حين باردار شدين چي!؟ آينده بچه اي كه ميخواد توي همچين خونه اي بزرگ بشه،چطور خواهد بود!؟ ..........
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
مرسی sci عزیز و مهرداد
تا حالا فقط از شوهرم گفتم و کم و بیش با اخلاقیاتش اشنا شدین و باز هم اگر چیزی یادم اومد عنوان میکنم . حالا یه کم از خودم و شخصیت خودم میگم
قبلا که گفتم 23 سالم هست و از اواخر سال 85به واسطه عروسی دختر خالم با شوهرم اشنا شدم که اون موقع من 18ساله و شوهر 20 ساله بود و من اون موقع واسه کنکور درس می خوندم و عاشق ایشون شدم و با خانواده اومدن خواستگاری.
من تنها دختر خانواده هستم و شخصیت مستقلی دارم و به کسی وابسته نیستم حتی به خانوادم . کمی مغرور هستم و همیشه اینو همه کسانی که کمتر با من برخورد داشتن گفتن البته واسه اقایون یه کم بیشتر . روابط اجتماعی خیلی خوبی دارم و توی جمع غریبه زیاد تنها نمی مونم . همیشه سعی می کنم با مسائل منطقی برخورد کنم و خیلی خونسرد هستم و زود عصبی نمی شم ( برخلاف شوهرم . البته این اواخر به خاطر مشکلایت که داشتم خیلی شخصیتم عوض شده ) به زندگی و محیط خونه خیلی اهمیت میدم و سعی می کنم همیشه یه قدم از بقیه اطرافیان جلوتر هستم . موقعی که ناراحتی یا دعوا داریم ( البته اوایل ) بعد از اشتی کردن با شوهرم زیاد صحبت می کردم و واسش توضیح می دادم که من چه اخلاقی دارم و از چی خوشم میاد و توضیح دادن کلا جزو شخصیتم هست . خیلی کم پیش میاد که من بخوام واسه اشتی یا رابطه جنسی پیش قدم بشم مگر اینکه واقعا خودم مقصر باشم یا همه چیز بر وقف مرادم باشه ( و این به اخلاق شوهرم بر می گرده که هیچ وقت اجازه نداد که یه زمان هایی من واسه رابطه جنسی پیش قدم باشم هنوز پیش نیومده . همیشه هم بهش می گفتم که اجازه بده من شروع کننده باشم و تو اصلا یه مدت چیزی نگو ، ولی این کارو نمیکرد )
شوهرم همیشه میگه که تو خیلی کله شقی و کوتاه نمیای و همه دردسرها تقصیر توه . نمی دونم اینو راست میگه یانه ولی فکر می کنم چون من شخصیت مستقلی دارم و کمتر چیزی منو وابسته به شوهرم میکنه این حرفو میزنه .
از لحالظ ظاهری هم چیزی کم ندارم قدم 172 هست و حتی یک کیلو هم اضافه وزن ندارم . به ظاهر خودم همیشه میرسم و ارایش رو هم خیلی دوست دارم و هیچ وقت شلخته نیستم .همیشه هم خودم و هم خونه تمیز و مرتبه.
همه امور خرج و حقوق ها و برنامه ریزی واسه زندگی و اینده تقریبا دست خودمه و در جریان همه کارهای شوهرم باید باشم . خودم هم قبول دارم شاید یه کم سلطه جو باشم ولی شخصیت اون نمی تونه از پس این کارها بر بیاد و خودش هم راضیه . حسابگر هستم و درامدمون رو الکی خرج نمی کنم و
اصلا دوست ندارم با خانواده شوهرم زیاد رفت و امد داشته باشم و کمتر بهشون فکر میکنم چون اصلا با من و خانوادم همخونی ندارن
دیگه چیزی به ذهنم نمی رسه ...
هروقت ازش خواستم که بیا یکی از مشکلات منو بگو تا من درستش کنم یا اینکه چیه که تو رو ناراحت میکنه و چرا همیشه میگی مقصر تو هستی چیزی نداره که بگه فقط میگه تو به حرف من گوش نمیدی و به حرف من نیستی و تو زبون درازی (زبون درازی چیه ؟ اینه که وقتی داره منو کتک میزنه نباید نه جوابشو بدم نه از خودم دفاع کنم چون من مقصرم )
هیچ وقت چیزی نداشته که بگه چون واقعا چیزی نبوده ...
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط یکی یه دونه
اگر دوستای خوبم زحمت بکشن مطالبی رو که نوشتم و دقیق بخونن و منو راهنمایی کنن ممنون میشم می خوام تا اونجایی که میشه تلاش کنم و اگر جواب نگرفتم برم واسه طلاق. این دیگه اخرشه ...
در ضمن من تا حالا واسه قهر خونه بابام هم نرفتم از ترس اینکه میاد و اونجا ابروریزی راه میندازه میخوام اگر درست نشد یک بار برم و برای همیشه .
من با مطالعه ی کامل مطالب شما نظرم را نوشتم . به نظر می رسد شما به دلیل ساختار و نوع دیدگاه های خانواده تان درگیر نوعی ترس بیجا هستید . درست است که آبروی هر کسی برای خودش محترم است و همه از بی آبرویی و درگیری و دعوا پرهیز می کنند ، اما این نباید به قیمت چنان رفتارهای بیمارگونه ای با شما تمام شود . سوای آن ، شما باید نگرانی های دیگری هم داشته باشید . در همه ی زنانی که شوهران خیانتکار دارند ، این نگرانی هست که مبادا همسرشان بیماری های خطرناک آمیزشی را از زنان تن فروش به آن ها انتقال بدهد . این ترس در باره ی شما با توجه به مشخصاتی که از خوی تهاجمی - جنسی ایشان داده اید ، به مراتب بیشتر است. علاوه بر همه ی این ها ، شوهر شما باید به هر شکلی که شده به روانپزشک مراجعه کند ، ولو با تحت فشار گذاشتن او از طریق جدایی موقت باشد ( خود من این کار را برای یک زوج جوان انجام دادم و شوهر ناگزیر شد به خواسته ی همسرش برای مراجعه به پزشک تن بدهد و تازه در مطب بود که فهمید بیمار است ) روانپزشک برای همسر شما توضیح خواهد داد که بیمار است ، و تلاش خواهد کرد او را با روش هایی که جای طرح اش اینجا نیست ، درمان ( و یا کنترل ) کند .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط یکی یه دونه
فقط میگه تو به حرف من گوش نمیدی و به حرف من نیستی و تو زبون درازی (زبون درازی چیه ؟ اینه که وقتی داره منو کتک میزنه نباید نه جوابشو بدم نه از خودم دفاع کنم چون من مقصرم )
هیچ وقت چیزی نداشته که بگه چون واقعا چیزی نبوده ...
زبان درازی ، همچنین می تواند به این معنا باشد که شما اشکالات طرف مقابل خود را با لحن یا عبارات درستی و در زمان و مکان صحیح مطرح نمی کنید و باعث رنجش و یا خشم او می شوید . خیلی از مردم نمی توانند آن چه را که احساس می کنند ، درست شرح بدهند .
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
خواهر خوبم!
مثل اينكه تصميم گرفتي مشكل رو ريشه يابي كني و حلش كني...
بايد قبول كني كه با توجه به شرايطي كه تعريف كردي كنترل اوضاع زناشويي و رفتارهاتون تقريبا از دست شما خارج شده و بايد به دست شما بازگرده... و اين با مشاوره و تمرين بدست مي آيد
يكي از موارديكه بايد در نظر داشت كه هم خوبه و هم خوب نيست.. ازدواج شما در سني با شوهرتون هست كه احتمالا شوهر شما هنوز از نظر دانايي هاي جنسي، مشاركتها و آموزشها به حد ايده ال نرسيده و با باور رفتارهاي غلط، سعي بر پياده كردن افكار در حوزه زناشويي خودش داره و دوست داره اين تجربيات رو پيش شما كسب كنه... پس تقريبا صورت مسئله فعلا روشنه ...
اينكه شما در مورد مسائل جنسي و همبستر شدن با همسرت پيشقدم نمي شوي موضوع خوبي نيست و بايد حتما مهارتهاي خودت رو افزايش بدي تا بتوني اوضاع رو تحت كنترل خودت بگيري! وقتي پيش قدم مي شي مي توني با ايجاد محيطي رمانتيك تر، احساسات عاطفي ايشون رو كنترل كني و شور جواني كه از ديدگاهي بسيار هم خوب است رو تحت تسلط خودت در بياري! به جاي موضع منفعل خودت سعي كن از پتانسلهايي كه داري استفاده كني ( گاهي با روشن كردن چند شمع.. يه عطر خوب... نورهاي ملايم... مي توني محيطي آرام تر و دلنشين تر داشته باشي... و اين زماني هست كه اوضاع تحت كنترل تو باشه! مطمئنا تا به امروز براي روابط زناشويي رمانتيك تر... تجربيات احساسي تر و ... نه برنامه ريزي كردي و نه فكر خاصي! بايد اين كار رو شروع كني!)
اينكه شخصيت مستقلي داري به تو كمك خواهد كرد بتواني شرايط را تعيين كني و بسيار خوبه! اما گاهي بعضي موارد شخصيتي يك فرد، مانند راز مي مونه! تو از اين ابعاد شخصيتت همه جا استفاده نكن و فرصت بده تا شوهرت اوضاعي كه مربوط به خودش مي شه رو تحت كنترل بگيره... اين موضوع در آينده بسيار مهم خواهد بود! چون در بعضي موارد اين فرصت رو ندادي احتمالا همسرت احساس خوبي نداشته و نمي دونه چگونه به تو بيان كنه!
درمورد مخارج خونه هم همونطور كه گفتم كنترل خودت رو داشته باش... اما نگو! اين يه رازه!!! با بي رحمي تمام بهش فرصت بده مردت باشه! بذار شوهرت با مشكلات مردونه مواجه بشه... شما مديريت كن! اجرا با اون! خرج درآمدتون هم با همفكري هم... با اين استثنا كه هر كدوم از دو نفرتون مي تونه چيزهايي خصوصي و علاقه مندي خودش رو تهيه كنه در شرايطي توافقي!
عدم ارتباط با خانواده همسرت، زيادش خوب نيست... كمش هم خوب نيست! متعادل باش... مثل يك مهمان به منزلشون برو... احترام بذار و برگرد! همين! نه صميميت بيش از حد.. و نه دوري!
خدا رو شكر كه شما از نظر ظاهري چيزي كم نداري! خونه و خانواده رو هم دوست داري...
از شوهرت نخواه ايرادات رو بگه... به نظر مي رسه موارد زيادي هست كه بايد اصلاح كني ولي واقعا شوهرت درك درستي از اون اشكالات شما نداره... پس به معني عدم وجود اشكالات نيست!
نظر من راجع به كليات فرمايشات شما اينه كه شوهرت دوستت داره... شايد با پستهاي قبلي نمي شد به اين نتيجه رسيد... اما ايشون دوست داره تمام تجربياتش رو با تو داشته باشه! يك جا! تو بايه جوون نو پا ازدواج كردي... انتظاراتت رو تعديل كن! آگاهي لازم رو بهش بده تا بتونه از عهده كارها بر بياد! با خيلي از موارديكه حتي مربوز به آناتومي بدن تو مي شه بايد آشنا بشه.. او هم ابتداي ازدواجتون بكر و دوشيزه بوده... و با يك مرد 30 ساله خيي فرق مي كرده!
در مورد كتك زدن! اين اصلا خوب نيست و البته ريشه در عدم بلوغ فكري ايشون داره... با كنترل اوضاع،او را به قدري به خودت وابسته و عاشق كن كه حتي يك بار هم روي شما دست بلند نكنه! بهش فرصت بده تا عذاب وجدان داشته باشه... اگر زياده روي كرد! مثلا بگو به دليل اون ضربه اي كه بهم زدي.. امروز بايد برم دكتر! سرگيجه دارم... حالم خوب نيست! يه خورده نازك نارنجي بودن رو فراموش نكن!
پس تحمل لازم نيست! بايد اوضاع در كنترل شما باشه... با صبر، تمرين،تجربه،مهارت هاي كرداري و گفتاري و البته روابط و قوانين ارتباطات زناشويي!
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
یکی یه دونه جان دروغ چرا وقتی تاپیک شما رو دنبال می کردم اینقدر اتفاقاتی که برات افتاده از نظرم عجیب بود که با خودم فکر کردم این بنده خدا دنبال یه پایان برای داستانش می گرده و می خواد بدونه توی ذهن مردم چی می گذره!!! :163:
عزیزم من هم با دوستانی که گفتند شوهر شما اختلالات جنسی داره موافقم ایشون باید به پزشک مراجعه کنه ولاغیر!!! :303:
در ضمن شما که می گی شخصیت مستقلی داری برای چی به شوهرت اجازه دادی که هر رفتاری دلش می خواد باهات داشته باشه؟؟؟؟؟ هیچ مردی و حتی هیچ زنی حق نداره بدون در نظر گرفتن طرف مقابل عمل جنسی داشته باشه!!!
نقل قول:
درسته شوهرم هیچ کنترلی روی هوسش نداره وقتی که بخواد نزدیکی داشته باشه باید انجام بشه حتی اگر من پریود باشم ، اگر با هم اشتی باشیم که من یه طوری بهش کمک میکنم که نیازش برطرف بشه . ولی اگر با هم قهر باشیم و دعوا کرده باشیم یا اینکه به هر دلیلی یکی دو روز نتونسته باشه خودشو ارضا کنه باید حتما از مقعد این کارو کنه ، یا خودمو در اختیارش بزارم یا اینکه با زور و وحشیانه ...( شاید باور نکنین ولی حتی 3 بار هم پیش اومده که دعوامون شده و من پریود بودم و اون .... ) امیدوارم متوجه شده باشین .... دیگه چیزی نمیگم !
به نظر من شما باید ایشون رو نزد پزشک ببرید و تحت درمان باشند، با این توصیفاتی که شما از شوهرت می کنی اگه بخوای باهاش زندگی کنی و ازش بچه دار بشی احتمال داره در دوران بارداری بهت خیانت کنه! شاید هم می خواد باز با زور....
عزیزم با در اختیار قراردادن خودت داری عزت نفس خودت رو از بین می بری، یکمی بیشتر دقت کن!
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
سلام یکی یه دونه عزیز..
تقریبا توی شرایط یکسانی هستیم... فقط فکر میکنم شما توی بحث و دعوا سعی نمیکنی یحث رو خاتمه بدی و حتی کاری میکنی که بحث ادامه دار تر بشه.. اینو از سر تجربه دارم میگم .. شوهر من هم مثل شوهر شماست .. وقتی عصبانی میشه هیچی نمیفهمه و اگه من جوابشو بدم بدتر میشه و کتک کاری اونم تا سرحد مرگ..
عزیزم .. وقتی شوهرت عصبانیه جوابشو نده .. حتی اگه مقصر نیستی با یه معذرت خواهی بحث و دعوا رو تموم نکن .. چون با این وضعیت روانی که شوهرای ما دارن اگه ادامه بدی و کار به دعوا و کتک بکشه معلوم نیست چی پیش میاد.. خود من بعد از یه کتک کاری و ضربه ای که به چشمم خورد مدتهاست دارم از درد چشمم زجر میکشم.. و موهای ریخته سرم مدتهاست که رشد نکرده... عزیزم با معذرت خواهی شوهرتو اروم کن و در شرایط بعدی که آرومتره مسئله رو توی آرامش مطرح کن..
راستی منم مثل شما تنها دختر خونه ام ..
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
مرسی دوست عزیز ...
خوشحالم که با این چند پست مختصر به ریشه مشکلات من رسیدی !
درسته ... این دقیقا همون چیزیه که پیش زمینه بیشتر مشکلاته .
شوهرم به خاطر سن کمی که داشت هیچ اطلاعی از رابطه زناشویی ، طرز برخورد با یک زن ، نحوه مدیریت زندگی ، اینده نگری ، تمایلات زن ، رابطه ها ، شخصیت و احترام به خانواده همسر و حفظ ابرو نمی دونست و متاسفانه نسبت به سنش هنوز عقلش درست تکامل پیدا نکرده . و از همه بدتر خانواده ای داره که به هیچ وجه پسرشونو راهنمایی نکردن و بهش یاد ندادن که چطور زندگی کنه و الان هم که می بینن که چقدر اشتباه میکنه و داره زندگی هردومون رو خراب می کنه باهاش صحبت نمی کنن و اصلا حرفی نمی زنن ، فقط به خاطر اینکه داد می زنه و زشته .
خودش میدونه که اطلاعاتش برای یه رابطه خیلی کمه ولی هیچ وقت پیگیری نمی کنه که چیزی یاد بگیره و اطلاعاتشو بالا ببره و خیلی تو این مورد سنتی برخورد می کنه .
اخلاق و رفتارش خیلی شبیه به برادر بزرگترشه و از اون خیلی حساب می بره و می خواد مثل برادرش با زن مثل دهه 40 برخورد کنه ( زن باید کتک بخوره ، زن باید توی سکس دردش بگیره ، مرد میتونه هر کاری دلش بخواد بکنه ، زن نمی تونه بگه که مرد چکار کنه چکار نکنه ، من نباید از تو اجازه بگیرم و تو نمی تونی به من بگی برو یا نرو و.... هزار مدل از این حرفا که واسه عهد تیرکون شاه بوده )
من هم نمی تونم این رفتار و حرفاشو تحمل کنم و خیلی اذیت میشم .
میدونم که طبیعتش این نیست و فقط بخاطر محیطی که ما هستیم داره این کار ها رو میکنه اخه خیلی تاثیر پذیره و از کسایی الگو برداری میکنه که اصلا مناسب نیستن. مثلا وقتی چند روز پیش خانواده ما باشه و با برادرام پیش هم باشن خیلی رفتارش خوب میشه و روبه راهه ولی همین که به خونه برمیگردیم و رفتار باباش ، داداشش، و دامادشونو میبینه از این رو به اون رو میشه و متاسفانه اینها کسایی هستن که مدام در طول روز باهاشون برخورد داره .
یکی دیگه از مسائل اینه که من واسه مسائل جنسی پیش قدم نمیشم .
شوهرم توی سکس زیاده روی میکنه و اصلا به ارضا شدن من فکر نمیکنه، نه که نخواد من ارضا بشم نه ، ولی یه کارایی میکنه که من اصلا خوشم نمیاد و به خاطر گذشته بدی که داشتم (ترس ، کتک کاری ، وحشی بازی هایی که انجام میداد ) حالا اگر هم بخوام نمی تونم ارضا بشم و رابطه ما کاملا یکطرفه ست. به همین خاطر چون هیچ چیزی عاید من نمیشه نمی تونم واسه سکس پیش قدم باشم و جایی واسه من وجود نداره .
خودم خیلی دوست دارم که شب که می شه شوهرم اجازه بده که من خودمو واسش اماده کنم و چیزی نگه تا من خودم به نهایت لذت برسونمش( و کاملا تو این موضوع وارد هستم و از هی چیزی واسش کم نمیزارم ) ولی متاسفانه شوهرم اجازه نمی ده که حتی من درگیر ماجرا بشم .... نمی دونم منظورمو می فهمین یا نه ؟؟؟
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
یکی یه دونه عزیز.. شما پیش خانواده شوهرتون زندگی میکنین ؟ این امکان وجود نداره که از خانواده همسرتون فاصله بگیرین؟
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
دوست خوبم SCI گفته های شما کاملا درسته و ممنون از راهنماییتون
این حرفو از زبون خیلی ها شنیدم که میگن شوهرت هنوز بچه ست و باید کم کم همه چیزو تجربه کنه و یاد بگیره که راه درست چیه .میدونم که اگر من هم یه کم بیشتر سیاست به خرج می دادم کارم الان به اینجا نمی کشید ولی من هم کم سن و سال بودم و دلم نمی خواست کم بیارم و کوتاه نمی اومدم و این مسائل واسم پیش اومد
می دونم درسته که شوهرم یه پیش زمینه از بد رفتاری و کتک کاری و بد رفتاری رو توی وجودش داره ولی من خودم با ندونم کاری ها بیشتر بهش دامن زدم و باعث شدم که رفتارش بدتر از چیزی که هست بشه .
فرناز جون
شوهرم از نظر شخصیتی ضعیفه و وابستگی شدیدی به مامانش داره و حاضر نیست از خانوادش دور بشه و دلیلش هم اینه که ، شوهرم دوقلو بودن و و قل شوهرم 3 سال پیش زاهدان (سراوان ) سرباز بود
نمی دونم چقدر در جریان عملیات های ریگی و گروگان گیری هاش هستین/23/4/87 پاسگاه سراوان رو تخلیه کردن و همشونو گروگان گرفتن و برادر شوهرم هم جزو اونا بود (یعنی قل شوهرم ) و دیگه هیچ خبری ازشون نشد و بعد از یک سال اعلام کردن که همشونو شهید کردن .و جنازشون هم تحویل نگرفتیم خانواده شوهرم به خاطر این موضوع خیلی به شوهرم وابسته هستن و به خاطر همین شوهرم به هیچ وجه از خانوادش دور نمی شه
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
خواهر عزيزم
براي مشكل اول،يعني عدم اطلاع و عدم آموزش صحيح... (كه بايد بگم مشكل اكثر مردهاي ايراني هست،اونوري ها رو نمي دونم) بايد شروع كني به كنترل شرايط... و البته آموزش! بطوريكه حتي خودش متوجه نشه تحت آموزش شماست!
اما اين مقدور نيست تا زمانيكه شرايط بدي وجود داره و شما اوضاع رو اينگونه توصيف مي كني... پس ابتدا بايد شرايط رو كنترل كني و كنترل اوضاع دست خودت باشه!
بعضي موارد رو كه مي تونه شرايط رو تحت كنترل شما در بياره تو پست قبلي گفتم! اين رو بدون كه اگر بخواهي موفق باشي: اول بايد شرايط آروم باشه... دوم تحت كنترل شما باشه... سوم شوهر شما متوجه اين شرايط كنترل شده به واسطه سياست زنانه شما نشه! كه بخواد موضع گيري كنه!
براي آموزش صحيح گاهي برخورد با دوستان خيلي بهتر از خانوداه است... اما در روابط زناشويي اين خانوم هست كه نقش عمده اي رو داره.. نقش خودت رو بايد پيدا كني و روش كار كني... تا بتوني اوضاع رو بدست بگيري!
گاهي كتابهايي كه تو اين زمينه هست و يا تعريف كردن تجربيات ديگران بدون نام بردن از اونها بصورت يك حادثه... يك خبر خيلي مي تونه كمك آموزشي خوبي باشه... و بعضي مواقع آموزش مستقيم! اما نه با اين كلمات كه تو بلد نيستي! نمي توني! با اين كلمات كه آيا مي خواهي لذت بيشتري ببريممممم؟؟ نه ببري!!!!! و خيلي چيزاي ديگه...
اصلا باور كن شوهر شما نمي دونه شما چگونه ارضا مي شي!!! پس بايد بهش بگي... بايد كمكش كني!
(خانومها مي تونن تو اين مهارت ها به شما كمك كنند)
با استفاده از اين مهارت هاي گفتاري و تهديد به آسيبهاي جسمي مي توني كمك كني تا از دست بلند كردن خودداري كنه و منطقي به اين موضوع بررسه! مثل اينكه فكر كنم پرده گوشم پاره شده...! بايد برم دكتر....
نه اينطور كه اگر بزني من رو مي رم به بابام مي گم!!!!
اينكه شوهر شما در خانواده شما شخصيت مناسب تري داره... نكته بسيار خوب وظريفي هست! اون دوست داره خوب باشه! راهش رو بلد نيست!!!!
اينكه سريع تاثير مي گيره... پس سعي كن محيط رو براش عوض كني!! گاهي ارتباط با دوستان، پيدا كردن دوستان صميمي.. ارائه يك شخصيت خاص به عنوان الگو!!! (البته تا جائيكه حس حسادت غلبه نكنه) تعريف كردن از شوهرت به صورت رويايي! (مثال: من خيلي از رفتارهاي تو رو دوست دارم... واقعا فكر مي كنم مي شه به تو تكيه كرد... تو يه مردي!!!! كاش... نه ديگه كاش رو الان نبايد بگي! ) كاش رو بذار بعدا بگو! بعدا كه حسابي تحت كنترلت بود!!!!
بي رحمانه بهش تكيه كن تا بيفته!!!! بذار بخوره زمين! تحت كنترل شما!!! عين يه بچه كه مي خواد راه رفتن ياد بگيره... مادرش دستش رو نمي گيره! اما با يه فاصله اي دورش رو مي گيره كه اگر افتاد طوريش نشه...سرش جايي نخوره! نمي گم تو مادر ايشوني... سو تفاهم نشه!
ارتباط ايشون با توجه به مشكل دردناكي كه براي خانواده اش پيش اومده كاملا قابل دركه... و بسيار متاثر كننده!
رو اين موضوع كه متاسفانه موضوع بسيار مهميه موضع گيري نكن و حساس نباش.. حساسيت شما اوضاع رو خراب مي كنه... اگر اون بدونه كه روابط شما با مادرش روابط خوبيه! مي توني اوضاع رو كنترل كني... به نفع خودت!
بيا و يه بار بگو از مادرت خيلي خوشم مي آد! ببين عكس العملش چيه؟!؟! مي گه از چيش!؟ يه چيزايي بگو كه دوست داري تو روابطتون تاثير گذار باشه... يا مثلا از برادرت خوشم مي آد!!! يه چيزي بگو كه دوست داري شوهرت باشه...شايد اصلا هم برادرش اونطور نباشه!!! اما خب اين برداشت تو هست و به هيچ كس مربوط نيست!!!
يكي از مواردي كه در صحبتهاي شما درك كردم: بالابردن سطح مهارتهاي گفتاري، كرداري و حتي زناشويي شما مي تونه به بهتر شدن روابطتون كمك كنه و آموزشهاي اونها بصورتهاي مختلف به شوهرتون مي تونه مفيد باشه
اينكه متوجه شدي كه اشتباهاتي داشتي خيلي خوبه... اصلاحشون كن! اما خراب تر نكن! با مطالعه و مشاوره اصلاحش كن...شرط مشاوره هم اينه كه خوب گوش كني و به تحليل درست برسي... نه با نا اميدي... با گفتن اينكه : نه... شدني نيست!!! بد بخت شدم... خودت رو خورد و خمير كني!!!!
هر چي تاپيكت جلو تر مي ره احساس مي كنم مشكلاتت رو راحت تر مي توني حل كني! اوضاع رو آروم كن!
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
مرسی SCI خوبم واقعا مفید بود .
خیلی خوشحالم که شما دارین منو راهنمایی میکنین و این راهنمایی از دید مردهاست .
گفته هاتون کاملا درسته و از همین امروز شروع می کنم .
نکته هایی که گفتین و خلاصه واسه خودم یاداشت میکنم و مورد به مورد اجرا می کنم امیدوارم که شوهرم متوجه بشه که من مییخوام همه چیزو درست میکنم و اونم بهم کمک کنه
ظاهرا تجربه شما توی زندگی زیاده و سریع میتونین به اصل ماجرا پی ببرین لطفا اگر چیزی به ذهنتون میرسه و سوال خاصی هست که درباره زندگی من واستون مبهمه بفرمایید که من توضیح بدم .
با تشکر
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
یکی یه دونه عزیزم .. تلاشتو بکن بعد تصمیم بگیر .. نزار بعدها عذاب وجدان داشته باشی و به خودت بگی اگه این کارو میکردم شاید.... سعی خودتو بکن . شوهر تو هنوز کم سن و ساله .. میشه روش کار کرد.. اگه سکس رو اینقد دوست داره بازم شاید به خاطر سنش باشه.. هر از گاهی خودت شروع کننده سکس باش.. شوهر من وقتی از دستش ناراحت بودم همش دنبال سکس بود .. یه بار که یه خورده آرومتر بود بهش گفتم که ازسکس توی اون شرایط بیزارم و اون گفت فکر میکرده با این کار میتونه منو آرومتر کنه .. در حالی که منو بیشتر زجر میداد.. چون شوهرامون خیلی به هم شباهت دارن اینو گفتم ممکنه اونم همچین طرز فکری داشته باشه..
اما تنها پیشنهادی که بهت دارم اینه که موقع دعوا اونو عصبی تر نکنی.. فقط دنبال این باش که عصبانی تر نشه ..آخه خودم چوبشو خوردم...
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
دوستای خوبم میشه لطف کنین و بهم کمک کنین که مسائلو حل کنم .
با این گذشته ای که من داشتم باید چکار کنم؟ اصلا به روی خودم نیارم و انگار نه انگار که این اتفاقات افتاده و یا اینکه سرد باشم تا روزی که اوضاع یه کم اروم شدو به حال عادی برگشت و از اول روز شروع کنم .
واسه شروع باید چکار کنم ؟؟؟
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
عزیزم فکر کنم قبلا دوستان جواب شما رو دادند، دوباره برات می نویسم اینبار از زبان یک مشاور "باربارا دی آنجلس" از موارد زیر به عنوان (((نقاط ضعف مهلک که بايد درهمسر خود مراقب آن ها باشيد))) نام می بره:
1 ـ اعتياد
2ـ خشم
3ـ ذهنيت (روحيه )قرباني
4 ـ اعتياد به کنترل ديگران
5 ـ اختلالات جنسي
6 ـ «بالغ »شکل نگرفته
7 ـ از لحاظ روحي غير قابل دسترس
8 ـ عدم التيام از روابط گذشته
9 ـ تخريب روحي از درون کودک
اگر خوب دقت کنی تا اینجا که به ما اطلاعات دادی همسر شما موارد 2،5و 6 رو داره، من فکر می کنم اگه می خوای به خودت و زندگیت کمک کنی باید کمک حضوری بگیری، هم از پزشک و هم از مشاور و روانشناس و حتی روانپزشک.
موفق باشی.
برای شروع بد نیست مطالب این سایت رو مطالعه کنی:
نقاط ضعف مهلک
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
ممنون ولی دوست خوبم اینجایی که من زندگی میکنم غریبه هستم و و شهر کوچیکی هست و فکر نکنم که مشاور خوب یا روانپزشک بتونم پیدا کنم . (تا حالا دنبالش نرفتم و لی گذری که تو این شهر گشتم تا حالا تابلوی مشاور یا روانپزش ندیدم ، ولی باید سوال کنم ) نمی دونم باید چکار کنم ....
لینکی هم که واسم گذاشتی رو دارم میخونم ممنون ...
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط یکی یه دونه
دوستای خوبم میشه لطف کنین و بهم کمک کنین که مسائلو حل کنم .
با این گذشته ای که من داشتم باید چکار کنم؟ اصلا به روی خودم نیارم و انگار نه انگار که این اتفاقات افتاده و یا اینکه سرد باشم تا روزی که اوضاع یه کم اروم شدو به حال عادی برگشت و از اول روز شروع کنم .
واسه شروع باید چکار کنم ؟؟؟
برای شروع باید تصمیم بگیری...
اروم بشی... بدون تو وضعیت نا امیدی و نگرانی...تشویش و التهاب هرگز نمی تونی اوضاع رو اروم کنی
بعد اوضاع رو اروم کنی... کم کم مهارتهات رو افزایش بدی
پستهای قبلی رو حتما بخون
یه دفترچه محرمانه داشته باش..
یه لیستی تهیه کن از کارهایی که شوهرت انتظار داره ازت... و کارهایی که باید انجام بدی و چیزایی که باید یاد بگیری و چیزایی که باید اموزش بدی
و مهمتر از همه از همین الان که می خونی شروع کنی....
فقط شروع کنی با اعتماد به نفس بالا و قدرت زیاد
نتایج خیلی زود اشکار می شن... مطمئن باش
نگران چیزی نباش... ما اینجاییم
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
مرسی sciعزیز خیلی دلگرمی از شما دوستان خوبم میگیرم ....
پست های قبلی دقیق خوندم و کم کم دارم راهمو پیدا می کنم فقط صبوری یه کم واسم سخته ولی تمام تلاش خودمو میکنم . همزمان دارم مقاله های مشاوران میخونم
ای کاش همه چیز درست بشه و منم زندگیم اروم باشه ...
از امروز که رفتم خونه همه چیز فرق میکنه !
مرسی که کمک می کنین
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
دوستان خوب من چطور میتونم از مدیران سایت هم کمک بگیرم ؟؟؟
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
دوستان خوبم سلام
کارهایی که قرار بود انجام بدم لیست کردم و دیروز سعی کردم رعایت کنم ولی تغییر خاصی پیش نیومد میدونم که هنوز زوده و باید مدت ها روی این قضیه کار کرد .
به هر حال دوستان میخواستم علاوه بر اینکه دارم سعی میکنم که مشکلات قبل روی رفتارم تاثیر نزاره و اوضاع رو به مرور زمان درست کنم در کنارش به کمک شما دوستان خوبم مشکلات روزمره مدیریت کنم اخه تا این مسائل حل نشه فکر نکنم بشه به چیزای دیگه پرداخت .
در حال حاضر با هم قهر نیستیم و خیلی عادی داریم میگذرونیم و گه گاهی سر مسائل کوچیک بحثمون میشه که اصلا جدی نیست ،
ولی یه چیزی که باعث میشه اعصابم بهم بریزه اینه که شوهرم هر چند مدت یه بار به یکی از دوستاش میچسبه ( وقتی هم که به مشکل برخورد و مجبور شد قطع رابطه کنه میره سراغ یکی دیگه و روز از نو روزی از نو ) و خیلی بهش اهمیت میده و زیاد رفت و امد میکنه بیشتر وقتش و با اون میگذرونه و و حتما باید هر روز بهش سر بزنه و 2 3 ساعت پیشش باشه ( همیشه هم شروع کننده رابطه شوهرم بوده و فقط شوهرم در زیاده روی کردن پافشاری میکنه و خیلی کم پیش اومده که دوستاش بخوان بیان دنبالش یا بهش زنگ بزنن ، اکثرا یک طرفه و از جانب شوهرم بوده ) حتی اگر من دعوا کنم و بگم نرو باز هم کار خودشو میکنه ، وقتی هم که با دوستش قرار داره حتما باید بره و یه دقیقه هم دیر نمیکنه و از چند ساعت قبل خودشو اماده میکنه منتظر میشینه که بره پیشش ، یا این وسط منو راضی میکنه و میره یا دعوامون میشه و قهر میکنم .
من نمی دونم باید چکار کنم ! با این موضوع کنار بیام و بزارم ازادانه هر کاری دوست داره انجام بده یا اینکه همچنان سخت گیری کنم ؟
چجوری بهش بفهمونم که رفیق به درد تو دیگه نمی خوره و به فکر زندگیت باش ؟؟؟؟ (یه چیز دیگه اینکه اکثرا با کسایی رفیق شده که مجرد هستن و هیچ سنخیتی دیگه با ما ندارن و هیمشه هم رفیقاش از سطح خودش پایین تر بودن و پسرای جالبی نبودن )
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط یکی یه دونه
دوستان خوبم سلام
کارهایی که قرار بود انجام بدم لیست کردم و دیروز سعی کردم رعایت کنم ولی تغییر خاصی پیش نیومد میدونم که هنوز زوده و باید مدت ها روی این قضیه کار کرد .
به هر حال دوستان میخواستم علاوه بر اینکه دارم سعی میکنم که مشکلات قبل روی رفتارم تاثیر نزاره و اوضاع رو به مرور زمان درست کنم در کنارش به کمک شما دوستان خوبم مشکلات روزمره مدیریت کنم اخه تا این مسائل حل نشه فکر نکنم بشه به چیزای دیگه پرداخت .
در حال حاضر با هم قهر نیستیم و خیلی عادی داریم میگذرونیم و گه گاهی سر مسائل کوچیک بحثمون میشه که اصلا جدی نیست ،
ولی یه چیزی که باعث میشه اعصابم بهم بریزه اینه که شوهرم هر چند مدت یه بار به یکی از دوستاش میچسبه ( وقتی هم که به مشکل برخورد و مجبور شد قطع رابطه کنه میره سراغ یکی دیگه و روز از نو روزی از نو ) و خیلی بهش اهمیت میده و زیاد رفت و امد میکنه بیشتر وقتش و با اون میگذرونه و و حتما باید هر روز بهش سر بزنه و 2 3 ساعت پیشش باشه ( همیشه هم شروع کننده رابطه شوهرم بوده و فقط شوهرم در زیاده روی کردن پافشاری میکنه و خیلی کم پیش اومده که دوستاش بخوان بیان دنبالش یا بهش زنگ بزنن ، اکثرا یک طرفه و از جانب شوهرم بوده ) حتی اگر من دعوا کنم و بگم نرو باز هم کار خودشو میکنه ، وقتی هم که با دوستش قرار داره حتما باید بره و یه دقیقه هم دیر نمیکنه و از چند ساعت قبل خودشو اماده میکنه منتظر میشینه که بره پیشش ، یا این وسط منو راضی میکنه و میره یا دعوامون میشه و قهر میکنم .
من نمی دونم باید چکار کنم ! با این موضوع کنار بیام و بزارم ازادانه هر کاری دوست داره انجام بده یا اینکه همچنان سخت گیری کنم ؟
چجوری بهش بفهمونم که رفیق به درد تو دیگه نمی خوره و به فکر زندگیت باش ؟؟؟؟ (یه چیز دیگه اینکه اکثرا با کسایی رفیق شده که مجرد هستن و هیچ سنخیتی دیگه با ما ندارن و هیمشه هم رفیقاش از سطح خودش پایین تر بودن و پسرای جالبی نبودن )
سلام خانوم
خیلی خوبه که شروع کردید
نگذارید سر چیزای به قول خودت کوچیک کارهات خراب بشه
تو اون دفترچه موانعی که موجب می شه از زندگیت راضی نباشی و مانع خوشبختیتون هست رو بنویس
طبیعتا شوهرت به همون دلایل قبلی دنبال توجه و دوست و شنونده خوب بیرون خونه می گرده
شما با اروم کردن محیط خونه. احترام هم به همدیگر و هم به علائق ایشون که بی جواب هم نیست ایشون رو به خودت برگردونید
مسلما کار سختی خواهد بود که با ممارست شما انجام خواهد شد
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
درسته ولی خیلی وقتها پیش میاد که همه چیز خوب بوده و مشکلی هم نداشتیم ولی همچنان به این کارش ادامه داده و نمی تونه دست از این کارش برداره ، مثل اینکه جونش به دوستاش بسته است .
مثلا دیروز دوست صمصمیش خونه نبود تا شب قرار بود برگرده . شوهرم دیروز عصر میگفت که دارم دیونه میشم و از صبح تاحالا چند بار رفتم در خونه دوستم و برگشتم .شاید 20 بار بهش زنگ زد و یکی دوبار هم شب رفت در خونشون که هنوز نیومه بود . منم خیلی از این کارش ناراحت شدم که اینقدر به دوستش اهمیت میده ، اخه اگر من بهش بگم برو فلان چیزو بخر بیا (البته شب ها ) هزار تا نق میزنه که من نمی تونم و زود تر میگفتی و از این حرفا ولی دیشب به خاطر دوستش 4 بار از خونه رفت بیرون و برگشت . یا اینکه وقتی من میرم جایی و خونه نیستم خیلی کم به من زنگ میزنه ولی دیروز 100 بار به دوستش زنگ زد که چرا هنوز نرسیده خونه و گوشیش خاموشه !
این رفتارا فکر نکنم زیاد به اخلاق و رفتار من بستگی داشته باشه !!! درسته ؟
راستی تا یادم نرفته بگم که شوهرم الان حدود 1 ماهه که بیکاره و هنوز پروژه بعدیشون شروع نشده .
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط یکی یه دونه
درسته ولی خیلی وقتها پیش میاد که همه چیز خوب بوده و مشکلی هم نداشتیم ولی همچنان به این کارش ادامه داده و نمی تونه دست از این کارش برداره ، مثل اینکه جونش به دوستاش بسته است .
مثلا دیروز دوست صمصمیش خونه نبود تا شب قرار بود برگرده . شوهرم دیروز عصر میگفت که دارم دیونه میشم و از صبح تاحالا چند بار رفتم در خونه دوستم و برگشتم .شاید 20 بار بهش زنگ زد و یکی دوبار هم شب رفت در خونشون که هنوز نیومه بود . منم خیلی از این کارش ناراحت شدم که اینقدر به دوستش اهمیت میده ، اخه اگر من بهش بگم برو فلان چیزو بخر بیا (البته شب ها ) هزار تا نق میزنه که من نمی تونم و زود تر میگفتی و از این حرفا ولی دیشب به خاطر دوستش 4 بار از خونه رفت بیرون و برگشت . یا اینکه وقتی من میرم جایی و خونه نیستم خیلی کم به من زنگ میزنه ولی دیروز 100 بار به دوستش زنگ زد که چرا هنوز نرسیده خونه و گوشیش خاموشه !
این رفتارا فکر نکنم زیاد به اخلاق و رفتار من بستگی داشته باشه !!! درسته ؟
راستی تا یادم نرفته بگم که شوهرم الان حدود 1 ماهه که بیکاره و هنوز پروژه بعدیشون شروع نشده .
بد نیست یه بررسی بکنید که علت این وابستگی چیه؟
به هیچ وضع موضع گیری نکن...موضوع بر می گرده به صحبتهای قبلی که گفتم
اعتماد به نفسش پایینه و هنوز به تکامل یک مرد کامل نرسیده... یادته گفتم بی رحمانه بهش تکیه کن!
زیاد حساس نباش... وقتی می گه دارم می رم بیرون پیش دوستم بگو برو بر می گردی فلان چیز رو بخر شام درست کنم ( یعنی طوری بیا که شام درست کنم نه ۱۲ شب) و خیلی کارها که می تونی به جای موضع گیری و دعوا انجام بدی
باید دقت کنی که تو این داستانها شخصیتش خورد نشه... مثل اینکه بگی وقتی تحویلت نمی گیره چرا زنگ می زنی...بر عکس بگو خب حتما کاری داره... اگر کاری نداری بریم خرید ؟ تا اون موقع پیداش می شه! اما اصل داستان اینه که شما با این کار هم بهش اموزش می دی هم اضطرابش رو کم می کنی و هم می فهمونی که مرد خونه ای!
پستهای قبلی موارد دیگه ای هم گفتم....
اروم باش...مصمم باش و اوضاع رو تحت کنترل داشته باش
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
باز هم مشکل...
باز هم دعوا .... تا کی میخواد این رفتارشو ادامه بده ! دیگه خسته شدم به خدا ..... تا کی میخواد سر مسائل کوچیک داد برنه .
دوستان خوبم نمی تونم خودمو کنترل کنم ، همین که بحثمون میشه منم به هم میریزم و داد میزنم
همیشه تا زمانی که اوضاع ارومه همه چیز خوبه ولی همین که یه مشکلی پیش میاد همه چیز از کنترل خارج میشه تحمل حرفاو رفتارشو ندارم .... یکی از دوستان درست میگفت حرمت بین ما دیگه از بین رفته ...
تو این یکی دو روز خیلی چیزا رو رعایت کردم ، شوهرم هم بد نبوده ولی این کارایی که میکنه داره منو نابود میکنه
هر روز یه مشکل جدید ، هنوز بدبختیهای قبل تموم نشده باید سر یه چیز دیگه دعوامون بشه
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
سعی کن آرامشت رو حفظ کنی
می شه بیشتر توضیح بدی که چه اتفاقاتی افتاده و چی شده که اینقدر ناراحتی؟
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
شوهرم هر از چند گاهی واسه اینکه بتونه سکس طولانی تری داشته باشه یا از قرص (فکر میکنم ترامادول ) استفاده میکنه یا از مواد (البته هنوز کامل مطمئن نیستم ) ولی وقتی که رابطه داریم کاملا مشخصه که یه چیزی استفاده کرده . البته مدت زمان سکسش کاملا عادیه و هیچ مشکلی از این بابت نداره (حتی از عادی هم یه کم بیشتر طول میشکه ) ولی نمیدونم چرا داره اینکارو میکنه چندین بار هم خودش اقرار کرده که مواد یا قرص استفاده کرده و تا حالا خیلی سر این موضوع با هم دعوا داشتیم و قول داده بود که دیگه این کارو نکنه ولی داره ادامه میده .
دیروز عصر که منو رسوند خونه با شوخی گفت خودتو اماده کن امشب کارت دارما( همیشه این حرفو میزنه و خودشو خیلی هم لوس میکنه ) من هیچی نگفتم ، (اخه از این حرف خیلی بدم میاد و چندین بار گفتم که هر وقت میخوای کاری هم انجام بدی دربارش صحبت نکن فقط انجام بده ،ولی همیشه تا من میام خونه و یا هنوز شب نشده این جمله رو تکرار میکنه ) میخواست بره پیش دوستاش ( طبق معمول همیشه ) برگشت سریع گفت راستی من یه دونه قرص هم خوردم ، منم خیلی ناراحت شدم و سرش داد زدم که چرا بازم این کارو کردی ...... فقط خندید و گفت شد دیگه به خدا گیرم اومد. منم در وبستم رفتم داخل . تا ساعت 10 نیومد خونه . من نمی خواستم بزارم کاری انجام بده ولی گفتم بیخیال به اعصاب خوردیش نمی ارزه . وقتی که کارش تموم شد من گریه کردم و باهاش بحث کردم و اونم اعصابش خورد شد و گفت تو هیچی حالیت نیست و همه دنیا دارن این کارو میکنن ووو.......
چکار کنم که دیگه سراغ این مسائل نره ؟همیشه بهش گفتم که اگر تو دنبال دیر ارضا شدن هستی هزار مدل ژل و کرم و از این جور چیزاهست چرا می ری دنبال مواد و قرص ؟!!
در ضمن من که همین عادی هم نمی تونم با تو کنار بیام و هیچ لذتی نمیبرم چرا بای%D
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
عجب!!!
پس بالاخره اقرار کرد که قرص مصرف می کنه؟؟
یکی یه دونه جان، مصرف قرص برای مردهای 60 سال به بالا یا مردهایه که توانایی ندارند!! من تعجب می کنم که همسر شما با وجود سن کمش به قرص رو آورده؟
مگه شما در مورد رابطه ازش انتقاد کردی؟ طوری که ناراحت بشه و به غرورش بربخوره؟ خوب با خودت فکر کن ببین از همون ابتدا قرض استفاده می کرده یا جدیدا این کار رو می کنه؟
باید هرطور شده از مصرف قرصها منصرفش کنی و گرنه نیروی واقعی خودش رو بدون قرصها نمی تونه داشته باشه و کم کم نیروی خودش رو از دست می ده!!!
ضمنا تا جاییکه من می دونم معمولا آقایون با دوستاشون در مورد قرص و این چیزها صحبت می کنند و ممکنه قرصها رو از همون دوستاش گرفته باشه!! در هر حال اگه دوست داری اختیار زندگیت از دستت خارج نشه زودتر باید یه فکر اساسی بکنی، باهاش صحبت کن و بهش اطمینان بده که بدون مصرف قرصها هم براش جذابی و نیازی به استفاده از قرص نیست.
هر طور شده ارتباطش رو با دوستایی که ازشون قرص می گیره قطع کن و تشویقش کن که ورزش کنه.
سعی کن یه رابطه سالم با همسرت برقرار کنی.
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
یکی یه دونه عزیزم
واقعا" از شرایط متاسفم
اینکه گفتی اون باهات کتک کاری داره فکر میکنم واسه ابتدا حرکات تحریک برانگیز انجام نده اگه ادم عصبی تو موقعیت بد قرارش نده میشه با نوشدنی های گیاهی این حالت تعدیل کرد ولی تا حالا عمیق فکر کردی به چه چیزایی حساس یعنی چی میشه که به این مرحله میرسه؟
اگر اجازه بدی این بشه عادتش و چندبار دیگه دست روت بلند کنه و ببینه بابت رفتار زشتش هیچ بهایی نباید بده و نهایتا" چند ساعت باهاش قهری یواش یواش میشی کیسه بکس
پس یه فکر درست حسابی واسه ایکه به اون نقطه جوش نرسونیش و درمان شه انجام بده
ولی راجع به سکس اون اگه از تو این رابطرو میخواد امری غیر عقلانی نیست و طبیعیه توام باید سعی کنی به این رابطه خودت علاقه مند کنی و لذت ببری و باید این حس به اون دست بده که اون جذاب واست و می تونه ارضات کنه اینجوری از لحاظ روانی ارومتر میشه و این حالات پرخاشگریش تعدیل میشه وقتی ببین تو اونو مرد خودت قهرمانت و خیلی جذاب می بینی پس جای مقابله واسه سکس ازین شرایط به نفع خودت استفاده کن هم لذت ببر هم خواسته ات با تمام هنرمندی زنانت ازش بخواه :72:
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
مرسی سارا جون
مرسی از همه دوستان خوبم ...
قرص مصرف کردن شوهرم یک ماهی میشه که شروع شده ولی هنوز زیاد نیست ( دو سه هفته یکبار ) و همیشه هم از دوستاش گرفته ، ولی قبلا هر چند مدت یه بار واسه رابطه مواد استفاده میکرده( اینو خودش الان داره میگه )
شوهرم اصلا از نظر جنسی مشکل نداره و توانایی خیلی خیلی خیلی خوبی هم داره ، فقط نمی دونم این چرا راضیش نمیکنه و دنبال این چیزاست .
فقط کافیه دوستاش یه چیز بهش معرفی کنن ، نه نمیگه ! کاری هم نداره که خوب باشه یا بد ، لازم داشته باشه یا نه ، این کارش هم نباله همین چیزاست . جمع دوستاش اصلا ادمای خوبی نیستن ولی متاسفانه شوهرم بد جوری بهشون چسبیده و حرف زدن یا مخالفت کردن من مساوی با دعواست ...
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
سلام یکی یدونه عزیز
ان شالله اون روی زندگی رو به زودی ببینی ومزه خوشی رو هم بچشی:72::323
من فکر میکنم دلیل اینکه شوهرت با اینکه توانائی خوبی داره ولی بازمواد میکشه و با شما رابطه داره بخاطر اینکه شما از رابطه جنسی که داری راضی نیستی واون فکر میکنی توانائیش کمه برای همین سعی میکنه با مصرف چیزای دیگه توانائیش رو بالا ببره(البته این توجیهی برای مصرف مواد)ومخالفت شما چیزی رو درست نمیکنه :72:
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
درسته شاید اون میخواد اینجوری توانایهاشو بیشتر کنه که شاید بتونه منو هم درگیر رابطه کنه ، اخه خیلی وقته که من اصلا توی رابطمون درگیر نیستم ( شاید بگم 7 ماه یا بیشتر . اخرین بار اصلا یام نمیاد ) و اکثر مواقع هم بهش گفتم که من اصلا از رابطمون خوشم نیماد و تو نمی تونی منو ارضا کنی ... ولی منظور من از نظر کم بودن قدرت جنسیش نبوده بلکه کم بودن مهارت هاش بوده و احتمالا بد برداشتی کرده از حرفای من !!!
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
خوب پس ببین مشکل شما اینه که مهارت کاملی درباره عنوان مشکلاتت نداری پس شاید خودت هم نیاز به تغییرداری
درسته خیلی خسته شدی و... حق هم با توئه ولی به نظر من اینقدر که برای اون وقت میزاری برای خودت وقت بزار اون بفهمه یا نه مهم نیست مهم اینه که توانائیهای خودت رو شناختی چون تو هنوز به این زندگی پایبندی باید همه تلاشتو بکنی دیگه بهش نگو راضی نیستم سعی کن ببینی چطور میتونی خودت رو راضی کنی اینقدر بگی راضی نیستم و... بالاخره به خودت تلقین میکنی وقتی تو راضی باشی شاید اون دیگه دنبال این مواد نره تاقبل ازاینکه دیربشه سعی کن قدمی برداری:323:
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
يكي يه دونه خواهر عزيزم...
استفاده از مواد به هر دليلي به نظر من اشتباه هست و بايد جلوگيري بشه...
در مورد رابطه جنسي :
ببين يك رابطه كامل عملا سه مرحله داره... شما بايد در هر يك از مراحل نكات مربوط به اون مرحله را ياد بگيريد
و در مورد خانومها يك مورد وجود دارد و آنهم تاييد طرف مقابل كه مرد باشد مي باشد...خانوم با تاييد فعاليتهاي طرف
مقابل مي تواند خود را از رابطه راضي نشان دهد..
يك . نوازشهاي آغازين از طرفين
دو . انجام عمل اصلي و ارضا جنسي
سه . نوازشهاي پاياني
مهارتهاي سه مرحله فوق تا حدودي فردي است اما بايد طوري در نظر گرفته شود كه مورد تاييد طرفين باشد
رابطه جنسي در هر فضايي نمي تونه شكل بگيره
فضا بايد امن باشد و از هر نظر ديداري، شنيداري براي فرد مطمئن باشد
فضا بايد عاشقانه و رمانتيك با بهره گيري از نورهاي كم و گاهي نور شمع روشن شود
حتما براي اتاق خواب چراغهاي ديمر دار استفاده شود كه بتوانيد نور را كم كنيد...
فضا الزاما اتاق خواب و يا جاي مشابهي نيست...
استفاده از رنگها چه در لباس... چه در فضاي اتاق مثل پرده ها...
موسيقي ملايم...
لباس... لباس بايد براي رابطه مناسب باشد! هرگز لباس خواب،لباس مناسبي نيست!!!
بوي خوشايند كه از الزامات يك رابطه موفق است
و در نهايت همه چيز دم دست باشد... از نوشيندني و آب و آب ميوه و ميوه و ... تا هر چيزي كه لازم مي شود حتي بعد از رابطه... مثل ميوه هاي فصل!
تمام مسائل بالا به همراه بسيار مسائل ديگر موجب بوجود آمدن احساسي براي طرفين مي شود كه آنرا ارضا مي گويند... و هر كدام از موارد فوق اگر نباشد ناراحتي و سردي ايجاد خواهد كرد! و گفتن اين كلمه كه من ارضا نشدم از طرف خانوم و اگر كمي مرد بي اطلاع هم باشد كه بدتر...موجب استفاده از قرصهاي مسكن و اعصاب نظير ترامادول مي شود كه توصيه نمي گردد..
يكي يه دونه خواهرم..
شما بايد در مورد اين مسائل با شوهرت كامل در وقت مناسب صحبت كني و ايشون را به داشتن رابطه بهتر ترغيب كني... من فكر مي كنم با توجه به مسائلي كه در بالا اشاره كردم شما مي تواني نقش عمده اي داشته باشيد...
براي اين منظور اول صحبت كنيد... با اعتماد به نفس بدون شرم دخترانه! بعد با هم خريد كنيد... به همين منظور خريد كنيد! بگذار شوهر شما با ابعاد ديگه اين رابطه آشنا بشه...
من فكر مي كنم با رعايت نكات فوق نه تنها رابطه محكمتري خواهي داشت بلكه با كامل كردن مثلث زندگي شوهرت رو مي توني براي هميشه براي خودت كني!
بعنوان مثال وقتي مي گويد امشب اماده باش... ناراحت نباش! بگو تو اماده باش... !!! مثلا بيا ايده ال رو فكر كنيم... شوهرت اومده خونه! خونه تاريكه... صداي موسيقي مي آد... بوي خيلي خوبي مي اد... نور خونه با شمع روشن شده!!! خب فكر نمي كني اون بايد خودش رو اماده كنه در اين شرايط نه تو! چون كنترل شرايط دست شماست!!! نه شوهر شما!!
اما بر عكس منفعل عمل كردن چيزي جز تحميل شدن يك رابطه را در پي نخواهد داشت... كه نه تنهاي موجب گرماي زندگي مي شه... كه موجب سرماي بيش از حد اون هم خواهد بود
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
مرسی SCI عزیزم که راهنمایی میکنی خیلی به شما مدیونم
دوست خوبم نکاتی که گفتین کاملا درسته ولی من هنوز شرایط ایجاد همچین فضایی رو به طور کامل ندارم ولی تمام تلاشمو میکنم که خودمو از رابطه راضی نشون بدم. این که گفتین وقتی گفت اماده باش ، من بگم تو خودتو اماده کن خیلی به نظرم خوب اومد واقعا ایده خوبیه مطمئنم وقتی این حرفو بزنم خیلی خوشحال میشه از خدا میخوادکه من همچین کارایی انجام بدم .
باز هم ممنون ... گفته هاتون واقعا کمک میکنه به بهتر شدن رابطه .
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
اقای SCI عزیز و سایر دوستان خوبم ...
این چند مدت که دارم از شما راهنمایی می گیرم و کتاب ها و سایر چیزهایی که بهم معرفی کردین و دنبال میکنم ، فهمیدم که چقدر مشکل زندگیم جدیه و تا چه حد خودم و تمایلاتم و زیر پا گذاشتم و در تمام مدت زندگیم فقط داشتم خودمو گول میزدم و توجیهی واسه کارهای نادرست شوهرم پیدا میکرم . نمی دونم چطور مسائل به این مهمی و فراموش میکردم و از کنارشون راحت رد میشدم ، واقعا نمی دونم چطور !!!!! (من یه احمق به تمام معنام )
تو این یک ماه که دارم دقیق به تک تک رفتارهای شوهرم توجه میکنم میبینم که جواب خیلی از کارهاشو تو رفتارش میشه پیدا کرد دقیقا 90درصد از مشکلات ما یه ریشه داره و اینو من الان فهمیدم . قبلا بی تفاوت از کنار حرفا و حرکات و رفتارش رد میشدم . کم کم دارم مطمئن میشم که شوهرم اعتیاد داره !خودش میگه که فقط بعضی وقتها و واسه سکس استفاده میکنه ولی مطمئنم که بیشتر از این حرفهاست ودقیقا دلیل بیرون رفتن های مداومش همین میتونه باشه ، همین طور دلیل اخلاق تند مزاجش و همین طور سکس های طولانی مدت .....
مطمئنم که اعتیاد داره خیلی نشونه ها تا حالا داشته ولی من اهمیت ندادم و به خاطر اطمینانی که بهش داشتم نمی خواستم قبول کنم . دیشب به گذشتم فکر میکردم و اتفاقاتی که افتاده ..... چشم من بسته بوده و گوشهام هم کر !!!
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
سلام خواهر خوبم..
كمي عجله مي فرمائيد...
به نظرم چون دقيق شدي و تمركز كردي روي رفتارهات و رفتارهاش و مشكلات رو ياد گرفتي چگونه بايد نگاه كني
به مسائلي از اين قبيل برخورد خواهي كرد...
مشكل اعتياد مشكل جدي است.. بايد مطمئنباشي و پيگيري كني! راههاي درمان داره... مشكل خاصي نيست!
اما به نظر نمي آد ايشون معتاد باشه.. اعتياد ثابت نمي مونه و بصورت لگاريتمي تغيير مي كنه و شما متوجه اون خيلي سريع خواهي شد..اما بررسي كن!
به هيچ وجه فكر نكن چقدر غافل بودي... نه مهارتهاي لازم رو نداشتي! حالا كم كم داري بدست مي آري.. مثبت نگاه كن تا بتوني ريشه ها رو پيگيري كني و حل كني...
مشكلاتت رو بصورت كلي تر بيا مرور كن..
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
گفتم که 2 ماهی میشه که شوهرم خونه ست و پروژشون شروع نشده بود و امروز رفت که بره سر کار . دیروز که کامل دنبال کارهاش بود و من هم که 1 شیفت سر کار بودم و اصلا همیگه رو ندیدم عصر ساعت 7 اومد خونه ، منم خونه و مرتب کره بودم و وسایلش که میخواست با خودش ببره و اماه کرده بودم . وقتی اومد هنوز نرسیده گفت من دارم میرم بیرون ! منم خیلی عادی بهش گفتم از صبح که نبودی و فردا هم داری میری ، امشب بمون با هم باشیم ( من خودمو اماده کره بودم که واسش سنگ تموم بزارم ) چیزی نگفت .... من اشپزخونه بودم داشتم لباساشو می شستم و فکر میکردم خسته بوده خوابیده ولی وقتی اومدم بیرون دیدم رفته !!!! خیلی ناراحت شدم بدون خبر رفته بود .
ساعت 10 برگشت داشتم شام می خوردم ، چیزی نگفتم 2 تا لقمه خورد و گفت نیم ساعت دیگه میام و رفت . ساعت 11 برگشت . خیلی اعصابم بهم ریخت ... سریع رفتم بخوابم ولی نتونستم . اول تصمیم گرفتم چیزی نگم و بخوابم ولی دیدم هر قدر سکوت کنم اون بیشتر سوء استفاده میکنه . تا اومد خونه سرش داد زدم که کجا بودی ؟اونم طبق معمول گفت پیش فلانی بوم و داشتیم تعریف میکریم ( دروغ همیشگی...همیشه وقتی میگم میری چکار ، میگه میرم بازی یا میگه میرم تعریف میکنیم و ... !!!!!) باهاش دعوا کردم و گفتم تو از صبح تا حالا دنبال کارات بودی ،خسته چه تعریفی داشتی ، مگه صبح نمی خوای بری چرا نموندی خونه ...... برخلاف همیشه نه اعصاب خوردی کرد نه چیزی گفت خیلی اروم اومد و منم اروم کرد . خیلی خوب بلده منو اروم کنه . میدونه که اگر داد نزنه و صحبت کنه و توضیح بده من اروم میشم . دیشب هم همین کارو کرد . بهش گفتم که تو اعتیاد داری و اونم انکار کرد تا ازش خواستم که بیا فردا بریم ازماش تا من مطمئن بشم هزار تا بهونه اورد و زد زیر همه چیز و تا اینکه خسته بود تا ساعت 4 صبح نخوابید و داشت فیلم نگاه میکرد .
امروز هم که رفت و دیگه تا 25 روز دیگه نمیاد ....
دیگه نمی تونم ثابت کنم که اعتیاد داره و اونجا هر کاری دلش بخواد میکنه .
خیلی سرخورده شدم... دیشب اینقدر فکرو خیال به سرم زد که دیگه داشتم دیونه میشدم .. میخوام به داداشم بگم که زنگ بزنه رئیس کارگاه شوهرم و ازش بخواد که اگر شوهرم اونجا چیزی مصرف کرد به من خبر بده ،هیچ کاری دیگه از دستم بر نمیاد .....
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
سلام یکی یه دونه عزیز..
خیلی خسته ام درست مثل تو .. تا مرز دیوونگی ام راهی نمونده ..
کاش یکی به دادم میرسید.. دارم های های گریه میکنم .. به حال خودم به حال تو .
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
یکی یه دونه عزیزم _فرناز نازنینم
نمی دونم تو موارد شما بهترین راهکار چیه ولی از ته دل براتون دعا میکنم از همه دوستان گل واسه راهنمایی های بسیار خوبشون ممنونم
[size=medium][u][i][b]اگر دیدی خیلی داره بهت سخت میگذره بدون هنوز به اخر خط نرسیدی چون اخر همه چیز خدا خوب تموم میکنه
-
RE: تحمل کنم درست میشه ؟؟؟ امیدی هست ؟!!
سلام.
من تازه اینجا عضو شدم و یکی از دلایل عضویتم هم گفتن موارد زیره.
راستش تو این مدتی که پستها رو می خونم متوجه یه مسئله ای شدم که اذیتم می کنه. خانومهای که اینجا مشکلاتشون رو مطرح می کنند کسانی که به اونها مشورت دارند بیشتر اون رو دعوت به صبرو تحمل و آرامش می کنند و می گن که بالاخره درست می شه.
اینکه شاید خیلی از ماها نتونیم درست مشاوره بدیم برای اینکه علمش رو نداریم و به واسطه تجربه مون صحبت می کنیم و شاید خود این قضیه خیلی درست نباشه مثل کسی که درس پزشکی نخونده و از روی تجربه مداوا می کنه! مسائل و مشکلاتی که مطرح می شه نیاز به مشاوره داره توسط متخصص.
من هم از این قضیه مستثنی نیستم و علم روانشناسی رو نمی دونم و اگر هم صحبتی می کنم دیدگاه شخصیه من هست و تجربیاتم.
چیزی که برای من خیلی روشن و بدیهیه اینک آدمها از هر جنسی تحت هیچ شرایطی نباید اجازه بدن که بهشون توهین بشه، از هیچ کسی!
من نمی گم که به راحتی از زندگیمون دست بکشیم و جداشیم،نه! ولی توهین رو هم تحمل نکنیم. چرا باید تمام زندگیمون رو صرف این کنیم که بالاخره درست می شه؟ چند درصد آدما تغییر می کنن اون هم تغییرات اساسی؟ مگه ما قراره چقدر زندگی کنیم؟
یکی یه دونه عزیز، من در شرایط زندگی تو نیستم و کامل نمی تونم درکت کنم ولی فقط یه چیزی خوب می دونم هیچ وقت نباید بذاری بهت توهین بشه و شخصیتت زیر سئوال بره، این یه مورد از اون مواردیه که تحمل زیادیش به شخصیت آدم آسیب می رسونه وزندگیش رو چه بسا تا آخر عمر مختل و تلخ کنه.
آدمی نیاز به عزت نفس داره پس نباید اجازه داد کسی اون رو زیر پا بگذاره