-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
دوست عزیز سلام اینکه میگه میخوام اقدام کنم برای طلاق صرفا برای اینه که از شما زهر چشم بگیره که دیگه رفتارهای قبلو نداشته باشی و از توی حرفاش نمیشه برداشت کرد که مصمم هست برای طلاق .
وقتی میگه چه عجب دلت تنگ شد یعنی منتظر تماست بوده و اینکه به برادرش سپرده پیغام بهت برسونه در واقع دنبال یه بهونه میگشته باهات حرف بزنه چون دلتنگت شده بوده اما نمیدونسته چه جوری تحریکت کنه واسه زنگ زدن انگشت گذاشته رو نقطه ضعفت .
همسرت فهمیده نمیخوای طلاق بگیری برا همین از این حربه استفاده میکنه تا بتونه حرف خودشو پیش ببره و یه جورایی میخواد بترسوندت همین.[color=#000000]
خدا خیرش بده راستا حسینی میگه میدونم بعدش پشیمون میشم و این یعنی دوستت داره اما نمیدونه از چه راهی وارد بشه که دیگه رفتارهای قبلیتو تکرار نکنی.
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
به نظرم اوضاع خیلی بهتره...
صبر کنی ... همه چیز به حالت عادی بر می گرده! صبر کن! اینطور که معلومه شما دو نفر همدیگر رو دوست دارید... و به نظرم اصلا فرضیه طلاق منتفی است! مسافرت قبل از طلاق رو بچسبید! دوتایی!!!! فقط خوش بگذرونید! (مطمئن باش بعد از این مسافرت یه زندگی جدید منتظرته! )
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
امروز سعي كردم با همسرم تماس بگيرم ولي گوشيش خاموش بود به برادرش زنگ زدم گفت الان همسرم فرودگاهه و داره برميگرده به محل كارش، مثلا قرار بود بياد اينجا براي طلاق اقدام كنه. بايد چكار كنم؟ بهش زنگ بزنم؟
به نظرتون هدفش چيه؟! انقدر جدي ميگفت دو روز ديگه ميام اقدام ميكنم و برميگردم و كم كم جلو ميرم كه باورم شد واقعا تصميمش براي جدايي جديه. ولي نه اومد نه هيچ اقدامي كرد.
مطمئنم خسته شده از اين وضعيت، پس چرا حاضر نيست بريم سر خونه زندگيمون و همش حرف از جدايي ميزنه؟:302: چكار كنم فكر جدايي از كله ش بيفته؟
فقط يكبار توي اين چند روز كه مرخصي بوده به برادرش گفته بوده بيا با هم بريم اونجا ( يعني شهر ما) ولي برادرش گفت بهش گفتم من كار دارم نميتونم بيام اگه ماشين ميخواي با ماشينم برو (آخه شوهرم چند روز قبل بهم گفت ماشينش رو فروخته خرج طلاق كنه) ديگه اونم بيخيال شده.
( نگفت براي چه كاري گفته بوده ولي اگه براي جدايي ميخواست بياد كه برادرش رو نميخواست، اينطور نيست؟)
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sahar_1987
امروز سعي كردم با همسرم تماس بگيرم ولي گوشيش خاموش بود به برادرش زنگ زدم گفت الان همسرم فرودگاهه و داره برميگرده به محل كارش، مثلا قرار بود بياد اينجا براي طلاق اقدام كنه. بايد چكار كنم؟ بهش زنگ بزنم؟
به نظرتون هدفش چيه؟! انقدر جدي ميگفت دو روز ديگه ميام اقدام ميكنم و برميگردم و كم كم جلو ميرم كه باورم شد واقعا تصميمش براي جدايي جديه. ولي نه اومد نه هيچ اقدامي كرد.
مطمئنم خسته شده از اين وضعيت، پس چرا حاضر نيست بريم سر خونه زندگيمون و همش حرف از جدايي ميزنه؟:302: چكار كنم فكر جدايي رو از كله ش بيرون كنه؟
فقط يكبار توي اين چند روز كه مرخصي بوده به برادرش گفته بوده بيا با هم بريم اونجا ( يعني شهر ما) نگفت براي چه كاري گفته بوده ولي اگه براي جدايي ميخواست بياد كه برادرش رو نميخواست ولي برادرش گفت بهش گفتم من كار دارم نميتونم بيام اگه ماشين ميخواي با ماشينم برو ديگه اونم بيخيال شده. (آخه شوهرم گفت ماشينش رو فروخته خرج طلاق كنه)
سحر،خواهر عزيزم! شما متوجه نشدي كه دوستت داره؟؟ من فهميدم .. ايشون هم تو رو دوست داره و هم زندگيش رو! فرصت بده و صبر كن! اگر مي خواي زنگ بزني و بگي چرا نيومدي طلاقم بدي نه زنگ نزن.. اما تو يه بهانه داري! زنگ بزن بگو سفر چي شد؟ برنامه ريزي كنيم!!! ( با اين جمله يعني اينكه آقا جون! من رو از طلاق نترسون... من حاضرم! اون وقت مي بيني كه اوضاع اونقدر هم كه فكر مي كني بد نيست.. مي رويد سر خونه و زندگيتون... هيچ اصراري نداشته باش كه فكر جدايي رو از سرش بيرون كني!
(حرفهاي در گوشي:بابا ما مردا نصف زندگيمون رو فيگور مي گيريم... نصف ديگه اش هم فيلم بازي مي كنيم! )
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
از وقتی فهمیدم همسرم برگشته محل کارش یکبار زنگ زدم جواب نداد، اسمس هم دادم جواب نداد. امروز خودش زنگ زد از صداش فهمیدم خیلی ناراحته......... بهم گفت کاری داشتی زنگ زده بودی گفتم مگه قرار نشد بریم سفر گفت هیچ سفری در کار نیست، بعدش هم گفت زنگ زدم بهت بگم برو اقدام کن برای جدایی، هر کاری میتونی بکن هرچی زودتر تموم بشه.. منم گفتم من تصمیمی برای جدایی نداشتم و ندارم..گفت باشه من برای خودم زندگی میکنم تو هم برای خودت زندگی، کاری به کارت ندارم اینجوری راحتی؟ گفتم منکه دارم زندگیمو میکنم.. بعدش هم خداحافظی کرد و قطع کرد.
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
از حرفای همسرم چه برداشتی کنم؟
صبر و انتظار مشکلمون رو حل میکنه؟ من نمیتونم به جدایی فکر کنم.
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
سلام خواهر خوبم
فکر می کنم همسر شما احساسی بوده و تصمیمات هیجانی می گیرند...
این موضوع موجب می شود گاهی ان گونه و گاهی اینگونه...
احتیاج داره ترجیحا با مشاور صحبت کنید
اما فعلا هیچ تماسی نگیرید... به هم نریزید
انچه متوجه شدم اینکه این تصمیم کاملا احساسی گرفته شده و ناشی از فشار روحی یا خستگی است
سکوت کنید و به دست زمان بسپارید...تا حرکت بعدی ایشون که دور هم نیست
لازم نیست فعلا به جدایی فکر کنی و راجع به موضوع صحبتی کنی
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
واقعا بهترین تصمیم و رفتار توی این شرایط چیه؟
مطمئنم هیچ تصمیمی نمیتونم بگیرم، دوریه طولانی عذابم میده، من با همه ی عشقم میرم به طرفش ولی اون با همه ی وجودش از من فرار میکنه. با دیدن زن و شوهرای دیگه قلبم درد میگیره چون یادم میاد از همشون خوشبخت تر بودم و با ندونم کاری زندگیم رو خراب کردم. تقریبا با هیچکدوم از دوستای قدیمیم رابطه ندارم دوستا و همکارای جدیدم هم چون میدونن عقد کرده هستم دائما سراغ همسرم رو میگیرن یا از تاریخ عروسی سوال میکنن، خسته شدم از بس به همه دروغ گفتم 9 ماهه شوهرم واقعا کاری به کارم نداره و فکر میکنم همش داره بهونه میاره تا من خسته بشم ولی نمیدونم چرا ناامید نمیشم. یعنی من مشکل دارم؟ باید دیگه رهاش کنم؟ شاید دیگه زندگیمون توی ذهنش تموم شده و من دنبال یه زندگی تموم شده هستم. اصلا دیگه نمیدونم از زندگی چی میخوام. مطمئنم همسرم هم الان شرایط خوبی نداره نه اون توانایی تصمیم گیری داره نه من هر دو احساساتی هستیم اصلا تا کی باید صبر کنم؟ من همسرم رو دوست دارم گاهی فکر میکنم باید زندگیم رو فدای خوشبختیش کنم به همین دلیل رهاش میکنم تا اذیت نشه از طرفی وقتی میبینم اونم شرایط خوبی نداره دلم میخواد کنارم باشه. راستش نمیدونم دوستم داره یا نه؟ اگه نداره چرا طلاقم نمیده؟ اگه داره چرا نمیاد باهام زندگی کنه؟!
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
سحر.. خواهر عزیزم
خیلی خوبه که اومدی و حرف زدی...شرایط شما قابل درکه و البته غم انگیز
یه کمی صبر کن و به احساسات خودت مسلط باش
من می دونم شما از زندگی چی می خوای... یه مقداری ارامش.. حس سعادت مندی... و خوشبختی
هدفت رو داری.. بی شک بهش می رسی
افکار منفی رو از خودت دور کن
شکیبایی داشته باش و بدون تاریکترین زمان شب، لحظه قبل از طلوع افتاب است
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
سلام سحر جونم
مشاور یا یه آدم با تجربه نیستم که بخوام یا بتونم تو این اوضاع بحرانی، نظری بهت بدم. با دیدن آخرین پستت، فقط خواستم بهت بگم غصه نخور دوست جون. خدا بزرگه و انشالله زندگیت سر وسامان میگیره.
تنها مشکل ما آدمها که یه زندگی رو داغون میکنیم گذشت نکردنه. شاید اگه شوهرتون و شما از همه چیز، همه خاطره های ناراحت کننده گذشت میکردید، الان اوضاع یلی فرق میکرد.
میدونی خدا ارحم الراحمینه. می بخشه، آخه بنده خدا چرا نباید ببخشه؟
می خواستم بگم همدردی میکنم و برات دعا میکنم. مواظب خودت باش . واسه آونچه که گذشته هم اینقدر خودتو ملامت نکن. مام شاید همین کارو میکردیم اگه جای شما بودیم.
خدانگهدار
-
RE: شوهرم بی دلیل میگه دوستم نداره، دوران عقدیم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sahar_1987
ممنونم sci دارم به نظرت فكر ميكنم
هيچكس ديگه نظر نميده؟؟؟ لطفا راهنماييم كنيد.. اگه واقعا كار درستي بهش زنگ بزنم و با اينكه گفته اقدام ميكنم ابراز علاقه و محبت كنم بقيه هم تاييد كنن تا دوباره بينمون فاصله نيفتاده اينكار رو انجام بدم...
همش ميگفت جدا بشيم من گفتم نه راضي نيستم اگه ميخواي خودت اقدام كن .. حالا كه اعلام كرده ميخواد اقدام كنه سعي كنم منصرفش كنم؟؟
لطفا نظر بدين
متشكرم
سلام سحر خانوم
من نمی تونم راهنماییت کنم ولی تجربه خودم و همسرم رو بهت می گم
ما یک سال پیش همچین مشکلی داشتیم دو ماه از هم دور بودیم و من شدیدا روی طلاق پافشاری می کردم ولی خانومم حاضر نبود بالاخره با اصرارهای زیاد اون برگشتیم سر زندگی
راستش رو بخوای الان بعد از یک سال شرایط خوبی نداریم
و اگه دعوامون خیلی بالا بگیره من می گم من که می خواستم طلاقت بدم خودت نخواستی و از این حرفها
البته شرایط زندگی من با شما فرق داره ولی من فکر می کنم با گذشته تیره و تاریک نمیشه زندگی خوبی داشت چون ما هنوز بعد یک سال نتونستیم اتفاقات گذشته رو فراموش کنیم
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
سلام دوستان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sahar_1987
از وقتی فهمیدم همسرم برگشته محل کارش یکبار زنگ زدم جواب نداد، اسمس هم دادم جواب نداد. امروز خودش زنگ زد از صداش فهمیدم خیلی ناراحته......... بهم گفت کاری داشتی زنگ زده بودی گفتم مگه قرار نشد بریم سفر گفت هیچ سفری در کار نیست، بعدش هم گفت زنگ زدم بهت بگم برو اقدام کن برای جدایی، هر کاری میتونی بکن هرچی زودتر تموم بشه.. منم گفتم من تصمیمی برای جدایی نداشتم و ندارم..گفت باشه من برای خودم زندگی میکنم تو هم برای خودت زندگی، کاری به کارت ندارم اینجوری راحتی؟ گفتم منکه دارم زندگیمو میکنم.. بعدش هم خداحافظی کرد و قطع کرد.
حدود 25 روز از آخرین مکالمه من و همسرم میگذره...
نه دیگه همسرم تماس گرفته و نه من... حتی اسمس هم براش نفرستادم، همسرم هم داره به حرفش عمل میکنه و کاری به کارم نداره.. نمیدونم کارم درسته منم سعی نمیکنم باهاش ارتباط برقرار کنم یا نه؟
طی هفت ماه قبل از عید هم تقریبا توی همین شرایط بودم و با وجودی که همسرم سراغی ازم نمیگرفت چند روزی یکبار بهش اسمس میدادم و سعی میکردم با اینکه جوابم رو نمیداد بهش زنگ بزنم تا بدونه به یادش هستم ولی الان با اینکه خیلی دلم براش تنگ شده نمیخوام اشتباه کنم و اگه لازم باشه میخوام یه مدت باهاش تماس نگیرم چون حس میکنم اگه باهاش تماس بگیرم فکر میکنه برای جدایی عجله دارم چون اونموقع که ازم یه هفته فرصت خواست تا تصمیم بگیره یا بیاد زندگی کنه یا بیاد اقدام کنه برای طلاق، بهش گفتم اگه تصمیمت رو گرفتی نمیخواد یه هفته هم فکر کنی ولی گفت چیه عجله داری؟ مانع پیشرفتت هستم؟! ....
نمیدونم باید چکار کنم بزرگترا هم که عین خیالشون نیست.
حداقل خیالم رو راحت کنید کار درستی میکنم بهش زنگ نمیزنم یا نه؟ اصلا چکاری بهتره.
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
مشاوره ی حضوری رفتی؟
چی بهت گفته؟
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
خیر اخیرا تنهایی مشاوره نرفتم
و همون مشاوره حضوری بوده که با همسرم رفتم و مشاور به همسرم گفت اگه نمیخوای طلاقش بده و به منم گفت همین رو بهش بگم ولی همسرم نیومد.
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
سلام عزيزم
درك مي كنم كه در شرايط مناسبي نيستي . اما عزيزم بايد صبر داشته باشي . اين تنها راه است . زندگي ات را بكن و از فكر همسرت فعلا فاصله بگير . اين تقويم و روزشماري كه براي خود به كار انداخته اي خودش يك مانع بزرگ است . رهاكن و وقتي كه رها كني راه ها هم باز مي شود .
از ديد من همان گاهي اس ام اس را بده و كاملا مستقيم و رو به خودش .
وقتي مردي را رها كني آن هم در شرايط روحي اينچنيني او گمان خواهد كرد كه واقعا اين تاثيرات گذشته اي است كه از او فهميده اي و منجر شد ه كه به كل او را از زندگي ات حذف كني .
زن مسئول حفظ رابطه است .
درك مي كنم سخت است كه اس ام اس بدهي و به در بسته بخوري و جواب نگيري .
مي توانم درك كنم كه به نوعي سرخوردگي احساسي دچار مي شوي
اما راهش اين است كه كاملا دامنه ي توقع خودت را به صفر نزديك كني . يعني هر از گاهي اس ام اس مستقيم بدهي و منتظر پاسخ نباشي . چرا كه ما نظرمان دريافت پاسخ بيروني فعلا نيست و دنبال پاسخ در درون اوهستيم .
وقتي هيچ ارتباطي تو نمي گيري فكر مي كند به كل او را حذف كرده اي . ( اين حرف به معناي شتاب گرفتن احساس و اس ام اس دقيقه اي و ثانيه اي نيست ) هر از گاهي را فراموش نكن .
قبول كن اگر اين اس ام اس را بارها و بارها باز خواهد كرد و مي خواند و حتي تماشا خواهد كرد و در نتيجه به تو و رابطه و احساسش ساعتها فكر هم خواهد كرد.
تو خودت را به كل از ذهن او دور كرده اي و تنها تويي را در ذهن دارد كه همه ي حريم خصوصي او را فهميده و ......
فعلا راهي به غير از اين نداري . مدتي را به همين شكل ادامه بده تا ببينيم طي زمان چه اتفاقي خواهد افتاد اگر خبري نشد بايد از طريق خانواده اقدام كني . قرار نيست خانواده ها به تو و شوهرت فكر كنند و....قرار است تو از آنها درخواست پادرمياني و روشن كردن تكليفت را بكني اما الان نه . اين حرف بزاي مدتي ديگر خواهد بود اگر شرايط تغيير نكرد . شايد چند ماه . پس صبوري را تمرين كن .
در ضمن براي اينكه خودت آرام تر باشي و حال بهتري داشته باشي مشاوره بگير و برو مشاور . منتظر همسرت نباش . مشاوره ي خصوصي به بهتر شدن حالت كمك مي كنه ضمن اينكه از اينكه دست روي دست بگذاري كار چنداني پيش نخواهد رفت مشاور كه بروي - آرام تر كه بشوي - ايده و خلاقيت و شهامت و ...براي رابطه ات هم جزقه هايش خواهد خورد .
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
سحر جان
برایت از صمیم قلب دعا می کنم که زودتر مشکلت حل بشه:323:
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
من هم برات دعا میکنم.اما اگه می خوای اس ام اس بدی به طور سوال نباشه.بیشتر از احوال خودت بگو مثلا یه روز اس بده بگو دوستت دارم.روز بعد دلم برات تنگ شده.گاهی شعر و...فقط روزی یه بر پیام بده.البته نمی دونم راجع به آقایون کار ساز باشه.یه مدت بعد بهش اس ام اس بده وقت داری باهات صحبت کنم هر موقع وقت کردی خبرم کن
تا جواب نداده پیام دادنو قطع کن.اگه خبر کرد باهاش تماس بگیر صحبت حاشیه کن اگه خودش از جدایی نگفت چیزی نگو اگه هم گفت بهش بگو اگه واقعا دوست نداری باهام زنگی کنی با اینکه برام سخته ولی بیا تکلیفمون رو مشخص کن
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
[align=justify]امشب به همسرم زنگ زدم، خیلی زود جواب داد. بعد از احوالپرسی بهم گفت چکار کردی؟ گفتم قرار بوده چکار کنم؟ گفت بهت گفته بودم یه کاری بکنی گفتم قرار بود زندگی کنم که دارم میکنم ولی دلم برات تنگ شده زنگ زدم سراغت رو بگیرم، گفت تقاضای طلاق بده جدا بشو اونطوری بهتر زندگی میکنی گفتم نه من نمیخوام طلاق بگیرم، زندگیه من توئی. گفت اشتباه میکنی اگه نری خودم میرما، گفتم با اینکه دلم راضی نمیشه به جدایی ولی مانع رفتنت نمیشم.. گفت منم نمیتونم به خواسته ی دل تو عمل کنم.. گفتم هرطوری مایلی عمل کن.. گفت کاری نداری و خدا حافظی کرد.[/align]
بعد از این تلفن به برادر شوهرم زنگ زدم، آخه موقع مرخصی همسرم هست.. ازش پرسیدم شوهرم اونجاست؟ گفت نه امروز زنگ زده و گفته امتحانام داره شروع میشه تا ماه بعد نمیام و از برادرش پول قرض گرفته، گفت میخواد ماشین بخره یکم پولش کم بوده (ماه قبل که ماشینش رو فروخت گفت طلاق خرج داره و ماشینم رو فروختم خرج طلاقت کنم آخه غیر از اون ماشین سرمایه دیگه ای هم نداره)..
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
سحر جان سلام
راستش شاید خیلی بهتر بود که بهش زنگ نمیزدی یه جورایی باید با دست پس بزنی با پا پیش بکشی یکم جولوی احساست بگیر همین قدر که گفتی طلاق نمیخوام کافی بود دیگه نباید اینقدر ابراز احساس میکردی ببین اون الان داره ازت فرار میکنه یا حداقل داره اینطوری وانمود میکنه اگر حالت اول باشه و واقعا" فرار کنه هرچی بخوای محکمتر فشارش بدی مثل یه ماهی از دستت لیز میخوره پس با دست باید پس بزنی با پا پیش بکشی تلفن هات کاری و درست نمیکنه فقط بدتر میشه بزار یکم کمت بیاره
اگر حالت دوم باشه و داره وانمود میکنه این رفتارت باعث میشه بعدا" بشه پتک تو سرت پس یهکم با تدبیر بیشتری باهاش رفتار کن
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
توصيه مي كنم تاپيك بازي ها را با دقت بخواني
http://www.hamdardi.net/thread-9560.html
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
همسرم امروز اسمس داده نوشته:
رفتی اقدام کردی؟
--------------------------------
درسته اسمس جالبی نیست اما برای من جالبه چون تابحال میگفت کاری به کارت ندارم، میرم دنبال زندگیم و.. هیچگونه اسمسی نمیداد، یعنی خودش هم داره خسته میشه از این وضعیت؟
در جوابش چی بگم؟
اصلا چرا اصرار میکنه من برم اقدام کنم؟
آنی عزیز من بازی ها رو خوندم ولی راستش خیلی مطلب ثقیله... تنها بازی که فکر میکنم شباهت زیادی به بازی همسرم داره بازی "ببین من چقدر سعی کرده ام" چون نه تنها همسرم بلکه رفتارهای خانوادش هم داره همین رو نشون میده... هر کدوم از برادرهای همسرم پیش فامیل کلی وعده و وعید میدن یکی میگه آپارتمانم رو براشون حاضر کردم یکی میگه مخارج عروسی رو به عهده گرفتم و...ولی وقتی با من حرف میزنن میگن اخه شوهرت ماشین میخواد چکار بفروشه خونه بگیره و عملا اصلا کمک نمیکنن هدفشون اینه خسته بشم برم تقاضای طلاق بدم بعد همه بگن خودش نخواست و اینا هیچی کم نذاشتن.
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
چندين بار بازي ها را بخوان .
از اين نظر گفتم بازيها را بخواني كه با مقوله ي آنتي تز آشنا بشوي و ياد بگيري كه چگونه آنتي تز بزني و در بازي هاي شوهرت قلاب نشوي .
و باز از اين جهت كه درك كني همسرت به چه دليل اينكارها را مي كند و در نهايت بداني كه بايد از چه جايگاهي بايد با وي صحبت كني
نوع بالغانه
کلماتی که نشان دهند تجزیه و تحلیل و بررسی هست. مثل :
- چرا ؟ چه ؟ کجا ؟ کی ؟ چطور ؟ چقدر ؟ از چه طریق ؟
- استفاده از قیودی مثل : تا حدی ، احتمالا
- کلماتی که انعطاف فرد را نشان می دهد: به نظر من ، من فکر می کنم.
- کلماتی که نشان دهنده تامل و صبر است؟ تا فردا بررسی می کنم . صبر کنم بیشتر ارزیابی کنم
و اگر جايش بود از جايگاه مهر و محبت و نوازش
كه انشالله تشخيص خودت براي بكار گيري هر يك از اين مواضع درست باشد .
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
الان گفت چرا جواب نمیدی؟
منم گفتم نه نمیخوام طلاق بگیرم
دوباره اسمس داد فردا میام و پس فردا خودم میرم اقدام میکنم
الان بهتره چکار کنم؟ صبر کنم ببینم میخواد چکار کنه؟
خانواده ها رو در جریان بذارم؟
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
سلام خواهر عزیزم! بگذارید زمان بگذرد...
فقط آرام باشید و از بحث به طور جدی خود داری کنید...
نه.. خانواده ها لازم نیست در جریان باشند چون هیچ خبری نیست!
دقیقا صبر کن ببین می خواد چی کار کنه...
فکر می کنم برای ماشین می خواد بیاد
اما تو فعلا سکوت کن تا بگم! اگر اس ام اس داد جواب ندید لطفا! تماس می گیره!
خیلی جدی بگید چرا اینقدر صحبت طلاق؟؟ داستان چیه؟؟
البته زیاد باهاش تند نشو اما جدی باش! به هیچ وجه هم ضعیف نشون نده خودت رو!
اولین برخورد ایشون رو بعد از این حرفها حتما بگو
صرفا آرامش داشته باش.... هیچ اتفاقی نخواهد افتاد
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
بله صبر كن ببين مياد يا نه ؟
و بعد هم به واكنشهاي بعدي اش توجه كن ببين چكار مي كند .
فعلا شلوغ كاري راه نينداز و نترس . آرام باش و خون سرد .
در ضمن فعلا از بكاري گيري واژه هاي احساسي دوست دارم - دوست ندارم استفاده نكن .
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
الان زنگ زد میگفت تنها عاملی که نمیذاره بیام باهات زندگی کنم اینه که حس میکنم تمام علاقه و عشقی که ازش حرف میزدی الکی بوده چون اگه دوستم داشتی انقدر تجسس نمیکردی اگه رفتار بدی داشتم چشم پوشی میکردی تا ادم بشم ولی تو همش دنبال حرف این و اون بودی و... الانم برو به همون ادما بگو اگه یکشیون گردن گرفتن... منم گفتم خودم میدونم اشتباه کردم ولی بعدش سعی کردم یاد بگیرم... گفت امیدوارم به درد بعدهات بخوره.. بهت گفتم برو اقدام کن نرفتی حالا خودم پس فردا میرم دیگه تموم میشه... گفتم باشه منم به تصمیمت احترام میذارم...:302:
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
نترس گل خانم ، غصه هم نخور
عصبانيه . بايد حرف بزنه و خودش را تخليه كنه . نگران نباش .
شيرمان غرش مي كنه اما همينكه زنگ مي زنه يعني كه داره فكر مي كنه . نترس . طلاق دادن همچين چيز زاحتي هم نيست .
يك سيب را كه بالا بيندازي هزاران چرخ مي خوره و مياد پائين .
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
sahar جان
ارامشت رو حفظ کن رفتارها حرفها وتماس هاش نشون میده اون مطمین نیست با احترام حرف بزن ولی نه احساسی فعلا" سیاست با دست پس زدن با پا پیش کشیدن پیش بگیر باید بفهمه تو زندگیت دوست داری ولی در عین حال از طلاق واهمه نداری . خودتم باهاش تماس نگیر
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
سحر جان داره اتفاق های خوبی می افته تماس های شوهرت نشان دهنده تغییراتی در اوست
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
سحر چرا تاپیک سبکتکین رو نمی خونی؟ اسمش واسه سبکتکین هست ... خیلی میتونه بهت کمک کنه ها
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سابینا
سحر چرا تاپیک سبکتکین رو نمی خونی؟ اسمش واسه سبکتکین هست ... خیلی میتونه بهت کمک کنه ها
سابینا جان زمانی که سبکتکین به تالار اومد زمانی بود که همسر من خیلی جدی ارتباطش رو دیگه با من قطع کرد و اونموقع من خواننده خاموش سایت بودم و واقعا اون تاپیک و توصیه های بالهای صداقت عزیز و کارشناسان تالار به من هم خیلی کمک کرد....
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
[align=justify]
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sahar_1987
الان زنگ زد میگفت تنها عاملی که نمیذاره بیام باهات زندگی کنم اینه که حس میکنم تمام علاقه و عشقی که ازش حرف میزدی الکی بوده چون اگه دوستم داشتی انقدر تجسس نمیکردی اگه رفتار بدی داشتم چشم پوشی میکردی تا ادم بشم ولی تو همش دنبال حرف این و اون بودی و... الانم برو به همون ادما بگو اگه یکشیون گردن گرفتن... منم گفتم خودم میدونم اشتباه کردم ولی بعدش سعی کردم یاد بگیرم... گفت امیدوارم به درد بعدهات بخوره.. بهت گفتم برو اقدام کن نرفتی حالا خودم پس فردا میرم دیگه تموم میشه... گفتم باشه منم به تصمیمت احترام میذارم...:302:
تبریک می گم سحر جان:72:
داره باهات درددل می کنه...این یعنی دلش به جدایی رضایت نداده و دنبال راه بازگشته...می خواد بدون اینکه غرورش آسیب ببینه برگرده و دنبال یه راه منطقی و قابل توجیهه.
نیاز داره همسر مهربونش با تدبیر از غرور مردونه ش محافظت کنه.
رفتار تو هم سنجیده بوده...خوبه که محکم و جدی ازش دلجویی می کنی، و بدون درگیر کردن احساسات.
صبر داشته باش، زمان قلب های عاشقتون رو دوباره به هم پیوند می ده، و با تجربه ای که کسب کردید، خانواده گرم و مستحکمی چشم به راهتونه.:72:[/align]
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
دیگه نه تماس گرفته نه اسمس داده، طبق گفته خودش قراره امروز بره اقدام کنه...:302:
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
sahar_1987 عزیز
مشکل اصلی شوهرت ، مشکل با خودشه ، او از گذشته خودش ناراحته ، دوست داره این گذشته را نمی داشت ، همون که گفتم خودش رو نبخشیده ، اینکه خیلی براش سنگینه که شما فهمیدی برای همینه که برای خودش اون گذشته قابل بخشش نیست .
لازمه در اولین صحبت که پیش میاد بهش بگی ، وقتی تو مایل به ادامه زندگی نیستی پس خودت هم اقدام کن و از من انتظار نداشته باش .
بگو تجسس من از روی علاقه اما اشتباه بود ، چون دوستت داشتم و دلم نمیخواست رقیب داشته باشم .
و سعی کن خیلی ظریف بهش بگی ، مشکل تو فهمیدن گذشته ات از سوی من نیست ، مشکلت اینه که خودت با گذشته خودت کنار نمیایی ، و البته این برای من از طرفی خوشاینده و نشونه اینه که ذاتت درسته و حالا از روی غفلت اشتباهاتی کردی که ممکنه خیلیها این اشتباه رو داشته باشند ، اما مشکلت اینه که برای من اون گذشته تو حل شده ، اما برای خودت حل نشده ، تو خودت رو نبخشیدی ، و همیشه عذاب این گذشته را با خودت داری ، تو فکر می کردی با پنهان داشتنش میتونی آرامش داشته باشی ، اما بهتره بدونی که حتی اگر من هم نمی فهمیدم باز تو راحت نبودی و عذاب وجدان همیشه همراهت می بود چون خودت هم اون روابطتت رو نمی پسندیدی .
بگو ازت تقاضا دارم که با خودت روبرو بشی ، و خودت رو ببخشی و از خدا که تواب و رحیمه هم طلب بخشش کن تا آرام بشی .
و آخر کلامت بگو ، من قلباً تو رو دوست دارم و آرامشت برام مهمه ، اگر جدایی بهت آرامش میده ، من حرفی ندارم ، اما اقدام باید از طرف خودت باشه ، من هرگز نمیخوام پیشقدم جدایی بشم و یه عمر عذاب این پیشقدمی رو بکشم ، پس شما اقدام کن و منم به احترام و خواست تو از خواست و میل خودم که ادامه زندگی هست می گذرم .
باید صبور باشی و کمکش کنی ، خودش رو بپذیره و ببخشه و از این عذاب درونی از دست خودش بیرون بیاد .
موفق باشی
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
احتمال اینکه اقدام کنه خیلی ضعیفه.آرامشتو حفظ کن دیگه هیچ خبری ازش نگیر
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
الان به برادر شوهرم زنگ زدم ببینم شوهرم اومده یا نه نیومده گفت نه نیومده و امتحان داره و تا ماه بعد نمیاد و گفت اتفاقا دیشب دوباره باهاش صحبت کردم درباره همون پولی که خواسته بود :
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sahar_1987
بعد از این تلفن به برادر شوهرم زنگ زدم، آخه موقع مرخصی همسرم هست.. ازش پرسیدم شوهرم اونجاست؟ گفت نه امروز زنگ زده و گفته امتحانام داره شروع میشه تا ماه بعد نمیام و از برادرش پول قرض گرفته، گفت میخواد ماشین بخره یکم پولش کم بوده (ماه قبل که ماشینش رو فروخت گفت طلاق خرج داره و ماشینم رو فروختم خرج طلاقت کنم آخه غیر از اون ماشین سرمایه دیگه ای هم نداره)..
چیزی که الان مطمئن شدم اینه که همسرم نیومده و خودم هم توی سایت دانشگاهش دیدم که امتحاناش یک هفته دیگه شروع میشه، بنابراین فعلا نمیاد.
پس چرا توی آخرین تماسش میگفت امروز حتما میاد؟
هدفش چیه؟ چون میگفت بهت گفتم برو اقدام کن نرفتی حالا خودم پس فردا (امروز) میام میرم اقدام میکنم، اینطوری که اگه دلش میخواست من برم اقدام کنم الان با این حرفش میدونه من دیگه نمیرم.. یعنی دنبال چی بود؟
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندا
عزيزم
شوهرت با خودش مشكل دارد و هيجانات دروني خودش را اينگونه تخليه مي كند و در ضمن اعلام مي كند كه من هستم! بيش از آنكه تصميم به طلاق داشته باشد حرفش را مي زند . بازي راه انداخته .
تو زندگي خودت را بكن . فعال و اكتيو باش . براي خودت برنامه هاي سازنده داشته باش . هر از گاهي هم يك اس ام اس حال و احوال بده و يا به قول فرشته اس ام اس با بار معنايي كه در خاتمه يك اسمي از او بياري و حالي ازش پرسيده باشي . همين نه بيش از اين .
او هم هر از گاهي يك اس ام اسي مي دهد و تلفني مي كند و داد و بيداد راه مي اندازد و حرفهايي از طلاق مي زند . اين داستان تا مدتي ادامه خواهدداشت . تا به مرور انشالله تغيير وضعيت بدهد
زمان .......زمان . . بسپار به زمان . گذر زمان معجزه ها مي كند .
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندار)
سلام سحر عزیز و بزگوار و بخشنده
امروز در پی خوندن تاپیک ابوذر ( می خواهم از نامزدم جدا بشم ) و دیدن راهکارهایی که اونجا داده بودی یه حس کنجکاوی در وجودم شکل گرفت ببینم سحر کیه که اینقدر پخته راهکار میده و مشکلش چی بوده و به کجا رسیده
هردوتا تاپیک طولانی ات رو خوندم و پست های خودم رو هم خوندم
قبلا خیلی سعی کردم بتونم راهکاری ارائه بدهم که کمکت کنه ، ولی نمی دونم چرا نمی تونستم
مدت یک ماهی هست که تغییرات زیادی در من درحال شکل گرفتن هست
تغییراتی خیلی سنگین ، فراز و نشیب های زیادی رو در زندگیم دارم تجریه می کنم که هنوز نمی دونم چه سرانجامی دارد ، همانند جنینی می مانم که در رحم مادر هست و از دنیای بیرون ناآگاه
=================
امیدوارم این چند خط نوشته برایت نکات مفیدی در بر داشته باشه و امیدوارم این نوشته ها رو بخونی ( آخرین بازدیدت از تالار 24خرداد بوده )
=================
رابطه تو و همسرت از یه عشق خانوادگی شروع شد
یه عشق حساس و لطیف
که اگر سحر آگاهی امروز رو داشت زیباتر اون عشق رو به ثمر می رسوند
چیزی که من از خوندن پست هایت در هردو تاپیکت متوجه شدم
این هست که تو مرتبا همسرت را به محکمه می بری
البته منکر تمام راه های درست و قدم های موثری که برداشتی نیستم الان تنها روی سخنم بر گام های اشتباه هست
محکمه که اعضایش افراد هر دو خانواده هست :305:
شما هنگامی که از همسرت خبری نمیشه ، و جوابت رو نمیده به نادرست از طریق افراد دیگری ازش خبر می گیری
البته این کار رو برای این انجام می دهی که متهم به بی توجهی و بی علاقه ای نسبت به همسرت نشی
غافل از اینکه ناخودآگاه دیگران رو هم داری در این قضیه دخیل می کنی
من در نوشته هایت متوجه روند آرام و تدریجی خراب شدن رابطه و زندگیتون شدم
اون اوایل همسرت یه عشق و علاقه ای نسبت به تو داشته و تو رو دست نیافتی میدیده
تو خیلی نجیب و پاک هستی ، و شوهرت بر این مسئله کاملا واقف هست ( در حالیکه خودش با توجه به گذشته اش اینگونه نیست ) به همین خاطر تو رو فرشته پاکی و منجی خودش می دونسته و قصد داشته که با کمک تو خودش رو از اون رابطه های نادرست قبلی نجات بده
حال شما از روی ناآگاهی و علاقه زیادی که به همسرت داشتی این گذشته ناخوشایند رو علنی کردی
جوری که همه افراد دو خانواده از این مساله آگاه شدند
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندار)
اشتباه دیگرت اقدام به خودکشی بوده که خودت برآن واقفی و مجالی نمی بینم که بیشتر عنوان کنم و تو هم بیشتر عذاب وجدان بگیری
خودت الان بر آن اشتباه آگاهی حتی مرتب خودت رو داری سرزنش می کنی که اون اقدام غلط زندگی ات رو به ابنجا کشونده
اما من حقیقت دیگری رو در این خصوص می بینم
خیلی از دخترها و پسره به خاطر عشق و علاقه دست به خودکشی می زنند و بعد هم وقتی از اون قضیه حرفی میاد ، اون شخص می گه اونقدر دوست داشتم که واسه خاطرت خودم رو کشتم ! یا طرف مقابل میگه خیلی عاشقم هست اونقدر که خودش را واسه من کشت !
هرچند این طرز فکر اشتباه هست ولی هست ... مطرحش کردم که ببینی دیدگاه های متفاوت تر هم هرچند غلط و بی اساس وجود داره ... اینکه خودت نیز درک کرده ای اقدام به خودکشی تو باعث شد به عقد همدیگر در بیایید از نظر من دال بر این نکته هست که
وقتی شما خودکشی کردی و نجات پیدا کردی و خانواده ها تون در جریان قرار گرفتند
اگر عمقی نگاه کنی هرچند شما همدیگر رو می خواستید ولی قضیه جوری شکل گرفت و جلو رفت که انگار شما به همسرت تحمیل شدی
میدونم که الان خوب میدانی که یکی از بارزترین نیازها و خواست مردان "آزادی" هست
آزادی در هرکاری برای مرد یه شرط بزرگ هست ( مسلما کسی آزادی نادرست رو تایید نمی کنه)
اکثرا هر مردی وقتی با اراده و خواست خودش تصمیم به کاری می گیره ولو غلط چون خودش رو مختار می بینه ، تحت هر شرایطی پای اون تصمیمش می مونه و همه مسئولیتش رو بر عهده می گیره ( می بینی که در تاپیک ابوذر، به بهانه ی اینکه خودش تصمیم گیرنده نبوده و خانواده بهش تحمیل کردند - صد البته کلی ضعف نیز در همین زمینه داره- مسئولیتش رو نیز برعهده نمی گیره )
حال بعد از گذشت همه ی این بحرانها هنوز هم شما داری به ایشون تحمیل می شی
هرچند که همسرت دوستت داره و در تعارض بین زندگی با شما و جدایی با شما مونده و همچنین اذعان می کنه که اگر ازت جدا بشه پشیمون میشه
همسرت مرتب می گه تو چیزی رو که نباید بدانی ، فهمیدی و دیگران هم می دونند و نمی تونه فراموش کنه
میدونی چرا نمی تونه فراموش کنه؟
چون تو نجابت داری و عفیف هستی و در مقابل همسرت در این زمینه ضعف داره و هر مردی ذاتا حس برتری طلبی نسبت به زنش داره ، وقتی این ضعف علنی شده ، خودش رو خیلی فنا شده دیده ....
می دونم الان فراگرفته ای که زن می بایست محرم اسرار همسرش باشه و کمکش کنه که ضعف هایش رو بر طرف کنه
با توجه به نکاتی که به نظرم رسید و عنوان کردم چند راهکار که خودم تجربه اش کردم رو در پست بعدی برایت می گذارم
-
RE: بهترین تصمیم و رفتار در این شرایط ؟(شوهرم بی دلیل میگه دوستم ندار)
سحر عزیز اول از همه خیلی خوب و دقیق توجه کن
اگر تصمیم به ادامه زندگی با همسرت داری
بدان که راه خیلی طولانی و سختی رو در بازسازی زندگی ات پیش رو داری ... راهی که فقط سحر هست و خدا ....
یه موقع هایی رنجور می شی و دلتنگ
یه موقع هایی خسته می شی و دلزده
یه موقع هایی نسبت به تلاشی که داری نتیجه نمی گیری و مایوس و ناامید می شوی
و یه موقع هم میرسی به جایی که می بینی هرچقدر تو درست و منطقی رفتار می کنی هیچ بازخوردی نمی گیری و مشکل حل نمی شود ... به ظاهر همه چیز خوب هست اما تو احساس رضایت نداری ... و درونمای زندگیت را نمی خواهی و مردد می شوی که آیا قدم گذاشتن در این راه اصلا صلاح بوده یا نه
همه اون مراحل بالا رو بخون و روشون عمقی فکر کن
ببین وقتی به هریک از اون مراحل برسی آیا توان این رو داری که بازهم ادامه بدهی یا نه
اگر تصمیم گرفتی که ان راه رو ادامه بدهی بدان که " طلاق هم راهی هست که همیشه بوده و هست " و این تصمیم به معنای ندیدن این نیست که تو و همسرت همیشه باهم خواهی بود
الف) توی یه محیط آرام و خلوت و بدون اینکه کسی مزاحمت بشه
با خودت فکر کن
روی تمام کارهایی که خودت انجام داده ای
روی تمام اشتباهاتت
روی تمام حرفها و رفتارهای خودت که نادرست بوده و همسرت رو رنجونده
تک تک خطاهایت رو بیاد بیار روشون فکر کن و درنهایت خودت رو ببخش ... به خودت بگو که بر همه خطاهایت واقفی و برای رفع اونها تلاشت رو کرده ای و اکنون مستحق این هستی که بخشیده بشوی و خودت رو ببخش
ب) این کار رو برای خطاهای همسرت نیز انجام بده و او را نیز ببخش
این بخشیدن یعنی واقعا و از ته دل خودت و همسرت رو ببخشی ، جوری که دیگه از یاد آوری اونها احساس ناخوشایندی بهت دست نده و مثل همه واقعیت های تلخ زندگی که قبولشون کردیم و بر احساساتمون تاثیری نمی گذاره باشی
ج) به همسرت هم فرصت بده
خیلی محترمانه و قاطعانه باهاش صحبت کن و بگو
اگرچه الان زندگیمون به طلاق رسیده ... منتها این من و تو بودیم که اون عشق زیبا رو به اینجا رسوندیم ... و تنها من و تو هستیم که می تونیم از هم جدا بشیم و یا زندگیمون رو بسازیم
بگو می دونم که نباید تجسس می کردم و از این قضیه هم تو آزرده شدی و هم الان خودم ناراحتم
بگو می دونم که خودکشی که کردم خیلی وضع رو خراب کرد
بگو من مسئولیت رفتارهای اشتباه خودم رو پذیرفته و درصدد رفع ضعف هایم براومده ام حال چه از تو جدا بشم و چه با تو این زندگی رو ادامه بدهم
تو هم مسئول رفتارها و اشتباهات خودت هستی و پاسخگو به خودت ، و آینده ات رو نیز خودت خواهی ساخت چه با من و چه بی من
ادامه این زندگی منوط به این هست که هردوتاییمون بخواهیم
بخواهییم که یک بار دیگه و با نگاهی باز زندگیمون رو ، ادامه ارتباطمون رو را بررسی کنیم و ببینیم
آیا ارزشش رو داره که برای زندگی تلاش کنیم
آیا زندگی و رابطمون شایسته این هست که بازسازی بشه
آیا همه راه های درست رو رفته ایم
آیا ادامه زندگی به صلاحمون هست؟
بخواهییم که بر اشتباهات همدیگه چشم پوشی کنیم و یکبار دیگه با دید باز و بدون هیچ فشاری همدیگر را انتخاب کنیم و مسئولیت انتخابمون رو هم برعهده بگیریم
و بدون دخیل کردن شخص ثالثی با هم تصمیم بگیریم
یه فرصت زمانی برای همدیگه تعیین کنید و بعد از اون به تصمیمی که باهم می گیرید احترام بگذارید و شجاعانه آن را دنبال کنید و دیگه شوهرت را به حال خوش بگذار تا خودش تصمیم بگیره